تادلا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تادْلا، یا تادله، منطقهای وسیع در نواحی مرکزی
مراکش میباشد که منطقهای بسیار پر رونق بوده و محل کشمکش حکومتهای مختلفی بود، در دروهای هم در دست
موحدون و
مسلمانان بودن است.
این منطقه مشتمل بر دشتـی مثلثی شکلِ وسیع و اراضی کوهپایهای و کوهستانی است. منطقۀ تادلا با میانگین ۵۰۰ متر بلندی از سطح دریا، در شرق از سرچشمۀ رودهای امالربیع و مولویه آغاز میشود و در بلندیهای اطلس میانی (فزاز) در مسیر فوقانی رودخانۀ امالربیع تا محل تلاقی آن با رودخانۀ عبید (وادی العبید) ادامه مییابد. از این نقطه دشتهای تادلا در هر دو بخش این دو رودخانه تا معادن فسفات در شمال پیش میرود و از سوی غرب تا شهرهای سراغنه و شاویه گسترش مییابد و از جنوب، دامنههای رشتهکوههای اطلس بزرگ (دِرِن) را دربر میگیرد.
بجز زمینهای کوهپایهای که آب و هوایی مدیترانهای دارد، دیگر نواحی تادلا نیمهخشک و خشک است و میانگین سالانۀ بارندگی در آن به ۳۵۰ میلیمتر میرسد.
رود امالربیع به درازای ۵۸۰کمـ، زمینهای دشت تادلا را مشروب میسازد؛ افزون بر آن، رودخانۀ عبید که در گذشته حد فاصل ناحیۀ آب و هوایی هسکوره و تادلا به شمار میرفت، از دیگر رودخانههای این دشت است که در مسیر خود سرانجام به امالربیع میپیوندد.
دشت تادلا به سبب برخورداری از شرایط آب و هوایی مناسب و
خاک حاصلخیز، از نواحی پر رونق کشاورزی و دامداری است. در منابع تاریخی نیز از عمران و آبادانی آن یاد شده است. مرغزارهای پهناوری که در جای جای این دشت گسترده است، امکان پرورش انواع دام را در آنجا فراهم میسازد؛ چندانکه پشم این ناحیه شهرت جهانی دارد. عمدهترین کانونهای کشاورزی دشت تادلا در کرانههای رودخانۀ امالربیع گسترده است. بیشههای انبوه و باغهای سرسبزی که در آنها انواع میوهها به بار مینشیند، بر زیبایی این دشت افزوده است. مرغوبیت محصول پنبۀ تادلا از دیرباز شهرت داشته، و به دیگر نقاط مغرب صادر میشده است.
نخستین ساکنان تادلا بربرها بودند که به همراه کشاورزان زناته، در دشتها، و نیز چوپانان هسکوره ـ صنهاجه، در نواحی کوهستانی به سر میبردند.
عمدهترین آبادی و مرکز این منطقه، شهر کهن تادلا بود که به نوشتۀ
ابن عبدالمنعم در
سده ۹ق آثار بسیاری از قرون گذشته در آنجا پابرجا بوده است.
این شهر از اهمیت نظامی نیز برخوردار بوده،
و دژهای استوارش،
همواره مورد توجه حکمرانان مغربی یا شورشیان محلی بوده است. گذرگاههای ارتباطی تادلا که شمال و جنوب مغرب را به یکدیگر متصل میساخت، و نیز وجود منابع طبیعی سرشار و خاک حاصلخیز، بر اهمیت این شهر میافزود، و همین امتیازات به مرور زمان موجب پدید آمدن فرهنگ و تمدنی درخشان در تادلا شد و از همان آغاز فتح اسلامی اعتبار یافت.
نخستین تماس تادلا با
مسلمانان هنگامی بود که
عقبة بن نافع (د ۶۳ق) در بازگشت از سوس از تادلا گذر کرد.
در ۱۷۲ق/ ۷۸۸م
ادریس بن عبدالله (د ۱۷۷ق) به یاری بربرهای فاس و مکناس، تادلا را به تصرف خویش درآورد. با تأسیس امیر نشین ادریسی در منطقه،
اسلام نیز در آنجا گسترش یافت. تا پیش از این زمان بیشتر مردمان تادلا
مسیحی یا
یهودی بودند. گذرگاههای ارتباطی که شهرهای عمدۀ
مغرب همچون فاس و تلمسان را به یکدیگر متصل میساخت،
سبب شده بود که این شهر از تجارتی پررونق برخوردار گردد، چنانکه بازرگانان فاس آنجا را محل مناسبی برای عرضۀ کالاهای خود همچون پوشاک، زین و لگام اسب، چاقو و شمشیر یافتند و از آنجا اسب، پوست و محصولات دیگر میخریدند.
هنگامیکه
محمد بن ادریس (حک ۲۱۳-۲۲۱ق) از امرای
آل ادریس (همین مقاله)، قلمرو خود را میان برادرانش تقسیم کرد، احمد بر تادلا و مکناس
امارت یافت.
از لحاظ عمران و آبادی و اهمیت در میان شهرهای ناحیۀ تادلا، تنها شهر دای واقع در کوهپایهها قابل مقایسه با شهر تادلا بود.
به گزارش
ابوعبید بکری، دای قلعهْ شهری بود با تجارت پررونق که بازرگانانی از فاس،
بصره، سجلماسه و دیگر شهرها، برای
داد و ستد بدانجا آمد و شد داشتند.
افزون بر موقعیت ممتاز بازرگانی، این شهر دارای منابع غنی معدنی به ویژه معادن
مس بود،
شاید به سبب همین مزیتها بود که دای شهر اصلی و مهم قلمرو آل ادریس به شمار میرفت.
حکومتهای مختلفی بر تادلا حکمرانی کردند.
در سدۀ ۴ق
بنییفرن از شاهزادگان بربر زناته که بر شاله وسلا حکومت داشتند، به یاری متحدان خود ایالت تادلا را به تصرف خود درآوردند
و تا ۴۴۹ق/۱۰۵۷م که
مرابطون بر تادلا چیره شدند، در دست آنها بود.
ظاهراً این کشمکشها آسیبهای فراوانی بر شهر دای وارد ساخت، زیرا به هنگام استیلای مرابطون در سدۀ ۵ق، این شهر با تعمیرات و مرمتهای بسیار به صورت شهر نوبنیادی درآمد و از آن پس تا حدود ۱۷۰ سال مرکز ناحیۀ تادلا بود.
با حاکمیت مرابطون بر تادلا
مذهب مالکی نیز در آن ناحیه رواج یافت
دوران حکومت مرابطون بر تادلا در۵۲۶ق/۱۱۳۲م با چیرگی موحدون بر آن پایان یافت،
اما شهر دای در درگیریهای میان آنان ویران شد.
در دورۀ موحدون شهر تادلا صحنۀ جنگ و گریز و کشمکشهای میان حکمرانان محلی و قبایل بومی بود که از آن میان، میتوان به شورش ابوالربیع سلیمان و
ادریس بن بطان صنهاجی اشاره کرد.
احتمالاً ریشۀ این درگیریها، مخالفت مردم تادلا با برخی از گرایشها و باورهای موحدون از قبیل
اعتقاد به مهدویت بوده است؛ به هر حال، بر اثر این ناآرامیها تادلا آسیبهای بسیار دید.
در سدۀ ۷ق/۱۳م بنیمرین
پس از به قدرت رسیدن در مغرب آهنگ تصرف تادلا کردند؛ اما کوششهای آنان بینتیجه ماند، زیرا سپاهیان موحدی به یاری قبایل عرب منطقه، آنان را منهزم ساختند؛ به همین سبب، در ۶۶۶ق/ ۱۲۶۸م
یعقوب بن عبدالحق مرینی (حک ۶۵۶-۶۸۵ق) برای سرکوب هم ـ پیمانان عرب موحدون به تادلا تاخت و آسیبهای بسیاری بر این شهر وارد ساخت. تادلا که بر اثر شورشها و ناآرامیهای دورۀ موحدون آبادانی خود را از دست داده بود، بر اثر این درگیریها یکسره ویران شد.
بنیمرین به تدریج سیطرۀ خود را بر سراسر ناحیۀ شرقی، غربی و شمالی مغرب تا ام الربیع و ناحیۀ تادلا گسترش دادند،
تا آنکه در ۹۴۳ق/۱۵۳۶م به دست
سعدیون سرنگون شدند و از آن پس فرمانروایان سعدی بر تادلا حکومت یافتند.
در ۹۹۲ق/۱۵۸۴م، زیدان، از شاهزادگان سعدی از سوی پدرش
احمد منصور ذهبی نایب الحکومۀ ایالت تادلا شد. به فرمان وی شهری در کرانۀ رودخانۀ ام الربیع بنا شد که به قصبۀ زیدانیه موسوم گشت. این قصبه پس از درگذشت احمد منصور، در جنگهایی که میان پسران او روی داد، ویران شد.
دیری نپایید که
علویان بر ایالت تادلا چیره شدند. در دورۀ فرمانروایی آنان، این ناحیه در
آرامش نسبی به سر میبرد و حکمرانان علوی شورشهای محلی را که گاه با تحریک شیوخ دلاییه روی میداد، سرکوب میکردند
و برای برقراری
نظم و
قانون و
عمران منطقه میکوشیدند.
مولای اسماعیل از سلاطین علوی مغرب دستور داد تا در سراسر مغرب قصبههای استواری بنا کنند؛ یکی از این قصبهها، در ۱۰۹۹ق بر فراز صخرهای عظیم مشرف بر رودخانۀ ام الربیع ساخته شد تا سپاهیان فرزندش، احمد ذهبی در آنجا استقرار یابند؛ از اینرو، همۀ امکانات و تجهیزات مورد نیاز را در آنجا تدارک دید. احمد ذهبی که از جانب پدرش به فرمانروایی ایالت تادلا منصوب شده بود، در عمران و آبادانی آنجا کوشید و قصبۀ دیگری در محدودۀ قصبۀ مولای اسماعیل بنا کرد و در نزدیکی آن نیز قصری برای خود برپا داشت؛ این دو قصبه بر روی هم، قصبۀ تادلا خوانده میشد. افزون بر اینها، در دورۀ فرمانروایی علویان، پل مشهور تادلا بـه درازای ۱۵۰ متر بر روی رود امالربیع ساخته شد.
تادلا در طول تاریخ خود به سبب تماس با مراکز مهم فکری، شاهد فعالیتهای فرهنگی و گرایشهای
صوفیگری بسیار بود؛ از اینرو، زاویههای متعددی در سراسر این ایالت بر پا شد که نفوذ فراوانی بر جریانات منطقه داشتند و زمینۀ رشد فکری، معنوی، دینی و فرهنگی مردمان تادلا را فراهم ساختند. از این میان، میتوان زاویههای دلاء، بوجعد، تَمَجّوت و اَحَنصال را نام برد. بیشتر
علما و صوفیان این منطقه نام قومی تادلی دارند، در حالی که برخی از آنها مطابق با زاویه یا قبیله یا منطقهای که به آن تعلق داشتند، شناخته میشدند.
در اوایل سدۀ ۲۰م، فرانسویها درصدد سیطره بر مغرب و از جمله تادلا برآمدند، اما حکمرانان محلی از هیچ کوششی برای رهایی سرزمین خود از سلطۀ فرانسویان دریغ نورزیدند و افزون بر آن، مقاومتهای مردمی نیز در منطقه توانست تا حدودی پیشروی نیروهای فرانسوی را سد کند. با این همه، سرانجام فرانسویان توانستند در فاصلۀ سالهای ۱۹۱۳ تا ۱۹۱۴م تادلا را به همراه دیگر مناطق مغرب به تصرف خود درآورند.
بنابر نخستین تقسیمات کشوری
مراکش که پس از
استقلال آن کشور، در ۲۸ آذر ۱۳۳۴ش /۱۹ دسامبر ۱۹۵۵م به تصویب رسید، ایالت بنی ملال یکی از ایالتهای سیزدهگانۀ مراکش تعیین شد که در برگیرندۀ بیشتر اراضی تادلا اعم از دشتها و کوهستـانها بود. در ۱۳۵۳ش/۱۹۷۴م، این ایالت به دو ایالت بنیملال و ازیلال تقسیم شد. محدودۀ جدید ایالت بنیملال، شامل دشتهای تادلا بود و ایالت ازیلال نواحی کوهستانی تادلا را دربرمیگرفت.
اما پس از چندی بر اساس تغییراتی که در تقسیمات کشوری مراکش صورت گرفت، ایالتی به نام تادلا ـ ازیلال بـه وسعت ۱۲۵، ۱۷ کمـ ۲ شکل گرفت کـه شامل بخشهای عمدهای از ایالت تاریخی تادلا بود. جمعیت این ایالت در۱۳۸۴ش/۲۰۰۵م، ۲۷۷‘ ۴۶۲ ‘۱ تن برآورد شده است و قصبۀ تادلا با ۳۴۴‘۴۱ تن جمعیت یکی از شهرهای تابع این ایالت است.
۳:۰۰
(۱) ابن ابی دینار، محمد، المؤنس، بهکـوشش محمد شمام، تونس، ۱۳۸۷ق.
(۲) ابن ابی زرع، علی، الانیس المطرب، رباط، ۱۹۷۲م.
(۳) ابن ابی زرع، علی، الذخیرةالسنیه، رباط، ۱۹۷۲م.
(۴) ابن اثیر، الکامل.
(۵) ابن خلدون، العبر.
(۶) ابن زیدان، عبدالرحمان، اتحاف اعلام الناس، رباط، ۱۳۴۹ق/۱۹۳۱م.
(۷) ابن عبدالمنعم حمیری، محمد، الروض المعطار، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۵م.
(۸) ابن قطان، حسن، نظم الجمان، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، ۱۹۹۰م.
(۹) ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک و الممالک، به کوشش وانلون و ا فره، تونس، ۱۹۹۲م.
(۱۰) ادریسی، محمد، صفة المغرب و ارض السودان و مصر و الاندلس، لیدن، ۱۹۶۵م.
(۱۱) بن عربی، صدیق، کتاب المغرب، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۱۲) بیذق، ابوبکر، اخبار المهدی بن تومرت، به کوشش عبدالحمید حاجیات، الجزایر، ۱۹۸۶م.
(۱۳) حجی، محمد، جولات تاریخیة، بیروت، ۱۹۹۵م.
(۱۴) حرکات، ابراهیم، النظام السیاسی و الحربی فی عهد المرابطین، دارالبیضاء، منشورات مکتبة الوحدة العربیه.
(۱۵) زبیب، نجیب، الموسوعة العامة لتاریخ المغرب و الاندلس، به کوشش احمد ابن سوده، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
(۱۶) ژولین، ش ا، تاریخ افریقیا الشمالیة، ترجمۀ محمد مزالی و بشیربن سلامه، تونس، ۱۹۸۳م.
(۱۷) سلاوی، احمد، الاستقصاء، به کوشش جعفر ناصری و محمد ناصری، دارالبیضاء، ۱۹۵۴م.
(۱۸) لوتورنو، روژه، فاس قبل الحمایة، ترجمۀ محمد حجی و محمد اخضر، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۱۹) لئون افریقی، حسن بن محمد وزان، وصف افریقیا، ترجمۀ محمد حجی و محمد اخضر، بیروت، ۱۹۸۳م.
(۲۰) مراکشی، عبدالواحد، المعجب فی تلخیص اخبار المغرب، به کوشش محمد سعید عریان و محمد عربی علمی، قاهره، ۱۳۶۸ق/۱۹۴۹م.
(۲۱) Abun –Nasr، J M، A History of the Maghrib، Cambridge، ۱۹۷۱.
(۲۲) EI۱.
(۲۳) EI۲.
(۲۴) The World Gazetteer، www world gazetteer com.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تادلا»، شماره۵۶۸۵.