• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تعجّب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



"تعجب" مصدر باب "تَفَعُّل" از ماده "عجب" و در لغت به معنای به شگفت آمدن است.



"تعجب" مصدر باب "تَفَعُّل" از ماده "عجب" و در لغت به معنای به شگفت آمدن است.

در میان انسان‌ها گاه مشاهده می‌شود که شخص با دیدن واقعه‌ای، متاثر شده و آن را امری عظیم می‌شمارد و در مورد آن تعابیری همچون "عجب"، "عجیب" و مانند آن به کار می‌برد؛ به عنوان مثال شخص با دیدن چاهی که آب آن به ناگاه خشک شده و یا مشاهده بارش باران در آسمان آفتابی و بدون ابر، متاثر شده و آن را امری عجیب، خطاب می‌کند. چنین شخصی را "متعجب" و صفت حاصل شده در او را "تعجب" گویند.


در تعریف "تعجب" گفته شده: تعجب عبارت است از متاثر شدن نفس در مواجهه با واقعه‌ای که علت و سبب آن پوشیده است و به همین جهت با آشکار شدن سبب، تعجب از میان می‌رود.
[۳] حاشیة الخضری علی شرح ابن عقیل علی ألفیة ابن مالک، الخضری، محمد؛ بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۸ ه. ق، ج۲، ص۵۷۱.



همان‌طور که در مباحث این نوشتار اشاره خواهد شد برای بیان تعجب از دو ساختار "قیاسی" (با ضابطه مشخص) و "سماعی" (بدون ضابطه و قانون مشخص) استفاده می‌شود؛ اما با مراجعه به کتاب‌های نحوی درمی‌یابیم آنچه عالمان نحو به عنوان یک باب مستقل در مبحث تعجب به آن پرداخته‌اند، ساختار قیاسی یا اصطلاحی آن است که همان فعل تعجب با دو صیغه "ما أفعله" و "أفعل به" می‌باشد. با این وجود بعضی
[۵] همچون صاحب النحو الوافی و محقق رضی و جامی در شرح آن دو بر "الکافیه".
در ابتدای مباحث تعجب به نحو مختصر به ساختار سماعی تعجب نیز اشاره کرده‌اند.



در میان عالمان نحو در بیان مباحث "تعجب" رویکرد یکسانی مشاهده نمی‌شود؛ بعضی
[۶] همچون ابن مالک در "الفیه".
باب تعجب را بعد از بیان اسم‌های مشتق و پیش از ذکر توابع بیان کرده و بعضی دیگر
[۷] همچون ابن حاجب در "الکافیه".
در باب "فعل" پس از "افعال مقاربه" و پیش از "افعال مدح و ذمّ" به بررسی مباحث تعجب پرداخته‌اند و در مقابل بعضی
[۸] همچون صفایی بوشهری در "بداءه النحو".
در ضمن عنوان مستقل "افعال انشائی غیر طلبی" از تعجب و مباحث آن بحث کرده‌اند. قابل توجه است که در بیشتر کتاب‌های نحوی باب تعجب به همراه باب مدح و ذمّ ذکر شده است.



همان‌گونه که گذشت، بیان تعجب در کلام با دو ساختار صورت می‌گیرد:


۵.۱ - أ. قیاسی (اصطلاحی)

این ساختار شامل دو صیغه "ما أفعَله" و "أفعِل به" است که با ضابطه و شرایط مشخصی از فعل ساخته شده و در اصطلاح، فعلی را که بر این دو صیغه باشد "فعل تعجب" گویند. به عنوان مثال متکلم، می‌تواند تعجب خود را از حسن و زیبایی "زید" با یکی از دو عبارت "ما أحسَنَ زیداً" و "أحسِن بزیدٍ" بیان می‌کند که دو صیغه مذکور از فعل ثلاثی (حَسُنَ) حاصل شده‌اند.


۵.۲ - ب. سماعی

این ساختار ضابطه و قانون مشخص نداشته بلکه به کمک قرائن، تعجب را بیان می‌کند. عالمان نحو در بیان این ساختار، مواردی را در قالب مثال بیان می‌کنند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود:
[۱۲] بداءة النحو، صفائی بوشهری، غلام‌علی؛ قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ ه ش، چاپ اول، ص ۲۸۸، پ ۱.


۵.۲.۱ - اول

کلمه "عَجَب" که مصدر بوده و همچنین مشتقات آن همچون "عَجبَ" و "عجیب"؛ مانند: «عَجبتُ لِمَن یشتری الممالیک بمالِهِ».

۵.۲.۲ - دوم

کلمه "شدّ" که فعل ماضی بوده و با بیان شدت و کثرت امری بر تعجب دلالت دارد؛ مانند: «شدّ ما یفخر اللئیم بأصوله إن کانت له أصول».

۵.۲.۳ - سوم

عبارت «سبحان الله» درصورتی‌که با قرینه‌ای همراه باشد که بر اراده تعجب از آن دلات کند؛ به عنوان مثال در جایی که از شخص اسمش را می‌پرسند و او با تعجب از این سوال می‌گوید: «سبحان الله، تجهلنی و الخیل و اللیل و البیداء تعرفنی».

۵.۲.۴ - چهارم

استفهامی که از آن تعجب اراده شده است؛ همچون استفهام موجود در آیه «کیف تکفرون بالله»؛ «چه‌گونه به خداوند کافر می‌شوید؟» که استفهام حقیقی نبوده؛ بلکه برای بیان تعجب است.



همان‌طور که در تعریف "تعجب" بیان شد، نفس در مواجهه با واقعه‌ای که سبب و علت آن پوشیده است، متاثر شده و صفت تعجب حاصل می‌شود؛ به همین جهت می‌توان گفت که تعجب به معنای حقیقی آن در خداوند متعال راه ندارد؛ زیرا بر خداوند علت و سبب رویدادها پوشیده و مخفی نیست؛
[۱۵] حاشیة الخضری علی شرح ابن عقیل علی ألفیة ابن مالک، الخضری، محمد؛ بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۸ ه. ق، ج۲، ص۵۷۱.
ازاین‌رو در مواردی که در تعابیر شرعی، تعجب به خداوند نسبت داده شده به جهت اغراض بلاغی است.
[۱۷] که از جمله آنها می‌توان به دو غرض ذیل اشاره کرد:




آیه‌ی «أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی‌ وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَی النَّارِ»؛ اینان، همان‌هایی هستند که گمراهی را با هدایت و عذاب را با آمرزش، مبادله کرده‌اند راستی چه‌قدر در برابر عذاب خداوند، شکیبا هستند!.

در این آیه شریفه ساختار قیاسی تعجب (ما أفعَله) به کار رفته و "أصبر" در عبارت "ما أَصْبَرَهُمْ"، فعل ماضی جامد و برای انشاء تعجب است.
[۱۹] اعراب القرآن و بیانه، درویش، محیی الدین، سوریه، دارالإرشاد، ۱۴۱۵ ه ق، چاپ چهارم، ج ۱، ص ۳۴۷.


در این آیه به مخاطبین گوش‌زد می‌شود که ضروری است از امر مذکور (شکیبایی آنها در برابر عذاب خداوند) تعجب کنند.
[۲۰] حاشیة الخضری علی شرح ابن عقیل علی ألفیة ابن مالک، الخضری، محمد؛ بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۸ ه. ق، ج۲، ص۵۷۱.



حدیث «عجبتُ لمن نَسِیَ الموتَ و هو یری الموتی»،
[۲۱] ترجمه نهج البلاغه، دشتی، محمد؛ قم، موسسه انتشارات حضور، ۱۳۸۱ ه ش، چاپ اول، ص ۴۷۴، حکمت ۱۲۶.
(در شگفتم از آن کس که مردگان را می‌بیند و مرگ را از یاد برده است)؛ در این حدیث شریف ساختار سماعی تعجب به کار رفته و "عجبتُ"، فعل ماضی است که بر تعجب دلالت دارد.



با توجه به گستردگی مباحث دو صیغه فعل تعجب در ساختار قیاسی، از جهاتی همچون احکام، اعراب و شرایط فعلی که این دو صیغه از آن حاصل می‌شوند، در عنوان مستقل "صیغه فعل تعجب" به این امور پرداخته می‌شود.


۹.۱ - اول

توجه دادن به مخاطبین در اظهار تعجب از جانب آنها؛ مانند: آیه «فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَی النَّارِ».

۹.۲ - دوم

بیان لازمه تعجب همچون رضایت و تعظیم (عظیم شمردن)؛ مانند: "عجب ربنا من قوم یقادون الی الجنه فی السلاسل".
[۲۳] حاشیة الخضری علی شرح ابن عقیل علی ألفیة ابن مالک، الخضری، محمد؛ بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۸ ه. ق، ج۲، ص۵۷۱.



۱. المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، الفیومی، احمد بن محمد؛ قم، موسسه دارالهجره، ۱۴۱۴ ه.ق، چاپ دوم، ج ۲، ص۲۰۴؛ ماده (عجب)؛ (عَجِبْتُ‌) مِنَ الشَّیْ‌ءِ (عَجَباً) مِنْ بَابِ تَعِبَ و (تَعَجَّبْتُ‌) و (اسْتَعْجَبْتُ‌) وَ هُوَ شَی‌ءٌ (عَجِیبٌ‌) أَیْ (یُعْجَبُ‌) منه.    
۲. النحو الوافی، حسن، عباس؛ مصر، دارالمعارف،‌ چاپ سوم، ج۳، ص ۳۳۹؛ تعجب شخص ممکن است به جهات گوناگون همچون پوشیده بودن علت و سبب واقعه، نظیر و مانند نداشتن، ندرت و کمی مشابه آن و مجهول بودن حقیقت و ذات آن باشد.    
۳. حاشیة الخضری علی شرح ابن عقیل علی ألفیة ابن مالک، الخضری، محمد؛ بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۸ ه. ق، ج۲، ص۵۷۱.
۴. أوضح المسالک إلی الفیة ابن مالک، ابن هشام، عبدالله بن یوسف؛ مصر، شرکة القدس للتصدیر، ۱۴۲۸ ه ق، چاپ اول، ج ۳، ص ۲۲۴؛ ابن هشام در "اوضح المسالک" بعد از بیان مختصری از ساختار سماعی تعجب، در خصوص ساختار قیاسی می‌گوید:المبوّب له منها فی النحو اثنتان:إحداهما "ما أفعله".... و الصیغه الثانیه "أفعل به".    
۵. همچون صاحب النحو الوافی و محقق رضی و جامی در شرح آن دو بر "الکافیه".
۶. همچون ابن مالک در "الفیه".
۷. همچون ابن حاجب در "الکافیه".
۸. همچون صفایی بوشهری در "بداءه النحو".
۹. النحو الوافی، حسن، عباس؛ مصر، دارالمعارف،‌ چاپ سوم، ج۳، ص ۳۴۰ و ۳۴۱.    
۱۰. شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی؛ قم، دارالمجتبی، ۱۳۸۹ ه.ش، چاپ اول، ج۴، ص ۲۲۷ تا ۲۳۰؛ به نحوی که حتی اگر فعلی خارج از این دو صیغه بر تعجب دلالت کند در اصطلاح به آن فعل تعجب اطلاق نمی‌شود.    
۱۱. النحو الوافی، حسن، عباس؛ مصر، دارالمعارف،‌ چاپ سوم، ج۳، ص ۳۴۰.    
۱۲. بداءة النحو، صفائی بوشهری، غلام‌علی؛ قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ ه ش، چاپ اول، ص ۲۸۸، پ ۱.
۱۳. بقره (۲)، آیه ۲۸.    
۱۴. الجدول فی اعراب القرآن، ‌صافی، محمود بن عبدالرحیم؛ بیروت، دارالرشید مؤسسه الإیمان، ۱۴۱۸ ه ق، چاپ چهارم، ج ۱، ص ۹۰.    
۱۵. حاشیة الخضری علی شرح ابن عقیل علی ألفیة ابن مالک، الخضری، محمد؛ بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۸ ه. ق، ج۲، ص۵۷۱.
۱۶. شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی؛ قم، دارالمجتبی، ۱۳۸۹ ه.ش، چاپ اول، ج۴، ص ۲۲۷ تا ۲۳۰.    
۱۷. که از جمله آنها می‌توان به دو غرض ذیل اشاره کرد:
۱۸. بقره (۲)، آیه ۱۷۵.    
۱۹. اعراب القرآن و بیانه، درویش، محیی الدین، سوریه، دارالإرشاد، ۱۴۱۵ ه ق، چاپ چهارم، ج ۱، ص ۳۴۷.
۲۰. حاشیة الخضری علی شرح ابن عقیل علی ألفیة ابن مالک، الخضری، محمد؛ بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۸ ه. ق، ج۲، ص۵۷۱.
۲۱. ترجمه نهج البلاغه، دشتی، محمد؛ قم، موسسه انتشارات حضور، ۱۳۸۱ ه ش، چاپ اول، ص ۴۷۴، حکمت ۱۲۶.
۲۲. النحو الوافی، حسن، عباس؛ مصر، دارالمعارف،‌ چاپ سوم، ج۳، ص ۳۳۹، پ ۶.    
۲۳. حاشیة الخضری علی شرح ابن عقیل علی ألفیة ابن مالک، الخضری، محمد؛ بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۸ ه. ق، ج۲، ص۵۷۱.



پژوهشکده باقرالعلوم.    



جعبه ابزار