تکلیف گریزی(خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم براى سرباز زدن مکلفان از امتثال تکالیف الهى، افزون بر محرومیت از منافع و مصالح تکالیف مزبور، پیامدها و آثار ناخوشایند دنیوى و اخروى را برمى شمرد؛ مانند:
۱. ستم به خود:
بى مبالاتى به انجام تکالیف شرعى فرد را در زمره ظالمان قرار مى دهد، زیرا تجاوز از حدود الهى ستم به شمار مى رود: «تِلک حُدودُ اللّهِ فَلا تَعتَدوها و مَن یتَعَدَّ حُدودَ اللّهِ فَاُولـئِک هُمُ الظّــلِمون»(بقره:۲۲۹) و متجاوزان از حدود الهى، ظالمانى اند که بیشتر به خویشتن ستم مى کنند: «و مَن یتَعَدَّ حُدودَ اللّهِ فَقَد ظَـلَمَ نَفسَهُ»(طلاق:۱)، زیرا با ترک تکلیف، انسان در معرض عقاب الهى قرار مى گیرد.(الکاشانى، ج۵، ص۱۸۷؛ القرطبى، ج۱۸، ص۱۵۶)
۲. خیانت به خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله):
تکالیف شرعى امانت الهى در دست بشرند:(المحلى، ص ۵۶۱؛ ابن کثیر، ج ۳، ص ۵۳۰؛ الطباطبایى، ج ۱۶، ص ۳۵۱) «اِنّا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَى السَّمـوتِ...وحَمَلَهَا الاِنسـنُ»(احزاب:۷۲)، از این رو متعهد نبودن به این تکالیف و بى اعتنایى به آن ها نوعى خیانت در امانت به شمار مى رود: «یـاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَخونُوا اللّهَ والرَّسولَ وتَخونوا اَمـنـتِکم...». (انفال:۲۷) برخى مفسران، مراد از «اَمـنـتِکم»در این آیه را احکام و تکالیف الهى دانسته اند.( الطبرى، ج ۹، ص ۲۹۴ ؛الطبرسى، ج ۴، ص ۴۵۶؛ الطباطبایی، ج ۹، ص ۵۴ ـ ۵۵)در احادیث نیز از تکالیف شرعى به عنوان امانت خدا و رسول یاد شده و عصیان در برابر این تکالیف، خیانت در امانت به شمار رفته است.(الحویزى، ج ۲، ص ۱۴۴؛ الکاشانی، ج ۲، ص ۲۹۱؛ القمی،ج ۱، ص ۲۷۲)
۳. حسرت در قیامت:
آنان که اوامر و نواهى الهى را در دنیا فرو گذارده اند، در قیامت دچار حسرت مى شوند: (الطبری، ج ۲۴، ص ۲۵؛ قرطبى، ج ۱۵، ص ۲۷۱؛ السیوطى، ج۵، ص۳۳۲)«یـحَسرَتى عَلى ما فَرَّطتُ فى جَنـبِ اللّهِ».(زمر:۵۶)، بر اساس برخى روایات، یکى از مصادیق «جَنـبِ اللّهِ»ولایت على(علیه السلام) و اولاد او(علیهم السلام) است(المجلسی، ج۲۴، ص۱۹۱؛ الکاشانی، ج ۴، ص ۳۲۶)، از این رو براى انجام دادن تکالیفِ ترک شده، مانند نماز، روزه و حج، از خداوند خواهان بازگشت به دنیایند:(الطبرسی،ج ۷، ص ۲۰۸؛ الطباطبایی، ج ۱۵، ص ۶۷؛ المجلسی،ج ۶ ، ص ۲۱۰)«رَبِّ ارجِعون • لَعَلّى اَعمَلُ صــلِحـًا فیما تَرَکتُ».(مؤمنون:۹۹ ـ ۱۰۰) در احادیث اهل بیت(علیهم السلام) آیه بر ترک کنندگان زکات تطبیق شده است.(الحویزی، ج ۳، ص ۵۵۲؛ الطوسى، تهذیب، ج۴، ص۱۱۱؛ الحرالعاملى، ج۹، ص۲۷)
۴. لعن و عذاب الهى:
دیگر پیامد فروگذاردن تکالیف شرعى، لعن الهى و عذاب اخروى است: «والَّذینَ ینقُضونَ عَهدَ اللّهِ مِن بَعدِ میثـقِهِ و یقطَعونَ ما اَمَرَ اللّهُ بِهِ اَن یوصَلَ ... اُولـئِک لَهُمُ اللَّعنَةُ و لَهُم سوءُ الدّار».(رعد:۲۵) مراد از «عَهدَ اللّهِ»در این آیه اوامر و نواهى الهى است(الطبری، ج ۱، ص ۲۶۳؛ الطوسی، التبیان، ج ۱، ص ۱۱۹؛ الطبرسی، ج ۱، ص ۱۴۰)، چنان که مراد از «ما اَمَرَ اللّهُ» را صله رحم دانسته اند که تکلیفى شرعى است.(النورى، ج ۸ ، ص ۳۳۶؛ المفید، ص ۲۳۹؛ المجلسی، ج ۷۱، ص ۲۱۱) آیه ۸۵ بقره(بقره:۸۵)با اشاره به بى اعتنایى بنى اسرائیل به برخى از تکالیف، آنان را بدین سبب، افزون بر خوارى در دنیا، شایسته شدیدترین عذاب ها مى داند: «فَما جَزاءُ مَن یفعَلُ ذلِک مِنکم اِلاّ خِزىٌ فِى الحَیوةِ الدُّنیا و یومَ القِیـمَةِ یرَدُّونَ اِلى اَشَدِّ العَذابِ ... • ... فَلایخَفَّفُ عَنهُمُ العَذابُ و لا هُم ینصَرون»(بقره:۸۵ ـ ۸۶)؛ همچنین در آیه ۱۴ نساء(نساء:۱۴) کسانى را که از تکالیف الهى سر بپیچند، مستحق ورود به دوزخ و عذاب خوارکننده دانسته است: «و مَن یعصِ اللّهَ و رَسولَهُ و یتَعَدَّ حُدودَهُ یدخِلهُ نارًا خــلِدًا فیها و لَهُ عَذابٌ مُهین».
منابع:
(۱)قرآن کریم؛
(۲)الفیض الکاشانى (م. ۱۰۹۱ ق.)، تفسیر الصافى، بیروت، اعلمى، ۱۴۰۲ ق؛
(۳)القرطبى (م. ۶۷۱ ق.)، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق؛
(۴)جلال الدین المحلى (م. ۸۶۴ ق.)، تفسیر الجلالین، جلال الدین السیوطى (م. ۹۱۱ ق.)، بیروت، دارالمعرفه؛
(۵)ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)، تفسیر القرآن العظیم، به کوشش مرعشلى، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۹ ق؛
(۶)الطباطبایى (م. ۱۴۰۲ ق.)، المیزان، بیروت، اعلمى، ۱۳۹۳ ق؛
(۷)الطبرى (م. ۳۱۰ ق.)، جامع البیان، به کوشش صدقى جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛
(۸)الطبرسى (م. ۵۴۸ ق.)، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛
(۹)القمى (م. ۳۰۷ ق.)، تفسیر القمى، به کوشش الجزائرى، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ ق؛
(۱۰)العروسى الحویزى (م. ۱۱۱۲ ق.)، تفسیر نورالثقلین، به کوشش رسولى محلاتى، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش؛
(۱۱)السیوطى (م. ۹۱۱ ق.)، الدرالمنثور، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق؛
(۱۲)المجلسى (م. ۱۱۱۰ ق.)، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۱۴۰۳ ق؛
(۱۳)الطوسى (م. ۴۶۰ ق.)، تهذیب الاحکام، به کوشش موسوى و آخوندى، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ ش؛
(۱۴)الحرالعاملى (م. ۱۱۰۴ ق.)، وسائل الشیعه، قم، آل البیت(علیهم السلام) لاحیاءالتراث، ۱۴۱۲ ق.
(۱۵)الطوسى (م. ۴۶۰ ق.)، التبیان، به کوشش احمد حبیب العاملى، بیروت، دار احیاء التراث العربى؛
(۱۶)النورى (م. ۱۳۲۰ ق.)، مستدرک الوسائل، بیروت، آل البیت(علیهم السلام) لاحیاء التراث، ۱۴۰۸ ق؛
(۱۷)المفید (م. ۴۱۳ ق.)، الاختصاص، به کوشش غفارى و زرندى، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ ق؛