• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تاریخچه بست(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تاریخچه . بست نشینی با مفاهیمی چون جِوار • ، تحصن • و پناهندگی شباهت دارد که عنصر مشترک در آنها پناه آوردن متهم تحت تعقیب به مکانی خاص است . نبود قانونی مدون که با نبودِ امکان و فرصت رسیدگی و احقاق حق افراد ملازم بود، سبب رواج بست نشینی گردید، و به دلیل شتاب در اجرای مجازاتها پیش از رسیدگی درست و قانونی به نظر می رسید که بست نشینی تنها راه حل به تأخیر انداختن اجرای حکم باشد. یهودیها نیز حق بست نشستن و پناه بردن به مکانهای مقدس مذهبی را برای قاتلان به رسمیت شناخته بودند (ادوارد پولاک ، ص ۳۲۳). نمونة اعلای آن برای مسلمانان کعبه است . پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در زمان فتح مکه مسجدالحرام و خانة ابوسفیان را پناهگاه و بست قرار داد (ابن هشام ، ص ۲۳۵). در ترجمة السوادالاعظم (ح ۳۷) آمده است که جوانی برای توبه کردن خود را سوراخ کرد و زنجیری در آن افکند و خود را بر ستون بست تا حق تعالی توبه اش را بپذیرد (سمرقندی ، ص ۱۹۵). به نوشتة هندوشاه (هندوشاه ،ص ۱۱۶)، در دورة خلفای عباسی در رُصافه ، آرامگاههای زیبایی وجود داشت که اگر متخلف یا خائفی به آنجا پناه می برد، در امان می ماند. از همین نخستین نمونه ها در دورة اسلام ، اغلب بسته شدن به نقطه ای برای در امان ماندن ، با بست نشینی ملازمت پیدا کرد؛
به طوری که بعدها وجود زنجیر در مکانهای بست بسیار دیده شده است . برای بست نشینی مکانهای خاصی وجود داشته است ، از جمله زرادخانه ها و اصطبلها و سرطویلة شاه و اعیان بزرگ (شاردن ، ص ۷۷؛
ادوارد پولاک، ص ۳۲۴؛
بنجامین ، ص ۱۱۹؛
وقایع اتفاقیه ، ص ۴۱؛وقایع اتفاقیه ، ص ۷۷؛وقایع اتفاقیه ، ص ۸۵) که گاه نیز تنها رساندن دست بر دُم یا سر اسبهای ارباب یا سلطان یا افراد خانوادة سلطنتی برای در امان ماندن کافی بود. دلیل انتخاب اصطبل شاه ، توجه بسیار به اسبهای اصیل بوده است . به عقیدة ایرانیان ، هرکس به حرمت پناهگاه اسبی تعرض کند، هیچگاه اسب ، وی را در جنگ به پیروزی نمی رساند (کرزن ، ج ۱، ص ۲۱۹ـ۲۲۰، پانویس ۱). جوار توپها مانند توپ مروارید (کرزن ، ج ۱، ص ۲۱۹، پانویس ۱؛
پولاک ، ص ۳۲۵) و توپخانه ها ( وقایع اتفاقیه ، ص ۱۸۴؛وقایع اتفاقیه ، ص ۳۱۹؛وقایع اتفاقیه ، ص۳۵۱؛
نجمی ، ص ۶۳ـ۶۵؛نجمی ، ص۹۸؛
سرنا، ص ۶۱). دولتخانه یا کاخ شاهی و درِ قصر سلطنتی (فلسفی ، ج ۱، ص ۱۸۴؛فلسفی،ج ۳، ص ۲۵۰؛شاردن ، ص ۷۷)، خانة علمای دین (کسروی ، ص ۱۰۷؛آدمیت ، ص ۴۳۲)، سفارتخانه ها و تلگرافخانه ها ( وقایع اتفاقیه ، ص ۱۶۹؛وقایع اتفاقیه ، ص ۳۱۰؛
کرونین ، ص ۸۰؛
کتاب آبی ، ج ۱، ص ۳۹؛کتاب آبی،ج ۴، ص ۹۵۹؛شیل ، ص ۱۵؛رایت ، ص ۲۰۵ـ۲۰۶؛باقری کبورق ، کتاب اول ، ص ۲۳۸)، نیز از مکانهای بست محسوب می شدند. یک شهر یا سراسر یک محله نیز ممکن بود محل بست باشد، مانند اردبیل در دورة صفویه که دارالامان و بست مقصران بود (فلسفی ، ج ۳، ص ۱۰۱) و سابقة آن به دورة تیمور (شعبان ۷۳۶ـ شعبان ۸۰۷) می رسید. تیمور در ۸۰۶، مزار شیخ صفی را در اردبیل محل بست و تحصن شناخت (میرزا سمیعا، ص ۲۴۲؛دلاواله ، ص ۳۶۹). از بالای درِ این آرامگاه زنجیرهای بزرگی آویزان بود و هر محکومی که دستش به این زنجیرها می رسید یا می توانست خود را به درون آرامگاه بیندازد، از آسیب در امان می ماند (فلسفی ، ج ۳، ص ۱۰۱)؛
چنانکه در ۹۸۴، قبل از جلوس شاه اسماعیل دوم صفوی ، تعدادی از افراد اِستاجْلو به اردبیل گریختند تا در این آرامگاه بست بنشینند (هینتس ، ص ۷۲). کربلا نیز پناهگاه و بست بزرگان کشور به حساب می آمد (پولاک ، ص ۳۲۵). سراسر مشهد در حدود ۱۲۶۸ـ۱۲۷۷، برای مرتکبان دزدی ، اختلاس و حتی ضربة منجر به مرگ بست محسوب می شد (پولاک ، ص ۳۲۴)، اما برای کسانی که جرائمی بزرگتر مرتکب شده بودند تنها محل امن ، حرم امام رضا علیه السلام بود (پولاک ، ص ۳۲۴). در اطراف حرم بنایی خارج از صحن مقدس وجود داشت ؛
در آنجا نیز زنجیری به علامت بست برای پناهندگان آویخته شده بود ( دایرة المعارف بزرگ اسلامی ، ذیل «آستان قدس رضوی »). بستهای حرم امام رضا علیه السلام ، عبارت بود از: بست بالا محله ، بست پایین محله و بست طبرسی و بست قبله (دایرة المعارف بزرگ اسلامی ، ذیل «آستان قدس رضوی »).
در زمان شاه عباس اول صفوی (۹۹۶ـ ۱۰۳۸)، عیسویان نیز از این رسم استفاده می کردند (فلسفی ، ج ۳، ص ۲۵۰). در دورة قاجاریان ، برخی از رجال با بست قرار دادن منزل خود از بست نشینی ، به عنوان اهرمی برای افزایش قدرت استفاده می کردند. سید محمد باقر شفتی • ، فقیه نامور و قدرتمند اصفهان ، سپاهی خصوصی از مردان نیرومند فراهم آورده بود که مخالف محمد شاه قاجار (۱۲۵۰ـ۱۲۶۴) بودند و از خانة او برای بست نشینی استفاده می کردند (الگار، ص ۴۴، ۱۸۱، ۱۸۳). در زمان ناصرالدین شاه (۱۲۶۴ـ۱۳۱۳)، حرم حضرت معصومه سلام الله علیها در قم (بروگش ، ج ۲، ص ۵۳۹)، حرم امام رضا علیه السلام و حرم حضرت عبدالعظیم سه بست مهم بود؛
حرم حضرت عبدالعظیم به سبب نزدیکی به پایتخت قاجاریان ، اهمیت خاصی داشت (اعظام قدسی ، ص ۳۴)، چنانکه چهره های سرشناسی آنجا را برای پناه جستن انتخاب می کردند (مستوفی ، ج ۱، ص ۶۵؛
سیاح ، ص ۳۲۷؛
کسروی ، ج ۲، ص ۳۷۵؛
باقری کبورق ، کتاب اول ، ص ۲۶۹؛
ناظم الاسلام کرمانی ، ج ۳، ص ۴۲۹). در این دوره ، بست نشستن در مساجد نیز رواج داشت و برخی از مساجد مکانهای ویژه ای برای بست نشینی داشتند، از جمله شاه چراغ و مسجد نو در شیراز.
در فاصلة سالهای ۱۲۵۶ و ۱۲۶۷، بست نشینی و پناهندگی سیاسی در سفارت انگلیس و مؤسسات انگلیسی و سفارتخانه های عثمانی (کتاب آبی ، ج ۳، ص ۵۵۶؛
کسروی ،ص ۱۰۷ـ ۱۰۸)، روس ( کتاب آبی ، ج ۱، ص ۱۸۴) و فرانسه و ایتالیا ( کتاب آبی ، ج ۱، ص ۲۰۰) رواج یافت که علت آن محدود ساختن و لغو بست نشینی در مکانهای مذهبی بود. گرچه دولتهای بزرگ رسماً محدودیت حق حمایت و بست را پذیرفته بودند (پولاک ، ص ۳۲۶)، در بیشتر موارد، بست از حمایت مقامات سفارتخانه و کنسولگریها برخوردار می شد و ظاهراً جاستین شیل سفیر دولت انگلیس ، اولین سفیری بود که در این مورد پیشقدم شد (رایت ، ص ۶۲، ۷۰).
در این دوره ، مهمترین بست نشینیها در سفارت انگلیس مربوط بود به عباس میرزا برادر ناصرالدین شاه ، در آغاز پادشاهی برادرش (ابراهیم صفایی ، ص ۳۰۰؛
پولاک ، ص ۳۲۶)؛
میرزا آقاخان نوری (پولاک ، ص ۳۲۶)؛
فرهاد میرزا معتمدالدوله ، عموی ناصرالدین شاه در ۱۲۷۱ (صفایی ، ص ۳۰۰)، میرزا هاشم خان در ۱۲۷۱ـ۱۲۷۲ (غروی ، ص ۱۰؛ بیانی ، ج ۲، ص ۱۹۱) (که به قطع مناسبات سیاسی با انگلستان و قضیة هرات • انجامید)
(شیخ الاسلامی ، ص ۳۱۰ـ۳۱۲)؛
علما و بازاریان در دورة مشروطه (دولت آبادی ، ج ۲، ص ۷۱؛
تفرشی ، ص ۲۷ـ۲۸؛
ناظم الاسلام کرمانی ، ج ۳، ص ۴۲۹؛سیاح ، ص ۵۵۸ ـ ۵۶۰)؛
و تقی زاده • و عده ای دیگر بعد از به توپ بستن مجلس در ۱۳۲۶ ( کتاب آبی ، ج ۱، ص ۱۹۶؛سیاح ، ص ۵۹۷؛رایت ، ص ۷۲). کنسولگریها نیز در شهرهای بزرگی چون کرمانشاه ، شیراز، تبریز، رشت ، یزد، اصفهان
(سرنا، ص ۲۸۲؛کتاب آبی ، ج ۲، ص ۴۰۶؛کتاب آبی،ج ۳، ص ۷۶۲؛کتاب آبی،ج ۵، ص ۱۲۰۷) برای بست نشینی انتخاب می شد. از ۱۲۸۰، تلگرافخانه ها نیز جزو محلهای بست نشینی گردید، زیرا اولاً ملک دولت انگلیس شناخته می شد، و دیگر اینکه مردم فکر می کردند که یک سرِ خطوط به تخت سلطنت وصل می شود (رایت ، ص ۲۰۵ـ۲۰۶؛وقایع اتفاقیه ، ص ۵۸۳). در اغلب شهرها، بست نشینی در تلگرافخانه ها صورت گرفته است ، از جمله در کرمانشاه ، یزد ( کتاب آبی ، ج ۱، ص ۳۹؛کتاب آبی،ج ۴، ص ۹۵۹) شیراز ( وقایع اتفاقیه ، ص ۲۹؛وقایع اتفاقیه ، ص۱۶۹؛وقایع اتفاقیه ، ص۳۱۰؛وقایع اتفاقیه ، ص ۳۲۰؛وقایع اتفاقیه ، ص۳۹۱؛وقایع اتفاقیه ، ص۵۳۸؛
رایت ، ص ۲۰۶) و قم (باقری کبورق ، کتاب اول ، ص ۲۸۰).
در ۱۳۰۰ ش ، کلنل محمد تقی خان پسیان • ، در مشهد، عده ای را تشویق کرد که به تلگرافخانه بروند و بست اختیار کنند و از دولت ، خواهان انتصاب وی به فرماندهی خراسان شوند ( انقلاب خراسان ، ص ۲۶۷).
در اواخر دورة قاجار و در روزگار نخست وزیری سپهدار اعظم نیز، سربازان در مساجد و آستانة حضرت عبدالعظیم و حرم حضرت معصومه در قم و حرم امام رضا علیه السلام در مشهد بست نشستند (کرونین ، ص ۷۸، ۸۱)
نخستین بار در ایران ، امیرکبیر به سبب اصرار بر استقرار قانون و رعایت بیطرفی ، با بست نشینی مبارزه کرد تا مانع سوءاستفاده اشرار از آن شود. علاوه بر این ، برخی بست شکنی امیر را نوعی سیاست تجدید قدرت روحانیان دانسته اند (آدمیت ، ص ۴۳۲ـ۴۳۴؛
نامة شیل به پالمرستون ). متقابلاً روحانیون نیز با این سیاست امیر به مقابله برخاستند (شیل ، ص ۱۱۳، پانویس ۱۰) و دولت انگلستان نیز به طور ضمنی حامی آنان بود (آدمیت ، ص ۴۲۹). سرانجام ، امیرکبیر در ۱۲۶۶ رسم بست نشینی را لغو کرد و در این تصمیم ، موافقت امام جمعة تهران را نیز به دست آورد (الگار، ص ۲۰۹ـ۲۱۰؛
آدمیت ، ص ۴۳۲). بعد از کشته شدن امیرکبیر، ناصرالدین شاه دنبالة کار وی را گرفت و با رضایت علما در ۱۲۸۰، قاتلان و دزدان و زانیان را از بست نشستن در مساجد محروم کردند (الگار، ص ۲۵۴) و در اغلب شهرهای ایران ، از جمله قوچان و مشهد (سیاح ، ص ۳۰۸؛
وقایع اتفاقیه ، ص ۲۵۷) و شیراز ( وقایع اتفاقیه ، ص ۴۷۲؛وقایع اتفاقیه ، ص ۴۹۷؛وقایع اتفاقیه ، ص ۵۳۰؛وقایع اتفاقیه ، ص ۵۵۲) این قانون اجرا شد.
مهمترین بست شکنی در این دوره ، شکستن بست سیدجمال الدین اسدآبادی در حرم حضرت عبدالعظیم بود که در ۱۳۰۸ روی داد. وی در طول هفت ماه بست ، جلساتی برگزار می کرد و با افشاگری سیاستهای قاجار به انتقاد از آن می پرداخت ، و شاید این اولین بستی باشد که نه تنها به عنوان پناهگاهی جهت حفظ جان از آن استفاده شد بلکه محلی برای برگزاری اجتماعاتی در اعتراض به سیاست شاه بود، و این دگرگونی در هدف بست نشینان ، بست را به مفهوم تحصن نزدیک ساخت (سیاح ، ص ۳۲۷؛
الگار، ص ۲۹۹ـ۳۰۱) چنانکه در برخی منابع مترادف شمرده شده اند ( سیاح ، ص ۵۵۸؛
بروگش ، ج ۲، ص ۵۳۹؛
کتاب آبی ، ج ۱، ص ۱۹۶، ۲۳۶؛کتاب آبی،ج ۴، ص ۹۵۹؛انقلاب خراسان ، ص ۲۶۷). با بررسی سیر تاریخی بست نشینی در ایران ، روشن می شود که گسترش این رسم دلایل متضادی داشته است . یکی از این دلایل نوعی اعتماد به حکومت و احترام به موازین شرعی است با این اطمینان که به حریم بست تجاوز نمی شود، و به همین سبب است که در دورة هرج و مرج مطلق و بی اعتنایی کامل حکومت به هر نوع معیار و قانون ، مثلاً در دورة مغول ، این رسم تضعیف می شود. با اینهمه ضعف قوة قضائیه و نهادهای دادگستری در جامعه و مهمتر از همه ، خودکامگی حاکمان و باز بودن دست ایشان در تعدی به حقوق فردی نیز توسل به بست نشینی را ایجاب و ترویج می کرده است . برخی آن را برای اجتماعاتی که قانون با بیطرفی در آن جاری است ، زیانبخش و نامطلوب دانسته اند، اما به همان اندازه آن را به عنوان تنها ملجأ در برابر ظلم در دولتهای استبدادی تأیید کرده اند (پولاک ، ص ۳۲۷).
منابع :
(۱) فریدون آدمیت ، امیرکبیر و ایران ، تهران ۱۳۵۴ ش ؛
(۲)ابن هشام ، تهذیب سیرة ابن هشام ، چاپ عبدالسلام هارون ، بیروت ] تاریخ مقدمه۱۳۷۴ ؛
(۳) حسن اعظام قدسی ، خاطرات من ، یا، روشن شدن تاریخ صدساله ، تهران ۱۳۴۹ ش ؛
(۴) حامد الگار، دین و دولت در ایران ، ترجمة ابوالقاسم سرّی ، تهران ۱۳۶۹ ش ؛
(۵) انقلاب خراسان : مجموعة اسناد و مدارک سال ۱۳۰۰ ش ، چاپ کاوه بیات ، تهران ۱۳۷۰ ش ؛
(۶) علی باقری کبورق ، جامعه و حکومت در ایران ، کتاب اول : دوران قاجار ، تهران ۱۳۷۱ ش ؛
(۷) هینریش کارل بروگش ، سفری به دربار سلطان صاحبقران : ۱۸۶۱ـ۱۸۵۹ ، ترجمة حسین کردبچه ، تهران ۱۳۶۷ ش ؛
(۸)س .ج .و. بنجامین ، ایران و ایرانیان : عصر ناصرالدین شاه ، ترجمة محمدحسین کردبچه ، تهران ۱۳۶۳ ش ؛
(۹) خانبابا بیانی ، پنجاه سال تاریخ ایران در دورة ناصری ، تهران ۱۳۷۵ ش ؛
(۱۰) یاکوب ادوارد پولاک ، سفرنامة پولاک ، ترجمة کیکاووس جهانداری ، تهران ۱۳۶۱ ش ؛
(۱۱) احمد تفرشی حسینی ، روزنامة اخبار مشروطیت و انقلاب ایران ، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۱ ش ؛
(۱۲) دایرة المعارف بزرگ اسلامی ، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی ، ج ۱، تهران ۱۳۶۷ ش ـ ، ذیل «آستان قدس » (نوشتة صادق سجادی )؛
(۱۳)پیترو دلاواله ، سفرنامة پیترودلاواله ، (قسمت مربوط به ایران ) ، ترجمة شعاع الدین شفا، تهران ۱۳۴۸ ش ؛
(۱۴) یحیی دولت آبادی ، حیات یحیی ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛
(۱۵) دنیس رایت ، نقش انگلیس در ایران ، ترجمة فرامرز فرامرزی ، تهران ۱۳۶۱ ش ؛
(۱۶) کارلا سرنا، سفرنامة مادام کارلاسرنا: آدمها و آیینها در ایران ، ترجمة علی اصغر سعیدی ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛
(۱۷) اسحاق بن محمد سمرقندی ، ترجمة السّواد الاعظم ، چاپ عبدالحیّ حبیبی ، تهران ۱۳۴۸ ش ؛
(۱۸)محمدعلی بن محمدرضا سیاح ،خاطرات حاج سیاح ، چاپ حمید سیاح ، تهران ۱۳۵۹ ش ؛
(۱۹) جان شاردن ، سفرنامة شاردن (بخش اصفهان ) ، ترجمة حسین عریضی ، با مقدمة علی دهباشی ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛
(۲۰) محمدجواد شیخ الاسلامی ، علل افزایش نفوذ روس و انگلیس در ایران عصر قاجار ، تهران ۱۳۶۹ ش ؛
(۲۱) مری شیل ، خاطرات لیدی شیل ، ترجمة حسین ابوترابیان ، تهران ۱۳۶۸ ش ؛
(۲۲) ابراهیم صفایی ، «سابقة بست نشستن در سفارت انگلیس »، ارمغان ، سال ۵۸، ش ۵ و ۶ (مرداد و شهریور ۱۳۵۵)؛
(۲۳) محمود غروی ، ماجرای دولت انگلیس و میرزا هاشم خان ، تهران ۱۳۶۳ ش ؛
(۲۴) نصرالله فلسفی ، زندگانی شاه عبّاس اوّل ، تهران ۱۳۵۳ ش ؛
(۲۵) کتاب آبی : گزارشهای محرمانة وزارت امور خارجة انگلیس دربارة انقلاب مشروطة ایران ، چاپ احمد بشیری ، تهران ۱۳۶۲ـ ۱۳۶۹؛
(۲۶) جرج ناتانیل کرزن ، ایران و قضیة ایران ، ترجمة غ . وحید مازندرانی ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛
(۲۷)استفانی کرونین ، «مخالفت با رضاخان در ارتش ایران (۱۳۰۴ـ۱۲۹۹)»، ترجمة افسانه منفرد، اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی ، سال ۹، ش ۹ـ۱۰ (خرداد و تیر ۱۳۷۴)؛
(۲۸) احمد کسروی ، تاریخ مشروطة ایران ، تهران ۱۳۶۳ ش ؛
(۲۹) عبدالله مستوفی ، شرح زندگانی من ، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دورة قاجاریه ، تهران ۱۳۶۰ ش ؛
(۳۰)میرزا سمیعا ، تذکرة الملوک ، چاپ دبیرسیاقی ،تهران ۱۳۶۸ ش ؛
(۳۱) محمدبن علی ناظم الاسلام کرمانی ، تاریخ بیداری ایرانیان ، تهران ۱۳۶۳ ش ؛
(۳۲)ناصر نجمی ، طهران عهد ناصری ، تهران ۱۳۶۴ ش ؛
(۳۳) وقایع اتفاقیه : مجموعة گزارشهای خفیه نویسان انگلیس ، چاپ سعیدی سیرجانی ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛
(۳۴)هندوشاه بن سنجر، تجارب السّلف ، چاپ عباس اقبال ، تهران ۱۳۵۷ ش ؛
(۳۵)والترهینتس ، شاه اسماعیل دوم صفوی ، ترجمة کیکاووس جهانداری ،تهران ۱۳۷۱ ش .



جعبه ابزار