• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ترنج‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تُرَنج، از نقش‌های کهن اسلامی و ایرانی، بیشتر برای تزیین جلد و صفحات کتاب‌ها بویژه قرآن کریم، و نیز تزیین قالی و اشیای دیگر بکار می‌رود.



ترنج معمولاً لوزی یا بادامی شکل و گاه چهارگوش یا بیضی یا گرد، همچون خورشید یا ستاره یا گل‌های چند پر، است. این نقش غالباً در وسط زمینه قرار می‌گرفته و داخل آن با برگ و گل و طرح‌های اسلیمی یا تصاویری از حیوان و انسان پُر می‌شده است. در جلد قرآن‌ها و کتب مذهبی معمولاً داخل ترنج را با آیات قرآن و احادیث پیامبر اکرم تزیین می‌کرده اند. گاهی بر بالا و پایین ترنج، «سرْترنج» می افزایند که شامل دو طرح قرینه کوچکتر است. اگر طرح دو سرترنج متقارن نباشد، طرح پایین را «ته ترنج» می نامند. معمولاً در چهار گوشه طرح‌های ترنج دار نقشی از یک چهارم ترنج به نام «لَچَک» دیده می‌شود که در این صورت به این مجموعه «لچک ترنج» گفته می‌شود.
[۱] حسن آذرپاد و فضل اللّه حشمتی رضوی، فرشنامه ایران، ج۱، ص۱۱۶، تهران ۱۳۷۲ ش.
[۲] حسن آذرپاد و فضل اللّه حشمتی رضوی، فرشنامه ایران، ج۱، ص۱۳۷، تهران ۱۳۷۲ ش.
[۳] حسن آذرپاد و فضل اللّه حشمتی رضوی، فرشنامه ایران، ج۱، ص۱۳۹، تهران ۱۳۷۲ ش.
[۴] احمد دانشگر، فرهنگ جامع فرش یادواره (دانشنامه ایران)، ج۱، ص۱۵۶ـ ۱۵۸، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۵] احمد دانشگر، فرهنگ جامع فرش یادواره (دانشنامه ایران)، ج۱، ص۳۶۴، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۶] فخرالدین نصیری امینی، «روکش جلد و انواع آن»، ج۱، ص۱۸، در صحّافی سنتی: مجموعه پانزده گفتار و کتابشناسی، گردآوری ایرج افشار، تهران ۱۳۵۷ ش.



از نحوه پیدایی این نقش و شکل اولیه آن اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی آن را صورت تغییر یافته ای از نقش خورشید
[۷] حسن آذرپاد و فضل اللّه حشمتی رضوی، فرشنامه ایران، ج۱، ص۱۳۷، تهران ۱۳۷۲ ش.
و برخی آن را همان نقش حوض می‌دانند که به تدریج و با تغییر معماری حوض، طرح ترنج نیز به اشکال لوزی، شش گوشه و هشت گوشه بدل شده است.
[۸] سیروس پرهام و سیاوش آزادی، دستبافت‌های عشایری و روستایی فارس، ج۱، ص۸۶، تهران ۱۳۶۴ ش.
در حدیثی از پیامبر اکرم، مؤمنِ قرآن خوان به «اُتْرُجَّة» (ترنج) تشبیه شده است
[۹] محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، ج۶، ص۱۰۷، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
و احتمالاً نقشمایه اصلی این نگاره در دوره اسلامی با الهام گرفتن از این حدیث ، میوه ترنج بوده است. لینگز از ترنج با نام «شُجَیره» یاد کرده و آن را نماد «شجره طیبه» می داند که به صورت‌های گوناگون در حاشیه صفحاتی از قرآن‌های قدیمی دیده می‌شود.
[۱۰] محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، ج۶، ص۷۳، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
ترسیم نقش ترنج در حاشیه صفحات قرآن کریم یا در وسط سجاده‌ها و نیز در اماکن مقدّس، مانند مسجد شیخ لطف اللّه در اصفهان و مسجد قوام الدین در مصر و مساجد عثمانی از جمله مسجد سلطان احمد، نشان می‌دهد که احتمالاً ترنج در نزد مسلمانان جنبه مذهبی داشته است
[۱۱] احمد دانشگر، فرهنگ جامع فرش یادواره (دانشنامه ایران)، ج۱، ص۳۶۰، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۱۲] جواد یساولی، مقدمه ای بر شناخت قالی ایران، ج۱، ص۱۰۶، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۱۳] مسجد: تاریخ...، ص ۶۳، ۱۴۵، تصاویر.
[۱۴] ناصر پورپیرار، معماری و هنر سرزمین های اسلامی، تهران ۱۳۷۶ ش، تصاویر۶۴، ۶۶، ۱۵۰.



از حدود قرن سوم تا پنجم، ترنج در اغلب کشورهای اسلامی از طرح‌های اصلی تذهیب شد و بر حاشیه صفحات قرآن، ترسیم ترنجی درشت و پیچ درپیچ با گلبرگ‌ها یا سرترنج‌های مفصّل و بیرون زده از حاشیه رواج یافت.
[۱۵] مارتین لینگز، هنر خط و تذهیب قرآنی، پانویس ۳۵، ترجمه مهرداد قیومی بیدهندی، تهران ۱۳۷۷ ش.
بر روی جلد قرآنی متعلق به ۲۹۲، ترنجی به شکل دایره و شمسه مانند کشیده شده است که از نمونه های کهن نقش ترنج به شمار می‌آید. این قرآن در کتابخانه چستربیتی، دابلین نگهداری می‌شود.
[۱۶] ب برند، «هنرهای نسخه پردازی» در هنرهای ایران، ج۱، ص۲۳۴، زیرنظر ر دبلیو فریه، ترجمه پرویز مرزبان، تهران ۱۳۷۴ ش.

ایرانیان از زمان باستان میوه ترنج (بادرنگ) را می‌شناخته‌اند و احتمالاً از دیرباز نقش آن را می‌کشیده اند. در حجاری‌ها و فلزکاری‌ها، نقش ترنج بر روی لباس برخی از پادشاهان ایرانی پیش از اسلام وجود داشته،
[۱۷] حسن آذرپاد و فضل اللّه حشمتی رضوی، فرشنامه ایران، ج۱، ص۱۳۷، تهران ۱۳۷۲ ش.
اما ظاهراً ترسیم این نقش در دوره اسلامی رایج شده است. در ایران ، از دوره تیموریان (ح ۷۷۱ـ ۹۱۶) به بعد، نقش ترنج بر روی جلد کتاب‌ها به وفور ترسیم گردیده است. در این دوره، ترسیم ترنج با پیرامون کنگره دار در وسط جلدها رواج یافت. بتدریج تزیین داخل ترنج پیچیده تر شد و تزیین لچک‌ها نیز، به پیروی از ترنج میانی، کنگره دار شد.
[۱۸] دانکن هالدین، صحافی و جلدهای اسلامی، ج۱، ص۶۹ـ۷۰، ترجمه هوش آذر آذرنوش، تهران ۱۳۶۶ ش.
در دوره صفوی (ح ۹۰۶ـ ۱۱۳۵) و قاجار (۱۲۰۰ـ۱۳۴۴) تذهیب کاران تصاویر متنوع و زیبایی از ترنج پدید آوردند که لبه اضلاع آن کنگره دار بود و در وسط جلدهای روغنی نقش می‌شد. در این دوره، معمولاً نقش داخلی ترنج‌ها با نقش لچک‌ها یکسان بود و اغلب داخل آن‌ها با نقش گل و مرغ در متن طلایی تزیین می‌شد.
[۱۹] محمدتقی احسانی، جلدها و قلمدان‌های ایرانی، ج۱، ص۱۶۳، تهران ۱۳۶۸ ش.
از قرن دهم مُهرهای تخم مرغی شکل ساخته شد که در جلدسازی اسلامی از آن بسیار استفاده می‌کردند و سفیانی در قرن دهم در رساله ای به نام صناعة تسفیر الکتب و حلّ الذهب آن‌ها را «مُهر ترنج» نامیده است.
[۲۰] دانکن هالدین، صحافی و جلدهای اسلامی، ج۱، ص۱۶، ترجمه هوش آذر آذرنوش، تهران ۱۳۶۶ ش.
ترسیم طرح ترنج بر روی جلد کتاب‌ها در دیگر سرزمین‌های اسلامی، به ویژه در هند و مصر و عثمانی، به تقلید از ایرانیان معمول بود، از جمله در سیواس از ۶۰۸ به بعد، در قونیه از ۶۷۹ به بعد، در بغداد از ۶۸۵ به بعد، در قاهره از ۷۹۵ به بعد، در هرات از ۸۲۳ به بعد و در استانبول از ۹۱۴ به بعد این کار رواج یافت. کاربرد این طرح در مناطق و دوره های گوناگون رواج گسترده آن را تأیید می‌کند.
[۲۱] دانکن هالدین، صحافی و جلدهای اسلامی، ج۱، ص۲۳، ترجمه هوش آذر آذرنوش، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۲۲] دانکن هالدین، صحافی و جلدهای اسلامی، ج۱، ص۱۳۷، ترجمه هوش آذر آذرنوش، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۲۳] دانکن هالدین، صحافی و جلدهای اسلامی، ج۱، ص۱۷۷، ترجمه هوش آذر آذرنوش، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۲۴] اعتماد یوسف قصیری، فی التجلید عند المسلمین، ج۱، ص۱۳۵، بغداد ۱۹۷۹.
[۲۵] اعتماد یوسف قصیری، فی التجلید عند المسلمین، ج۱، ص۱۳۷ـ ۱۳۸، بغداد ۱۹۷۹.
[۲۶] اعتماد یوسف قصیری، فی التجلید عند المسلمین، ج۱، ص۱۴۱، بغداد ۱۹۷۹.
در عثمانی ترسیم این نقش با رنگ‌ها و اشکال خاص تا قرن سیزدهم رواج بسیار داشت.
[۲۷] دانکن هالدین، صحافی و جلدهای اسلامی، ج۱، ص۱۳۷، ترجمه هوش آذر آذرنوش، تهران ۱۳۶۶ ش.



نقش ترنج از نقش‌های اصلی قالی ایرانی است. ایرانیان از شکل‌های گوناگون ترنج و ترکیب آن با نقوش دیگر، اشکال بدیعی پدید آورده اند، از جمله طرح ترنج بندی، ترنج تودرتو، ترنج دسته گل، ترنج قندیلی، ترنج و محراب ، و ترنج شاه عباسی.
[۲۸] احمد دانشگر، فرهنگ جامع فرش یادواره (دانشنامه ایران)، ج۱، ص۱۵۸، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۲۹] حسن آذرپاد و فضل اللّه حشمتی رضوی، فرشنامه ایران، ج۱، ص۱۰۴ـ ۱۳۹، تهران ۱۳۷۲ ش.
در برخی از نگاره (مینیاتور) های قرن هشتم تا اوایل قرن دهم، نقش ترنج کاملاً مشهود است.
[۳۰] ام کورکیان و ژپ سیکر، باغ‌های خیال: هفت قرن مینیاتور ایران، تصاویر۱۸، ۲۸، ۳۰، ۵۲ و جاهای دیگر، ترجمه پرویز مرزبان، تهران ۱۳۷۷ ش.
از اواخر قرن نهم تاکنون، بویژه در طول قرن دهم، در تبریز و کاشان ترنج یکی از نقش‌های اصلی قالی بوده است.
[۳۱] جنی هاوسگو، «قالیبافی»، ج۱، ص۱۱۹، در هنرهای ایران.
برخی از قالی‌های ترنج دار و ارزشمند متعلق به دوره صفوی عبارت‌اند از: قالی اردبیل معروف به قالی شیخ صفی (پایان بافت ۹۴۶) که هم اکنون در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن نگهداری می‌شود، قالی چِلْسی در همان موزه، قالی موج دریا در موزه وین و قالی نقش ترنج با گل و جانور و نوشته در موزه پولدی پتتسولی در میلان
[۳۲] نصیری، ص ۲۱ـ۲۶.
[۳۳] آرتور سسیل ادواردز، قالی ایران، ج۱، ص۱۱، ترجمه مهین دخت صبا، تهران (بی تا).
[۳۴] آرتور سسیل ادواردز، قالی ایران، ج۱، ص۱۴، ترجمه مهین دخت صبا، تهران (بی تا).
[۳۵] آرتور سسیل ادواردز، قالی ایران، ج۱، ص۱۶ـ۱۷، ترجمه مهین دخت صبا، تهران (بی تا).
[۳۶] آرتور سسیل ادواردز، قالی ایران، ج۱، ص۲۱، ترجمه مهین دخت صبا، تهران (بی تا).
[۳۷] رضا خشکنابی، ادب و عرفان در قالی ایران، ج۱، ص۱۴ـ ۱۵، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۳۸] رضا خشکنابی، ادب و عرفان در قالی ایران، ج۱، ص۲۱ـ۲۳، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۳۹] جواد یساولی، مقدمه ای بر شناخت قالی ایران، ج۱، ص۲، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۴۰] جواد یساولی، ج۱، ص۶، تصاویر، مقدمه ای بر شناخت قالی ایران، تهران ۱۳۷۰ ش.
در میان اقوام و طوایف گوناگون ایرانی، شکل هندسی و اندازه ترنج، نقش داخل آن و نیز ترکیب و کاربرد لچک متفاوت بوده است؛ مثلاً در قالی قشقایی ترنج به شکل لوزی است و شکل گرد یا چهارگوش در آن بندرت دیده می‌شود.
[۴۱] سیروس پرهام و سیاوش آزادی، دستبافت‌های عشایری و روستایی فارس، ج۱، ص۸۶ ـ۸۷، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۴۲] علی حصوری، نقش های قالی ترکمن و اقوام همسایه، ج۱، ص۲۹، تهران ۱۳۷۱ ش.



در گذشته نقش ترنج برای تزیین بر روی بسیاری از اشیا و بناها ترسیم می‌شده است، برخی از آثار به جامانده با این نقش عبارت‌اند از: ظرفی سفالی متعلق به قرن اول؛ سفالینه‌هایی از ری؛ کاسه‌هایی از زمان سلجوقی ؛ سلاح‌های جنگی از قرن اول به بعد، مانند شمشیر و تبرزین و کلاهخود و سپر که برخی از آن‌ها منسوب به پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم است و در برخی کشورهای اسلامی نگهداری می‌شود؛ نقش کاشی‌های مساجد مانند مسجد امام در اصفهان متعلق به دوره صفوی، و نقش کاشی‌های تکایا و مقابر همچون گنبد سلطانیه
[۴۳] زکی محمد حسن، هنر ایران در روزگار اسلامی، ترجمه محمدابراهیم اقلیدی، تهران ۱۳۷۷ ش.
[۴۴] حسن آذرپاد و فضل اللّه حشمتی رضوی، فرشنامه ایران، ج۱، ص۱۳۷، تهران ۱۳۷۲ ش.
[۴۵] لیلا رفیعی، سفال ایران از دوران پیش از تاریخ تا عصر حاضر، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۴۶] ۵۳ ـ ۵۵، ۶۴، ۶۶، ناصر پورپیرار، معماری و هنر سرزمین های اسلامی، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۴۷] آندره گدار و دیگران، آثار ایران، ج۱، ص۲۸۹، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد ۱۳۶۵ـ ۱۳۶۸ ش.
[۴۸] سلاح‌ها و جامه های رزمی اسلامی، تصاویر ۱۹، ۱۴۶ـ ۱۴۷، ۱۷۳، ۲۰۳ـ۲۰۶، ۲۴۸.



از قرن هفتم به بعد در ایران طرح ترنج بر روی پارچه دیده شده است. این طرح بر روی برخی منسوجات اندلسی و مصری نیز، تحت تأثیر طرح‌های ایرانی، وجود دارد.
[۴۹] موریس اسون دیماند، راهنمای صنایع اسلامی، ج۱، ص۲۳۷، ترجمه عبداللّه فریار، تهران ۱۳۶۵ ش.
[۵۰] موریس اسون دیماند، راهنمای صنایع اسلامی، ج۱، ص۲۵۳، ترجمه عبداللّه فریار، تهران ۱۳۶۵ ش.
[۵۱] ۴۵، ام کورکیان و ژپ سیکر، باغ‌های خیال: هفت قرن مینیاتور ایران، ترجمه پرویز مرزبان، تهران ۱۳۷۷ ش.



(۱) حسن آذرپاد و فضل اللّه حشمتی رضوی، فرشنامه ایران، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۲) محمدتقی احسانی، جلدها و قلمدان‌های ایرانی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۳) آرتور سسیل ادواردز، قالی ایران، ترجمه مهین دخت صبا، تهران (بی تا).
(۴) محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۵) ب برند، «هنرهای نسخه پردازی» در هنرهای ایران، زیرنظر ر دبلیو فریه، ترجمه پرویز مرزبان، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۶) سیروس پرهام و سیاوش آزادی، دستبافت‌های عشایری و روستایی فارس، ج ۱، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۷) ناصر پورپیرار، معماری و هنر سرزمین های اسلامی، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۸) زکی محمد حسن، هنر ایران در روزگار اسلامی، ترجمه محمدابراهیم اقلیدی، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۹) علی حصوری، نقش های قالی ترکمن و اقوام همسایه، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۰) رضا خشکنابی، ادب و عرفان در قالی ایران، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۱۱) احمد دانشگر، فرهنگ جامع فرش یادواره (دانشنامه ایران)، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۱۲) موریس اسون دیماند، راهنمای صنایع اسلامی، ترجمه عبداللّه فریار، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۱۳) لیلا رفیعی، سفال ایران از دوران پیش از تاریخ تا عصر حاضر، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۱۴) اعتماد یوسف قصیری، فی التجلید عند المسلمین، بغداد ۱۹۷۹.
(۱۵) ام کورکیان و ژپ سیکر، باغ‌های خیال: هفت قرن مینیاتور ایران، ترجمه پرویز مرزبان، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۱۶) آندره گدار و دیگران، آثار ایران، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد ۱۳۶۵ـ ۱۳۶۸ ش.
(۱۷) مارتین لینگز، هنر خط و تذهیب قرآنی، ترجمه مهرداد قیومی بیدهندی، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۱۸) محمدجواد نصیری، سیری در هنر قالی بافی ایران، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۱۹) فخرالدین نصیری امینی، «روکش جلد و انواع آن»، در صحّافی سنتی: مجموعه پانزده گفتار و کتابشناسی، گردآوری ایرج افشار، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۲۰) دانکن هالدین، صحافی و جلدهای اسلامی، ترجمه هوش آذر آذرنوش، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۲۱) جنی هاوسگو، «قالیبافی»، در هنرهای ایران.
(۲۲) جواد یساولی، مقدمه ای بر شناخت قالی ایران، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۲۳) Islamic arms and armour , ed Robert Elgood, London:Scolar Press, ۱۹۷۹;.
(۲۴) The Mosque: history, architectural development and regional diversity , ed Martin Frishman and Hassan Udin Khan, London: Thames and Hudson, ۱۹۹۴


۱. حسن آذرپاد و فضل اللّه حشمتی رضوی، فرشنامه ایران، ج۱، ص۱۱۶، تهران ۱۳۷۲ ش.
۲. حسن آذرپاد و فضل اللّه حشمتی رضوی، فرشنامه ایران، ج۱، ص۱۳۷، تهران ۱۳۷۲ ش.
۳. حسن آذرپاد و فضل اللّه حشمتی رضوی، فرشنامه ایران، ج۱، ص۱۳۹، تهران ۱۳۷۲ ش.
۴. احمد دانشگر، فرهنگ جامع فرش یادواره (دانشنامه ایران)، ج۱، ص۱۵۶ـ ۱۵۸، تهران ۱۳۷۶ ش.
۵. احمد دانشگر، فرهنگ جامع فرش یادواره (دانشنامه ایران)، ج۱، ص۳۶۴، تهران ۱۳۷۶ ش.
۶. فخرالدین نصیری امینی، «روکش جلد و انواع آن»، ج۱، ص۱۸، در صحّافی سنتی: مجموعه پانزده گفتار و کتابشناسی، گردآوری ایرج افشار، تهران ۱۳۵۷ ش.
۷. حسن آذرپاد و فضل اللّه حشمتی رضوی، فرشنامه ایران، ج۱، ص۱۳۷، تهران ۱۳۷۲ ش.
۸. سیروس پرهام و سیاوش آزادی، دستبافت‌های عشایری و روستایی فارس، ج۱، ص۸۶، تهران ۱۳۶۴ ش.
۹. محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، ج۶، ص۱۰۷، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۱۰. محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، ج۶، ص۷۳، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۱۱. احمد دانشگر، فرهنگ جامع فرش یادواره (دانشنامه ایران)، ج۱، ص۳۶۰، تهران ۱۳۷۶ ش.
۱۲. جواد یساولی، مقدمه ای بر شناخت قالی ایران، ج۱، ص۱۰۶، تهران ۱۳۷۰ ش.
۱۳. مسجد: تاریخ...، ص ۶۳، ۱۴۵، تصاویر.
۱۴. ناصر پورپیرار، معماری و هنر سرزمین های اسلامی، تهران ۱۳۷۶ ش، تصاویر۶۴، ۶۶، ۱۵۰.
۱۵. مارتین لینگز، هنر خط و تذهیب قرآنی، پانویس ۳۵، ترجمه مهرداد قیومی بیدهندی، تهران ۱۳۷۷ ش.
۱۶. ب برند، «هنرهای نسخه پردازی» در هنرهای ایران، ج۱، ص۲۳۴، زیرنظر ر دبلیو فریه، ترجمه پرویز مرزبان، تهران ۱۳۷۴ ش.
۱۷. حسن آذرپاد و فضل اللّه حشمتی رضوی، فرشنامه ایران، ج۱، ص۱۳۷، تهران ۱۳۷۲ ش.
۱۸. دانکن هالدین، صحافی و جلدهای اسلامی، ج۱، ص۶۹ـ۷۰، ترجمه هوش آذر آذرنوش، تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۹. محمدتقی احسانی، جلدها و قلمدان‌های ایرانی، ج۱، ص۱۶۳، تهران ۱۳۶۸ ش.
۲۰. دانکن هالدین، صحافی و جلدهای اسلامی، ج۱، ص۱۶، ترجمه هوش آذر آذرنوش، تهران ۱۳۶۶ ش.
۲۱. دانکن هالدین، صحافی و جلدهای اسلامی، ج۱، ص۲۳، ترجمه هوش آذر آذرنوش، تهران ۱۳۶۶ ش.
۲۲. دانکن هالدین، صحافی و جلدهای اسلامی، ج۱، ص۱۳۷، ترجمه هوش آذر آذرنوش، تهران ۱۳۶۶ ش.
۲۳. دانکن هالدین، صحافی و جلدهای اسلامی، ج۱، ص۱۷۷، ترجمه هوش آذر آذرنوش، تهران ۱۳۶۶ ش.
۲۴. اعتماد یوسف قصیری، فی التجلید عند المسلمین، ج۱، ص۱۳۵، بغداد ۱۹۷۹.
۲۵. اعتماد یوسف قصیری، فی التجلید عند المسلمین، ج۱، ص۱۳۷ـ ۱۳۸، بغداد ۱۹۷۹.
۲۶. اعتماد یوسف قصیری، فی التجلید عند المسلمین، ج۱، ص۱۴۱، بغداد ۱۹۷۹.
۲۷. دانکن هالدین، صحافی و جلدهای اسلامی، ج۱، ص۱۳۷، ترجمه هوش آذر آذرنوش، تهران ۱۳۶۶ ش.
۲۸. احمد دانشگر، فرهنگ جامع فرش یادواره (دانشنامه ایران)، ج۱، ص۱۵۸، تهران ۱۳۷۶ ش.
۲۹. حسن آذرپاد و فضل اللّه حشمتی رضوی، فرشنامه ایران، ج۱، ص۱۰۴ـ ۱۳۹، تهران ۱۳۷۲ ش.
۳۰. ام کورکیان و ژپ سیکر، باغ‌های خیال: هفت قرن مینیاتور ایران، تصاویر۱۸، ۲۸، ۳۰، ۵۲ و جاهای دیگر، ترجمه پرویز مرزبان، تهران ۱۳۷۷ ش.
۳۱. جنی هاوسگو، «قالیبافی»، ج۱، ص۱۱۹، در هنرهای ایران.
۳۲. نصیری، ص ۲۱ـ۲۶.
۳۳. آرتور سسیل ادواردز، قالی ایران، ج۱، ص۱۱، ترجمه مهین دخت صبا، تهران (بی تا).
۳۴. آرتور سسیل ادواردز، قالی ایران، ج۱، ص۱۴، ترجمه مهین دخت صبا، تهران (بی تا).
۳۵. آرتور سسیل ادواردز، قالی ایران، ج۱، ص۱۶ـ۱۷، ترجمه مهین دخت صبا، تهران (بی تا).
۳۶. آرتور سسیل ادواردز، قالی ایران، ج۱، ص۲۱، ترجمه مهین دخت صبا، تهران (بی تا).
۳۷. رضا خشکنابی، ادب و عرفان در قالی ایران، ج۱، ص۱۴ـ ۱۵، تهران ۱۳۷۸ ش.
۳۸. رضا خشکنابی، ادب و عرفان در قالی ایران، ج۱، ص۲۱ـ۲۳، تهران ۱۳۷۸ ش.
۳۹. جواد یساولی، مقدمه ای بر شناخت قالی ایران، ج۱، ص۲، تهران ۱۳۷۰ ش.
۴۰. جواد یساولی، ج۱، ص۶، تصاویر، مقدمه ای بر شناخت قالی ایران، تهران ۱۳۷۰ ش.
۴۱. سیروس پرهام و سیاوش آزادی، دستبافت‌های عشایری و روستایی فارس، ج۱، ص۸۶ ـ۸۷، تهران ۱۳۶۴ ش.
۴۲. علی حصوری، نقش های قالی ترکمن و اقوام همسایه، ج۱، ص۲۹، تهران ۱۳۷۱ ش.
۴۳. زکی محمد حسن، هنر ایران در روزگار اسلامی، ترجمه محمدابراهیم اقلیدی، تهران ۱۳۷۷ ش.
۴۴. حسن آذرپاد و فضل اللّه حشمتی رضوی، فرشنامه ایران، ج۱، ص۱۳۷، تهران ۱۳۷۲ ش.
۴۵. لیلا رفیعی، سفال ایران از دوران پیش از تاریخ تا عصر حاضر، تهران ۱۳۷۸ ش.
۴۶. ۵۳ ـ ۵۵، ۶۴، ۶۶، ناصر پورپیرار، معماری و هنر سرزمین های اسلامی، تهران ۱۳۷۶ ش.
۴۷. آندره گدار و دیگران، آثار ایران، ج۱، ص۲۸۹، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد ۱۳۶۵ـ ۱۳۶۸ ش.
۴۸. سلاح‌ها و جامه های رزمی اسلامی، تصاویر ۱۹، ۱۴۶ـ ۱۴۷، ۱۷۳، ۲۰۳ـ۲۰۶، ۲۴۸.
۴۹. موریس اسون دیماند، راهنمای صنایع اسلامی، ج۱، ص۲۳۷، ترجمه عبداللّه فریار، تهران ۱۳۶۵ ش.
۵۰. موریس اسون دیماند، راهنمای صنایع اسلامی، ج۱، ص۲۵۳، ترجمه عبداللّه فریار، تهران ۱۳۶۵ ش.
۵۱. ۴۵، ام کورکیان و ژپ سیکر، باغ‌های خیال: هفت قرن مینیاتور ایران، ترجمه پرویز مرزبان، تهران ۱۳۷۷ ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ترنج»، شماره۳۴۹۶.    



جعبه ابزار