• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تره

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تَره (فارسی میانه تَرَّگ)، نام دو گیاه خوراکی از جنس آلیوم از تیره سیریان است اما بیشتر گیاه شناسان آلیوم را از تیره سوسنیان می‌دانند،
[۱] احمد قهرمان، فلور ایران، ج۵، ش ۵۰۶ ـ۵۲۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
اما وندلبو تیره سیریان را از سوسنیان جدا کرده است.
[۲] وندلبو، ج۱، ص۱.




این گیاه از گونه آمپلوپراسم است و در ایران با نام‌های گوناگونی شناخته می‌شود، مثلاً، گَنْدَنا/ گَنْدَنَه در خراسان، کوَر/ کوَرگ در مناطق کردنشین و کوار در گیلان .
[۳] امیرحسین اکبری شالچی، فرهنگ گویشی خراسان بزرگ، ذیل «گندنا»، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۴] گویش کردی مهاباد، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۵] محمدتقی ابراهیم پور، واژه نامه فارسی ـ کردی، ذیل واژه، تهران ۱۳۷۳ ش.
تا ۱۳۷۳ ش تره معمولی ایرانی را زیرْگونه آ. آمپلوپراسم ایرانیکم می‌دانستند،
[۶] وندلبو، ج۱، ص۵۹.
اما در این سال، موسوی و کاشی پس از مقایسه تره معمولی ایرانی با آ. آ. ایرانیکم، تره معمولی ایرانی را زیرگونه ای جدید یعنی آ. آ. پرسیکم معرفی کردند.
[۷] وندلبو، ج۱، ص۶۷.
[۸] وندلبو، ج۱، ص۸۰.
این گیاه، به صورت خام یا پخته، استفاده خوراکی داشته و دارد، مثلاً در کوکو، جوشپره (نوعی آش)، سبزی پلو، ترش/ تورش تره و شیرین تره (دو غذای گیلانی، در نوعی از شیرین تره تنها سبزی مورد استفاده تره است)، قورمه سبزی و آش رشته.
[۹] محمدعلی بن بوداق باورچی بغدادی، کارنامه در باب طباخی و صنعت آن، ج۱، ص۱۰۸ـ ۱۰۹، در کارنامه و ماده الحیوة، همان منبع.
[۱۰] نوراللّه آشپزباشی، ماده الحیوة: رساله در علم طباخی، ج۱، ص۲۴۲ـ۲۴۳، در کارنامه و ماده الحیوة: متن دو رساله در آشپزی از دوره صفوی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۰ ش.
[۱۱] علی اکبربن مهدی آشپزباشی، سفره اطعمه، ج۱، ص۱۹، چاپ عکسی تهران ۱۳۵۳ ش.
[۱۲] علی اکبربن مهدی آشپزباشی، سفره اطعمه، ج۱، ص۲۲، چاپ عکسی تهران ۱۳۵۳ ش.
[۱۳] علی اکبربن مهدی آشپزباشی، سفره اطعمه، ج۱، ص۲۶، چاپ عکسی تهران ۱۳۵۳ ش.
[۱۴] زری خاور (مرعشی)، هنر آشپزی گیلان، ج۱، ص۸، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۱۵] علی اکبربن مهدی آشپزباشی، سفره اطعمه، ج۱، ص۱۰، چاپ عکسی تهران ۱۳۵۳ ش.
[۱۶] نجف دریابندری، کتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز، ج۱، ص۸۶۴ ـ ۸۶۵، تهران ۱۳۷۹ ش.



در عربی کرّاث گفته می‌شود. این گیاه را از قدیم می‌شناخته اند. پزشکان دوره اسلامی انواع گوناگون و خواص دارویی آن را ذکر کرده اند. دیوسکوریدس (سده اول میلادی) که آثارش مهمترین منبع دانشمندان دوره اسلامی درباره گیاهان دارویی است، از کرّاث شامی (معادل فراسن قافالوطن یونانی) و کرّاث نبطی نام برده است
[۱۷] ترجمه عربی، ش ۱۴۹، ص ۲۰۸.
جالینوس
[۱۸] سده دوم میلادی، محمدبن زکریا رازی، ج۲۱، قسم ۱، ص۳۸۵، کتاب الحاوی فی الطب، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
و به تبع او، اسحاق بن سلیمان اسرائیلی (متوفی ۳۲۵)
[۱۹] محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، ج۳، ص۴۰، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
و ابوریحان بیرونی (متوفی ۴۴۰)
[۲۰] محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، ج۳، ص۵۳۰، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
و حکیم مؤمن (متوفی ۱۰۸۰)
[۲۱] تاریخ تألیف تحفة المؤمنین، ص ۲۱۸.
و عقیلی علوی شیرازی (اواخر قرن دوازدهم)
[۲۲] تاریخ تألیف تحفة المؤمنین، ص ۷۳۵.
، دو گونه برّی (وحشی، صحرایی) و بُستانی (مزروع) کرّاث را ذکر کرده اند.
کرّاث نبطی را همان بستانی و کرّاث البقل/ کرّاث المائدة، و کرّاث شامی را از گونه های بستانی دانسته اند
[۲۳] تاریخ تألیف تحفة المؤمنین، ص ۲۱۸.
[۲۴] تاریخ تألیف تحفة المؤمنین، ص ۷۳۵.
رازی (متوفی ۳۱۳)،
[۲۵] محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، ج۲۱، قسم ۱، ص۳۸۳ـ ۳۸۵، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
به نقل از دیوسکوریدس ولی متفاوت با ترجمه عربی کتاب دیوسکوریدس، قائل به سه نوع کرّاث، بستانی و نبطی و کرّاث الکرم، شده و به نقل از جالینوس، کرّاث برّی را ذکر کرده است. ابن سینا (متوفی ۴۲۸) نیز به نقل از دیوسکوریدس، متفاوت با ترجمه عربی کتاب او و آنچه رازی نقل کرده، سه نوع شامی و نبطی و برّی (قُرْط) را نام برده است.
[۲۶] محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، ج۲، ص۵۷۲، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
ابن عوّام (قرن ششم)
[۲۷] محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، ج۲، ص۱۹۸، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
سه نوع بستانی (شامی) و نبطی و برّی، ابن بیطار (متوفی ۶۴۶) سه نوع شامی و نبطی و کرّاث الکرم،
[۲۸] محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، ج۴، ص۶۱، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
انطاکی (متوفی ۱۰۰۸)
[۲۹] محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، ج۴، ص۳۹۰، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
سه نوع شامی و نبطی و قرط (در مصر: کرّاث المائدة)، غافقی (متوفی ح۵۶۰)
[۳۰] ابن بیطار، ج۴، ص۶۲.
چهار نوعِ نبطی و کوهیان و کلْیکان/ کیلَکان و سلابس، و ابن میمون (متوفی ۶۰۰)
[۳۱] ابن بیطار، ج۴، ص۲۳.
نیز چهار نوعِ بلبس (بلابس) و شامی (بستانی، قِفْلوط) و نبطی (کوهی) و برّی (طیطان) را ذکر کرده اند.


ابن وحشیه (متوفی ۲۹۲) -مؤلف یا مترجم الفلاحة النبطیة- که شیوه های کشاورزی نبطیان قدیم و خرافات آنان را نقل کرده، درباره روش و زمان کاشت و کود مناسب و آبیاری کرّاث مطالبی نوشته است.
[۳۲] ابن بیطار، ج۱، ص۵۶۲ ـ۵۶۳.
به نوشته ابن عوّام، برای بزرگترشدن کرّاث باید چند تخم را باهم در تکه ای پارچه کتانی گذاشت و در سوراخ کوچکی قرار داد، در این صورت تمام بذرها به یک گیاه تبدیل می‌شود، و برای دفع آفت کرّاث باید قلب گرم گوسفندی را نَشُسته در عمق کم خاک گذاشت تا همه کرم‌ها به دور آن جمع شوند.
[۳۳] ابن بیطار، ج۲، ص۱۹۸ـ۲۰۲.



بیشتر گیاهداروشناسان دوره اسلامی طبیعت کرّاث را گرم و خشک دانسته اند.
[۳۴] ابن ماسه، به نقل رازی، ج ۲۱، قسم ۱، ص ۳۸۶.
[۳۵] ابن بیطار، ج۲، ص۱۹۸ـ۲۰۲.
[۳۶] حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن = تحفة المؤمنین، ج۱، ص۲۱۸، چاپ سنگی تهران ۱۲۷۷، چاپ افست ۱۳۷۸.
[۳۷] عقیلی علوی شیرازی، ج۱، ص۷۳۵.
به نوشته دیوسکوریدس، کرّاث نفخ آور، مُسَخِّن (گرم کننده)، مُدِرّ بول، ملین و سبب خواب‌های بد (احلام رَدیئه) است و ترکیب‌های گوناگونی از خام یا پخته آن برای درمان برخی بیماری‌های زنان، قطع خونریزی، دردهای عارض در سینه، دردهای گوش و دَوی (طنین گوش) و زخم‌های بد (قُروح خبیثه) مفید است.
[۳۸] ترجمه عربی، ش ۱۴۹، ص ۲۰۸ـ۲۰۹.
پزشکان دوره اسلامی کرّاث را در درمان بیماری‌های دیگری چون «کرم دندان» و دندان درد، قولنج، انواع بیماری‌های پوستی، سُدّه های کبد و طحال، و برای تسکین جُشاءِ (آروغ بسیار) ترش مفید دانسته اند.
[۳۹] محمدبن زکریا رازی، ج۲۱، قسم ۱، ص۳۸۳ـ ۳۸۸، کتاب الحاوی فی الطب، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
[۴۰] اسحاق بن سلیمان اسرائیلی، کتاب الاغذیة، ج۳، ص۴۰ـ۴۳، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه سلیمانیه، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
[۴۱] ابن سینا، القانون فی الطب، ج۲، ص۵۷۲ ـ۵۷۳، چاپ ادوارقش، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
[۴۲] ابن بیطار، ج۴، ص۶۱ـ۶۳.
[۴۳] انطاکی، ج۱، ص۳۹۰.
[۴۴] حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن = تحفة المؤمنین، ج۱، ص۲۱۸، چاپ سنگی تهران ۱۲۷۷، چاپ افست ۱۳۷۸.
[۴۵] عقیلی علوی شیرازی، ج۱، ص۷۳۵ـ۷۳۶.
به نوشته قزوینی
[۴۶] زکریا بن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، ج۱، ص۲۵۸، بیروت: دارالشرق العربی، (بی تا).
کرّاث برای تصفیه صدای کسانی که آواز می‌خوانند مفید است.
[۴۷] علی زرگری، گیاهان دارویی، ج۱، ص۶۷۹، تهران، ۱۳۶۸ ش، ۱۳۶۹ ش.
[۴۸] علی زرگری، گیاهان دارویی، ج۴، ص۶۳۰، تهران، ۱۳۶۸ ش، ۱۳۶۹ ش.

در احادیث نیز بارها از کرّاث یاد شده است، از جمله : «کلوا الکرّاث فانَّ مَثَلَه فی البقول کمَثَلِ الخُبز فی سایرالطعام» (تره بخورید که آن در میان سبزی‌ها، مانند نان است در میان سایر خوردنیها.)
[۴۹] مجلسی، ج۶۳، ص۲۰۳ـ۲۰۴.
[۵۰] علیرضا برازش، ج۲۴، ص۱۷۵۷۶ـ ۱۷۵۷۷، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحار الانوار، ذیل «کراّث»، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۷۳ ش.



(۱) علی اکبربن مهدی آشپزباشی، سفره اطعمه، چاپ عکسی تهران ۱۳۵۳ ش.
(۲) نوراللّه آشپزباشی، ماده الحیوة: رساله در علم طباخی، در کارنامه و ماده الحیوة: متن دو رساله در آشپزی از دوره صفوی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۳) محمدتقی ابراهیم پور، واژه نامة فارسی ـ کردی، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۴) ابن بیطار.
(۵) ابن سینا، القانون فی الطب، چاپ ادوارقش، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
(۶) ابن میمون، شرح اسماء العقار، چاپ ماکس مایرهوف، قاهره ۱۹۴۰.
(۷) ابوریحان بیرونی، الصیدنة.
(۸) اسحاق بن سلیمان اسرائیلی، کتاب الاغذیة، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه سلیمانیه، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
(۹) امیرحسین اکبری شالچی، فرهنگ گویشی خراسان بزرگ، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۱۰) انطاکی.
(۱۱) محمدعلی بن بوداق باورچی بغدادی، کارنامه در باب طباخی و صنعت آن، در کارنامه و ماده الحیوة، همان منبع.
(۱۲) علیرضا برازش، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحار الانوار، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۷۳ ش.
(۱۳) حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن = تحفة المؤمنین، چاپ سنگی تهران ۱۲۷۷، چاپ افست ۱۳۷۸.
(۱۴) زری خاور (مرعشی)، هنر آشپزی گیلان، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۱۵) نجف دریابندری، کتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۱۶) دیوسکوریدس، هیولی الطبّ فی الحشائش و السموم، ترجمه اِصْطِفَن بن بسیل و اصلاح حنین بن اسحاق، چاپ سزار ا دوبلر و الیاس تِرِس، تطوان ۱۹۵۲.
(۱۷) محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
(۱۸) علی زرگری، گیاهان دارویی، تهران، ۱۳۶۸ ش، ۱۳۶۹ ش.
(۱۹) عقیلی علوی شیرازی.
(۲۰) الفلاحة النبطیة، الترجمة المنحولة الی ابن وحشیه، چاپ توفیق فهد، دمشق ۱۹۹۳ـ ۱۹۹۸.
(۲۱) زکریا بن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، بیروت: دارالشرق العربی، (بی تا).
(۲۲) احمد قهرمان، فلور ایران، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۳) ایران کلباسی، گویش کردی مهاباد، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۲۴) مجلسی.
(۲۵) امیر موسوی، «بررسی صفات اکوفیزیولوژی تره ایرانی»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تهران ۱۳۷۳ ش (استاد راهنما: عبدالکریم کاشی).
(۲۶) وندلبو.


۱. احمد قهرمان، فلور ایران، ج۵، ش ۵۰۶ ـ۵۲۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
۲. وندلبو، ج۱، ص۱.
۳. امیرحسین اکبری شالچی، فرهنگ گویشی خراسان بزرگ، ذیل «گندنا»، تهران ۱۳۷۰ ش.
۴. گویش کردی مهاباد، تهران ۱۳۶۲ ش.
۵. محمدتقی ابراهیم پور، واژه نامه فارسی ـ کردی، ذیل واژه، تهران ۱۳۷۳ ش.
۶. وندلبو، ج۱، ص۵۹.
۷. وندلبو، ج۱، ص۶۷.
۸. وندلبو، ج۱، ص۸۰.
۹. محمدعلی بن بوداق باورچی بغدادی، کارنامه در باب طباخی و صنعت آن، ج۱، ص۱۰۸ـ ۱۰۹، در کارنامه و ماده الحیوة، همان منبع.
۱۰. نوراللّه آشپزباشی، ماده الحیوة: رساله در علم طباخی، ج۱، ص۲۴۲ـ۲۴۳، در کارنامه و ماده الحیوة: متن دو رساله در آشپزی از دوره صفوی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۰ ش.
۱۱. علی اکبربن مهدی آشپزباشی، سفره اطعمه، ج۱، ص۱۹، چاپ عکسی تهران ۱۳۵۳ ش.
۱۲. علی اکبربن مهدی آشپزباشی، سفره اطعمه، ج۱، ص۲۲، چاپ عکسی تهران ۱۳۵۳ ش.
۱۳. علی اکبربن مهدی آشپزباشی، سفره اطعمه، ج۱، ص۲۶، چاپ عکسی تهران ۱۳۵۳ ش.
۱۴. زری خاور (مرعشی)، هنر آشپزی گیلان، ج۱، ص۸، تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۵. علی اکبربن مهدی آشپزباشی، سفره اطعمه، ج۱، ص۱۰، چاپ عکسی تهران ۱۳۵۳ ش.
۱۶. نجف دریابندری، کتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز، ج۱، ص۸۶۴ ـ ۸۶۵، تهران ۱۳۷۹ ش.
۱۷. ترجمه عربی، ش ۱۴۹، ص ۲۰۸.
۱۸. سده دوم میلادی، محمدبن زکریا رازی، ج۲۱، قسم ۱، ص۳۸۵، کتاب الحاوی فی الطب، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
۱۹. محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، ج۳، ص۴۰، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
۲۰. محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، ج۳، ص۵۳۰، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
۲۱. تاریخ تألیف تحفة المؤمنین، ص ۲۱۸.
۲۲. تاریخ تألیف تحفة المؤمنین، ص ۷۳۵.
۲۳. تاریخ تألیف تحفة المؤمنین، ص ۲۱۸.
۲۴. تاریخ تألیف تحفة المؤمنین، ص ۷۳۵.
۲۵. محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، ج۲۱، قسم ۱، ص۳۸۳ـ ۳۸۵، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
۲۶. محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، ج۲، ص۵۷۲، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
۲۷. محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، ج۲، ص۱۹۸، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
۲۸. محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، ج۴، ص۶۱، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
۲۹. محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، ج۴، ص۳۹۰، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
۳۰. ابن بیطار، ج۴، ص۶۲.
۳۱. ابن بیطار، ج۴، ص۲۳.
۳۲. ابن بیطار، ج۱، ص۵۶۲ ـ۵۶۳.
۳۳. ابن بیطار، ج۲، ص۱۹۸ـ۲۰۲.
۳۴. ابن ماسه، به نقل رازی، ج ۲۱، قسم ۱، ص ۳۸۶.
۳۵. ابن بیطار، ج۲، ص۱۹۸ـ۲۰۲.
۳۶. حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن = تحفة المؤمنین، ج۱، ص۲۱۸، چاپ سنگی تهران ۱۲۷۷، چاپ افست ۱۳۷۸.
۳۷. عقیلی علوی شیرازی، ج۱، ص۷۳۵.
۳۸. ترجمه عربی، ش ۱۴۹، ص ۲۰۸ـ۲۰۹.
۳۹. محمدبن زکریا رازی، ج۲۱، قسم ۱، ص۳۸۳ـ ۳۸۸، کتاب الحاوی فی الطب، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
۴۰. اسحاق بن سلیمان اسرائیلی، کتاب الاغذیة، ج۳، ص۴۰ـ۴۳، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه سلیمانیه، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
۴۱. ابن سینا، القانون فی الطب، ج۲، ص۵۷۲ ـ۵۷۳، چاپ ادوارقش، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
۴۲. ابن بیطار، ج۴، ص۶۱ـ۶۳.
۴۳. انطاکی، ج۱، ص۳۹۰.
۴۴. حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن = تحفة المؤمنین، ج۱، ص۲۱۸، چاپ سنگی تهران ۱۲۷۷، چاپ افست ۱۳۷۸.
۴۵. عقیلی علوی شیرازی، ج۱، ص۷۳۵ـ۷۳۶.
۴۶. زکریا بن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، ج۱، ص۲۵۸، بیروت: دارالشرق العربی، (بی تا).
۴۷. علی زرگری، گیاهان دارویی، ج۱، ص۶۷۹، تهران، ۱۳۶۸ ش، ۱۳۶۹ ش.
۴۸. علی زرگری، گیاهان دارویی، ج۴، ص۶۳۰، تهران، ۱۳۶۸ ش، ۱۳۶۹ ش.
۴۹. مجلسی، ج۶۳، ص۲۰۳ـ۲۰۴.
۵۰. علیرضا برازش، ج۲۴، ص۱۷۵۷۶ـ ۱۷۵۷۷، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحار الانوار، ذیل «کراّث»، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۷۳ ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تره»، شماره۳۵۰۴.    



جعبه ابزار