• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تجرید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تجرید، اصطلاحی عرفانی می باشد.




در لغت به معنای برهنه کردن، پیراستن، اصلاح کردن و تنهایی گزیدن است.
[۱] احمد بن علی بیهقی، تاج المصادر، ج۲، ص۵۵۲، چاپ هادی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ـ ۱۳۷۵ش.
[۲] فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ذیل «جَرد»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۳] اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیّة، ذیل «جَرد»، چاپ احمدعبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
[۴] محمد بن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللّغات، ذیل «جَرد»، چاپ منصور ثروت، تهران ۱۳۷۵ش.
[۵] دهخدا، ذیل «جَرد».




نخستین بار جنید بغدادی (متوفی ۲۹۷) گفته است : «مجرد کسی است که ظاهر او از اَعراض و باطنش از اعتراض (به خدا) مجرد باشد»
[۶] محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۴۴۷، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۴۶ش.




و ابونصر سرّاج (متوفی ۳۴۹) تجرید را عاری شدن قلب از ماسوای حق (شواهدالالوهیة) دانسته است، و این هنگامی است که قلب از کدورت بشری مصفا شده باشد.
[۷] عبداللّه بن علی ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَعِ فی التصوّف، ج۱، ص۳۴۸، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.




کلاباذی (متوفی ۳۸۰) تجرید را با کمی اختلاف همانند جنید تعریف کرده است؛ به نظر او تجرید به معنای پیراستگی ظاهر سالک از اعراض دنیا و باطن او از اعواض است، یعنی مجرد نباید از خدا در دنیا و آخرت عوض بخواهد،
[۸] ابوبکر محمد بن ابراهیم کلاباذی، التعرف لِمذهب اهل التصوف، ج۱، ص۱۱۱، دمشق ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
زیرا عوض خواستن، علت آوردن برای بندگی خداست.
[۹] اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لِمذهب التصوف، ج۴، ص۱۴۲۵، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.
سمعانی (متوفی ۵۳۴) در روح الارواح
[۱۰] احمد بن منصور سمعانی، روح الارواح فی شرح الاسماءالملک الفتّاح، ج۱، ص۶۰۶، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۸ش.
و شهاب الدین عمر سهروردی (متوفی ۶۳۲) در عوارف المعارف
[۱۱] عمر بن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، ج۱، ص۸۵، بیروت ۱۹۶۶.
و عزّالدین کاشانی (متوفی ۷۳۵) در مصباح الهدایه
[۱۲] محمود بن علی عزّالدین کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ج۱، ص۱۴۳، چاپ جلال الدین همایی، تهران ۱۳۶۷ش.
تعریف کلاباذی را با کمی تغییر برگزیده اند. خواجه عبداللّه انصاری (متوفی ۴۸۱) در منازل السایرین،
[۱۳] عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، ج۱، ص۲۲۴، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صدمیدان، ترجمه دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ش.
مانند ابونصر سرّاج، تجرد را مجرد شدن قلب از شواهد دانسته است. ابن قیّم جَوزیّه (متوفی ۷۵۱) شواهد را «ماسوای حق» معنی کرده
[۱۴] ابن قیّم جوزیّه، مدارج السالکین، ج۳، ص۴۲۰، چاپ محمدحامد فقی، بیروت.
و عزّالدین کاشانی نیز از شواهد به «موجودات متعیِّن» تعبیر کرده است.
[۱۵] محمود بن علی عزّالدین کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ج۱، ص۵۹۴، چاپ جلال الدین همایی، تهران ۱۳۶۷ش.




ابن عربی در بعضی آثار خود، مانند التجلیّات الإلهیة،
[۱۶] ابن عربی، التجلیّات ال إلهیة، ج۱، ص۳۷۸، همراه با تعلیقات ابن سودکین، و، کشف الغایات فی شرح ما اکتنفت علیه التجلیّات، چاپ عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ش.
الفتوحات المکیّة
[۱۷] ابن عربی، الفتوحات المکیّة، ج۱۳، ص۲۱۰، ج ۱۳، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
و کتاب اصطلاح الصوفیه،
[۱۸] ابن عربی، رسائل ابن العربی، ج۲، ش ۲۹، ص۸، ج ۲، ش ۲۹: کتاب اصطلاح الصوفیه، بیروت.
و روزبهان بَقلی در شرح شطحیّات
[۱۹] روزبهان بقلی، شرح شطحیّات، ج۱، ص۵۶۷، چاپ هانری کور بن، تهران ۱۳۶۰ش.
تجرید را راندن غیر حق از قلب یا میراندن آن تعریف کرده اند. ظاهراً این تعریف از قرن هفتم به بعد رواج یافته، به گونه‌ای که در منابع اصطلاحات عرفانی مثل تعریفات جرجانی،
[۲۰] علی بن محمد جرجانی، تعریفات: فرهنگ اصطلاحات معارف اسلامی، ج۱، ص۳۴، ترجمه حسن سیّدعرب و سیما نوربخش، تهران ۱۳۷۷ش.
کشّاف اصطلاحات الفنون تهانوی
[۲۱] محمداعلی بن علی تهانوی، موسوعه کشّاف اصطلاحات الفنون والعلوم، ذیل واژه، چاپ رفیق العجم و علی دحروج، بیروت ۱۹۹۶.
و جامع العلوم احمدنگری
[۲۲] عبدالنبی بن عبدالرسول احمدنگری، جامع العلوم فی اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۲۷۵، بیروت ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
تعاریفی شبیه تعریف ابن عربی آمده است.



صوفیه تجرید را به مراتب و درجات مختلف تقسیم کرده اند: خواجه عبداللّه انصاری در منازل السایرین، تجرید را مقام نودوهفتم و پس از مقام وجود، در صدمیدان مقام چهاردهم و نتیجه مقام زهد
[۲۳] عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، ج۱، ص۵۰۶، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صدمیدان، ترجمه دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ش.
و در رساله محبت نامه پس از جنون و پیش از مرتبه قرب آورده است.
[۲۴] عبداللّه بن محمد انصاری، مجموعه رسائل فارسی خواجه عبداللّه انصاری، ج۱، ص۳۵۱ـ۳۵۲، چاپ محمد سرور مولایی، تهران ۱۳۷۲ش.




در منازل السایرین، تجرید به سه درجه تقسیم شده است
[۲۵] عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، ج۱، ص۲۲۴، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صدمیدان، ترجمه دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ش.
: درجه اول عبارت است از تجرید حقیقت کشف از هر گونه یقین اکتسابی؛ به این ترتیب کشف از شایبه اکتساب مبرا خواهد بود.
[۲۶] محمود بن علی عزّالدین کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ج۱، ص۵۹۵، چاپ جلال الدین همایی، تهران ۱۳۶۷ش.

درجه دوم، تجرید مقام جمع از «علم رسوم»،
[۲۷] ، عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صدمیدان، ترجمه دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ش.
زیرا مقام جمع، که مخصوص مجذوبین است، جز با محو آثار و نشانه ها، از جمله علم، تحقق نمی‌یابد.
[۲۸] محمود بن علی عزّالدین کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، چاپ جلال الدین همایی، تهران ۱۳۶۷ش.
درجه سوم، ر‌ها شدن از مشاهده مقام تجرید است.
[۲۹] ، عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صدمیدان، ترجمه دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ش.




مستملی بُخاری (متوفی ۴۳۶) تجرید را به سه قسم تقسیم کرده است: تجرید در ظاهر، یعنی سالک در دنیا مالک چیزی نباشد، تجرید در باطن، یعنی در دنیا و آخرت از خدا پاداش نخواهد، و تجرید از تجرید، یعنی مقام و احوال خود را در مقام تجرید نبیند. وی تجرید باطن را مبتنی بر تجرید ظاهر دانسته است.
[۳۰] اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لِمذهب التصوف، ج۴، ص۱۴۲۱، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.
[۳۱] اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لِمذهب التصوف، ج۴، ص۱۴۲۶، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.




سعیدالدین فرغانی (متوفی ۷۰۰) برای تجرید و تجرد دو مرتبه قایل شده است : «تجرد عادتی» که در اوایل سلوک اتفاق می‌افتد و آن است که نفس به طریق عادت در خواب، مجرد می‌شود؛ و «تجرد حقیقی» که مبنای آن تجرد عادتی است، و در آن سالک درمی یابد که آگاهی از اسرار که گاه در خواب حاصل می‌شود، نتیجه تجرد و اِعراض از شواغل و تعلقات بدنی است، ازینرو می‌کوشد تا در غیر خواب نیز از تعلقات خود بگذرد.
[۳۲] سعیدالدین بن احمد فرغانی، مشارق الدّراری: شرح تائیّة ابن فارض، ج۱، ص۵۷۲ ـ۵۷۳، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۵۷ش.
سالک با تحقق اسم جامع حق ــ که جامع اسم ظاهر و باطن اوست ــ به مرتبه‌ای می‌رسد که از او اسم و رسم و نشانه‌ای باقی نمی‌ماند و بدین ترتیب به مقام اعلای تجرید می‌رسد و غیر از حق چیزی نمی‌بیند.
[۳۳] مقدمه آشتیانی، ص ۱۶۹، علی بن محمد ترکه اصفهانی، تمهید القواعد، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۶۰ش.




عارفان نتایج تجرید را مهم دانسته و گفته‌اند که شناخت حق و وصول به توحید حقیقی مشروط به تجرید است
[۳۴] عبداللّه بن علی ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَعِ فی التصوّف، ج۱، ص۳۴۹، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
[۳۵] علی بن شهاب الدین همدانی، رساله ذکریّه، ج۱، ص۵۳۴، در محمد ریاض، احوال و آثار و اشعار میرسیّدعلی همدانی، اسلام آباد۱۳۷۰ش.
یا این‌که رفع حجاب و وصول به زهد حقیقی به گونه‌ای که موجب وصول به حق شود، از نتایج تجرید است
[۳۶] ابن قیّم جوزیّه، مدارج السالکین، ج۳، ص۴۲۳، چاپ محمدحامد فقی، بیروت.
[۳۷] سعیدالدین بن احمد فرغانی، مشارق الدّراری: شرح تائیّة ابن فارض، ج۱، ص۲۷۷، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۵۷ش.




ازینرو مقام تجرید مختص انبیا علیهم‌السلام و اولیاست.
[۳۸] احمد بن منصور سمعانی، روح الارواح فی شرح الاسماءالملک الفتّاح، ج۱، ص۳۵۷، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۸ش.
از آن‌جا که حضرت ابراهیم علیه‌السلام اولین پیامبری بود که از دنیا و لذات آن مجرد شد و منبع و مظهر فتوت بود، تجرید را طریق فتیان نیز دانسته اند.
[۳۹] عبدالرزاق کاشی، تحفة الاخوان فی خصائص الفتیان، ج۱، ص۹ـ۱۰، در رسایل جوانمردان: مشتمل بر هفت فتوت نامه، چاپ مرتضی صرّاف، تهران ۱۳۷۰ش.
[۴۰] عبدالرزاق کاشی، تحفة الاخوان فی خصائص الفتیان، ج۱، ص۴۲، در رسایل جوانمردان: مشتمل بر هفت فتوت نامه، چاپ مرتضی صرّاف، تهران ۱۳۷۰ش.
[۴۱] اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لِمذهب التصوف، ج۴، ص۱۴۲۳، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.
بالاترین و آخرین مقام تجرید در میان پیامبران به رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم اختصاص دارد
[۴۲] اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لِمذهب التصوف، ج۴، ص۱۴۲۲ـ۱۴۲۶، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.
[۴۳] روزبهان بقلی، شرح شطحیّات، ص ۲۳، چاپ هانری کور بن، تهران ۱۳۶۰ش.
.



صوفیه در تجرید انبیا علیهم‌السلام و اهمیت آن و سفارش به آن، به آیات و روایاتی استناد کرده اند، برای مثال آیه «فَاِنَّهُم عَدُوٌّ لی. . . » را اشاره به مقام تجرید حضرت ابراهیم علیه‌السلام از غیر حق
[۴۵] اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لِمذهب التصوف، ج۴، ص۱۴۲۳، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.
و آیه «فَکانَ قابَ قَوسَیْنِ اَوْ اَدْنی '» را در حق پیامبر اسلام صلی اللّه علیه وآله وسلم و حدیث نبوی «حُبِّبَ الیّ من دنیاکم» را به جهت ضمیر «کم»، یعنی نسبت دادن دنیا به غیر خود، نشانه تجرد آن حضرت می‌دانند و حدیث «لی مَعَاللّهِ وقتٌ لایَسَعُنی فیه ملکٌ مقربٌ ولانَبیٌ مُرَسَلٌ» را دلیل دیگری بر مقام تجرید ایشان ذکر کرده اند.
[۴۷] اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لِمذهب التصوف، ج۴، ص۱۴۲۲ـ۱۴۲۳، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.
[۴۸] اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لِمذهب التصوف، ج۴، ص۱۴۲۶، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.
[۴۹] حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۲۷، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ش.
همچنین گفته‌اند که آیه «. . . فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ اِنَّکَ بِالْوادِالْمُقَدَّسِ طُویً» خطاب به حضرت موسی علیه‌السلام، اشاره به مقام تجرید است.
[۵۱] عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، ج۱، ص۲۲۴، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صدمیدان، ترجمه دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ش.
به نظر ابن قیّم جوزیّه
[۵۲] ابن قیّم جوزیّه، مدارج السالکین، ج۳، ص۴۱۸، چاپ محمدحامد فقی، بیروت.
این آیه امر به تجرید می‌کند یعنی فعل «اِخلع» امر می‌کند که وی قلب خود را از تعلق به غیرخدا خالی کند. همچنین به گفته ابن عطا آیه «. . . لِمَن کانَ لَهُ قَلِب» موعظه‌ای است برای سالکی که در تجرید می‌کوشد.
[۵۴] ابن عطا، تفسیر ابی العباس بن عطاء، ج۱، ص۱۴۹، در نصوص صوفیه غیرمنشوره، چاپ پل نویا، بیروت: دارالمشرق، ۱۹۷۳.
تعریف تجرید و نتایج آن نزدیک به تعریف و نتایج برخی دیگر از مقامات عرفانی است، ازینرو گاهی در کتابهای صوفیه آن را همراه با دیگر مقامات آورده اند، مانند تجرید و تفرید
[۵۵] مؤیدالدین بن محمود جندی، نفحة الروح و نفحة الفتوح، ج۱، ص۱۴۳، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۵۶] محمد بن محمود شمس الدین آملی، «رساله فتوتیّه» از نفایس الفنون فی عرایس العیون، ج۱، ص۷۴، در رسایل جوانمردان: مشتمل بر هفت فتوت نامه، چاپ مرتضی صرّاف، تهران ۱۳۷۰ش.
[۵۷] عبدالرحمان بن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۴۶۴، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ش.
[۵۸] عبدالرحمان بن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۶۰۸، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ش.
یا تجرید و انقطاع.
[۵۹] حیدر بن علی آملی، تفسیرالمحیط الاعظم والبحرالخضم فی تأویل کتاب اللّه العزیزالمحکم، ج۱، ص۴۴۸، چاپ محسن موسوی تبریزی، تهران ۱۴۱۶/ ۱۹۹۵.




سنایی
[۶۰] مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۱۱۱، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ش.
و عطّار
[۶۱] محمد بن ابراهیم عطار، ج۱، ص۲۰۶، بیت ۳۶۹۴، منطق الطیر: مقامات الطیور، چاپ صادق گوهرین، تهران ۱۳۶۵ش.
و مولوی
[۶۲] جلال الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، ج ۲، دفتر سوم، بیت ۱۷۴۵، تصحیح رینولد ا نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ش.
[۶۳] جلال الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، بیت ۱۷۲۱، تصحیح رینولد ا نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ش.
در باره تجرد از تن سخن گفته اند. حافظ
[۶۴] شمس الدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۶۷، بیت ۷، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۶۲ش.
در وصف مجردان می‌گوید: «مجردان طریقت به نیم جو نخرند/ قبای اطلس آنکس که از هنر عاریست».
نیز گفته است : «گر روی پاک و مجرّد چو مسیحا به فلک/ از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو»
[۶۵] شمس الدین محمد حافظ، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، ج۱، ص۲۸۱، تهران ۱۳۶۷ش.
. شیخ محمود شبستری در گلشن راز «ترسایی» را همان تجرید دانسته
[۶۶] محمود بن عبدالکریم شبستری، ج۱، ص۱۰۵، بیت ۹۲۷، مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ش.
و در جای دیگر شرط «فکرِنکو» را تجرید می‌داند.
[۶۷] محمود بن عبدالکریم شبستری، ج۱، ص۷۰، بیت ۸۵، مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ش.
شارحان گلشن راز نیز گفته‌اند که تفکر عبارت است از سیرالی اللّه و سیرفی اللّه و باللّه و موقوف به تجرید ظاهر و تفرید باطن است.
[۶۸] علی بن محمد ترکه اصفهانی، شرح گلشن راز، ج۱، ص۶۴، چاپ کاظم دزفولیان، تهران ۱۳۷۵ش.
[۶۹] محمد بن یحیی لاهیجی، مفاتیح ال إعجاز فی شرح گلشن راز، ج۱، ص۵۵، چاپ محمدرضا برزگرخالقی و عفت کرباسی، تهران ۱۳۷۱ش.
شبستری همچنین در سعادت نامه توحید واقعی را نتیجه تجرید دانسته است.
[۷۰] محمود بن عبدالکریم شبستری، مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، ج۱، ص۱۶۸، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ش.
[۷۱] محمود بن عبدالکریم شبستری، مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، ج۱، ص۱۷۰، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ش.




ابن سینا
[۷۲] ابن سینا، الإشارات والتنبیهات، ج۳، ص۳۶۳، مع الشرح لِنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لِقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
یکی از مقامات عارفان را تجرید دانسته و خواجه نصیرالدین طوسی
[۷۳] ابن سینا، ال إشارات والتنبیهات، ج۳، ص۳۵۴، مع الشرح لِنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لِقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
کمال قوه عملی را تجرد نفوس از علایق جسمانی می‌داند. شهاب الدین یحیی سهروردی
[۷۴] یحیی بن حبش سهروردی، ج۲، ص۲۳۵، پانویس، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، چاپ هانری کور بن، ج ۲: بخش ۱، کتاب حکمة ال إشراق، تهران ۱۳۵۵ش.
تجرد کلی نفوس کاملان را از علایق، غایت کمال عقلی می‌داند. او می‌گوید که به اعتبار اشراق عقل بر نفس، نفس با تجرد یافتن و شهود مجردات و غیر آن به عقل تبدیل می‌گردد.
[۷۵] یحیی بن حبش سهروردی، ج۲، ص۱۴۱، پانویس، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، چاپ هانری کور بن، ج ۲: بخش ۱، کتاب حکمة ال إشراق، تهران ۱۳۵۵ش.
به نظر او «اِخوان التجرید» مقام خاصی دارند که در آن مقام قادرند مُثُل معلّقه‌ای را به هر صورت که بخواهند، ایجاد کنند. این مقام را مقام «کُن» نیز می‌گویند.
[۷۶] یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۲۴۲، چاپ هانری کور بن، ج ۲: بخش ۱، کتاب حکمة ال إشراق، تهران ۱۳۵۵ش.
شهرزوری در شرح عبارت «اخوان التجرید» می گوید که ایشان کاملان در حکمت نظری و عملی و ذوقی یا کاملان در حکمت کشفی و عملی اند.
[۷۷] محمد بن محمود شهرزوری، شرح حکمة ال إشراق، ج۱، ص۵۷۴ ـ ۵۷۵، چاپ حسین ضیائی تربتی، تهران ۱۳۷۶ش.
به نظر سهروردی چهارده نور بر اخوان تجرید می‌تابد
[۷۸] یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۲۵۲ـ۲۵۴، چاپ هانری کور بن، ج ۲: بخش ۱، کتاب حکمة ال إشراق، تهران ۱۳۵۵ش.
و آنان توانایی می‌یابند که صدا‌ها یا آواز‌هایی از عالم مثال بشنوند، بر آب و در هوا راه روند و عروج جسمانی کنند
[۷۹] یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۲۴۳، چاپ هانری کور بن، ج ۲: بخش ۱، کتاب حکمة ال إشراق، تهران ۱۳۵۵ش.
[۸۰] یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۲۵۴، چاپ هانری کور بن، ج ۲: بخش ۱، کتاب حکمة ال إشراق، تهران ۱۳۵۵ش.




(۱) حیدر بن علی آملی، تفسیرالمحیط الاعظم والبحرالخضم فی تأویل کتاب اللّه العزیزالمحکم، چاپ محسن موسوی تبریزی، تهران ۱۴۱۶/ ۱۹۹۵.
(۲) حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ش.
(۳) ابن سینا، ال إشارات والتنبیهات، مع الشرح لِنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لِقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
(۴) ابن عربی، التجلیّات ال إلهیة، همراه با تعلیقات ابن سودکین، و، کشف الغایات فی شرح ما اکتنفت علیه التجلیّات، چاپ عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ش.
(۵) ابن عربی، رسائل ابن العربی، ج ۲، ش ۲۹: کتاب اصطلاح الصوفیه، بیروت.
(۶) ابن عربی، الفتوحات المکیّة، ج ۱۳، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۷) ابن عطا، تفسیر ابی العباس بن عطاء، در نصوص صوفیه غیرمنشوره، چاپ پل نویا، بیروت: دارالمشرق، ۱۹۷۳.
(۸) ابن قیّم جوزیّه، مدارج السالکین، چاپ محمدحامد فقی، بیروت.
(۹) عبداللّه بن علی ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَعِ فی التصوّف، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
(۱۰) عبدالنبی بن عبدالرسول احمدنگری، جامع العلوم فی اصطلاحات الفنون، بیروت ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۱۱) عبداللّه بن محمد انصاری، مجموعه رسائل فارسی خواجه عبداللّه انصاری، چاپ محمد سرور مولایی، تهران ۱۳۷۲ش.
(۱۲) عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صدمیدان، ترجمه دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ش.
(۱۳) احمد بن علی بیهقی، تاج المصادر، چاپ هادی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ـ ۱۳۷۵ش.
(۱۴) علی بن محمد ترکه اصفهانی، تمهید القواعد، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۶۰ش.
(۱۵) علی بن محمد ترکه اصفهانی، شرح گلشن راز، چاپ کاظم دزفولیان، تهران ۱۳۷۵ش.
(۱۶) محمداعلی بن علی تهانوی، موسوعه کشّاف اصطلاحات الفنون والعلوم، چاپ رفیق العجم و علی دحروج، بیروت ۱۹۹۶.
(۱۷) عبدالرحمان بن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ش.
(۱۸) علی بن محمد جرجانی، تعریفات: فرهنگ اصطلاحات معارف اسلامی، ترجمه حسن سیّدعرب و سیما نوربخش، تهران ۱۳۷۷ش.
(۱۹) مؤیدالدین بن محمود جندی، نفحة الروح و نفحة الفتوح، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۲۰) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیّة، چاپ احمدعبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
(۲۱) شمس الدین محمد حافظ، دیوان، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۶۲ش.
(۲۲) شمس الدین محمد حافظ، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۷ش.
(۲۳) دهخدا.
(۲۴) روزبهان بقلی، شرح شطحیّات، چاپ هانری کور بن، تهران ۱۳۶۰ش.
(۲۵) روزبهان بقلی، کتاب عبهر العاشقین، چاپ هانری کور بن و محمد معین، تهران ۱۳۶۰ش.
(۲۶) احمد بن منصور سمعانی، روح الارواح فی شرح الاسماءالملک الفتّاح، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۸ش.
(۲۷) مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ش.
(۲۸) عمر بن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، بیروت ۱۹۶۶.
(۲۹) یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، چاپ هانری کور بن، ج ۲: بخش ۱، کتاب حکمة ال إشراق، تهران ۱۳۵۵ش.
(۳۰) محمود بن عبدالکریم شبستری، مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ش.
(۳۱) محمد بن محمود شمس الدین آملی، «رساله فتوتیّه» از نفایس الفنون فی عرایس العیون، در رسایل جوانمردان: مشتمل بر هفت فتوت نامه، چاپ مرتضی صرّاف، تهران ۱۳۷۰ش.
(۳۲) محمد بن محمود شهرزوری، شرح حکمة ال إشراق، چاپ حسین ضیائی تربتی، تهران ۱۳۷۶ش.
(۳۳) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۳۴) عبدالرزاق کاشی، تحفة الاخوان فی خصائص الفتیان، در رسایل جوانمردان: مشتمل بر هفت فتوت نامه، چاپ مرتضی صرّاف، تهران ۱۳۷۰ش.
(۳۵) محمود بن علی عزّالدین کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، چاپ جلال الدین همایی، تهران ۱۳۶۷ش.
(۳۶) محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۴۶ش.
(۳۷) محمد بن ابراهیم عطار، منطق الطیر: مقامات الطیور، چاپ صادق گوهرین، تهران ۱۳۶۵ش.
(۳۸) محمد بن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللّغات، چاپ منصور ثروت، تهران ۱۳۷۵ش.
(۳۹) سعیدالدین بن احمد فرغانی، مشارق الدّراری: شرح تائیّة ابن فارض، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۵۷ش.
(۴۰) ابوبکر محمد بن ابراهیم کلاباذی، التعرف لِمذهب اهل التصوف، دمشق ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
(۴۱) محمد بن یحیی لاهیجی، مفاتیح ال إعجاز فی شرح گلشن راز، چاپ محمدرضا برزگرخالقی و عفت کرباسی، تهران ۱۳۷۱ش.
(۴۲) اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لِمذهب التصوف، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.
(۴۳) جلال الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد ا نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ش.
(۴۴) علی بن شهاب الدین همدانی، رساله ذکریّه، در محمد ریاض، احوال و آثار و اشعار میرسیّدعلی همدانی، اسلام آباد۱۳۷۰ش.


 
۱. احمد بن علی بیهقی، تاج المصادر، ج۲، ص۵۵۲، چاپ هادی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ـ ۱۳۷۵ش.
۲. فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ذیل «جَرد»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ش.
۳. اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیّة، ذیل «جَرد»، چاپ احمدعبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
۴. محمد بن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللّغات، ذیل «جَرد»، چاپ منصور ثروت، تهران ۱۳۷۵ش.
۵. دهخدا، ذیل «جَرد».
۶. محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۴۴۷، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۴۶ش.
۷. عبداللّه بن علی ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَعِ فی التصوّف، ج۱، ص۳۴۸، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
۸. ابوبکر محمد بن ابراهیم کلاباذی، التعرف لِمذهب اهل التصوف، ج۱، ص۱۱۱، دمشق ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
۹. اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لِمذهب التصوف، ج۴، ص۱۴۲۵، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.
۱۰. احمد بن منصور سمعانی، روح الارواح فی شرح الاسماءالملک الفتّاح، ج۱، ص۶۰۶، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۱. عمر بن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، ج۱، ص۸۵، بیروت ۱۹۶۶.
۱۲. محمود بن علی عزّالدین کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ج۱، ص۱۴۳، چاپ جلال الدین همایی، تهران ۱۳۶۷ش.
۱۳. عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، ج۱، ص۲۲۴، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صدمیدان، ترجمه دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ش.
۱۴. ابن قیّم جوزیّه، مدارج السالکین، ج۳، ص۴۲۰، چاپ محمدحامد فقی، بیروت.
۱۵. محمود بن علی عزّالدین کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ج۱، ص۵۹۴، چاپ جلال الدین همایی، تهران ۱۳۶۷ش.
۱۶. ابن عربی، التجلیّات ال إلهیة، ج۱، ص۳۷۸، همراه با تعلیقات ابن سودکین، و، کشف الغایات فی شرح ما اکتنفت علیه التجلیّات، چاپ عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ش.
۱۷. ابن عربی، الفتوحات المکیّة، ج۱۳، ص۲۱۰، ج ۱۳، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۱۸. ابن عربی، رسائل ابن العربی، ج۲، ش ۲۹، ص۸، ج ۲، ش ۲۹: کتاب اصطلاح الصوفیه، بیروت.
۱۹. روزبهان بقلی، شرح شطحیّات، ج۱، ص۵۶۷، چاپ هانری کور بن، تهران ۱۳۶۰ش.
۲۰. علی بن محمد جرجانی، تعریفات: فرهنگ اصطلاحات معارف اسلامی، ج۱، ص۳۴، ترجمه حسن سیّدعرب و سیما نوربخش، تهران ۱۳۷۷ش.
۲۱. محمداعلی بن علی تهانوی، موسوعه کشّاف اصطلاحات الفنون والعلوم، ذیل واژه، چاپ رفیق العجم و علی دحروج، بیروت ۱۹۹۶.
۲۲. عبدالنبی بن عبدالرسول احمدنگری، جامع العلوم فی اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۲۷۵، بیروت ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
۲۳. عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، ج۱، ص۵۰۶، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صدمیدان، ترجمه دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ش.
۲۴. عبداللّه بن محمد انصاری، مجموعه رسائل فارسی خواجه عبداللّه انصاری، ج۱، ص۳۵۱ـ۳۵۲، چاپ محمد سرور مولایی، تهران ۱۳۷۲ش.
۲۵. عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، ج۱، ص۲۲۴، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صدمیدان، ترجمه دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ش.
۲۶. محمود بن علی عزّالدین کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ج۱، ص۵۹۵، چاپ جلال الدین همایی، تهران ۱۳۶۷ش.
۲۷. ، عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صدمیدان، ترجمه دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ش.
۲۸. محمود بن علی عزّالدین کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، چاپ جلال الدین همایی، تهران ۱۳۶۷ش.
۲۹. ، عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صدمیدان، ترجمه دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ش.
۳۰. اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لِمذهب التصوف، ج۴، ص۱۴۲۱، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.
۳۱. اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لِمذهب التصوف، ج۴، ص۱۴۲۶، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.
۳۲. سعیدالدین بن احمد فرغانی، مشارق الدّراری: شرح تائیّة ابن فارض، ج۱، ص۵۷۲ ـ۵۷۳، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۵۷ش.
۳۳. مقدمه آشتیانی، ص ۱۶۹، علی بن محمد ترکه اصفهانی، تمهید القواعد، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۶۰ش.
۳۴. عبداللّه بن علی ابونصر سرّاج، کتاب اللُّمَعِ فی التصوّف، ج۱، ص۳۴۹، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
۳۵. علی بن شهاب الدین همدانی، رساله ذکریّه، ج۱، ص۵۳۴، در محمد ریاض، احوال و آثار و اشعار میرسیّدعلی همدانی، اسلام آباد۱۳۷۰ش.
۳۶. ابن قیّم جوزیّه، مدارج السالکین، ج۳، ص۴۲۳، چاپ محمدحامد فقی، بیروت.
۳۷. سعیدالدین بن احمد فرغانی، مشارق الدّراری: شرح تائیّة ابن فارض، ج۱، ص۲۷۷، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۵۷ش.
۳۸. احمد بن منصور سمعانی، روح الارواح فی شرح الاسماءالملک الفتّاح، ج۱، ص۳۵۷، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۸ش.
۳۹. عبدالرزاق کاشی، تحفة الاخوان فی خصائص الفتیان، ج۱، ص۹ـ۱۰، در رسایل جوانمردان: مشتمل بر هفت فتوت نامه، چاپ مرتضی صرّاف، تهران ۱۳۷۰ش.
۴۰. عبدالرزاق کاشی، تحفة الاخوان فی خصائص الفتیان، ج۱، ص۴۲، در رسایل جوانمردان: مشتمل بر هفت فتوت نامه، چاپ مرتضی صرّاف، تهران ۱۳۷۰ش.
۴۱. اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لِمذهب التصوف، ج۴، ص۱۴۲۳، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.
۴۲. اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لِمذهب التصوف، ج۴، ص۱۴۲۲ـ۱۴۲۶، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.
۴۳. روزبهان بقلی، شرح شطحیّات، ص ۲۳، چاپ هانری کور بن، تهران ۱۳۶۰ش.
۴۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۷۷.    
۴۵. اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لِمذهب التصوف، ج۴، ص۱۴۲۳، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.
۴۶. نجم/سوره۵۳، آیه۹.    
۴۷. اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لِمذهب التصوف، ج۴، ص۱۴۲۲ـ۱۴۲۳، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.
۴۸. اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لِمذهب التصوف، ج۴، ص۱۴۲۶، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ش.
۴۹. حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۲۷، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ش.
۵۰. طه/سوره۲۰، آیه۱۲.    
۵۱. عبداللّه بن محمد انصاری، منازل السایرین، ج۱، ص۲۲۴، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صدمیدان، ترجمه دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران ۱۳۶۱ش.
۵۲. ابن قیّم جوزیّه، مدارج السالکین، ج۳، ص۴۱۸، چاپ محمدحامد فقی، بیروت.
۵۳. ق/سوره۵۰، آیه۳۷.    
۵۴. ابن عطا، تفسیر ابی العباس بن عطاء، ج۱، ص۱۴۹، در نصوص صوفیه غیرمنشوره، چاپ پل نویا، بیروت: دارالمشرق، ۱۹۷۳.
۵۵. مؤیدالدین بن محمود جندی، نفحة الروح و نفحة الفتوح، ج۱، ص۱۴۳، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۲ش.
۵۶. محمد بن محمود شمس الدین آملی، «رساله فتوتیّه» از نفایس الفنون فی عرایس العیون، ج۱، ص۷۴، در رسایل جوانمردان: مشتمل بر هفت فتوت نامه، چاپ مرتضی صرّاف، تهران ۱۳۷۰ش.
۵۷. عبدالرحمان بن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۴۶۴، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ش.
۵۸. عبدالرحمان بن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۶۰۸، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ش.
۵۹. حیدر بن علی آملی، تفسیرالمحیط الاعظم والبحرالخضم فی تأویل کتاب اللّه العزیزالمحکم، ج۱، ص۴۴۸، چاپ محسن موسوی تبریزی، تهران ۱۴۱۶/ ۱۹۹۵.
۶۰. مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۱۱۱، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ش.
۶۱. محمد بن ابراهیم عطار، ج۱، ص۲۰۶، بیت ۳۶۹۴، منطق الطیر: مقامات الطیور، چاپ صادق گوهرین، تهران ۱۳۶۵ش.
۶۲. جلال الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، ج ۲، دفتر سوم، بیت ۱۷۴۵، تصحیح رینولد ا نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ش.
۶۳. جلال الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، بیت ۱۷۲۱، تصحیح رینولد ا نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ش.
۶۴. شمس الدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۶۷، بیت ۷، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۶۲ش.
۶۵. شمس الدین محمد حافظ، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، ج۱، ص۲۸۱، تهران ۱۳۶۷ش.
۶۶. محمود بن عبدالکریم شبستری، ج۱، ص۱۰۵، بیت ۹۲۷، مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ش.
۶۷. محمود بن عبدالکریم شبستری، ج۱، ص۷۰، بیت ۸۵، مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ش.
۶۸. علی بن محمد ترکه اصفهانی، شرح گلشن راز، ج۱، ص۶۴، چاپ کاظم دزفولیان، تهران ۱۳۷۵ش.
۶۹. محمد بن یحیی لاهیجی، مفاتیح ال إعجاز فی شرح گلشن راز، ج۱، ص۵۵، چاپ محمدرضا برزگرخالقی و عفت کرباسی، تهران ۱۳۷۱ش.
۷۰. محمود بن عبدالکریم شبستری، مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، ج۱، ص۱۶۸، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ش.
۷۱. محمود بن عبدالکریم شبستری، مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، ج۱، ص۱۷۰، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ش.
۷۲. ابن سینا، الإشارات والتنبیهات، ج۳، ص۳۶۳، مع الشرح لِنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لِقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
۷۳. ابن سینا، ال إشارات والتنبیهات، ج۳، ص۳۵۴، مع الشرح لِنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لِقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
۷۴. یحیی بن حبش سهروردی، ج۲، ص۲۳۵، پانویس، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، چاپ هانری کور بن، ج ۲: بخش ۱، کتاب حکمة ال إشراق، تهران ۱۳۵۵ش.
۷۵. یحیی بن حبش سهروردی، ج۲، ص۱۴۱، پانویس، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، چاپ هانری کور بن، ج ۲: بخش ۱، کتاب حکمة ال إشراق، تهران ۱۳۵۵ش.
۷۶. یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۲۴۲، چاپ هانری کور بن، ج ۲: بخش ۱، کتاب حکمة ال إشراق، تهران ۱۳۵۵ش.
۷۷. محمد بن محمود شهرزوری، شرح حکمة ال إشراق، ج۱، ص۵۷۴ ـ ۵۷۵، چاپ حسین ضیائی تربتی، تهران ۱۳۷۶ش.
۷۸. یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۲۵۲ـ۲۵۴، چاپ هانری کور بن، ج ۲: بخش ۱، کتاب حکمة ال إشراق، تهران ۱۳۵۵ش.
۷۹. یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۲۴۳، چاپ هانری کور بن، ج ۲: بخش ۱، کتاب حکمة ال إشراق، تهران ۱۳۵۵ش.
۸۰. یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۲۵۴، چاپ هانری کور بن، ج ۲: بخش ۱، کتاب حکمة ال إشراق، تهران ۱۳۵۵ش.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تجرید»، شماره۳۲۹۱.    



جعبه ابزار