• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تلبیس ابلیس (خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تلبیس ابلیس، کتابی به عربی در رد و نقد اصحاب عقاید و طوایف مختلف از جمله فیلسوفان و صوفیان، تألیف ابوالفرج ابن جوزی عالم و واعظ حنبلی قرن ششم می باشد.
این کتاب به تعبیر مؤلف درباره انواع محرّمات و بدعتهای ناشی از وسوسه های شیطانی است . ابن جوزی در این اثر، با بحث جدلی به بسیاری از طوایف و فرق، از جمله خوارج، شیعیان (به قول او روافض )، فلاسفه، متکلمان، باطنیان و بویژه صوفیه، تاخته و حتی برخی محدّثان و فقها را، به سبب طرفداری از آنچه او بدعت و خروج از سنّت رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم خوانده، نکوهش کرده است .
ابن جوزی در تحمیدیّه کتاب، ضمن ستایشِ عقل به عنوان تصدیق کننده وحی (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۱)، ابلیس را مؤثر در فرقه فرقه شدن مردم پس از عصر پیامبر اکرم و صحابه معرفی می کند و می گوید که این کتاب را نوشته است تا مردم را از فتنه ابلیس بر حذر دارد و پنهان کاریهای او را آشکار کند (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۲). تلبیس ابلیس در بیان ریشه های درونی اعتقادات و رفتارها اثر درخور توجهی است . ابن جوزی می کوشد تا با نقّادی، فریبهای نفسانی و شیطانی را آشکار کند و تصاویری از هوای نفس انسان ارائه دهد، همچنین احزاب و فرق، اوضاع و احوال جامعه و زمان خویش را معرفی کند. این اثر را می توان سندی مهم در تاریخ فکری و اجتماعی عالم اسلام در قرن ششم دانست (اذکائی، ص ۴۲).
ابن جوزی در تألیف این کتاب، از چند اثر مهم، از جمله الرّد علی الغُلاة و کتاب الا´راء و الدیانات تألیف محمدبن حسن نوبختی، استفاده کرده است (آقابزرگ طهرانی، ج ۱، ص ۳۴؛ سزگین، ج ۱، جزء ۳، ص ۲۹۰)، همچنین برخی اطلاعات و اخبار خود را از کتابهایی به دست آورده که از بین رفته است (پورجوادی، مقدمه، ص ۱۴۸؛ اذکائی، ص ۴۳).
تلبیس ابلیس در سیزده باب نوشته شده است : باب اول، درباره پیروی از سنّت و همراهی با جماعت است . ابن جوزی در این باب (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۷)، به نقل از ابن مسعود، می گوید که میانه روی در سنّت شایسته تر از کوشش برای بدعتگذاری است .
باب دوم، در نکوهش بدعت و بدعتگذاران، و شرح تفاوت سنّت با بدعت است . به عقیده ابن جوزی، هر امر جدیدی که بنحوی مخالف با شریعت باشد، بدعت است و بر همین اساس بدعتگذاران را به شش گروه (حروریه یا خوارج، قدریه، جَهمیه، مُرجئه، رافضه و جبریه ) و هر گروه را به دوازده زیر گروه تقسیم می کند (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۲۵ـ۲۶؛ ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ۲۹ـ۳۴). وی، بر خلاف نویسندگان ملل و نحل، در فصل دهم این باب، اسماعیلیه و کیسانیه و زیدیه را جزو روافض نیاورده، اسماعیلیه را جزو باطنیه و خارج از فِرَق اسلام دانسته و درباره باطنیه و اسماعیلیه گفته است که آنها در پوشش اسلام، متمایل به رفض اند (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۱۱ـ۱۱۲). وی کیسانیه را نیز جزو قدریه آورده (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۳۰) و از زید هم فقط در این فصل نام برده (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۰۶) و به زیدیه اشاره ای نکرده است . وی در همین باب، شیعه و امامیه را در شمار روافض آورده است .
باب سوم، در تحذیر از فتنه ها و حیله های ابلیس است و اینکه از شرّ او باید دائم به خدا پناه برد (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۳۵؛ ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ۴۵ ـ ۴۶).
باب چهارم، در معنای تلبیس و غرور است و اینکه تلبیس به معنای نمایاندن باطل به صورت حق، و نوعی نادانی است و طنابهای محکم شیطان بترتیب، جهل و هوا و هوس و غفلت است (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۴۸ ـ ۴۹).
باب پنجم، در بیان تلبیس ابلیس بر اصحاب عقاید است . ابن جوزی در این فصل به بیان نادرستی عقاید کسانی می پردازد که خارج از دین اسلام اند، از جمله سوفسطاییان، دهریان، طبایعیان، ثنویان، فلاسفه و معتقدان به پرستش اجرام سماوی (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۴۹ ـ ۶۲). سپس درباره تلبیس ابلیس بر امت اسلام، می گوید که شیطان از دو راه در عقاید امت ما دخل و تصرف کرد: یکی وا داشتن به تقلید از گذشتگان، دیگری پرداختن به چیزهایی که درک شدنی نیست، مانند آنچه فلاسفه بدان قائل اند (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۹۰). بنابراین، او عقل را اساس ایمان و مبنای اعتقاد به اصول شریعت می شمرد، اما آن را برای رسیدن به حقیقت، بویژه امور درک نشدنی، کافی نمی داند؛ ازینرو درباره فلاسفه و متکلمان می گوید که سرانجامِ بیشتر آنها به شکّاکیّت و گاه به الحاد کشیده است (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۹۲ ـ ۹۳). او در رد اندیشه های فلسفی معمولاً از آثار متکلمان استفاده کرده (ابراهیمی دینانی، ج ۲، ص ۲۶۵) و بندرت به آثار و اندیشه های فلاسفه اسلامی، از جمله فارابی و ابن سینا، اشاره نموده است (ابراهیمی دینانی ، ج ۲، ص ۲۶۷). بعلاوه، برخی اندیشه هایی که به فلاسفه نسبت داده یا مطالبی که درباره تاریخ فلسفه نوشته، خلاف واقع است (ابراهیمی دینانی، ج ۲، ص ۲۶۱ـ۲۶۴؛ ابراهیمی دینانی، ج ۲، ص ۲۶۷)؛ ازینرو به نظر می رسد که او بدون آشنایی با فلاسفه به طور عام و فلاسفه اسلامی به طور خاص، به نقد و نکوهش فلاسفه پرداخته است (ابراهیمی دینانی ، ج ۲، ص ۲۶۳؛ ابراهیمی دینانی، ج ۲، ص ۲۶۷)
از دیگر بخشهای این باب، تلبیس ابلیس بر خوارج (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۹۹) و تلبیس ابلیس بر روافض (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۰۶) است . به زعم ابن جوزی، این دو گروه دو قطب افراط و تفریط درباره حضرت علی علیه السلام هستند (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۰۶). وی در این بخش، به گفته خودش، عقاید شیعیان را بازگو می کند، اما بیشتر، عقاید اهل غلوّ را نقل و نقد می کند (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۰۶ـ۱۰۷). همچنین به برخی از عقاید و آرای فقهی فقهای شیعه اشاره دارد و آنها را بدعت می داند (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۰۸ـ۱۰۹) و در انتها دو خطبه منسوب به حضرت علی علیه السلام را می آورد که در فضائل خلفا و منع شماتت آنهاست (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۰۹ـ۱۱۱). به نظر می رسد که اطلاعات و تقسیم بندیهای او از عقاید و فِرَق شیعه چندان با وقایع تاریخی و آثار و آرای معتبر و شناخته شده شیعه سازگار نیست، از جمله در تعریف شیعه می گوید که آنان معتقد به وصایت حضرت علی علیه السلام اند و کسانی را که با او بیعت نکرده اند کافر می دانند؛ حال آنکه علمای شیعه این مطلب را نمی پذیرند و غیرشیعه را، به طور کلی، کافر نمی دانند (محقق حلّی، ج ۱، ص ۵۳؛ امام خمینی، ج ۱، ص ۱۰۶ـ۱۰۷).
باب ششم، درباره تلبیس ابلیس بر علماست . وی در این باب به وسوسه های قاریان، محدّثان، فقیهان، واعظان، ادیبان، شاعران و عالمان کامل (علمایی که جامع قرآن، حدیث، فقه و ادب اند) می پردازد (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۲۳ـ۱۴۳). از موارد تلبیس ابلیس بر قاریان، تکیه بر قرائت بدون تهذیب نفس و خواندن قرآن با آواز غنایی است (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۲۳ـ۱۲۵). از موارد تلبیس ابلیس بر محدّثان، تکیه بر گردآوری احادیث و شناخت صحت و سقم آنها بدون تفقه در حدیث است و از آن بدتر، تلاش زیاد برای استماع حدیث بدون توجه به شناخت درست از نادرست است . اینان گاهی شهر به شهر می روند تا از مشایخ مختلف حدیث بشنوند و بر اقران مباهات کنند (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۲۵ـ۱۲۹). از موارد تلبیس ابلیس بر فقیهان اینهاست : اکتفا به آیات احکام و این گمان که علم شرع فقط علم فقه است و در نتیجه بی توجهی به آن بخش از تعالیم قرآن و سنّت و احادیث و سیره پیامبر که موجب خشوع و رقت قلبی است، بی اعتنایی به دانش شناخت احادیث که نتیجه اش اعتماد به قیاس فقهی است در مواردی که حدیث صحیحی بر ضد آن وجود دارد، غلبه تنبلی در تحقیق و در نتیجه اعتماد به احادیث غیرصحیح، پرداختن به جدل و مناظره ای که هدفش کشف و بیانِ حقیقت نیست، نشست و برخاست با سلاطین و فرمانروایان و تملق ایشان را گفتن به بهانه شفاعت مسلمانان که نتیجه اش مشروع ساختن فساد ایشان در نظر مردم است (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۳۰ـ ۱۳۴). تلبیس ابلیس بر ادیبان نیز عبارت است از بی اعتنایی به اصلاح نفس و عبادت، و خود را از علمای اسلام به حساب آوردن، صرفاً به استناد دانستن لغت و نحو عربی (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۳۷ـ ۱۳۸). تلبیس ابلیس بر شاعران مشتمل است بر: عُجب به اینکه اهل ادب اند و اینکه خدا از لغزش آنها می گذرد، پوشیدن لباسهای گرانبها، مدح خارج از حد، و رو آوردن به فسق و فجور (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۴۰ـ۱۴۱). تلبیس ابلیس بر علمای کامل این است که دچار عُجب شوند و گمان کنند که از عقوبت مصون اند و همچنین ابتلا به حسد و ریا و حبّ جاه (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۴۱ـ۱۴۳). موارد تلبیس ابلیس در این فصل، با بحث اصناف مُغترّین (فریب خوردگان ) در احیاء علوم الدین غزالی (غزالی، احیاء علوم الدین، ج ۳، ص ۴۰۹ـ ۴۱۵؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ج ۳، ص ۴۲۰ـ۴۲۱) شباهتهای بسیار دارد.
باب هفتم، در تلبیس ابلیس بر فرمانروایان و شاهان به غرور شاهی است (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۴۵). ابن جوزی در این باب می گوید که برخی حاکمان به فرمان مافوق خود به زیردستان ظلم می کنند و خود را معذور می دانند، در حالی که اگر فرمانروایی به ستم فرمان دهد، اطاعت از فرمان او ستمکاری است (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۴۷ـ ۱۴۸).
باب هشتم، در تلبیس ابلیس بر عبادت پیشگان است و اینکه ابلیس چگونه آنها را در تطهیر، وضو، اذان گفتن با لحن، نماز، روزه و حج می فریبد (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۴۹ـ۱۶۲). موضوعات این باب نیز با کتاب احیاء علوم الدین (غزالی، احیاء الدین، ج ۳، ص ۴۲۲ـ۴۲۶) شباهت بسیار دارد. ابن جوزی در همین باب، تلبیس ابلیس بر جنگجویان (غازیان ) را از راه ریا و طمع ذکر می کند (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۶۲ـ۱۶۳) و درباره تلبیس ابلیس بر آمران به معروف مطالبی می آورد، ازجمله اینکه آنان از روی جهل یا تفاخر و کبر به امر به معروف می پردازند (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۶۲ـ۱۶۶).
باب نهم، درباره تلبیس ابلیس بر زاهدان است . وی ترک دنیا، سرزنش علما، روگردانی از علم و ترک امور مباح، حبّ جاه، عجب به عبادت، عمل به اوهام و پندارها را از موارد تلبیس ابلیس بر زاهدان می شمرد (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۶۷ـ۱۸۰).
باب دهم، در تلبیس ابلیس بر صوفیان است . این باب مفصّلترین بخش کتاب است و، ابن جوزی ضمن تشریح وجه تسمیه کلمه صوفی (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۸۰ـ۱۸۳)، از صوفیان در ۲۴ مورد انتقاد کرده و عقاید و آداب آنان را بدعت دانسته است (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۹۴ـ ۳۹۵). این انتقادها شامل طهارت، نماز، آداب مربوط به مسکن، پوشاک و خوردن و نوشیدن، سماع و رقص، وجد، مصاحبت با اَمَرْدان (نوجوانان )، ادعای توکل و ترک اموال، ترک دارو و درمان، عزلت و ترک نماز جمعه و جماعت، ترک ازدواج و فرزند نخواستن، آداب آنان هنگام مرگ، ترک علم آموزی، دفن کردن کتابها، اظهارنظر درباره مسائل دینی و تفسیر به رأی و شطح گویی و دعاوی است . ابن جوزی می گوید که صوفیه ابتدا از زاهدان بودند، ولی چون برخی منتسبان به تصوف، اجازه سماع و رقص دادند و عده ای از دنیاطلبان به جهت علاقه به راحتی و لهو و لعب به آنها متمایل شدند، آنان با صفات و احوال و نشانه هایی از زاهدان متمایز شدند (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۸۱). او در جای دیگر می گوید که نخستین صوفیان به زهد و ریاضت و مجاهدت با نفس می پرداختند، ولی ابلیس آنها را فریفت و از تحصیل علوم دینی بازداشت و این آغاز انحراف آنان بود (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۸۳). ابن جوزی از کسانی چون ابوعبدالرحمان سُلمی، ابونصر سرّاج، ابوطالب مکی، حافظ ابونعیم اصفهانی بشدت انتقاد کرده است، زیرا معتقد است که آنان در کتابهایشان از کارهای خلاف شرع صوفیه دفاع کرده اند و خلفا و بزرگان صحابه و زاهدانی چون بِشر حافی و ابراهیم ادهم و سفیان ثوری را جزو صوفیه آورده اند (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۱۸۴ـ ۱۸۵).
ابن جوزی از غزالی نیز بشدت انتقاد کرده است و با اینکه در کتاب المنتظم (ابن جوزی، المنتظم، ج ۱۷، ص ۱۲۴ـ۱۲۷) وصف برجستگی های فکری و زهد و تعبّد وی را آورده در همان اثر به سبب «ترک قانون فقه » و در تلبیس ابلیس، به سبب برخی مطالبِ احیاء علوم الدین ــ از جمله دفاع از سماع و ریاضت و ترک دنیا ــ وی را سرزنش کرده و گفته است که غزالی این کتاب را آنچنانکه سزاوار یک عالم است، ننوشته و کتابش را بر وفق مذهب صوفیه تألیف کرده و سخنانی شبیه سخنان باطنیه گفته است (ابن جوزی، المنتظم، ج ۱۷، ص ۱۸۶؛ ابن جوزی، المنتظم، ج ۱۷، ص ۱۹۶؛ ابن جوزی، المنتظم، ج ۱۷، ص ۲۳۶؛ ابن جوزی، المنتظم، ج ۱۷، ص ۲۳۸؛ ابن جوزی، المنتظم، ج ۱۷، ص ۲۷۷).
او همچنین برخی از صوفیانی را که خود در کتاب صفة الصفوة (ابن جوزی، صفة الصفوة، ج ۴، ص ۶۴؛ ابن جوزی، صفة الصفوة، ج ۴، ص ۱۷۲؛ ابن جوزی، صفة الصفوة، ج ۴، ص ۲۲۳؛ ابن جوزی، صفة الصفوة، ج ۴، ص ۲۳۷) از آن ها به سبب زهدشان تجلیل کرده، در این کتاب به علت ترک علم و انکار آن و اظهار نظر ناصواب در امور دینی نکوهش کرده است (ابن جوزی، صفة الصفوة، ج ۴، ص ۳۶۰ـ۳۸۴؛ ابن جوزی، صفة الصفوة، ج ۴، ص ۳۹۵ـ۴۰۰).
یکی از مباحث مفصّل در همین باب، بحث سماع و حرمت آن و رد نظر صوفیه در مباح و گاه مستحب دانستن آن است (ابن جوزی، صفة الصفوة، ج ۴، ص ۲۴۸ـ۲۷۹). ابن جوزی در این باب برخی احادیث صوفیه را در این باره نقد کرده، گاهی نیز برای تأیید سخن خویش، احادیثی مجعول و ضعیف آورده است (ابن‌جوزی، ترجمه فارسی، مقدمه ذکاوتی قراگزلو، ص ۳). برخی انتقادات او از صوفیه، در سخنان خود آنان نیز یافت می شود (هجویری، ص ۱۶۴؛ هجویری، ص ۳۳۴ـ۳۳۵؛ ژنده پیل، ص ۱۴۰ـ۱۴۱). همچنین غزالی در احیاء علوم الدین (غزالی، احیاء علوم الدین، ج ۳، ص ۴۲۶ـ۴۲۹) و نیز در رساله حماقت اهل اباحت (غزالی ، رساله در بیان حماقت اهل اباحت، ص ۱۵۸ـ ۱۵۹) برخی منتسبان به صوفیه و مدعیان مقامات و بویژه کسانی را که ادعا می کردند معصیت به آنها زیان نمی رساند، مذمت کرده است. گفته شده که ابن جوزی در تلبیس ابلیس از رساله اخیر استفاده کرده ولی نام مصنف را نیاورده است (پورجوادی، مقدمه، ص ۱۴۸).
باب یازدهم، در تلبیس ابلیس بر اهل دین از راه نشان دادن کرامات است (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۴۲۷ـ۴۳۷).
باب دوازدهم، در تلبیس ابلیس بر عوام است، که از جمله آنهاست : تشویق به تفکر در ذات و صفات خدا (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۴۳۸ـ۴۳۹)، مبتلا کردن آنها به تشبیه ذات خدا، مقدّم داشتن زاهدان بر عالمان، مخالفت با علما و بدگویی از آنان، و تکیه بر رحمت خدا و جسارت در گناه کاری (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۴۳۹ـ۴۴۶). در همین بخش، از تلبیس ابلیس بر زنان به طور اجمال نیز سخن رفته است که از جمله آنها ندانستن واجبات دین، بدرفتاری و عدم تمکین به شوهر و نیز خرقه پوشی زنان صوفی و مصافحه کردن آنها با شیوخ صوفی است (ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص ۴۵۵ـ۴۵۷).
باب سیزدهم، در تلبیس ابلیس بر عموم مردم از طریق آرزوهای دور و دراز است (ص ۴۵۸ـ۴۵۹).
از تلبیس ابلیس نسخه های خطی متعددی در ترکیه و مصر و هند وجود دارد که نام برخی از آنها چنین است : الناموس فی تلبیس ابلیس، کشف تلبیس ابلیس، و کشف ناموس تلبیس ابلیس (علوچی، ص ۱۹۴).
این کتاب ابتدا با نام های الناموس فی تلبیس ابلیس (قاهره ۱۳۲۳)، نقدالعلم والعُلماء (قاهره ۱۳۴۰) و تلبیس ابلیس (قاهره ۱۳۴۷ و ۱۳۶۸) به چاپ رسیده (علوچی، ص ۱۹۴؛ علوچی، ص ۲۰۵) و پس از آن بارها در دمشق و مصر و بیروت با عنوان تلبیس ابلیس و گاهی با عنوان الناموس فی تلبیس ابلیس چاپ شده است (عبدالجبارعبدالرحمان، ج ۱، ص ۷۸؛ مالح، ج ۱، ص ۳۰۷).
تلبیس ابلیس را مارگلیوث به انگلیسی برگردانیده (دائرة المعارف جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل «ابن جوزی ») و علیرضا ذکاوتی قراگزلو به فارسی ترجمه کرده است ( تهران ۱۳۶۸ش ) که اولین ترجمه از آثار ابن جوزی به فارسی است ( اذکائی، ص ۴۲).
در این ترجمه، اسناد احادیث و همچنین برخی احادیث و روایات، به دلایلی، از جمله تکرار مضمون، حذف شده است (ابن‌جوزی، ترجمه فارسی، مقدمه ذکاوتی قراگزلو، ص ۴).
---------------------------------------
منابع :
(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعة ؛
(۲) غلامحسین ابراهیمی دینانی، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۹ ش، تهران ۱۳۷۷ش ؛
(۳) ابن جوزی، تلبیس ابلیس، چاپ خیرالدین علی، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۴) ابن‌جوزی، تلبیس ابلیس ، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران ۱۳۶۸ش ؛
(۵) ابن جوزی ، صفة الصفوة، چاپ محمود فاخوری و محمدروّاس قلعه جی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹؛
(۶) ابن جوزی ، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲؛
(۷) پرویز اذکائی، « ( درباره ) تلبیس ابلیس »، آینه پژوهش، سال ۱، ش ۳ (مهر و آبان ۱۳۶۹)؛
(۸) نصراللّه پورجوادی، دو مجدّد: پژوهش هایی درباره محمد غزالی و فخررازی، تهران ۱۳۸۱ ش ؛
(۹) روح اللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، تحریر الوسیلة، قم ۱۳۶۳ش ؛
(۱۰) احمدبن ابوالحسن ژنده پیل، مفتاح النجات : متن عرفانی به زبان فارسی، چاپ علی فاضل، تهران ۱۳۷۳ش ؛
(۱۱) فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ج ۱، جزء۳، نقله الی العربیة محمود فهمی حجازی، ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۱۲) عبدالجبار عبدالرحمان، ذخائر التراث العربی الاسلامی، بصره ۱۴۰۱ـ۱۴۰۳/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۳؛
(۱۳) عبدالحمید علوچی، مؤلفات ابن الجوزی، بغداد ۱۳۸۵/ ۱۹۶۵؛
(۱۴) محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
(۱۵) محمدبن محمد غزالی ، رساله در بیان حماقت اهل اباحت، در کتاب دو مجدّد نصراللّه پورجوادی ؛
(۱۶) محمدریاض مالح، فهرس مخطوطات دارالکتب الظاهریة : التصوّف، دمشق ۱۳۹۸ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۳؛
(۱۷) جعفربن حسن محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، نجف ۱۳۸۹/ ۱۹۶۹؛
(۱۸) علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، چاپ و. ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ش ؛
(۱۹) دائرة المعارف جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل «ابن جوزی »توسط H. Laoust؛



جعبه ابزار