• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفسیر ادبی خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تفسير ادبی، تفسيری مشتمل‌ بر مباحث‌ زبانی و ادبی قرآن‌، مانند لغت‌، اِعراب‌ و بلاغت‌ می‌باشد. بسياری از دانشمندان‌ و مؤلفان‌ علوم‌ قرآنی، تسلط‌ بر علوم‌ ادبی، همچون‌ لغت‌ و صرف‌ و نحو و اشتقاق‌ و علوم‌ بلاغی را لازمه كار مفسر دانسته‌اند ( زركشی، ج۲، ص‌ ۱۶۸؛ زركشی، ج۲، ص‌ ۱۷۳ـ۱۷۴؛كافيجی، ص‌ ۱۰ـ۱۱؛تهانوی، ج۱، ص‌ ۲۵ـ۲۶). ابن‌خلدون‌ (ابن‌خلدون‌، ج۱: مقدمه‌ ، ص‌ ۵۵۴ـ۵۵۵) در يك‌ تقسيم‌بندی كلی، تفاسير را به‌ دو گونه‌ تقسيم‌ كرده‌ است‌: تفاسير روايی (مبتنی بر آثار و روايات‌) و تفاسير ادبی. تفسير لغوی نوع‌ بارزی از تفسير ادبی است‌. در رواياتی كه‌ از پيامبر اسلام‌ و امامان‌ عليهم‌السلام‌ درباره مفاهيم‌ آيات‌ قرآنی نقل‌ شده‌، برخی واژگان‌ قرآن‌ معنا و تفسير شده‌ است‌ (عيّاشی، ج۳، ص‌ ۴۸، ۸۴؛ ابن ‌بابويه‌، ص‌ ۱۸۸؛حاكم‌ نيشابوری، ج۲، ص‌ ۴۳۶؛ حاكم‌ نيشابوری، ج۲، ص‌ ۴۶۴). عبداللّه‌ بن‌ عباس‌ (متوفی ۶۸) در تفسير لغات‌ قرآن‌ پيشقدم‌ بوده‌ و به‌ اشعار عرب‌ استشهاد می‌كرده‌ است‌ ، تا آنجا كه‌ او را بنيانگذار و پيشوای اين‌ شيوه‌ از تفسير دانسته‌اند (سزگين‌، ج۱، جزء ۱، ص‌ ۵۹ـ۶۱؛ سزگين‌، ج۱، جزء ۱، ص‌ ۶۳ـ۶۴؛كحّاله‌، ص‌ ۶۲؛ذهبی، ج۱، ص‌ ۷۴ـ۷۶). از ابن‌عباس‌ نقل‌ كرده‌اند كه‌ می‌گفته‌ است‌ برای فهم‌ معنای واژه‌های غريب‌ قرآن‌ به‌ شعر عرب‌ مراجعه‌ می‌كند زيرا شعر، ديوانِ عرب‌ است‌. او اين‌ روش‌ را به‌ ديگران‌ نيز توصيه‌ می‌كرده‌ است‌ (سيوطی، ۱۳۶۳ ش‌، ج۲، ص‌ ۶۷). نافع‌ بن‌ اَزرَق‌ (متوفی ۶۵) پرسش‌هايی از ابن‌عباس‌ راجع‌ به‌ واژگان‌ غريب‌ قرآن‌ كرده‌ و ابن‌عباس‌ با استشهاد از اشعار عرب‌ به‌ آن‌ها پاسخ‌ داده‌، كه‌ خود نمونه‌ای از تفسير ادبی قرآن‌ كريم‌ است‌ ( رجوع کنید به مبرّد، ۱۳۳۹، ج۳، ص۱۳۰ـ۱۳۲؛سيوطی، ۱۳۶۳ ش‌، ج۲، ص۶۸ـ۱۰۵؛گولد تسيهر، ص۹۰؛سزگين‌، ج۱، جزء ۱، ص۵۹ ـ۶۰؛ سزگين‌، ج۱، جزء ۱، ص۶۶ـ ۶۸؛
ذهبی، ج۱، ص۸۱ ـ۸۳؛آقا بزرگ‌ طهرانی، ج۴، ص۲۴۳ـ۲۴۴). مجموعه‌هايی به‌ نام‌ ابن‌عباس‌ گرد آمده‌ كه‌ محور آن‌ها مسائل‌ لغوی قرآن‌ كريم‌ است‌. بيشتر مطالب‌ اين‌ مجموعه‌ها شرح‌ معانی واژگان‌ آيات‌ يا بيان‌ مفاهيم‌ تفسيری آن‌هاست‌ .
عبداللّه‌ بن‌ عَطيّه‌ (متوفی ۳۸۳) از جمله‌ مفسرانی است‌ كه‌ امتياز تفسيرش‌ در استشهاد از شعر برای درك‌ معانی قرآن‌ است‌ ولی از تفسير او مطلب‌ چندانی باقی نمانده‌ است‌ (سزگين‌، ج۱، جزء ۱، ص۱۰۴ـ۱۰۵). ابن‌انباری نيز، با استناد به‌ روش‌ صحابه‌ و تابعين‌ در استدلال‌ به‌ لغت‌ و شعر عرب‌ برای تبيين‌ مشكلات‌ قرآن‌، شيوه نحويان‌ را در اين‌ امر، صحيح‌ و عقيده مخالفان‌ را باطل‌ می‌داند (قرطبی، ج۱، جزء ۱، ص۲۴). در مقابل‌، مخالفت‌هايی نيز با استشهاد از شعر برای بيان‌ معانی كلمات‌ قرآن‌، صورت‌ گرفت‌ با اين‌ استدلال‌ كه‌ قرآن‌، برای همه‌ چيز حجت‌ و دليل‌ است‌ و چيزی نمی‌تواند حجت‌ برقرآن‌ باشد (نظام‌الاعرج‌، ج۱، ص۶ ؛سيوطی، ۱۳۶۳ ش‌، ج۲، ص۶۷).
شيوه ابن‌عباس‌ را برخی شاگردانش‌، همچون‌ مُجاهِد بن‌ جَبْر، عِكْرِمه‌، سعيد بن‌ جُبَيْر، قَتاده بن‌ دِعامه‌ و ضَحّاك بن‌ مزاحم‌، گسترش‌ دادند (سزگين‌، ج۱، جزء ۱، ص۶۵). در قرن‌ دوم‌ نيز درباره مسائل‌ لغوی قرآن‌ كريم‌ پژوهش‌هايی صورت‌ گرفت‌ و آثاری با عناوين‌ غريب‌القرآن‌ ، معانی القرآن‌ ، مشكل‌القرآن‌ و مجازالقرآن‌ تأليف‌ شد (سزگین، ج۱، جزء ۱، ص۸۳). پيشينيان‌ اين‌ عناوين‌ را مترادف‌ می‌دانستند و آن‌ها را به‌ جای يكديگربه‌ كار می‌بردند. ابن ‌نديم‌ (ابن ‌نديم‌، ص۳۷) نيز كتاب‌ مُفَضَّل ‌بن‌ سَلَمَه‌ (متوفی ح ۲۹۰) را اينگونه‌ معرفی كرده‌ است‌: ضياءالقلوب‌ من‌ معانی القرآن‌ و غريبه‌ و مشكله‌ .
برخی از لغت‌شناسان‌ ضمن‌ توضيح‌ لغات‌، از آيات‌ قرآن‌ استشهاد می‌كردند و علاوه‌ بر معانی مفردات‌ آيات‌، به‌ مباحث‌ نحوی و قرائت‌های مختلف‌ آن‌ها نيز می‌پرداختند (فراهيدی، ج۸، ص۲۰۸؛ فراهيدی، ج۸، ص‌۳۹۷ـ ۳۹۸؛صاحب‌ بن‌ عباد، ج۷، ص۸۹). ديدگاه‌های تفسيری خليل‌ بن‌ احمد فراهيدی در كتاب‌العين‌ به‌طور جداگانه‌ گردآوری شده‌ و با نام‌ بَواكيرالتفسيرالقرآنی عندالخليل‌ بن‌ احمدالفراهيدی به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌.
آثار پراكنده‌ای نيز در سده دوم‌ درباره لغات‌ قرآن‌ تأليف‌ شد، از جمله‌ اللّغات‌ فی القرآن‌ از مُقاتِل‌ بن‌ سليمان‌ (متوفی ۱۵۰)(سزگين‌، ج۱، جزء ۱، ص۸۶) و شرح‌های لغوی ابن‌ اَسلَم‌ (متوفی ۱۸۲) كه‌ يكی از مصادر تفسير طبری بوده‌ است‌ (سزگین، ج۱، جزء ۱، ص۸۸). حكيم‌ تِرمِذی (متوفی ح ۳۲۰) با اين‌ ديدگاه‌ به‌ تفسير و شرح‌ برخی واژگان‌ قرآن‌ پرداخت‌ كه‌ لغات‌، هر چند در معانی گوناگون‌ به‌ كار روند، همه معاني‌شان‌ به‌ يك‌ معنای اصلی باز می‌گردد و ديگر معانی از آن‌ معنای اصلی انشعاب‌ می‌يابند (حکیم ترمذی، ص۱۹ـ۲۴). وی در كتاب‌ خود ۸۱ واژه قرآنی را بررسی كرده‌ و برای معانی مختلف‌ هر واژه‌، از آيات‌ قرآن‌ (حکیم ترمذی، ص۳۰، ۳۳) و گاه‌ از احاديث‌ نبوی (حکیم ترمذی، ص۳۶؛ حکیم ترمذی،ص ۹۳ـ۹۴) استشهاد جسته‌ است‌.
در سده‌های بعد نيز آثاری با عنوان‌ «لغات‌القرآن‌» تأليف‌ شد ( ابن‌نديم‌، ص۳۸ـ۴۱؛آقابزرگ‌ طهرانی، ج۱۸، ص۳۳۰ـ۳۳۱). ابوحيّان‌ غرناطی (متوفی ۷۴۵) واژگان‌ قرآن‌ را دو قسم‌ می‌داند: قسمی كه‌ عموم‌ مُسْتَعْربِه‌ (عرب‌های غير خالص‌) آن‌ را در می‌يابند و قسمی كه‌ فقط‌ متبحران‌ در عربی آن‌ را می‌فهمند؛
ازين‌رو، مؤلفان‌ «غريب‌القرآن‌» برای شرح‌ و توضيح‌ قسم‌ دوم‌، كتاب‌ نوشته‌اند (ابوحيان‌ غرناطی، ۱۳۹۷، ص۲۷ـ ۲۸). عبدالقاهر جرجانی (متوفی ۴۷۱ يا ۴۷۴)، با تأمل‌ در كتاب‌های غريب‌القرآن‌، معتقد است‌ كه‌ اصولاً تعداد واژه‌های غريب‌ در قرآن‌ محدود و اندك‌ است‌ و غرابت‌ معانی اين‌ واژه‌ها بيشتر به‌ سبب‌ وجه‌ استعاری آيات‌ قرآن‌ است‌ نه‌ دشواری الفاظ‌ آنها (عبدالقاهر جرجانی، ص۳۰۳).
نخستين‌ مؤلف‌ در زمينه غريب‌القرآن‌، اَبان‌ بن‌ تَغْلِب‌ شيعی (متوفی ۱۴۱) بود (سزگين‌، ج۱، جزء ۱، ص۶۲). كتابی با عنوان‌ تفسير غريب‌القرآن‌ به‌ زيد بن‌ علی بن‌ حسين‌ عليه‌السلام‌ (مقتول‌ در ۱۲۱) منسوب‌ است‌، هر چند كه‌ اين‌ كتاب‌ فقط‌ در تفسير لغات‌ نيست‌ (سزگين‌، ج۱، جزء ۱، ص۶۲). ابوفَيْد مُؤَرِّج‌ سَدوسی (متوفی ۱۹۵)، شاگرد خليل‌ بن‌ احمد، نيز تأليفی با عنوان‌ غريب‌القرآن‌ دارد (خطيب‌ بغدادی، ج۱۳، ص۲۵۸). از مهم‌ترين‌ مؤلفان‌ غريب‌القرآن‌، ابن‌قتيبه‌ (متوفی ۲۷۶) است‌ كه‌ كتاب‌ وی مصدر مهمی برای تفاسير سپسين‌ گشت‌ . وی در اين‌ كتاب‌، نخست‌ راجع‌ به‌ اشتقاق‌ اسما و صفات‌ الاهی سخن‌ می‌گويد ( ابن‌قتيبه‌، ص۶ـ۲۰) سپس‌ درباره واژگان‌ پُربسامد قرآن‌ (مانند شرك‌، ظلم‌، جن‌ و انس‌) بحث‌ می‌كند ( ابن‌قتيبه‌، ص۲۱ـ۳۷) و پس‌ از آن‌، به‌ ترتيب‌ سوره‌های قرآن‌، واژه‌های دشوار را معنی و تفسير می‌كند و به‌ اشعار عرب‌ (ابن‌قتيبه‌، ص۴۲؛ ابن‌قتيبه‌، ص۳۱۴) و اقوال‌ لغويان‌ (ابن‌قتيبه‌، ص۳۱۱) استشهاد می‌نمايد. در ديگر كتاب‌های غريب‌القرآن‌، شرح‌ و تفسير واژگان‌ دشوار به‌ ترتيب‌ الفبايی و با بهره‌گيری از اشعار عرب‌ ( سجستانی، ص۱۵۳؛ سجستانی، ص۱۸۴) و اَمثال‌ ( احمد بن‌ محمد ابوعبيد هروی، كتاب‌ الغريبين‌: غريبی القرآن‌ و الحديث‌ ، ج۱، ص۲۲۳، حيدرآباد دكن‌ ۱۴۰۶ـ۱۴۰۷/ ۱۹۸۵ـ۱۹۸۶؛ احمد بن‌ محمد ابوعبيد هروی، كتاب‌ الغريبين‌: غريبی القرآن‌ و الحديث‌ ، ج۲، ص۱۴۶ـ۱۴۷، حيدرآباد دكن‌ ۱۴۰۶ـ۱۴۰۷/ ۱۹۸۵ـ۱۹۸۶ ) صورت‌ پذيرفته‌ است‌. راغب‌ اصفهانی (متوفی ۵۰۲)، علاوه‌ بر تفسير واژگان‌، به‌ تفاوت‌ واژه‌هايی كه‌ ظاهراً يك‌ معنا دارند نيز اشاره‌ كرده‌ (راغب‌ اصفهانی، ص۶) و معانی استعاری (راغب‌ اصفهانی، ص۳۵۴؛ راغب‌ اصفهانی،ص ۳۹۰) و كنايی آنها را (راغب‌ اصفهانی، ص۱۵۸؛ راغب‌ اصفهانی، ۲۵۳) توضيح‌ داده‌ است‌. در برخی از اين‌ كتاب‌ها نيز به‌ مباحث‌ صرفی و نحوی ( ابوحيان‌ غرناطی، ۱۳۹۷، ص۴۶؛ ابوحيان‌ غرناطی، ۱۳۹۷، ص‌۱۰۷؛ ابوحيان‌ غرناطی، ۱۳۹۷، ص‌۲۴۱) و به‌ اصل‌ غير عربی برخی مفردات‌ قرآن‌ (ابوحيان‌ غرناطی، ص۲۲۶) اشاره‌ شده‌ است‌. به‌ گفته سزگين‌ (سزگين‌، ج۱، جزء ۱، ص۶۱ـ۶۲) استناد ابن‌عباس‌ به‌ ابيات‌ عربی نزد عالمان‌ لغت‌ سده دوم‌ كه‌ كتاب‌ «غريب‌» می‌نگاشتند به‌ معياری معتبر بدل‌ شد. در هر صورت‌، به‌ موضوع‌ غريب‌القرآن‌، در سده‌های گوناگون‌ توجه‌ شده‌ و درباره آن‌ كتاب‌های متعدد نگاشته‌ شده‌ است‌ ( ابن‌ نديم‌، ص۳۷؛عبدالرحمان‌ بن‌ ابی بكر سيوطی، التحبير فی علم‌التفسير ، ص۹۱ـ۹۲، بيروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛آقابزرگ‌ طهرانی، ج۱۶، ص۳۱ـ۳۲؛ آقابزرگ‌ طهرانی، ج۱۶،ص ۴۶ـ۵۰؛ گنونی، ج۱، ص۲۳۰ـ۲۳۱؛زيد بن‌ علی (ع‌)، مقدمه حسينی جلالی، ص۶۴ـ ۹۵).
عنوان‌ ديگر كتاب‌هايی كه‌ در شرح‌ لغات‌ قرآن‌ تأليف‌ شده‌، «معانی القرآن‌» است‌. به‌ گفته ابن‌ صَلاح‌ (متوفی ۶۴۳) هرگاه‌ در كتاب‌های تفسير، عبارت‌ «اهل‌المعانی» به‌ كار رود، مراد كسانی هستند كه‌ درباره معانی‌القرآن‌ كتابی تأليف‌ كرده‌اند (احمد بن‌ مصطفی طاشكوپریزاده‌، كتاب‌ مفتاح‌السعاده و مصباح‌ السياده ، ج۲، ص۲۷۳، حيدرآباد دكن‌ ۱۴۰۰/۱۹۸۰). يكی از نخستين‌ كسانی كه‌ معانی القرآن‌ تأليف‌ كرده‌ محمد بن‌ حسن‌ بن‌ ابی ساره‌ رُؤاسی كوفی (متوفی ۱۸۷)، صحابی امام‌باقر و امام‌صادق‌ عليهماالسلام‌ و استاد كسائی و فَرّاء، است‌ (داوودی، ج۲، ص۱۳۴). اثر ديگر، معانی القرآنِ محمد بن‌ مُسْتَنير قُطرُب‌ نحوی (متوفی ۲۰۶) است‌ كه‌ به‌ نوشته حاجی خليفه‌ كتابی است‌ بی مانند و مورد اعتماد اهل‌ قرائت‌. بغدادی (اسماعيل‌ بغدادی، ايضاح‌المكنون‌، ج۳، ستون‌ ۱۰۰) نام‌ كتاب‌ را اعراب‌القرآن‌ ضبط‌ كرده‌ است‌.
دو كتاب‌ مهم‌ ديگر در اين‌ زمينه‌، معانی القرآن‌ يحيی بن‌ زياد فَرّاء (متوفی ۲۰۷) و معانی القرآن‌ و اعرابـُه‌ از ابواسحاق‌ زَجّاج‌ (متوفی ۳۱۱) است‌. ويژگي‌های مهم‌ اين‌ آثار عبارت‌اند از: مباحث‌ مبسوط‌ لغوی ( يحيی بن‌ زياد فراء، معانی القرآن‌، ج۱، ص۱۱۴، چاپ‌ احمد يوسف‌ نجاتی و محمدعلی نجار، مصر ۱۹۵۵؛ يحيی بن‌ زياد فراء، معانی القرآن‌، ج۱، ص۱۲۳، چاپ‌ احمد يوسف‌ نجاتی و محمدعلی نجار، مصر ۱۹۵۵؛
ابراهيم ‌بن‌ سری زجاج‌، اعراب ‌القرآن‌، ج۱، ص۱۰۷، چاپ‌ ابراهيم‌ ابياری، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛ ابراهيم ‌بن‌ سری زجاج‌، اعراب ‌القرآن‌، ج۱، ص۲۷۸، چاپ‌ ابراهيم‌ ابياری، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶)، اشاره‌ به‌ مباحث‌ نحوی (يحيی بن‌ زياد فراء، معانی القرآن‌، ج۱، ص۳، چاپ‌ احمد يوسف‌ نجاتی و محمدعلی نجار، مصر ۱۹۵۵ ؛
ابراهيم ‌بن‌ سری زجاج‌، اعراب ‌القرآن‌، ج۱، ص۲۵۲، چاپ‌ ابراهيم‌ ابياری، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶)، تحليل‌ نحوی قرائت‌های قرآن‌ ( ابراهيم ‌بن‌ سری زجاج‌، اعراب ‌القرآن‌، ج۱، ص۲۵۳، چاپ‌ ابراهيم‌ ابياری، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛ ،ابراهيم ‌بن‌ سری زجاج‌، اعراب ‌القرآن‌، ج۱، ص۳۱۳، چاپ‌ ابراهيم‌ ابياری، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛ ابراهيم ‌بن‌ سری زجاج‌، اعراب ‌القرآن‌، ج۱، ص۳۸۴، چاپ‌ ابراهيم‌ ابياری، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶ )، استشهاد از اشعار و شرح‌ شواهد شعری (يحيی بن‌ زياد فراء، معانی القرآن‌، ج۱، ص۱۲۹، چاپ‌ احمد يوسف‌ نجاتی و محمدعلی نجار، مصر ۱۹۵۵؛ يحيی بن‌ زياد فراء، معانی القرآن‌، ج۱، ص۱۷۳، چاپ‌ احمد يوسف‌ نجاتی و محمدعلی نجار، مصر ۱۹۵۵؛
ابراهيم ‌بن‌ سری زجاج‌، اعراب ‌القرآن‌، ج۱، ص۲۵۴ـ۳۴۰، چاپ‌ ابراهيم‌ ابياری، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶)، استفاده‌ از امثال‌ ( ابراهيم ‌بن‌ سری زجاج‌، اعراب ‌القرآن‌، ج۱، ص۴۷ـ ۴۸، چاپ‌ ابراهيم‌ ابياری، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶) و اشاره‌ به‌ گويش‌های گوناگون‌ در ضبط‌ و قرائت‌ كلمات‌ ( يحيی بن‌ زياد فراء، معانی القرآن‌، ج۱، ص۱۷۴، چاپ‌ احمد يوسف‌ نجاتی و محمدعلی نجار، مصر ۱۹۵۵؛ يحيی بن‌ زياد فراء، معانی القرآن‌، ج۱، ص۲۱۲، چاپ‌ احمد يوسف‌ نجاتی و محمدعلی نجار، مصر ۱۹۵۵). كتاب‌ فرّاء، تفسير لغوی و نحوی قرآن‌ كريم‌ است‌ كه‌ جنبه نحوی آن‌ قويتر است‌. وی درباره برخی از مباحث‌ علم‌ معانی و بيان‌ (مانند ايجاز و اطناب‌، تشبيه‌، استعاره‌ و كنايه‌) نيز مطالبی آورده‌ است‌ (شوقی ضيف‌، البلاغه: تطور و تاريخ‌ ، ص۲۹، قاهره‌ ۱۹۶۵). فرّاء، علاوه‌ بر معانی القرآن‌ ، كتاب‌های ديگری دارد با عنوان‌ الجمع‌ و التثنيه فی القرآن‌ و المصادر فی القرآن‌ (ابن‌نديم‌، ص۷۳؛
عبدالرحمان‌ بن‌ ابی بكر سيوطی، بغيه الوعاه فی طبقات‌ اللغويين‌ و النحاه ، ج۲، ص۳۳۳، چاپ‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌ ۱۳۸۴).
ابوعلی فارسی (متوفی ۳۷۷) كاستي‌های كتاب‌ استادش‌، زجّاج‌، را در كتاب‌ الأَغفال‌ ذكر كرده‌ است‌ (آقابزرگ‌ طهرانی، ج۲، ص۲۵۳). كتاب‌های ديگری نيز با عنوان‌ معانی القرآن‌ تأليف‌ شده‌ است‌ (ابن‌نديم‌، ص۳۷؛ ابن‌نديم‌، ص۸۱؛ ابن‌نديم‌، ص۸۹ ـ۹۰؛ ابن‌نديم‌، ص۱۴۲؛آقابزرگ‌ طهرانی، ج۲۱، ص۲۰۵ـ۲۰۶).
از ديگر آثار مهم‌ در تفسير واژگان‌ قرآن‌، مجازالقرآن‌ از ابوعُبَيده‌ مَعْمَر بن‌ مُثَنّی' (متوفی ۲۱۰) است‌. به‌ گفته زبيدی و اشبيلی، كتاب‌های ديگری با عنوان‌ غريب‌القرآن‌ و معانی القرآن‌ به‌ ابوعبيده‌ نسبت‌ داده‌اند ولی اين‌ها در واقع‌ نام‌های ديگر همان‌ مجازالقرآن‌ است‌ (معمر بن‌ مثنی ابوعبيده‌، مجازالقرآن‌ ، ج۱، ص۱۸، چاپ‌ محمد فؤاد سزگين‌، قاهره‌ ۱۹۸۸). گفتنی است‌ كه‌ مراد ابوعبيده‌ از كلمه مجاز، روش‌هايی است‌ كه‌ قرآن‌ برای بيان‌ مقاصدش‌ به‌ كار برده‌ است‌ و مرادِ وی معنای اصطلاحی بلاغی مجاز نيست‌ (معمر بن‌ مثنی ابوعبيده‌، مجازالقرآن‌ ، ج۱، ص۱۸ـ۱۹، چاپ‌ محمد فؤاد سزگين‌، قاهره‌ ۱۹۸۸). كلمه مجاز در اين‌ كتاب‌ به‌ معنای تفسير و توضيح‌، معنای لغوی، وزن‌ صرفی، و وجه‌ اِعرابی كلمه‌ به‌ كار رفته‌ است‌ (صاوی جوينی، ص۷۶ـ۷۷). ابوعبيده‌ در كتاب‌ خود، بيشتر به‌ معانی لغوی واژگان‌ قرآن‌ پرداخته‌ و به‌ اشعار عربی استناد فراوان‌ نموده‌ و غالباً نام‌ شاعران‌ را نيز آورده‌ است‌ (معمر بن‌ مثنی ابوعبيده‌، مجازالقرآن‌ ،ج‌ ۱، ص۲۳۲، چاپ‌ محمد فؤاد سزگين‌، قاهره‌۱۹۸۸ ؛ معمر بن‌ مثنی ابوعبيده‌، مجازالقرآن‌ ،ج‌ ۱، ص۲۵۸، چاپ‌ محمد فؤاد سزگين‌، قاهره‌۱۹۸۸ ).
ديگر اثر ارزشمند سده سوم‌، تأويل‌ مشكل‌القرآن‌ از ابن‌قتيبه‌ است‌ كه‌ مباحث‌ گوناگونی را مطرح‌ كرده‌ است‌، مانند مخارج‌ حروف‌، اِعراب‌، اشتقاق‌ (ابن‌قتيبه‌، ص۱۴ـ۲۰)، وجوه‌ قرائت‌های مختلف‌، الفاظ‌ واحدی كه‌ در معانی گوناگون‌ به‌ كار رفته‌اند (ابن‌قتيبه‌، ص۴۳۹ـ۵۱۵) و حروف‌ معانی (حروفی كه‌ دارای معنی هستند)(ابن‌قتيبه‌، ص۵۱۷ ـ۵۶۳). استناد فراوان‌ به‌ اشعار عربی (ابن‌قتيبه‌، ص۴۴۶؛ ابن‌قتيبه‌، ص۵۴۰) و كاربرد اصطلاحات‌ دو مكتب‌ نحوی بصره‌ و كوفه‌ ( ابن‌قتيبه‌، ص۸۲) از ويژگي‌های اين‌ كتاب‌ است‌. وی گاهی به‌ مباحث‌ بلاغی آيات‌ نيز میپردازد (ضيف‌، ص۵۸).
شروح‌ نحوی قرآن‌ كريم‌ نوع‌ ديگری از تفاسير ادبی قرآن‌ به‌ حساب‌ می آيند. زركشی (زركشی، ج۲، ص۱۶۵) آگاهی سطحی از دانش‌ اِعراب‌ را برای مفسر كافی نمی داند بلكه‌ معتقد است‌ كه‌ مفسر بايد مسلط‌ بر اِعراب‌ باشد. از سده دوم‌، شرحهای نحوی بر قرآن‌ كريم‌ نگاشته‌ شد و دانشمندانی همچون‌ عيسی بن‌ عمر ثَقفی (متوفی ۱۴۹) و ابوعَمرو زَبّان‌ بن‌ علاء (متوفی ۱۵۴) از نخستين‌ كسانی بودند كه‌ در اين‌ موضوع‌، كتاب‌ تأليف‌ كردند ولی آثار آنان‌ به‌ دست‌ ما نرسيده‌ است‌ (سزگين‌، ج۱، جزء ۱، ص۶۲). برخی نحويان‌ نيز هر چند به‌ عنوان‌ تفسير، كتاب‌ مستقلی تأليف‌ نكردند ولی در آثار نحوی خود به‌ اِعراب‌ آيات‌ قرآن‌ توجه‌ بسيار نشان‌ دادند ( عمرو بن‌ عثمان‌ سيبويه‌، كتاب‌ سيبويه‌، ج۵، بخش فهارس‌، ص۷ـ ۲۸، چاپ‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، قاهره‌ ۱۳۸۵/ ۱۹۶۶، چاپ‌ افست‌ بيروت‌ ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛
محمد بن‌ يزيد مبرّد، المقتضب‌ ، ج۴، بخش‌ فهارس‌، ص۲۲۹ـ ۲۴۵، چاپ‌ محمد عبدالخالق‌ عضيمه‌، بيروت‌ ۱۳۸۲/۱۹۶۳؛ابن‌جنّی، الخصائص‌ ، ج۳، ص۱۳۰، چاپ‌ محمدعلی نجار، قاهره‌ ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۷؛ ابن‌جنّی، الخصائص‌ ، ج۳، ص۲۵۶، چاپ‌ محمدعلی نجار، قاهره‌ ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۷ ؛ ابن‌جنّی، الخصائص‌ ، ج۳، ص۳۱۴، چاپ‌ محمدعلی نجار، قاهره‌ ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۷؛ابن‌هشام‌، ج۲، ص۵۳۱؛ ابن‌هشام‌، ج۲، ص۶۳۵). مباحث‌ تفسيری كتاب‌ مغنی اللبيب‌ ابن‌هشام‌ انصاری (متوفی ۷۶۱) به‌ طور مستقل‌ با عنوان‌ اِعراب‌ القرآن‌ الكريم‌ من‌ مغنی اللبيب‌
به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌.
بخشی از كتاب‌های اَشباه‌ و نظاير هم‌ به‌ شرح‌ نحوی آيات‌ قرآن‌ اختصاص‌ دارد. برخی از نحويان‌ نيز مباحث‌ نحوی خود را كاملاً با استناد به‌ آيات‌ قرآن‌ مطرح‌ ساخته‌ و اساس‌ كتاب‌ نحو خود را بر نحو قرآن‌ بنيان‌ نهاده‌اند. گاهی نيز در تأييد مطالب‌ خود به‌ شعر جاهلی استشهاد كرده‌اند (حدادی سمرقندی، ص۳۶۸ـ۳۷۰؛ حدادی سمرقندی، ص۴۳۴). بخش‌ مهمی از كتاب‌های علم‌ قرائت‌ نيز بر اساس‌ مباحث‌ نحوی تأليف‌ شده‌ و علت‌های صرفی و نحوی قرائت‌های گوناگون‌ آيات‌، با توجه‌ به‌ اشعار، بررسی گرديده‌ است‌ (ابن‌ خالويه‌، اعراب‌ القراءات‌ السبع‌ و عللها ، ج۱، ص۱۹۷، چاپ‌ عبدالرحمان‌بن‌ سليمان‌ عثيمين‌، قاهره‌ ۱۴۱۳/۱۹۹۲؛ ابن‌ خالويه‌، اعراب‌ القراءات‌ السبع‌ و عللها ، ج۱، ص۲۲۵، چاپ‌ عبدالرحمان‌بن‌ سليمان‌ عثيمين‌، قاهره‌ ۱۴۱۳/۱۹۹۲؛ابوعلی فارسی، ج۱، ص۲۰؛ ابوعلی فارسی، ج۱، ص۸۹؛ابن‌جنّی، المحتسب‌ فی تبيين‌ وجوه‌ شواذالقراءات‌ والايضاح‌ عنها ، ج۱، ص۱۱۷، چاپ‌ محمد عبدالقادر عطا، بيروت‌ ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸) و در ضمن‌ به‌ گويش‌های مختلف‌ نيز اشاره‌ شده‌ است‌ ( ابوعلی فارسی، ج۱، ص۸۶؛ابن‌جنّی، المحتسب‌ فی تبيين‌ وجوه‌ شواذالقراءات‌ والايضاح‌ عنها ، ج۱، ص۱۳۷، چاپ‌ محمد عبدالقادر عطا، بيروت‌ ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸).
كتاب‌های اِعراب‌ القرآن‌ قسمت‌ اصلی تفاسير نحوی قرآن‌ را شكل‌ می‌دهند و مؤلفان‌ آن‌ها در تأليف‌ از شيوه‌های گوناگون‌ پيروی می‌كنند، مانند پرداختن‌ به‌ اِعراب‌ آيات‌ مشكل‌ قرآن‌، همچون‌ كار مكّی بن‌ ابی طالب‌ حَموش‌ (متوفی ۴۳۷) در كتاب‌ مشكل‌ اعراب‌القرآن‌ ،پرداختن‌ به‌ اِعراب‌ غريب‌ قرآن‌، مانند كار ابن‌انباری (متوفی ۵۷۷) در كتاب‌ البيان‌ فی اِعراب‌ غريب‌القرآن‌ ،پرداختن‌ به‌ اِعراب‌ تمام‌ آيات‌ قرآن‌، مانند كار عُكْبَری (متوفی ۶۱۶) در كتاب‌ التّبيان‌ فی اِعراب‌القرآن‌ يا اِمْلاءُ مامَنَّ به‌ الرّحمن‌،جمع‌ بين‌ قرائت‌ آيات‌ و اِعراب‌؛
بنا نهادن‌ بابی برای هر يك‌ از انواع‌ و اَشكالِ اِعراب‌، مانند كتاب‌ منسوب‌ به‌ زجّاج‌: اِعراب‌القرآن‌ .
برخی از ويژگي‌های مشترك‌ كتاب‌های مهم‌ اعراب‌القرآن‌ عبارت‌اند از: بررسی اصل‌ واژگان‌ قرآن‌ و معانی آن‌ها (ابن‌ خالويه‌، اعراب‌ ثلاثين‌ سوره من‌ القرآن‌الكريم‌ ، ص۶ـ ۸، بيروت‌ ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛عبداللّه‌ بن‌ حسين‌ عكبری، املاء مُامَنّ به‌الرّحمن‌ من‌ وجوه‌ الاعراب‌ والقراءات‌ فی جميع‌القرآن‌ ، ج۱، ص۲۰۶، چاپ‌ ابراهيم‌ عطوه‌عوض‌، قاهره‌ ۱۳۸۹، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۶۱ ش‌)، طرح‌ برخی مباحث‌ علم‌ تصريف‌ ( ابراهيم ‌بن‌ سری زجاج‌، اعراب ‌القرآن‌، قسم‌ ۳، ص۸۶۶ـ۸۸۲، چاپ‌ ابراهيم‌ ابياری، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶ ؛ابن‌ انباری، ج۱، ص۱۷۱)، استشهاد از اشعار عربی برای مسائل‌ لغوی و نحوی ( ابراهيم ‌بن‌ سری زجاج‌، اعراب ‌القرآن‌، قسم‌ ۱، ص۲۸۳، چاپ‌ ابراهيم‌ ابياری، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶ ؛
عبداللّه‌ بن‌ حسين‌ عكبری، املاء مُامَنّ به‌الرّحمن‌ من‌ وجوه‌ الاعراب‌ والقراءات‌ فی جميع‌القرآن‌ ، ج۲، ص۱۰، چاپ‌ ابراهيم‌ عطوه‌عوض‌، قاهره‌ ۱۳۸۹، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۶۱ ش‌ )، اشاره‌ به‌ آرای نحويان‌ بصره‌ و كوفه‌ و بغداد (ابراهيم ‌بن‌ سری زجاج‌، اعراب ‌القرآن‌، قسم‌ ۱، ص۲۱۴، چاپ‌ ابراهيم‌ ابياری، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶ ؛ابراهيم ‌بن‌ سری زجاج‌، اعراب ‌القرآن‌، قسم‌ ۱، ص۲۸۳ـ۲۸۴، چاپ‌ ابراهيم‌ ابياری، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛ مكی بن‌ ابی طالب‌ حموش‌، مشكل‌ اعراب‌ القرآن‌ ، قسم‌ ۱، ص۶۶، چاپ‌ حاتم‌ صالح‌ ضامن‌، بيروت‌ ۱۴۰۷/۱۹۸۷)، پرداختن‌ به‌ برخی مسائل‌ بلاغی (ابراهيم ‌بن‌ سری زجاج‌، اعراب ‌القرآن‌، قسم‌ ۱، ص‌۱۵۶، چاپ‌ ابراهيم‌ ابياری، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛ ابراهيم ‌بن‌ سری زجاج‌، اعراب ‌القرآن‌، قسم‌ ۳، ص۹۰۹، چاپ‌ ابراهيم‌ ابياری، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶) و اشاره‌ به‌ قرائت‌های گوناگون‌ آيات‌ (ابراهيم ‌بن‌ سری زجاج‌، اعراب ‌القرآن‌، قسم‌ ۳، ص۹۴۶ـ۹۵۷، چاپ‌ ابراهيم‌ ابياری، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶ ؛عبداللّه‌ بن‌ حسين‌ عكبری، املاء مُامَنّ به‌الرّحمن‌ من‌ وجوه‌ الاعراب‌ والقراءات‌ فی جميع‌القرآن‌ ، ج۲، ص۵۱، چاپ‌ ابراهيم‌ عطوه‌عوض‌، قاهره‌ ۱۳۸۹، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۶۱ ش‌ ؛ عبداللّه‌ بن‌ حسين‌ عكبری، املاء مُامَنّ به‌الرّحمن‌ من‌ وجوه‌ الاعراب‌ والقراءات‌ فی جميع‌القرآن‌ ، ج۲، ص۲۱۸، چاپ‌ ابراهيم‌ عطوه‌عوض‌، قاهره‌ ۱۳۸۹، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۶۱ ش‌ ؛ طاشكوپریزاده‌، ج۲، ص۲۷۹؛آقابزرگ‌ طهرانی، ج۲، ص۲۳۵ـ۲۳۶؛
ابراهيم ‌بن‌ سری زجاج‌، اعراب ‌القرآن‌، قسم‌ ۳، مؤخره ابياری، ص۱۰۹۲، چاپ‌ ابراهيم‌ ابياری، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶ ؛گنونی، ج۱، ص۱۷۷ـ ۱۷۸).
نوع‌ سوم‌ تفاسير ادبی قرآن‌، تفاسير بلاغی قرآن‌كريم‌اند. علوم‌ بلاغی بخشی از علوم‌ قرآنی معرفی شده‌ است‌، زيرا مسلمانان‌ برای اثبات‌ اعجاز قرآن‌ به‌ تدوين‌ علوم‌ بلاغی پرداختند و مباحث‌ مهم‌ بلاغی را در كتاب‌های اعجاز قرآن‌ مطرح‌ كردند. عبدالقاهر جرجانی (جرجانی، ص۲۳۶) مفسرانی را كه‌ با علوم‌ بلاغی آشنا نيستند و معانی مجازی و تمثيلی را حقيقی می پندارند، نادان‌ و گمراه‌ می داند. زمخشری (متوفی ۵۳۸)شرط‌ دستيابی به‌ حقايق‌ قرآن‌ را تسلط‌ بر دو دانش‌ معانی و بيان‌ می‌داند كه‌ مختص‌ قرآن‌اند. سكّاكی (متوفی ۶۲۶) نيز مفسری را كه‌ به‌ معانی و بيان‌ مسلط‌ نباشد سرزنش‌ می‌كند (يوسف‌ بن‌ ابیبكر سكاكی، مفتاح‌العلوم‌ ، ص۷۷، قاهره‌ ۱۳۵۶/۱۹۳۷)، زيرا پی بردن‌ به‌ لطايف‌ و اسرار قرآن‌ و مراد پروردگار برای كسی ممكن‌ خواهد بود كه‌ در خدمت‌ معانی و بيان‌ باشد ( يوسف‌ بن‌ ابیبكر سكاكی، مفتاح‌العلوم‌ ، ص۱۹۶ـ۱۹۹، قاهره‌ ۱۳۵۶/۱۹۳۷ ).
از نخستين‌ مؤلفان‌ در زمينه تفسير ادبی جاحظ‌ (متوفی ۲۵۵) بوده‌ است‌. وی كتابی راجع‌ به‌ آيات‌ قرآن‌ از حيث‌ ايجاز و حذف‌ و استعاره‌ فراهم‌ كرده‌ بود ( جاحظ‌، ج۳، ص۸۶). ابن‌نديم‌ (ابن‌نديم‌، ص۴۱) از چندين‌ مؤلف‌ ياد كرده‌ است‌، از جمله‌ از ابن‌اِخْشيد (متوفی ۳۲۶) و ابوعلی حسن‌بن‌ علیبن‌ نصر كه‌ كتاب‌هايی با عنوان‌ نظم‌القرآن‌ داشته‌اند. برخی از دانشمندان‌ علوم‌ بلاغی نيز آثار خود را با استناد فراوان‌ به‌ آيات‌ قرآن‌ مطرح‌ ساختند، مانند ابن‌ ابی اِصْبَع‌ (متوفی ۶۵۴) در دو كتاب‌ تَحريرالتَّحْبير و بديع‌القرآن‌، زركشی (محمد بن‌ بهادر زركشی، البرهان‌ فی علوم‌القرآن‌ ، ج۲، ص۲۵۴ـ۲۹۹، چاپ‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، بيروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸ ؛محمد بن‌ بهادر زركشی، البرهان‌ فی علوم‌القرآن‌ ، ج۳، ص۴۱۴ـ۴۴۴، چاپ‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، بيروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸ ) و سيوطی (عبدالرحمان‌ بن‌ ابی بكر سيوطی، الاتقان‌ فی علوم‌القرآن‌ ، ج۳، ص۱۴۲ـ۱۶۵، چاپ‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌ ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۳ ش‌).
نخستين‌ تفسير بلاغی قرآن‌ كريم‌ از شريف‌ رضی (متوفی ۴۰۶) با نام‌ تَلْخيص‌البَيان‌ فی مَجازات‌القرآن‌ است‌. شريف‌ رضی در اين‌ كتاب‌، مجازها و استعاره‌ها و كنايه‌های قرآن‌ كريم‌ را به‌ ترتيب‌ سوره‌ها و آيات‌ و با استشهاد فراوان‌ به‌ اشعار عربی، تحت‌ عنوان‌ كلی «مجاز» آورده‌ است‌ (محمد بن‌ حسين‌ شريف‌رضی، تلخيص‌ البيان‌ فی مجازات‌القرآن‌ ، ص۱۴۳، چاپ‌ محمد عبدالغنی حسن‌، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛ محمد بن‌ حسين‌ شريف‌رضی، تلخيص‌ البيان‌ فی مجازات‌القرآن‌ ، ص۱۶۹، چاپ‌ محمد عبدالغنی حسن‌، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛ محمد بن‌ حسين‌ شريف‌رضی، تلخيص‌ البيان‌ فی مجازات‌القرآن‌ ، ص۱۷۹، چاپ‌ محمد عبدالغنی حسن‌، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶).
علاوه‌ بر شروح‌ و تفاسير مذكور، در زمينه تفسير ادبی قرآن‌ بايد به‌ تفاسيری پرداخت‌ كه‌ علاوه‌ بر مسائل‌ ادبی مسائل‌ ديگر را نيز مطرح‌ كرده‌اند اما جنبه‌های ادبی آنها مهم‌ است‌. جامع‌ البيان‌ فی تفسيرالقرآن‌ ، از محمدبن‌ جَرير طبری (متوفی ۳۱۰)، يكی از مهمترين‌ تفاسير قرآن‌ كريم‌، از آن‌ جمله‌ است‌. اين‌ اثر گنجينه‌ایدر لغت‌ و مسائل‌ادبی است‌ و از منابع‌معتبر برای مباحث‌ لغوی و نحوی قرآن‌كريم‌ محسوب‌ می‌شود ،مانند استشهاد به‌ اشعار عربی و اشاره‌ به‌ گويشهای مختلف‌( طبری، ج۱، ص۸۳ ـ۸۴؛
طبری، ج۲، ص۱۲ـ۱۳) پس‌ از جامع‌البيان‌ ، اين‌ آثار شايان‌ ذكرند:
۱) تفسير ابوعلی فارسی، كه‌ شيخ‌ طوسی در تبيان‌ از او نقل‌ كرده‌ است‌ ( آقابزرگ‌ طهرانی، ج۴، ص۲۵۵).
۲) البرهان‌ فی تفسيرالقرآن‌، از علی بن‌ ابراهيم‌ حَوْفی (متوفی ۴۳۰) كه‌ به‌ نوشته حاجی خليفه‌ در باره اِعراب‌ و غريب‌ قرآن‌ است‌.
۳) الاَمالی يا غُرَرُالفوائد و دُرَرُالقلائد ، از سيد مرتضی عَلَم‌الهُدی (متوفی ۴۳۶) كه‌ از تفاسير لغوی، نحوی، بلاغی و كلامی و از كتاب‌های مهم‌ سده پنجم‌ و حاكی از قوّت‌ حافظه‌ و مهارت‌ مؤلف‌ در لغت‌ و شعر است‌. مؤلف‌ در بررسي‌های لغوی، آرايی را پذيرفته‌ كه‌ متكی برلغات‌ اصيل‌ و اشعار قديم‌ عرب‌ است‌ ( گولدتسيهر، ص۱۳۷ـ۱۳۹؛ذهبی، ج۱، ص۳۸۸ـ ۳۹۹). برخی ويژگي‌های ادبی اين‌ كتاب‌ عبارت‌ است‌ از: پرداختن‌ به‌ مباحث‌ لغوی ( ذهبی، ج۱، ص۱۳)، مباحث‌ نحوی ( ذهبی، ج۱، ص۵۰۴ـ۵۰۵)، استشهاد به‌ اشعار شاعران‌ قديم‌ برای تبيين‌ معانی الفاظ‌ قرآن‌ ( ذهبی، ج۱، ص۴۵۳)، توجه‌ به‌ گويش‌های گوناگون‌ (ذهبی، ج۱، ص۲۹۳) و مباحث‌ بلاغی ( ذهبی، ج۲، ص۷۱ـ۷۵؛ ذهبی، ج۲، ص۱۴۴ـ۱۴۵؛ ذهبی، ج۲، ص۱۵۴ـ۱۵۵)
۴) التبيان‌ فی تفسيرالقرآن‌ ، از ابوجعفر طوسی (متوفی ۴۶۰)، كه‌ از تفاسير مهمِ شيعه‌ است‌.
۵) البسيط‌ ، از واحدی نيشابوری (متوفی ۴۶۸)، كه‌ به‌ نوشته حاجی خليفه‌ تفسيری نحوی است‌.
۶) كشف‌المشكلات‌، از علی بن‌ حسين‌ اصفهانی جامع‌ (متوفی پس‌ از ۵۳۵)، كه‌ به‌ نوشته زركلی درباره علت‌های نحوی و لغويِ قرائت‌های قرآن‌ است‌.
۷) الكشّاف‌ عن‌ حَقائق‌ غوامض‌التنزيل‌ و عيون‌الاَقاويل‌ فی وجوه‌التأويل‌ ، از محمود بن‌ عمر زمخشری، كه‌ از كامل‌ترين‌ تفاسير بلاغی و نحوی قرآن‌ كريم‌ است‌ . ابن‌خَلْدون‌ (ابن‌خلدون‌، ج۱: مقدمه‌ ، ص۵۵۵ ـ۵۵۶) آن‌ را از بهترين‌ تفاسير ادبی می‌داند ولی نسبت‌ به‌ ديدگاه‌های اعتزالی او معترض‌ است‌ (ذهبی، ج۱، ص۴۳۳ـ۴۴۶؛ضيف‌، ص۲۴۳ـ۲۶۵). در اين‌ تفسير، مباحث‌ نحوی بتفصيل‌ مطرح‌ شده‌ است‌ . برخی از آرا و مباحث‌ بلاغی زمخشری در اين‌ تفسير عبارت‌اند از: بحث‌ درباره تشبيه‌ ، مجاز بودن‌ كنايه‌ و تفاوت‌ تعريض‌ و كنايه‌. در اين‌ كتاب‌ مسائل‌ مهم‌ علوم‌ معانی و بيان‌ و بديع‌ بتفصيل‌ مطرح‌ شده‌ است‌ (عبداللّه‌ بن‌ حسين‌ عكبری، املاء مُامَنّ به‌الرّحمن‌ من‌ وجوه‌ الاعراب‌ والقراءات‌ فی جميع‌القرآن‌ ،ص‌ ۱۵۸ـ۱۸۹، چاپ‌ ابراهيم‌ عطوه‌عوض‌، قاهره‌ ۱۳۸۹، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۶۱ ش‌؛حوفی، ص۲۰۵ـ۲۳۱).
۸) المُحَرَّرالوَجيز فی تفسيرالكتاب‌العَزيز، از ابن‌عَطيّه‌ اندلسی (متوفی ۵۴۱ يا ۵۴۶). اهتمام‌ او در اين‌ تفسير به‌ مسائل‌ ادبی بوده‌ است‌ ( منيع‌ عبدالحليم‌ محمود، ص۱۲۶؛
ذهبی، ج۱، ص۲۳۳). وی به‌ بسياری از كتاب‌های لغت‌ و نحو مراجعه‌ كرده‌، ازين‌رو، كتابش‌ در اين‌ دو زمينه‌ بسيار معروف‌ است‌ (ابن‌عطيه‌، ج۱، مقدمه‌، ص۴، ۸). به‌ نوشته ابن‌خلدون‌ (ابن‌خلدون‌، ج۱: مقدمه‌ ، ص۵۵۵)، اين‌ تفسير در ميان‌ مردم‌ مغرب‌ و اندلس‌ شهرت‌ داشته‌ و قُرطُبی از شيوه او پيروی كرده‌ است‌. چند ويژگی عمده اين‌ تفسير عبارت‌ است‌ از: تفصيل‌ مباحث‌ نحوی ، استشهاد فراوان‌ به‌ اشعار عربی و تحليل‌ نحوی قرائت‌ها .
۹) مَجْمَع‌البَيان‌ فی تفسيرالقرآن‌، از فضل‌ بن‌ حسن‌ طَبْرِسی (متوفی ۵۴۸) كه‌ به‌ گفته مؤلف‌ (فضل‌ بن‌ حسن‌ طبرسی، مجمع‌البيان‌ فی تفسيرالقرآن‌ ، ج۱، ص۷۷، چاپ‌ هاشم‌ رسولی محلاتی و فضل‌اللّه‌ يزدی طباطبائی، بيروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸)، در مباحث‌ ادبی و نحوی تكيه‌گاه‌ ديگران‌ است‌. ويژگی بارز اين‌ تفسير، نظم‌ و ترتيب‌ در عرضه مباحث‌ است‌. در مباحث‌ لغوی، به‌ طور دقيق‌ با استعانت‌ از اشعار عربی مباحثی را مطرح‌ می كند (فضل‌ بن‌ حسن‌ طبرسی، مجمع‌البيان‌ فی تفسيرالقرآن‌ ، ج۱، ص۱۹۶، چاپ‌ هاشم‌ رسولی محلاتی و فضل‌اللّه‌ يزدی طباطبائی، بيروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸) و در مباحث‌ نحوی به‌ اندازه لازم‌ به‌ بحث‌ می پردازد (فضل‌ بن‌ حسن‌ طبرسی، مجمع‌البيان‌ فی تفسيرالقرآن‌ ، ج۱، ص۱۷۶، چاپ‌ هاشم‌ رسولی محلاتی و فضل‌اللّه‌ يزدی طباطبائی، بيروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸ ؛عبداللّه‌ بن‌ حسين‌ عكبری، املاء مُامَنّ به‌الرّحمن‌ من‌ وجوه‌ الاعراب‌ والقراءات‌ فی جميع‌القرآن‌ ،ص‌ ۱۲۴ـ۱۲۵، چاپ‌ ابراهيم‌ عطوه‌عوض‌، قاهره‌ ۱۳۸۹، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۶۱ ش‌ ؛ذهبی، ج۲، ص۹۵ـ ۹۸).
۱۰) تفسير جوامع‌الجامع‌ ، از همان‌ مؤلف‌. وی در آن‌ به‌ تفسير زمخشری نظر داشته‌ است‌ ( فضل‌ بن‌ حسن‌ طبرسی، تفسير جوامع‌الجامع‌ ، ج۱، ص۲ـ۳، چاپ‌ ابوالقاسم‌ گرجی، تهران‌ ۱۳۴۷ ش‌ ) و به‌ مباحث‌ لغوی، نحوی و بلاغی پرداخته‌ ( فضل‌ بن‌ حسن‌ طبرسی، تفسير جوامع‌الجامع‌ ، ج۱، ص۹، چاپ‌ ابوالقاسم‌ گرجی، تهران‌ ۱۳۴۷ ش‌ ؛ فضل‌ بن‌ حسن‌ طبرسی، تفسير جوامع‌الجامع‌ ، ج۱، ص۲۴۹، چاپ‌ ابوالقاسم‌ گرجی، تهران‌ ۱۳۴۷ ش‌ ؛ فضل‌ بن‌ حسن‌ طبرسی، تفسير جوامع‌الجامع‌ ، ج۱، ص۳۴۰، چاپ‌ ابوالقاسم‌ گرجی، تهران‌ ۱۳۴۷ ش‌ ) و آرای نحويان‌ بصره‌ و كوفه‌ را بررسی كرده‌ ( فضل‌ بن‌ حسن‌ طبرسی، تفسير جوامع‌الجامع‌ ، ج۱، ص۱۵، چاپ‌ ابوالقاسم‌ گرجی، تهران‌ ۱۳۴۷ ش‌ ) و از اَمثال‌ رايج‌ نيز بهره‌ برده‌ است‌ ( فضل‌ بن‌ حسن‌ طبرسی، تفسير جوامع‌الجامع‌ ، ج۱، ص۲۳، چاپ‌ ابوالقاسم‌ گرجی، تهران‌ ۱۳۴۷ ش‌ ؛ فضل‌ بن‌ حسن‌ طبرسی، تفسير جوامع‌الجامع‌ ، ج۱، ص۲۰۷، چاپ‌ ابوالقاسم‌ گرجی، تهران‌ ۱۳۴۷ ش‌).
۱۱) مَفاتيح‌الاَسرار و مَصابيح‌الاَبرار، از محمد بن‌ عبدالكريم‌ شهرستانی (متوفی ۵۴۸). در اين‌ تفسير پس‌ از هر آيه‌، مباحثی در باره لغت‌ و معانی (محمد بن‌ عبدالكريم‌ شهرستانی، تفسيرالشهرستانی، المسمی مفاتيح ‌الاسرار و مصابيح‌الابرار ، ج۱، ص۲۴۳، چاپ‌ محمدعلی آذرشب‌، تهران‌ ۱۳۷۶ ش‌)، نحو (محمد بن‌ عبدالكريم‌ شهرستانی، تفسيرالشهرستانی، المسمی مفاتيح ‌الاسرار و مصابيح‌الابرار ، ج۱، ص۲۲۸، چاپ‌ محمدعلی آذرشب‌، تهران‌ ۱۳۷۶ ش‌ ) با استشهاد به‌ اشعار عربی (محمد بن‌ عبدالكريم‌ شهرستانی، تفسيرالشهرستانی، المسمی مفاتيح ‌الاسرار و مصابيح‌الابرار ، ج۱، ص۲۱۹، چاپ‌ محمدعلی آذرشب‌، تهران‌ ۱۳۷۶ ش‌؛ محمد بن‌ عبدالكريم‌ شهرستانی، تفسيرالشهرستانی، المسمی مفاتيح ‌الاسرار و مصابيح‌الابرار ، ج۱، ص۲۲۹، چاپ‌ محمدعلی آذرشب‌، تهران‌ ۱۳۷۶ ش‌ ) مطرح‌ شده‌ است‌. مؤلف‌ در آغاز تفسير (محمد بن‌ عبدالكريم‌ شهرستانی، تفسيرالشهرستانی، المسمی مفاتيح ‌الاسرار و مصابيح‌الابرار ، ج۱، ص۱۷۲ـ۱۷۴، چاپ‌ محمدعلی آذرشب‌، تهران‌ ۱۳۷۶ ش‌) از دانشمندان‌ لغت‌ و نحو و تفسير، همچون‌ فَرّاء، زَجّاج‌، كَسائی، ابن‌ سَلّام‌، ابوعُبَيْده‌ و قُطْرُب‌، كه‌ از آثار آنان‌ استفاده‌ كرده‌، ياد نموده‌ است‌.
۱۲) التفسيرالكبير يا مَفاتيح‌الغَيْب‌ ، از فخررازی (متوفی ۶۰۶). برخی از ويژگي‌های ادبی اين‌ تفسير عبارت‌ است‌ از: بررسيهای عميق‌ لغوی با استناد به‌ اشعار عربی (محمد بن‌ عمر فخررازی، التفسيرالكبير ،ج‌ ۱، ص۱۵۶ـ۱۶۴، قاهره‌؛ محمد بن‌ عمر فخررازی، التفسيرالكبير ، ج۲، ص۱۲ـ۱۳، قاهره‌ ؛ محمد بن‌ عمر فخررازی، التفسيرالكبير ، ج۲، ص‌۶۸، قاهره‌ ) و پرداختن‌ به‌ مباحث‌ نحوی (محمد بن‌ عمر فخررازی، التفسيرالكبير ، ج۱، ص۹۶ـ۱۰۰، قاهره‌ ) و مباحث‌ بلاغی (محمد بن‌ عمر فخررازی، التفسيرالكبير ، ج۲، ص۷۲، قاهره‌ ؛ محمد بن‌ عمر فخررازی، التفسيرالكبير ، ج۲، ص۷۴ـ ۷۵، قاهره‌؛ ماهر مهدی هلال‌، فخرالدين‌الرازی بلاغياً ، ص۱۸۷ـ۲۵۵، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷ ).
۱۳) الجامع‌ لِأَحكام‌القرآن‌ ، از محمد بن‌ احمدانصاری قُرْطُبی (متوفی ۶۷۱) كه‌ به‌ تفسير فقهی شهرت‌ يافته‌ ولی مباحث‌ ادبی آن‌ بسيار شايان‌ توجه‌ است‌ ،مانند بررسي‌های لغوی، توجه‌ فراوان‌ به‌ مباحث‌ نحوی و مسائل‌ بلاغی( قرطبی، ج۱، جزء ۱، ص۱۳۶ـ ۱۳۸؛ قرطبی، ج۱، جزء ۱، ص۲۱۰ـ۲۱۱؛قرطبی، ج۱، جزء ۲، ص۲۳۹ـ۲۴۱ ).
۱۴) اَنوارالتَّنزيل‌ و اَسرارالتّأويل‌ ، از عبداللّه‌ بن‌ عمر بَيْضاوی (متوفی ۶۸۵ يا ۶۹۱). پرداختن‌ به‌ مباحث‌ لغوی و نحوی (عبداللّه ‌بن‌ عمر بيضاوی، انوارالتنزيل‌ و اسرارالتأويل‌ ،ج‌ ۱، ص۱۵، مصر ۱۳۸۸/۱۹۶۸، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۶۳ ش‌؛ عبداللّه ‌بن‌ عمر بيضاوی، انوارالتنزيل‌ و اسرارالتأويل‌ ،ج‌ ۱، ص۶۶، مصر ۱۳۸۸/۱۹۶۸، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۶۳ ش‌؛ عبداللّه ‌بن‌ عمر بيضاوی، انوارالتنزيل‌ و اسرارالتأويل‌ ،ج‌ ۱، ص۱۰۳، مصر ۱۳۸۸/۱۹۶۸، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۶۳ ش‌)، استشهاد فراوان‌ به‌ اشعار عرب‌ (عبداللّه ‌بن‌ عمر بيضاوی، انوارالتنزيل‌ و اسرارالتأويل‌ ،ج‌ ۱، ص۱۸، مصر ۱۳۸۸/۱۹۶۸، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۶۳ ش‌ ؛ عبداللّه ‌بن‌ عمر بيضاوی، انوارالتنزيل‌ و اسرارالتأويل‌ ،ج‌ ۱، ص۱۳۷، مصر ۱۳۸۸/۱۹۶۸، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۶۳ ش‌ )، اشاره‌ به‌ اختلافات‌ نحوی دو مكتب‌ بصره‌ و كوفه‌ (عبداللّه ‌بن‌ عمر بيضاوی، انوارالتنزيل‌ و اسرارالتأويل‌ ، ج۱، ص۸۳، مصر ۱۳۸۸/۱۹۶۸، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۶۳ ش‌ ) و تحليل‌ نحوی قرائت‌ها (عبداللّه ‌بن‌ عمر بيضاوی، انوارالتنزيل‌ و اسرارالتأويل‌ ، ج۱، ص۱۲۱، مصر ۱۳۸۸/۱۹۶۸، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۶۳ ش‌؛ عبداللّه ‌بن‌ عمر بيضاوی، انوارالتنزيل‌ و اسرارالتأويل‌ ، ج۱، ص۱۲۳، مصر ۱۳۸۸/۱۹۶۸، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۶۳ ش‌) برخی از ويژگي‌های ادبی اين‌ تفسير است‌.
۱۵) مَدارِكُ التَّنزْيل‌ و حَقائِقُ التّأويل‌ ، از عبداللّه‌ بن‌ احمد نَسَفی (متوفی ۷۰۱ يا ۷۱۰) كه‌ تلخيصی است‌ از دو تفسير زمخشری و بَيْضاوی با افزودن‌ وجوه‌ اِعراب‌ و ذكر گفته‌های نحويان‌ و اشاره‌ای مستمر به‌ شاهكارهای بلاغی قرآن‌ (ابواليقضان‌ عطيه‌ جبوری، دراسات‌ فی التفسير و رجاله‌ ، قسم‌ ۱، ص۱۱۴، قاهره‌ ۱۹۷۱ ؛
صبحی صالح‌، مباحث‌ فی علوم‌ القرآن‌ ، ص۲۹۳، بيروت‌ ۱۹۹۰؛
عبداللّه‌ بن‌ احمد نسفی، تفسير القرآن‌ الجليل‌، المسمی بمدارك‌ التنزيل‌ و حقائق‌التأويل‌ ، ج۱، ص۵، بيروت‌: دارالكتاب ‌العربی؛عبداللّه‌ بن‌ احمد نسفی، تفسير القرآن‌ الجليل‌، المسمی بمدارك‌ التنزيل‌ و حقائق‌التأويل‌ ، ج۱، ص۲۳، بيروت‌: دارالكتاب ‌العربی ؛عبداللّه‌ بن‌ احمد نسفی، تفسير القرآن‌ الجليل‌، المسمی بمدارك‌ التنزيل‌ و حقائق‌التأويل‌ ، ج۱، ص۳۸۶، بيروت‌: دارالكتاب ‌العربی ؛عبداللّه‌ بن‌ احمد نسفی، تفسير القرآن‌ الجليل‌، المسمی بمدارك‌ التنزيل‌ و حقائق‌التأويل‌ ، ج۱، ص۵۶۵، بيروت‌: دارالكتاب ‌العربی ).
۱۶) غَرائبُ القرآن‌ و رغائب‌الفرقان‌ ، از نظام‌الدين‌ اَعْرَج‌ نيشابوری (متوفی ۷۲۸) كه‌ به‌ گفته مؤلف‌ در حل‌ مشكلات‌ تفسير كشّاف‌ زمخشری است‌ و در توضيح‌ الفاظ‌ قرآن‌ كريم‌، كنايه‌ها، مجازها و استعاره‌ها تأليف‌ شده‌ است‌. وی در پايان‌ تفسير ، منابع‌ كتابش‌ را بر شمرده‌ و از جمله‌ منابع‌ خود در مسائل‌ ادبی از الصحاح‌ جوهری، الكشّاف‌ زمخشری، تفسيركبير فخررازی و المفتاح‌ يا مفتاح‌العلوم‌ سكاكی نام‌ برده‌ است‌.
۱۷) البَحْرالمُحيط‌ ، از ابوحَيّان‌ غرناطی (متوفی ۷۴۵). به‌ نوشته مؤلف‌ ( ابوحيان‌ غرناطی، تفسيرالبحرالمحيط‌ ، ج۱، ص۳ـ۵، بيروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳ )، نكته‌های لطيف‌ علم‌ بيان‌ و دقايق‌ علم‌ اِعراب‌ در آن‌ آمده‌ و پس‌ از بررسي‌های لغوی و نحوی، به‌طور جداگانه‌ به‌ نكات‌ علم‌ بيان‌ و بديع‌ اشاره‌ شده‌ است‌. مؤلف‌ ( ابوحيان‌ غرناطی، تفسيرالبحرالمحيط‌ ، ج۱، ص۹ـ۱۱، بيروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳ ) تصريح‌ كرده‌ كه‌ از تفسير زمخشری و ابن‌عَطيّه‌ استفاده‌ كرده‌ است‌. وی در ذكر مسائل‌ صرفی (ابوحيان‌ غرناطی، تفسيرالبحرالمحيط‌ ، ج۱، ص۲۳، بيروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳ ) و نحوی ( ابوحيان‌ غرناطی، تفسيرالبحرالمحيط‌ ، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، بيروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳ ) زياده‌ روی كرده‌ تا بدانجا كه‌ برخی، كتاب‌ او را به‌ كتاب‌های نحو نزديك‌تر می بينند تا به‌ كتاب‌های تفسير ( ذهبی، ج۱، ص۳۰۱). مؤلف‌ در كنار مسائل‌ صرفی و نحوی به‌ مسائل‌ بلاغی قرآن‌ كريم‌ هم‌ پرداخته‌ ( ابوحيان‌ غرناطی، تفسيرالبحرالمحيط‌ ، ج۱، ص۵۰ـ۵۱، بيروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳ ؛ ابوحيان‌ غرناطی، تفسيرالبحرالمحيط‌ ، ج۱، ص۱۸۶، بيروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳) و به‌ اشعار عربی نيز استشهاد فراوان‌ كرده‌ است‌ (ابوحيان‌ غرناطی، تفسيرالبحرالمحيط‌ ، ج۱، ص۱۷۲، بيروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳ ؛ ابوحيان‌ غرناطی، تفسيرالبحرالمحيط‌ ، ج۱، ص۲۰۲، بيروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳). ابوحيّان‌ تفسير خود را تلخيص‌ نمود و آن‌ را النَّهْرالمادّ من‌البَحْر ناميد.
۱۸) تفسيرالقرآن‌ ، از احمد بن‌ يوسف‌ سَمين‌ حلبی (متوفی ۷۵۶) كه‌ به‌ نوشته حاجی خليفه‌ از بهترين‌ تفاسيری است‌ كه‌ به‌ دانشهای پنج‌گانه اِعراب‌، تصريف‌، لغت‌، معانی و بيان‌ پرداخته‌ است‌ ولی برخی آن‌ را مشتمل‌ بر حشو و تطويل‌ دانسته‌اند. مؤلف‌، آثار ديگری نيز در اِعراب‌ و غريب‌القرآن‌ دارد.
۱۹) تفسيرالقرآن‌العظيم‌ ، از ابن‌كثير دمشقی (متوفی ۷۷۴) كه‌ علاوه‌ بر پرداختن‌ به‌ مسائل‌ لغت‌ و نحو و بلاغت‌، توجه‌ فراوانی به‌ اشعار عربی نموده‌ است‌. اهداف‌ او را از اين‌ كار میتوان‌ چنين‌ دسته‌بندی كرد: استشهاد به‌ اشعار برای معانی لغات‌ (ابن‌كثير، تفسير القرآن‌ العظيم‌ ، ج۱، ص۸۸، بيروت‌ ۱۴۱۲؛ ابن‌كثير، تفسير القرآن‌ العظيم‌ ، ج۱، ص۲۷۷ـ ۲۷۸، بيروت‌ ۱۴۱۲)، اشاره‌ به‌ وقايع‌ و اشعار مهم‌ در تفسير آيات‌ و بيان‌ مسائل‌ تاريخی (ابن‌كثير، تفسير القرآن‌ العظيم‌ ، ج۱، ص۲۵۵، بيروت‌ ۱۴۱۲ ؛ ابن‌كثير، تفسير القرآن‌ العظيم‌ ، ج۱، ص۴۹۹ـ۵۰۰، بيروت‌ ۱۴۱۲) و اشاره‌ به‌ اشعاری كه‌ با توجه‌ به‌ مضامين‌ قرآن‌ كريم‌ سروده‌ شده‌ (ابن‌كثير، تفسير القرآن‌ العظيم‌ ، ج۱، ص۴۷۱ـ ۴۹۸، بيروت‌ ۱۴۱۲) و بيانگر تأثير قرآن‌ بر شعر عربی است‌.
۲۰) بَصائِر ذَوِی التَّمْييزفی لَطائفِ الكتابِ العزيز، از مجدالدين‌ محمد بن‌ يعقوب‌ فيروزآبادی. مؤلف‌ به‌ ترتيب‌ الفبايی، مطالبی را تحت‌ عنوان‌ «بصيرت‌» آورده‌ و در آغاز هر يك‌ از باب‌ها مباحث‌ ادبی راجع‌ به‌ آن‌ حرف‌ را گرد آورده‌ است‌. مثلاً، مباحث‌ حرف‌ الف‌ را از جهت‌ نحوی و صرفی و زبان‌شناسی، با تكيه‌ بر اشعار مطرح‌ كرده‌ ( محمد بن‌ يعقوب‌ فيروزآبادی، بصائر ذوی التمييز فی لطائف‌ الكتاب‌ العزيز ، ج۲، ص۴ـ۱۱، چاپ‌ محمدعلی نجار، بيروت‌ ) كه‌ حاوی مطالب‌ ارزشمندی است‌. وی در ضمن‌ مباحث‌ لغوی، به‌ اصل‌ واژگان‌ اشاره‌ كرده‌ و از معانی و وجوه‌ كاربرد آنها ياد نموده‌ (محمد بن‌ يعقوب‌ فيروزآبادی، بصائر ذوی التمييز فی لطائف‌ الكتاب‌ العزيز ، ج۲، ص۱۱۳ـ۱۱۴، چاپ‌ محمدعلی نجار، بيروت‌ ) و مباحث‌ نحوی را نيز با تكيه‌ بر كاربرد آنها در آيات‌ قرآن‌ مطرح‌ كرده‌ است‌ (محمد بن‌ يعقوب‌ فيروزآبادی، بصائر ذوی التمييز فی لطائف‌ الكتاب‌ العزيز ، ج۲، ص۱۹۰ـ ۱۹۵، چاپ‌ محمدعلی نجار، بيروت‌ ).
۲۱) ارشادالعقل‌السَّليم‌ الی مَزاياالقرآن‌الكريم‌ ، از ابوالسُّعود محمد عِمادی (متوفی ۹۸۲) كه‌ با ذوق‌ بلاغی، مباحث‌ اعجاز قرآن‌ را مطرح‌ ساخته‌ است‌ (صالح‌، ص۲۹۳). اين‌ تفسير اهميت‌ خاصی دارد تا بدانجا كه‌ آن‌ را معتبرترين‌ تفسير، پس‌ از تفسير زمخشری و بَيْضاوی، دانسته‌اند (ذهبی، ج۱، ص۳۲۸ـ۳۲۹). ابوالسّعود در كنار مباحث‌ بلاغی، مباحث‌ صرفی و نحوی را با استناد به‌ اشعار عربی مطرح‌ كرده‌ است‌ .
۲۲) تفسير روح‌البيان، از اسماعيل‌ حقّی (متوفی ۱۱۳۷) كه‌ تفسيری صوفيانه‌ و حاوی مباحث‌ لغوی و بيانی است‌ و ابيات‌ و جملاتی به‌ فارسی و تركی در آن‌ آمده‌ است‌ (منيع‌ عبدالحليم‌ محمود، ص۲۶۷ـ ۲۶۸). مؤلف‌، استشهاد فراوانی به‌ ابيات‌ فارسی كرده‌ و غالباً نام‌ شاعران‌ را نيز ذكر نموده‌ است‌ (اسماعيل‌ بن‌ مصطفی حقی، تفسير روح‌البيان‌ ، ج۱، ص۳، بيروت‌ ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵؛اسماعيل‌ بن‌ مصطفی حقی، تفسير روح‌البيان‌ ، ج۱، ص۲۵۲، بيروت‌ ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵).
۲۳) فَتح‌القديرالجامعُ بينَ فَنّيِ الروايه والدرايه من‌ علم‌التفسير، از محمد بن‌ علی شَوْكانی (متوفی ۱۲۵۰). به‌ تصريح‌ مؤلف‌ ( محمد بن‌ علی شوكانی، فتح‌القدير ، ج۱، ص۱۳، بيروت‌: داراحياءالتراث‌ العربی )، بيشترين‌ نصيب‌ وی از معانی لغوی، اِعراب‌ و مطالب‌ بيانی بوده‌ است‌. وی مطالب‌ فراوانی از دانشمندان‌ لغت‌، همچون‌ ابن‌فارِس‌ و اَزْهَری هروی، نقل‌ كرده‌ است‌ (محمد بن‌ علی شوكانی، فتح‌القدير ، ج۱، ص۳۳، بيروت‌: داراحياءالتراث‌ العربی؛ محمد بن‌ علی شوكانی، فتح‌القدير ، ج۱، ص۹۷، بيروت‌: داراحياءالتراث‌ العربی ) و به‌ مسائل‌ نحوی و بلاغی با استناد به‌ اشعار عرب‌ توجه‌ فراوان‌ دارد (محمد بن‌ علی شوكانی، فتح‌القدير ، ج۱، ص۴۵، بيروت‌: داراحياءالتراث‌ العربی ؛ محمد بن‌ علی شوكانی، فتح‌القدير ، ج۱، ص۵۲، بيروت‌: داراحياءالتراث‌ العربی؛ محمد بن‌ علی شوكانی، فتح‌القدير ، ج۱، ص۲۰۸، بيروت‌: داراحياءالتراث‌ العربی ).
۲۴) روح‌المعانی فی تفسيرالقرآن‌العظيم‌ والسَّبع‌المَثانی ، از محمود آلوسی بغدادی (متوفی ۱۲۷۰). توجه‌ جدّی مؤلف‌ به‌ مسائل‌ نحوی تا بدانجاست‌ كه‌ وی را از مفسّر بودن‌ دور می كند (ذهبی، ج۱، ص۳۳۸). برخی از ويژگي‌های ادبی اين‌ تفسير، تفصيل‌ در مطالب‌ نحوی ( محمود بن‌ عبداللّه‌ آلوسی، روح‌المعانی ، ج۱، ص‌۲۳۲ـ ۲۳۳، بيروت‌: داراحياءالتراث‌ العربی؛ محمود بن‌ عبداللّه‌ آلوسی، روح‌المعانی ، ج۲، ص۸۷ ـ ۸۸، بيروت‌: داراحياءالتراث‌ العربی )، استشهاد بسيار به‌ اشعار عربی (محمود بن‌ عبداللّه‌ آلوسی، روح‌المعانی ، ج۱، ص۲۸۲ـ۳۶۱، بيروت‌: داراحياءالتراث‌ العربی، ) و پرداختن‌ به‌ مسائل‌ بلاغی است‌ (محمود بن‌ عبداللّه‌ آلوسی، روح‌المعانی ، ج۱، ص۱۶۰ـ۱۶۳، بيروت‌: داراحياءالتراث‌ العربی).
فهرست منابع‌:
(۱) آقابزرگ‌ طهرانی، الذریعه؛
(۲) محمود بن‌ عبداللّه‌ آلوسی، روح‌المعانی ، بيروت‌: داراحياءالتراث‌ العربی؛
(۳) ابراهيم‌ عطوه‌ عوض‌، من‌الطبری الی سيد قطب‌: دراسات‌ فی مناهج‌التفسير و مذاهبه‌ ، قاهره‌ ۱۴۲۱/۲۰۰۰؛
(۴) ابن‌ انباری، البيان‌ فی غريب‌ اعراب‌القرآن‌ ، چاپ‌ طه‌ عبدالحميدطه‌، مصر، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۲ ش‌؛
(۵) ابن‌بابويه‌، معانی الاخبار، چاپ‌ علی اكبر غفاری، قم‌ ۱۳۶۱ ش‌؛
(۶) ابن‌جنّی، الخصائص‌ ، چاپ‌ محمدعلی نجار، قاهره‌ ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۷؛
(۷) ابن‌جنّی، المحتسب‌ فی تبيين‌ وجوه‌ شواذالقراءات‌ والايضاح‌ عنها ، چاپ‌ محمد عبدالقادر عطا، بيروت‌ ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸؛
(۸) ابن‌ خالويه‌، اعراب‌ القراءات‌ السبع‌ و عللها ، چاپ‌ عبدالرحمان‌بن‌ سليمان‌ عثيمين‌، قاهره‌ ۱۴۱۳/۱۹۹۲؛
(۹) ابن‌ خالويه‌، اعراب‌ ثلاثين‌ سوره من‌ القرآن‌الكريم‌ ، بيروت‌ ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛
(۱۰) ابن‌خلدون‌، تاریخ ابن خلدون؛
(۱۱) ابن‌عطيه‌، تفسير ابن‌عطيه المحررالوجيز فی تفسيرالكتاب‌العزيز ، چاپ‌ رحالی فاروق‌ و ديگران‌، دوحه‌ ۱۳۹۸/۱۹۷۷؛
(۱۲) ابن‌قتيبه‌، تأويل‌ مشكل‌ القرآن‌ ، چاپ‌ احمد صقر، قاهره‌ ۱۳۹۳/۱۹۷۳؛
(۱۳) ابن‌قتيبه‌، تفسير غريب‌ القرآن‌ ، چاپ‌ احمد صقر، قاهره‌ ۱۳۷۸/۱۹۵۸؛
(۱۴) ابن‌كثير، تفسير القرآن‌ العظيم‌ ، بيروت‌ ۱۴۱۲؛
(۱۵) ابن‌نديم‌، الفهرست؛
(۱۶) ابن‌ هشام‌، مغنی الَّبيب‌ عن‌ كتب‌ الاعاريب‌ ، چاپ‌ محمد محيی الدين‌ عبدالحميد، قاهره‌؛
(۱۷) محمد بن‌ محمد ابوالسعود، تفسير ابی السعود، المسمی ارشاد العقل‌ السليم‌ الی مزايا القرآن‌ الكريم‌ ، بيروت‌: داراحياءالتراث‌ العربی؛
(۱۸) ابوحيان‌ غرناطی، تحفه الاريب‌ بما فی القرآن‌ من‌الغريب‌ ، چاپ‌ احمد مطلوب‌ و خديجه‌ حديثی، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷؛
(۱۹) ابوحيان‌ غرناطی، تفسيرالبحرالمحيط‌ ، بيروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲۰) معمر بن‌ مثنی ابوعبيده‌، مجازالقرآن‌ ، چاپ‌ محمد فؤاد سزگين‌، قاهره‌ ۱۹۸۸؛
(۲۱) احمد بن‌ محمد ابوعبيد هروی، كتاب‌ الغريبين‌: غريبی القرآن‌ و الحديث‌ ، حيدرآباد دكن‌ ۱۴۰۶ـ۱۴۰۷/ ۱۹۸۵ـ۱۹۸۶؛
(۲۲) ابوعلی فارسی، الحجه للقُراء السبعه ، چاپ‌ بدرالدين‌ قهوجی و بشير جويجاتی، دمشق‌ ۱۴۰۴/۱۹۸۴؛
(۲۳) اسماعيل‌ بغدادی، ايضاح‌المكنون‌ ؛
(۲۴) عبداللّه ‌بن‌ عمر بيضاوی، انوارالتنزيل‌ و اسرارالتأويل‌ ، مصر ۱۳۸۸/۱۹۶۸، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۶۳ ش‌؛
(۲۵) محمد اعلی بن‌ علی تهانوی، كتاب‌ كشاف‌ اصطلاحات‌ الفنون‌ ، چاپ‌ محمد وجيه‌ و ديگران‌، كلكته‌ ۱۸۶۲، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۹۶۷؛
(۲۶) عمرو بن‌ بحر جاحظ‌، كتاب‌ الحيوان‌ ، چاپ‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، مصر ۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۵ـ ۱۹۶۹، چاپ‌ افست‌ بيروت‌ ۱۳۸۸/ ۱۹۶۹؛
(۲۷) ابواليقضان‌ عطيه‌ جبوری، دراسات‌ فی التفسير و رجاله‌ ، قاهره‌ ۱۹۷۱؛
(۲۸) عبد القاهر بن‌ عبدالرحمان‌ جرجانی، دلائل ‌الاعجاز ، چاپ‌ محمد رشيد رضا، بيروت‌ ۱۳۹۸/۱۹۷۸؛
(۲۹) محمد بن‌ عبداللّه‌ حاكم‌ نيشابوری، المستدرك‌ علی الصحيحين‌، بيروت‌: دارالمعرفه‌؛
(۳۰) احمد بن‌ محمد حدادی سمرقندی، المدخل‌ لعلم‌ تفسير كتاب‌اللّه‌تعالی ، چاپ‌ صفوان‌ عدنان‌ داوودی، دمشق‌ ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸؛
(۳۱) اسماعيل‌ بن‌ مصطفی حقی، تفسير روح‌البيان‌ ، بيروت‌ ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵؛
(۳۲) محمد بن‌ علی حكيم‌ ترمذی، تحصيل‌ نظائرالقرآن، چاپ‌ حسنی نصرزيدان‌،‌ قاهره ۱۳۸۹/۱۹۶۹؛
(۳۳) احمدمحمد حوفی، الزمخشری ، مصر: الهيئه المصريه العامه للكتاب‌؛
(۳۴) خطيب‌ بغدادی، تاریخ بغدادی یا تاریخ مدینة السلام؛
(۳۵) محمد بن‌ علی داوودی، طبقات‌ المفسرين‌ ، بيروت‌ ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳؛
(۳۶) محمد حسين‌ ذهبی، التفسيروالمفسرون‌، قاهره‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛
(۳۷) حسين‌ بن‌ محمد راغب‌ اصفهانی، المفردات‌ فی غريب‌ القرآن، چاپ‌ محمد سيدكيلانی، بيروت‌؛
(۳۸) ابراهيم ‌بن‌ سری زجاج‌، اعراب ‌القرآن‌، چاپ‌ ابراهيم‌ ابياری، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
(۳۹) ابراهيم ‌بن‌ سری زجاج‌، معانی القرآن‌ و اعرابه‌ ، چاپ‌ عبدالجليل‌ عبده‌ شلبی، قاهره‌ ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴؛
(۴۰) محمد بن‌ بهادر زركشی، البرهان‌ فی علوم‌القرآن‌ ، چاپ‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، بيروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۴۱) زيد بن‌ علی(ع‌)، تفسير غريب ‌القرآن‌، چاپ‌ محمدجواد حسينی جلالی، قم‌ ۱۳۷۶ ش‌؛
(۴۲) محمد بن‌ عزيز سجستانی، غريب‌القرآن‌، المسمی بنزهه القلوب‌ ، بيروت‌ ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
(۴۳) فؤاد سزگين‌، تاريخ‌ التراث ‌العربی ، نقله‌ الی العربيه محمود فهمی حجازی، رياض‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۴۴) يوسف‌ بن‌ ابیبكر سكاكی، مفتاح‌العلوم‌ ، قاهره‌ ۱۳۵۶/۱۹۳۷؛
(۴۵) عمرو بن‌ عثمان‌ سيبويه‌، كتاب‌ سيبويه‌، چاپ‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، قاهره‌ ۱۳۸۵/ ۱۹۶۶، چاپ‌ افست‌ بيروت‌ ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛
(۴۶) عبدالرحمان‌ بن‌ ابی بكر سيوطی، الاتقان‌ فی علوم‌القرآن‌ ، چاپ‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌ ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۳ ش‌؛
(۴۷) عبدالرحمان‌ بن‌ ابی بكر سيوطی، بغيه الوعاه فی طبقات‌ اللغويين‌ و النحاه ، چاپ‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌ ۱۳۸۴؛
(۴۸) عبدالرحمان‌ بن‌ ابی بكر سيوطی، التحبير فی علم‌التفسير ، بيروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۴۹) محمد بن‌ حسين‌ شريف‌رضی، تلخيص‌ البيان‌ فی مجازات‌القرآن‌ ، چاپ‌ محمد عبدالغنی حسن‌، بيروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
(۵۰) محمد بن‌ علی شوكانی، فتح‌القدير ، بيروت‌: داراحياءالتراث‌ العربی؛
(۵۱) محمد بن‌ عبدالكريم‌ شهرستانی، تفسيرالشهرستانی، المسمی مفاتيح ‌الاسرار و مصابيح‌الابرار ، چاپ‌ محمدعلی آذرشب‌، تهران‌ ۱۳۷۶ ش‌؛
(۵۲) صاحب ‌بن‌ عباد، المحيط‌ فی اللغه ، چاپ‌ محمدحسن‌ آل‌ ياسين‌، بيروت‌ ۱۴۱۴/۱۹۹۴؛
(۵۳) صبحی صالح‌، مباحث‌ فی علوم‌ القرآن‌ ، بيروت‌ ۱۹۹۰؛
(۵۴) مصطفی صاوی جوينی، مدارس‌ التفسير القرآنی ، اسكندريه‌ ۱۹۹۲؛
(۵۵) شوقی ضيف‌، البلاغه: تطور و تاريخ‌ ، قاهره‌ ۱۹۶۵؛
(۵۶) احمد بن‌ مصطفی طاشكوپریزاده‌، كتاب‌ مفتاح‌السعاده و مصباح‌ السياده ، حيدرآباد دكن‌ ۱۴۰۰/۱۹۸۰؛
(۵۷) فضل‌ بن‌ حسن‌ طبرسی، تفسير جوامع‌الجامع‌ ، چاپ‌ ابوالقاسم‌ گرجی، تهران‌ ۱۳۴۷ ش‌؛
(۵۸) فضل‌ بن‌ حسن‌ طبرسی، مجمع‌البيان‌ فی تفسيرالقرآن‌ ، چاپ‌ هاشم‌ رسولی محلاتی و فضل‌اللّه‌ يزدی طباطبائی، بيروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۵۹) طبری، جامع‌؛
(۶۰) عبداللّه‌ بن‌ حسين‌ عكبری، املاء مُامَنّ به‌الرّحمن‌ من‌ وجوه‌ الاعراب‌ والقراءات‌ فی جميع‌القرآن‌ ، چاپ‌ ابراهيم‌ عطوه‌عوض‌، قاهره‌ ۱۳۸۹، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۶۱ ش‌؛
(۶۱) عبداللّه‌ بن‌ حسين‌ عكبری، التبيان‌ فی اعراب‌القرآن‌ ، چاپ‌ علی محمد بجاوی، قاهره‌ ۱۹۷۶، چاپ‌ افست‌ بيروت‌ ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
(۶۲) علی بن‌ حسين‌ علم‌الهدی، امالی المرتضی: غررالفوائد ودررالقلائد ، چاپ‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌ ۱۳۷۳/۱۹۵۴، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ؛
(۶۳) محمد بن‌ مسعود عيّاشی، التفسير ، قم‌ ۱۴۲۱؛
(۶۴) محمد بن‌ عمر فخررازی، التفسيرالكبير ، قاهره‌ ؛
(۶۵) يحيی بن‌ زياد فراء، معانی القرآن‌، چاپ‌ احمد يوسف‌ نجاتی و محمدعلی نجار، مصر ۱۹۵۵؛
(۶۶) خليل‌ بن‌ احمد فراهيدی، كتاب‌العين‌ ، چاپ‌ مهدی مخزومی و ابراهيم‌ سامرائی، قم‌ ۱۴۰۵؛
(۶۷) محمد بن‌ يعقوب‌ فيروزآبادی، بصائر ذوی التمييز فی لطائف‌ الكتاب‌ العزيز ، چاپ‌ محمدعلی نجار، بيروت‌ ؛
(۶۸) محمد بن‌ احمد قرطبی، الجامع‌لاحكام‌القرآن‌ ، قاهره‌ ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۳۶۴ ش‌؛
(۶۹) محمد بن‌ سليمان‌ كافيجی، كتاب‌التَيسير فی قواعد علم‌ التفسير ، چاپ‌ اسماعيل‌ جراح‌ اوغلی، آنكارا ۱۹۷۴؛
(۷۰) عمررضا كحّاله‌، علوم‌الدين‌ الاسلامی ، دمشق‌ ۱۳۹۴/۱۹۷۴؛
(۷۱) عبدالسلام‌ احمد گنونی، المدرسه القرآنيه فی المغرب‌ من‌الفتح‌الاسلامی الی ابن‌عطيه ، رباط‌ ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛
(۷۲) ايگناتس‌ گولدتسيهر، مذاهب‌ التفسير الاسلامی ، ترجمه عبدالحليم‌ نجار، قاهره‌ ۱۳۷۴/۱۹۵۵؛
(۷۳) ماهر مهدی هلال‌، فخرالدين‌الرازی بلاغياً ، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷؛
(۷۴) محمد بن‌ يزيد مبرّد، الكامل‌ ، چاپ‌ ابراهيم‌ دلجمونی ازهری، قاهره‌ ۱۳۳۹؛
(۷۵) محمد بن‌ يزيد مبرّد، المقتضب‌ ، چاپ‌ محمد عبدالخالق‌ عضيمه‌، بيروت‌ ۱۳۸۲/۱۹۶۳؛
(۷۶) مكی بن‌ ابی طالب‌ حموش‌، مشكل‌ اعراب‌ القرآن‌ ، چاپ‌ حاتم‌ صالح‌ ضامن‌، بيروت‌ ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
(۷۷) منيع‌ عبدالحليم‌ محمود، مناهج ‌المفسرين‌ ، قاهره‌ ۱۴۲۱/۲۰۰۰؛
(۷۸) عبداللّه‌ بن‌ احمد نسفی، تفسير القرآن‌ الجليل‌، المسمی بمدارك‌ التنزيل‌ و حقائق‌التأويل‌ ، بيروت‌: دارالكتاب ‌العربی؛
(۷۹) حسن‌ بن‌ محمد نظام ‌الاعرج‌، تفسيرغرائب‌ القرآن‌ و رغائب ‌الفرقان‌، چاپ‌ زكريا عميرات‌، بيروت‌ ۱۴۱۶/۱۹۹۶.



جعبه ابزار