• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تاریخ تفسیر ظریفی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عنوان موضوع اصلي: قرآن
عنوان موضوع فرعي اول: علوم قرآن
عنوان موضوع فرعي دوم: تفسير و مفسران قرآن
عنوان موضوع فرعي سوم: تاريخ تفسير
زبان: فارسي
نام خانوادگي نويسنده: بهاءالدين خرمشاهي
عنوان مقاله: تاريخ تفسير
چكيده مقاله: متن مقاله: مراحل تكوين و تدوين تفسير
يكى از موضوعات مطرح شده در تاريخ تفسير, بحث مراحل تكوين آن است . آنچه در زير مى آيد نظر محمدحسين ذهبى است در اين باره كه در كتاب تفسير و مفسرون ايشان آمده است :
ايشان مراحل تكوين و تدوين تفسير را پنج مرحله مى داند:
۱- مرحلهء اول كه صرفاً نقل روايت بوده و چنانكه گفتيم جدا از علم حديث نبوده , اما هنوز تدوين نشده بوده است . در اين مرحله روايات تفسيرى صحابه از قول پيامبر (ص ) و يا از قول يكديگر نقل مى شد و تابعين نيز ازصحابه يا از يكديگر نقل مى كرده اند. و رونق اين مرحله حداكثر تا پايان قرن اول هجرى است .
۲- مرحلهء دوم از ابتداى تدوين رسمى حديث است (يعنى از آغاز قرن دوم ). با تدوين و تبويب احاديث ,تفسير بابى از ابواب آنها بوده و هنوز قرآن به صورتى كه بعدها سوره به سوره و آيه به آيه از آغاز تا انجام تفسيرمى شود, تفسير نشده بوده است . شايد بتوان گفت اين مرحله تا اواسط قرن سوم ادامه داشته است .
۳- مرحلهء سوم مرحله اى است كه تفسير از حديث جدا مى شود و علمى مستقل مى گردد و تفاسير جامعى كه به تمامى قرآن مى پردازد, تأليف مى شود. ابن ماجه (م ۲۷۳ق ) و ابن جرير طبرى (م ۳۱۰ق ) و ابوبكر بن منذر نيشابورى (م ۳۱۸ق ) و ابن ابى حانم (م ۳۲۷ق ) و ابوالليث نصربن محمد سمرقندى (م ۳۷۵ق ) وعده اى ديگر اين استقلال تفسير را تحقق بخشيده اند.
۴- مرحلهء چهارم از حدود تفسير مأثور (تفسيرى كه متكى بر اثر يا حديث است ) فرا مى گذرد, و اگر هم حديثى ذكر شود غالباً سلسلهء راويانش حذف مى شود مفسران , احاديث تفسيرى را بى آنكه به حديث بودنش اشاره كنند, مانند اقوال عادى مفسران سلف مى گيرند; و بويژه اسرائيليان و نصرانيات را با تفسير مى آميزد ودشواريهاى بسيارى بر مى انگيزد. و تشتت آراء و اختلاف اقوال در تفاسير بالا مى گيرد, چنانچه فى المثل درتفسير مغضوب عليهم و الضالين كه طبق احاديثى صحيح كه از خود پيامبر (ص ) و صحابه و تابعين نقل شده , مراد از آنها يهود و نصارى است , دهها قول مختلف و نامربوط نقل مى كنند.
۵- مرحلهء پنجم گسترده ترين دورهء تاريخ تفسير است كه از عصر عباسى تا امروز ادامه دارد, و مشخصهء آن آميزش تفسير عقلى (= درايى ) به تفسير نقلى (= روايى يا اثرى يا مأثور) است كه خود انواع گوناگونى دارد. تنوع علوم و مذاهب و مشارب فكرى و فلسفى و عرفانى و كلامى و علمى به حوزهء تفسير نيز كشانده مى شود وعالمان و ماهران هر فن از نظر گاه علم و فن خويش تفسير مى نويسند چنانكه مثلاً نحويان بيشتر به مسائل نحو واعراب قرآن مى پردازند: از جمله : زجاح (ابراهيم بن السر, ۲۴۱ـ ۳۱۱قمرى ) در معانى القرآن يا واحدى (على بن احمد, م ۴۶۸ق ) در تفسير بسيط و يا ابوحيان نحوى (محمد بن يوسف , ۶۵۴ـ ۷۴۵قمرى ) در تفسيرالبحرالمحيط ; و صاحبان علوم عقلى , تفسير را با نقد و نقل آراء حكمى و فلسفى مى انبارند چنانكه فخر رازى (محمد بن عمر, ۵۴۴ـ ۶۰۶قمرى ) در مفاتيح الغيب و فقها بيشتر به تقرير ادلهء فقهيه و رد بر مخالفان مذهب خويش مى پردازند همچون جصاص (احمد بن على , ۳۰۵ـ ۳۷۰قمرى ) د راحكام القرآن و قرطبى (محمد بن احمد, م ۶۷۱قمرى ) در الجامع لاحكام القرآن كه بيست مجلد است و ابن العربى (محمد بن عبدالله , ۴۶۸ـ۵۴۳قمرى ) در احكام القرآن .
نيز مفسرانى بوده اند كه تفسير تاريخ نگرانه و تاريخ نگارانه نوشته اند از جمله : ثعلبى (احمد بن محمد,متوفاى ۴۲۷قمرى ) در الكشف و البيان فى تفسير القرآن و خازن (على بن محمد, ۶۷۸ـ ۷۴۱قمرى ) در تفسيرلباب التأويل فى معانى التنزيل .
گاه نيز طرفداران مذهب كلامى و عرفانى خاص (البته به قول ذهبى اهل بدع ) تفاسيرشان را از آرا و اقوال كلامى يا عرفانى خويش آكنده اند نظير زمخشرى (محمود بن عمر, ۴۶۷ـ ۵۳۸قمرى ) در كشاف و ابن العربى (محمد بن على , ۵۷۰ـ ۶۳۸قمرى ) كه نبايد با ابن العربى فقيه سابق الذكر صاحب احكام القرآن اشتباهش كرد)در تفسير كه منسوب به اوست و ابوعبدالرحمن سلمى (محمد بن حسين , ۳۲۵ـ ۴۱۲قمرى ) در حقائق التفسير (التفسير والمفسرون ذهبى , ۱۴۰ـ ۱۴۸.
(مراحل تكوين و تدوين تفسير نزد شيعهء اماميه و از نظر آنان با آنچه ذهبى مى گويد, فرق دارد شادروان علامه طباطبايى مى نويسد كه شيعه براى اقوال صحابه و تابعين , مانند ساير مسلمين هيچگونه حجيتى قائل نيست ,مگر از راه روايت از پيغمبر اكرم (ص )... و به نص خبر متواتر ثقلين , قول عترت و اهل بيت را تالى قول پيغمبراكرم (ص ) و مانند آن حجت مى داند... به نظر ايشان , مفسران شيعه به سه طبقهء بزرگ تقسيم مى شوند. ۱طبقه اول : (بعضى از صحابهء پيامبر و) اصحاب ائمه , مانند رزاره و محمد بن مسلم (از فقهاى شيعه و از اصحاب امام پنجم و امام ششم ) و معروف و جرير (از اصحاب امام ششم ). ۲ طبقه دوم : اهل نخستين تأليفات در حوزه شيعه و كسانى چون فرات بن ابراهيم و ابوحمزهء ثمالى و عياشى , و على بن ابراهيم قمى و نعمانى , نظر به اينكه زمان دسترسى به ائمهء اهل بيت (ع ) طولانى بود و تقريباً سيصد سال ادامه داشت , طبعاً اين دو طبقه ترتب زمانى نداشته و متداخل بودند ۳ طبقهء سوم : طبقهء ارباب علوم مختلف اند مانند سيد رضى (در حقائق التأويل )و سيد مرتضى (در امالى كه مجالس تفسيرى بسيارى دارد) و شيخ طوسى و شيخ طبرسى , (و ابوالفتوح رازى ),تا ملاصدرا و فيض كاشانى و سيد هاشم بحرانى و حويزى تا برسيد به معاصران (قرآن در اسلام ص ۸۱ـ ۸۵.
منابع: قرآن پژوهي، صفحه ۱۳۷ تا ۱۵۰
پيوند مرتبط: تاريخ بارگذاري: ۱۳۸۹/۰۸/۱۱



جعبه ابزار