• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تحدید خانواده

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از دغدغه‌های دولت‌ها، به خصوص از قرن بیستم، بحث کنترل جمعیت بوده است. این موضوع همچنان با عنوان یک مساله مهم، ذهن دولت‌ها را به خود مشغول داشته است. ملت‌هایی با افزایش بی رویه جمعیت به دلیل عدم برخورداری از ظرفیت مناسب، دچار مشکل شده‌اند. از سوی دیگر کشورهایی با کنترل شدید جمعیت اکنون به موقعیتی رسیده‌اند که با پیری جمعیت روبرو شده‌اند و معلوم نیست در آینده چه سرنوشتی پیدا خواهندکرد. کشور ایران را نیز نمی‌توان از این مسئله استثناء دانست.



مسئله تحدید نسل، کنترل جمعیت و یا تنظیم خانواده، با داشتن سابقه‌ای طولانی هم چنان مسئله روز و مورد بحث و مناقشه در محافل علمی و اجتماعی معاصر بوده و اندیشمندان را به دو گروه مخالف و موافق تقسیم کرده است. بر اهل فن پوشیده نیست که این مسئله از جوانب مختلف و در ابعاد گوناگون پزشکی، اقتصادی، جمعیت شناسی و غیره قابل بحث و بررسی است.
این روزها بحث کنترل جمعیت بار دیگر بر سر زبان‌ها افتاده است. باید ببینیم چه اتفاقی افتاده است که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی از این موضوع احساس نگرانی کرده می‌فرمایند:
سیاست تحدید نسل در یک برهه‌ای از زمان درست بود؛ اهدافی هم برایش معین کردند. آن طوری که افراد متخصص و عالم و کارشناسان علمی این قسمت تحقیق و بررسی کردند و گزارش دادند، ما در سال ۷۱ به همان مقاصدی که از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم. از سال ۷۱ به این طرف، باید سیاست را تغییر می‌دادیم؛ خطا کردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران کنیم.
کشور باید نگذارد که غلبه نسل جوان و نمای زیبای جوانی در کشور از بین برود و از بین خواهد رفت اگر به همین ترتیب پیش برویم؛ تا چند سال دیگر نسل جوان ما کم خواهد شد - که امروز قاعده جمعیتی ما جوان است - و به تدریج دچار پیری خواهیم شد؛ بعد از گذشت چند سال، جمعیت کشور هم کاهش پیدا خواهد کرد؛ چون پیری جمعیت با کاهش زاد و ولد همراه است. یک زمانی را مشخص کردند و به من نشان دادند، که در آن زمان، ما از جمعیت فعلی مان کمتر جمعیت خواهیم داشت. اینها چیزهای خطرناکی است؛ اینها را بایستی مسئولین کشور به جد نگاه کنند و دنبال کنند. در این سیاست تحدید نسل، حتما بایستی تجدیدنظر شود و کار درستی باید انجام بگیرد. این مسئله افزایش نسل و اینها جزو مباحث مهمی است که واقعا همه مسئولین کشور - نه فقط مسئولین اداری - روحانیون، کسانی که منبرهای تبلیغی دارند، باید در جامعه درباره آن فرهنگ سازی کنند؛ از این حالتی که امروز وجود دارد - یک بچه، دو بچه - باید کشور را خارج کنند. رقم صدو پنجاه میلیون و دویست میلیون را اول امام گفتند - و درست هم هست - ما باید به آن رقم‌ها برسیم. (بیانات امام راحل در دیدار کارگزاران نظام)
ایشان در جای دیگر خاطرنشان کرده‌اند: «البته اجرای سیاست کنترل جمعیت در اوایل دهه هفتاد کار صحیحی بود؛ اما ادامه آن از اواسط دهه هفتاد اشتباه بود و مسئولین کشور و از جمله رهبری در این اشتباه سهیم هستند و باید از خداوند طلب عفو کنند».
[۱] روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۰/۰۷/۱۳۹۱.



با توجه به آمار و ارقام موجود، می‌توان نگرانی مسئولان را در دو محور بررسی کرد.

۲.۱ - کاهش نرخ باروری و نرخ رشد جمعیت

بر اساس مبانی علم جمعیت شناسی کمترین نرخ باروری که ضامن بقای خانواده و جامعه است، ۱/۲ فرزند به ازای هر زن می‌باشد. شواهد و قرائن جمعیت شناختی حاکی از افت شدید باروری در دو دهه اخیر در ایران است. رئیس مرکز مطالعات و پژوهش‌های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه می‌گوید: «با مراجعه به ارقام مرکز آمار ایران و سازمان ملل در سال ۱۳۸۵ این رقم برای کل کشور ۱،۸فرزند است؛ یعنی ۱۸ فرزند با ۲۰ نفر والدین جایگزین می‌شود که ۲ نفر کمتر از حد جانشینی است. این رقم در حال حاضر به حدود ۱. ۶فرزند برای هر مادر رسیده است. (یعنی به ازای هر زن و مرد یک ممیز شش دهم فرزند جایگزین می‌شود). این در حالی است که کشورهایی مانند انگلیس، فرانسه و آمریکا دارای نرخ باروری بیش از ایران هستند. نرخ باروری این سه کشور به ۱/۲ فرزند رسیده است و پیش بینی‌ها افزایش آن را در سال‌های آینده نشان می‌دهد.
زنان ایرانی درفرزند آوری، رتبه ۱۴۴ را دارند. در حالی که اسرائیل با رتبه ۷۵، آفریقای جنوبی ۹۷، برزیل ۱۰۶، ترکیه ۱۱۰، فرانسه ۱۱۸، آمریکا ۱۲۲، انگلیس ۱۳۷ در مکان‌های بالاتر از ایران قرار می‌گیرند. (سایت مشرق)
بر این اساس نرخ فرزندآوری در ایران۲۰ پله از آمریکا پایین تر و اسرائیل دو برابر نرخ فرزندآوری ایران را در اختیار دارد. نرخ باروری در ایران پایین‌ترین مقدار در میان کشورهای مسلمان است و رقیب اروپایی او آلبانی با رقم ۵/۱ است. بنابراین طبیعی است که باید این مسئله بررسی و برای ادامه راه، نقشه‌های مناسب ترسیم شود.
تعداد فرزندان در یک خانواده ایرانی، کمتر از تعداد فرزندان در خانواده‌های انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی و حتی یک خانواده اسرائیلی است؛ یعنی ما در حال حاضر از نرخ رشد جمعیت‌های کشورهای غربی که در آنها معیارهایی چون آخرت مداری، تعالی محوری و ارزش انسان‌های مؤمن مطرح نیست، نیز بسیار پایین تر هستیم و در بین ۲۶ کشور منطقه که بسیاری از آنها با ما دوست نیستند، مقام بیست و پنجم باروری را داریم.
در تمام دنیا وقتی رشد موالید به ۲ می‌رسد، وضعیت را بحرانی اعلام می‌کنند. بنابراین وضعیت کشور ما خیلی بحرانی است. اگر بخواهیم میزان جمعیت در بلند مدت ثابت بماند و پدران و مادران جایگزین داشته باشند، باید نرخ رشد زاد و ولد حداقل ۲ باشد. هم اکنون تعدادی از کشورهای پیشرفته که نرخ باروری کل آنها کمتر از ۲ فرزند است، با ارائه مشوق‌هایی تلاش می‌کنند تا والدین را به داشتن فرزند بیشتر ترغیب کنند و کسی هم اقدام‌های آنها را منفی ارزیابی نمی‌کند.
امروزه اهمیت استراتژیک موضوع «جمعیت» و کاهش یا افزایش آن بیش از پیش مد نظر سیاست مداران کشورهای تاثیرگذار قرار داشته و جایگاه بسیار مهمی در عرصه برنامه ریزی‌های کلان داخلی و بین المللی داشته است. میزان رشد جمعیت به قدری مهم است که حتی چین با یک میلیارد و چهارصد میلیون جمعیت اعلام کرده است دست از سیاست تک فرزندی برخواهد داشت. روسیه نیز سیاست افزایش جمعیت را در پیش گرفته است. یکی از موارد مطرح شده توسط رئیس جمهور روسیه (ولادیمیر پوتین) در فعالیت‌های تبلیغاتی انتخابات اخیر ریاست جمهوری روسیه (که به پیروزی او منجر شد) موضوع کاهش جمعیت روسیه و تلاش برای دگرگون کردن سیر نزولی آن بود. پوتین قبل از انتخابات در دیداری با دانشگاهیان روسیه قول داد جمعیت روسیه در طی ۴۰ سال آینده نه تنها کاهش نیافته؛ بلکه به ۱۵۴ میلیون نفر نیز افزایش خواهد یافت.
در سال‌هایی که غرب و نظام سلطه برای ما نسخه کنترل جمعبت پیچیدند، خود به آن عمل نکردند. جورج بوش پدر در اظهاراتی بیان کرده بود: «من هیچ گاه این طرح (کنترل جمعیت) را اجرا نخواهم کرد، کشور ما کشور وسیعی است و ۳۰۰ میلیون جمعیت برای کشوری مثل آمریکا کم است»!
[۲] خبرنامه دانشجویان ایران: ۳۱ تیر ۱۳۹۱.
از اینجا معلوم می‌شود محافظه کاران و نومحافظه کاران دستگاه سیاسی آمریکا که پروژه نظم نوین جهانی را طراحی کرده و در حال اجرای آن هستند، در خارج از مرزهای آمریکا همواره پیگیر کاهش جمعیت ملل مختلف بوده‌اند؛ همان طوری که در داخل آمریکا نیز این برنامه بر روی اقلیت‌های نژادی همچون سرخ پوستان و سیاه پوستان اجرا می‌شود.
در این میان رویکرد صهیونیست‌ها و وهابیون نسبت به مسئله تعداد فرزندان و کنترل جمعیت نیز قابل تامل است. دیوید باتزری که یکی از خاخام‌های مطرح اسرائیل است، در اجتماع هزاران زن صهیونیست در یک مراسم مذهبی از آنها درخواست کرد دست کم ۱۲ فرزند به دنیا بیاورند و از اقدامات جلوگیری از بارداری استفاده نکنند و حتی بعد از ۴۰ سالگی نیز برای به دنیا آوردن فرزند تلاش کنند. وی تصریح کرد: هر دختری که ازدواج می‌کند، باید تلاش کند ۱۲ فرزند به دنیا بیاورد.
این خاخام یهودی زنان حاضر در این اجتماع را تشویق کرد که بر یکدیگر فشار آورند تا بعد از ازدواج، بارداری خود را به تاخیر نیندازند و بین زایمان‌های خود نیز زیاد فاصله نداشته باشند. وی درباره موضوع سقط جنین نیز صحبت کرد. دیوید باتزری در ادامه گفت: حتی در سن ۴۰ سالگی و بیشتر نیز به دنیا آوردن بچه ممکن است و این خطرناک نیست. وی افزود: دکترها دروغگو هستند، آنها را باور نکنید. آنها به شما می‌گویند که جنین ناسالم است، این حرف آنها تنها برای حفظ خود از عواقب حقوقی است. این خاخام صهیونیست افزود: گوش دادن به حرف دکترها ممنوع است، زنانی که با من مشورت داشته‌اند و فرزند خود را سقط نکرده‌اند، سالم‌ترین فرزندان را داشته‌اند. چندی پیش نیز یکی از خاخام‌های اسرائیلی شرط ورود هر زن مومن یهودی به بهشت را به دنیاآوردن حداقل ۸ فرزند دانسته بود!
[۳] خبرنامه دانشجویان ایران: ۳۱ تیر ۱۳۹۱.

اقدامات مشابهی نیز توسط وهابیان در حال انجام است. وهابیان طبق حکم مفتی‌های خود باید چهار زن داشته باشند و تا می‌توانند فرزند به دنیا بیاورند. با یک حساب سرانگشتی می‌توان فهمید که تا چند سال دیگر جمعیت وهابیت در حد چشمگیری افزایش خواهد یافت.

۲.۲ - پیر شدن جمعیت ایران

با توجه به اینکه در حال حاضر، تعداد سالمندان، سهم کمتری از جمعیت کشور را به خود اختصاص داده است؛ اما بر اساس جدیدترین گزارش سازمان ملل متحد، پیش بینی شده است جمعیت بالای علیه‌السّلام علیه‌السّلام سال ایران طی سال‌های علیه‌السّلام علیه‌السّلام علیه‌السّلام علیه‌السّلام تا علیه‌السّلام علیه‌السّلام علیه‌السّلام علیه‌السّلام م. با رشد علیه‌السّلام علیه‌السّلام درصدی به علیه‌السّلام علیه‌السّلام درصد کل جمعیت این کشور برسد و ایران از نظر سرعت پیر شدن جمعیت، رتبه سوم جهان را بعد از کشورهای امارات متحده عربی و بحرین به خود اختصاص خواهد داد. بر اساس سناریو رشد پایین جمعیتی که سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۰ منتشر کرده است، اگر ایران به همین صورت به ادامه جایگزینی جمعیتی بپردازد و برنامه‌ای برای تعادل آن نداشته باشد، در ۸۰ سال آینده جمعیت ۳۱ میلیونی را تجربه خواهد کرد که
۴۷درصد آن را افراد سالمند بالای ۶۰ سال را در برمی گیرند.
به گفته رئیس مرکز مطالعات و پژوهش‌های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه تا سال ۱۳۶۵ ساختار جمعیت رو به جوانی بوده و بیش از ۴۰درصد از کل جمعیت را جمعیت زیر ۱۵ سال تشکیل می‌دادند؛ اما در سال ۱۳۷۵ این درصد به ۳۹. ۵درصد و به دنبال آن در سال ۱۳۸۵ به ۲۵. ۸درصد رسیده است. به عبارت دیگر در نیم قرن گذشته، مسئله جوانی جمعیت در ایران محوریت داشته و در نیم قرن آینده به تدریج مسئله سالخوردگی جمعیت و تمرکز نسبی بر سنین میانسالی نمود و محوریت خواهد داشت. ایران در حال حاضر نیز جزء ۱۰ کشور است که به سرعت به سمت کهن سالی در حال حرکت است و در جایگاه ششمین کشور جهان قرار دارد که افراد آن به سن پیری می‌رسند.
پیری جمعیت، چالش‌های زیادی را فراروی جوامع انسانی قرار می‌دهد و نگرانی‌های بسیاری را در مورد حرکت به سوی رشد اقتصادی، هزینه‌های سیستم‌های بهداشت و درمان و همچنین سیستم‌های پرداخت حقوق بازنشستگی و تامین رفاه سالخوردگان به همراه دارد. فزونی سرعت رشد جمعیت سالمند، لزوم برنامه ریزی آینده نگر برای کنترل مسائل مربوط به این گروه از جمعیت شامل نیازهای دارویی، نگهداری و مراقبت از آنها و… را توجیه می‌کند.




۳.۱ - افزایش سن ازدواج

در این صورت تک فرزندی و یا کم فرزندی از پیامدهای طبیعی ازدواج است.

۳.۲ - طلاق های فراوان

طلاق‌های فراوان و زودرس که اغلب این خانم‌ها موفق به ازدواج دیگری نمی‌شوند.

۳.۳ - قوانین دست و پاگیر

مثل بیمه نشدن فرزندان چهارم به بالا و....

۳.۴ - تبلیغات بر ضد فرزند متعدد

در این چند سال هر جا را که نگاه کردیم، از شیشه آبلیمو و قوطی کبریت گرفته تا بنرهایی در سطح شهر که تبلیغ می‌کردند: فرزند کمتر زندگی بهتر یا
(بچه که عمر و نفسه، یکی خوبه دو تا بسه).
از سوی دیگر وزارت بهداشت و سازمان بهداشت جهانی در دورافتاده‌ترین روستاها آموزش‌های جدی تنظیم خانواده گذارد و عقیم سازی مردان و زنان را رایگان کرد و آموزش عالی درس تنظیم خانواده و جمعیت را در دانشگاه‌ها دائر نمود و تلویزیون فیلم‌هایی را که بیشتر الگوی خانواده جوان را خانواده‌ای با یک یا دو فرزند معرفی می‌کردند، پخش نمود.

۳.۵ - تاثیرپذیری از فرهنگ غرب

در دهه‌های اخیر گرایش به زندگی بدون فرزند در خانواده‌ها رواج یافته است. امروزه در غرب فرزند پدیده‌ای منفی و مزاحم به حساب می‌آید؛ در حالی که مردم به حیوانات بیشتر دل خوش کرده‌اند. تغییری که در نگرش به فرزند ایجاد شده، در واقع ناشی از این بینش خاص غربی است که اقتصاد و خوش گذرانی و زندگی مرفه را هدف نهایی می‌دانند.

۳.۶ - بزهکاری اجتماعی

برخی به دلیل مشکلات تربیتی از داشتن فرزند امتناع می‌ورزند. بیماری‌ها، اختلالات روانی و بزهکاری‌های اجتماعی از دیگر عوامل رویگردانی والدین از داشتن فرزند است. وقتی دست اندرکاران بهداشت روانی آمارهای وحشتناک و روزافزون کودکان و نوجوانانی را که دارای مشکلات روحی هستند، یا آنهایی را که قربانی اعتیاد می‌شوند یا دست به خودکشی می‌زنند، می‌بینند، اظهار می‌کنند همه اینها تقصیر پدر و مادرهاست.
بنابراین داشتن یک نوزاد و به عهده گرفتن مسئولیت کامل جسمی و روانی او و بزرگ کردنش به صورت انسانی کارآمد، هماهنگ با اجتماع و مسئول؛ باری بسیار بزرگ را به دوش والدین می‌گزارد. چیزی که بعضی از والدین آمادگی آن را ندارند و در نتیجه از اصل داشتن فرزند صرف نظر می‌کنند.

۳.۷ - رواج دیدگاه‌های فمینیستی

فمینیسم عمده‌ترین عامل بدبختی و تبعیض زنان و دختران را کانون خانواده
و تن دادن به ازدواج می‌داند. از دید آنها پایبندی به مسائل خانوادگی و تعهد زنان نسبت به ازدواج باعث نابودی حقوقشان و بدبختی آنها در طول تاریخ گشته است. بنابراین زنان برای رهایی از بدبختی‌ها و رفع هرگونه تبعیض و نابرابری موجود در جامعه می‌باید از ازدواج و تشکیل خانواده پرهیز نمایند. آنچه باعث استقلال فکری و شخصیتی زنان و رشد اجتماعی آنها می‌شود، دوری از روابط خانوادگی و بنیان‌های خانواده است.
وقتی نهاد خانواده از سوی فمینیست‌ها فاقد ارزش تلقی می‌شود، مطمئنا نقش‌های سنتی پدر و مادر در خانواده و تربیت فرزندان کم ارزش به حساب می‌آید. فمینیست‌ها با طرح دیدگاه‌هایی نقش پدر و مادر را در خانواده و اجتماع زیر سؤال برده‌اند. از دید آنها نقش سنتی مادر در خانواده و تربیت فرزندان از ارزش و اعتبار زن در اجتماع می‌کاهد و این مسئله از جایگاه زن در جامعه می‌کاهد و باعث می‌شود تا زن از رشد اجتماعی و پیشرفت همپای مردان بازماند. ارزش و اعتبار واقعی یک زن در نقش مادری دلسوز برای فرزندان نمی‌باشد؛ بلکه در میزان کارکرد اجتماعی و فعالیت‌های عمومی وی در جامعه است.
رواج نگاه فمینیستی در طبقات گوناگون زنان جامعه و حتی نفوذ آن در قشر مذهبی کشور، سبب شده است تا زنان بسیاری از زیر بار مادری شانه خالی کنند و بهانه‌هایی مثل کار، فعالیت اجتماعی، پیشرفت، تحصیلات و از این قبیل را بهانه این امتناع قرار دهند.

۳.۸ - فرهنگ شدن تک فرزندی و بی فرزندی

متاسفانه تک فرزندی و یا بی فرزندی به یک فرهنگ مدرن تبدیل شده است که باعث استقبال بسیاری از زوج‌های جوان شده است؛ بنابراین افرادی که تمایل به بچه دار شدن ندارند، کسانی هستند که از نظر مادی غنی‌اند. بسیاری از دانشجویان فرهیخته ما ازدواج کرده؛ اما بچه دار نمی‌شوند. حتی نداشتن بچه نوعی برتری اجتماعی به حساب می‌آید و داشتن بچه زیاد حتی در خانواده‌هایی که سطح تحصیلات بالایی دارند، نوعی ناآگاهی به حساب می‌آید. جوانان ما امروزه فکر می‌کنند داشتن فرزند بی سوادی است یا بچه دارشدن را مانعی برای
زندگی و تحصیل خود می‌دانند. همین امر باعث افزایش سن باروری و کاهش تمایل زوجین برای بچه دارشدن می‌شود. مادر بودن به عنوان یک نهاد اجتماعی که در گذشته اسطوره قلمداد می‌شد، امروز از نظر زنان، دیگر به یک نقش تبدیل شده است.
بنابر تحقیقی که یکی از جامعه شناسان انجام داده، مشخص شده است: نسل اول کمتر از ۵ فرزند نداشتند؛ یعنی از ۱۰ فرزند شروع می‌شد تا ۵ فرزند. نسل دوم بین۲ تا ۴ فرزند داشتند؛ اما نسل سوم که زنان جوان هستند، ۶۰درصدشان علاقه‌ای به بچه دارشدن نداشتند و تنها ۵درصدشان بچه داشتند. بیشتر آنها از نبود امکانات و نداشتن شرایط لازم برای بچه دارشدن صحبت می‌کنند و خیلی هایشان علاقه چندانی به بچه دار شدن نشان نمی‌دهند. در واقع نسل جدید یا فرزند ندارند یا به تک فرزندی اعتقاد دارند».
[۴] پایگاه خبری رسانه قانون کد خبر : ۳۱۸۷۱.


۳.۹ - سبک زندگی مدرن

در الگوی سبک جدید زندگی که بر جامعه ایران حاکم شده و در حال توسعه است، مصرف اهمیت زیادی پیدا کرده است. در چنین جامعه‌ای که لذت، فراغت، مصرف، اباحه گری و تجملات ارزش محسوب می‌شود، به طور طبیعی خانواده‌ها کوچک و کم جمعیت می‌شود. یکی از نتایج انسان محوری و فردگرایی و لذت طلبی و سودمحوری، رشد منفی جمعیت است؛ چرا که مفاهیمی مثل ایثار و از خودگذشتگی اصولا در منطق مدرن نمی‌تواند معنادار باشد.

۳.۱۰ - اشتغال زنان

امروزه بسیاری از زنان در بسیاری ادارات و سازمان‌ها و مراکز دولتی و خصوصی به کار گرفته شده‌اند و برخی از کارهای غیرمرتبط و غیرضروری و مشاغل و کارهای اجتماعی که در حیطه و مسئولیت مردان است و هیچ سنخیتی با جسم و روح زنان ندارد، به دست زنان افتاده و این موضوع نشان می‌دهد که امروزه اشتغال بیرون از خانه زنان، تبدیل به یک ارزش شده است تا جایی که زن شاغل امروز به دلیل شغلش، به همجنسان خانه دارش فخرفروشی می‌کند و خودش را یک سر و گردن بالاتر از زنی می‌داند که در خانه بیشتر وقت خود را برای تربیت کودکش صرف می‌کند. ترس از دست دادن پایگاه اجتماعی و شغلی و پیشرفت‌های روبه روی زن شاغل، او را بر این می‌دارد که بر میل مادری اش پا بگذارد و اگر ازدواج کند، تنها به تک فرزندی بیندیشد.

۳.۱۱ - شهر نشینی

سیاست‌های جمعیتی تابعی از الگوهای توسعه است. الگوی زندگی شهرنشینی متناسب با سیاست افزایش جمعیت است. شیوه زندگی آپارتمان نشینی را که اکنون در کشور با آن مواجه هستیم، با سیاست کاهش جمعیت تطبیق دارد. الان علیه‌السّلام علیه‌السّلام درصد جمعیت کشور در شهرها و علیه‌السّلام علیه‌السّلام درصد در روستاها زندگی می‌کنند که این آمار توازن را نشان نمی‌دهد. در حالی که چهار دهه قبل، برعکس بود و فقط علیه‌السّلام علیه‌السّلام درصد جمعیت کشور شهرنشین بودند.

۳.۱۲ - القاء فرهنگ رفاه زدگی و ترس

امروزه افزایش فرزند و بچه دارشدن به صورت هراس روان شناختی در آمده و فرهنگ رفاه زدگی و ترس القاء شده است. وقتی چهارمین فرزند مزاحم باشد، سه فرزند و دو فرزند هم مزاحم هستند و در نهایت به تک فرزندی منتهی می‌شود؛ حتی بسیاری از افراد در زمینه تک فرزندی هم نیت فرزندپروری ندارند؛ بلکه به واسطه فشار اجتماعی، فشار والدین و اینکه اعلام کنند عقیم نیستند یا ترس از عقیم شدن یا اختلافات بین زن و شوهر فرزند به دنیا می‌آورند.


کاهش جمعیت برخلاف برخی‌ها که اعتقاد دارند برای توسعه کشور مفید است، اگر تداوم پیدا کند، خسارات فراوانی به کشور ایجاد می‌کند که گاه جبران پذیر نیست؛ مانند:

۴.۱ - تضعیف نیروی دفاعی کشور

نیروی جوان و جمعیت فراوان یکی از شاخص‌های اقتدار نظامی و دفاع بازدارندگی است. دوران جنگ تحمیلی و حضور جوانان در عرصه‌های نظامی و عملیات‌های سرنوشت ساز، برگ برنده‌ای بود که ایران اسلامی توانست در دوران دفاع مقدس آن را کسب کند. مطمئنا اگر کشور که دارای جمعیت اندک و یا پیر باشد، توان رویارویی مقتدرانه در برابر تجاوز بیگانگان را نخواهد داشت.

۴.۲ - کاهش جمعیت جوان و نخبه کشور

از اصلی‌ترین پایه‌های پیشرفت و توسعه کشور، نیروی انسانی است. کشوری که با پیری جمعیت روبرو شود، خود به خود جمعیت جوان و نخبه آن دچار آسیب می‌شود و این کشور مهم‌ترین برگ برنده خود را در توسعه از دست خواهد داد. همان طوری که بسیاری از کشورهای پیشرفته این جمعیت نخبگانی را با مغزهای متفکر جوانان کشورهای جهان سوم جبران می‌کنند.

۴.۳ - برهم خوردن تعادل جمعیتی

ایران اسلامی با همین ترکیب جمعیتی موجود دارای جایگاه ویژه در منطقه است. اگر بر اثر عدم رعایت قواعد یکسان در کنترل جمعیت برخی از ترکیب‌های جمعیتی دچار تغییراتی شوند، ممکن است آسیب‌هایی به یکپارچگی ملت ایران وارد شود و دشمنان از این مسئله سوء استفاده نمایند. امروزه شاهد تفاوت نرخ رشد جمعیت در استان‌های مرکزی و حاشیه‌ای هستیم. به طوری که نرخ رشد استان‌های مرزی تقریبا حدود ۵ برابر نرخ رشد جمعیت مرکزی است. با توجه به اختلاف‌های قومیتی، دینی و مذهبی بین استان‌های مرکزی و استان‌های حاشیه‌ای کشور این مسئله می‌تواند نگاهی جدید داشته باشد. در برخی مناطق بلوچستان خانواده بین ۱۰ تا ۲۰ نفره داریم و این در حالی است که در استان تهران بسیاری از خانواده‌های جوان فاقد فرزند هستند و بسیاری از استان‌های کشور وارد رشد جمعیت منفی شده‌اند.

۴.۴ - تضعیف جایگاه ایران

هر چند که شیعیان در سراسر جهان در میان ملل اسلامی پراکنده هستند؛ ولی تنها کشوری که در آن دولتی با حاکمیت شیعه سرکار است، کشور ایران
است. این کشور هم اکنون‌ام القری جهان اسلام است و چشم جهان اسلام به آن دوخته شده است. این سرمایه ارزشمند شیعه که منادی اسلام ناب محمدی در جهان است، می‌باید هم از نظر کمی و هم کیفی شاخص‌های لازم را داشته باشد و یکی از این شاخص‌ها، جمعیت قابل قبول است که بتواند در برابر جهان کفر قد علم کند.

۴.۵ - خطر سیاسی و امنیتی

نکته مهم درباره کاهش جمعیت، برنامه‌ای است که سیاست مدارن و استراتژیست‌های آمریکایی و اروپایی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفته‌اند. برژینسکی سیاست مدار کهنه کار آمریکایی و مشاور سابق امنیت ملی آمریکا، در مصاحبه‌ای با روزنامه وال استریت ژورنال در مارچ ۲۰۰۹، گفته بود: «از فکرکردن به حمله پیش دستانه علیه تاسیسات هسته‌ای ایران بپرهیزید و گفت وگو‌ها با تهران را حفظ کنید، بالاتر از همه بازی طولانی مدتی را انجام دهید؛ چون زمان و آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست». (خبرگزاری فارس)
رشد منفی جمعیت از هم اکنون پادگان‌های نظامی را تحت تاثیر قرار داده است؛ به گونه‌ای که ناچار، مدت سربازی افزایش یافته است. چنان چه این روند منفی ادامه یابد، در ۱۵ سال آینده ارتش و سپاه برای تامین نیرو با مشکلات جدی روبه رو خواهند شد. این در حالی است که طبق گزارش خبرگزاری‌ها، جمعیت اسرائیل؛ یعنی دشمن اصلی ایران اسلامی، به ۲۸/۵ میلیون نفر رسیده است. بر اساس آخرین آمار بانک جهانی، جمعیت این رژیم هر ساله به طور متوسط ۸/۲ درصد رشد داشته که بالاترین میزان رشد در جهان است.

۴.۶ - ششم

خطرات اقتصادی
به موازات پیرشدن جمعیت و کاهش نرخ رشد جمعیت، تولید نیز در کشور کاهش می‌یابد. فراموش نمی‌کنیم سال‌هایی که جمعیت ایران ۲۷ میلیون بود، از
نظر مواد غذایی حتی گندم و میوه جات نیاز مبرم به واردات گسترده وجود داشت؛ ولی امروز با جمعیت ۷۵ میلیونی افزون بر تامین مایحتاج خود در بسیاری از موارد جزو کشورهای صادرکننده هستیم.

۴.۷ - هفتم

خطرات فرهنگی و اجتماعی
تفکر کنترل جمعیت و تک فرزندی، آثار و تبعات فرهنگی خاصی دارد. مثلا در این فرهنگ، برخی خانواده‌هایی که از تنهایی رنج می‌برند، خلا انس با فرزند را با انس با حیوانات به ویژه سگ پر می‌کنند. روشن است خانواده‌ای که فرزند نمی‌آورد یا تک فرزند است و فرزندش به دانشگاه رفته و یا ازدواج کرده است، چنین خلای را در زندگی احساس می‌کند و برای جبران آن راهکارهایی می‌اندیشد که غربی‌ها اندیشیده‌اند. با این اتفاقاتی که در زمینه جمعیتی در کشور در حال رخ دادن است، ما دیگر در فرهنگ پیش روی خود مفهومی به نام خواهر و برادر، عمه و عمو و خاله و دایی نخواهیم داشت و صله رحم و آداب اجتماعی اسلام به فراموشی سپرده خواهد شد.


رسیدن به جمعیت متناسب، با شعار و ابلاغ بخشنامه و با زور و تحمیل میسر نمی‌شود. همان طوری که کاهش جمعیت در سال‌های گذشته با برنامه ریزی و تدبیر و فرهنگ سازی انجام گرفت در شرائط کنونی نیز باید فرهنگ سازی صورت گیرد. یعنی فعالیت‌های ریشه دار و بلند مدت و ریزه کاری‌های فرهنگی نه نصب چند تابلو و تعدادی بنر تبلیغاتی. هرگونه اقدام شتابزده و بدون مطالعه دقیق در این کار که ساده‌ترین راه حل ممکن است، بسیار آسیب زاست.
مهم‌ترین مرحله فرهنگ سازی، شناخت دقیق مشکل است. ثابت شده است بی رغبتی به فرزندآوری بیش از آنکه ریشه در عوامل اقتصادی داشته باشد، محصول تغییر هنجارهای اجتماعی، افزایش نگرش فردگرایانه، تمایل روزافزون و جهانی زنان برای ابراز وجود، از طریق روی آوردن به انواع شغل‌ها، احساس امنیت نسبت به آینده و بی نیازی از حامی فرد است.
برای تغییر این نگرش‌ها، باید از هنر ظریف متقاعدسازی استفاده کرد؛ زیرا رویکردهایی که می‌خواهند با ایجاد ترس، نگرش‌ها و رفتار مردم را تغییر دهند، جواب نمی‌دهند؛ چون مردم شیوه‌های دفاعی زیادی دارند که می‌توانند آنها را به کار گیرند به آنان امکان می‌دهد تا چنین پیام‌هایی را مردود بشمارند!
بسیاری از نظریه پردازان جمعیتی امکان افزایش جمعیت در ایران را امری محال می‌دانند؛ زیرا به عقیده آنها روند کنونی جهانی رو به سوی کاهش جمعیت دارد و ایران نیز از این امر مستثنی نیست. به عقیده آنها افراد در دنیای کنونی به دنبال آسایش و رفاه بیشتر هستند و فرزندآوری و یا تعداد فرزندان بسیار را مانعی برای دستیابی به اهداف خود می‌دانند. هرچند این موضوع در ایران کنونی و مخصوصا کلان شهرها به وفور قابل مشاهده است؛ اما یک نکته، تمایز اساسی ما و غرب را مشخص می‌کند؛ همان عاملی که در سال‌های جنگ زنان را به فرزندآوری تشویق می‌کرد و در سال‌های بعد از جنگ آنها را به کنترل جمعیت متمایل می‌کرد، اکنون نیز در میان ما وجود دارد.
تاکید رهبری بر تجدید نظر در سیاست تحدید نسل به مثابه تاکید صرف بر افزایش جمعیت نبوده است؛ بلکه ما باید به دنبال ایجاد الزامات پیرامونی افزایش جمعیت نیز باشیم. جوانان ما در مرحله اول بابت شغل خود و در مرحله بعد نسبت به مسکن نگران هستند. بازار متلاطم مسکن و تامین مسکن مناسب از دغدغه‌های جوانان ماست. امروزه بسیاری از خانواده‌های دارای ۴ فرزند نمی‌توانند مسکن مناسبی برای خود تهیه کنند؛ زیرا با توجه به گرانی اجاره بهای مسکن، تامین محل سکونت مناسب با متراژ مناسب برای خانواده ۶ نفره بسیار دشوار می‌باشد.
مسلما تا زمانی که پدران و مادران از داشتن مسکن و فضایی آرامش بخش برای خود و خانواده مطمئن نشوند، دائما در این فکر هستند چرا باید فرزندانی به دنیا بیاوریم که در چنین شرایط سختی روزگار بگذرانند؟
مخاطب سخنان مقام معظم رهبری دو دسته از اقشار جامعه بودند: درجه اول، مسئولان و درجه دوم، اقشار مختلف مردم.
مسئولان از جمله نمایندگان مجلس و مسئولان دولتی باید با تصویب و اجرای قوانین به بهبود این وضعیت کمک کنند. مسئولان با فراهم کردن زمینه‌های مناسب ازدواج جوانان، رفع موانع اشتغال، برطرف کردن گرانی مسکن و ایجاد سایر امکانات می‌توانند مردم را به راحتی به فرزندآوری تشویق کنند. اجرا شدن هر تصمیمی منوط به فراهم بودن بستر اجتماعی آن است. دلیل موفقیت طرح کنترل جمعیت در گذشته این بود که این میل در جامعه وجود داشت و مردم تنها نیاز به بستر قانونی داشتند. طرح فرزندآوری نیز در صورتی موفق خواهد بود که بسترش در جامعه فراهم شده باشد.
در یکی از کشورهای حوزه اسکاندیناوی که با رشد جمعیت منفی رو به رو است تمام هزینه‌های زندگی بچه تا قبل از رسیدن به سن مدرسه با دولت است؛ یعنی حتی دولت تا خرج دندان پزشکی کودک را هم به طور کامل پوشش می‌دهد؛ همین کار باعث شده است در سال‌های اخیر تغییراتی در آمار موالید آن کشور دیده شود.
پس باید به جای راه حل‌های شعاری، وارد فاز عملیاتی شویم.


۱. همان طور که به دنبال افزایش کمیت جمعیت کشورمان هستیم، باید درصدد ارتقاء کیفیت زندگی این جمعیت نیز باشیم. در واقع می‌توان گفت اگر ما در تصمیم خود مبنی بر تجدید نظر در سیاست تحدید نسل مصمم هستیم، باید شاخص‌های توسعه را در کشور ارتقا دهیم. شاخص‌های توسعه عبارتند از: آموزش، بهداشت و امید به زندگی که باید به حد مطلوبی برسند؛ هرچند اکنون نیز در وضعیت خوبی به سر می‌برند.
۲. افزایش جمعیت به معنای بی تدبیری در زندگی و عدم آینده نگری نیست و با تنظیم خانواده منافاتی ندارد. تکثیر نسل هرچند فی نفسه مستحب است؛ اما مقیدات و مختصاتی دارد که باید آنها را در نظر گرفت و احکام ثانوی را نیز باید مورد لحاظ قرار داد. تکثیر موالید در همه شرایط و به طور مطلق مطلوب نیست و در عمل به این حکم، باید محدودیت‌ها را نیز در نظر گرفت. باید توجه داشت که برای تحویل فرزندانی شایسته و صالح به جامعه، توجه به محدودیت‌ها و لحاظ جوانب و شرایط مختلف گریزناپذیر است. کثرت مسلمانان شایسته مایه مباهات پیامبر، است نه کثرت عددی آنان. آنچه مایه مباهات و افتخار پیامبر، است، کثرت مسلمانانی صالح و شایسته است که پایبند به اصول و ارزش‌های انسانی و دینی باشند، نه فقط سیاهی لشکر مسلمانان و کثرت عددی.
۳. تغییر سیاست‌های جمعیتی به معنای بی برنامگی و یا سردرگمی نظام اسلامی نیست. ممکن است بعضی از افراد کم اطلاع خرده بگیرند که چه شد در یک زمان از کنترل جمعیت سخن به میان آمد و اکنون بر فرزند آوری تاکید می‌گردد؟
در پاسخ باید گفت: تغییر در سیاست جمعیتی ناشی از تیزبینی و آینده نگری و زمان شناسی دلسوزان جامعه است. هدایت بدون قدرت پیش بینی، امکان پذیر نیست. اگر عالمان دین تحولات اجتماعی را به خوبی نشناسند، در این جهان پیچیده و پوشیده از مسائل و قضایا غرق می‌شوند و نسل‌هایی را که دل به آنان بسته‌اند، نیز ناامید می‌سازند و احیانا جامعه دینی را به پرتگاه سقوط می‌کشانند.
امام صادق علیه‌السّلام می‌فرماید: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس؛ عالم آگاه به زمان، مسائل پیچیده بر او شبیخون نمی‌زند». بنابراین رسالت عالمان به عنوان وارثان پیامبر، اقتضا می‌کند که آگاه به رخدادهای زمان باشند و این آگاهی در حدی باشد که بتوانند حوادث و پیشامدهای آینده را نیز پیش بینی و علاج کنند. باز در جمله‌ای از علی علیه‌السّلام این مطلب این گونه بیان شده است: «اعرف الناس بالزمان، من لم یتعجب من احداثه؛
[۶] غرر الحکم، ج۲، ص۴۴۹.
آگاه‌ترین مردم به زمانه کسی است که از پیشامدهای روزگار تعجب نکند». «من عرف الایام، لم یغفل عن الاستعداد؛ طبعا کسی که زمان شناس باشد، از آمادگی در برابر آنها غافل نیست».
در ادبیات دینی تشویق به فرزند آوری وجود دارد و نمی‌توان توصیه به کاهش فرزندان را پیدا کرد. بر این اساس در دوران جنگ، تولد فرزندان بیشتر تشویق می‌شد؛ اما دولت وقت در دوره بعد از جنگ چون در زمینه اشتغال و تحصیلات و سایر خدمات اجتماعی دچار مشکل بود، نتیجه گرفت کاهش جمعیت می‌تواند باعث دسترسی افراد به خدمات اجتماعی آسان تر شود. این یک حکم ثانوی و بر اساس مصلحت بود و می‌دانیم که حکم ثانوی دائمی نیست و باید زمان دار باشد. احکام موقت مرتب باید رصد بشوند تا هر زمانی که مصلحت آن برطرف شد، آن حکم هم برطرف شود. تردیدی در این نیست که باید در کنترل جمعیت بازنگری شود.


۱. روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۰/۰۷/۱۳۹۱.
۲. خبرنامه دانشجویان ایران: ۳۱ تیر ۱۳۹۱.
۳. خبرنامه دانشجویان ایران: ۳۱ تیر ۱۳۹۱.
۴. پایگاه خبری رسانه قانون کد خبر : ۳۱۸۷۱.
۵. تحف العقول، ص۳۵۶.    
۶. غرر الحکم، ج۲، ص۴۴۹.



دفتر تبلیغات اسلامی، سایت بلاغ، یرگرفته از مقاله «تحدید جانواده»



جعبه ابزار