• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفکر سیاسی در قرآن ظریفی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قرآن كريم صد و چهارده سوره دارد. طبق آمارى كه از روايات ترتيب نزول سوره ها به دست آمده است, هشتاد و شش سوره مكى و بيست و هشت سوره مدنى است.(۱) در اينكه به چه سوره اى مكى و به چه سوره اى مدنى گفته مى شود, اختلاف نظر است. معيار زمان, معيار مكان, معيار خطاب و محتوا و معيار سماع و نص, از جمله معيارهايى است كه توسط پژوهشگران علوم قرآنى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.(۲) در اين مكتوب معيار زمان مورد پذيرش قرار گرفته است; يعنى آياتى كه قبل از هجرت پيامبر(ص) به مدينه نازل شده است, مكى و آيات نازل شده پس از هجرت, مدنى است.(۳)
پرسشهاى مختلفى درباره سياست و جايگاه آن در قرآن وجود دارد. پرسش هايى از قبيل:
آيا به مسايل مربوط به زندگى سياسى در قرآن توجه شده است؟ مباحثى از قبيل دولت, قدرت, حاكميت, سلطه, آزادى, عدالت, مشروعيت, مشاركت, مشورت, بيعت, نظارت بر قدرت سياسى, تمركز و يا توزيع قدرت سياسى, روابط بين دولتها و ملتها, حقوق عمومى, معاهدات, جنگ و صلح و ساير مفاهيم و قضاياى سياسى از چه جايگاهى در قرآن بر خوردار است؟ بر فرض پرداختن قرآن به مفاهيم و قضاياى سياسى, چه بخشهايى از قرآن بيشتر به مسايل سياسى پرداخته است؟ آيات و سوره هاى مكى يا مدنى؟ آيا ادعاى برخى از مستشرقين مبنى بر اين كه آيات مكى, آيات غير سياسى است و پيامبر اسلام(ص) در مكه به سياست توجه نداشته است و تنها در آيات مدنى است كه به سياست توجه شده است و اين هم به خاطر مقتضيات زمانى است كه شرايط جديدى را براى پيامبر(ص) به وجود آورد, ادعايى معتبر است؟(۴) براى پاسخگويى به پرسشهاى مذكور و نيز ارائه گزارش از مكتوباتى كه به موضوع ((سياست در قرآن)) پرداخته اند, مباحث اين ياد داشت آمده است.
۱ ـ موضوعات سياسى در قرآن
در اين مطلب كه قرآن مباحث سياسى را ناديده نگرفته است, مى توان گفت كه تقريبا اجماع نظر وجود دارد. اگر اختلافى هست, كه هست, در اين مطلب است كه آيا آيات مكى هم به سياست پرداخته اند يا خير؟ در قسمت دوم بحث به پاسخ اين پرسش اشاره خواهد شد.
بايد اذعان كرد كه مفسرين قرآن تا كنون توجه شايسته و بايسته اى به موضوع سياست در قرآن نداشته اند. در ميان تفاسير موجود, آنها كه به مباحث سياسى توجه كرده اند, بسيار نادرند.
الميزان (علامه محمد حسين طباطبايى), التفسير المنير فى العقيده و الشريعه و المنهج (دكتر وهبه الزحيلى, ۱۶ مجلد ـ ۳۱ جزء), من وحى القرآن (سيد محمد حسين فضل الله ), تفسير راهنما (زير نظر آيه الله هاشمى رفسنجانى) و تفسير پيام قرآن (جلد دهم با عنوان قرآن مجيد و حكومت اسلامى, زير نظر آيه الله مكارم شيرازى) از جمله تفاسيرى هستند كه تا حدى به موضوع مورد بحث پرداخته اند.
يكى از كارهاى خوبى كه درباره قرآن انجام شده است, تهيه معجم معنايى قرآن است.
۲ ـ سياست در آيات مكى
در اين باره از كتاب ((اصول الفكر السياسى فى القرآن المكى)), از تإليفات دكتر عبدالقادر حامد التيجانى ياد كرده, درباره آن صحبت مى كنيم.
انگيزه اساسى آقاى دكتر تيجانى در نگارش كتاب مورد بحث; يعنى: ((اصول الفكر السياسى فى القرآن المكى)), اين مسإله بوده است كه توسط برخى مستشرقان و پژوهشگران تاريخ انديشه سياسى در اسلام, نسبت به وجود مباحث سياسى در آيات نازل شده بر پيامبر اسلام(ص), قبل از هجرت به مدينه (تعريف پذيرفته شده از سوى مولف درباره آيات مكى) اظهار ترديد و بعضا انكار شده است. آقاى تيجانى سعى نموده است تا نشان دهد كه بنيادهاى تفكر سياسى در اسلام در آيات مكى مورد توجه قرار گرفته است.
((مونتگمرى وات)) و ((گولدزيهر)) از كسانى هستند كه ادعاى مذكور را بيش از ديگران بسط داده اند. بنابه نظر اينان, در آيات مكى فقط به مسإله آخرت توجه شده است و نكته اى در باب سياست و مسايل مربوط به تدبير دنيايى و يا تشكيل حكومت اسلامى و امثال آن نيامده است. اينان زمينه كشت بذر نظام علمانى و سكولاريستى را در عالم اسلامى فراهم آورده اند. عقيده فوق در ميان بسيارى از مسلمانان نيز به عنوان يك اصل بديهى رواج يافته است.
استدلالهاى نويسنده, عمدتا مقايسه اى است. به نظر وى, همان طور كه نظريات افلاطون, ارسطو, هگل, فوير باخ, كارل ماركس و ساير متفكران غربى درباره انسان و جهان, تإثير مستقيمى بر انديشه هاى سياسى داشته است, نظريه توحيد و يكتاپرستى در اسلام نيز تإثير اساسى در شكل دهى انديشه سياسى اسلام داشته است; چنانكه ديدگاههاى اسلام درباره انسان و جهان و خالق جهان ـ كه تماما در مكه ارائه شده است ـ در واقع سياست اسلامى را شكل داده است. به نظر دكتر تيجانى, حتى اصل حكومت و ضرورت آن نيز در آيات مكى مورد توجه قرار گرفته است. وى از جمله به آيه هشتاد سوره الاسرإ استناد كرده است. آيه مذكور چنين است:
((و قل رب إدخلنى مدخل صدق و إخرجنى مخرج صدق واجعل لى من لدنك سلطانا نصيرا. ))
آنچه مورد استشهاد تيجانى است, بخش پايانى آيه است. ((سلطانا نصيرا)) يك بار در قرآن آمده است و آن هم در همين آيه است. به نظر تيجانى, ((سلطان نصير))
الف ـ آياتى كه به توصيف انسان مى پردازد. بر طبق اين آيات, انسان مخلوق خدا و نيز مإمور از سوى خدا است. زمين در تسخير انسان قرار داده شده و انسان موظف است زندگى خود را از آن, تإمين كند. نيز انبيا از سوى خدا آمده اند تا وظايف انسان را به او گوشزد كنند. در ادامه آيات, به نتايجى كه بر مإموريت انبيا متفرع شده, اشاره شده است.
ب ـ تجارب انبياى الهى; از جمله: نوح, هود, صالح, لوط, شعيب و موسى از مواردى است كه در آيات سوره اعراف بر آنها تإكيد شده است. همه اين انبيا در جهت تشكيل يك جامعه متشكل انسانى حركت كرده اند; اما در عمل با مخالفت جمعى از انسانها بر خورد نموده اند. گروهى به يارى آنها بر خواستند و متقابلا, گروهى آنان را تكذيب كرده اند. اين حقيقت و واقعيت در سراسر تاريخ انبيا جارى است.
ج ـ در اين گروه از آيات, مكيان مخاطب قرار گرفته اند و به آنها توصيه شده است كه از اين تاريخ پرفراز و نشيب درس بگيرند و به تكذيب پيامبر اسلام(ص) نپردازند. از او حمايت كرده و در جهت تشكيل يك امت اسلامى, تلاش لازم را به عمل آورند.
تيجانى سعى كرده است ديگر آيات مربوط به هر يك از گروههاى مذكور را نيز مورد توجه قرار دهد. بر همين اساس, در بخش ملحقات كتاب خويش اين آيات را فهرست كرده است.
در مجموع, آنچه تيجانى ارائه نموده, از نادرترين و ارزشمندترين كارهايى است كه تا كنون در موضوع ((سياست در قرآن)); در اختيار ارباب معرفت و انديشه سياسى قرار گرفته است. ضمن بشارت به خوانندگان محترم كه به زودى ترجمه بخشهايى از كتاب حاضر, منتشر خواهد شد, آرزو مى كنيم كه شاهد آثار علمى قوىترى در اين حوزه باشيم.
۳ ـ ديگر آثار سياسى قرآنى
الف: آيت الله مكارم شيرازى, جلد دهم از تفسير موضوعى پيام قرآن را به موضوع حكومت اسلامى در قرآن اختصاص داده است. در اين تفسير مباحث زير مطرح شده است: پيوند امامت و حكومت, ضرورت حكومت, انواع حكومت, اهداف حكومت اسلامى, ماهيت حكومت اسلامى, اخبارى بودن ولايت يا انشايى بودن آن, ولايت يا وكالت, رابطه دين و حكومت در قرآن, پايه هاى حكومت اسلامى, نظام قانون گذارى اسلام, مجلس شورا و انتخاب نمايندگان, چگونگى انطباق مجلس شورا بر موازين مشورت اسلامى, نظام اجرايى حكومت اسلامى در عصر پيامبر(ص), صفات و شرايط مسوولان اجرايى, شرايط كارگزاران حكومت اسلامى, تركيب نظام اجرايى, فرهنگ حاكم بر حكومت اسلامى, چگونگى انتخاب رئيس نظام اجرايى, نظام قضايى در حكومت اسلامى, حدود و تعزيرات در اسلام, احكام زندان در اسلام, فلسفه و اقسام زندانها, رفتار با زندانيان, اداره حسبه و امر به معروف و نهى از منكر, تعليم و تربيت در حكومت اسلامى, نقش مطبوعات در حكومت اسلامى, نيروهاى دفاعى و قواى مسلح, جهاد, انواع جهاد, آداب جهاد, صلح, اسيران جنگى, رابطه مسلمانان و غير مسلمانان, اقليتهاى مذهبى در حكومت اسلامى و حكومت اسلامى و سازمانهاى اطلاعاتى.(۶)
ب: ابوالاعلى مودودى (متوفاى ۱۹۷۹ م.) در كتاب الاسلام فى مواجهه التحديات المعاصره(۷) طرح نظام اسلامى خود را كه نتيجه ضرورى نظريه انقلاب اسلامى اوست, از آيات قرآنى استخراج كرده است. اين آيات كه تمامى آن در سوره اسرإ آمده است, از اين قرار است:
(وقضى ربك إلا تعبدوا الا اياه و بالولدين احسانا اما يبلغن عندك الكبر إحدهما إو كلاهما فلاتقل لهماإف و لاتنهرهما و قل لهما قولا كريما(اسراء:۲۳) واخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما كما ربيانى صغيرا(اسراء:۲۴) ربكم إعلم بما فى نفوسكم إن تكونوا صالحين فانه كان للإوبين غفورا(اسراء:۲۵) و ءات ذاالقربى حقه و المسكين و ابن السبيل و لاتبذر تبذيرا(اسراء:۲۶) إن المبذرين كانوا إخوان الشياطين و كان الشيطن لربه كفورا(اسرا:۲۷) و اما تعرضن عنهم ابتغإ رحمه من ربك ترجوها فقل لهم قولا ميسورا(اسراء:۲۸) و لاتجعل يدك مغلوله الى عنقك و لاتبسطها كل البسط فتقعد ملوما محسورا(اسراء:۲۹) ان ربك يبسط الرزق لمن يشإ و يقدر انه كان بعباده خبيرا بصيرا(اسرا:۳۰) و لاتقتلوا اولادكم خشيه املاق نحن نرزقهم و اياكم ان قتلهم كان خطا كبيرا(اسراء۳۱) و لاتقربوا الزنى انه كان فاحشه و سإ سبيلا(اسراء:۳۲) و لاتقتلوا النفس التى حرم الله الا بالحق و من قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا فلايسرف فى القتل انه كان منصورا(اسراء:۳۳) و لاتقربوا مال اليتيم الا بالتى هى إحسن حتى يبلغ اشده و إوفوا بالعهد ان العهد كان مسئولا(اسرا:۳۴) و إوفوا الكيل اذا كلتم و زنوا بالقسطاس المستقيم ذلك خير و إحسن تإويلا(اسراء:۳۵) و لاتقف ما ليس لك به علم ان السمع و البصر و الفواد كل إولئك كان عنه مسئولا(اسراء:۳۶) و لاتمش فى الارض مرحا انك لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا(اسرا:۳۷) كل ذلك كان سيئه عند ربك مكروها(اسراء:۳۸) ذلك مما إوحى إليك ربك من الحكمه و لاتجعل مع الله إلها ءاخر فتلقى فى جهنم ملوما مدحورا(اسراء:۳۹))
ترجمه: ((و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستيد; و به پدر و مادر نيكى كنيد. هرگاه يكى از آن دو, يا هر دوى آنها, نزد تو به سن پيرى رسند, كمترين اهانتى به آنها روا مدار; و بر آنها فرياد مزن; و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو(۲۳) و بالهاى تواضع خويش را از محبت و لطف, در برابر آنان فرود آر; و بگو: ((پروردگارا! همان گونه كه آنها مرا در كوچكى تربيت كردند, مشمول رحمتشان قرار ده.))(۲۴) پروردگار شما از درون دلهايتان آگاه تر است; (اگر لغزشى در اين زمينه داشتيد) هرگاه صالح باشيد (و جبران كنيد) او باز گشت كنندگان را مى بخشد.(۲۵) و حق نزديكان را بپرداز, و (همچنين حق) مستمند و وامانده در راه را; و هرگز اسراف و تبذير مكن,(۲۶) چرا كه تبذير كنندگان, برادران شياطينند, و شيطان در برابر پروردگارش, بسيار ناسپاس بود.(۲۷) و هرگاه از آنان [۱]     روى برتابى, و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشى (تا گشايشى در كارت پديد آيد و به آنها كمك كنى), با گفتار نرم و آميخته با لطف با آنها سخن بگو.(۲۸) هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن, (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حد (نيز) دست خود را مگشاى, كه مورد سرزنش قرارگيرى و از كار فرومانى. (۲۹) به يقين پروردگارت, روزى را براى هر كس بخواهد, گشاده يا تنگ مى دارد; او نسبت به بندگانش, آگاه و بيناست.(۳۰) و فرزندانتان را از ترس فقر نكشيد; ما آنها و شما را روزى مى دهيم; مسلما كشتن آنها گناه بزرگى است;(۳۱) و نزديك زنا نشويد, كه كار بسيار زشت, و بد راهى است!(۳۲) و كسى را كه خداوند خونش را حرام شمرده, نكشيد, جز به حق. و آن كس كه مظلوم كشته شده, براى ولى اش سلطه (و حق قصاص) قرار داديم; اما در قتل اسراف نكند, چرا كه او مورد حمايت است.(۳۳), به مال يتيم, جز به بهترين راه نزديك نشويد, تا به سر حد بلوغ رسد. و به عهد (خود) وفا كنيد, كه از عهد سوال مى شود.(۳۴) و هنگامى كه پيمانه مى كنيد, حق پيمانه را ادا نماييد, و با ترازوى درست وزن كنيد. اين براى شما, بهتر و عاقبتش نيكوتر است.(۳۵) از آنچه به آن آگاهى ندارى, پيروى مكن; چرا كه گوش و چشم و دل, همه مسوولند.(۳۶) و روى زمين, با تكبر راه مرو; تو نمى توانى زمين را بشكافى, و طول قامتت هرگز به كوهها نمى رسد.(۳۷) همه اينها, گناهش نزد پروردگار تو ناپسند است. (۳۸) اين (احكام), از حكمتهايى است كه پرورگارت به تو وحى فرستاده; و هرگز معبودى با خدا قرار مده, كه در جهنم افكنده مى شوى, در حالى كه سرزنش شده, و رانده (درگاه خدا) خواهى بود.(۳۹)(۸)
وى, همان گونه كه حميد عنايت نيز به درستى اشاره كرده است(۹), در پروراندن انديشه نظام اسلامى اش, فقط اين آيات را ذكر كرده است و اشاره يا استنادى به احاديث يا ساير منابع ندارد. اين آيات, مدنى بوده و احكام مربوط به نهادهاى اخلاقى, اجتماعى, اقتصادى, سياسى و فرهنگى حكومت و جامعه نوپاى اسلامى را تبيين كرده اند.
قواعد و اصول قابل استخراج از آيات مذكور, از اين قرار است:
۱ ـ حكومت اسلامى مبتنى بر فكر توحيدى است و بنابراين, قواعد رفتار بشر و مبانى حكومت از سوى خدا و در انحصار خداست.
۲ ـ خانواده, مقام مهمى در نظام اجتماعى دارد و احترام به پدر و مادر, يك وظيفه شرعى بوده و بنابراين, از مهمترين وظايف حكومت اسلامى آن است كه تدبيرهايى در جهت استحكام روابط خانوادگى اتخاذ نمايد.
۳ ـ مردم در حكومت اسلامى, لازم است از روحيه تعاون و ايثار برخوردار باشند و با پرهيز از اسراف, دادن صدقات واجب (خمس و زكات) و مستحب (انفاق), وقف و امثال آن, به همنوعان خود كمك نمايند. بنابراين, مردم در قبال يكديگر مسوولند.
۴ ـ مشى زندگى بايد معتدلانه باشد. افراط و تفريط در فقر و غنا چيز مطلوبى نيست.
۵ ـ كنترل جمعيت از طريق ((كشتن فرزندان و سقط جنين)) جنايت است.
۶ ـ اعمال منافى عفت; از قبيل: زنا و تمامى علل و عواملى كه منجر به چنين اعمالى شود, ممنوع است و لازم است حكومت اسلامى در اين جهت اهتمام لازم را بنمايد.
۷ ـ هيچ انسانى را حكومت اسلامى نمى كشد, مگر به دلايل قانونى و معتبر شرعى كه عبارتند از: قتل, دشمنى و جنگ با مسلمانان, اقدام در جهت براندازى نظام اسلامى, زناى محصنه و ارتداد(يا خيانت بزرگ); اجراى مجازات براى گروههاى مذكور, صرفا در اختيار حكومت است, آن هم بدون افراط و تفريط. و افراد يا نهادهاى خارج از حكومت اسلامى مجاز به هيچ نوع خشونتى نيستند.
۸ ـ حقوق يتيمان و مستمندان بايد رعايت شود.
۹ ـ به قول و وعده و پيمان بايد عمل شود. همچنين, قرار دادهاى تجارى بايد محترم شمرده شود.
۱۰ ـ هيچ كس را به صرف سوء ظن و شك و ترديد, نمى توان توقيف, شكنجه يا زندانى كرد. نظارت و رفتار مإموران امنيتى بايد مبتنى بر شواهد محكم باشد.
۱۱ ـ لازم است رفتار مسلمانان از هر گونه شائبه تكبر و خودنمايى خالى باشد.
۱۲ ـ امور مذكور در روابط بين المللى نيز همچون روابط داخلى, حاكم است.(۱۰)
ج: قدرت, كليدىترين مفهوم در دانش سياسى است; به طورى كه برخى از عالمان علم سياست موضوع اين علم را قدرت دانسته اند. اين مفهوم اخيرا توسط يكى از پژوهشگران رشته مديريت, از ديدگاه قرآن و نهج البلاغه مورد پژوهش قرار گرفته است. براى آشنايى با بررسى مفهومى در آيات قرآن, مراجعه به منبع مذكور مفيد است.
قدرت داراى چهره هاى مختلفى است.(۱۲) از يك نگاه مى توانيم از قدرتهاى تنبيه, پاداش, منتسب (كاريزماتيك) و تخصصى ياد كنيم. در قرآن, تمامى چهره هاى مذكور از قدرت, كه مورد توجه جدى متفكران علم سياست, فلسفه سياسى, جامعه شناسى سياسى و مديريت است, مورد توجه قرار گرفته و براى هر يك, ترتيب, جايگاه, و كار برد خاصى در نظر گرفته شده است. براى نمونه به برخى از آيات اشاره مى شود:
اول: قدرت تنبيه: از اين قدرت بانامهاى مختلفى از قبيل: قدرت زور, قدرت قهريه و قدرت اجبار ياد مى شود. ((اين قدرت, اصولا بر ترس متكى است و عكس العمل شخص در برابر اين قدرت, به خاطر ترس از پيامدهاى منفى حاصل از مطيع نبودن شخص است.)) اين قدرت شامل آزار رساندن, ايجاد نقص عضو, كشتن و امثال آن است. در قرآن, اين قدرت به رسميت شناخته شده و تمامى آيات مربوط به عذاب و جهنم و هلاكت امتهاى ظالم در همين بخش قرار مى گيرد.
((و لقد إهلكنا القرون من قبلكم لما ظلموا و جائتهم رسلهم بالبينات و ماكانوا ليومنوا كذلك نجزى القوم المجرمين.))(يونس:۱۳)
((و ما اقوام و ملتهاى قبل از شما را هنگامى كه ستم كردند و پيامبرانشان بادلايل روشن به نزد آنها رفتند و آنان ايمان نياوردند, هلاك كرديم. اين گونه تبهكاران را كيفر مى دهيم.))
((من يشاقق الله و رسوله فان الله شديد العقاب))(انفال:۱۳) ((هر كس با خدا و رسولش مخالفت ورزد پس (بترسد كه) همانا عذاب خداوند شديد و سخت است.))
دوم: قدرت پاداش: اين قدرت بستگى دارد به در اختيار داشتن امكان توزيع و تقسيم يك چيز ارزشمند. اعطاى پاداشهاى دنيوى و اخروى و بويژه بهشت, تقرب به خدا و امثال آن, از جمله پاداشهايى است كه مورد توجه آيات الهى است.
((امنوا بالله و رسوله و انفقوا مما جعلكم مستخلفين فيه فالذين آمنوا منكم و انفقوا لهم اجر كبير.))(حديد:۷)
((به خدا و رسولش ايمان بياوريد و از آنچه خداوند شما را در آن جانشين قرار داده, انفاق كنيد. پس كسانى از شما كه ايمان آورده و انفاق كنند, براى ايشان پاداش بزرگى است,)) ((تلك حدود الله و من يطع الله و رسوله يدخله جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها و ذلك الفوز العظيم.))(نساء:۱۳)
((اينها حدود (مرزهاى) خداست و هر كس خدا و رسولش را اطاعت كند (خداوند) او را در بهشت هايى وارد مى كند كه از زير (درختان) آنها, نهرها جارى است و آنان در آن جاودانه اند و اين است كاميابى بزرگ.))
((و الذين آمنوا و عملواالصالحات اولئك اصحاب الجنه هم فيها خالدون))(بقره:۸۲)
((و كسانى كه ايمان آورند و اعمال نيك و صالح انجام دهند, ايشان اصحاب بهشتند و در آن جاودانه خواهند بود.))
سوم: قدرت تخصص: قدرت تخصص از دانش و مهارت خاص سرچشمه مى گيرد.
((قالوا يا موسى اما ان تلقى و اما ان نكون نحن الملقين. قال القوا فلما القوا سحروا اعين الناس و استرهبوهم و جاوا بسحر عظيم. و اوحينا الى موسى ان الق عصاك فاذا هى تلقف ما يإفكون. فوقع الحق و بطل ما كانوا يعملون. فغلبوا هنالك و انقلبوا صاغرين. و القى السحره ساجدين. قالوا امنا برب العالمين. ))(اعراف:۱۱۵ ـ ۱۲۱)
(((ساحران) گفتند: اى موسى! آيا تو (عصايت را) مى اندازى يا ما بيندازيم؟ گفت: شما بيندازيد. پس وقتى انداختند, ديدگان مردمان را سحر كردند و آنها را ترساندند و جادويى بزرگ آوردند (نشان دادند) و ما به موسى وحى كرديم كه عصايت را بينداز. پس ناگهان فرو برد آنچه كه (ساحران) به دروغ آوردند. پس حق واقع شد و باطل گشت آنچه (ساحران) مى كردند. پس شكست خوردند و در حالى كه سرافكنده بودند, باز گشتند. و ساحران به سجده افتادند و گفتند: ايمان آورديم به پروردگار جهانيان)).
((إم يقولون افتريه قل فإتوا بعشر سور مثله مفتريات و ادعوا من استطعتم من دون الله ان كنتم صادقين. فان لم يستجيبوا لكم فاعملوا انما انزل بعلم الله و ان لااله الا هو فهل انتم مسلمون.))(هود:۱۳ ـ ۱۴)
((آيا كافران مى گويند اين قرآن, وحى الهى نيست و خود او به هم بافته است و به خدا نسبت مى دهد. بگو اگر راست مى گوييد, هر كس را مى توانيد دعوت كنيد(و با كمك هم) ده سوره مانند آن بياوريد. پس اگر (كافران) به شما جواب ندادند, پس بدانيد كه هر آينه اين قرآن به علم خداوند نازل شده است و خدايى جز او نيست. پس آيا(شما مردم) تسليم (امر خدا و رسول) خواهيد شد.))
چهارم: قدرت منتسب: از اين قدرت, بهreferent power , قدرت الگويى و قدرت مرجعيت نيز تعبير شده است. همچنين اصطلاح قدرت كاريزماتيكcharismatic power تعبير ديگرى از همين مفهوم است كه در فارسى به قدرت فره نيز موسوم است. منشإ اين قدرت, ويژگيهاى شخصى است. مريدان رهبر را دوست دارند و به او عشق مى ورزند و بنابراين, مى خواهند او را اسوه و مرجع و الگوى خود قرار دهند و دستورات او را بدون چون و چرا بپذيرند.
نويسنده كتاب قدرت در مديريت اسلامى, در اين بخش, به آياتى استناد كرده است كه عمده متضمن اسمإ الله و توصيف خداوند متعال است از قبيل:
((هو الله الذى لا اله الا هو الملك القدوس السلام المومن المهيمن العزيز الجبار المتكبر سبحان الله عما يشركون.))
((اوست خداوند يكتايى كه غير او خدايى نيست, سلطان, پاك (از هر نقص و پاكى) سلامت (از هر عيب), ايمنى بخش, نگهبان (جهان و جهانيان), غالب و قاهر, با جبروت و عظمت, بزرگى كننده, پاك و منزه است از هر آنچه بر او شريك پندارند.))
به نظر مى رسد كه نويسنده محترم در توضيح و توصيف اين چهره از قدرت آن طور كه بايد, موفق نبوده است. به هر حال در اصل اين مطلب كه قدرت كاريزماتيك نيز در قرآن مدنظر قرار گرفته است, ترديدى نيست.
د: يكى از مفاهيم كليدى حكمت عملى و سياست مدن, ((عدالت)) است. محور اساسى تفكر فيلسوفان سياسى كلاسيك, عدالت بوده است. در جهان اسلام نيز بر عدالت تإكيد زيادى شده است. از رساله هاى پرارزش در حوزه تفكر سياسى در قرآن, رساله آيات الظالمين آيت الله العظمى سيد عبد الحسين لارى (۱۲۶۴ ـ ۱۳۴۲ ه..ق) است. از آيت الله لارى رساله هاى سياسى متعددى به يادگار مانده است; از جمله: رساله قانون مشروطه مشروعه, قانون اتحاد ملت و دولت, قانون اداره بلديه, احكام جهاد, بيانيه دفاعيه در جنگ بين الملل اول, رساله سوال و جواب از مصرف اجناس خارجى, ولايه الفقيه, تعليقه على رساله التقيه للشيخ الانصارى, تعليقه على رساله العداله للشيخ الإنصارى را مى توان نام برد. اما رساله آيات الظالمين, جايگاه خاصى در ميان رسائل مذكور دارد. در اين رساله, تمامى آياتى كه به نظر مولف بر حرمت و قبح ظلم دلالت داشته اند, يكجا جمع آورى شده اند. به نظر سيد لارى, سرچشمه تمامى خيرات عدل است, چنان كه تمامى بدبختيها و شرارتها از ظلم برمى خيزد.
((مقتضاى تمام ادله قطعيه و مستقلات عقليه محكمات و كتاب و سنن نبويه, اين است كه تمام كائنات عالم از جمادات و نباتات و حيوانات, من يعقل و غير من يعقل, تمام آنچه هستى و نيستى دارند, از ترقيات و تنزلات و سعادت و شقاوات و خيرات و شرورات و حلويات و مرورات, تماما و كمالا به واسطه قرب و بعد حصولى و تكوينى, يا تحصيلى و تكليفى كه به مبدإ و خير و شر و نور و ظلمت و حسن و قبح و نقص و كمال دارند. و چنانچه تمام ترقيات و سعادات و خيرات و حلاوات تمام اشيا ناشى از قرب حصولى يا تحصيلى به مبدإ خير و نور و حسن و عدل است, همچنين تمام آن منشآت خيريه و نوريه و حسنيه و عدليه, منتهى و راجع به مركز خير و حسن و عدل و كمال است, كه فوز به حيات ابدى و جنات سرمدى است. و چنانچه تمام تنزلات و شقاوات و شرورات و مرورات ناشى از قرب حصولى يا تحصيلى به مبدإ شر و ظلمت و قبيح و نقص است, همچنين تمام آن منشآت شريه و ظلمانيه و قبيحه و نقصيه, منتهى و راجع به مركز شر و ظلمت و قبيح و نقص(است) كه خلو در حجيم و عذاب اليم است.))(۲۲)
برخى از آيات مورد بحث از اين قرار است:
۱ ـ و لاتركنوا الى الذين ظلموا فتمسكم النار(هود:۱۱۳)
۲ ـ فلاتقعد بعد الذكرى مع القوم الظالمين(انعام:۶۸)
۳ ـ و الله لايحب الظالمين.(آل عمران:۵۷)
۴ ـ و تعاونوا على البر و التقوى و لاتعاونوا على الإثم و العدوان.(مائده:۲)
۵ ـ و من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الظالمون.(مائده:۴۵)
۶ ـ و لاتبخسوا الناس اشيإ هم و لاتعثوا فى الإرض مفسدين.(هود:۱۰۲)
پى نوشت ها:
(۱) محمد هادى معرفت, تاريخ قرآن, ص ۴۹، سمت, تهران, ۱۳۷۵.
(۲) محمد هادى معرفت, تاريخ قرآن, ص ۴۹ ـ ۵۶.
(۳) عبدالقادر حامد التيجانى, اصول الفكر السياسى فى القرآن المكى, ص۱۹، المعهد العالمى للفكر الاسلامى, (عمان, ۱۴۱۶ ه..).
(۴) عبدالقادر حامد التيجانى, اصول الفكر السياسى فى القرآن المكى، ص ۲۳ ـ ۲۴.
(۷) ابوالاعلى مودودى, الاسلام فى مواجهه التحديات المعاصره, ص ۲۲۹ ـ ۲۴۰، كويت: ۱۳۹۱ ش , ۱۹۷۱م؛ حميد عنايت انديشه سياسى در اسلام معاصر, ص۱۸۰ ـ ۲۰۰، چاپ دوم, ترجمه بهإ الدين خرمشاهى, (تهران: شركت سهامى انتشارات خوارزمى,) .
(۹) حميد عنايت انديشه سياسى در اسلام معاصر, ص ۱۸۹.
(۱۰) حميد عنايت انديشه سياسى در اسلام معاصر, صص ۱۸۹ ـ ۱۹۱.
(۱۲) محمد رضا تاجيك, فرامدرنيسم و تحليل گفتمان, ص ۳۵ ـ ۶۴، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى, ۱۳۷۸).
(۲۲) سيد لارى, پيشين, ج ۱, ص ۲۵۰.
منابع: علوم سياسي ، شماره ۷



جعبه ابزار