• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تئون(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تِئون۱، نامی یونانی که در متون دوران اسلامی به صورتهای ثاون و ثائون و ثاؤن ضبط شده است. در جهان اسلام دست‌کم دو تن از فلاسفه و دانشمندان یونانی به این نام شناخته بوده‌اند:
۱. تئون ازمیری۲، ریاضی‌دان و فیلسوف یونانی، از مردم ازمیر در آسیای صغیر. عموماً او را همان تئونی می‌دانند که بطلمیوس در مجسطی از او به عنوان ریاضی‌دان نام برده، و گفته است که در ۱۲۹ و ۱۳۰ و ۱۳۲م زهره و مریخ را رصد کرده، و نتایج رصدهای خود را در اختیار او نهاده است. اگر این نظر درست باشد، اوج علمی تئون را باید در نیمۀ اول سدۀ ۲م، در زمان امپراتوری هادریانوس (۱۱۷-۱۳۸م) دانست. دوستی و همکاری او با بطلمیوس نشان می‌دهد که او در این زمان در اسکندریه می‌زیسته است. اما نویگباور در اینکه تئونِ معاصر بطلمیوس همان تئونِ ازمیری باشد، تردید کرده است.
بر روی مجسمۀ نیم‌تنۀ تئون که در ازمیر کشف شده، و متعلق به زمان هادریانوس است، عبارت «تئون فیلسوف افلاطونی» نقش شده است («دائرة‌المعارف»، همانجا). بنا‌براین، می‌توان او را همان «ثاون المتعصب لفلاطن» دانست که ابن‌ندیم از او در زمرۀ «فیلسوفان طبیعی‌ای که نه زمانشان را می‌دانیم و نه مراتبشان را می‌شناسیم» نام برده، و به او کتابی «در ترتیب قرائت آثار افلاطون و نام‌نوشته‌های او» نسبت داده است (ابن ندیم، ص۳۱۵).ابن‌ندیم به این کتاب، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم دسترسی داشته، زیرا مطالبی از آن دربارۀ زندگی افلاطون و نام برخی از آثار او و دسته‌بندی آنها در گروههای چهارتایی، معروف به «رابوع» نقل کرده است (ابن ندیم، ص۳۰۶؛قفطی، ص۱۷-۱۸). واژۀ اخیر که ترجمۀ عربی واژۀ یونانی «تترالوگیا۶» است، نشانۀ اصالت این نقل قول است؛ با این حال، سخن ابن‌ندیم از بی‌دقتی خالی نیست، زیرا همۀ آثار افلاطون در دسته‌های چهارتایی مرتب نشده‌اند. قفطی در وصف شخصی به نام «لَیبَلون» مطالبی بسیار نزدیک به نوشتۀ ابن‌ندیم دربارۀ ثاون آورده (ابن ندیم، ص۲۶۸)، و لیپرت در حاشیۀ همان صفحه حدس زده که این لیبلون احیاناً تصحیف «لثاؤن» است و منظور همان تئون ازمیری است.
از تئون ازمیری تنها یک اثر با عنوان «آنچه از ریاضیات برای خواندن آثار افلاطون باید دانست» باقی مانده که بیشتر کتابی است راهنما برای دانشجویان فلسفه و کمتر مطلب ریاضی تازه‌ای، حتى در آنچه به افلاطون مربوط می‌شود، دربر دارد. ارزش این کتاب در منقولات آن از متون قدیم‌تر و از جمله تاریخچه‌ای است که ائودموس۷، شاگرد ارسطو از هندسه فراهم کرده بوده، و اکنون از میان رفته است.این اثر به احتمال زیاد غیر از کتابی است که ابن‌ندیم از آن نام برده که نه اصل یونانی آن در دست است و نه در جای دیگری به تئون منسوب شده است. ابن‌ندیم جزو شرحهای مقولات (قاطیغوریاسِ) ارسطو از شرح «شخصی به نام ثاون» نام برده است که به سریانی و عربی موجود بوده است (ابن ندیم، ص۳۰۹؛حاجی‌خلیفه، ج۶، ص۹۷؛ قفطی، ص۳۵). چون از میان دانشورانی که در دوران باستان تئون نام داشته‌اند، تنها کسی که به فلسفه شهرت داشته، همین تئون ازمیری است، ممکن است این شرح از همو باشد، هرچند در منابع دیگر چنین کتابی به تئون نسبت داده نشده است. ابن‌ عبری این تئون را با تئون اسکندرانی اشتباه کرده، و در احوال افلاطون، بعد از نقل مطالبی نزدیک به آنچه ابن‌ندیم از تئون افلاطونی نقل کرده، نوشته است که «تئون اسکندرانی برای او ۳۳ کتاب برشمرده است» (ابن‌ عبری، ص۹۰).
تئون اسکندرانی۹، ریاضی‌دان و منجم یونانی، از مردم اسکندریه. وی در همین شهر به تعلیم نجوم و ریاضیات اشتغال داشت. تئون در دانشنامه‌ای
بیزانسی به نام سودا۱ که منبع اطلاع راجع به بسیاری از دانشمندان اسکندرانی است و در قرن ۱۰م/۴ق نوشته شده،
«مصری» (Αίγύπτιος) نامیده شده است (قفطی، ص۱۰۸)، اما از اینجا نمی‌توان استنباط کرد که او نژاد مصری داشته است.
تاریخ تولد و مرگ تئون درست معلوم نیست. نویسندۀ دانشنامۀ سودا وی را «فیلسوف» و معاصر پاپوس اسکندرانی (ه‌ م) دانسته است. همچنین می‌دانیم که تئون در ۳۶۴م دو گرفت را در اسکندریه رصد کرده، و دخترش هوپاتیا۲ ــ که او نیز فیلسوف و ریاضی‌دان بوده ــ در ۴۱۵م به دست عوام‌مسیحی کشته شده است؛ نیز می‌دانیم که او در زمان مرگ دخترش زنده نبوده است. بنابر این، می‌توان زمان مرگ تئون را در حدود سال ۴۰۰م و دوران کمال او را حدود سال ۳۷۰م دانست. ابن‌ عبری این تئون را با تئون ازمیری (یا تئون معاصر بطلمیوس) اشتباه کرده، و از اینکه نام تئون در مجسطی و نام بطلمیوس در قانون تئون آمده، به‌خطا نتیجه گرفته است که این دو معاصر بوده‌اند (ابن‌ عبری، ص۱۲۳). تئون ریاضی‌دانی نوآور نبود، و اهمیت او بیشتر به سبب شرحهایی است که بر برخی از آثار مهم نجوم و ریاضیات یونانی نوشته، و نیز تحریرهایی که از برخی دیگر از این آثار فراهم آورده است. با این حال، آثار او بر تحول بعدی ریاضیات و نجوم تأثیر عظیمی داشته‌اند.
نجوم:‌ مهم‌ترین آثار نجومی تئون شرح او بر مجسطی و دو شرح او بر «جدولهای آسان» بطلمیوس (ه‌ م) و نیز رسالۀ او دربارۀ اسطـرلاب است. بخشهایـی از شـرح مجسطـی او ــ که ظاهراً از درسهای او فراهم آمده، و به نوعی تکمیل و توضیح شرح پاپوس اسکندرانی است ــ از میان رفته، اما بخش عمدۀ آن باقی است. مقالات اول تا چهارم این شرح را رُم و همۀ بخشهای باقی‌ماندۀ آن را گرینائوس منتشر کرده است. تئون در شرح بزرگ خود بر «جدولهای آسان»، نه تنها راه استفاده از این جداول را بیان کرده، بلکه روش ساختن آنها را نیز شرح داده است. شرح بزرگ تئون بر «جدولهای آسان» را موژونه و تیئون، و شرح کوچک او را یک بار هِملا و بار دیگر تیئون همراه با ترجمۀ فرانسوی منتشر کرده‌اند.
از این ۳ اثر تئون ظاهراً شرح او بر مجسطی وشرح بزرگ او
بر «جدولهای آسان» در دوران اسلامی شناخته نبوده است، اما شرح کوچک او بر «جدولهای آسان» را به نام «قانون» می‌شناخته‌اند؛ زیرا مسعودی (مسعودی، التنبیه، ص۱۲۹) جزو کتابهای بطلمیوس، و در کنار مجسطی از کتابی به نام «قانون» نام برده است که تئون اسکندرانی بر آن شرح نوشته بوده است؛ و از اینجا معلوم می‌شود که منظور از کتاب «قانون» بطلمیوس همان «جدولهای آسان» و منظور از قانونی که در بسیاری از منابع دوران اسلامی به تئون نسبت داده شده، همان شرح او بر «جدولهای آسان» است. از سوی دیگر، صاعد اندلسی (اندلسی، ص۱۹۸) موضوع این کتاب را بیان مختصر تعدیل ستارگان و تقویم آنها بر حسب رأی بطلمیوسیان دانسته، و گفته است که تئون در این کتاب حساب حرکت اقبال و ادبار را بر حسب نظر اصحاب طلسمات افزوده است. یعقوبی نیز این کتاب را که موضوع آن علم نجوم و محاسبات نجومی است، از کامل‌ترین و روشن‌ترین کتابهای نجومی شمرده، و حرکت اقبال و ادبار را از جملۀ مطالب آن دانسته است (یعقوبی، ج۱ ص۱۵۹)؛ اما چون تئون از نظریۀ اقبال و ادبار در شرح کوچک خود «بر جدولهای آسان» بطلمیوس سخن گفته، بنابراین، اثری که یعقوبی و صاعد اندلسی از آن به نام کتاب «القانون» یاد کرده‌اند، همان شرح کوچک تئون بر «جدولهای آسان» است.
نام این کتاب در متونِ دیگرِ دوران اسلامی به صورتهای «جداول زیج بطلمیوس المعروف بقانون المیسر» (ابن‌ندیم، ص۳۲۸)، «قانون زیج ثاؤن» (بیرونی، القانون، ج۱، ص۱۲۹)، «زیج ثاون» (همو، الآثار...، ۲۸)، «القانون فی النجوم» (مسعودی، مروج، ج۱، ص۲۷۰) و «زیج ثاون المعروف عند اهل المغرب بالقانون» (هاشمی، گ ۱۰۲ پشت) نیز آمده است. به اعتقاد کِنِدی و پینگری (کندی، ص۲۰۳)، این کتاب از نخستین کتابهایی است که در دوران نهضت ترجمه به عربی ترجمه شده است. این دو آن را همان «زیج بطلمیوس» می‌دانند که ابن‌ندیم از آن سخن گفته، و نوشته است که ایوب و سمعان آن را برای محمد بن خالد بن یحیی بن برمک «تفسیر کردند» (ابن ندیم، ص۳۰۵). از این رو، کندی و پینگری ترجمۀ این کتاب را مقدم بر این «تفسیر» دانسته‌اند. چون محمد بن یحیى برمکی در ۱۷۸ق/۷۹۴م از منصب حجابت عزل شده است (سجادی، ص۱۴۱)، بنابر این، تاریخ این تفسیر باید اواخر قرن ۲ق/۸م، و تاریخ ترجمۀ «قانون» مقدم بر آن باشد. اما چون ابن‌ندیم نام ایوب و سمعان را در ضمن فهرست مترجمانی آورده است که از زبانهای مختلف به عربی ترجمه می‌کردند و نیز اصطلاح «فسّر» را در همین فهرست در مورد ابن بهریز هم به کار برده است، می‌توان گفت که منظور از تفسیر همان ترجمه است و ایوب و سمعان مترجمان این کتاب بوده‌اند و تاریخ ترجمۀ این کتاب همان نیمۀ دوم قرن ۲ق است. چون در جای دیگری از ترجمۀ «جدولهای آسان» به عربی یاد نشده است، اگر نظر کندی و پینگری درست باشد، باید گفت که مسلمانان «جدولهای آسان» را تنها از راه شرح تئون بر آن می‌شناخته‌اند.
ترجمۀ عربی «قانون» تئون ظاهراً از میان رفته است، اما نویسندگان دوران اسلامی از دیرباز به آن توجه داشته‌اند و نیز منقولاتی از آن در آثار ایشان باقی مانده است. احتمالاً کتابی که قفطی با عنوان «فیما اغفله ثاؤن فی حساب کسوف الشمس و القمر» (آنچه تئون در حساب خورشیدگرفتگی و ماه‌گرفتگی از نظر دور داشته است) از جملۀ آثار ثابت بن قره ذکر کرده (قفطی، ص۱۱۸)، در تکمیل این کتاب بوده است. هاشمی در علل الزیجات (هاشمی، گ ۹۴رو؛ هاشمی، گ۱۲۱رو؛ هاشمی، گ۱۲۶رو) برخی از روشهای محاسباتی «قانون» را نقل کرده است (کندی، ص۲۰۳-۲۰۴)(که بیشتر منقولات هاشمی را از تئون درست، و یکی از منقولات او را نادرست، و انتقاد او بر تئون را عجیب می‌دانند). مسعودی به نقل از «قانون» تئون اسکندرانی، شمار پادشاهان یونان را از فیلیپ تا کلئوپاترا ۱۶ تن، و مدت سلطنت ایشان را ۲۹۳ سال و ۱۸ روز (مسعودی، التنبیه، ص۱۱۱-۱۱۲)، و به نقل از همو شمار پادشاهان روم را از آوگوستوس تا کنستانتینوس (قسطنطین بن هیلانی) ۲۹ تن دانسته است (مسعودی، التنبیه، ص۱۳۶-۱۳۷). از این منقولات معلوم می‌شود که ترجمۀ عربی شرح کوچک تئون بر «جدولهای آسان» نه‌تنها در میان منجمان، بلکه در میان مورخان قرنهای ۴-۵ ق/ ۱۰-۱۱م شناخته بوده است.
این کتاب تأثیر ژرف‌تری نیز بر نجوم دوران اسلامی داشت. مسلمانان «جدولهای آسان» بطلمیوس را ــ که به احتمال زیاد مستقیماً به عربی ترجمه نشده بود ــ از طریق آن می‌شناختند و نیز از راه این کتاب بود که با نظریۀ معروف به «اقبال و ادبار» آشنا شدند. در بسیاری از متون اسلامی (یعقوبی، ج۱، ص۱۵۹؛ صاعد، ص۱۹۸) این نظریه از «قانون» تئون نقل شده، و تنها بتانی آن را به اشتباه به بطلمیوس نسبت داده است (بتانی، ص۱۹۰). دلیل این اشتباه این است که بتانی «قانون» تئون، یعنی شرح او بر «جدولهای آسان»، را با خود «جدولهای آسان» بطلمیوس ــ که آن نیز در جهان اسلام به «قانون» معروف بوده ــ اشتباه کرده است. نظریۀ اقبال و ادبار در جهان اسلام پیروانی یافت و بعدها بر نجوم قرون وسطای اروپا بسیار تأثیر گذاشت.
بر‌خلاف بطلمیـوس ــ که در مجسطی مبدأ تاریخ را از بختنصر گرفته ــ تئون در «قانون» خود مبدأ تاریخ را از مرگ اسکندر فرض کرده است؛ به همین سبب، تاریخ او را «تاریخ اسکندر» گفته‌اند. با این حال، چون این تاریخ را تاریخ فلیبس یا فیلفس (فیلیپوس) نیز می‌نامیده‌اند، برخی از مورخان و منجمان دوران اسلامی گمان برده‌اند که مبدأ این تاریخ آغاز سلطنت اسکندر و یا مرگ فیلیپ پدر او ست. مثلاً مسعودی آورده است که ثاون صاحب کتاب «قانون» مبدأ تاریخ را از «مملکت اسکندر بن فلیبس المقدونی» گرفته (مروج، ج۱، ص۲۶۹-۲۷۰)؛ هاشمی نیز این تاریخ را «سنی فیلبس ابوالاسکندر‌الاول» خوانده است (هاشمی، گ ۱۰۲ پشت). این اشتباه در زمان بیرونی به‌حدی رایج بوده است که به نوشتۀ او، «جمهور» گمان می‌کرده‌اند که تاریخ اسکندر نیز، مانند تاریخ یزدگردی، از ابتدای به تخت نشستن او آغاز می‌شود. بیرونی در قانون مسعودی، علت این اشتباه را بی‌توجهی به تاریخ اهل مغرب و اخبار یونانیان ــ که جز اندکی از آن به عربی ترجمه نشده بوده است ــ ذکر می‌کند و می‌گوید: آن فیلیپ که این تاریخ به نام او ست، برادر اسکندر است که بعد از مرگ او حکمران مقدونیه و اطراف آن شد. از این‌رو، این تاریخ را، به این دلیل که از مرگ اسکندر آغاز می‌شود، تاریخ اسکندر، و به این دلیل که از به تخت نشستن فیلیپ برادر او آغاز می‌شود، تاریخ فیلیپ‌ نامیده‌اند؛ و این دو تاریخ یکی است (بیرونی، القانون، ج۱، ص۱۲۸-۱۲۹). با این همه، او در آثار الباقیه همان خطای «جمهور» را تکرار می‌کند و فیلفس را پدر اسکندر می‌داند، و شگفت اینکه می‌نویسد: فیلفس پس از اسکندر به تخت نشست (بیرونی،الباقیه، ص۲۸؛مقریزی، ج۱، ص۷۰۵-۷۰۶)(که ظاهراً این مطلب را از بیرونی گرفته است). معلوم نیست که باید این تناقض را در اثر خطای ناسخان آثار الباقیه دانست و یا باید گفت که بیرونی هنگام تألیف آثار الباقیه مانند دیگران می‌اندیشیده، و بعدها هنگام نوشتن قانون مسعودی به این خطا پی برده، و آن را تصحیح کرده است (حاجی خلیفه، ج۳، ص۴۷۰)(که تاریخ رصد تئون را «در زیج او که به «قانون» معروف است»، ۹۲۱ سال پیش از هجرت، و حاصل این رصد را تاریخ «فیلبس رومی برادر اسکندر» دانسته است. احتمالاً حاجی خلیفه مبدأ تاریخ اسکندر یا فیلبس را با تاریخ رصد تئون اشتباه کرده است).
صاعد اندلسی کتابی نیز به نام «کتاب الافلاک» به تئون نسبت داده، و موضوع آن را بیان حرکت افلاک و شمار آنها و مقدار حرکت ستارگان به پیروی از روش بطلمیوس در مجسطی، اما به صورت توصیفی محض و بدون برهان («مرسلاً مجرداً من البرهان»)، دانسته است (صاعد، ص۱۹۸). با این حال، معلوم نیست که منظور از این کتاب شرح تئون بر مجسطی، یا شرح بزرگ او بر «جدولهای آسان» است، یا اثر دیگری است که ابن‌ندیم (ابن ندیم، ص۳۲۸) و قفطی (قفطی، ص۱۰۸) و ابن عبری (ابن عبری، ص۱۲۳) به نام کتاب المدخل الی المجسطی به تئون نسبت داده‌اند.
در آثار دوران اسلامی دو کتاب دربارۀ آلات نجومی به تئون نسبت داده شده که نام آنها به صورتهای گوناگون آمده است. ابن‌ندیم این دو را «کتاب العمل بذات الحلق» و «کتاب العمل بالاسطرلاب» نامیده (ابن عبری، ص۱۲۳)؛ اما ابن‌ عبری نام این دو کتاب را به صورت «کتاب ذات الحلق» و «کتاب الاسطرلاب» آورده است (ابن عبری، ص۱۲۳-۱۲۴). ظاهراً اصل یونانی کتاب اول از میان رفته، اما نسخه‌هایی از کتابی به نام «فی العمل بذات الحلق» در کتابخانۀ آستان قدس رضوی موجود است که در فهرست این کتابخانه به تئون نسبت داده شده است (آستان، ج۱۰، ص۹۷؛آستان، ج۱۰، ص۲۲۸). کتاب دوم نیز به صورت کامل باقی نمانده؛ اما یعقوبی جزو آثار بطلمیوس از دو کتاب به نامهای «کتاب فی ذات الحلق» و «کتاب فی ذات الصفائح و هی الاسطرلاب» یاد کرده (یعقوبی، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱)، و فهرست مبسوطی از مطالب آنها آورده است (یعقوبی، ج۱، ص۱۵۷-۱۵۸).
کلامروت که نخستین بار این بخش از کتاب یعقوبی را به آلمانی ترجمه کرد، دریافت که کتابی که یعقوبی دربارۀ اسطرلاب به بطلمیوس نسبت داده، در واقع از تئون است (یعقوبی، ص۱۸-۱۹). بعدها نویگباور این نظر را تأیید کرد و نشان داد که این اثر رساله‌ای است از تئون اسکندرانی؛ و از راه مقایسۀ مطالب یعقوبی و رساله‌هایی که از یحیى نحوی (فیلوپونُس) فیلسوف اسکندرانی (قرن ۶م) و سوروس سبخت۱ در بارۀ اسطرلاب باقی مانده است، ثابت کرد که هر ۳ اثر در واقع یک منبع دارند که همان رسالۀ تئون در بارۀ اسطرلاب است. اهمیت این رساله ــ که شامل بحثی نظام‌مند دربارۀ نظریۀ اسطرلاب و کاربرد آن است ــ در این است که نشان می‌دهد یونانیان اسطرلاب را می‌شناخته‌اند و ابداع این آلت نجومی از شرقیان نیست.
هندسه: از بیشتر نسخه‌های متن یونانی اصول اقلیدس بر می‌آید که این متون بر تحریر تئون مبتنی‌اند، چون در عنوان بیشتر آنها آمده است «بر اساس تحریر تئون» یا «بر اساس درسهای تئون». خود تئون هم در شرح خود بر مجسطی بطلمیوس نوشته است که بخش دوم از قضیۀ ۳۳ از مقالۀ ۶ اصول را او بر این مقاله افزوده است. تغییراتی که تئون در تحریر خود از اصول داده است، زیاد نیست؛ برخی از مقولۀ اصلاح عبارتی است، گاهی عبارت اقلیدس را کوتاه‌تر کرده، گاهی مفصل‌تر، و گاهی نیز برخی از اشتباهات جزئی اقلیدس را تصحیح نموده، و گاهی نیز خودش
اشتباهاتی بر آن افزوده است. ترجمه‌ای لاتینی که در قرن ۱۲م/۶ ق از اصول اقلیدس از اصل یونانی صورت گرفته ــ و احیاناً در سیسیل پس از ۱۱۶۵م فراهم آمده ــ به‌شدت تحت تأثیر تحریر تئون است.
نورشناسی: مهم‌ترین اثر تئون در نورشناسی تحریری است از المناظر اقلیدس که اصل یونانی آن باقی مانده است. در متون دوران اسلامی از این اثر یاد نشده است، با این حال، قراینی گواهی می‌دهد که مسلمانان در قرن ۳ق/۹م آن را می‌شناخته‌اند. هرچند در متن المناظر اقلیدس، از انتشار نور جز در یک مورد سخنـی به میان نیامـده است، در مقدمۀ این تحریر ــ که احتمالاً از روی درس‌گفتارهای تئون فراهم آمده ــ مـؤلف انتشار مستقیـم‌ـ الخط نور را با آزمایشهایی نشان داده است. وی با اتکا به نحوۀ تشکیل سایه‌ها و نیز مسیر نوری که از روزنه‌ای می‌گذرد، نشان می‌دهد که نور همیشه به خط مستقیم سیر می‌کند و نیز نوری که از یک منبع نورانی گسیل می‌گردد، از همۀ نقاط آن در راستای خطوط مستقیم صادر می‌شود کِنْدی در رساله‌ای که اصل عربی آن از میان رفته، و تنها ترجمۀ لاتینی آن به نام دِ اسپکتیبوس۵ باقی مانده، همین آزمایشهای تئون را با تفصیل بیشتر تکرار کرده است (کندی، ص۴۷۲-۴۸۰). گذشته از این، وی در اثری دیگر به نام فی تقویم الخطأ و المشکلات التی لاقلیدس فی المناظر، بطلمیوس و تئون اسکندرانی را می‌ستاید که در براهین ریاضی شرایط فلسفی را رعایت کرده‌اند (کندی، ص۱۷۳). به نظر کِنْدی تئون، در مسئلۀ رؤیت، مانند بطلمیوس بنا بر دلایل طبیعی معتقد بوده است که پرتوهایی که از چشم خارج می‌شوند، بر خلاف نظر اقلیدس، گسسته نیستند، بلکه یک مخروط یکپارچه را تشکیل می‌دهند (کندی، ص۱۷۳). اما چنین مطلبی در تحریر تئون از المناظر اقلیدس یافت نمی‌شود.
آزمایشهای تئون در مورد انتشار مستقیم الخط نور، و تقریر جدید کندی از این آزمایشها، در تکوین نظریۀ کندی دربارۀ رؤیت ــ که در منابع جدید به تحلیل نقطه‌ایِ رؤیت معروف است ــ سهم مهمی داشته، و از این راه بر تحول علم نورشناسی در عالم اسلام تأثیر گذاشته است (معصومی همدانی، ص۵۸۲-۵۸۵).
منابع:
(۱)آستان قدس، فهرست؛
(۲) ابن عبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، به کوشش انطون صالحانی، بیروت، ۱۸۹۰م؛
(۳) ابن ندیم، الفهرست؛
(۴) محمد بتانی، الزیج الصابی، به کوشش ک. آ. نالینو، رم، ۱۸۹۹م؛
(۵) ابوریحان بیرونی، الآثار الباقیة، به کوشش زاخاو، لایپزیگ، ۱۹۲۳م؛
(۶) ابوریحان بیرونی، القانون المسعودی، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م؛
(۷) حاجی خلیفه، کشف، به کوشش فلوگل، لندن، ۱۸۵۲م؛
(۸) زیج اشرفی، نسخۀ خطی کتابخانۀ ملی پاریس، شم‌ ۱۴۸۸؛
(۹) صادق سجادی، تاریخ برمکیان، تهران، ۱۳۸۵ش؛
(۱۰) صاعد اندلسی، التعریف بطبقات الامم، به کوشش غلامرضا جمشیدنژاد اول، تهران، ۱۳۷۶ش؛
(۱۱) علی قفطی، تاریخ الحکماء، به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، ۱۳۲۱ق/۱۹۰۳م؛
(۱۲) یعقوب کندی، «فی تقویم الخطأ و المشکلات التی لاقلیدس فی المناظر» (نک‌ : مل‌ ، راشد)؛
(۱۳) علی مسعودی، التنبیه والاشراف، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۳م؛
(۱۴) علی مسعودی، مروج الذهب، به کوشش شارل پلا، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م؛
(۱۵) مقریزی، احمد، الخطط، به کوشش ایمن فؤاد سید، لندن، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۲م؛
(۱۶) هاشمی، «فی علل الزیجات» (نک‌ ‌: مل‌ )؛
(۱۷) احمد یعقوبی، التاریخ، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۳م؛



جعبه ابزار