• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تحمل حدیث(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تحمل حدیث ، اصطلاحی در علوم حدیث ، به معنای فراگرفتن و شنیدن حدیث از راههای معیّن . در «تحمل »، راوی ، حدیث را از دیگری ــ که در اصطلاح به او شیخ می گویند ــ به یکی از طرق معتبر در تحمل حدیث فرا می گیرد (خطیب ، ص ۲۲۷؛ ابوشَهبَه ، ص ۹۴). تحمل حدیث به معنای حمل آن نیز هست ؛ اما علمای حدیث به این جهت اصطلاح تحمل را بر حمل ترجیح داده اند که تحمل به معنای «حمل با مشقت » است و از آنجا که حمل حدیث مستلزم وجوب احتیاط در عدم تداخل حدیث با سخنان دیگر است ، خالی از مشقت نیست (فضلی ، ص ۲۲۳).
بیشتر دانشمندان علوم حدیث بدون تعریف تحمل حدیث ، سخن را از اهلیت راوی برای تحمل آغاز کرده اند (شهیدثانی ، ص ۲۱۶؛ مامقانی ، ج ۳، ص ۵۷؛ صالح ، ص ۸۸؛ عتر، ص ۲۱۰). مراد از اهلیت ، وجود شرایطی است که موجب صلاحیت راوی در اخذ حدیث می شود. این شرایط عبارت اند از: عقل ، قوه تمیز، ضبط (فضلی ، ص ۲۲۴). رکن اصلی در احراز اهلیت همان قوه تمیز است (عتر، ص ۲۱۱)؛ بر این شرط ، بویژه در تحمل از طریق سماع (ادامه مقاله)، تأکید شده است (شهید ثانی، ص ۲۱۶ ؛ فضلی ، ص ۲۲۴). احمدبن حنبل شرایط اهلیت را منحصر به عقل و ضبط راوی دانسته (سیوطی ، ج ۲، ص ۸) و خطیب بغدادی (خطیب بغدادی، ص ۷۱) قوه تمیز و ضبط وی را شرط دانسته است . شرط ضبط وقتی ضرورت پیدامی کند که سماع راوی بر مبنای وجود حدیث در یک اصلِ مصحَّح نباشد (شهید ثانی ، ص ۲۱۷؛ فضلی ، ص ۲۲۵). عده ای هم عقل و تمیز را شرایط لازم تحمل حدیث ذکر کرده اند (مامقانی ، ج ۳، ص ۵۷؛ مرعی ، ص ۱۱۱).
در مورد سن راوی جهت شروع تحمل حدیث ، اختلاف نظر وجود داشته است ؛ برخی با استناد به حدیث محمودبن ربیع ( بخاری جعفی ، ج ۱، ص ۲۷) شروع تحمل را از پنج سالگی دانسته اند (قاضی عیاض ، ص ۶۲ـ۶۳؛ ابن صلاح ، ص ۷۴ـ۷۵؛ ابن صلاح ، ص ۹۷؛ سیوطی ، ج ۲، ص ۷). به گفتة ابن صلاح ، محدّثان در خصوص راویان پنج ساله و بیشتر، از عبارت «سَمِعَ مِنْ فلانٍ» و درخصوص راویان کوچکتر از تعابیری چون «حَضَر» یا «اُحْضِر» استفاده می کرده اند (ابن صلاح ، ص ۷۵). از نظر بیشتر محدّثان وجود قوة تمیز در راوی ، مانع از تأکید بر سن خاص در شروع تحمل است (ابن صلاح، ص ۷۵ ؛ سیوطی ، ج ۲، ص ۷؛ شهید ثانی ، ص ۲۲۵؛ عتر، ص ۲۱۱؛ خطیب ، ص ۲۲۷؛ طحّان ، ص ۱۵۸) و در این شرط مراد از تمیز آن است که راوی بتواند متوجه خطاب شده ، جواب لازم را ادا کند (نووی ، ص ۵۴؛ خطیب ، ص ۲۲۷؛ قطان ، ص ۱۴۳) یا بین حدیث و غیرحدیث تمایز قایل شود (شهید ثانی ، ص ۲۱۷؛ مامقانی ، ج ۳، ص ۵۷). خطیب بغدادی (خطیب بغدادی، ص ۷۲ـ۷۴) روایات زیادی در تأکید بر صحت سماع صغیر آورده است . در صحت تحمل راوی ، اموری چون اسلام و ایمان و بلوغ و عدالت و نیز نقل کوچکتر از بزرگتر، شرط نیست (ابن صلاح ، ص ۷۳؛ شهید ثانی ، ص ۲۱۹؛ شهید ثانی ، ص ۲۲۱؛ مامقانی ، ج ۳، ص ۵۸؛ مرعی ، ص ۱۱۲؛ طحّان ، ص ۱۵۷).
تحمل حدیث طرقی دارد که از نظر بیشتر علمای حدیث هشت قسم است : سماع ، قرائت ، اجازه ، مناوله ، کتابت یا مکاتبه ، اعلام ، وصیت و وِجاده . برخی این طرق را به هفت طریق محدود کرده (شهید ثانی ، ص ۲۳۰؛ مامقانی ، ج ۳، ص ۶۳) و وصیت را ذیل اِعلام آورده اند (شهید ثانی ، ص ۲۹۵؛ مامقانی ، ج ۳، ص ۶۵ـ۶۶). قاسمی (قاسمی ، ص ۲۱۱ـ۲۱۲) تحمل حدیث را نُه قسم می داند، به این ترتیب که هریک از مناوله و قرائت را دو قسم نموده و از کتابت نیز یاد نکرده است .
تعریف اجمالی و مشترک دانشمندان از طرق تحمل حدیث به این قرار است : ۱) سماع ، شنیدن حدیث از استاد است ، چه استاد حدیث را از حفظ بخواند چه آن را از روی کتاب به شاگرد القا یا املا کند. ۲) قرائت ، که اغلب به آن «عَرْض » گفته اند، خواندن حدیث نزد شیخ است ، چه شاگرد آن را بخواند
چه دیگری بخواند و شاگرد بشنود و حدیث را فراگیرد. ۳) اجازه ، به این صورت است که استاد اجازة نقل از کتاب یا نقل روایت برای شاگرد صادر کند. ۴) مناوله (از ریشه ن و ل ) به معنای دادن کتاب از استاد به شاگرد است ، به صورت تملیک یا عاریه ، با اجازه یا بدون اجازه ، که قسم اخیر را «عَرْضُ المُناوَله » گویند. ۵) کتابت یا مکاتبه ، یعنی شیخ حدیث به درخواست طالب روایت ، احادیثی به خط خود بنویسد و ارسال کند. ۶) اعلام (آگاه کردن )، یعنی استاد اعلام کند که فلان کتاب متعلق به اوست یا فلان روایت ، سماع او از فلان استاد است ، و شاگرد مجاز به نقل از آن شود. ۷) وصیت ، یعنی شیخ حدیث از طریق وصیت ، روایات خود را در اختیار کسی قرار دهد و او مجاز به نقل از آنها گردد. ۸) وِجاده (مصدر جعلی به معنای یافتن )، یعنی آنکه راوی ، حدیث یا کتابی به خط یکی از مشایخ پیدا کند و پس از اطمینان از انتساب آن به صاحبش ، به نقل آن بپردازد (ابن صلاح ، ص ۹۵ـ۱۱۷؛ ابن کثیر، ص ۵۶ـ۶۹؛ سیوطی ، ج ۲، ص ۹ـ۶۰؛ ابوشهبه ، ص ۹۵ـ ۱۱۸؛ شهید ثانی ، ص ۸۴؛ شهید ثانی ، ص ۲۳۰ـ۳۰۳؛ صالح ، ص ۸۸ ـ۱۰۴؛ فضلی ، ص ۲۲۵ـ۲۳۰؛ مرعی ، ص ۱۱۳ـ۱۲۰).
نحوة تحمل راوی در میزان اعتبار حدیث او دخالت دارد، به همین جهت برای هر قسم از تحمل حدیث صیغه یا عبارتی به وجود آمده است که نوع تحمل راوی و در نتیجه کیفیت اعتبار حدیث را معرفی می کند ( عتر، ص ۲۲۲ـ۲۲۳؛ خطیب ، ص ۲۴۸)؛ مثلاً عبارات «حدّثَنا»، «اخبرَنا»، «خبَّرَنا»، «انبأَنا» و «سمعت فلاناً یقول » معرف طریق سماع است (قاضی عیاض ، ص ۶۹؛ ابن صلاح ، ص ۷۶؛ عتر، ص ۲۲۴)، بر این اساس «اخْبَرَنی » و «انبأنی » با «حدَّثَنی » مترادف است (خطیب ، ص ۲۴۸؛ قاسمی ، ص ۲۱۵). عده ای از محدّثان «حدّثنی » را مخصوص سماع و «اخبرنی » را مخصوص قرائت می دانند (قاسمی ، ص ۲۱۶). در بین این عبارات ، «سمعت » و «حدّثنا» و «حدّثنی »، بترتیب ، از بقیه مهمتر بوده اند (ابن صلاح ، ص ۷۶؛ شهید ثانی ، ص ۲۳۳ـ۲۳۴). تعابیر «قرأتُ عَلـی ' فلانٍ»، «قری عَلی ' فلانٍ و انا اَسْمَعُ» و «اخبرنی و حدّثنی قرائةً علیه » معرف تحمل از نوع قرائت است (ابوشهبه ، ص ۹۸) و تعابیر «اَخْبَرنی فلانٌ اجازةً»، «اخْبَرَنی فلانٌ مناولةً»، «اخبَرنی فلان مکاتبةً»، «اخبرنی فلان اعلاماً» و «اخبرنی فلان وصیةً» بترتیب معرف اجازه ، مناوله ، مکاتبه ، اعلام و وصیت است (شهید ثانی ، ص ۲۸۴؛ شهید ثانی ، ص ۲۹۱؛ مامقانی ، ج ۳، ص ۱۴۷؛ مامقانی ، ج ۳، ص ۱۵۷؛ طحّان ، ص ۱۶۱ـ۱۶۴). در تحمل از نوع وجاده از عباراتی چون «وَجَدْتُ او قَرَأتُ بخط فلانٍ»، «وجدتُ فی کتابِ فلانٍ حدَّثَنا»، «قال فلانٌ» و «ذکر فلانٌ» استفاده می شده است (قاسمی ، ص ۲۱۲؛ ابوشهبه ، ص ۱۱۶؛ عتر، ص ۲۲۵ـ۲۲۶).
از نظر عموم محدّثان ، «سماع » معتبرترین طریق تحمل است (ابن صلاح ، ص ۷۶؛ شهید ثانی ، ص ۲۳۱) و در نقطة مقابل آن وجاده قرار دارد. از این جهت در اعتبار نقل وجاده ای ، بویژه جهت عمل ، اختلاف نظر وجود دارد: اکثر فقها و محدّثان مالکی اعتباری برای وجاده قایل نیستند، در صورتی که شافعی و اصحاب او قایل به جواز عمل بر پایة نقل وجاده ای اند (ابن صلاح ، ص ۱۰۳؛ نووی ، ص ۶۶). ابن کثیر نقل وجاده ای را از باب نقل روایت نمی داند (ابن کثیر، ص ۶۸) و برخی در سند روایات وجاده ای شبهة انقطاع یا ارسال وارد کرده اند (ابن صلاح ، ص ۱۰۱؛ شهید ثانی ، ص ۲۹۹؛ قطان ، ۲۴۶). به گفتة ابن صلاح (ابن صلاح ، ص ۱۰۳)، در صورت اطمینان به انتساب کتاب به صاحب آن ، عمل به حدیث وجاده ای مانعی ندارد، زیرا در غیر این صورت باب عمل بسته خواهد شد، بویژه در دورة متأخران که بسیاری از کتب ، وجاده ای است . اعتبار طرق تحمل بترتیب عبارت است از: سماع ، قرائت ، اجازه ، مناوله ، کتابت ، اعلام ، وصیت و وجاده . در دورة متقدمان ، بیان طریق تحمل مرسوم بود، چنانکه دانشمندان نیز به پذیرش حدیث تنها از برخی طرق که حدیث را معتبرتر می کرد، رغبت نشان می دادند (خطیب ، ص ۲۴۷). چون ذکر طریق تحمل ، سند را طولانی می کرد، پس از مدتی محدّثان ــ امثال بخاری و کلینی ــ سند را به صورت مُعَنعَن تلخیص کردند و به این ترتیب ، اطلاع در بارة طریق تحمل حذف یا تلخیص گردید. البته حذف عمدی عباراتی که معرف طریق تحمل است و قراردادن لفظ «عن » به جای آن ، نوعی تدلیس • است ؛ لذا کسانی مجاز بودند از لفظ «عن » به جای عباراتِ معرفِ طریقِ تحمل استفاده کنند که به تدلیس شهرت نداشتند (خطیب ، ص ۲۵۰).
________________________________________
منابع :
(۱) ابن صلاح ، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث ، چاپ مصطفی دیب البغا، دمشق ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴؛
(۲) ابن کثیر، الباعث الحثیث فی اختصار علوم الحدیث ، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۷؛
(۳) محمد ابوشهبه ، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث ، قاهره ?( ۱۴۰۳/۱۹۸۲ ) ؛
(۴) محمدبن اسماعیل بخاری جعفی ، صحیح البخاری ، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱؛
(۵) محمد عجاج خطیب ، اصول الحدیث ، علومه و مصطلحه ، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷؛
(۶) احمدبن علی خطیب بغدادی ، الکفایة فی علم الرّوایة ، چاپ احمد عمر هاشم ، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶؛
(۷) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، تدریب الرّاوی فی شرح تقریب النواوی ، چاپ احمدعمرهاشم ، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹؛
(۸) زین الدین بن علی شهید ثانی ، الرعایة فی علم الدرایة ، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقّال ، قم ۱۴۰۸؛
(۹) صبحی صالح ، علوم الحدیث ، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۹؛
(۱۰) محمود طحّان ، تیسیر مصطلح الحدیث ، ریاض ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶؛
(۱۱) نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث ، دمشق ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲؛
(۱۲) عبدالهادی فضلی ، اصول الحدیث ، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳؛
(۱۳) جمال الدین قاسمی ، قواعد التّحدیث من فنون مصطلح الحدیث ، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷، چاپ افست ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳؛
(۱۴) عیاض بن موسی قاضی عیاض ، الالماع الی معرفة اصول الروایة و تقیید السماع ، چاپ احمد صقر، قاهره ؛
(۱۵) مناع قطان ، مباحث فی علوم الحدیث؛
(۱۶) عبداللّه مامقانی ، مقباس الهدایة فی علم الدرایة ، چاپ محمدرضا مامقانی ، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴؛
(۱۷) حسین عبداللّه مرعی ، منتهی المقال فی الدرایة و الرجال ، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶؛
(۱۸) یحیی بن شرف نووی ، التّقریب و التّیسیر لمعرفة سنن البشیر النّذیر ، چاپ محمدعثمان الخشت ، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛



جعبه ابزار