تحریف مفهوم توکل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مفهوم توكّل
مفهوم والاى ديگرى كه دستخوش تحريف قرار گرفته، مسئله توكّل است.
توكّل بر خدا يعنى چه؟ بعضى هر كارى را كه بدون حساب انجام مىشود توكّل مىنامند. مثلاً به فردى مىگوييم از اين مسير جادّه نرو، خطرناك است. يا اين غذا را نخور ضرر دارد. يا با فلان خانواده وصلت نكن مناسب شما نيستند. چرا در ايّام امتحان، دَرس نمىخوانى و تلاش نمىكنى؟ چرا براى پيشرفت كار با افراد ماهر مشورت نمىكنى؟ در جواب همه اين پرسشها مىگويد : توكّل بر خدا! يعنى هر كارى كه بدون حساب انجام شود نام آن را توكّل مىگذارند.
مرحوم محدّث قمى در سفينةالبحار، مادّه توكّل، نقل مىكند كه پيامبر اكرم ۹ به جبرئيل فرمودند :
«مَا التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟» توكّل بر خدا به چه معناست؟ (با توجّه به اين كه قطعاً علم پيامبر ۹ از جبرئيل بالاتر بود، آيا صحيح است از او سؤال كند و توضيح بخواهد؟ بله، مانعى ندارد انسان از دوست و حتّى شاگردش هم سؤال كند و اين عيب نيست.
در اينجا سؤال كننده پيامبر ۹ و جوابدهنده پيك وحى خداست) جبرئيل جواب مىدهد: «فَقَالَ الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لاَ يَضُرُّ وَ لاَ يَنْفَعُ وَلاَيُعْطِي وَلاَ يَمْنَعُ» توكّل به اين معناست كه ما يقين داشته باشيم مخلوقات نمىتوانند از پيشرفت ما جلوگيرى كنند، نه زيان يا نفعى به ما برسانند و عطا يا منعى كنند. بلكه آنچه هست از سوى خداوند است. به اين معنى كه ما تلاش و كوشش مىكنيم و به رحمت پروردگار اميدواريم. «فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِکَ لَمْ يَعْمَلْ لاَِحَدٍ سِوَى اللَّهِ وَلَمْ يَرْجُ وَ لَمْ يَخَفْ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَطْمَعْ فِي أَحَدٍ سِوَى اللَّهِ» زمانى كه انسان به اين مقام رسيد، تنها اميدش به ذات پاك پروردگار است وتنها از او فرمان مىبرد و تنها به او وابسته است وبه هيچ انسان ديگرى وابستگى پيدا نمىكند.
مرحوم علّامه مجلسى نيز در بحارالانوار مىگويد :
«ثم إن التوكل ليس معناه ترک السعي في الأمور الضرورية و عدم الحذر عن الأمور المحذورة بالكلية بل لا بدّ من التوسل بالوسائل والأسباب على ما ورد في الشريعة من غير حرص و مبالغة فيه و مع ذلک لا يعتمد على سعيه و ما يحصله من الأسباب بل يعتمد على مسبّب الأسباب».
[۱] توكّل به اين معنى نيست كه انسان درپى كارهاى ضرورى و تدبير امور نباشد، و در كارش حساب و كتاب نداشته باشد، و دنبال عالم أسباب نباشد. بلكه توكّل به اين معنى است كه همه اين امور را انجام دهد امّا چشم اميد و تمام توجّهش تنها به مسبّب الأسباب باشد.
آثار مثبت توكّل
در جريان انقلاب اسلامى ما، مسئله بسيار آموزندهاى واقع شد؛ در زمان امام راحل۱ كه مملكت به جوش، و تودههاى مردم به خروش آمدند، تفكّرى در ميان سياستمداران و حتّى عدّهاى از دانشمندان بود كه دنيا دو قطب دارد: قطب شرق و غرب. و در حقيقت نيز همينگونه بود و اين دو قطب بر تمام دنيا سيطره داشتند و دولتهاى ديگر بدون وابستگى به يكى از آنها نمىتوانستند رشد كنند. امام۱ سخن تازهاى را بيان كرد و فرمود : «نه شرقى، نه غربى» نه به اين قطب تكيه كنيد نه به آن قطب، بلكه توكّل شما بر خدا و بر تودههاى ملّت خودمان باشد. بسيارى اين برنامه را شكست خورده مىدانستند و مىگفتند: با اين روش، مشكلى حل نخواهد شد و انقلاب گرفتار شكست مىشود و لازم است به يكى از آن دو، چراغ سبز نشان دهيم تا در مشكلات از ما حمايت كنند. ولى ديدند توكّل بر خدا چنان مشكلات را حل كرد كه الگويى براى ساير جوامع طالب استقلال حقيقى شد.
آرى، استقلال با وابستگى، استقلال نيست بلكه استعمار است.
وقتى مستقل هستيم كه اعتماد به ملّت خود و نيروهاى داخلى داشته باشيم و بر مسبّب الأسباب توكّل كنيم.
مشابه آنچه گذشت توسّط حزباللّه در جنوب لبنان اتّفاق افتاد كه از نظر عدد و كيفيت و كميت و وسايل، بسيار پايينتر از دشمن غاصب بودند ولى در عين حال با توكّل بر خدا و چشم دوختن به ذات مسبّب الاسباب سبب درخشش شگفتآورى شدند چراكه هيچ كس باور نمىكرد بتوانند ارتش شكستناپذير اسرائيل را در سايه اين توكّل، اينچنين شكست دهند. مردم خاورميانه تصوّر مىكردند بدون سيطره اسرائيل نمىتوان حكومت كرد چون آمريكا و كشورهاى اروپايى پشتوانه او هستند و حتماً بايد با آنها كنار آمد. ولى معلوم شد اين تفكّر باطل است و ابهّت توخالى اسرائيل از بين رفتنى است.
اميدواريم با استفاده از اين مفهوم والاى قرآنى، ما و همه مسلمانان دنيا بتوانيم عزّت، عظمت، استقلال و سربلندى خود را حفظ كنيم و بر ذات پاك مسبّب الأسباب توكّل داشته باشيم إنشاءاللّه.
[۱
مفهوم توكّل
مفهوم والاى ديگرى كه دستخوش تحريف قرار گرفته، مسئله توكّل است.
توكّل بر خدا يعنى چه؟ بعضى هر كارى را كه بدون حساب انجام مىشود توكّل مىنامند. مثلاً به فردى مىگوييم از اين مسير جادّه نرو، خطرناك است. يا اين غذا را نخور ضرر دارد. يا با فلان خانواده وصلت نكن مناسب شما نيستند. چرا در ايّام امتحان، دَرس نمىخوانى و تلاش نمىكنى؟ چرا براى پيشرفت كار با افراد ماهر مشورت نمىكنى؟ در جواب همه اين پرسشها مىگويد : توكّل بر خدا! يعنى هر كارى كه بدون حساب انجام شود نام آن را توكّل مىگذارند.
مرحوم محدّث قمى در سفينةالبحار، مادّه توكّل، نقل مىكند كه پيامبر اكرم ۹ به جبرئيل فرمودند :
«مَا التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟» توكّل بر خدا به چه معناست؟ (با توجّه به اين كه قطعاً علم پيامبر ۹ از جبرئيل بالاتر بود، آيا صحيح است از او سؤال كند و توضيح بخواهد؟ بله، مانعى ندارد انسان از دوست و حتّى شاگردش هم سؤال كند و اين عيب نيست.
در اينجا سؤال كننده پيامبر ۹ و جوابدهنده پيك وحى خداست) جبرئيل جواب مىدهد: «فَقَالَ الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لاَ يَضُرُّ وَ لاَ يَنْفَعُ وَلاَيُعْطِي وَلاَ يَمْنَعُ» توكّل به اين معناست كه ما يقين داشته باشيم مخلوقات نمىتوانند از پيشرفت ما جلوگيرى كنند، نه زيان يا نفعى به ما برسانند و عطا يا منعى كنند. بلكه آنچه هست از سوى خداوند است. به اين معنى كه ما تلاش و كوشش مىكنيم و به رحمت پروردگار اميدواريم. «فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِکَ لَمْ يَعْمَلْ لاَِحَدٍ سِوَى اللَّهِ وَلَمْ يَرْجُ وَ لَمْ يَخَفْ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَطْمَعْ فِي أَحَدٍ سِوَى اللَّهِ» زمانى كه انسان به اين مقام رسيد، تنها اميدش به ذات پاك پروردگار است وتنها از او فرمان مىبرد و تنها به او وابسته است وبه هيچ انسان ديگرى وابستگى پيدا نمىكند.
مرحوم علّامه مجلسى نيز در بحارالانوار مىگويد :
«ثم إن التوكل ليس معناه ترک السعي في الأمور الضرورية و عدم الحذر عن الأمور المحذورة بالكلية بل لا بدّ من التوسل بالوسائل والأسباب على ما ورد في الشريعة من غير حرص و مبالغة فيه و مع ذلک لا يعتمد على سعيه و ما يحصله من الأسباب بل يعتمد على مسبّب الأسباب».
[۲] توكّل به اين معنى نيست كه انسان درپى كارهاى ضرورى و تدبير امور نباشد، و در كارش حساب و كتاب نداشته باشد، و دنبال عالم أسباب نباشد. بلكه توكّل به اين معنى است كه همه اين امور را انجام دهد امّا چشم اميد و تمام توجّهش تنها به مسبّب الأسباب باشد.
آثار مثبت توكّل
در جريان انقلاب اسلامى ما، مسئله بسيار آموزندهاى واقع شد؛ در زمان امام راحل۱ كه مملكت به جوش، و تودههاى مردم به خروش آمدند، تفكّرى در ميان سياستمداران و حتّى عدّهاى از دانشمندان بود كه دنيا دو قطب دارد: قطب شرق و غرب. و در حقيقت نيز همينگونه بود و اين دو قطب بر تمام دنيا سيطره داشتند و دولتهاى ديگر بدون وابستگى به يكى از آنها نمىتوانستند رشد كنند. امام۱ سخن تازهاى را بيان كرد و فرمود : «نه شرقى، نه غربى» نه به اين قطب تكيه كنيد نه به آن قطب، بلكه توكّل شما بر خدا و بر تودههاى ملّت خودمان باشد. بسيارى اين برنامه را شكست خورده مىدانستند و مىگفتند: با اين روش، مشكلى حل نخواهد شد و انقلاب گرفتار شكست مىشود و لازم است به يكى از آن دو، چراغ سبز نشان دهيم تا در مشكلات از ما حمايت كنند. ولى ديدند توكّل بر خدا چنان مشكلات را حل كرد كه الگويى براى ساير جوامع طالب استقلال حقيقى شد.
آرى، استقلال با وابستگى، استقلال نيست بلكه استعمار است.
وقتى مستقل هستيم كه اعتماد به ملّت خود و نيروهاى داخلى داشته باشيم و بر مسبّب الأسباب توكّل كنيم.
مشابه آنچه گذشت توسّط حزباللّه در جنوب لبنان اتّفاق افتاد كه از نظر عدد و كيفيت و كميت و وسايل، بسيار پايينتر از دشمن غاصب بودند ولى در عين حال با توكّل بر خدا و چشم دوختن به ذات مسبّب الاسباب سبب درخشش شگفتآورى شدند چراكه هيچ كس باور نمىكرد بتوانند ارتش شكستناپذير اسرائيل را در سايه اين توكّل، اينچنين شكست دهند. مردم خاورميانه تصوّر مىكردند بدون سيطره اسرائيل نمىتوان حكومت كرد چون آمريكا و كشورهاى اروپايى پشتوانه او هستند و حتماً بايد با آنها كنار آمد. ولى معلوم شد اين تفكّر باطل است و ابهّت توخالى اسرائيل از بين رفتنى است.
اميدواريم با استفاده از اين مفهوم والاى قرآنى، ما و همه مسلمانان دنيا بتوانيم عزّت، عظمت، استقلال و سربلندى خود را حفظ كنيم و بر ذات پاك مسبّب الأسباب توكّل داشته باشيم إنشاءاللّه.
[
مفهوم توكّل
مفهوم والاى ديگرى كه دستخوش تحريف قرار گرفته، مسئله توكّل است.
توكّل بر خدا يعنى چه؟ بعضى هر كارى را كه بدون حساب انجام مىشود توكّل مىنامند. مثلاً به فردى مىگوييم از اين مسير جادّه نرو، خطرناك است. يا اين غذا را نخور ضرر دارد. يا با فلان خانواده وصلت نكن مناسب شما نيستند. چرا در ايّام امتحان، دَرس نمىخوانى و تلاش نمىكنى؟ چرا براى پيشرفت كار با افراد ماهر مشورت نمىكنى؟ در جواب همه اين پرسشها مىگويد : توكّل بر خدا! يعنى هر كارى كه بدون حساب انجام شود نام آن را توكّل مىگذارند.
مرحوم محدّث قمى در سفينةالبحار، مادّه توكّل، نقل مىكند كه پيامبر اكرم ۹ به جبرئيل فرمودند :
«مَا التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟» توكّل بر خدا به چه معناست؟ (با توجّه به اين كه قطعاً علم پيامبر ۹ از جبرئيل بالاتر بود، آيا صحيح است از او سؤال كند و توضيح بخواهد؟ بله، مانعى ندارد انسان از دوست و حتّى شاگردش هم سؤال كند و اين عيب نيست.
در اينجا سؤال كننده پيامبر ۹ و جوابدهنده پيك وحى خداست) جبرئيل جواب مىدهد: «فَقَالَ الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لاَ يَضُرُّ وَ لاَ يَنْفَعُ وَلاَيُعْطِي وَلاَ يَمْنَعُ» توكّل به اين معناست كه ما يقين داشته باشيم مخلوقات نمىتوانند از پيشرفت ما جلوگيرى كنند، نه زيان يا نفعى به ما برسانند و عطا يا منعى كنند. بلكه آنچه هست از سوى خداوند است. به اين معنى كه ما تلاش و كوشش مىكنيم و به رحمت پروردگار اميدواريم. «فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِکَ لَمْ يَعْمَلْ لاَِحَدٍ سِوَى اللَّهِ وَلَمْ يَرْجُ وَ لَمْ يَخَفْ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَطْمَعْ فِي أَحَدٍ سِوَى اللَّهِ» زمانى كه انسان به اين مقام رسيد، تنها اميدش به ذات پاك پروردگار است وتنها از او فرمان مىبرد و تنها به او وابسته است وبه هيچ انسان ديگرى وابستگى پيدا نمىكند.
مرحوم علّامه مجلسى نيز در بحارالانوار مىگويد :
«ثم إن التوكل ليس معناه ترک السعي في الأمور الضرورية و عدم الحذر عن الأمور المحذورة بالكلية بل لا بدّ من التوسل بالوسائل والأسباب على ما ورد في الشريعة من غير حرص و مبالغة فيه و مع ذلک لا يعتمد على سعيه و ما يحصله من الأسباب بل يعتمد على مسبّب الأسباب».
[۳] توكّل به اين معنى نيست كه انسان درپى كارهاى ضرورى و تدبير امور نباشد، و در كارش حساب و كتاب نداشته باشد، و دنبال عالم أسباب نباشد. بلكه توكّل به اين معنى است كه همه اين امور را انجام دهد امّا چشم اميد و تمام توجّهش تنها به مسبّب الأسباب باشد.
آثار مثبت توكّل
در جريان انقلاب اسلامى ما، مسئله بسيار آموزندهاى واقع شد؛ در زمان امام راحل۱ كه مملكت به جوش، و تودههاى مردم به خروش آمدند، تفكّرى در ميان سياستمداران و حتّى عدّهاى از دانشمندان بود كه دنيا دو قطب دارد: قطب شرق و غرب. و در حقيقت نيز همينگونه بود و اين دو قطب بر تمام دنيا سيطره داشتند و دولتهاى ديگر بدون وابستگى به يكى از آنها نمىتوانستند رشد كنند. امام۱ سخن تازهاى را بيان كرد و فرمود : «نه شرقى، نه غربى» نه به اين قطب تكيه كنيد نه به آن قطب، بلكه توكّل شما بر خدا و بر تودههاى ملّت خودمان باشد. بسيارى اين برنامه را شكست خورده مىدانستند و مىگفتند: با اين روش، مشكلى حل نخواهد شد و انقلاب گرفتار شكست مىشود و لازم است به يكى از آن دو، چراغ سبز نشان دهيم تا در مشكلات از ما حمايت كنند. ولى ديدند توكّل بر خدا چنان مشكلات را حل كرد كه الگويى براى ساير جوامع طالب استقلال حقيقى شد.
آرى، استقلال با وابستگى، استقلال نيست بلكه استعمار است.
وقتى مستقل هستيم كه اعتماد به ملّت خود و نيروهاى داخلى داشته باشيم و بر مسبّب الأسباب توكّل كنيم.
مشابه آنچه گذشت توسّط حزباللّه در جنوب لبنان اتّفاق افتاد كه از نظر عدد و كيفيت و كميت و وسايل، بسيار پايينتر از دشمن غاصب بودند ولى در عين حال با توكّل بر خدا و چشم دوختن به ذات مسبّب الاسباب سبب درخشش شگفتآورى شدند چراكه هيچ كس باور نمىكرد بتوانند ارتش شكستناپذير اسرائيل را در سايه اين توكّل، اينچنين شكست دهند. مردم خاورميانه تصوّر مىكردند بدون سيطره اسرائيل نمىتوان حكومت كرد چون آمريكا و كشورهاى اروپايى پشتوانه او هستند و حتماً بايد با آنها كنار آمد. ولى معلوم شد اين تفكّر باطل است و ابهّت توخالى اسرائيل از بين رفتنى است.
اميدواريم با استفاده از اين مفهوم والاى قرآنى، ما و همه مسلمانان دنيا بتوانيم عزّت، عظمت، استقلال و سربلندى خود را حفظ كنيم و بر ذات پاك مسبّب الأسباب توكّل داشته باشيم إنشاءاللّه.
[۴] . بحار الانوار، ج ۶۸، باب ۶۳، ص ۱۲۷.
۱] . بحار الانوار، ج ۶۸، باب ۶۳، ص ۱۲۷.
] . بحار الانوار، ج ۶۸، باب ۶۳، ص ۱۲۷.