• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تعقید(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تعقید ، اصطلاحی در علم بلاغت به معنای پیچیده کردن سخن و دشوارگویی . تعقید بر گرفته از «عُقْدة » و «عَقْد» (گره انداختن ) و به معنای پیچیدگی است و کلامِ دارای تعقید را مُعَقَّد می گویند. اغلاق و تقعیر نیز از دیگر الفاظی هستند که برای این پدیدة زبانی به کار می روند (عسکری ، ص ۵۲؛ سکّاکی ، ص ۱۵۶؛ ابن منظور، ذیل «عقد»). به گفتة جاحظ (متوفی ۲۵۵)، احتراز از تعقید از شرایط بیان است (ابن رَشیق ، ج ۱، ص ۲۴۹) و در کلام فصیح اجتناب از آن ضروری است .
تعقید را نارسایی کلام در انتقال مفهوم دانسته اند که ناشی از نارسایی لفظ یا معنا یا هر دو است (عسکری ، ص ۱۴۰؛ ابن رشیق ، همانجا؛ جرجانی ، ص ۲۱۰؛ سکّاکی ، ص ۱۹۶؛ تفتازانی ، المطوّل ، ص ۲۱).
مُبرَّد (متوفی ۲۸۵) تعقید را به دو نوع لفظی و معنوی تقسیم کرده و از دیدگاه او اخلال در نظم ، تعقید لفظی است و نارسایی در معنا، تعقید معنوی (ج ۱، ص ۳۰ـ۳۱؛ نیز رجوع کنید بهعبدالقادر حسین ، ص ۲۰۱ـ۲۰۲).
به نظر بسیاری از علما، عوامل مؤثر در ایجاد تعقید
لفظی ، تقدیم و تأخیر الفاظ در جمله ، حذف ، و استفاده
از واژه های نامأنوس است (ابن قتیبه ، ص ۱۴؛ ابن جِنّی ،
ج ۱، ص ۸۰، ج ۲، ص ۳۶۰؛ ابن طباطبا، ص ۴۳؛ ابن رشیق ، ج ۱، ج ۲۶۰).
به گفتة ابن جنّی (متوفی ۳۹۲)، بی مبالاتی در قواعد نحو و اخلال در آن از عوامل تعقید لفظی است (به نقل عبدالقادر حسین ، ص ۲۸۳؛ نیز رجوع کنید به سیبویه ، ج ۱، ص ۳۱). جابجایی الفاظ و سازه های نحوی ، که به منظور آشنایی زدایی و گریز از هنجار عادی کلام در زبان ادبی صورت می گیرد، اگر منجر به پیچیدگی تصنعی در معنا و مفهوم سخن گردد، مذموم است و تعقید به شمار می آید (در بارة جواز تقدم و تأخر الفاظ در کلام و موارد مذموم آن رجوع کنید به سیبویه ؛ ابن طباطبا، همانجاها؛ سیرافی ، ج ۲، ص ۹۵ـ۹۶، ۲۱۲ـ۲۱۳؛ ابن رشیق ؛ جرجانی ، همانجاها). حذف نیز از این حکم کلی مستثنا نیست ( رجوع کنید به حذف • ). به نظر همائی (ص ۳۵) تعقید امری نسبی است و آنچه در تشخیص تعقید لازم و ضروری است ، در نظر داشتن حال و مقتضای آن است . هدایت (ص ۱۹) کاربرد تعقید را به هنگام ذم شبیه مدح جایز می داند.
ابن قتیبه (متوفی ۲۷۶؛ همانجا) استفاده از لفظ نامأنوس
را نیز از عوامل تعقید لفظی دانسته است (برای نمونة تعقید لفظی رجوع کنید به خفاجی ، ص ۱۰۱؛ سکّاکی ، همانجا؛ خطیب قزوینی ، ص ۸، در نقل بیتی منسوب به فَرَزْدَق ، متوفی ۱۱۰؛ برای
اطلاع بیشتر رجوع کنید به تفتازانی ، شرح المختصر ، ص ۲۲ـ۲۳؛ همائی ، ص ۳۲ـ۳۳؛ رجایی ، ص ۱۲ که به بیتی از سعدی اشاره
کرده است ).
عده ای ضعف تألیف را مترادف تعقید لفظی دانسته اند، اما تفتازانی (متوفی ۷۹۲؛ شرح المختصر ، ص ۲۳؛ همو، المطوّل ، همانجا) این قول را رد کرده است .
بنا به قول ابن قتیبه (همانجا) و رمّانی (متوفی ۳۸۶)، گفتن لفظ و ارادة معنای دور از ذهن از آن ، مُغلق گویی و بیان لفظی با معانی مشترک از عوامل تعقید معنوی اند ( رجوع کنید به مبرّد، ج ۱، ص ۳۰؛ ابن رشیق ، ج ۲، ص ۲۶۶ـ۲۶۷؛ ابن ابی الاصبع ، ص ۴۱۹). در تعقید معنوی ، به سبب بیان مطالب دور از ذهنی که به توضیحات بسیار احتیاج دارد، در انتقال ذهن از معنای ابتدایی لفظ به معنای ثانوی آن اختلال ایجاد می شود (خطیب قزوینی ، ص ۱۰؛ تفتازانی ، المطوّل ؛ همو، شرح المختصر ، همانجاها). استفاده از مجاز و استعاره و کنایات غریب و نامأنوس از این قبیل است (همائی ، ص ۳۴؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به خطیب قزوینی ، ص ۹؛ تفتازانی ، شرح المختصر ، ص ۲۳ـ ۲۴). در ادب فارسی اشعار بیدِل دهلوی • به تعقید معنوی معروف است (شمیسا، ص ۱۳۳).
تعقید در ادبیات عرب از قرن چهارم تا ششم و در ادب فارسی از قرن نهم تا پیش از دورة بازگشت ادبی • ، بخصوص در سبک هندی ، فراوان است که همین امر موجب محدود شدن مخاطبان و رکود شعری این ادوار بوده است (ضَیْف ، ص ۲۷۲؛ همائی ، ص ۳۵؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به صفا، ج ۴، ص ۱۵۱ـ ۱۵۹؛ هندی • ، سبک ).
منابع :
(۱) ابن ابی الاصبع ، تحریرالتحبیر ، چاپ حفنی محمدشرف ، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۳؛
(۲) ابن جنّی ، الخصائص ، چاپ محمدعلی نجار، ( قاهره ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۷ ) ، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(۳) ابن رشیق ، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده ، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱؛
(۴) ابن طباطبا، عیارالشعر ، چاپ طه حاجری و محمد زغلول سلام ، قاهره ۱۹۵۶؛
(۵) ابن قتیبه ، ادب الکاتب ، چاپ محمدمحیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۲/ ۱۹۶۳؛
(۶) ابن منظور؛
(۷) مسعودبن عمر تفتازانی ، شرح المختصر ، چاپ عبدالمتعال صعیدی ، مصر: المکتبة المحمودیة ، ( بی تا. ) ، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛
(۸) همو، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح ، ( استانبول ) ۱۳۳۰، چاپ افست قم ۱۴۰۷؛
(۹) عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی ، دلائل الاعجاز ، چاپ محمدرشید رضا، بیروت ۱۳۹۸/ ۱۹۷۸؛
(۱۰) محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی ، الایضاح فی علوم البلاغة : المعانی و البیان و البدیع ، بیروت : دارالکتب العلمیة ، ( بی تا. ) ؛
(۱۱) عبداللّه بن محمد خفاجی ، سرّالفصاحة ، چاپ عبدالمتعال صعیدی ، ( قاهره ) ۱۳۸۹/ ۱۹۶۹؛
(۱۲) محمدخلیل رجایی ، معالم البلاغه در علم معانی و بیان و بدیع ، شیراز ۱۳۴۰ ش ، چاپ افست ۱۳۵۹ ش ؛
(۱۳) یوسف بن ابی بکر سکّاکی ، مفتاح العلوم ، قاهره ۱۳۵۶/ ۱۹۳۷؛
(۱۴) عمروبن عثمان سیبویه ، کتاب سیبویه ، چاپ عبدالسلام محمد هارون ، قاهره ?( ۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ ) ، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱؛
(۱۵) حسن بن عبداللّه سیرافی ، شرح کتاب سیبویه ، ج ۲، چاپ رمضان عبدالتواب ، مصر ۱۹۹۰؛
(۱۶) سیروس شمیسا، بیان و معانی ، تهران ۱۳۷۸ ش ؛
(۱۷) ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران ، ج ۴، تهران ۱۳۷۳ ش ؛
(۱۸) شوقی ضیف ، البلاغة : تطور و تاریخ ، قاهره ?( ۱۹۶۵ ) ؛
عبدالقادر
(۱۹) حسین ، اثر النحاة فی البحث البلاغی ، قاهره ۱۹۷۵؛
(۲۰) حسن بن عبداللّه عسکری ، کتاب الصناعتین : الکتابة و الشعر ، چاپ علی محمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم ، ( قاهره ) ۱۹۷۱؛
(۲۱) محمدبن یزید مبرّد، الکامل فی اللغة و الادب ، چاپ تغارید بیضون و نعیم زرزور، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛
(۲۲) رضاقلی بن محمدهادی هدایت ، مدارج البلاغه ، چاپ سنگی شیراز ۱۳۳۱؛
(۲۳) جلال الدین همائی ، معانی و بیان ، چاپ ماهدخت بانو همایی ، تهران ۱۳۷۰ ش .
/ زهرا نهاوندی /
br /



جعبه ابزار