• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تورات در فرهنگ اسلامی(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تورات در فرهنگ اسلامی: نام تورات ــ کتاب آسمانی نازل شده بر حضرت موسى (ع) ــ بارها در قرآن کريم آمده، و در فرهنگ اديان سامی در طول تاريخ به همين نام شناخته شده است. طی سده‌ها، متنی مرکب از ۵ سِفر (اسفار خمسه) نزد يهوديان و مسيحيان به عنوان تورات شناخته می‌شده، و بخش آغازين عهد عتيق محسوب شده است. اما مسلمانان متن موجود را تحريف شده تلقی می‌کرده‌اند و از ديدگاه آنان، تورات ياد ‌شده در قرآن کریم اشاره به متن اصيلِ پيش از تحريف دارد. بدين‌ترتيب، نحوۀ ارتباط ميان متن اصلی تورات و آنچه نزد يهوديان و مسيحيان از تورات شناخته است، همواره مسئله‌ای مهم نزد مسلمانان بوده است؛ مسئله‌ای که در حوزه‌های گوناگون ادبيات دينی از تفسير گرفته تا رديه‌های نوشته شده بر اديان قابل پی‌جويی است. باور به اينکه، تورات موجود به نحوی مبتنی بر متن اصيل تورات است، زمينه‌ساز آن بوده است تا تورات يهود نزد مسلمانان همواره با احترام تلقی شود و در مواردی که مبانی کلامی آنان اجازه می‌داده، به عنوان منبع مورد استفاده قرار گيرد.
لغت‌شناسان و عالمان عرب ريشۀ واژۀ تورات را «وَری» به معنای «شعله را برافروختن» دانسته‌اند ( قاموس، ذيل وری؛ ابن منظور، ذيل وری؛ راغب، ص۵۲۰-۵۲۱)؛ اين در حالی است که ‌احتمال عربی بودن واژه پذيرفته شود؛ چه، در صورت عبری بودن آن، بحث وزن و اشتقاق واژه معنا ندارد ( تاج العروس، ذيل وری؛ ابن قتيبه، ادب، ج۱، ص۴۹۹)
در قرآن: تورات در کنار نام برخی ديگر از کتابهای آسمانی همچون انجيل و زبور، يکی از چند کتاب آسمانی است که در قرآن کريم آمده است و با ۱۸ بار بسامد، يکی از پرکاربردترين آنها به شمار می‌رود. در اين آيات به برخی از موضوعات توجهی ويژه شده است. ۴ بار يادکرد مستقيم از نزول تورات از سوی پروردگار (آل عمران:۳؛ مائده:۴۴؛ مائده:۶۶؛ مائده:۶۸)، آشکارترين شيوۀ تأييد و تصديق آن توسط قرآن کريم است. حال آنکه نه‌تنها تورات مورد تأييد الٰهی است، بلکه همچون اسماء آموخته به آدم(ع)، در شمار آموزشهای باری تعالى قرار دارد و آموزش داده می‌شده است (آل عمران:۴۸؛ مائده:۱۱۰). در اين مُنزَل الٰهی، هدايت و روشنايی جاری است (مائده:۴۴؛ مائده:۴۶؛ انعام:۹۱؛ انعام:۱۵۴؛ اسراء:۲؛ قصص:۴۹؛ سجده:۲۳؛ غافر:۵۳) و به عنوان وسيله‌ای برای حکم کردن در ميان يهود، احکام و فرامين پروردگار در آن جاری است (مائده:۴۳). بر همين اساس است که ضمن تصديق ربانيون و خداشناسان، مورد استفادۀ انبيای بنی‌اسرائيل نيز قرار گرفته است.
رويکرد تاريخ‌گونۀ قرآنی و توجه دادن به تقدم و تأخر در نزول تورات در برخی از آيات قابل پی‌جويی‌ است. بر دين حنيف بودن ابراهيم(ع) و تقدم بر نزول تورات (آل عمران:۶۵؛آل عمران:۶۷؛آل عمران:۹۵) و نيز تبيين برخی احکام و محرمات توسط اسرائيل (يعقوب) پيش از تورات (آل عمران:۹۳) از همين دست آيات است. قرارگيری اين منزل الٰهی در کنار مفهوم کتاب و حکمت که از آموزشهای اٰلهی است، بيانگر ارزش و جايگاه آن در قرآن کریم است. همچنين آموزش آن به همراه کتاب و حکمت و در کنار انجيل به عيسى(ع)، نه تنها مفهوم آموزشی خود را دارا ست، بلکه نشانگر آن است که اين کتاب آسمانی از سوی عيسى(ع) نيز مورد تأييد قرار گرفته، و تصديق شده است. دو بار يادکرد اين آموزش به عيسى، در کنار ۸ بار ترکيب قرارگيری تورات و انجيل دارای بار مفهوم قابل توجهی است. گونه‌ای از تکميل تورات توسط انجيل در همين باهماييها مشاهده می‌شود؛ حال آنکه ۳ بار تصديق تورات توسط عيسى مسيح (آل‌عمران:۵۰؛ مائده:۴۶؛ صف:۶)، و تصريح آيات الٰهی به اينکه انجيل مکمل تورات است و برای تکميل آن فرو فرستاده شده (آل‌عمران:۵۰) بر اين سخن مؤيدی محکم است (ابن کثير، تفسير، ج۴، ص۱۷۱). بر اين مبنا برخی از تغييراتی که عيسى(ع) در آموزه‌های تورات به وجود آورده است (آل‌عمران:۵۰)، به وجه مکملیِ انجيل نسبت به تورات باز می‌گردد (سيوطی، الاتقان، ج۲، ص۲۹۸).
از ديگر موضوعات قابل توجه دربارۀ تورات در قرآن کريم، آن است که در اين کتاب آسمانی، تورات، انجیل، زبور و قرآن کريم در عرض يکديگر و گاه در کنار هم قرار يافته‌ (آل‌عمران:۳؛آل‌عمران:۴۸)، و در راستای يکديگر و دارای مفاهيمی يکسان‌اند. بدين ترتيب مشاهده می‌شود که تورات حتى به عنوان سابقه و پيشينه‌ای برای انديشۀ الٰهی قرآن کريم ياد شده است (آل عمران:۳-۴). آنچه در قرآن کريم دربارۀ تورات آمده را از چشم‌اندازی ديگر نيز می‌توان مورد توجه قرار داد و آن تورات نزد بنی‌اسرائيل است. چگونگی بينش قرآنی از اين امر بسيار حائز اهميت است؛ از اين ديدگاه برخی از مطالب قابل بررسی بوده، و نشانگر بيان قرآنی از شيوۀ عملکرد يهود نسبت به کتاب آسمانی آنها تورات است.
در نگاهی کلی به قرآن کریم می‌توان دريافت که عمل به تورات و دستورات آن توسط بنی‌اسرائيل و يهوديان راهيابی به بهشت و بهره بردن از نعمتهای آن را در پی دارد (مائده:۶۵-۶۶). عمل به تورات خود در بر دارندۀ ارزشهايی است که سبب می‌شود تا عاملان بدان، خود جايگاهی بلندمرتبه يافته، نه تنها به مثابۀ اهل کتاب، که به دليل شيوۀ برخورد آنها با کتاب آسمانی‌شان در شمار اهل دين قرار ‌يابند. در مقابل اين نوع برخورد قرآنی نسبت به يهوديان معتقد به تورات و عامل بدان، دوری‌گزينان از اندرزها و احکام الٰهی تورات اسباب نارضايتی قرآنی را موجب می‌گردد. ناخرسندی قرآنی از اين شيوۀ رفتاری و عملکرد سبب شده است تا اجتناب يهود از گفته‌های تورات مورد توجه قرار داده شود (مائده:۴۳) و انکار داده‌های توراتی (جمعه:۵) و دروغ بستن يهود بدان (آل‌عمران:۹۳) و عمل نکردن به دستورات الٰهی تورات (مائده:۶۶) نه تنها در قرآن کریم برجسته شود، بلکه چنين می‌يابيم که اين اعمال اسباب آن را فراهم می‌آورد تا ايشان در عداد ظالمان قرار گيرند (جمعه:۵). بدين‌ترتيب در اينجا ديگر در اختيار داشتن تورات به‌ عنوان کتاب آسمانی نه تنها برای يهود مفهوم هدايتگری ندارد، بلکه تنها اسباب زحمت آنها ست و فقط همچون حاملان آن تلقی می‌گردند. قرآن کریم در برابر احترام گذاردن به بنی اسرائيل و يهوديان و قرار دادن آنها در شمار اهل کتاب و يکتاپرستان، آن دست از يهوديان را که تورات را نفی، و به شيوه‌ای ناصواب نسبت بدان عمل می‌کنند، به ستورانی مثل می‌زند که حمل‌کنندگان کتاب ارزشمند تورات هستند (جمعه:۵).
افزون بر دو گونه نگاه مختلف قرآنی نسبت به تورات، بايد به موضوع ديگر يعنی اطلاع‌رسانيهای قرآنی از آنچه در تورات آمده است، پرداخت. از مهم‌ترين موضوعات آمده در تورات که در قرآن بدان اشاره شده، نام پيامبر اسلام(ص) است (اعراف:۱۵۷)؛ به جز آن، يادکرد از سيمای نمازگزاران و ساجدان است که آثار نورانيت در آن هويدا ست و در تورات بدانها اشاره شده است (فتح:۲۹). نقش جهاد در راه خدا از سوی مؤمنان (توبه:۱۱۱) نيز نمونه‌ای ديگر از اطلاع‌رسانيهای قرآنی از تورات است.
با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان در يک تقسيم‌بندی کلی تورات در قرآن‌کریم را با دو منظر متفاوت مورد توجه قرار داد: بر اين اساس تورات در يک منظر کتابی آسمانی است و وجوه الٰهی و آسمانی آن مورد توجه قرار می‌گيرد؛ تصديق الٰهی و قرآنی، در شمار آموزشهای اٰلهی بودن آن، همراه بودن آن با مفهوم حکمت، وجود هدايت و روشنی و احکام الٰهی در آن، همه نمونه‌هايی از همين دست است. در برابر، آن‌گاه که تورات از قالب مفهوم ارتباط آسمانی ـ زمينی خداوند با پيامبر خود، موسى(ع) خارج گشته، در قالب مصداقی زمينی به عنوان کتاب پيروان دين موسى(ع) قرار می‌يابد، نوع بازخورد آيات قدری تفاوت می‌يابد. در اين منظر تورات آشکارا مورد نقد قرآنی قرار می‌گيرد. موضوع تصديق تورات توسط عيسى(ع)، انجیل به عنوان مکملی برای تورات، و در نهايت دو نوع برخورد يهوديان با تورات و پذيرش يا تکذيب آن همه در همين‌دست قرار دارد و در منظر زمينی تورات جلوه می‌يابد.
در سخن از تورات به عنوان کتاب آسمانی يهوديان و يادکرد آن در قرآن بايد به اين نکتۀ ريز و مهم اشاره کرد که از بابت «کتاب» بودن آن، در ترکيب «اهل کتاب» (با تخصيص) دقيقاً جايگزين يهوديان به کار می‌رود. بر همين اساس است که در قرآن کريم به جز نام تورات، اصطلاحات و اسامی ديگری نيز برای کتاب آسمانی اين قوم ياد شده که افزون بر فحوای کلام و چينش قرآنی، مفسران نيز غالباً آن اسامی را با تورات يکی دانسته‌اند و مهم‌ترين آن «کتاب» است. به‌کارگيری واژۀ «کتاب» به عنوان منزل الٰهی بر موسى(ع) و قوم يهود، و انتساب آن به موسى(ع) از مهم‌ترين و پرکاربردترين اين اسامی است. ترکيب جملۀ پرتکرار «آتَيْنٰا موسَی الْكِتابَ» و جملات و ترکيبات مشابه آن همچون «کتاب موسى» با ۱۷ بار بسامد در قرآن در همين راستا ست (بقره:۵۳؛بقره:۸۷؛انعام:۱۵۴).
در اين آيات به اشکال گوناگون با يادکرد کتاب به عنوان نزول آيت الٰهی بر موسى برای هدايت قوم وی اشاره شده که کاملاً هم با آيات مربوط به تورات هماهنگ است و مفسران در جای‌جای آثار خود بدانها اشاره کرده‌اند (طوسی،ج۱، ص۳۶۸؛طوسی،ج۱، ص۴۱۴). در اين دسته از يادکردهای قرآنی اساساً گاه استفاده از لفظ کتاب در برخی آيات (بقره:۴۴) از سوی مفسران به تورات معنا شده است (تفسير عسکری، ص۲۳۳؛تفسير عسکری، ص۲۵۲؛تفسير عسکری، ص۳۷۱؛تفسير عسکری، ص۳۹۳؛ سيد‌مرتضى، ج۴، ص۱۶۹؛ بيضاوی، ج۱، ص۳۵۷). بر همين مبنا قرارگيری دو نام «الکتاب و الفرقان» در کنار يکديگر (بقره:۵۳) به عنوان جايگزينهایی برای نامهای تورات و قرآن (قرطبی، ج۱، ص۳۹۹)، قابل درک و البته بسيار حائز اهميت است. اين در حالی است که مفسران برخی از يادکردهای قرآنی همچون آنچه دربارۀ ميثاق الٰهی با انسان و يا امر الٰهی دربارۀ وفای به عهد (بقره:۴۰؛بقره:۶۳) را نيز به عهود آموزش داده شده يا آمده در تورات تعبير نموده‌اند ( تفسير عسکری، ص۲۶۶؛ طبرسی، فضل، ج۱، ص۱۸۳). نمونه‌های مختلفی از اين دست يکی ‌دانستنها را می‌توان دربارۀ برخی از آيات ديگر همچون نساء (نساء،:۱۳۶) نيز نشان‌گرفت (طبری، تفسير، ج۱، ص۲۵۵؛ تفسير عسکری، ص۴۰۴؛ طوسی، ج۱، ص۳۶۸؛ طوسی، ج۳، ص۳۵۷، ۵۳۲؛ طبرسی، فضل، ج۱، ص۱۸۳؛ طبرسی، فضل، ج۲، ص۲۶۰؛ بيضاوی، ج۴،۸).
از ديگر مصاديق کاربرد متفاوت برای تورات، به‌کارگيری واژۀ «صحف موسى» است و در قرآن کريم به اصطلاح صحف ابراهيم و موسى(ع) در کنار يکديگر اشاره شده (اعلى:۱۹) است که برخی از مفسران و عالمان با اختلاف، صحف موسى(ع) را همان تورات دانسته‌اند (طبری، تفسير، ج۳۰، ص۱۵۹؛ خصيبی، ص۱۲۳؛ طوسی، ج۱۰، ص۳۳۳؛ نسفی، تفسير، ج۴، ص۱۹۱؛ قرطبی، ج۱۱، ص۲۶۴؛ سیوطی، «تفسير»، ۷۰۳). در بسياری از مواضع و منابع گوناگون قرارگيری نام صحف ابراهيم(ع) در کنار تورات (و نه صحف موسى)، يکی‌انگاری تورات و صحف را به ذهن متبادر می‌کند (تفسير عسکری، ص۸۸؛ خصيبی، ص۱۲۳؛ قرطبی، ج۲، ص۲۹۸؛ سيوطی، الدر، ج۸، ص۴۱۹). در مقابل اين دوگونه روايات در تبيين ارتباط ميان صحف و تورات، گونۀ سوم اين دو را در عرض هم و در واقع متفاوت ياد کرده‌اند (خصیبی، ص۹۳؛ ابن کثير، تفسیر،‌ ج۱، ص۲۱۷؛ ابن طاووس، الدروع، ص۱۹۱). گفتنی است در برخی از منابع روايی با يادکرد گونه‌ای خاص از مفهوم صحف، و صحيفه‌های ده‌گانه، فرامين عشره را همان صحف دانسته‌اند (ابن حبان، ج۲، ص۷۷؛ قرطبی، ج۱، ص۱۸۰؛ ابن کثير، تفسیر، ۱، ص۵۸۷؛‌سیوطی، الدر، ج۸، ص۴۸۹؛‌سیوطی، «تفسير»، ص۸۰۴).
در انبوهی از روايات دربارۀ گونه‌های مختلف ارتباطی الواح موسى(ع) و تورات سخن به ميان آمده است. در برخی از روايات، نوع بيان سخن از گونه‌ای از ارتباط متداخل اين دو دارد. در اين روايات عملاً تورات در متن الواح ياد شده، و رابطه‌شان عموم و خصوص من وجه است (قمی، ج۲، ص۶۱؛ طوسی، ج۳، ص۳۷۶؛ ابن‌طاووس، اقبال، ج۳، ص۲۰۵؛ بيضاوی، ج۳، ص۵۸). در رواياتی ديگر نزول الواح پيش از تورات، و در دسته‌ای نيز هر دو به نوعی يکی دانسته شده‌اند (قمی، ج۱، ص۲۳۹؛قمی، ج۲، ص۶۱؛ تفسير عسکری، ص۳۱؛ ابن حبان، ج۲، ص۷۷؛طوسی، ج۳، ص۳۷۶؛ هیثمی، موارد، ج۱، ص۵۳؛ راوندی، الخرائج، ج۳، ص۱۰۰۵؛ ابن حمزه، ص۱۹۲). بايد دانست که برخی منابع روايی هنگام نامبری از الواح، فرامين ده‌گانه يا الواح عشره را منظور نظر دارند (ابن حمزه،ص۱۹۲؛ راوندی، الخرائج، ج۳، ص۱۰۰۵). ديگر مصاديق يادکرد قرآنی از منزل بر موسى(ع) را می‌توان در واژگانی چون مُنزَل (آل عمران:۸۴) و بينات (بقره:۹۱) مشاهده نمود.
تورات نزد مسلمانان: در بررسی جايگاه تورات در انديشه و اعتقادات اسلامی و نزد مسلمانان مهم‌ترين مطلب آن است که به همان ميزانی که قرآن کريم به اين منزل الٰهی ارزش نهاده، مسلمانان نيز آن را ارج نهاده‌اند. واقعيت اين است که در طول تاريخ اسلام، کتاب دينی يهود که در کوه طور بر پيامبر ايشان، حضرت موسى(ع) نازل گشته، و در قرآن کريم نيز بدان اشاره شده، مورد احترام مسلمانان قرار داشته است. در کنار اين شيوه برخورد، بر پايۀ برخی از آيات الٰهی دربارۀ تحريف تورات و در پی آن گروهی از فرموده‌های پيامبر اسلام(ص) در اين باره، هميشه در ورای محترم داشتن تورات، انديشۀ تغيير و تبديل کتاب منزل بر موسى(ع) نزد مسلمانان به عنوان باوری استوار، ريشه‌ای عميق داشته است. بازخورد اين دو نوع برخورد نسبت به موضوع که نشئت گرفته از نگاه مسلمانان به دو تورات «منزل» و «موجود» است، عملاً برسازندۀ مباحثی گسترده بوده که پی‌جويی آن با بهره گرفتن از روايات و احاديث امکان‌پذير خواهد بود. نتيجۀ دو گونۀ متفاوت نگرش مسلمانان به تورات اسباب آن را فراهم آورده است تا عملاً روايات و احاديث از بابت نگرش اعتقادی به دو دستۀ کاملاً مجزا تفکيک گردند. دستۀ نخست سازندۀ بدنه اصلی و درواقع در‌بردارندۀ بيشترين حجم روايات است؛ اين دست روايات با ارجاع به تورات اصيل، الٰهی و منزل بر موسی(ع) بدان پرداخته‌اند. دستۀ دوم روايات و احاديثی است که به مبحث تبديل و تحريف تورات و در ادامۀ آنها، تورات موجود پرداخته است.
ديدگاه نبوی و عصر صحابه: با ظهور اسلام در عربستان و نزول قرآن کريم، پرسشهای بسياری دربارۀ تورات ياد شده در قرآن برای تازه‌مسلمانان مطرح بود. احاديث منقول از پيامبر اکرم(ص) نشانگر ميزان نياز صحابه به اين دست پاسخها دربارۀ تورات است. سخنان پيامبر(ص) نيز به طور طبيعی همچون کليت غالب بر انديشۀ اسلامی دربارۀ تورات بر دو دسته است، نخست تأييد آن به عنوان کتابی آسمانی که اين جنبه در قالب توانايی و علم آن حضرت به متن تورات جلوه می‌کند و دستۀ دوم مُحَرَّف دانستن آن که به صورت نقد تورات موجود نزد يهود از سوی ايشان بيان شده است. روايات ناظر بر آگاهی و علم پيامبر(ص) نسبت به تورات حجم گسترده‌ای را به خود اختصاص داده، و برخی از آنها هم در رويارويی با يهوديان است (بخاری، ج۳، ص۱۳۳۰).
در يکی از مهم‌ترين احاديث پیامبر اسلام(ص) در اين باره چنين می‌يابيم که آن حضرت برای حفظ حرمت صاحبان اديان، و از سويی دوری‌گزينی از ورود آراء و اعتقادات ناپالوده به دين اسلام، مسلمانان را از پذيرش يا رد نقليات از متن تورات توسط يهود برحذر داشته است (بخاری، ج۴، ص۱۶۳۰؛بخاری، ج۶، ص۲۶۷۹؛ بيهقی، ‌السنن، ج۱۰، ص۱۶۳). اين تلاش برای حفظ حرمت پيروان دين يهود از سوی پيامبر(ص) تا آنجا ست که حتى به رغم اعتقاد به محرف بودن توراتی که نزد آنها بوده، مردم را از صدمه زدن، خدشه وارد ساختن و از میان بردن همان تورات هم نهی کرده است (ذهبی، ميزان، ج۱، ص۸۸). چنان‌که پيامبر(ص) خود نيز به هر حال اين تورات را محترم می‌داشت؛ در قضيۀ دعوت الٰهی اسلام از يهوديان که شرح تبيين برخی از مواضيع اعتقادی و مباحثات آن حضرت با نمايندۀ ايشان، عبدالله بن سلام دست‌کم به سبکی نمادين در منابع آمده، اين‌گونه ياد شده که پيامبر(ص) ميان خود و آنها، تورات را به‌مثابۀ حکم قرار داده است ( الاختصاص، ص۴۲؛ احمد طبرسی، ج۱، ص۵۵).
بر همين اساس در طول تاريخ، در آراء اسلامی چنين می‌يابيم که مسلمانان با پيروی و تبعيت از پيامبر خود (طبری، تفسير، ج۹، ص۱۰۹؛ خصيبی، ص۴۴)، به رغم مبدل دانستن تورات، آن را از آن رو که کتاب مورد پذيرش اهل کتاب است، همچنان بزرگ می‌دارند. جالب آنکه در فقه اسلامی بروز اين امر را در مبحث قضا شاهديم؛ بدين معنا که در محافل قضايی سرزمينهای اسلامی، هنگام بررسی دعوی يهوديان، از تورات بهره گرفته می‌شود و بر اساس فرامين و احکام آن قضا صورت می‌گيرد (ابن کثير، البداية، ج۲، ص۱۴۸). به همين ترتيب در بسياری از مباحث فقه اسلامی که به نحوی به مباحث داخلی اهل کتاب از يهود مربوط می‌شود، شرايع و احکام تورات در آن لحاظ می‌گردد. خلاصه آنکه اين تلاش برای حفظ حرمت يهود که در اين مورد خاص در قالب ارج نهادن به تورات بروز يافته، حتى اسباب آن را فراهم آورده که دسته‌ای از احاديث و روايات «موضوع» و منسوب به بزرگان امکان برسازی را بيابند. برای نمونه در روايتی که به شدت مورد انتقاد برخی کسان از جمله ذهبی نيز قرار گرفته، آمده است که پيامبر اکرم(ص) در تعبير رؤيای در داشتن دو خير (کره و عسل) نزد يکی از صحابه، آن دو مصداق خير را به قرائت تورات و فرقان تعبير نموده است (ذهبی، سير، ج۳، ص۸۶).
عصر صحابه: وجود يهوديان منطقه از مدتها قبل از ظهور اسلام و در اختيار داشتن توراتی نزد خود (فاکهی، ج۲، ص۳۱؛ ابن کثير، البداية، ج۳، ص۲۳۶)، به هر حال اين اقدام و شيوۀ عملکرد معقول از سوی پيامبر(ص) را بر می‌تابيد. افزون بر آنکه يهودیان دعوت شده و کسی چون عبدالله بن سلام که به زودی اسلام آورد، از توراتی نزد خويش سخن می‌گفتند و برای مباحثه با پيامبر(ص) توراتی را که نزد خود داشتند، به همراه آورده بودند
( الاختصاص، همانجا؛ طبرسی، احمد، ۴۲). در مدينه يهود بنی‌قريظه نسخه‌هايی از تورات را در اختيار داشتند (هيثمی، مجمع، ج۱، ص۱۷۳؛ خواجه عبدالله، ج۳، ص۲۶۶) که عمر نيز از همان نسخ استفاده می‌کرد و آنها را قرائت می‌نمود؛ مطلبی که اسباب ناخرسندی پيامبر(ص) را فراهم آورد (هيثمی، مجمع، ج۱، ص۱۷۳؛ خواجه عبدالله، ج۳، ص۲۶۶؛احمد بن‌ حنبل، ج‌۳، ص۴۷۰- ۴۷۱؛ دارمی، ج۱، ص۱۲۶؛ بخاری، ج۴، ص۱۶۳۰؛ بخاری، ج۶، ص۲۶۷۹؛ ابن‌شهر آشوب، ج۱، ص۴۷).
قرائت تورات توسط عمر، جدا از روی ترش ساختن پيامبر اکرم(ص)، در زمان صحابه امری واقع بود و بسياری کسان يا خود تورات می‌خواندند و يا دست‌کم به خواندن، تفسير و تعاريف ديگران گوش می‌دادند (ابن حجر، ج۱، ص۱۵۵؛ابن حجر، ج۲، ص۶۰۶؛ابن حجر، ج۷، ص۲۱۷؛ حاکم، المستدرک، ج۳، ص۶۹۹؛ ضياء مقدسی، ج۹، ص۴۲۳). غالباً هم گويندگان از تورات و آنهایی که تورات را به عبری می‌خواندند و آن را به عربی ترجمه و تفسير می‌کردند، خود يهوديانی بودند که نسخی در اختيار داشتند و عطش ‌تازه ‌مسلمانان به بيشتردانی از تورات را اطفا می‌کردند (بخاری، ج۶، ص۲۶۷۹؛ بيهقی، السنن، ج۱۰، ص۱۶۳). به عنوان برخی از مهم‌ترين کسان در اين زمينه بايد به وهب‌بن‌منبه اشاره کرد که روايات فراوان او از متون توراتی در منابع موجود است. وی خود به دارا بودن متون فراوانی از کتابهای آسمانی اشاره کرده که در آن ميان نسخ تورات نيز بوده است (ابن سعد، ج۵، ص۳۹۵). کسانی چون عبدالله بن سلام و سپس کعب‌الاحبار را نيز بايد به فهرست اين کسان که مدعی داشتن نسخی از تورات بوده‌اند، افزود. در اين ميان حتى کسی چون سلمان فارسی نيز از اين قافلۀ تورات‌خوانان و نقل‌کنندگان از تورات جا نمانده است و برای بيان لزوم پاکيزگی و وضوی پيش از طعام، مؤيد سخن خود را قرائتش در تورات ياد می‌کند (ابوداوود، ج۳، ص۳۴۵؛ حاکم، المستدرک، ج۳، ص۶۹۹؛ ذهبی، سير، ج۱، ص۵۳۸؛ سيوطی، الدر، ج۱، ص۴۷۱). و در روايتی ديگر، از سلمان دربارۀ برخی عجايب و غرايب در متن تورات سؤال می‌شود (مجلسی، ج۹، ص۱۶۱). با نگاهی کلی به انبوهی از روايات می‌توان اين‌گونه در نظر آورد که اصولاً سخن گفتن از تورات و نقل از آن سبب برخورداری از جايگاهی مثبت نزد صحابيان می‌شده است؛ شايد به همين دليل به جز برخی از افراد خاص همچون عبدالله‌ بن ‌سلام، وهب بن منبه و کعب الاحبار، نام بسياری از صحابه را در ميان راويان از تورات می‌توان مشاهده نمود (ابن شاذان، ص۸۷؛ دلائل، ص۵۱۵).
باور مسلمانان: با توجه به نگاه نبوی به تورات، بايد دانست که همين دوگانگی در نوع نگرش به تورات بر انديشۀ مسلمانان به روشنی غلبه دارد. نخست اعتقاد راسخ به تورات اٰلهی و منزل بر موسای نبی و ديگر باور داشتن به تحريف آن. بازتاب اين آراء در روايات تفسيری و جز آن آشکارا مشاهده می‌شود. در اين ميان جدا از مفاهيم روايی، به عنوان يک اصل بسيار مهم و قابل تأمل بايد به ياد آورد که در انديشه و باور مسلمانان، تورات، به عنوان يک شناسه‌، دارندۀ کاربرد مهمی در نامبری يهوديان است. ترکيب «اهل تورات» دقيقاً جايگزينی برای يهود در منابع به‌کار می‌رود (طبری، تاريخ، ج۱، ص۱۴۱؛طبری، تاريخ، ج۱، ص۲۰۳؛ ابوالشيخ، ج۴، ص۱۴۳۶؛ خصيبی، ص۳۷۵؛ سيد‌مرتضى، ج۲، ص۱۵؛ ابن طاووس، الطرائف، ص۵۱۷) . در اين ميان ترکيب «اهل الکتاب من اهل التوراة» قرآنی، دقيقاً بيان تخصيص يافتۀ اين شناسه است (ابن کثير، تفسير، ج۱، ص۸۰؛ طبری، تفسير، ج۴، ص۲۲۵).
تورات مُنزَل: در دستۀ نخست از روايات بايد گفت به هر حال در ميان مسلمانان، منشأ اين دست توجه نشان‌دادنها به تورات، ارزش و جايگاه والای آن در اعتقاد اسلامی است. مصداق اين سخن، اين باور آشکار است که قرائت تورات ثواب داشته، و مقبول باری تعالى است. به همين دليل در برخی از روايات بيان شده که ثواب خواندن برخی از آيات الٰهی قرآن کريم برابر و به اندازۀ ثواب قرائت کتب آسمانی همچون تورات است (ذهبی، ميزان، ج۴، ص۸۴). حتى مقايسه نمودن، نابرابر دانستن و گاه بيان برتری ثواب خواندن برخی از آيات نسبت به قرائت تورات، خود نيز گونه‌ای از بيان مثيب دانستن تورات‌خوانی است (سيوطی، الاتقان، ج۲، ص۴۱۷).
بر اساس همين دست اعتقادات است که در برخی از روايات امامی برای تبيين فضايل انواعی از موضوعات دينی و مذهبی، به نمونه‌هايی قابل توجه برمی‌خوريم: مثلاً ابن طاووس در اقبال الاعمال به نقل از پيامبر اکرم(ص) آورده است که اگر کسی در شب ۱۱ رجب ۱۲ بار سورۀ حمد و ۱۲ بار آية الکرسی بخواند، خداوند به او ثواب قرائت تورات و ديگر کتب آسمانی را عطا می‌کند (ابن طاووس،اقبال، ج۳، ص۲۲۷). نمونۀ ديگر آنکه هر کس در شب ۸ شعبان دو رکعت نماز و برخی آيات خاص را بخواند، پروردگار همان ثواب پيش ياد شده را اعطا خواند نمود (ابن طاووس،اقبال، ج۳، ص۳۰۷-۳۰۸). ابن‌بابويه در کتاب فضائل الاشهر الثلاثة ضمن يادکرد از فضايل ماه رمضان گويد که خدا برای دين‌داران و روزه‌داران در ۲۰ روز رمضان، ثوابی نازل گرداند که با ثواب خواندن تورات و انجیل و زبور و قرآن کریم مساوی است (ابن بابويه، ص۸۳).
دور از ذهن نيست که اين تورات با اين دست فضايل، در روايات به عنوان يکی از ۴ مخلوق خاص پروردگار، خلق شده به دست خداوند ياد شده است. در اين باور تورات کتابی است که در الواح آسمانی (مجلسی، ج۵، ص۸۹) و با طلا کتابت شده (سيوطی، الدر، ج۳، ص۵۴۸) و در ماه رمضان (طبری، تفسير، ج۳۰، ص۱۵۹؛ سيوطی، الجامع، ص۲۷۳۴) از آسمانهای ۷گانه نازل گشته است ( الاختصاص، ص۴۵؛الاختصاص، ص۴۸). در روايات آمده است که تورات ۴۰ سال پيش از آفرينش آدم(ع) در ۶ رمضان (مسلم، ج۴، ص۲۰۴۳؛ طبری، تفسير، ج۲۵، ص۱۰۷؛ سيوطی، الدر، ج۱، ص۴۵۶) و يا به روايتی در ۱۰ ذيحجه نازل گشت (قمی، ۲/۶۲). اين منزل الٰهی دفعتاً و بر ۷ لوح از زبرجد (سيوطی، الاتقان، ج۱، ص۱۲۱؛سيوطی، الاتقان، ج۱، ص۱۲۳؛سيف فرغانی، ص۷۸۹) و پس از نزول الواح به موسى اعطا شده است (ابن کثير، تفسیر، ج۱، ص۵۸۷؛ سيوطی، الدر،ج۸، ص۴۸۹). با گذار از موضوع نزول و ورود به روايات ناظر بر متن تورات، اين منزل الٰهی آمر به معروف و ناهی از منکر است و از عقاب متمردين از دين خبر می‌دهد و در آن به محرمات و احکام شرعی پرداخته شده (مسلم، ج۳، ص۱۳۲۷؛ ابن ماجه، ج۲، ص۸۵۵؛ طبری، تفسير، ج۱۱، ص۲۹-۳۱؛ قرطبی، ج۱۳، ص۹۵؛ مجلسی‌، ج۹، ص۳۰۹) و فارق حلال و حرام (قرطبی، ۱۱/۲۹۵؛ نيز سيد مرتضى، ج۴، ص۱۶۹) و دارندۀ نور و هدايت الٰهی است (طبری، تفسير، ج۶، ص۲۴۹). برهمين پايه تصريح منابع به حکم کردن امام علی(ع) بدان برای يهوديان سخنی پرتکرار است. اين روايات اگرچه از سويی بيانگر توانايی و آگاهی آن امام به متن تورات منزل است، نشان‌دهندۀ تشريعی بودن متن آن نيز تواند بود (کتاب سلیم، ص۳۳۲؛ عياشی، ج۱، ص۱۵؛ ابن رستم، المسترشد، ص۸۶؛ ابن طاووس، اقبال، ج۳، ص۳۰۷-۳۰۸).
به طور طبيعی می‌توان انتظار داشت چنين کتابی، البته همسو با آيات الٰهی قابليت آموزش را دارا باشد. در واقع يکی از جنبه‌های مهم و ارزشمند تورات راستين که در روايات نيز بسيار بدان توجه شده، آموزش آن است. انديشۀ نزول تورات برای هدايت و آموزش آن به بنی‌اسرائيل (ابن رستم، همان، ۱۸، ۲۵) و تعليم به عيسى(ع) که در قرآن کريم نيز بدان تصريح شده است، در ابعادی گسترده‌تر، ديگران به ويژه انبيا را نيز دربر می‌گيرد. در اين ميان آموزش توسط جبرئيل به عزير نبی، و تعليم به پيامبر اسلام(ص) توسط خود حضرت موسى(ع) از موارد قابل توجه است (ابن بطۀ عکبری، ج۲، ص۳۱۵؛ ذهبی، ميزان، ج۳، ص۵۹۹؛ مجلسی،ج۹، ص۹۷).
چندان دور از ذهن نيست که با چنين موقعيتی نزد مسلمانان، حتى نام اين کتاب آسمانی را می‌توان در ادعيۀ اسلامی مشاهده نمود (ابن طاووس، الدروع، ۱۷۹، ۱۹۱، ۲۰۷). در مقابل چنين می‌يابيم که تورات هم متون و جملاتی دعايی دارد که يکی از آنها در دعای داوود منقول از سوی کعب بيان شده است. در اين روايت آمده پيامبر به اين دعا توجهی ويژه نشان داده است (ضياء مقدسی، ج۸، ص۶۵). از نمونه‌های قابل توجه ديگر در اين زمينه، سوگند ياد کردن به تورات است (ابن طاووس، الدروع، ص۱۲۳؛ابن طاووس، الدروع، ص۲۰۹؛ ابن حمزه، ص۱۹۲؛قاضی نعمان، ج۱، ص۱۶۵).‌ بی‌توضيح هويدا ست که در انديشۀ غالب بر دعا و قسم، گونه‌ای از بزرگداشت و ارزش معنوی برای مصداق يمين و دعا موجود است.
به عنوان تکمله‌ای در اين بخش بايد به نکاتی قابل تأمل اشاره کرد که مفهوم تورات را با موضوع آخر الزمان پيوند داده است. در گروهی از روايات آشکارا چنين آمده است که حضرت مهدی (ع) در زمان ظهور، تورات را به همراه برخی کتابهای آسمانی و اسباب نبوی، از غاری در انطاکيه به در خواهد آورد (نعمانی، ص۲۳۷؛ دلائل، ص۴۶۶؛ قاضی نعمان، ج۳، ص۳۸۶؛ ابن‌بابويه، علل، ج۱، ص۱۶۱؛ ذهبی، تذکرة، ج۲، ص۷۶۵).
تورات مُحَرَّف: همسو با آنچه از تحريف تورات در قرآن کريم آمده، روايات نيز مباحث گسترده‌ای را بيان داشته‌اند. پيکرۀ اصلی اين دست روايات را بحثهای کلی دربارۀ اين تحريف و تغيير دربر گرفته است (بخاری، ج۶، ص۲۶۷۹). صورت‌پذيرفتن اين تحريف، حرام و حلال شدن و جعل مطالب و مباحث شريعت يهود که در تورات منزل وجود داشته، چه توسط علمای ايشان (مجلسی، ج۹، ص۶۴؛ مجلسی، ج۹، ص۷۱)، يا پادشاهان و ملوک پس از عيسى(ع) (بيهقی، السنن، ج۶، ص۴۸۰؛ ضياء مقدسی، ج۱۰، ص۲۷۰؛‌طبرسی، احمد، ج۱، ص۳۷۱) و يا به وسيلۀ احبار و بزرگان يهود در صدر اسلام (ابوالقاسم حکيم، ص۷۰؛ ابن شهرآشوب، ج۱، ص۴۷)، به هر حال سخن از به وقوع پيوستن اين امر دارد. اما از همان صدر اسلام برخی آراء متفاوت به‌ويژه توسط يهوديان تازه‌مسلمانی چون کعب‌الاحبار و وهب بن منبه وجود داشته، مبنی بر اينکه اگرچه اين تورات محرف است، اما تورات منزل بر موسى(ع) دست‌نخورده باقی است. ذهبی نيز با درايت، از احتمال وجود نسخه‌ای از تورات راستين نزد کعب سخن آورده است (ذهبی، سير، ج۳، ص۴۹۳-۴۹۴؛ سيوطی، الدر، ج۲،، ص۲۴۹). در باور غالب، يکی از مهم‌ترين تغييرات و تحريفها دربارۀ پيامبر اسلام(ص) و بشارت به نبوت او ست (مجلسی، ج۹، ص۶۴). اين انديشه اسباب تأليف آثار فراوانی را در طول تاريخ اسلام فراهم آورده که از آن جمله است: کتاب اظهار تبديل اليهود و النصارى فی التوراة والانجیل از ابومحمد بن احمد اموی (د۴۵۶ق) و التخجيل لمن بدل التوراة و الانجیل از ابن تيميه (حاجی‌خلیفه، ج۱، ص۱۱۸؛حاجی‌خلیفه، ج۱، ص۳۷۹). تلاش برای اثبات اين تغيير و تحريف را می‌توان در کتاب الانتصار حبيب بن محمدبن ابراهيم مهاجر عاملی مشاهده نمود (آقا بزرگ، ج۲، ص۳۶۰).
گفتنی است که در اين ميان، افزون بر مسلمانان، سامريان هم از قديم بر آن بودندکه توراتی که در آن زمان در دست يهوديان بوده، اصل نيست و يهوديان بر اساس حافظه، تورات کنونی را گردآوری کرده‌اند و توراتی را که نزد خودشان بوده، اصل می‌دانستند (مسعودی، مروج، ج۱، ص۵۳-۵۴).
نقليات از تورات: در يک تقسيم‌بندی از موضوعات روايی مربوط به تورات در منابع اسلامی بايد گفت نقليات از آن در دو شاخۀ متفاوت روی می‌نمايد. نخست رواياتی که نقليات آنها از تورات راستين بوده است و چندان قابل انطباق با تورات نزد يهود نيست؛ دستۀ دوم رواياتی که به هر روی نقليات توراتی آنها را در سطوح مختلفی از معنای همخوانی، می‌توان دست‌کم با تورات موجود انطباق داد؛ بخش گسترده‌ای از اين دستۀ دوم مشتمل بر نقليات تاريخی تورات است.
۱. تورات راستين: در سخن از دستۀ اول بايد اذعان داشت که روايات خود اين گروه را هم می‌توان در چند دستۀ مختلف تقسيم کرد: دسته‌ای که در آنها فی نفسه متن تورات مورد نظر بوده و نقليات از آن يا به خودی خود برای نقل‌کننده موضوعيت داشته، يا موضوع احتجاج سخن قرار داشته است؛ دستۀ ديگر، رواياتی که متن تورات در مقايسه و رويارويی با قرآن کريم مورد توجه قرار گرفته‌اند.
الف ـ بشارت و حکمت: مهم‌ترين نقل قولها از تورات در دستۀ اول خوانده شدن نام پيامبر(ص) در تورات است که بيشترين شمار روايی را نيز دارا ست. سپس سخنان حکيمانه و پندآموز بخش مفصلی را به خود اختصاص می‌دهد و غالباً هم می‌توان موضوع آن را در روايات اسلامی بازجست. يادکردهايی از نام و صفات پيامبر اسلام(ص) در تورات، موضوع سخن بسياری از روايات اسلامی در اين زمينه است (بخاری، ج۴، ص۱۸۳۱؛ ترمذی، ج۵، ص۵۸۸؛ تفسير عسکری، ص۹۳؛ ابن عياش، ص۲؛ مقدسی، مطهر، ج۵، ص۲۸؛ خصيبی، ص۳۷). همچنين است بشارت به پيامبری آن حضرت که از سوی برخی از احبار و بزرگان يهود نيز بيان شده است (ابوحمزۀ ثمالی، ص۱۲۸؛ مفيد، الامالی، ص۱۰۶؛ نعمانی، ص۱۰۸؛ راوندی، الخرائج، ج۱، ص۷۹؛ ابن شهرآشوب، ج۱، ص۴۷).
مفهوم اين بشارت اسباب تأليف برخی آثار اسلامی همچون کتاب بشارة النبوة از محمدعلی بن ابی طالب زاهدی جيلانی معروف به شيخ علی حزين را نيز فراهم آورد (آقابزرگ، ج۳، ص۱۱۸). يا کتاب جواهر التوراة و الانجیل (يا شهادة اسرائيل لاسماعيل) که در مبحث اثبات نبوت پيامبر اسلام(ص) از سوی تورات و انجیل تأليف شده است (سرکيس، ج۲ ص۱۶۴۶-۱۶۴۷).
در ادامۀ سخن گفتنی است که برخی يادکردها از نام امام علی، امام حسن و امام حسين (ع) در تورات، به‌ترتيب به صورت ايليا، بریا، شبر و شبير در منابع بسيار ديده می‌شود (قاضی نعمان، ج۲، ص۳۹۸؛ ابن شاذان، ص۱۷۵؛ دلائل الامامة، ص۱۶۲؛ ابن‌رستم، نوادر، ص۴۱؛ خصيبی، ص۹۳؛ خصيبی، ص۲۰۱؛ ابن طاووس، التحصين، ص۶۱۳؛ سيوطی، الحبائک، ص۱۳۰-۱۳۱). اين در حالی است که در ابعادی گسترده‌تر، يادکردهايی روايی به نامبری از ۵ تن آل عبا(ع) نزد اماميه و ديگرانی از امامان شيعی اشاره دارد (فرات کوفی، ص۲۶۷؛ الاختصاص، ص۳۷؛ طبرسی، احمد،ج۲ ص۴۹؛ راوندی، الخرائج، ج۱، ص۳۴۶؛ راوندی، قصص، ص۱۶۴؛ راوندی، قصص، ص۱۶۶؛ سيوطی، الحبائک، ص۱۳۰-۱۳۱).
بسياری سخنان پندآموز و حکمی در قالب نقل از تورات در منابع ديده می‌شود (مفيد، الامالی، ص۱۳۷؛مفيد، الامالی، ص۱۸۸؛مفيد، الامالی، ص۲۱۰؛‌کراجکی، ص۵۷؛ سبط طبرسی، ص۶۹-۷۰؛ قرطبی، ج۱۴، ص۳۵۹؛ حسن طبرسی، ص۹۰؛ ابن ابی جمهور، ج۱، ص۲۷۰). بر اين اساس چندان هم دور از ذهن نيست که در برخی مواضع تفسيری از آيات الٰهی، تورات با مفهوم حکمت پيوند خورده است (قمی، ج۲، ص۱۶۶؛ بيضاوی، ج۴، ص۸). در شمار بسياری از روايات احتجاج به اين متن مشاهده می‌شود؛ در واقع غالباً مشاهده می‌شود برای تأييد و تثبيت سخن، با ذکر جمله‌ای از تورات بدان احتجاج می‌شود (کراجکی، ص۲۴۵؛ حاکم، المستدرک، ج۲، ص۵۷۹؛محمد مقدسی، ص۱۴۴؛ سيوطی، الدر، ج۳، ص۳۸۲؛ ابن ابی جمهور، ج۳، ص۵۴۸؛ نعمانی، ص۱۰۸). در روايات چنين می‌خوانيم که در تورات آمده اگر کسی هر روز سورۀ ملک را بخواند، بسياری منافع برايش به همراه دارد که يکی از آن منافع، در امان ماندن از عذاب قبر است (حاکم، المستدرک، ج۲، ص۴۹۸؛ ذهبی، سير، ج۷، ص۱۶۸؛ سيوطی، الدر، ج۸، ص۲۳۲؛ بیهقی، اثبات، ج۱، ص۹۹). نمونه‌هايی از اين دست احتجاجات کلامـی را می‌توان حتى در برخی آثار مؤلَف مشاهده نمود. کتاب تأييد الاسلام فی اثبات الاحكام الاسلامية من التوراة والانجیل به زبان اردو از نسيم حسن بن سيد اعجاز حسين امروهـوی (آقابزرگ، ج۳، ص۳۰۸)، نمونه‌ای از همين دست است.
ب ـ روايات برساخته: در دسته‌ای از روايات اسلامیِ نقل از تورات، در واقع بيان آرايی از باورهای اسلامی در قالب سخنی توراتی آمده است. در اين دست رواياتْ شيوۀ بيان کاملاً دارای چارچوبهای مشخص اسلامی با الفاظی آشنا ست که برای نمونه‌ای آشکار بايد به تعبير قال الله تعالى در آغاز نقل توراتی اشاره کرد (نسفی، القند، ص۶۱۱؛ ابن وهب، ص۱۷۳؛ ابن بطۀ عکبری، ج۳،، ص۱۸۶). گروه ديگری از اين روايات نه تنها در تورات دارای هيچ نشانه‌ای نيست، بلکه در آراء اسلامی هم پيشينه‌ای ندارد. برای نمونه در روايتی چنين آمده است که آسمانها و زمين‌برای مرگ خليفه عمر ۴۰ روز گريست (ذهبی، سير، ج۵، ص۱۴۲؛ابن شهرآشوب، ج۱، ص۱۳۱؛ابن شهرآشوب، ج۱، ص۱۳۴؛ابن شهرآشوب، ج۱، ص۲۵۹؛ حاکم، تاريخ، ص۲۲۱؛ مجلسی، ج۹، ص۱۹۱).
در نهايت بايد به اين مطلب مهم اشاره کرد که بسياری از روايات موجود در منابع اسلامی از برخی يهوديان تازه‌مسلمان چون وهب بن منبه و کعب بدون يادکردی از منبع سخن نقل شده است. اين دست روايات که به اسرائيليات شهرت دارند، گرچه در برخی از موارد دارای همخوانيهايی (در سطوح مختلف) با متن تورات موجود هستند، به طور طبيعی از حوزۀ بررسی مفاهيم توراتی خارج است؛ چه، مفاهيم اسرائيليات و متن تورات را نخست آنکه تنها در برخی موارد می‌توان از لحاظ مفهومی متداخل و همخوان دانست و دوم آنکه راوی خود هيچ‌گونه يادکردی از تورات و منبع سخن نکرده است. دو شاخصه اسباب آن را فراهم می‌آورد تا آنچه از قصص و موضوعات مربوط به آفرينش و جز آن را که در دستۀ روايات اسرائيلی قرار می‌يابند، جدا از نسخ تورات مورد بررسی قرار گيرد. نمونۀ اين دست عملکرد، تلاش آمال محمد عبدالرحمان ربيع در يافتن ريشه‌های توراتی و جز آن در تاريخ طبری است (آمال محمد، ص۱۶۹). طبيعی است که اين تلاش در نهايت در آثار بین‌العهدينی، مدراشی و جز آن نتايج قابل توجهی برای ربيع دربر داشته، اما هرگز نمی‌توان اين يافته‌ها را به منقولات مستقيم طبری نسبت داد. برای نمونه‌ای ديگر انبوهی از موضوعات ياد شده در آثار قصصی همچون عرائس ثعلبی را به هر روی می‌توان با قدری نقد و بررسی، در آثار دينی يهود نمونه يافت؛ کاری که بسياری از خاورشناسان بدان پرداخته‌اند، اما اين امر نبايد با نقلهایی که مشخصاً از تورات نقل شده، خلط گردد.
ج ـ تورات در قياس با قرآن: اين اعتقاد که همۀ کتابهای آسمانی با سرچشمه‌ و مبنایی يکسان از سوی پروردگار نازل شده، و در قرآن کريم بدان تصريح گشته (آل‌عمران:۳؛آل‌عمران:۴۸)، و در بسياری روايات هم نمونه دارد (طبری، تفسير، ج۱،، ص۴۳۳-۴۳۴؛ قاضی نعمان، ج۱، ص۱۶۵)، خود امکان اين دست مقايسه کردنها را فراهم آورده است. اينکه پيامبر اسلام(ص) ايمان و اعتقاد دوسويه به تورات و قرآن را لازمۀ ايمان و اعتقاد به ديگری دانسته، افزون بر آنکه گونه‌ای از بزرگ داشتن تورات است، عملاً نوعی از بيان هماوردی و همخوانی را بيان داشته است (کلينی، ج۲، ص۶۲۹؛کلينی، ج۲، ص۶۳۳؛ تفسير عسکری، ص۴۰۴، مجلسی، ج۹، ص۱۸۲).‌ در ادامه و به مثابۀ‌ تکمله‌ای بر اين اعتقاد، در روايتی چنين می‌خوانيم که تورات و قرآن به دست يک فرشته و بر يک ورق نوشته شده است ( کتاب سلیم، ص۱۶۳). به عنوان مهم‌ترين نمونه‌ها از اين روايات و احاديث قياسی می‌توان به گروهی از سخنان رسول اکرم (ص) اشاره کرد که در آنها قرآن يا بخشهايی از آن به رويارويی با ديگر کتب آسمانی کشانده شده که پررواج‌ترين آنها مقايسۀ سبع طوال با تورات است. روايت بر اين مبنا ست که سبع طوال قرآنی جايگاهی مشابه تورات دارد (سيوطی، الاتقان، ج۱، ص۱۵۸؛سيوطی، الاتقان، ج۱، ص۱۷۲؛سيوطی، الجامع، ص۱۱۷۷؛سيوطی، الجامع، ص۱۶۸۸) و يا (بنابر روايتی ديگر) نه در تورات و نه در ديگر کتابهای آسمانی همچون سبع المثانی موجود نيست (ضياء مقدسی، ج۳، ص۴۳۱؛ يحيی بن حسين، ج۱، ص۹۷؛سيوطی، الدر، ج۱، ص۱۳). روايتی که بر مبنای آن پيامبر(ص) فرموده که همچون معوذتين در تورات و انجیل نيست (سيوطی، الاتقان، ج۲، ص۴۱۵؛سيوطی، الدر، ج۸، ص۶۸۲)، خود دارای معنای مخالفی در تأييد و بيان جايگاه اين کتب آسمانی است. اينکه معوذتين در اين کتابها نمونه ندارد، آشکارا بيانگر اين امر تواند بود که امکان غير از اين نيز وجود داشته است و بالقوه تورات می‌توانسته دارای چنين سور و آياتی نيز باشد. نمونۀ همين سخن دربارۀ ام القرآن و فاتحة الکتاب نيز بيان شده است (دارمی، ج۲، ص۵۳۸؛ حاکم، المستدرك، ج۱، ص۷۴۴؛ بيضاوی، ج۱، ص۸۴؛ سيوطی، الدر، ج۱، ص۱۶). در روايتی بسيار قابل تأمل می‌خوانيم که خطابهای الٰهی در قرآن کريم به شکل «يا اَيُّهَاالَّذينَ آمَنوا» در تورات به شکل «يا ايها المساکين» آمده است (مفيد، الاعتقادات، ص۸۷؛ سيوطی، الاتقان، ج۲، ص۸۹؛ سيوطی، الدر، ج۱، ص۲۵۲). نمونه‌يابيهايی از اين دست که به مقايسه متن قرآن و تورات پرداخته شده، در متون روايی و تفسيری فراوان است (مالک، ج۱، ص۱۰۸-۱۰۹؛ شافعی، ج۱، ص۱۹۹؛ بخاری، ج۴، ص۱۸۳۱).
د ـ نشان قرآن در تورات: در ادامۀ اين روند گونۀ ديگری از بازتاب ارتباطی تورات و قرآن در منابع ديده می‌شود که با کشيده شدن سخن به متن تورات، نمونه‌يابیهای قرآنی از آن صورت يافته است. اين بدان معنا ست که در اين گروه روايات نه تورات قرآنی و نه تقابل اين دو کتاب آسمانی، که جايگاه قرآن کريم در تورات مورد توجه واقع می‌گردد. در دسته‌ای از روايات تفسيری هنگام نامبری از هر سوره، به نام آن در تورات هم اشاره شده است برای نمونه گفته می‌شود که نام سورۀ آل‌عمران در تورات «طيبه»، و نام سورۀ يٰس، «معمه» است (سيوطی، الاتقان، ج۱، ص۱۵۱؛سيوطی، الاتقان، ج۱، ص۱۵۴؛سيوطی، الاتقان، ج۱، ص۱۵۳؛ سيوطی، الاتقان، ج۱، ص۱۵۴). اين مطلب که دارای نمونه‌های بسيار در تفاسير است، از سويی مبين همان اصل سرچشمۀ مشترک و قديم بودن است و از سويی ديگر نوعی از ايجاد ارتباط و پل زدن ميان اين دو کتاب به شمار می‌رود که در نهايت اسباب بزرگداشت تورات نيز بدين سان فراهم آمده است (طبری، تفسير، ج۱،، ص۴۳۳-۴۳۴؛ طوسی، ج۱، ص۱۸۵).
يادکردهای روايی از وجود آياتی از قرآن کريم در تورات را بايد در پی همين مجموعه در نظر آورد. در مجموعی از روايات آمده است که تورات با سورۀ انعام آغاز (سيوطی، الاتقان، ج۱، ص۱۱۵؛سيوطی، الاتقان، ج۱، ص۱۱۶؛ قرطبی، ج۶، ص۳۸۳)، و با سورۀ هود خاتمه يافته است (طبری، تفسير، ج۱۲، ص۱۴۸؛ قرطبی، ج۹، ص۱۱۷). بر اساس روايتی ديگر اين شروع با بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيم و آيۀ ۱۵۱ سورۀ انعام صورت گرفته است (طبرانی، ۷۱؛ سيوطی، الدر، ج۳، ص۳۸۲)؛ جالب توجه آنکه در هر دو روايت، سخن دربارۀ آغاز متن تورات، مُنزَل الٰهی، به هر روی به نوعی به سورۀ انعام پيوند خورده است. در برخی موارد از روايات هم بيان نمونه‌هايی از قرآن و مشابهات آن در تورات در همين راستا قرار می‌گيرد (حاکم، المستدرك، ج۲، ص۵۲۹؛ سيوطی، الدر، ج۳، ص۱۶۳؛مسند زيد، ص۵۰۰؛ كراجكی، ص۵۷؛ غزالی، ج۱، ص۱۹۸؛ مجلسی، ج۹، ص۱۸۶). جالب توجه روايتی است که تصريح دارد بر اينکه سورۀ ملک در تورات هم آمده است (حاکم، المستدرك، ج۲، ص۵۴۰)، يا آنکه در تورات بيان شده است که اگر کسی هر روز سورۀ ملک (در قرآن کريم) را قرائت کند، منافع بسيار داشته، مثلاً از عذاب قبر در امان خواهد ماند (حاکم، المستدرك، ج۲، ص۵۴۰؛ ذهبی، سير، ج۷، ص۱۶۸؛ بیهقی، اثبات، ج۱، ص۹۹).
۲. روايات منطبق: برخی از روايات قديم توراتی بيانگر آن است که آگاهيهای مسلمانان از تورات قابل تأمل و با ارزش بوده است و نبايد اين شناخت را ناديده و کم‌اهميت انگاشت. اينکه در منابع به زبان عبری تورات و تقسيمات اسفار آن اشاره شده (ابن نديم، ص۲۵؛ راوندی، الخرائج، ج۱، ص۲۲۴)، اگرچه در بادی امر به نظر چندان با اهميت نمی‌رسد، اما بيانگر شناختهای شکلی از اين متن است. اشاره به ۵ سفر تورات و سپس جداسازی آنها از بخشهای پسين عهد عتيق (يعقوبی، ج۱، ص۳۹؛ مسعودی، التنبيه، ص۱۶۶)، در راستای همين شناختهای دقيق شکلی متن است. در اين دست نقليات، گاه به منبع سخن در قالب نام يا شمارۀ يکی از اسفار تورات ارجاع گشته است که غالباً هم نمونۀ داده شده در اصل تورات قابل پی‌جويی است (سيد مرتضى، ج۲، ص۱۵؛ کراجکی، ص۹۱؛ پیدایش، باب اول؛ تثنيه، ۲:۳۳). در اين ميان بهره‌برداريهايی از متن تورات برای يادکرد برخی از مواضيع تاريخی، تاريخ اساطيری، انساب و يا بيان روزهای خاص و اعياد از ديگر نمونه‌های پرشمار در آثار اسلامی است (طبری، تاريخ، ج۱، ص۱۹؛طبری، تاريخ، ج۱، ص۷۱؛طبری، تاريخ، ج۱، ص۹۱؛ يعقوبی، ج۱، ص۶۵؛؛ يعقوبی، ج۱، ص۶۶؛ حمزه، ص۸۵؛ مطهر مقدسی، ج۵، ص۳۰؛ مطهر مقدسی، ج۵، ص۳۳؛ گرديزی، ص۴۶۹؛ گرديزی، ص۴۷۵؛ گرديزی، ص۴۷۷؛ ابن اثير، ج۱، ص۵۰؛ ابن اثير، ج۱، ص۵۸؛ ابن اثير، ج۱، ص۶۳؛ ابن کثير، البداية، ج۱، ص۱۱۰؛ ابن کثير، البداية، ج۲، ص۴۳؛ ابن عنبه، ص۹).
در نقد و بررسی و رديه‌ها بر تورات محرف به برخی از نمونه‌ها طی سده‌های گوناگون از قديم و جديد برمی‌خوريم که نشان‌دهندۀ آشنايی کامل نويسنده با متن موجود تورات است. شايد بهترين نمونه از اين گروه رديۀ ابن حزم بر ابن نغزليۀ يهودی است که در آن با ارجاع سخن به اسفار گوناگون، می‌توان متن و موضوع سخن را در تورات يافت (ابن حزم، رسائل، ج۳،، ص۴۵-۴۷؛ابن حزم، الفصل، ج۱، ص۲۰۱؛مالکی، ص۲۴۵). تأليف کتاب الدين و الدولة از ابن ربن طبری در واقع به عنوان رديه‌ای بر تورات با ارجاعات متنوع به متن تورات نمونه‌ای ديگر از اين دست است. صيفات و شروح نيز پرداخته است. او همچنين برای دست‌يافتن به هدف تأليف يعنی اثبات نبوت پيامبر اسلام(ص)، به برخی مقايسه‌های تورات و قرآن نيز پرداخته است (ابن حزم، ص۴۵). نمونه‌هايی از مجادلات و مباحثات با بزرگان و عالمان اديان از جمله احبار يهود که از صدر اسلام نيز رايج بوده، از جمله همين دست نقدها ست (ابن خلدون، ج۱، ص۳۶۸).
در دسته‌ای ديگر نمونه‌هايی از نقل به معنا و بيان شمه‌ای از اصل متن آمده است که به مثل می‌توان به بيان مطلب و ارجاع ابن‌طاووس به سفر خروج اشاره کرد ( اقبال، ج۲، ص۳۳۹-۳۴۰) که گونه‌ای از سخن وی را می‌توان به نوعی در سفر پیدایش (سفر پیدایش،۱۷: ۲۰) بازيافت. گفتنی است که ابن طاووس با توجه به در اختيار داشتن کتابخانه‌ای ارزشمند، در سعد‌ السعود چنين بيان می‌دارد که برخی نقليات خود را بر اساس نسخه‌ای از تورات که نزد خود داشته، بيان کرده است (سعدالسعود، ص۱۰۵). البته گاه نيز ديده می‌شود که در برخی از روايات با توسع در گستره دربرگيرندۀ نام تورات، اين نام برای تمامی بخشهای عهد عتيق به کار برده می‌شود (احمد طبرسی، ج۲، ص۲۰۹؛راوندی، الخرائج، ج۱، ص۷۵؛ کراجکی، ص۱۶-۱۷؛حزقيال، ۶:۱۴؛حزقيال، ۳۰:۱۸). در ادامۀ همين روند است که بار ديگری با توسع در حوزۀ منابع، نمونۀ يادکـرد روايی را حتـى نه در اسفار و کتابهای عهد عتيق، که در آثار تلمودی می‌توان سراغ گرفت. اين روايت که در « تورات خـوانده‌ام (با تصريح در ذکر منبـع) که برکت غذا با وضو ساختن پيش از صرف آن افزايش می‌يابد»، در منابع تلمودی دارای ريشه و نمونه است.
تورات و ادبيات نوشتاری: رويکرد متفاوت به تورات، آن زمان که تنها در گروه عالمان و نويسندگان مورد بررسی قرار گيرد، دو بازخورد متفاوت را ناشی می‌گردد. واقعيت اين است که گروهی با در اختيار داشتن نسخی از تورات به برخی بررسیها، نقدها و بهره‌گيريها از آن دست زده‌اند. برای نمونه به نظر می‌رسد کسی چون ياقوت حموی با داشتن متنی از تورات اين امکان را يافته است تا در مواضيع مختلفی از اثر خود، معجم البلدان به نامبری و يادکردهايی دقيق از اماکن قابل پی‌جويی در تورات بپردازد. آنچه پيش‌تر دربارۀ بهره‌بردنها در تواريخ، تواريخ اساطيری، انساب و اعياد و ازمنه بيان شد، از همين دست است. به عنوان تکمله‌ای بر آنها حتى می‌توان به نسخه‌های موجود نزد ابن نديم اشاره کرد (ابن نديم، ص۱۴؛ابن نديم، ص۲۴). يادکردهای مفصل ابن قتيبه در المعارف از نسخه‌های توراتی که در اختيار داشته است (ابن قتيبه، المعارف،ص۹؛ابن قتيبه، المعارف،ص۱۲؛ ابن قتيبه، المعارف،ص۱۳؛ابن قتيبه، تأويل، ص۱۳۰؛ابن قتيبه، تأويل، ص۲۰۶)، و يا نسخ تورات نزد مطهر مقدسی که بسیاری از اشارات مربوط خود را بدان ارجاع می‌دهد (مطهر مقدسی، ج۱، ص۱۴۵-۱۴۶)، همه از همين دست است؛ که می‌توان نام مسعودی، بيرونی و بسياری ديگر از نويسندگان و عالمان دوره‌های اسلامی را به اين فهرست افزود.
گروهی ديگر از نويسندگان با استفاده از تورات به تأليفاتی در قالب شرح، توصيف، تفسير، منتخب و غيره از تورات پرداختند. به جز نمونه‌هايی چون التخجيل لمن بدل التوراة و الانجیل، يا اظهار تبديل اليهود والنصارى فی التوراة والانجیل و جز آنکه بدانها اشاره شد، نمونه‌های ديگری نيز طی تاريخ اسلام تأليف گشته است. در ميان اين دست آثار نخست بايد به رديۀ غزالی تحت عنوان الرد الجميل على من غیر التوراة و الانجیل اشاره کرد (حاجی‌خلیفه، ج۱، ص۸۳۷). شفاء الغليل فی بيان ماوقع فی التوراة و الانجیل من التبديل اثری از ابوالمعالی جوينی در اثبات نبوت پيامبر اسلام(ص) نمونه‌ای ديگر از رويکردی متفاوت است (جوينی، ص۳۴). سخاوی که به دليل زيست هم‌جوار با اهل کتاب با ايشان ارتباط فراوان داشت، در اثری تحت عنوان الاصل الاصيل فی تحريم النظر فی التوراة و الانجیل نوع رويکرد خود را بيان داشته است (حاجی‌خلیفه، ج۱، ص۱۰۷). افتضاح الکافرين فی اختلافات التوراة و الانجیل از ميرزا مهدی بدايع‌نگار از ديگر مصاديق ياد شده است (آقابزرگ، ج۲،، ص۲۵۷). به جز اين موارد برای نمونه‌ای از شروح بايد به شرح التوراة اثر مهذب‌الدين يوسف بن ابوسعيد سامری (د‌۶۲۴ ق) اشاره کرد (بغدادی، ج۲، ص۵۵۳).
ترجمۀ تورات يکی از قديم‌ترين انواع اين دست ادبيات است. نمونۀ ترجمۀ متقدم معرفی شده توسط آقابزرگ طهرانی (آقابزرگ، ج۴، ص۹۱) از همين گروه است. ورود به حيطۀ ادب در اين مباحث، زمينۀ تأليف آثاری را مهيا ساخت همچون اشعر الشعر در نظم برخی اسفار تورات از رزق‌الله بن نعمت‌الله ابن حسون حلبی و نيز نظم التوراة هفت پيکر در قالب مثنوی به زبان فارسی از نجف هندی (بغدادی، ج۱ ص۷۷۶-۷۷۷؛ زرکلی، ج۳، ص۱۹) نمونه‌هايی از اين گروه آثارند. در سخن از حيطۀ ادب، توجه شاعران فارسی‌گوی در سده‌ها و دوره‌های گوناگون کاملاً جلب نظر می‌کند. ايشان ضمن آثار خود در برخی مباحث مربوط، در موضوعاتی مختلف، برخی اعتقادات و آراء اسلامی را در قالب شعر آورده‌اند. از اين موارد می‌توان به اوحدی مراغه‌ای و حاجب شيرازی و نسيمی اشاره کرد که با بذل توجه به يکی‌دانی سرچشمۀ کتابهای آسمانی در اشعار خود بدانها پرداخته‌اند. نیز به شعر درآوردن مبحث نامبری پيامبر اسلام(ص) در تورات توسط عطار نيشابوری، منسوخ شدن تورات و انجیل با آمدن پيامبر(ص) و قرآن کريم در اشعار سعدی شيرازی، همچنین قصیدۀ مدح آن حضرت در هفت اورنگ جامی اشاراتی به ارزشمندیِ تورات، به عنوان کتابـی دارای حکمت و جلال، و توجه شاعران به اين متن مُنزَل است.
افزون بر آنچه بيان شد، گونۀ ديگری از رويکرد ادبی نسبت به متن تورات وجود دارد و آن عبارت است از تأليف در زمينۀ تورات راستين. اعتقادی راسخ بر وجود متنی از تورات وجود دارد بدين مبنا که در کنار تابوت عهد و عصای موسى به مثابۀ ارثی منقول از انبيا، اين اسباب در نهايت به ترتيب به پيامبر اسلام(ص)، امام علی(ع) و سپس امامان شيعی انتقال می‌يابد (سعيد بن منصور، ج۳ ص۹۴۴). برای نمونه آنچه از مناظرات امام رضا (ع) با رأس الجالوت و استشهاد و احتجاجات ايشان به متن تورات در منابع آمده (ابن بابويه، التوحيد، ص۴۲۲-۴۲۸؛ابن بابويه، عيون، ج۲، ص۱۴۰؛احمد طبرسی، ج۲، ص۲۰۹)، از نسخه‌ای در اختيار ايشان نشانه دارد (کلينی، ج۲، ص۴۹۶-۴۹۷). شايد بر اساس همين اعتقاد است که در برخی از آثار امامی به نسخی از متن مروی از امامی بزرگوار به‌ويژه امام علی(ع)، دربردارندۀ ۴۰ سوره از تورات اشاره شده است. متن الاحاديث القدسية که ۴۰ سوره از تورات را در بر دارد و گفته شده حضرت امام علی(ع) آن را از عبری به عربی نقل کرده، و به روايت عبدالله بن عباس به ما رسيده، نمونه‌ای از اين نسخ است (آقابزرگ، ج۱، ص۲۷۸-۲۷۹؛آقابزرگ، ج۱۱، ص۵۴). اين اثر همراه با ترجمۀ فارسی آن منتشر گشته است (آقابزرگ، ج۴، ص۷۷؛آقابزرگ،ج۱۱، ص۵۴؛آقابزرگ، ج۵، ص۳۱۵؛آقابزرگ، ج۱۲، ص۲۵۵-۲۵۶).
منابع:
(۱)آقابزرگ، الذريعة؛
(۲) محمد ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی، به کوشش مجتبى عراقی، قم، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م؛
(۳) ابن اثير، الکامل؛
(۴) محمد ابن بابويه، التوحيد، به کوشش هاشم حسينی طهرانی، قم، ۱۳۸۷ق؛
(۵) محمد ابن بابويه، علل الشرائع، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م؛
(۶) محمد ابن بابويه، عيون‌ اخبار الرضا (ع‌)، بيروت، ۱۴۰۴ق؛
(۷) محمد ابن بابويه، فضائل الاشهر الثلاثة، به کوشش غلامرضا عرفانیان، نجف، ۱۳۹۶ق؛
(۸) عبيدالله ابن بطۀ عکبری، الابانة، به کوشش عثمان عبدالله آدم اثيوبی، رياض، ۱۴۱۸ق؛
(۹) محمد ابن حبان، صحيح، به کوشش شعيب ارنؤوط، بيروت، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۳م؛
(۱۰) احمد ابن حجر عسقلانی، الاصابة، به کوشش علی محمد بجاوی، بيروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م؛
(۱۱) علی ابن حزم، رسائل، به کوشش احسان عباس، بيروت، ۱۹۸۱م؛
(۱۲) علی ابن حزم، الفصل، به کوشش محمدابراهيم نصر و عبدالرحمان عميره، بيروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م؛
(۱۳) عبدالله ابن حمزه، الثاقب فی المناقب، به کوشش نبيل رضا علوان، قم، ۱۴۱۲ق؛
(۱۴) ابن خلدون، العبر، به کوشش صلاح‌الدین منجد، کویت، ۱۹۴۸م؛
(۱۵) علی ابن ربن طبری، الدين و الدولة، به‌کوشش آلفونس مينگانا، قاهره، ۱۳۴۲ق/۱۹۲۳م؛
(۱۶) محمد ابن رستم طبری، المسترشد، به کوشش احمد محمودی، قم، ۱۴۱۵ق؛
(۱۷) محمد ابن رستم طبری، نوادر المعجزات، قم، ۱۴۱۰ق؛
(۱۸) محمد ابن سعد، کتاب الطبقات الکبير، به کوشش زاخاو و ديگران، ليدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۵م؛
(۱۹) فضل ابن شاذان، الایضاح، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م؛
(۲۰) محمد ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نجف، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۶م؛
(۲۱) علی ابن طاووس، اقبال الاعمال، به کوشش جواد فيومی اصفهانی، قم، ۱۴۱۴ق؛
(۲۲) علی ابن طاووس، التحصين، به کوشش انصاری، قم، ۱۴۱۳ق؛
(۲۳) علی ابن طاووس، الدروع الواقية، قم، ۱۴۱۴ق؛
(۲۴) علی ابن طاووس، سعدالسعود، قم، ۱۳۸۰ق؛
(۲۵) علی ابن طاووس، الطرائف، قم، ۱۳۷۱ق؛
(۲۶) احمد ابن عنبه، الفصول الفخرية، به کوشش جلال‌الدين محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۳ش؛
(۲۷) احمد ابن عياش، مقتضب الاثر، قم، مکتبة طباطبايی؛
(۲۸) عبدالله ابن قتيبه، ادب الکاتب، به کوشش محمد محيی‌الدين عبدالحميد، قاهره، ۱۹۶۳م؛
(۲۹) عبدالله ابن قتيبه، تأويل مختلف الحديث، به کوشش اسماعيل اسعردی، بيروت، داراحياء التراث العربی؛
(۳۰) عبدالله ابن قتيبه، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م؛
(۳۱) ابن کثير، البداية؛
(۳۲) ابن کثير، تفسير، بيروت، ۱۴۰۱ق؛
(۳۳) محمد ابن ماجه، سنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، بيروت، دارالفکر؛
(۳۴) ابن منظور، لسان؛
(۳۵) ابن نديم، الفهرست؛
(۳۶) عبدالله ابن وهب، القدر، به کوشش عبدالعزیز عبدالرحمان عثیم، مکه، ۱۴۰۶ق؛
(۳۷) عبدالرزاق ابوحمزۀ ثمالی، تفسير القرآن الکريم، قم، ۱۴۲۰ق؛
(۳۸) سلیمان ابوداوود سجستانی، سنن، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت، دارالفکر؛
(۳۹) عبدالله ابوالشیخ اصفهانی، العظمة، به کوشش رضاءالله بن محمد ادریس مبارکفوری، ریاض، دارالعاصمة؛
(۴۰)ابوالقاسم حکیم، سواد اعظم، ترجمۀ کهن فارسی، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۸ش؛
(۴۱) نصر ابوليث سمرقندی، «بستان العارفين»، در حاشيۀ تنبيه الغافلين، دهلی، کتابخانۀ اشاعة الاسلام؛
(۴۲) احمد بن حنبل، مسند، بيروت، دارصادر؛
(۴۳) الاختصاص، منسوب به شيخ مفيد، به کوشش علی اکبر غفاری و محمود زرندی، قم، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۳م؛
(۴۴) محمد بخاری، الصحيح، به کوشش مصطفى ديب البغا، بيروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م؛
(۴۵) بغدادی، هدية؛
(۴۶) عبدالله بيضاوی، تفسير، به کوشش عبدالقادر عرفات عشا حسنويه، بيروت، ۱۴۱۶ق/۱۹۹۶م؛
(۴۷) احمد بيهقی، اثبات عذاب القبر، به کوشش شرف محمود قضاة، عمان، ۱۴۰۵ق؛
(۴۸) احمد بيهقی، السنن الکبرى، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، مکه، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۴م؛
(۴۹) تاج العروس؛
(۵۰) محمد ترمذی، سنن، به کوشش احمد محمد شاکر و ديگران، بيروت، دار احياء التراث العربی؛
(۵۱) تفسير، منسوب به امام حسن عسکری(ع)، قم، ۱۴۰۹ق؛
(۵۲) عبدالملک جوينی، شفاء الغليل، به کوشش احمد حجازی سقا، قاهره، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م؛
(۵۳) حاجی خليفه، کشف؛
(۵۴) محمد حاکم نيشابوری، تاريخ نيشابور، ترجمۀ محمد بن حسین خليفۀ نيشابوری، به کوشش محمدرضا شفيعی کدکنی، تهران، ۱۳۷۵ش؛
(۵۵) محمد حاکم نيشابوری، المستدرک، به کوشش مصطفى عبدالقادر عطا، بيروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م؛
(۵۶) حمزۀ اصفهانی، تاريخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، ليدن، ۱۳۴۰ق/۱۹۲۲م؛
(۵۷) حسين، خصيبی، الهداية الکبری، بيروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م؛
(۵۸) خواجه عبدالله انصاری، ذم الکلام و اهله، به کوشش ناصر بن عبدالرحمان، ریاض، ۱۹۹۶م؛
(۵۹) عبدالله دارمی، سنن، به کوشش فواز احمد زمرلی و خالد سبع علمی، بيروت، ۱۴۰۷ق؛
(۶۰) دلائل الامامة، منسوب به محمد بن جریر طبری، قم، ۱۴۱۳ش؛
(۶۱) محمد ذهبی، تذکرة الحفاظ، به کوشش عبدالرحمان بن یحیى معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۴ق؛
(۶۲) محمد ذهبی، سير اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بيروت، ۱۴۱۳ق بب‌ ؛
(۶۳) محمد ذهبی، ميزان الاعتدال، به کوشش علی محمد معوض و عادل احمد عبدالوجود، بيروت، ۱۹۹۵ق؛
(۶۴) حسین راغب اصفهانی، مفردات غريب القرآن، قم، ۱۴۰۴ق؛
(۶۵) سعید راوندی،الخرائج و الجرائح، به کوشش محمدباقر موحد، قم، ۱۴۰۹ق؛
(۶۶) سعید راوندی، قصص الانبیاء، به کوشش غلامرضا عرفانیان، مشهد، ۱۴۰۹ق؛
(۶۷) آمال محمد ربيع، الاسرائيليات فی تفسير الطبری، قاهره، ۱۴۲۲ق/ ۲۰۰۱م؛
(۶۸) زرکلی، الاعلام؛
(۶۹) علی سبط طبرسی، مشکاة الانوار، نجف، ۱۳۸۵ق/ ۱۹۶۵م؛
(۷۰) يوسف اليان سرکيس، معجم المطبوعات العربية و المعربة، قم، ۱۴۱۰ق؛
(۷۱) سعيد بن منصور، سنن، به کوشش سعد بن عبدالله بن عبدالعزيز آل حميد، رياض، ۱۴۱۴ق؛
(۷۲) علی سيد مرتضى، الامالی، به کوشش احمد بن امین شنقیطی، قم، ۱۳۲۵ق/۱۹۰۷م؛
(۷۳) سيف فرغانی، ديوان، به کوشش ذبیح‌الله صفا، تهران، ۱۳۶۴ش؛
(۷۴) سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، بیروت، ۱۴۱۶ق/۱۹۹۶م؛
(۷۵) سیوطی، «تفسير»، تفسير جلالين، قاهره، دارالحديث؛
(۷۶) سیوطی، الجامع‌ الصغير، قاهره، ۱۳۷۳ق‌/۱۹۵۴م‌؛
(۷۷) سیوطی، الحبائک فی اخبار الملائک، به کوشش محمد سعيدبن بسیونی زغلول، بيروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م؛
(۷۸) سیوطی، الدر المنثور، بیروت، ۱۹۹۳م؛
(۷۹) محمد شافعی، مسند، بيروت، دارالکتب العلاميه؛
(۸۰) محمد ضياء مقدسی، الاحاديث المختارة، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهيش، مکه، ۱۴۱۰ق؛
(۸۱) سليمان طبرانی، الاوائل، به کوشش محمدشکور بن محمود حاجی امرير، بيروت، ۱۴۰۳ق؛
(۸۲) احمد طبرسی، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م؛
(۸۳) حسن طبرسی، مکارم الاخلاق، نجف، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م؛
(۸۴) فضل طبرسی، مجمع البيان، بيروت، ۱۴۱۵ق؛
(۸۵) طبری، تاريخ، بيروت، ۱۴۱۰ق؛
(۸۶) طبری، تفسير جامع البيان، بيروت، ۱۴۰۵ق؛
(۸۷) محمد طوسی، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، قم، ۱۴۰۹ق؛
(۸۸) عهد عتيق؛
(۸۹) نصر عياشی، التفسير، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبة العلمية الاسلاميه؛
(۹۰) محمد غزالی، جواهر القرآن، به کوشش محمدرشيد رضاقبانی، بیروت، ۱۹۸۵م؛
(۹۱) محمد فاکهی، اخبار مکة، به کوشش عبدالملک عبدالله دهیش، بیروت، ۱۴۱۴ق؛
(۹۲) فرات کوفی، تفسير، قم، ۱۴۱۰ق؛
(۹۳) قاضی نعمان، شرح الاخبار، به کوشش محمد حسينی جلالی، قم، مؤسسۀ نشر اسلامی؛
(۹۴) قاموس؛
(۹۵) قرآن کريم؛
(۹۶) محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، به کوشش احمد عبدالعليم بردونی، قاهره، ۱۳۷۲ق؛
(۹۷) علی قمی، التفسير، به کوشش طيب جزايری، قم، ۱۴۰۴ق؛
(۹۸) کتاب سلیم بن قیس، به‌ کوشش محمدباقر زنجانی، تهران، ۱۳۷۳ش؛
(۹۹) محمد کراجکی، کنزالفوائد، قم،
۱۳۶۹ش؛
(۱۰۰) محمد کلينی، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق؛
(۱۰۱) عبدالحی گرديزی، زين الاخبار، به کوشش عبدالحی حبيبی، تهران، ۱۳۶۳ش؛
(۱۰۲) مالک بن انس، المؤطأ، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، بيروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۵م؛
(۱۰۳) ابوالفضل مالکی، المنتخب الجليل من تخجيل من حرف الانجیل، به کوشش رمضان صفناوی بدری، قاهره، ۱۴۱۸ق/۱۹۹۷م؛
(۱۰۴) محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بيروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م؛
(۱۰۵) علی مسعودی، التنبيه و الاشراف، به کوشش دخويه، ليدن، ۱۸۹۴م؛
(۱۰۶) علی مسعودی، مروج الذهب، به کوشش يوسف اسعد داغر، بيروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م؛
(۱۰۷) مسلم بن حجاج نيشابوری، صحيح، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، بيروت، داراحياء التراث العربی؛
(۱۰۸) مسند زید بن علی، بیروت، دارالحیاة؛
(۱۰۹) محمد مفید، الاعتقادات، به کوشش عصام عبدالسید، قم، ۱۴۱۳ق؛
(۱۱۰) محمد مفید، ، الامالی، به کوشش علی‌اکبر غفاری و استاد ولی، قم، ۱۴۰۳ق؛
(۱۱۱) محمد مقدسی، احسن التقاسيم، به کوشش محمد مخزوم، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۷م؛
(۱۱۲) مطهر مقدسی، البدء و التاريخ، به کوشش کلمان هوار، پاريس، ۱۸۹۹م؛
(۱۱۳) عمر نسفی، تفسير، به کوشش احمد عبدالعليم بردونی، بيروت، ۱۳۷۲ق؛
(۱۱۴) عمر نسفی، القند فی تاريخ سمرقند، به کوشش يوسف هادی، تهران، ۱۳۸۷ش؛
(۱۱۵) محمد نعمانی، الغيبة، به کوشش فارس حسون، قم، ۱۴۲۲ق؛
(۱۱۶) علی هيثمی، مجمع الزوائد، قاهره/ بيروت، ۱۴۰۷ق؛
(۱۱۷) علی هيثمی، موارد الظمان، به کوشش محمد عبدالرزاق حمزه، بيروت، دارالکتب العلميه؛
(۱۱۸) يحيی بن حسين، الاحکام فی الحلال و الحرام، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م؛
(۱۱۹) احمد يعقوبی، تاريخ، بيروت، دارصادر؛



جعبه ابزار