• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفسیر در عصر جدید(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آنچه بیان شد گزارشی از فراز و فرود تفسیر در ادوار پیشین بود. به باور محمد هادی معرفت تفسیر در این دوران همگام با پیشرفت ادب و علوم و معارف گسترش یافت و جوانب مختلف فهم معانی قرآن در همه زمینه ها شکوفاتر گردید. البته دیری نپایید که با رکود علم در جهان اسلام و افول تمدن اسلامی به ویژه پس از فتنه مغول، تفسیر نیز از حرکت باز ایستاد و بیشتر تفاسیر به تلخیص یا شرح یا حاشیه تفاسیر پیشین تبدیل و فاقد هرگونه ابتکار و نوآوری قابل ذکری شدند، هرچند برخی از این اقتباس ها با ذوق لطیف و افزودن نکات ظریف انجام گرفته است. وی سپس نمونه هایی از هر دو نوع را یاد می کند.(معرفت، ج ۲، ص ۴۴۶ - ۴۴۹)
گسترش علم و فلسفه، نیازهای پیچیده جوامع برای راهیابی به معنویت و سعادت، دگرگون شدن لوازم و ابزار زندگی، درخواست از دین برای پاسخگویی به نیازهای بشر و جامعه و باور به توان قرآن برای پاسخگویی به نیازمندی های بشر در همه اعصار از ویژگی های عصر حاضرند که از قرن چهاردهم شروع می شود(معرفت، ج۲، ص۴۴۹-۴۵۱)، از این رو در عصر جدید تحولی بزرگ و همه جانبه در شیوه های تفسیری و سبک های مختلف آن و روش های جدید در تفسیر موضوعی پدیدار شد.(الشرقاوى، ص۹۲-۹۳)
تاریخ تفسیر در یک قرن اخیر با نهضت های اجتماعی، به ویژه نهضت های اصلاح دینی در سراسر جهان اسلام همراه بوده است. نهضت نوخواهی و نواندیشی در عالم اسلام، خاستگاه و خواسته های دینی و نیز دنیوی داشته است. سلسله جنبان نهضت های اصلاح طلبی در جهان اسلام، مواجهه گسترده با فرهنگ غرب بوده است که به شیوه مستقیم و غیرمستقیم بر ارزش ها و نگرش های جامعه اسلامی به ویژه و در درجه اول بر تحصیل کرده ها و روشنفکران اثر نهاده است. خصوصیت اصلی این نهضت ها در این بوده است که اسلام را دین پویا و یک نظام کامل دینی و دنیوی و اخلاقی، سیاسی، عبادی و اجتماعی می دیده اند.(خرمشاهى، تفسير و تفاسير، ص۱۵-۱۷)
تفسیرنگاری در قرن اخیر نه فقط به سبب انبوه تفاسیر با مکتب ها و مشرب های متفاوت بلکه به علت یاد شده و تحول دیدگاه تفسیرنویسی از دیدگاه فردی و اخروی به دیدگاه اجتماعی از هر قرن دیگر ممتاز است. بازگشت به قرآن و نهضت عظیم تفسیرنویسی در این دوره بارزترین مشخصه انقلاب اصلاحی فراگیر است(خرمشاهی، تفسير و تفاسير، ص۹-۱۰)؛ برای نمونه سید جمال الدین اسدآبادی و شیخ محمد عبده مقالات پرشور و برانگیزاننده خود را در نشریه العروة الوثقی به آیات قرآن و تفسیر آیاتی مستند می کردند که اهمیت اجتماعی بیشتری داشت.(خرمشاهی، تفسير و تفاسير، ص ۲۱ ـ ۵۱) شیخ محمد عبده مکتب جدیدی در تفسیر قرآن و متفاوت از مکتب تفسیرنویسی قدیم با دو ویژگی ابداع کرد: ۱. اعتماد بسیار به عقل در فهم مراد خداوند. ۲. کوشش برای توافق دادن اسلام با تمدن غرب یا ارزش ها و معیارهای جدید زندگی.(عبدالسلام، ص۲۱۷-۲۱۸) گفتنی است انکار معجزات و توجیه مادی آن ها از ضعف های تفسیر اوست.(ذهبى، ج ۲، ص ۵۶۷ - ۵۶۹) رشیدرضا شاگرد وی درس های تفسیر او را از ابتدای قرآن تا آیه ۱۲۶ سوره مبارک نساء دقیقاً مطابق نظر استاد در تفسیر المنار گرد آورد. سپس به همان سبک و سیاق، نگارش آن را تا آیه ۱۰۱ یوسف پیش برد. البته تفاوت عمده ای بین آرای رشیدرضا و عبده دیده نمی شود، جز اینکه وی معتقد به اصلاح نظام خلافت اسلامی به شکل صدر اسلام و گرایش افراطی به سلفی گری و دشمنی با شیعه بود.(خرمشاهی، تفسير و تفاسير، ص ۷۶ - ۹۰)
طنطاوی (م. ۱۳۵۸ ق.) شاگرد دیگر عبده تفسیر الجواهر فی تفسیرالقرآن را با گرایش افراطی به علم و قیاس حقایق قرآن با علوم جدید تدوین کرد.(خرمشاهی، تفسير و تفاسير، ص ۱۰۵ - ۱۱۱)
احمد مصطفی مراغی در تفسیر المراغی هرچند در سبک تفسیری و خطوط اصلی تابع مکتب تفسیری عبده است، برخلاف وی به آرای مفسران قدیم و احادیث رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) و سلف صالح آگاه تر و متعهدتر است و از تفسیر و توجیه آیات بر مبنای یافته های علوم جدید خودداری می کند.(عبدالسلام، ۲۱۱-۲۱۲)
جمال الدین قاسمی نیز در تفسیر مهم و مفصل خود محاسن التأویل متأثر از عبده است و از او به «الاستاذ الحکیم» یاد و حتی در مقدمه تفسیرش ۱۰ صفحه از مقدمه تفسیر عبده را نقل می کند.(عبدالسلام، ۵۳-۵۴) قاسمی هرچند نگرش سلفی دارد؛ ولی به علت فضل فراوانش تمایلات وهابیگری در او چندان ظاهر نیست، بلکه بیشتر اشعری گرا و اهل حدیث است و در کنار گرایش های نقلی او گرایش های عقلی نیز مشهودند. غالب منابع فکری و موارد نقل و نقد او آثار قدماست و از معاصران تنها به عبده توجه دارد و تفسیرش به سبک و سیاق تفاسیر قدیم است.(خرمشاهی، تفسير و تفاسير، ص ۹۵ - ۹۶)
سید قطب نیز از مصلحانی است که به قصد اصلاحگری به قرآن و تفسیر آن پرداخت و تفسیر فی ظلال القرآن را نگاشت.
محمود شلتوت نیز از مفسران مصری همین دوره است که نمی توان او را پیرو تفسیر عبده دانست و خود دارای سبک و سیاق مستقل و متفاوت از عبده است و در آثار تفسیریش از جمله تفسیر القرآن الکریم در برابر گرایش علمی ـ عقلی عبده گرایش سنتی ـ نقلی بارزی دارد.(خرمشاهی، تفسير و تفاسير، ص ۲۹- ۳۰)
در همین دوره طالقانی از مفسران و مصلحان مبارز شیعه نیز تفسیر فارسی خود پرتوی از قرآن (شامل سوره حمد تا آیه ۲۸ سوره نساء و جزء آخر قرآن) را با عنایت به مباحث اجتماعی و اصلاحی با گرایش هدایتی ـ تربیتی و توجه به مسائل علمی و اعجاز قرآن تدوین کرد.(خرمشاهی، تفسير و تفاسير، ص ۱۳۶- ۱۴۸)
علامه سید محمدحسین طباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.) از مفسران بزرگ معاصر نیز تفسیر کم نظیر المیزان فی تفسیر القرآن را به روش تفسیر قرآن به قرآن و با گرایش ادبی ـ اجتماعی تدوین کرده است. جمع بین دو روش تفسیر موضوعی و ترتیبی، توجه به وحدت موضوعی و انسجام سور(معرفت، ج ۲، ص ۴۹۸) و وحدت کلی حاکم بر همه قرآن(معرفت، ج ۲، ص ۴۹۸) از ویژگی های این تفسیرند.
شایان ذکر است افزون بر تفاسیر یاد شده در این دوره تفاسیر فراوان دیگری نیز در جهان اسلام نگارش شده اند که به برخی از مهم ترین آن ها اشاره می شود.
۱. اضواءالبیان فی ایضاح القرآن بالقرآن تألیف محمدامین بن محمد شنقیطی (م. ۱۳۹۳ ق.) فقیه مالکی موریتانیایی متمایل به ابن تیمیه و وهابی گری که به مدت ۳۰ سال در مسجد النبی تفسیر قرآن تدریس می کرده و تفسیرش را به روش قرآن به قرآن از ابتدای قرآن تا سوره حشر تدوین کرده و سپس شاگردش عطیه سالم آن را تا پایان قرآن به همان سبک مؤلف ادامه داده است.(خرمشاهى، دانشنامه، ج۱، ص۶۶۶-۶۶۷؛ ايازى، ص۲۹-۳۰)
۲. التحریروالتنویر نگاشته محمد طاهربن عاشور (م. ۱۳۹۳ ق.) از فقهای مالکی که در تونس منصب افتا را برعهده داشت. وی از داعیان اصلاح اجتماعی دینی در آنجا به شمار می رفت و در این زمینه نوشته های فراوانی دارد. تفسیر وی که در ۳۰ جزء با رویکرد اجتماعی، تربیتی، اخلاقی و سیاسی نگاشته شده از بهترین تفاسیر عصری و روزآمد به شمار می رود.(معرفت، ج ۲، ص ۵۰۶؛خرمشاهى، دانشنامه، ج۱، ص۶۸۵)
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۸، صفحه ۷۸
۳. الاساس فی التفسیر اثر سعید حوی (م. ۱۴۱۱ق.) از روشنفکران اسلامگرا که تفسیر خود را در مسیر اهداف تربیتی، اخلاقی و اجتماعی و با توجه به نکات ادبی و بلاغی نگاشت. وی مسئله وحدت موضوعی سور و آیات را مطرح کرد و از این راه آفاق گسترده ای را در تفسیر گشود. این تفسیر در نوع خود کم نظیر است و افزون بر نکات یاد شده به مسائل علمی ای پرداخته که گاه در قرآن بدان ها اشاره شده است.(معرفت، ج ۲، ص ۵۰۶)
۴. تفسیر القرآن و هو الهدی والفرقان تألیف سید احمد خان هندی که نخستین تفسیری است که راه تأویل به شیوه عصری را در تبیین مفاهیم قرآن گشود. وی با این پندار نادرست که معجزه نقض و خرق قوانین طبیعی است آن را نمی پذیرد و معجزات پیامبران در قرآن را تأویل می کند؛ برای نمونه شکافته شدن دریا برای حضرت موسی(علیه السلام) را جزر و مد تأویل می کند. او همچنین با این توجیه که قوانین طبیعی تخطی ناپذیرند، تأثیر دعا را رد می کند.(معرفت، ج ۲، ص ۵۰۹-۵۱۵)
۵. الهدایة والعرفان فی تفسیرالقرآن بالقرآن که تقریباً خلاصه ای از تفسیر سید احمد خان و به تقلید از او((معرفت، ج ۲، ص ۵۱۶)) و بر اساس تفسیر قرآن به قرآن تألیف شده است. مؤلف سعی کرده است قرآن را تنها از راه مراجعه به متن آن تفسیر کند، بر این اساس روایات را به کلی کنار نهاده و از این رهگذر بخشی از مطالب مسلم میان مسلمانان را انکار و ادعاهای عجیبی را به قرآن نسبت داده است(زنجانى، ص۳۶۴-۳۶۵)
۶ و ۷. دو تفسیر بیان المعانی(خرمشاهی، دانشنامه، ج ۱، ص ۶۷۹) اثر سید عبدالقادر ملاحویش آل غازی(ملاحويش، ج۱، ص۱-۲) (م. ۱۳۸۲ ق.) و التفسیر الحدیث تألیف عزة دروزه(عزّة دروزة، ج۱، ص۹-۱۰)(م. ۱۴۰۴ ق.) که بر اساس ترتیب نزول تدوین شده اند.
۸. التفسیر المنیر تألیف وهبه زحیلی که تفسیری جامع معقول و منقول و متناسب با اندیشه و فرهنگ و ادب معاصر است و با سبکی شیوا نوشته شده است.(معرفت، ج ۲، ص ۵۰۶)
۹. آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن تألیف علامه محمدجواد بلاغی (م. ۱۳۵۲ ق.) که شامل تفسیر قرآن از آغاز تا آیه ۵۷ سوره نساء و مقدمه ای در مباحث علوم قرآن است که در شناخت قرآن و دفاع از آن مطالب ارزشمندی را به روش تحلیلی و استدلالی ارائه کرده است.(خرمشاهی، دانشنامه، ج۱، ص۶۵۸)
۱۰. تقریب القرآن الی الاذهان اثر سید محمد شیرازی که با قلمی شیوا و روان افزون بر شرح و بسط لغوی و ادبی به مناسبت به مسائل کلامی، فقهی، اجتماعی و اخلاقی قرآن می پردازد.(معرفت، ج ۲، ص ۵۰۰)
۱۱. من هدی القرآن از سید محمدتقی مدرسی که تفسیری است تحلیلی و تربیتی، به روش قرآن به قرآن و پیراسته از مباحث جدلی و اسرائیلیات.(مدرسى، ج۱، ص۷۰-۷۳)
۱۲. تفسیر من وحی القرآن تألیف سید محمدحسین فضل الله که تفسیری تربیتی ـ اجتماعی است. به گفته معرفت این تفسیر به سبب داشتن سبک جالب ادبی و امتزاج آن با سبک علمی، ممتاز و برجسته است و خواننده را به خود جذب می کند.(معرفت، ج ۲، ص ۵۰۱ - ۵۰۲)
۱۳. تفسیر نمونه اثر آیة الله مکارم با همکاری جمعی از فضلای حوزه علمیه قم که تفسیری است با گرایش عصری و اجتماعی که به زبان روان و برای پاسخگویی به نیازهای نسل کنونی تألیف شده است. این تفسیر با نام الامثل به زبان عربی ترجمه شده است.
۱۴. التفسیر الکاشف نگاشته شیخ محمدجواد مغنیه که تفسیری است اجتهادی با سبکی جدید و متناسب با نیازهای جامعه در عصر کنونی این تفسیر مفاهیم قرآن را موجز و متناسب با مقتضیات زمان و با عباراتی زیبا و محکم و ادله ای متین و معقول بیان کرده و تفسیری جامع، کامل و پاسخگو به پرسش های نسل جدید است.(معرفت، ج ۲، ص ۵۰۴ - ۵۰۵)
۱۵. الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن والسنه اثر محمد صادقی که در ۳۰ مجلد و به روش تفسیر قرآن به قرآن تدوین شده است، هرچند در آن از روایات و تحلیل و استدلال های عقلی و علمی نیز غفلت نشده است.(صادقی، ج ۱، ص ۵ - ۶، «مقدمه»)
۱۶. مخزن العرفان تألیف بانو امین اصفهانی که تفسیری است اجتهادی جامع و کامل و به سبکی تربیتی ـ اخلاقی و عرفانی و مبتنی بر تهذیب نفس و تزکیه اخلاق به گونه ای نیکو نوشته شده است.
۱۷. تفسیر نوین نوشته محمدتقی شریعتی از پیشگامان تفسیرنگاری به شیوه عصری که با انگیزه اصلاح طلبی فکری و اجتماعی و دینی به تدوین تفسیر جزء سی ام قرآن پرداخته است.
۱۸. التفسیر الاثری الجامع تألیف محمدهادی معرفت که در نوع خود از بهترین تفاسیر تدوین شده در سال های اخیر است، هرچند مؤلف به تکمیل آن موفق نشد. روش وی در این تفسیر، روایی ـ تحلیلی است. این تفسیر مقدمه ای دقیق و عمیق درباره تفسیر و فهم قرآن دارد و مؤلف کوشیده تا روایات صحیح را از ناصحیح شناسایی کند.
۱۹. تسنیم تألیف آیة الله جوادی آملی که با محوریت روش تفسیر قرآن به قرآن و بهره گیری از روش های تفسیر قرآن به سنت و عقل با هدف پاسخگویی به نیازهای زمان در حال نگارش است. این تفسیر که گرایش اخلاقی، تربیتی، معرفتی و اجتماعی دارد تاکنون ۱۹ جلد آن منتشر شده است.(اسراء، ش ۱، ص ۱۰۵ - ۱۲۸، «تسنيم، سنام معرفت قرآن»)
افزون بر موارد یاد شده دانشمندان شیعه و سنی تفاسیر فراوانی را با روش ها و گرایش های مختلف در این دوره نگاشته اند.(خرمشاهی، دانشنامه، ج ۱، ص ۶۵۶ - ۷۹۵؛ جوادی، ج ۴، ص ۵۴۹ - ۵۸۲)
از ویژگی های این دوره رشد و بالندگی نگارش تفسیر به سبک موضوعی است که در نگاشته های تفسیری سلف کمتر به چشم می خورد، هرچند مشابه آن در برخی آثار گذشته نظیر تفسیر آیات الاحکام شیعه مشاهده می شود. (تفسیر موضوعی)
منابع:
(۱) معرفت، تفسير و مفسران، قم، التمهيد، ۱۳۷۳ ش؛
(۲) عفت الشرقاوى، الفکر الدينى فى مواجهة العصر، مکتبة الشباب، ۱۹۷۶ م؛
(۳) بهاء الدين خرمشاهى، تفسير و تفاسير جديد، تهران، کيهان، ۱۳۶۴ ش؛
(۴) عبدالمجيد عبدالسلام، اتجاهات التفسير فى العصر الحديث، دارالفکر، ۱۳۹۳ ق؛
(۵) الذهبى، التفسير والمفسرون، بيروت، دارالقلم، ۱۴۰۷ ق؛
(۶) خرمشاهى، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، تهران، دوستان، ۱۳۷۷ ش؛
(۷) عميد زنجانى، مبانى و روشهاى تفسير قرآن، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۳ ش؛
(۸) محمدعلى ايازى، شناخت نامه تفاسير، قم، مبين، ۱۳۷۸ ش؛
(۹) عفت الشرقاوى، الفکر الدينى فى مواجهة العصر، مکتبة الشباب، ۱۹۷۶ م؛
(۱۰) سيد عبدالقادر ملاحويش، بيان المعانى، دمشق، مطبعة الترقى، ۱۳۸۴ ق؛
(۱۱) محمد عزّة دروزة (م. ۱۴۰۴ ق.)، التفسير الحديث، بيروت، دارالغرب الاسلامى، ۱۴۲۱ ق؛
(۱۲) سيد محمدتقى مدرسى، من هدى القرآن، تهران، دارمحبى الحسين(عليه السلام)، ۱۴۱۹ ق؛
(۱۳) محمد صادقى، الفرقان، تهران، فرهنگ اسلامى، ۱۳۶۵ ش؛
(۱۴) اسراء (فصلنامه)، پژوهشى علوم اسلامى، قم، مؤسسه تحقيقاتى اسراء؛
(۱۵) سيد جوادى و ديگران، دايرة المعارف تشيع، تهران، نشر شهيد سعيد محبى، ۱۳۷۵ ق؛



جعبه ابزار