• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفسیر موضوعی(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تفسیر موضوعى ترکیبى وصفى است که «موضوعى» بودن وصف تفسیر و ویژگى آن است، بنابراین در تفسیر موضوعى مفسر به تفسیر آیات قرآن راجع به موضوعى خاص مى پردازد.(محمد باقر الصدر، المدرسة القرآنيه، ص۲۳؛ مصطفى مسلم، مباحث فى التفسير الموضوعى، ص۱۵_۱۶)
تفسیر موضوعى در برابر تفسیر ترتیبى شیوه‌اى در تفسیر آیات قرآن کریم است که مفسر از طریق آن به استنباط دیدگاه قرآن درباره موضوعى مرتبط با انسان و جهان هستى مى‌پردازد. شهید صدر از تفسیر موضوعى به عنوان اتجاهى در تفسیر در برابر اتجاه تجزیه‌اى (ترتیبى) یاد کرده است.(محمد باقر الصدر، المدرسة القرآنيه، ص۱۹_۲۵) محمد ابراهیم شریف با این تلقى از منهج تفسیرى که ظرفى است مشتمل بر اندیشه‌هاى یک گرایش تفسیرى و وسیله‌اى است براى تحقق یک گرایش در تفسیر، تفسیر موضوعى را در شمار مناهج تفسیرى قرار داده است؛ در کنار سه منهج سنتى کهن، موضوعىِ سنتى و گفتار تفسیری.(محمد ابراهيم شريف، اتجاهات التجديد، ص۶۸) بعضى هم از آن به عنوان اسلوبى در تفسیر در کنار سه اسلوب دیگر یعنى تفسیر اجمالى (خلاصه)، تفسیر تحلیلى (ترتیبى) و تفسیر مُقارَن (تطبیقى) یاد کرده‌اند.(صلاح عبدالفلاح خالدى، التفسير الموضوعى بين النظريه و التطبيق، ص۲۷_۲۸) البته روشن است که این ۴ نوع یا اسلوب تفسیر قرآن در عرض هم نیستند و در واقع به دو نوع تفسیر ترتیبى و موضوعى بازمى‌گردند، زیرا تفسیر اجمالى زیرمجموعه تفسیر ترتیبى است و تفسیر تطبیقى نیز مى‌تواند به یکى از دو شکل ترتیبى یا موضوعى انجام گیرد.
تعریف:
براى تفسیر موضوعى تعاریفى بیان کرده‌اند؛ بعضى گفته‌اند: عبارت است از بیان معارف مربوط به یک موضوع از لابه لاى آیات موجود در یک یا چند سوره.(مصطفى مسلم، مباحث فى التفسير الموضوعى، ص۱۶) به گفته بعضى دیگر تفسیر موضوعى آن است که آیات مرتبط به هر موضوعى که در قرآن پراکنده‌اند گردآورى و یکجا بررسى شوند تا نظر قرآن درباره آن موضوع و ابعاد آن به دست آید.(سبحانى، منشور جاويد، ج۱، ص۲۳؛ مكارم شيرازى و ديگران، پيام قرآن، ج۱، ص۲۱) در تعریفى دیگر آمده است که تفسیر موضوعى کوششى بشرى است در فهم روشمند پاسخى از قرآن در سایه گردآورى ـ مبتنى بر تئورى ـ آیات، به مسائل و موضوعات زنده عملى و نظرى ـ برخاسته از معارف بشرى و احوال حیات جمعى ـ که انتظار مى‌رود قرآن سخن حقى در آن باره داشته باشد.(محمد باقر الصدر، المدرسة القرآنيه، ص۳۵_۳۶؛ قرآن شناخت، س۴، ص۱۱۳)
بعضى از تعاریف، تفسیر موضوعى را به عنوان یک علم و بعضى دیگر آن را به عنوان کارى از مفسر معرفى مى‌کنند، چنان که بعضى گفته‌اند: تفسیر موضوعى علمى است که با گردآورى آیات پراکنده در سوره‌هاى قرآن درباره قضایاى مختلف قرآن کریم ـ که داراى وحدت معنا یا وحدت غرض هستند ـ بحث مى‌کند و با روش معین و شرایط خاص به بیان معناى آیات پرداخته، با ایجاد ارتباط میان آن ها به استخراج عناصر آن‌ها مى‌پردازد.(عبدالستار فتح الله سعيد، المدخل الى التفسير الموضوعى، ص۲۰_۲۱)
مقصود از موضوع در عنوان «تفسیر موضوعى» نیز واقعیت خارجى دانسته شده است. در این صورت تفسیر موضوعى آن است که مفسر ابتدا به یکى از موضوعات و مشکلات و پدیده‌هاى عینى زندگى اعم از عقیدتى، اجتماعى و پدیده‌هاى هستى، نظر افکنده، همه تجارب بشرى درباره آن موضوع و مشکل عینى و راه‌حل‌هاى آن را فراهم مى‌آورد. سپس از راه گفت و گو با قرآن و استنطاق و تدبر در آن، موضع قرآن را در باره آن کشف مى‌کند(محمد باقر الصدر، المدرسة القرآنيه، ص۲۳_۲۴؛ محمد باقر الصدر، المدرسة القرآنيه، ص۲۹؛ حكيم، علوم القرآن، ص۳۴۵)؛ اما سایر تعاریف، مقصود از موضوع را موضوعى برآمده از قرآن کریم مى‌دانند که قرآن آشکارا درباره آن حکمى بیان داشته است، بنابراین در دیدگاه نخست موضوع از متن واقع و زندگى گرفته مى‌شود و در دیدگاه دوم موضوع از خود قرآن استخراج مى‌شود. شهید صدر تفسیر موضوعى را شامل هر دو نگاه و برداشت از موضوع مى‌داند.(محمد باقر الصدر، المدرسة القرآنيه، ص۲۹_۳۲؛ محمد باقر الصدر، المدرسة القرآنيه، ص۳۵_۳۶)
این تعاریف و بعضى تعاریف دیگر تفسیر موضوعى(مصطفى مسلم، مباحث فى التفسير الموضوعى، ص۱۶؛ رضا على عزيزى، روش موضوعى در تفسير قرآن كريم، ص۸_۲۹) نشان دهنده برداشت‌هاى مختلف از تفسیر موضوعى‌اند، از این رو این تعاریف اولا در سعه و ضیق دایره تفسیر موضوعى اثرگذارند؛ براى مثال گردآورى آیات مشتمل بر ذکر نام حیوانات یا گیاهان یا نام شهرها و مناطق جغرافیایى ـ که به مناسبت در آیات آمده‌اند و قرآن کریم دیدگاهى درباره آن‌ها بیان نداشته ـ و معرفى این پدیده‌ها و اماکن مطابق تعریف نخست داخل در تفسیر موضوعى است، در حالى که مطابق تعریف دوم و سوم، به دلیل عدم ارتباط این گونه مباحث با دیدگاه قرآن درباره احوال اجتماعى بشر، تفسیر موضوعى به شمار نمى‌آید. ثانیاً هریک از این تعاریف مى‌تواند در روش تفسیر موضوعى اثرگذار بوده، به ایجاد روش‌هاى مختلف در تفسیر موضوعى بینجامد. ثالثاً مطابق تعریف نخست پیشینه کهن‌ترى براى تفسیر موضوعى مى‌توان نشان داد؛ اما مطابق تعریف دوم پیشینه تفسیر موضوعى ریشه در دوران معاصر دارد و نمى‌توان یا به ندرت مى‌توان اثرى را به عنوان تفسیر موضوعى در گذشته نشان داد.
با مطالعه همه جوانب تفسیر موضوعى و مقایسه آن با تفاسیر ترتیبى عرضه شده در طول تاریخ تفاوت این دو شیوه تفسیر به روشنى آشکار مى‌گردد. مهم‌ترین نکته در تمایز این دو شیوه آن است که در تفسیر ترتیبى مفسر مى‌کوشد تا به معنا و مدلول الفاظ و عبارات قرآن دست یابد و اگر احیاناً به آیات دیگر قرآن یا روایات مراجعه مى‌کند براى فهم روشن‌تر همان مدلول الفاظ است و به موضوعات قرآنى توجه کافى نمى‌شود، با این حال در تفاسیر ترتیبى گاهى نوعى گرایش به تفسیر موضوعى نیز مشهود است که این توجه عارضى و استطرادى است.(محمد باقر الصدر، المدرسة القرآنيه، ص۲۰_۲۳)
فهرست منابع:
(۱) محمد ابراهيم شريف، اتجاهات التجديد، قاهره، دارالتراث، ۱۴۰۲ق؛
(۲) مكارم شيرازى و ديگران، پيام قرآن، قم، مدرسه امام على بن ابى طالب، ۱۳۷۴ش؛
(۳) بنت الشاطى، التفسير البيانى، قاهره، دارالمعارف؛
(۴) سيد هدايت جليلى، تفسير موضوعى، قم، بوستان كتاب، ۱۳۸۷ش؛
(۵) صلاح عبدالفلاح خالدى، التفسير الموضوعى بين النظريه و التطبيق، اردن، دارالنفائس، ۱۴۱۸ق؛
(۶) معرفت، تفسير و مفسران، قم، التمهيد، ۱۳۷۳ش؛
(۷) ذهبى، التفسير والمفسرون، قاهره، دارالكتب الحديثه، ۱۳۹۶ق؛
(۸) دائرة المعارف الاسلاميه، ترجمه: شنتاوى و ديگران، بيروت، دارالمعرفه، ۱۹۳۳م؛
(۹) احمد جمال عمرى، دراسات فى التفسير الموضوعى للقصص القرآنى، قاهره، مطبعة المدنى، ۱۴۰۶ق؛
(۱۰) رضا على عزيزى، روش موضوعى در تفسير قرآن كريم، دانشگاه رضوى، ۱۳۸۲ش؛
(۱۱) قرآن شناخت، قم، مؤسسه امام خمينى؛
(۱۲) محمد احمد خلف الله، القرآن و مشكلات حياتنا المعاصره، بيروت، المؤسسة العربيه، ۱۹۸۲م؛
(۱۳) مصطفى مسلم، مباحث فى التفسير الموضوعى، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۰ق؛
(۱۴) بهروز يدالله پور، مبانى و سير تاريخى تفسير موضوعى قرآن، قم، دارالعلم، ۱۳۸۳ش؛
(۱۵) عبدالستار فتح الله سعيد، المدخل الى التفسير الموضوعى، قاهره، دارالتوزيع والنشر الاسلاميه، ۱۴۱۱ق؛
(۱۶) محمد باقر الصدر، المدرسة القرآنيه، به كوشش لجنة التحقيق، مركز الابحاث والدراسات، ۱۴۲۱ق؛
(۱۷) ابوعلى مودودى، المصطلحات الاربعة فى القرآن، بيان؛
(۱۸) محمد تقى مصباح، معارف قرآن، قم، در راه حق، ۱۳۷۳ش؛
(۱۹) سبحانى، منشور جاويد، قم، مؤسسه امام صادق؛
(۲۰) طباطبايى، الميزان، بيروت، اعلمى، ۱۳۹۳ق؛
(۲۱) محمد غزالى، نحو تفسير موضوعى لسور القرآن، قاهره، دارالشروق، ۱۴۱۳ق؛
(۲۲) صبحى صالح، نهج البلاغه، تهران، دارالاسوه، ۱۴۱۵ق؛
(۲۳) اسماعيل بن احمد حيرى، وجوه القرآن، به كوشش نجف عرشى، مشهد، آستان قدس رضوى، ۱۴۲۲ق؛
(۲۴) شكرى محمد عياد، يوم الدين والحساب (دراسات قرآنيه)، ۱۹۸۰م؛
(۲۵) حكيم، علوم القرآن؛



جعبه ابزار