تکیه در عثمانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نخستین بار در جهان
اسلام ، تکیه به معنای اقامتگاه
صوفیان به کار رفته و با مکانهای دیگری همچون رباط، زاویه،
خانقاه ، دُوَیره و لنگر مشابهت داشته است.
تکیه های صوفیان از حدود سده هشتم و بیشتر در قلمرو عثمانیان رایج شد و همانند نهادهای مشابه، شیوه زندگی در آنها عابدانه، همراه با رهبانیت و
اعتکاف بود.
در ایالات مرکزی عثمانی، یعنی آناطولی و
روم ایلی، کاربرد واژه زاویه هم زمان با تکّه (تکیه) رایج بود چنانکه برای نمونه
عطائی در حدائق الحقائق فی تکملة الشقائق (سده دهم) از مسجد و خانقاهی به نام بازرگان تکیه سی
و زاویه علی بابا در محله
روم ایلی حصار، که دُورْمِش دده تکیه یا بکتاشی تکیه سی نیز خوانده شده،
نام برده است.
اولیا چلبی هنگام نام بردنِ شماری از اقامتگاههای درویشان در شهرهای کوچک و بزرگ عثمانی غالباً از کلمه تکیه استفاده کرده است.
پیرزاده نائینی، که در سده سیزدهم از
استانبول دیدن کرده، با اشاره به تعدد و رونق تکایای این شهر، از دهها تکیه متعلق به طریقتهایِ بکتاشیه، مولویه، قادریه، نقشبندیه، رِفاعیه، خلوتیه، جَلَویه، چَشتیه، شاذلیه، شَعْیائیه، بَدویه، گلشنیه سخن گفته است
که برای نمونه از این میان، طریقت مولویه شش تکیه مخصوص به خود داشته که در این تکایا سماع هفتگی برگزار و درآمد مستغلات و موقوفاتِ بسیاری، صرف هزینه های آنها میشده است.
تکیه در عثمانی معمولاً شامل این قسمتها بوده است: سماع خانه یا توحیدخانه • (جایگاه ذکر)، تربت/ تربه (مدفن شیوخ)، حرم (محل سکونت خانواده شیوخ)، سَلاملیق (اتاقهای پذیرایی و اسکان درویشها و مهمانان)، آشپزخانه، گاه مسجد و گوشه ای مختصِ خلوت
اما بسته به گرایشهای فکریِ طریقتها، تفاوتها و ویژگیهایی نیز وجود داشته است، برای نمونه سماع خانه یا اتاق ذکر در تکیه های بکتاشی با لوحههایی حاوی نام
ائمه اطهار تزئین میشده و ورود به آنجا برای افراد خارج از طریقت ممنوع بوده است.
آتاتورک در ۱۳۰۳/ ۱۸۸۶ فعالیت تکیهها و دامنه نفوذ آنها را محدود کرد و بسیاری از تکایا، به ویژه تکایای بکتاشی، به
آلبانی منتقل شد، اما با روی کار آمدن
نظام کمونیستی از فعالیت تکایا در این کشور نیز کاسته شد. سپس از دهه ۱۹۹۰ میلادی با سقوط
نظام مذکور، این تکیهها بار دیگر رونق یافتند.
امروزه علاوه بر آلبانی، در کشورهایی نظیر
یونان ، که گروههای اخوت کمابیش به فعالیت خود ادامه میدهند، اصطلاح تکّه غالباً به آرامگاه اولیا اطلاق میشود.
شایان ذکر است که اکنون در خود
ترکیه نیز برگزاری مراسم سماع صوفیان مولویه، گرچه گاه با هدف جلب جهانگردان، نوعی
تسامح در رعایت قانون ۱۳۰۳ محسوب میشود.
در سرزمینهای عربی قلمرو عثمانی، تکیه های بسیاری بر پا بوده که افزون بر اقامتگاه صوفیان، به پذیرایی از در راه ماندگان «ابن سبیل» اختصاص داشته است.
در دمشق تکیه ای را سلطان سلیم در خلال اقامتش در آن شهر، در ۹۲۳، بنا نهاد که از حیث ویژگیهای معماری عثمانی در سرزمینهای عربی حائز اهمیت است.
در فلسطین، خاصکیِ سلطان، همسر سلطان سلیمان قانونی، در ۹۵۹ و فاطمه خاتون در ۹۷۴ تکایایی بنا کردند که اوقاف بسیاری در
قدس (
بیت المقدّس )،
صَفَد ،
غَزّه ،
حِمْص ،
حلب و
دمشق بدانها اختصاص داده شد.
در ۹۹۵ نیز خداوند کارْبِک، فرماندار قدس، تکیه ای برای طریقت مولویه در سعدیه قدس بنا کرد که شیخ آن از قونیه تعیین میشد و صوفی مشهور عبدالغنی نابلسی در ۱۱۰۱ از آن دیدار کرد.
اولیا چلبی نیز به تکایای طریقتهای مختلف در نابلس، الخلیل، حُنَیْن و دیگر شهرهای فلسطین اشاره کرده است.
در دوره عثمانی بسیاری از مکانهایی، که پیش از این دوره با کارکردی مشابه تکایا ساخته و به عنوانی دیگر مشهور شده بودند، تکیه خوانده شدند، از جمله تکیه سیدناالخلیل از دوره ممالیک که پیشتر سماط سیدناالخلیل نامیده میشد. تکیه بنی موسی که الظاهر بَیْبرَس آن را در سده هفتم بین قدس و اریحا ساخته بود و تکیه عیون التجار در طبریه که در اصل کاروانسرایی بود که در ۸۴۳ بنا شده بود و
عثمان سنان پاشا (متوفی ۱۰۰۴) آن را مرمت کرد.
در تکیه های شامات و
عراق و
فلسطین بیشتر مهمانپذیری مورد نظر بود و در تکیههایی نیز اجرای مراسم صوفیانه و سماع و موسیقی رواج داشت. مثلاً در تکیه سرّیِ سَقَطی در جبل جِرِزّیم، تا دمیدن
صبح دف و
طبل نواخته میشد.
سلاطین عثمانی در دیگر مناطق شامات نیز تکایایی بنا کردند که با شکوهترین و معروفترین آنها تکیه سلطان سلیم در دمشق و تکیه مولویه در
طرابلس ِ شام (
لبنان ) مشهور به «الدرویشیه» بود.
به نوشته سیمز کاربرد تکیه دمشق مانند
کاروانسرا بوده است.
در
عراق نیز تکایا رونق داشتند. پیرزاده نائینی به تعدادی از آنها اشاره کرده است از جمله تکیه بکتاشی در
نجف ، برای پذیرایی از زائرانِ مزار
حضرت علی علیهالسلام
و تکیه بزرگی در کنار مزار امام حسین علیهالسلام، که درویشان ساکن در آن، مسئول روشنایی بقعه سیدالشهدا بودند.
قاهره نیز تکایای قدیمی با موقوفات بسیار داشته است، از جمله تکایای مولویه (بنا در ۷۱۵ـ۷۲۱)، بکتاشیه یا تکیه عبداللّه مُغاوِری (متوفی ۸۵۷)، الجُلشَنی (گلشنی) متعلق به طریقت قادریه (بنا در ۹۲۶ـ۹۳۱)، سلیمانیه (بنا در۹۵۰)، دَمَه، قصرالعین، ازبک، بخاراییه، سیده رقیه، سید نفیسه، حسن بن الیاس
رومی .
تکایای قاهره بیشتر به صوفیان ایرانی و ترک اختصاص داشت.
در مصر تمایز اصلی میان
خانقاه و
تکیه را که به ویژه پس از دوره عثمانی در این سرزمین رایج شد، وجود آرامگاه دراویش در تکیه گفته اند.
همچنین اغلب در کنار تکیه
مسجدی کوچک و سبیل (سقاخانه) قرار میگرفت.
فضا و بخشهای مختلف تکیهها در قلمرو عثمانی را پیرزاده نائینی در قرن سیزدهم وصف کرده است. او از وجود اتاق سماع، محراب، اتاق ذکر، اتاقهای متعدد برای سکونت افراد و آشپزخانه (برای اطعام درویشان).
و نیز از وجود نوعی سلسله مراتب در میان خدمه تکیه، از جاروکشی و آشپزی تا باباییِ (شیخیِ) تکیه، خبر داده است.
ظاهراً در مناطق تحت نفوذ عثمانی، تکیه با یک یا چند معیار مطابقت داشته است: وابستگی به حکومت عثمانی یا درویشهای ترک، داشتن فضای نسبتاً وسیع و حمایت کامل از سوی نهادهای وقفی.
حال آنکه در سرزمینهای شرقی میان تکیه و حکومت چنین اتکایی مشاهده نمیشود.
در
افغانستان تکیهها بیشتر به قهوه خانهها شبیه بودند. الفینستون در اوایل سده سیزدهم/ نوزدهم، از تکیههایی در
غزنین و
کابل سخن گفته است که در آنجا گروههای مختلف مردم اوقات خود را به کشیدن قلیان و چَرْس میگذراندند و شیخِ آن را فقیر می نامیدند.
(۱) ابن کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، چاپ جعفر سلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ ش.
(۲) منصوره اتحادیه، اینجا طهران است: مجموعه مقالاتی درباره طهران ۱۳۴۴ـ۱۲۶۹ ه ق، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۳) حسین اسلامی، جغرافیای تاریخی ساری، ساری ۱۳۷۳ ش.
(۴) مونت استوارت الفینستون، افغانان: جای، فرهنگ، نژاد (گزارش سلطنت کابل)، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد ۱۳۷۶ ش.
(۵) اولیا چلبی.
(۶) عبدالحجه بلاغی، کتاب تاریخ نائین، تهران ۱۳۶۹.
(۷) ایران آذین، «تزیین تکیهها در دهة ماه محرم»، شماره هجدهم، فروردین ۱۳۸۱.
(۸) هوشنگ پورکریم، الاشت: زادگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر، تهران: وزارت فرهنگ و هنر.
(۹) محمدعلی بن محمداسماعیل پیرزاده نائینی، سفرنامه حاجی پیرزاده، چاپ حافظ فرمانفرمائیان، تهران ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ ش.
(۱۰) حسین بن محمدابراهیم تحویلدار، جغرافیای اصفهان، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۲ ش.
(۱۱) محمود توسلی، «حسینیه هاـ تکایاـ مصلی ها»، در معماری ایران: دوره اسلامی، ج ۱، به کوشش محمدیوسف کیانی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۶ ش.
(۱۲) مسیح اللّه جمالی، تاریخ شهرضا، اصفهان ۱۳۵۵ ش.
(۱۳) نوراحمد چشتی،
تحقیقات چشتی، لاهور ۲۰۰۱.
(۱۴) نورالدین چهاردهی، خاکسار و اهل حق، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۱۵) بهروز خاماچی، اوراق پراکنده از تاریخ تبریز، تبریز ۱۳۷۰ ش.
(۱۶) اسدی خیرالدین، موسوعه حلب، به کوشش محمد کمال، حلب.
(۱۷) دایرة المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر حاج سیدجوادی، کامران فانی، و بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۶۶ ش ـ، ذیل «تکیه بقعه پیرعلی» (از پرویز ورجاوند).
(۱۸) رینهارت دزی، تکملة المعاجم العربیه، ترجمه د محمد سلیم النعیمی، بغداد ۱۹۸۰.
(۱۹) دهخدا.
(۲۰) یحیی ذکاء، تاریخچه ساختمانهای ارگ سلطنتی تهران و راهنمای کاخ گلستان، تهران ۱۳۴۹ ش.
(۲۱) معصومه رحیم زاده، «' سقانفار، نوعی معماری آیینی»، میراث جاویدان، سال ۲، ش ۱ (بهار ۱۳۷۳).
(۲۲) عاصم محمد رزق، خانقاوات الصوفیة فی مصر، قاهره ۱۹۹۷.
(۲۳) کاظم روحانی، «اصناف و پیشه وران در تاریخ ایران»، کیهان اندیشه، ش ۱۲ (خرداد و تیر ۱۳۶۶).
(۲۴) عبدالقادر ریحاوی، «الابنیة الاثریة فی دمشق: دراسة و
تحقیق، ۱: التکیه و المدرسة السلیمانیتان بدمشق»، مجله الحولیات الاثریة السوریه، ج ۷، ش ۱و۲ (۱۹۵۷).
(۲۵) منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، تهران ۱۳۴۹ ش ـ.
(۲۶) منوچهر ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، تهران ۱۳۷۱ـ۱۳۷۴ ش.
(۲۷) عمرعامر سرحدی، «در دره پاچنار»، در پاکستان (مجموعه مقالات)، کراچی.
(۲۸) حسین سلطان زاده، روند شکل گیری شهر و مراکز مذهبی در ایران، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۲۹) شریف یوسف، تاریخ فن العمارة العراقیة فی مختلف العصور، (بغداد) ۱۹۸۲.
(۳۰) مری لئونورا شیل (وولف)، خاطرات لیدی شیل: همسر وزیر مختار انگلیس در اوائل سلطنت ناصرالدین شاه، ترجمة حسین ابوترابیان، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۳۱) عبدالرحیم ضرابی، تاریخ کاشان، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۳۲) سیروس طاهباز، یوش: در اوضاع و احوال طبیعی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی زادگاه نیما یوشیج، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۳۳) محمد بن یحیی عطائی، حدائق الحقائق فی تکملة الشقائق، چاپ عبدالقادر اوزجان، استانبول ۱۹۸۹.
(۳۴) محمد عدنانی، معجم الاغلاط اللغویة المعاصرة، بیروت ۱۹۸۹.
(۳۵) جابر عناصری، «تعزیه: هنر وقفی ایران و میراث جاویدانی از قلمرو آیین و ایمان»، میراث جاویدان، سال ۱، ش ۳ (پاییز ۱۳۷۲).
(۳۶) محمدحسین بن مهدی فراهانی، سفرنامه میرزا محمدحسین حسینی فراهانی، چاپ مسعود گلزاری، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۳۷) حسین بن علی کاشفی، فتوت نامه سلطانی، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ ش.
(۳۸) حسین کریمان، تهران در گذشته و حال، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۳۹) انگلبرت کمپفر، سفرنامه کمپفر، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۴۰) محمدصادق کیا، «ماها»، هنر و مردم، دورة جدید، ش ۴۵ و ۴۶ (تیر و مرداد ۱۳۴۵).
(۴۱) محسن کیانی، تاریخ خانقاه در ایران، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۴۲) فریدون گرایلی، نیشابور: شهر فیروزه، (مشهد) ۱۳۵۷ ش.
(۴۳) محمدعلی گلریز، مینودر، یا، باب الجنة قزوین، ج ۱: تاریخ و جغرافیای تاریخی قزوین، (قزوین) ۱۳۶۸ ش.
(۴۴) لاله تیک چندبهار، بهارعجم، تهران ۱۳۷۹.
(۴۵) علی پاشا مبارک، الخطط التوفیقیة الجدیده لمصر القاهره، قاهره ۱۹۸۰.
(۴۶) حسین مدرسی طباطبائی، تربت پاکان: آثار و بناهای قدیم محدودة کنونی دارالمؤمنین قم، قم ۱۳۵۵ ش.
(۴۷) محمدحسین مدنی، «تکیه درویش»، مهر، سال ۱۲، ش ۴ (تیر ۱۳۴۵).
(۴۸) عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۴۹) محمدتقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران، ج ۱،
تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۵۰) المعجم الوسیط، ابراهیم امین و دیگران، مصر ۱۴۰۰.
(۵۱) صالح لمعی مصطفی، التراث المعماری الاسلامی فی مصر، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
(۵۲) گریگوری والریانوویچ ملگونوف، سفرنامة ملگونف به سواحل جنوبی دریای خزر (۱۸۵۸ و ۱۸۶۰ م)، تصحیح، تکمیل و ترجمه مسعود گلزاری، تهران ۱۳۶۴ ش، الموسوعة الفلسطینیة، دمشق: هیئة الموسوعة الفلسطینیة، ۱۹۸۴.
(۵۳) مصلح الدین مهدوی، لسان الارض، یا، تاریخ تخت فولاد، اصفهان ۱۳۷۰ ش.
(۵۴) حمیدرضا میرمحمدی، «پراکندگی جغرافیایی اماکن مذهبی کشور در قالب استانی»، مسجد، سال ۱۰، ش ۵۸ (مهر و آبان ۱۳۸۰).
(۵۵) حسن نراقی، تاریخ اجتماعی کاشان، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۵۶) محمدطاهر نصرآبادی، تذکره نصرآبادی، چاپ احمد مدقّق یزدی، یزد ۱۳۷۸ ش.
(۵۷) پرویز ورجاوند، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۵۸) احمدعلی وزیری کرمانی، تاریخ کرمان، چاپ باستانی پاریزی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۵۹) محمدطه ولی، المساجد فی الاسلام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
(۶۰) لطف اللّه هنرفر، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، اصفهان ۱۳۴۴ ش.
(۶۱) د اسلام، چاپ دوم.
(۶۲) الموسوعة الفلسطینیة، دمشق: هیئة الموسوعة الفلسطینیة، ۱۹۸۴.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۳۸۱۲.