• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تگرگ

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قطرات یخ بسته باران را تگرگ گویند و در باب اطعمه و اشربه از آن سخن رفته است.




تگرگ
[۱] ژاله آموزگاریگانه، تاریخ اساطیری ایران.
(در عربی: بَرَد )، از عوارض جوّی.

۱.۱ - چگونگی تشکیل دانه های تگرگ

تگرگ از دانه یا تکه های یخ به قطر ۵ تا ۵۰ میلیمتر (و گاه بیشتر) تشکیل می‌شود و حاصل حرکات عمودی شدید قطرات باران در طوفانهای همراه با رعدوبرق است که در نتیجه این حرکات، قطرات آب بسرعت منجمد می‌شود. این حرکات عمودی سریع بویژه در ابرهای کومولونیمبوس به وجود می‌آید. تگرگ دارای لایه های شفاف و نیمه شفاف است. فصل بارش تگرگ اغلب در بهار یا فصول انتقالی سال است، زیرا در این فصول اغتشاشات شدید جوّی زیاد است.
[۲] ابراهیم جعفرپور، اقلیم شناسی، ج۱، ص۱۶۹ـ ۱۷۰.
[۳] محمدرضا کاویانی و بهلول علیجانی، مبانی آب و هواشناسی، ج۱، ص۲۵۳ـ ۲۵۴.


۱.۲ - تگرگ در فارسی میانه

در فارسی میانه ، تگرگ
[۴] دیوید نیل مکنزی، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ج۱، ص۲۲۰.
[۵] دیوید نیل مکنزی، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ج۱، ص۴۲۷.
به همین شکل به کار می‌رفته است. ابوریحان بیرونی
[۶] ابوریحان بیرونی، التفهیم لاوائل صناعه التنجیم، ج۱، ص۳۶۲ـ ۴۴۰.
[۷] ابوریحان بیرونی، التفهیم لاوائل صناعه التنجیم، ج۱، ص۴۰۷.
آن را به صورت تَذَرْگ ضبط کرده است. امروزه در کُردی و لُری به آن تِگِر/ تَگَر،
[۸] محمدتقی ابراهیم پور، واژه نامه کردی ـ فارسی، ذیل همین واژه.
[۹] حمید ایزدپناه، فرهنگ لری، ذیل همین واژه.
در کرمانی تِتِرْک/ تِتِرْکو /تِغِرْس/ تِغِرْسِه،
[۱۰] ابوالقاسم پورحسینی، فرهنگ لغات و اصطلاحات مردم کرمان، ذیل «تِتِرْک» و «تِغِرْس».
در یزدی و خوری تَغَرْسِه/ تَغَرْسَه
[۱۱] ایرج افشار، واژه نامه یزدی، ذیل همین واژه.
[۱۲] بهرام فره وشی، واژه نامه خوری، ذیل همین واژه.
و در لارستانی تَغَرْگ
[۱۳] احمد اقتداری، فرهنگ لارستانی، ذیل همین واژه.
می گویند.


از تلقی ایرانیان پیش از اسلام در مورد تگرگ مطلبی در دست نداریم، جز آن‌که یکی از چهار اسب گردونه آناهیتا بوده،
[۱۴] ۲۲، ژاله آموزگاریگانه، ج۱، ص۱۸، تاریخ اساطیری ایران.
به فرمان او فرو می‌باریده
[۱۵] اوستا، یشت ها، ج۱، ص۱۶۷، گزارش پورداود.
و باد ، آن را در همه جا می‌گسترانیده است.
[۱۶] اوستا، یشت ها، ج۱، ص۳۵۷، گزارش پورداود.
به تگرگ هم به عنوان پدیده ای سهمگین و مخرب
[۱۷] ژاله آموزگاریگانه، تاریخ اساطیری ایران، ج۱، ص۵۳.
[۱۸] بندهش، (گردآوری) فرنبغ دادگی، ج۱، ص۹۵.
و هم به عنوان منبعی برای تأمین آب
[۱۹] اوستا، یشت ها، ج۱، ص۳۵۷، گزارش پورداود.
اشاره کرده اند.

۲.۱ - تگرگ در داراب نامه طرسوسی

بنا به داراب نامه طرسوسی ،
[۲۰] محمدبن حسن طرسوسی، داراب نامه طرسوسی، ج۱، ص۳۰۷.
به دنبال عبادت و زاری داراب برای بیرون رفتن از محاصره ، تگرگی (در متن: سکنجه، ژاله ) بارید که هریک «چندِ بیضه ای» بود و سر مردم می‌شکست و زره آنان را دو نیم می‌کرد، و در اثر آن داراب توانست از محاصره بگریزد.


عقاید دانشمندان دوره اسلامی در مورد تگرگ، همچون سایر آثار عُلْوی، به طور عمده برگرفته از آثار دانشمندان یونانی است که از ترجمه های سریانی و عربی آن‌ها استفاده می‌کرده اند. مهمترین این منابع الآثار العلوی ارسطوست که ابن رشد آن را نقل کرده است.
بنا به نظر ارسطو در بهار و پاییز که همه جا یکسره سرد نیست، سرمای ابر از گرمای بیرون به عمق ابر می‌گریزد و این تراکم سرما سبب انجماد و شکل گیری تگرگ می‌شود؛ بزرگی و کوچکی دانه آن به دو چیز بستگی دارد: قوّت یا ضعف درونی آن، و دوری و نزدیکی مکان تشکیل آن نسبت به زمین
[۲۱] المپیودورس، تفسیر المفیدوروس لکتاب ارسطاطالیس فی الا´ثار العلویه، ج۱، ص۱۰۱ـ ۱۰۲.
[۲۲] ابن رشد، رسائل ابن رشد، ج۱، ص۲۴ـ ۲۵.
[۲۳] تئوفراستوس، کتاب الا´ثار العلویه لثاوفرسطس، ج۱، ص۱۴۰.
تگرگ را قطره بارانی منجمد شده دانسته است.
از نظر آپولونیوس تیانایی
[۲۴] بلینوس، سرّالخلیقه و صنعه الطبیعه: کتاب العلل.
[۲۵] بلینوس، سرّالخلیقه و صنعه الطبیعه: کتاب العلل، ص ۲۱۷ـ ۲۱۸.
باد ابر را می‌فشرد و سبب بارش باران می‌شود و چون سرما در هوا بر آن غلبه می‌کند، قطرات باران منجمد و تبدیل به تگرگ می‌شوند. کوچکی و بزرگی دانه تگرگ به علت زیادی یا کمی آب موجود در آن است که این زیادی و کمی بر اثر شدت و ضعف باد به وجود می‌آید. کندی (متوفی نیمه دوم سده سوم)،
[۲۶] یعقوب بن اسحاق کندی، رسائل الکندی الفلسفیه، ج۲، ص۸۰ ـ۸۱.
مطهربن طاهر مقدسی (سده چهارم)
[۲۷] مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج۱، ص۲۹۵، مقدمه.
و حسین بن بهلول (سده چهارم)
[۲۸] حسین بن بهلول، کتاب الدلائل، ج۱، ص۲۹۲.
کمابیش آرای ارسطو را بازگو کرده اند.


ابن سینا در کتابهایش آرای ارسطو و مشاهدات خود را بیان، و در عین حال آرای مستقلی نیز عرضه کرده است. او باد را از اسباب تشکیل تگرگ دانسته است؛ باد سردی که ابر گرم نزدیک به زمین را جمع و اجزای آن را با سرما منجمد می‌کند. تگرگ در تابستان کم می‌شود، چون بخار مرطوب سنگین در این فصل کم است. در زمستان نیز تگرگ کم می‌شود، زیرا ابر منجمد می‌گردد.
[۲۹] ابن سینا، الشفاء، ج۲، فن ۵، ص۳۷ـ ۳۸.
[۳۰] النجاه من الغرق فی بحر الضلالات، ص ۳۱۰ـ ۳۱۱.
[۳۱] طبیعیات دانشنامه علائی، ص ۶۷.
[۳۲] قراضه طبیعیات، ابن سینا، ص ۱۱۳.



ابوریحان بیرونی
[۳۳] ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعه التنجیم، ج۱، ص۳۶۲ـ ۴۴۰.
[۳۴] ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعه التنجیم، ج۱، ص۴۰۷.
بر خلاف نظریه ارسطویی رایجِ روزگار خویش، نه پدیده های جوّی، که برجها را سبب آثار علوی می‌داند، چنانکه برج حَمَل را «کننده رعد و باران و تذرگ» دانسته است. از دانشمندان سپسین، شهمردان بن ابی الخیر (متوفی پس از ۴۷۵)،
[۳۵] شهمردان بن ابی الخیر، نزهت نامه علائی، ج۱، ص۴۲۷ـ ۴۲۸.
ابوحاتم مظفربن اسماعیل اسفزاری (همعصر او)
[۳۶] ابوحاتم اسفزاری، رساله آثار علوی، ج۱، ص۱۳.
و ابن سَهْلان ساوی (نیمه نخست سده ششم)
[۳۷] ابن سهلان ساوی، الرساله السنجریه فی الکائنات العنصریه، ج۱، ص۲۱ـ۲۲.
آرایی ارسطویی و مشابه هم عرضه کرده اند (اخوان الصفا، سده چهارم، ابوالبرکات بغدادی ، متوفی ۵۴۵ و زکریا قزوینی ، متوفی ۶۸۲،).
محمدبن محمودبن احمد طوسی (نیمه دوم سده ششم) نیز از جمله کسانی بود که بر نقش باد در تشکیل تگرگ تأکید داشت. به عقیده او،
[۳۸] محمدبن محمود طوسی، عجایب المخلوقات، ج۱، ص۸۴ ـ ۸۵.
برف بخاری (ابری) است که در هوا سرد شده است و اگر هوا متحرک باشد و آن را بگرداند، تبدیل به تگرگ می‌شود. شرف الدین محمد مسعودی مروزی (نیمه دوم سده ششم)
[۳۹] محمدبن مسعود مسعودی مروزی، رساله ای درباره آثار علوی، ج۱، ص۹۵ـ۹۶.
نیز پیرو نظریات ارسطو بود. حسینی اصفهانی (نیمه دوم سده نهم)
[۴۰] غیاث الدین علی حسینی اصفهانی، دانش نامه جهان، ج۱، ص۵۲.
و مؤلف گمنام رساله در شناخت کاینات جوّ و طبقات هوا و خاک
[۴۱] رساله در شناخت کاینات جوّ و طبقات هوا و خاک، ج۱، صپنجم.
ــ که به نام شاه عباس اول صفوی (حک: ۹۹۶ـ ۱۰۳۸) تألیف شده است ــ نیز سخنان مسعودی مروزی را تکرار کرده اند.


محمدبن محمود شمس الدین آملی (سده هشتم) نظر تازه ای داده است: اگر بخار بالا رود و سرمای شدیدی بدان عارض شود، چنانکه به تمامی اجزای آن بخار، پیش از اجتماع آن، برسد برف خواهد بارید، و اگر پس از اجتماع اجزای آن برسد، تگرگ خواهد بارید و به واسطه حرکت، شکلی مدور می‌یابد.
[۴۲] محمدبن محمود شمس الدین آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج۲، ص۵۳۸.
صدرالدین شیرازی (۹۷۹ـ۱۰۵۰) مشابه آرای شمس الدین آملی را با تفصیل بیش‌تر باز گفته است.
[۴۳] محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، شرح الهدایه الاثیریه، ج۱، ص۱۶۹.



در منابع دوره اسلامی، برای دو سنگ خواصی مرتبط با تگرگ قائل شده اند: حجرالبَرَد، سنگی که تگرگ از آن می‌گریزد و در ایام تگرگ برای جلوگیری از بارش و زیان آن برای کشاورزی، آن را در محل بلندی می‌آویزند، و آن را بزرگ (تَزَرْگ) مُهره نیز خوانده اند
[۴۴] محمدبن محمود طوسی، عجایب المخلوقات، ج۱، ص۱۵۹.
سنگ باران/ حجر مَطَر که نوشته‌اند می‌تواند باران و برف و باد و تگرگ به وجود بیاورد و جماعتی از ترکان آنقدر در کاربرد آن مهارت دارند که در هر فصلی با آن باران و برف و باد و تگرگ به وجود می‌آورند.
[۴۵] محمدبن محمود طوسی، عجایب المخلوقات، ج۱، ص۱۶۱.
مردم خراسان بر این باورند که برای جلوگیری از ریزش تگرگ، باید دانه تگرگی در دهان گذارد و نجویده بلعید یا دانه تگرگی را به نیت «کلید کردن» ریزش آن، در کلیددان کنار در انداخت.
[۴۶] ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ج۱، ص۳۴۹.



واژه بَرَد در قرآن نیز به کار رفته است.


خوردن تگرگ مکروه است. جهت نهی از آن در روایت، نقمت و عذاب بودن نزول آن به صریح آیه شریفه"... فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ... "بیان شده است.


(۱) ژاله آموزگاریگانه، تاریخ اساطیری ایران.
(۲) محمدتقی ابراهیم پور، واژه نامه کردی ـ فارسی.
(۳) ابن رشد، رسائل ابن رشد.
(۴) ابن سهلان ساوی، الرساله السنجریه فی الکائنات العنصریه.
(۵) ابن سینا، الشفاء، الطبیعیات، ج ۲، الفن الخامس: المعادن و الا´ثار العلویه، چاپ ابراهیم مدکور، قاهره ۱۳۸۵/ ۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
(۶) ابن سینا، طبیعیات دانشنامه علائی، تهران ۱۳۵۳ ش.
(۷) ابن سینا، قراضه طبیعیات، با مقدمه و حواشی و تصحیح غلامحسین صدیقی، تهران ۱۳۳۲ ش.
(۸) ابن سینا، النجاه من الغرق فی بحر الضلالات،.
(۹) ابوحاتم اسفزاری، رساله آثار علوی.
(۱۰) ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعه التنجیم.
(۱۱) ایرج افشار، واژه نامه یزدی.
(۱۲) احمد اقتداری، فرهنگ لارستانی.
(۱۳) المپیودورس، تفسیر المفیدوروس لکتاب ارسطاطالیس فی الا´ثار العلویه، نقل حنین بن اسحاق و اصلاح اسحاق بن حنین، در شروح علی ارسطو مفقوده فی الیونانیه و رسائل اخری.
(۱۴) اوستا، یشت ها، گزارش پورداود.
(۱۵) حمید ایزدپناه، فرهنگ لری.
(۱۶) بلینوس، سرّالخلیقه و صنعه الطبیعه: کتاب العلل.
(۱۷) بندهش، (گردآوری) فرنبغ دادگی، ترجمه مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۸) ابوالقاسم پورحسینی، فرهنگ لغات و اصطلاحات مردم کرمان.
(۱۹) تئوفراستوس، کتاب الا´ثار العلویه لثاوفرسطس، در مجله تاریخ العلوم العربیه و الاسلامیه.
(۲۰) ابراهیم جعفرپور، اقلیم شناسی.
(۲۱) حسین بن بهلول، کتاب الدلائل.
(۲۲) غیاث الدین علی حسینی اصفهانی، دانش نامه جهان.
(۲۳) رساله در شناخت کاینات جوّ و طبقات هوا و خاک.
(۲۴) ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان.
(۲۵) محمدبن محمود شمس الدین آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون.
(۲۶) شهمردان بن ابی الخیر، نزهت نامه علائی.
(۲۷) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، شرح الهدایه الاثیریه.
(۲۸) محمدبن حسن طرسوسی، داراب نامه طرسوسی.
(۲۹) محمدبن محمود طوسی، عجایب المخلوقات، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۳۰) بهرام فره وشی، واژه نامه خوری.
(۳۱) محمدرضا کاویانی و بهلول علیجانی، مبانی آب و هواشناسی.
(۳۲) یعقوب بن اسحاق کندی، رسائل الکندی الفلسفیه.
(۳۳) محمدبن مسعود مسعودی مروزی، رساله ای درباره آثار علوی.
(۳۴) مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، مقدمه.
(۳۵) دیوید نیل مکنزی، فرهنگ کوچک زبان پهلوی.
(۳۶) محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، تنسوخ نامه ایلخانی.


۱. ژاله آموزگاریگانه، تاریخ اساطیری ایران.
۲. ابراهیم جعفرپور، اقلیم شناسی، ج۱، ص۱۶۹ـ ۱۷۰.
۳. محمدرضا کاویانی و بهلول علیجانی، مبانی آب و هواشناسی، ج۱، ص۲۵۳ـ ۲۵۴.
۴. دیوید نیل مکنزی، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ج۱، ص۲۲۰.
۵. دیوید نیل مکنزی، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ج۱، ص۴۲۷.
۶. ابوریحان بیرونی، التفهیم لاوائل صناعه التنجیم، ج۱، ص۳۶۲ـ ۴۴۰.
۷. ابوریحان بیرونی، التفهیم لاوائل صناعه التنجیم، ج۱، ص۴۰۷.
۸. محمدتقی ابراهیم پور، واژه نامه کردی ـ فارسی، ذیل همین واژه.
۹. حمید ایزدپناه، فرهنگ لری، ذیل همین واژه.
۱۰. ابوالقاسم پورحسینی، فرهنگ لغات و اصطلاحات مردم کرمان، ذیل «تِتِرْک» و «تِغِرْس».
۱۱. ایرج افشار، واژه نامه یزدی، ذیل همین واژه.
۱۲. بهرام فره وشی، واژه نامه خوری، ذیل همین واژه.
۱۳. احمد اقتداری، فرهنگ لارستانی، ذیل همین واژه.
۱۴. ۲۲، ژاله آموزگاریگانه، ج۱، ص۱۸، تاریخ اساطیری ایران.
۱۵. اوستا، یشت ها، ج۱، ص۱۶۷، گزارش پورداود.
۱۶. اوستا، یشت ها، ج۱، ص۳۵۷، گزارش پورداود.
۱۷. ژاله آموزگاریگانه، تاریخ اساطیری ایران، ج۱، ص۵۳.
۱۸. بندهش، (گردآوری) فرنبغ دادگی، ج۱، ص۹۵.
۱۹. اوستا، یشت ها، ج۱، ص۳۵۷، گزارش پورداود.
۲۰. محمدبن حسن طرسوسی، داراب نامه طرسوسی، ج۱، ص۳۰۷.
۲۱. المپیودورس، تفسیر المفیدوروس لکتاب ارسطاطالیس فی الا´ثار العلویه، ج۱، ص۱۰۱ـ ۱۰۲.
۲۲. ابن رشد، رسائل ابن رشد، ج۱، ص۲۴ـ ۲۵.
۲۳. تئوفراستوس، کتاب الا´ثار العلویه لثاوفرسطس، ج۱، ص۱۴۰.
۲۴. بلینوس، سرّالخلیقه و صنعه الطبیعه: کتاب العلل.
۲۵. بلینوس، سرّالخلیقه و صنعه الطبیعه: کتاب العلل، ص ۲۱۷ـ ۲۱۸.
۲۶. یعقوب بن اسحاق کندی، رسائل الکندی الفلسفیه، ج۲، ص۸۰ ـ۸۱.
۲۷. مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج۱، ص۲۹۵، مقدمه.
۲۸. حسین بن بهلول، کتاب الدلائل، ج۱، ص۲۹۲.
۲۹. ابن سینا، الشفاء، ج۲، فن ۵، ص۳۷ـ ۳۸.
۳۰. النجاه من الغرق فی بحر الضلالات، ص ۳۱۰ـ ۳۱۱.
۳۱. طبیعیات دانشنامه علائی، ص ۶۷.
۳۲. قراضه طبیعیات، ابن سینا، ص ۱۱۳.
۳۳. ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعه التنجیم، ج۱، ص۳۶۲ـ ۴۴۰.
۳۴. ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعه التنجیم، ج۱، ص۴۰۷.
۳۵. شهمردان بن ابی الخیر، نزهت نامه علائی، ج۱، ص۴۲۷ـ ۴۲۸.
۳۶. ابوحاتم اسفزاری، رساله آثار علوی، ج۱، ص۱۳.
۳۷. ابن سهلان ساوی، الرساله السنجریه فی الکائنات العنصریه، ج۱، ص۲۱ـ۲۲.
۳۸. محمدبن محمود طوسی، عجایب المخلوقات، ج۱، ص۸۴ ـ ۸۵.
۳۹. محمدبن مسعود مسعودی مروزی، رساله ای درباره آثار علوی، ج۱، ص۹۵ـ۹۶.
۴۰. غیاث الدین علی حسینی اصفهانی، دانش نامه جهان، ج۱، ص۵۲.
۴۱. رساله در شناخت کاینات جوّ و طبقات هوا و خاک، ج۱، صپنجم.
۴۲. محمدبن محمود شمس الدین آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج۲، ص۵۳۸.
۴۳. محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، شرح الهدایه الاثیریه، ج۱، ص۱۶۹.
۴۴. محمدبن محمود طوسی، عجایب المخلوقات، ج۱، ص۱۵۹.
۴۵. محمدبن محمود طوسی، عجایب المخلوقات، ج۱، ص۱۶۱.
۴۶. ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ج۱، ص۳۴۹.
۴۷. نور/سوره۲۴، آیه۴۳.    
۴۸. جواهر الکلام، ج۳۶، ص۵۰۹.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تگرگ»، شماره۳۸۱۴.    



جعبه ابزار