ترکی نورمحلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ترکی نورمحلی، مولوی ترک علی شاه قلندر نورمحلی متخلص به ترکی (۱۲۴۲-۱۳۳۲ق/۱۸۲۶-۱۹۱۴م)،
سیاح، نویسنده و
شاعر فارسیگوی شبهقاره بود.
نسبت او، بنابر آنچه خود در مقدمۀ تذکرۀ سخنوران چشم دیده
آورده است، به چند واسطه به
فردوسی طوسی میرسد. نیای او، آباوان، همراه
نادرشاه افشار (۱۱۰۰-۱۱۶۰ق) از
هرات به
لاهور رفت و در آنجا اقامت گزید. پس از آن پدرش در نورمحل، از توابع لاهور مقیم شد. او که به ۷ زبان سخن میگفت،
شعر و شاعری را نمیپسندید و پسر را از بابت پرداختن به شاعری ملامت میکرد. ترکی تا ۴۰ سالگی در زادگاه خود، نورمحل، به کسب دانش پرداخت. شعر پارسـی را از گل محمدخان ناطق مکرانـی (د ۱۲۶۴ق) آموخت و از محضر سخنورانی چون شهابالدین واثق هراتی، مولوی
رکنالدین مکمل نورمحلی و امام بخش صهبایی دهلوی کسب فیض نمود.
علاوه بر این، شعر ریخته (اردو) را از
میرعلی اوسط لکهنویی، متخلص به رشک آموخت.
او در ۴۰ سالگی از لردمایو، فرماندار کل انگلیسی هند و راجگان آن دیار لقب امیرالشعرایی گرفت.
وی در طول سفرهای دور و دراز خود که از ۱۲۷۲ق/۱۸۵۶م آغاز کرده بود، نخستین مجموعۀ شعرش را با عنوان گلشن معنی و نیز فرخنامه که ترجمۀ منظوم راماین است، سرود و به طبع رساند (حیدرآباد دکن، ۱۹۰۳م). در همین اوان با پیدا شدن انقلابی درونی، به طریقت متمایل گشت و به غوث علیشاه قلندر پانیپتی دست ارادت داد. پس از ۶۰ سالگی دوباره سودای سیاحت به سرش زد و در ۱۳۰۵ق/۱۸۸۸م به دکن رفت و در آنجا ماندگار شد و به جرگۀ مداحان سلطان (نظام) حیدرآباد دکن پیوست.
دیگر آثار او به فارسی اینهاست: ساقینامه، رسالۀ منظوم بدر حسین و مثنویهای صورت سرمد، گلزار محبت، طول امل، شکرآب و ناز و نیاز، و دو اثر منثور به نامهای سرودالناظرین و گلبانگ ترکی. آنچه از او به زبان اردو به یادگار مانده، اینهاست: مثنویهای گلزار شهادت، جلال اختر، سعدوجمیله، تبسمکده و تمسخرکده، نیز دیوان اشعاری با عنوان سرمایۀ حیات و دیگری به نام شباب.
افزون بر اینها، مجموعهای از قصاید و قطعات و رباعیات با عنوان سرمایۀ پیری به
زبان فارسی نیز از او به یادگار مانده است.
مشهورترین اثر ترکی نورمحلی تذکرۀ سخنوران چشم دیده است که در آن، نویسنده به معرفی ۲۳۰ شاعر پرداخته که خود آنها را به چشم دیده، و با بسیاری از آنان مراوده داشته است. این تذکره، به لحاظ احتوا بر شرح احوال برخی از سخنوران که در اوایل سدۀ ۱۴ق در حیدرآباد دکن میزیستهاند و در تذکرۀ دیگری معرفی نشدهاند، نیز حائز اهمیت است.
ترتیب تذکره الفبایی است که با
میرمحبوبعلی خان بهادر، متخلص به آصف آغاز و با
یاورالدین لاهوری، متخلص به یاور پایان مییابد.
تذکره به نثری ساده و روان نوشته شده است.
از ترکی، پسری بهنام فتح محمد متخلص به قیصر و دو دختر به نام بسمالله بیگم، متخلص به عصمت و خیرالنسابیگم، متخلص به عفت در سخنوران چشم دیده نام برده شده است که هر ۳ به فارسی
شعر میسرودهاند.
(۱) آقابزرگ تهرانی، الذریعه.
(۲) امداد، حسن، سیمای شاعران فارس در هزار سال، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۳) اوحدی بلیانی، محمد، عرفات العاشقین، تهران، نسخۀ خطی کتابخانۀ ملی ملک، شم ۵۳۲۴.
(۴) ترکی نورمحلی، ترک علیشاه، سخنوران چشم دیده، دکن، چ سنگی.
(۵) رادویانی، محمد، ترجمان البلاغه، به کوشش احمد آتش، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۶) رشید وطواط، حدائق السحر فی دقائق الشعر، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۰۸ش.
(۷) رکنزادۀ آدمیت، محمدحسین، دانشمندان و سخنسرایان فارسی، تهران، ۱۳۳۸ش.
(۸) فرصت، محمدنصیر، تذکرۀ شعرای دارالعلم شیراز، به کوشش منصور رستگار فسایی، شیراز، ۱۳۷۵ش.
(۹) عبدالرشید، تذکرۀ شعرای پنجاب، لاهور، ۱۳۴۶ش.
(۱۰) عوفی، محمد، لباب الالباب، به کوشش ادوارد براون، لیدن، ۱۳۲۱ق/۱۹۰۳م.
(۱۱) گلچین معانی، احمد، تاریخ تذکرههای فارسی، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۱۲) لسترنج، گ، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمۀ محمود عرفان، تهران، ۱۳۳۷ش.
(۱۳) اسدی طوسی، لغت فرس، به کوشش فتحالله مجتبائی و علیاشرف صادقی، تهران، ۱۳۶۵ش.
(۱۴) مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران، ۱۳۳۷ش.
(۱۵) منزوی، خطی.
(۱۶) منوچهری دامغانی، دیوان، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۸ش.
(۱۷) نقوی، علیرضا، تذکرهنویسی فارسی در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۴۳ش.
(۱۸) نوشاهی، عارف، فهرست کتابهای فارسی چاپ سنگی، لاهور، ۱۹۸۶م.
(۱۹) واله داغستانی، ریاض الشعراء، تهران، نسخۀ خطی کتابخانۀ ملی ملک، شم ۴۳۰۴.
(۲۰) هدایت، رضاقلی، مجمع الفصحا، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، ۱۳۳۶ش؛
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ترکی نورمحلی»، شماره۵۸۹۳.