تکریت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَکریت (یا تِکریت)، شهر و مرکز لِواء/ محافظه (معادلِ استان) صلاح الدین در
عراق .
تکریت در شمال محافظه و در حدود ۵۵ کیلومتری شمال
سامرا، در ساحل راست
رود دجله واقع شده و ارتفاع آن از سطح دریا حدود ۱۱۰ متر است. راه اصلی و راه آهن بغداد ـ موصل از نزدیکی آن میگذرد و با شهر بغداد (در جنوب) حدود ۱۸۰ کیلومتر فاصله دارد. آب و هوای این شهر در زمستان سرد و مرطوب و در تابستان گرم و خشک است. میانگین دمای آن در گرمترین ماه سال ْ۳۶ و در سردترین ماه ْ۷ر۶، و میانگین بارش سالانة آن حدود ۱۹۴ میلیمتر (بیشتر در بهار و زمستان) است.
در کتیبة بُختُنَصَّر دوم، پادشاه بابل (۶۰۵ ـ ۵۶۲ ق م)، نام این شهر، به زبان بابلی، به صورت تیگریت (tig-ri-ta) آمده.
نخستین بار بطلمیوس آن را برثه نامیده.
خوارزمی که کتاب صورة الارض را بر اساس متن و نقشه های بطلمیوس تهیه کرده، از تکریت نام برده است
. یاقوت حموی (ذیل مادّه) نیز در ذکر آن به بطلمیوس اشاره و وجه تسمیة عامیانه ای برای نام شهر ذکر کرده است. تکریت، به علت واقع شدن در مرز دولتهای باستانی
آشور و
بابل و داشتن بازار و قلعه ای مستحکم و همچنین به سبب قرار داشتن در کنار رود دجله، اهمیت خاصی داشته است. در قرون دوم و سوم میلادی، تکریت در تصرف امپراتوری روم بود؛ در ۱۹۷ میلادی، قسمتی از شمال عراق به تصرف سپاه این امپراتوری به فرماندهی سِپتیموس اول (سوروس) در آمد. در آغاز قرن ششم میلادی نیز
امپراتوری روم شرقی آن را تصرف کرد
و با گماشتن حاکمی بر آنجا، تکریت را به مرکز سیاسی مهمی تبدیل کرد.
پیش از
اسلام تکریت از نظر اقتصادی، اجتماعی و نظامی شهری ثروتمند، مذهبی
و با اهمیت بود و چندین
کلیسا و دیر داشت، از جمله کلیسای الخضراء
که هنوز ویرانه های آن در جنوب تکریت برجاست و دیر صَباعی و دیر مَرْیُحَنّا
در کشاورزی، بویژه کشت انگور، نیز شهرت داشت.
مسلمانان نخستین بار در سال ۱۳، در زمان خلافت عمر، به تکریت رفتند و به زودی آنجا را ترک گفتند تا اینکه ایرانیان آن را تصرف کردند.
آنها مجدداً در سال ۱۶، با سپاهی به فرماندهی عبداللّه بن مُعْتَمّ العیون، با یاری قبایلِ ایاد. و تَغْلِب. و نَمِر که ساکن تکریت بودند، تکریت را پس از چهل روز محاصره، تصرف کردند
تکریت بار دیگر در سال ۲۰، به سبب شورش گروهی از اهالی که طرفدار ایرانیان بودند
، مجدداً بر اساس توافقنامه ای تسلیم مسلمانان شد. این تصرف را به نُصَیر/ نُسَیربن دَیْسَم یا نماینده اش عُتَبة بن فَرقَد یا مسعودبن حُرَیث بن اَبجَر (نخستین حاکم مسلمان شهر) نسبت داده و گفتهاند که وی
مسجدجامعی نیز در آنجا بنا کرد.
در این دوره، تکریت رو به آبادانی گذاشت، پلی بر روی دجله احداث شد و شهر از حیث بازرگانی نیز رونق یافت.
در دورة امویان (۴۱ـ۱۳۲)، تکریت تابع ولایت
کوفه بود. نمایندة والی کوفه خراج شهر را جمع آوری میکرد و به
دمشق، مقر خلافت، می فرستاد.
در ۱۱۳، تکریت از اعمال موصل بود.
پس از انتقال مرکز خلافت از بغداد به سامرا، در ۲۲۱، تکریت به موازات سامرا پیشرفت کرد.
در ۳۱۹، سیل عظیمی حدود چهارصد منزل و مغازه را در تکریت ویران و عدة زیادی را غرق کرد. در ۳۳۲ و در زمان خلافت متقی للّه (۳۲۹ـ۳۳۳)، توزون بن شیرزاد، امیرالامرای بغداد، در نبردی با یاران خلیفه تکریت را تصرف کرد
تا اواسط قرن چهارم، جغرافیدانان مسلمان تکریت را به لحاظ اداری وابسته به اقلیم جزیره (بین
فرات و
دجله ) و آن را از کوره های موصل میدانسته اند
معزالدوله دیلمی (حک: ۳۳۴ ـ ۳۵۶)؛ در زمانی که تکریت تحت نفوذ
حمدانیان بود، این شهر را تصرف کرد.
به نوشته ابن حوقل
در این دوره، بیشتر اهالی تکریت
مسیحی بودند و شهر قلعه و حصاری استوار و یک
کلیسا داشت. در زمان مقدسی (قرن چهارم) این شهر جزو اقلیم عراق بود و در میان شهرهای عراق به کشت کنجد شهرت داشت و صنایع ریسندگی و بافندگی پشم نیز در آن مشهور بود
.
در ۴۳۹، تکریت مثل سایر شهرهای عراق دچار
قحطی شد تا آنجا که مردم ناچار از خوردن گوشت مرده شدند و وبا بسیاری از اهالی را از پای در آورد
در ۴۹۶، سُقْمان بن اُرْتُق، از امرای ارتقی دیار بکر، به تکریت حمله و آنجا را تصرف کرد
در اوایل قرن ششم، تکریت زندان معروفی نیز داشت
در دورة سلجوقیان عراق (۵۱۱تا۵۹۰)، تکریت همانند
موصل و حلب و حَماه، امارت بود. از معماری این دوره،
جامع الاربعین به ابعاد ۵ر۵. ۵ر۱۷ متر و دارای محراب و دو گنبد با گچبریهای تزئین شده در مغرب شهر به یادگار مانده است.
در ۵۴۹، اهالی تکریت فرستادة خلیفه
مُقْتَفی لامراللّه (حک :۵۳۰ ـ ۵۵۵) را دستگیر کردند. خلیفه با لشکری عازم تکریت شد و با به کارگیری سیزده منجنیق، قلعة شهر را تصرف کرد و پیش از ترک شهر، وزیرش، ابن هُبَیره، را در تکریت باقی گذارد
و در عهد
ناصرلدین اللّه (۵۷۵ ـ۶۲۲)، اقطاعی تابع امیر فلک الدین الطویل الناصری شد.
تکریت در اواخر دورة عباسیان (۱۳۲ـ۶۵۶) به اوج پیشرفت خود رسید. ابن جُبَیر، جغرافیدان سدة ششم و هفتم، نوشته است که این شهر بازارهای پررونق و متنوع و مساجد بسیار با آثار کاشی کاری دارد. قلعه و حصار شهر و اهالی آن نیز به حسن اخلاق و
عدالت و
شجاعت معروف اند.
ادریسی، جغرافیدان قرن ششم (متوفی ۵۶۰)، تکریت را شهری نیکو و اکثر اهالی آنجا را
مسیحی معرفی کرده و از آبراهة دُجَیْل که از نزدیکی تکریت به بغداد کشیده شده بود، خبر داده است.
در این سده و سدة هفتم، تکریت، پس از بغداد و موصل و بصره و کوفه، از مهمترین مراکز فرهنگی به شمار میآمد.
در ۶۳۴، که مغولان به اَرْبیل حمله کردند، خلیفه
مستنصرباللّه (حک: ۶۲۳ـ۶۴۰) برای مقابله با آنان سپاه خود را در تکریت مستقر کرد، اما
مغولان از اربیل عازم تبریز شدند و در ۶۵۵، با تجهیزات بیشتر به جانب تکریت، که سپاهیان خلیفه عباسی در آنجا مستقر بودند، روی آوردند. پس از جنگی سخت، مغولان پیروز شدند و قتل و غارت کردند. پس از سقوط بغداد، مسیحیان تکریت نمایندگانی نزد اسقف مکیکای دوم/ مکیخا، که مورد احترام مغولان بود، فرستادند و خواستار حمایت وی شدند. به این منظور، حاکمی مغولی به تکریت اعزام شد و از آنان حمایت کرد. اما هلاکو مسیحیان تکریت را، به علت کشتار مسلمانان و حرص زیاد در جمع آوری اموال آنان، از دم تیغ گذراند و کلیسای آنان را در اختیار مسلمانان قرار داد
به گفتة
حمداللّه مستوفی در سدة هشتم، تکریت شهری متوسط بود که خربزة نیکو داشت و در مزارع آن در یک سال سه بار زراعت میکردند.
ابن بطوطه نیز آنجا را باشکوه و دارای مساجد بسیار وصف کرده است. تکریت از سده های اولیة اسلامی تا سدة هشتم، مرکز علم پژوهی نیز به شمار میرفت. از جمله معروفترین محققان آن سیریاکوس اسقف اعظم تکریت از ۱۷۷ تا ح۲۰۲/ ۷۹۳ـ۸۱۷،
و ابوزکریا یحیی بن عدی. (متوفی ۳۶۴) بودند.
در محرّم ۷۹۶،
تیمور به تکریت حمله کرد. این شهر مدتی در برابر سپاه تیمور مقاومت کرد اما سرانجام شکست خورد و تیمور از سرِ کُشتگان آن مناره ساخت. در این حمله، بسیاری از قسمتهای قلعه و شهر آسیب دید.
پس از آن، تکریت به ویرانه ای بدل شد، کلیه مساجد و بازار و قصرهای آن ویران گردید و باغ و بستانهای آنکه به آتش کشیده شده بود، پس از مدتی مسکن راهزنان شد.
در دورة عثمانیها در سده های دهم و یازدهم، تکریت شهری کوچک و آرام با حدود دو هزار منزل بود.
و «سَنجَقی» از ایالت (استان) رَقّه به شمار میرفت.
در این دوره، تکریت بار دیگر بر روی تپه ای مشرف بر دجله بر پا گردید. پانصد تفنگدار داشت، بازار آن دارای سیزده دکان و دو قهوه خانه بود و مردم آن به کشاورزی، بافتن فرش و حصیر، صید ماهی و شکار حیوانات اشتغال داشتند.
پس از تنظیمات. در نیمة دوم سدة سیزدهم، تکریت «ناحیه» ای در «قضای» سامرا در ولایت
بغداد شد.
در قرن سیزدهم، تکریت اهمیت بسیاری یافت. مردم آن در ساختن قایق از پوست حیوانات مهارت داشتند و با آنها کالای خود را برای فروش به شهرهای دیگر میبردند.
در ۱۳۳۶/۱۹۱۷، نیروهای بریتانیایی ابتدا تکریت را به توپ بستند که موجب آسیبهایی شد و سپس آن را
اشغال کردند
و تا پایان ۱۳۱۱ش /۱۹۳۲، تسلط
انگلیس بر عراق ادامه یافت
پیش از آن یعنی از ۱۳۰۰ ش /۱۹۲۱، تکریت به مدت سی سال از لحاظ اداری تابع قضای
سامرا (در محافظة بغداد) بود.
این شهر در ۱۳۵۴ ش /۱۹۷۶، به دنبال تبدیل قضای تکریت به محافظة صلاح الدین،
مرکز محافظه شد.
با این حال بیش از نیم قرن، تا حدود ۱۳۵۹ ش/ دهة ۱۹۷۰، تکریت رشد چندانی نداشت و به لحاظ اقتصادی به زراعت و دامداری در پیرامون شهر و صنایعی مانند صنایع چوبی و چرم و نساجی در شهر وابسته بود
. در اوایل دهة بعد، به سبب کافی نبودن برنامة توسعة قبلی (به سبب مهاجرت زیاد به این شهر)، که در ۱۳۵۰ ش /۱۹۷۲ در تکریت شروع شده بود، برنامة جدید توسعة شهری تکریت آغاز شد. در این برنامه، گسترش شهر در جهات شمالی (مسیر بغداد ـ موصل)، غربی (در فاصلة میان شهر تا راه بغداد ـ موصل) و شرقی (در ساحل چپ دجله) با سه بافت متوازن تجاری، اداری و نظامی ــ که از عوامل اصلی تکوین شهر بودند ــ و شبکه بندی منظم خیابانها و فضاها، صورت گرفت
صدام حسین، رئیس جمهور سابق عراق، از عشایر اَلْبیگات و متولد روستایی به نام اَلْاوجا از توابع تکریت بود.
در جنگ عراق با ایران (۱۳۵۹ ش ـ ۱۳۶۷ ش)، با توجه به موقعیت تکریت، چند لشکر عراق برای دسترسی به محورهای مواصلاتی مناطق شمالی و جنوبی عراق در آنجا مستقر شدند.
پس از حملة نیروهای
امریکا و متحدان آن به عراق در اواخر ۱۳۸۱ ش و اوایل ۱۳۸۲ ش، تکریت همراه سایر شهرهای عراق به تصرف ایشان در آمد. نظامیان امریکایی در آذر ۱۳۸۲ صدام حسین را نزدیک این شهر دستگیر کردند.
از مهمترین آثار شهر، ویرانه های قلعه و حصار جامع الاربعین، و تل مِحیسِن (سدة سوم) است. قلعة تکریت از قدیمترین و معروفترین قلاع نظامی و بسیار مستحکم بود و تصرف آن بسیار مشکل به نظر میرسید، به طوری که در ۶۱۵ ق م آشوریان نتوانستند پس از ده روز محاصره آن را از دست
بابلیان خارج سازند.
یاقوت حموی (ذیل مادّه) به اشتباه بنای این قلعه را به
شاپور اول ساسانی (حک: ۲۴۱ـ۲۷۲ میلادی) نسبت داده است. این قلعه مشرف بر رود دجله و ارتفاع آن بین ۴۵ تا ۵۰ متر از سوی خشکی و ۳۵ تا ۴۰ متر از سوی رود بود. ابعاد حصار آن ۱۱۴. ۴۳۵ متر بود و بر
تپه ای صخره ای به ارتفاع چهل متر بنا شده بود
قلعه بیضوی شکل و از سه طرف محصور در خشکی بود و خندقی به عرض ۲۷ متر به دور آن حفر شده بود که به هنگام خطر آن را ازآب پر میکردند.
قلعه چهار دروازه داشت که یکی از آنها دروازة سرّی کوچکی مشرف بر دجله بود و سه دروازة دیگر برجهای مرتفع داشتند.
به علت گسترش شهر، در سالهای اخیر قسمت مهمی از حصار شهر تکریت ویران شد ولی در ۱۳۴۷ ش/ ۱۹۶۹ هیئت باستان شناسی عراق آن را مرمت کرد و اکنون دارای سه ورودی است: ورودی شمالی به جانب موصل، ورودی جنوبی به جانب بغداد و
سامرا و ورودی غربی که ورودی شهر است و جادة
بغداد ـ
موصل از کنار آن میگذرد
برخی از مساجد و تکایای تکریت عبارتاند از: مسجد جامع دورة عباسی (کشف در ۱۳۷۲ش/ ۱۹۹۳)، مسجد وسط از دورة عثمانی، مسجد شریعه (احداث یا بازسازی در ۱۳۱۱ش /۱۹۳۲)، جامع صلاح الدین (بازسازی در ۱۳۳۵ ش/ ۱۹۵۶)، جامع شهدا (احداث در ۱۳۳۹ش /۱۹۶۰)، آرامگاه و جامع پاشا مولود مُخْلِص (احداث در ۱۳۵۱ش /۱۹۷۳)، جامع کبیر (احداث در ۱۳۵۳ش/ ۱۹۷۵)، جامع فردوس (احداث در ۱۳۵۹ ش/ ۱۹۸۰)، تکایای شیخ رجب و سیدعبدالعزیز رفاعی (مختص طریقت رفاعیه) و تکایای شیخ عبدالقادر و سیدمحیی الدین آلوسی مختص طریقت قادریه.
از تکریت دینارهایی به دست آمده که نشان میدهد این شهر در اوایل سدة هفتم محل ضرب سکه بوده است.
علما و محدّثان بسیاری از تکریت بر خاستند، که از آن جمله اند: میسوربن محمدبن میسور تکریتی، کامل بن سالم بن حسین تکریتی، ابوالحسن تکریتی و ابوشاکر محمدبن احمد تکریتی (همه پیش از سدة هشتم)
.
بیشتر اهالی تکریت
سنّی مذهب و عده ای از آنها
شیعه اند. در
اعیاد اسلامی جشنهایی در بیرون شهر بر پا میشود.
جمعیت تکریت طبق آمار ۱۳۶۶ ش/ ۱۹۸۷، ۹۰۸، ۳۴ تن بوده است.
مردم آنجا به عربی با لهجة تکریتی سخن میگویند
. این شهر پانزده محلة شهری دارد که صلاح الدین، الحاره، شیشین جنوبی، قادسیه و محلة قلعه از مهمترین آنهاست.
(۱) ابن اثیر، التاریخ الباهر فی الدولة الاتابکیة قاهره ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
(۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵ـ ۱۳۸۶/۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
(۳) ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة.
(۴) ابن جبیر، رحلة ابن جبیر.
(۵) ابن حوقل، صوره الارض.
۶- ابن خرداذبه، المسالک والممالک؛
۷- ابن رسته، الاعلاقالنفیسة؛
(۸) ابن عبری، تاریخ مختصرالدول.
(۹) ابن فقیه، البلدان.
(۱۰) ابن کثیر، البدایة والنهایة.
(۱۱) البیر ابونا، تاریخ الکنیسة السریانیّة الشرقیة.
(۱۲) محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الا´فاق.
(۱۳) یزیدبن محمد ازدی، تاریخ الموصل.
(۱۴) اصطخری، المسالک والممالک.
(۱۵) اطلس عراق در نقشه های قدیمی.
(۱۶) حسین امین، تاریخ العراق فی العصر السلجوقی.
(۱۷) ایران، سال ۹، ش ۲۶۶۸، ۲۴ آذر ۱۳۸۲.
(۱۸) جمال بابان، اصول اسماءالمدن و المواقع العراقیة.
(۱۹) احمد رفیق برقاوی، العلاقات السیاسیة بین العراق و بریطانیا.
(۲۰) عبداللّه بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع.
(۲۱) بلاذری، فتوح البلدان.
(۲۲) عبدالمجید تکریتی، تکریت خلال فترة الانتداب البریطانی علی العراق.
(۲۳) علاءالدین تکریتی و ابراهیم ناصری، تکریت الخالدة.
(۲۴) ناجی تکریتی، مدرسة یحیی بن عدی التکریتی الفلسفیة، در موسوعة مدینة تکریت.
(۲۵) جابر خلیل، تنقیبات الموسم الاول فی تل محیسن فی تکریت.
(۲۶) جعفر خیاط، مشاهدات جون اشر فی العراق.
(۲۷) محمد جوادی پور، علی نیکفرد، و یعقوب حسینی، ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس.
(۲۸) حامد یوسف حمادی و دیگران، صور من حیاة المجتمع فی تکریت کما یرویها ابناؤها المعمرون، در موسوعة مدینة تکریت.
(۲۹) یونس علی حمادی و نجم عبداللّه دوری، التطور الدیموغرافی لسکان مدینة تکریت، در موسوعة مدینة تکریت.
(۳۰) حمداللّه مستوفی، نزهة القلوب.
(۳۱) محمدبن عبداللّه حمیری، الروض المعطار فی خبر الاقطار.
(۳۲) خالص حسنی اشعب، التخطیط الحضری لمدینة تکریت فی العصر الحدیث، در موسوعة مدینة تکریت.
(۳۳) محمدبن موسی خوارزمی، کتاب صورة الارض من المدن و الجبال و البحار و الجزائر و الانهار.
(۳۵) پی ـ نن رشیدوو، سقوط بغداد و حکمروایی مغولان در عراق.
(۳۶) محمد سمّاک، من هو صدام التکریتی.
(۳۷) سمعانی.
(۳۸) علی بن محمد شابشتی، الدیارات.
(۳۹) شرف الدین علی یزدی، ظفرنامه.
(۴۰) طبری، تاریخ.
(۴۱) عادل دهش، ملامح عامة من التاریخ الاقتصادی لمنطقة تکریت: ۱۹۱۴ـ ۱۹۶۸، در موسوعة مدینة تکریت.
(۴۲) عبدالعزیز حمید، عمارة الاربعین فی تکریت.
(۴۳) عبدالقادر حسن علی، المساجد و الجوامع فی مدینة تکریت، در موسوعة مدینة تکریت.
(۴۴) العراق فی التاریخ.
(۴۵) عیسی سلمان حمید، الاربعین ـ الموقع و التاریخ، در موسوعة مدینة تکریت.
(۴۶) فاضل مهدی بیات، تکریت فی العهد العثمانی، در موسوعة مدینة تکریت.
(۴۷) احمدبن علی قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۴.
(۴۸) عامر کبیسی، صفحات من التاریخ الاداری المعاصر لمدینة تکریت، در موسوعة مدینة تکریت.
(۴۹) استیون همزالی لانگریگ، عراق ۱۹۵۰ـ۱۹۰۰: تاریخ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی.
(۵۰) درویش لطفی بکری، تکریت: احدی مدن ضرب السکة العربیة الاسلامیة، در موسوعة مدینة تکریت.
(۵۱) محیی هلال سرحان، الحدیث و المحدثون فی مدینة تکریت منذ الفتح الاسلامی حتی نهایة العصور العباسیة، در موسوعة مدینة تکریت.
(۵۲) محیی هلال سرحان و بهجة کامل عبداللطیف، تکایا مدینة تکریت، در موسوعة مدینة تکریت.
(۵۳) مسعودی، التنبیه والاشراف.
(۵۴) مقدسی، احسن التقاسيم.
(۵۵) عثمان بن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری.
(۵۶) جودیت میلر و لوری میلروا، از تکریت تا کویت.
(۵۷) نقشة راهنمای عراق، مقیاس ۰۰۰، ۲۰۰، ۱:۱،.
(۵۸) صالح فلیح حسن هیتی، الجغرافیة التاریخیة لمدینة تکریت، در موسوعة مدینة تکریت.
(۵۹) صالح فلیح حسن هیتی، «مناخ مدینة تکریت»، در همان منبع، ۱۴۱۶ ب.
(۶۰) یاقوت حموی، معجم البلدان.
(۶۱) یعقوبی، تاریخ.
(۶۲) EI ۱ , sv "Takr ¦ât" (by J H Kramers).
(۶۳) EI ۲ , sv "Takr ¦ât" (by J H Kramers and C E Bosworth).
(۶۴) Otto Jastrow, "Tikrit Arabic verb morphology in a comparative perspective", Al-Abhath , XXXI (۱۹۸۳).
(۶۵) The Times atlas of the world , London: Times Books, ۱۹۸۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۳۷۹۱.