• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توکل شعیب (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حضرت شعیب علیه السلام، متکی به خدا و بهره مند از روحیه توکل بود.



شعیب علیه السلام، بهره مند از روحیه توکل بود.
قال... لنخرجنک یـشعیب... قال... • ... علی الله توکلنا... «اشراف زورمند و متکبر از قوم او گفتند: «ای شعیب! به یقین، تو و کسانی را که به تو ایمان آورده ‌اند، از شهر و دیار خود بیرون خواهیم کرد، یا به آیین ما بازگردید!» گفت: «آیا (می‌ خواهید ما را بازگردانید) اگر چه مایل نباشیم؟ • .... تنها بر خدا توکل کرده ‌ایم.....»

۱.۱ - حافظ متوکلان

"علی الله توکلنا" خداوند کسی را که به او اعتماد و توکل می‌ کند از شر هر چیزی که از آن بترسد حفظ می‌ کند.

۱.۲ - نترسیدن از تهدیدها

برای اینکه به آنها (قوم خویش) حالی کند از تهدیدهایشان هراسی ندارد و محکم بر جای خود ایستاده است، می‌ گوید: "توکل و تکیه ما تنها به خدا است" (علی الله توکلنا). و سرانجام برای اینکه حسن نیت خود را ثابت کند، و چهره حقیقت طلبی و مسالمت جویی خویش را آشکار سازد، تا دشمنانش او را متهم به ماجراجویی و غوغاطلبی نکنند، می‌ گوید: "پروردگارا میان ما و جمعیت ما به حق حکم و داوری کن، و مشکلات و گرفتاریهای ما را برطرف ساز، و درهای رحمتت را به سوی ما بگشا که بهترین گشایندگانی.

۱.۳ - توکل و ثبات ایمان

علی الله توکلنا تنها بر خدا توکل کرده ‌ایم که ما را در ایمان ثابت قدم و در ازدیاد یقین، موفق گرداند.
[۵] ترجمه جوامع الجامع، طبرسی، ج۲، ص۳۵۷.



قال یـقوم... ان ارید الا الاصلـح مااستطعت وما توفیقی الا بالله علیه توکلت والیه انیب. «گفت: «اى قوم! به من بگوييد، هر گاه من دليل آشكارى از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبى به من داده باشد، (آيا مى‌ توانم بر خلاف فرمان او رفتار كنم؟!) من هرگز نمى‌ خواهم چيزى كه شما را از آن باز مى‌ دارم، خودم مرتكب شوم! من جز اصلاح- تا آنجا كه توانايى دارم- نمى ‌خواهم! و توفيق من، جز به خدا نيست! بر او توكّل كردم و به سوى او بازمى‌ گردم!»

۲.۱ - عدم استقلال در قدرت

"و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب"- این جمله در مقام استثناء از استطاعت است چون بعد از آنکه آن جناب به مردم فرمود: جز اصلاح مجتمع آنان بوسیله علم نافع و عمل صالح به مقدار استطاعتش منظوری ندارد در ضمن گفتارش برای خود استطاعت و قدرت اثبات کرد در حالی که عبد و مملوک از پیش خود و بطور استقلال استطاعتی ندارد و لذا آن جناب نقص و قصوری که در کلامش بود تتمیم نموده، فرمود: "و ما توفیقی الا بالله" یعنی آنچه در مورد تدبیر امور مجتمع شما از اراده من ترشح می‌کند و هر استطاعتی که در توفیق و ردیف کردن اسباب و مساعد کردن بعضی از آنها با بعضی دیگر بذل می‌کنم و- از آن اراده و آن استطاعت و آن ردیف کردن اسباب- سعادت شما را نتیجه می‌گیرم همه اش از خدای سبحان است، بدون او من هیچ قدرتی ندارم و من از احاطه او بیرون نتوانم شد و در هیچ امری مستقل از او نیستم اوست که هر مقدار استطاعت که در من است به من داده و اوست که از طریق آن استطاعت که به من داده، اسباب را ردیف می‌کند، پس استطاعت من از او و توفیقم بوسیله اوست.


۱. اعراف/سوره۷، آیه۸۸.    
۲. اعراف/سوره۷، آیه۸۹.    
۳. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۸، ص۲۴۱.    
۴. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۶، ص۲۵۶.    
۵. ترجمه جوامع الجامع، طبرسی، ج۲، ص۳۵۷.
۶. هود/سوره۱۱، آیه۸۸.    
۷. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۰، ص۵۵۲.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «شعیب».    



جعبه ابزار