تشکیک
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَشکیک، اصطلاحی در
منطق و
فلسفه میباشد.
در لغت به
معنای به
شک و
تردید انداختن و در اصطلاح، ویژگی الفاظی است که قسم متوسط میان الفاظ متواطی و
مشترک اند.
متواطی در اصطلاح به مفهوم کلی و لفظی اطلاق میشود که
معنای واحد دارد و صدق و حمل آن بر افرادش یکسان و موافق با یکدیگر است.
مشترک نیز لفظی است که به چند
معنی به کار میرود.
ارسطو در
جدل پس از بیان الفاظی که چند
معنی دارند (الفاظ
مشترک) و الفاظی که فقط یک
معنی دارند (الفاظ متواطی)، به قسمی دیگر از الفاظ میپردازد که به گونه ای غیر از الفاظ
مشترک، معانی متعدد دارند. به گزارش
ولفسون،
اسکندر افرودیسی در تفسیر سخن ارسطو این قسم الفاظ را مبهم و مشکِّک نامیده است.
ارسطو در جدل
الفاظ مشکک را چهار قسم دانسته است: ۱) الفاظی که به چیزهای مختلفی که یک غایت دارند اطلاق میشوند، مانند اطلاق لفظ «
صحّی» بر
دارو و
ورزش که غایت هر دو تندرستی است. مطابق آنچه در
ما بعد الطبیعة آمده این الفاظ به چیزهایی اطلاق میشوند که از یک مبدأ باشند، مانند اطلاق لفظ «طبّی» بر کتاب طبّی و دارو و
آلت جراحی.
۲) الفاظی که به چیزهای متضاد اطلاق میشوند، مانند
علم موسیقی که
دانش آواهای هماهنگ و ناهماهنگ است، یا پزشکی که دانش تندرستی و
بیماری است. ۳) الفاظی که به برخی از صفات و اعراض
مشترک در
اشیاء که تفاوت آنها فقط از حیث تقدم و تأخر است، اطلاق میشوند، مانند لفظ «شیرین» برای شکر و شربت.
۴)الفاظ اضافی (نسبی) و متشابه، مانند کاربرد لفظ «قاعده» یا «مبدأ» برای پایه
دیوار و قلب حیوان؛ زیرا نسبت پایه دیوار به دیوار مانند نسبت قلب حیوان به
حیوان است
ارسطو
تشابه را نوعی نسبت میداند، در نتیجه بنا بر قول او الفاظ متشابه باید تحت الفاظ مشکّک قرار گیرند. وی در کتاب
نفس ، بنا بر تفسیر اسکندر افرودیسی، و نیز در مواضعی از مابعدالطبیعة
به قسم پنجمِ الفاظ مشکّک اشاره میکند. این الفاظ، بر حسب تقدم و تأخر یا اولویت و آخِریت، بر اشیا اطلاق میشوند، مانند لفظ
وجود که، به تصریح او، بر مقولات بر حسب تقدم و تأخر اطلاق میگردد، اول بر
جوهر و سپس بر اعراض حمل میشود.
در
متون منطقی و
فلسفی اسلامی و به پیروی از آنها در متنهای عبری، در تقریر قول
ارسطو از الفاظ مشکّک سخن به میان آمده است.
واژه عربی مشکّک ترجمه واژه یونانی است، اما در ترجمههای لاتینیِ آثار ارسطو از عربی، لفظ معادل این اصطلاح یکسان نبوده است. در ترجمههای کهن سدههای میانه، واژه مشکّک به لاتینی ترجمه شده است. در سدةهنهم/ پانزدهم در ترجمههایی که از عبری به لاتینی صورت گرفته و نیز در ترجمههای نو لاتینی از عربی، کلمه را معادل اصطلاحِ مشکّک آورده اند.
ولفسون منشأ این اختلاف را نوشتههای توماسِ آکوئینی و دیگر فیلسوفان مدرسی میداند که اصطلاحات فلسفی وی را به کار برده اند. او میگوید در فلسفه اسلامی الفاظ متشابه را جزو الفاظ مشکّک آورده اند، اما در
فلسفه توماسِ آکوئینی، واژههای مشکّک ــ که وی آنها را بوضوح مشخص نمیکند ــ جزو الفاظ متشابه آمدهاند و الفاظ متشابه در
فلسفه او، مانند الفاظ مشکّک در فلسفه اسلامی، به الفاظی که نه
مشترکاند و نه متواطی اطلاق میشوند.
حکیمان اسلامی بحث تشکیک و الفاظ مشکّک را در منطق آوردهاند و اقسام پنج گانه ای را که ارسطو برای اینگونه الفاظ برشمرده، ذکر کرده اند،
اما غالباً فقط قسم پنجم را در نظر گرفته و در تعریف آن گفتهاند که عبارت است از لفظ مفرد کلی دارای
معنای واحد که حمل و صدق آن بر افرادش یکسان و مساوی نیست، بلکه به یکی از این وجوه بر افرادش صادق است:
تقدم و
تأخر،
اولویت و غیراولویت، شدت و ضعف، زیادت و نقصان، زیادی و کمی، و یا در مجموع به
کمال و نقص. مشکّک نامیدن آن ازینروست که چون لفظی متحدالمعنی است، به الفاظ متواطی شباهت دارد، اما به دلیل تفاوت و اختلاف در صدقِ
معنای آن بر افرادش، تصور میشود که لفظِ
مشترک است و آدمی را در تشخیص اینکه چه نوع لفظی است، به شک میاندازد.
سهروردی مشکّک را «
معنی (عام) متفاوت» نامیده است.
وی
لفظ
متواطی را «عام متساوق» (یا «عام متساوی») نامیده است.
در
فلسفه اسلامی، به مناسبت بحث از انواع تمایز میان
موجودات، قسم دیگری از تشکیک بیان شده است.
این قسم از تشکیک، بر خلاف قسم پیشین، متعلق به حوزه الفاظ و مفاهیم نیست، و عبارت است از نحوه ای تمایز میان دو شی ء که در عین
اشتراک از هم متمایزند و مابه الاتفاق میان آنها عین مابه الافتراق است؛ مثلاً در تمایز اجزا و مراتب زمان، مثل دیروز و امروز، مابه الاختلاف عین مابه الاشتراک است، یعنی سبب اختلاف «دیروز» و «امروز»، حقیقت زمان و عامل
اشتراک آنها نیز همان زمان است.
ملاصدرا
این قسم از تشکیک را نظر
فیلسوفان اشراقی در بیان قسم دیگر از تمایز دانسته است.
ملا هادی سبزواری طرح این قسم تشکیک را به حکمای پهلوی نسبت داده است که از آن در باب تبیین وحدت و کثرت حقیقت
وجود بهره برده اند.
سبزواری
در این قسم تشکیک، تفاوت و اختلاف در حقیقتِ امر مشکّک و به سبب آن است و خود حقیقت آن امر دارای عرض عریضی است که تمام و نقصان در ذات آن و به سبب آن است نه به امری زائد و خارج از آن. وی همچنین این قسم را، به سبب اینکه اخص از قسم دیگر است،
تشکیک خاص و از آن جهت که برای خواص قابل درک است،
تشکیک خاصی مینامد و در مقایسه با این، قسم دیگر را ــ که در باب الفاظ مفرد کلی بیان شد ــ
تشکیک عامی میخواند. در نظر وی، تفاوت و اختلاف در تشکیک عامی، به سبب امور زائد برذات از قبیل قوابل و عوارض است و نه به نفس
معنی و مفهوم؛ بنابراین، مرجع این قسم تشکیک است. به عبارت دیگر، در جایی که مابه الاتحاد و مابه الاختلاف، دو امر مغایر باشند، حمل مفهوم واحد بر مصادیق و افرادش تنها به لحاظ مابه الاتحاد و از قبیل حمل به تواطرجوع کنید به است نه به تشکیک؛ اما چون عامه و افراد ساده اندیش اینگونه موارد را تشکیک میپندارند، به آن تشکیک عامی میگویند.
در خصوص تشکیک خاصی این شرایط را بر شمرده اند:
وحدت حقیقی
معنای مشکّک؛ کثرت حقیقی چیزی که به تشکیک متصف میشود؛ وحدت حقیقی، محیط بر کثرت و ساری در آن باشد و احاطه و سَرَیان آن مجازی نباشد؛ کثرت حقیقی به نحو حقیقی تحت آن واحد حقیقی منطوی باشد. دو شرط اخیر به این معناست که وحدت حقیقی، عامل کثرت و کثرت نیز مظاهر همان وحدت باشد و چیز دیگری در تحقق کثرت به نحو استقلال یا
مشارکت نقش نداشته باشد. این شرایط چهارگانه در تحقق تشکیک خاصی، نشانه تفاوت
معنایی تشکیک خاصی با تشکیک عامی است. بنا بر این قول، تشکیک خواندن این دو به
اشتراک لفظی است.
بنا بر نظر حکیمان اشراقی، تشکیک خاصی در
ماهیات جاری است، مانند تشکیک در حقیقت نور؛ در مقابل، مشائیان اسلامی این رأی را باطل دانسته و بر ابطال آن براهینی اقامه کرده اند.
نزد مشائیان، چون
وجودات، حقایق متباین اند،
تشکیک در حقیقت
وجود مردود است. اما
ابن سینا در مباحثات (ابن سینا، ص۴۱، ش ۹) ضمن ردّ تباین
وجودات، اختلاف و تباین را به ماهیت اشیا نسبت میدهد و
وجود را مشکّک و از حیث شدت و ضعف، مختلف میداند.
ملاصدرا و پیروان وی تشکیک را منحصر در حقیقت
وجود میدانند.
وی در اسفار
ضمن بررسی و نقد اقوال حکیمان اشراقی و مشائی و نزاع ایشان درباره تشکیک در ماهیت (یا به تعبیر دیگر در ذات و ذاتیات) به بیان نظر خود و برقراری توافق میان رأی خود و حکیمان اشراقی میپردازد.
میرزا مهدی آشتیانی اقسام دیگری برای تشکیک به اعتبار
وجود ذکر کرده است که عبارتاند از:
خاص الخاصی؛
أخص الخواصی؛ صفاء خلاصة خاص الخاصی؛ صفاء خلاصة أخص الخواصی؛ و قسم دیگری بدون نام. با توجه به توضیحاتی که وی درباره هریک از آنها داده، در واقع تعابیر گوناگونی از وحدت حقیقت وجودند
(۱) مهدی آشتیانی، اساس التّوحید: مبحث قاعدة الواحد لایصدر عنه الّاالواحد، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۷ش.
(۲) مهدی آشتیانی، تعلیقة رشیقة علی شرح منظومة السّبزواری، ج ۱: المنطق، قم ۱۴۰۴.
(۳) ابن سینا، الشفاء، المنطق، ج ۱، الفن الثانی: المقولات، چاپ ابراهیم مدکور، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
(۴) ابن سینا، المباحثات، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۱ش.
(۵) بهمنیاربن مرزبان، التّحصیل، تصحیح مرتضی مطهری، تهران ۱۳۷۵ش.
(۶) عبداللّه جوادی آملی، رحیق مختوم: شرح حکمت متعالیه، ج ۱، بخش ۱، قم۱۳۷۵ ش.
(۷) هادی بن مهدی سبزواری، شرح المنظومة، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲.
(۸) یحیی بن حبش سهروردی، مجموعة مصنّفات شیخ اشراق، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۵۵ش.
(۹) محمد بن محمود شهرزوری، شرح حکمة الاشراق، چاپ حسین ضیائی تربتی، تهران ۱۳۷۲ش.
(۱۰) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، تهران ۱۳۳۷ش، چاپ افست قم (بی تا).
(۱۱) محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، چاپ عبداللّه نورانی، قم ۱۳۶۲ش.
(۱۲) حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنّضید فی شرح منطق التّجرید، قم ۱۳۶۳ش.
(۱۳) محمدبن محمد غزالی، معیارالعلم فی المنطق، چاپ احمد شمس الدین، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۴) محمدبن محمد فارابی، المنطقیّات لِلفارابی، چاپ محمدتقی دانش پژوه، قم ۱۴۰۸ـ۱۴۱۰.
(۱۵) محمدبن محمد قطب الدین رازی، تحریر القواعد المنطقیة، شرح الرسالة الشمسیة، لِنجم الدین عمر بن کاتبی قزوینی، قاهره (بی تا)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
(۱۶) محمودبن مسعود قطب الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵.
(۱۷) محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اساس الاقتباس، در عبداللّه انوار، تعلیقة براساس الاقتباس خواجه نصیرطوسی، ج ۱، تهران ۱۳۷۵ش.
(۱۸) هری ا ولفسون، «اصطلاح مُشکّک، در آثار ارسطو و فلسفة اسلامی و آثار ابن میمون»، ترجمة فریدون بدره ای، در منطق و مباحث الفاظ: مجموعة متون و مقالات تحقیقی، چاپ مهدی محقق و توشی هیکو ایزوتسو، تهران ۱۳۵۳ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تشکیک»، شماره۳۵۶۹.