• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ثابت بن سنان حرانی‌صابی(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابوالحسن ثابت بن سنان بن ثابت بن قُرّه حَرّانی صابی، طبیب و مورخ برجسته دربار خلفای عباسی بود.
وی از خاندان صابیان حرّان بود. جَدّش، ثابت بن قرّه (متوفی ۲۸۸)، منجمی مشهور در دستگاه خلافت معتضد و رئیس صابیان بود (ابن ندیم، ص ۳۳۱).
پدرش، ابوسعید سنان بن ثابت (متوفی ۳۳۱)، نیز در ریاضیات و هندسه و پزشکی مهارت داشت (ابن صاعد اندلسی، ص ۱۹۴) و اظهار اسلام نمود ( ابن ندیم، ص ۳۳۲؛ ابن ندیم، ص ۳۵۹ـ۳۶۰) ولی به نظر می آید ثابت بن سنان به مذهب اجداد خود باقی مانده بوده است (ابن خلّکان، ج ۱، ص ۳۱۴).
وی در طبابت زبردست، و در حل مشکلات کتاب های درسی، استادی توانا بود (ابن جُلجُل، ص ۸۰؛ ابن ندیم، ص ۳۳۲؛ ابن ندیم، ص ۳۶۰؛ ابن صاعد اندلسی، ص ۱۹۴) و در بغداد کتب پزشکی، از جمله آثار بقراط و جالینوس، را تدریس می کرد.
احمدبن یونس حرّانی و برادرش، عمر، از اندلس به مشرق اسلامی سفر کردند و در فاصله سال های ۳۳۰ تا ۳۵۱ نزد ثابت به تحصیل طب پرداختند.
ثابت در فلسفه و ریاضیات نیز دست داشت (ابن جلجل، ص ۸۰؛ ابن جلجل، ص ۱۱۲ـ۱۱۳؛ ابن خلّکان، ج ۱، ص ۳۱۴ـ ۳۱۵). با وجود این، گفته شده که وی در آموختن دانش به دیگران، بخل می ورزیده است (صفدی، ج ۱۰، ص ۴۶۳؛ ابن شاکر کتبی، ج ۱۱، ص ۲۵۴).
ثابت بن سنان همچون پدرش به خدمت « الراضی باللّه عباسی » (حک : ۳۲۲ـ۳۲۹) در آمد و پس از پدر، ریاست بیمارستان بغداد را عهده دار شد، سپس از پزشکان مخصوص متقی (حک : ۳۲۹ـ۳۳۳) گشت (قفطی، ص ۱۰۹ـ۱۱۰؛ قفطی، ص ۲۳۵؛ ابن اُبی اُصَیبِعَه، ص ۳۰۰ـ۳۰۱؛ ابن اُبی اُصَیبِعَه، ص ۳۰۴). بعدها نیز به دربار مستکفی (حک :۳۳۳ـ۳۳۴) و مطیع (حک : ۳۳۴ـ۳۶۳) راه یافت (ابن ابی اصیبعه، ص ۳۰۴).
وی در روزگار معزالدوله احمدبن بویه (حک : ۳۳۴ـ۳۵۶) همچنان در بغداد به فعالیت اشتغال داشت (ابن جلجل، ص ۸۰). در زمان امیرعزالدوله بختیار (حک :۳۵۶ـ۳۶۷) از امرای دیلمی بغداد، ابن بَقیّة وزیر را که سکته کرده بود، با حجامت معالجه کرد.
او پس از ورود عضدالدوله به بغداد (۳۶۴) با وی دیدار نمود و بر اهمیت حرفه پزشکی در حفظ بهداشت و تقدم آن بر درمان تأکید کرد (صفدی، ج ۱۰، ص ۴۶۳ـ۴۶۴؛ ابن شاکر کتبی، ج ۱۱، ص ۲۵۴).
ابن ندیم (ابن ندیم، ص ۳۶۰) وفات ثابت بن سنان را در ۱۱ ذیقعدة ۳۶۵ و برخی از مورخان (ابن ابی اصیبعه، ص ۳۰۷؛ ذهبی، ۱۴۰۹، حوادث و وفیات ۳۵۱ـ۳۸۰ هجری، ص ۳۰۳ـ۳۰۴) وفات وی را در ۳۶۳ نوشته اند.
خواهرزاده اش، ابواسحاق ابراهیم بن هلال صابی (متوفی ۳۸۴)، ابیاتی در سوک او سروده است (یاقوت حموی، ج ۲، ص ۷۷۳؛ ابن شاکر کتبی، ج ۱۱، ص ۲۵۵).
« التاریخ »، مهم ترین اثر ثابت بن سنان، امروزه موجود نیست. به گفته ابن اثیر (ابن اثیر، ج ۸، ص ۶۴۷)، که گویا این کتاب را در دست داشته، التاریخ با حوادث ۲۹۵، یعنی خلافت مقتدر (۲۹۵ـ۳۲۰)، آغاز شده و با حوادث ۳۶۳ پایان یافته بوده است (قفطی، ص ۱۱۰؛ خان، ص ۳۰۷).
بنابر این، گفته ابن ندیم (ابن ندیم، ص ۳۶۰) را مبنی بر اینکه نگارش کتاب تا زمان وفات ثابت بن سنان (۳۶۵) ادامه داشته است باید حدود تقریبی پایان تألیف کتاب دانست. با وجود این، برخی (یاقوت حموی، ج ۲، ص ۷۷۲؛ صفدی، ج ۱۰، ص ۴۶۳) پایان نگارش التاریخ را ۳۶۰ و به روایتی (ابن شاکر کتبی، ج ۱۱، ص ۲۵۳) ۳۶۲ دانسته اند.
قفطی (۵۶۸ ـ۶۴۶) التاریخ را از جمله کتاب هایی می داند که پس از آثار طبری ــ که در بعضی سال ها با آن متداخل است ــ و احمدبن ابی طاهر طَیفور و پسرش عبیداللّه، مطرح است و تکمله آنها به شمار می آید.
به گفته وی التاریخ شهره آفاق است و کتابی مانند آن نوشته نشده، با این حال، در مقایسه با آثاری همچون ذیل تاریخ طبری اثر فَرْغانی تفصیل کمتری دارد (قفطی، ص ۱۱۰).
ثابت بن سنان در این کتاب به رویدادهای مهم سیاسی ـ اجتماعی، نظیر فتنه عبداللّه بن مُعتَز در ۲۹۶، اعلان دعوت حلاج در ۲۹۹، آغاز تحرکات قرامطه در ۳۱۵، و فتنه شَلمَغانی و اعدام او در ۳۲۲ پرداخته (ابن ندیم، ص ۲۴۲؛ ابن جوزی، ج ۱۳، ص ۷۹؛ یاقوت حموی، ج ۱، ص ۱۰۶؛ ذهبی، ۱۴۰۳، ج ۱۵، ص ۵۱) و به اخبار و وفیات ادیبان و وزیران و امیران توجه خاص داشته است ( مسکویه، ج ۵، ص ۲۷۸ـ۲۷۹؛ مسکویه، ج ۵، ص ۴۶۸؛ صابی، ص ۱۷ـ ۱۸؛ صابی، ص ۱۶۲ـ۱۶۳؛ یاقوت حموی، ج ۲، ص ۵۲۶؛ یاقوت حموی، ج ۲، ص ۵۵۴؛ یاقوت حموی، ج ۲، ص ۹۳۵؛ یاقوت حموی، ج ۲، ص ۱۹۹۱؛ یاقوت حموی، ج ۵، ص ۲۲۲۸؛ یاقوت حموی، ج ۶، ص ۲۴۷۰).
با توجه به دانش و مهارت مؤلف در طب، این کتاب از جهت تاریخ پزشکی و طرح برخی مسائل این علم و بعضی پدیده های شگفت عصر، مانند انسان های عجیب الخلقه، نیز قابل توجه بوده است ( ابن جوزی، ج ۱۳، ص ۹۳؛ ابن جوزی، ج ۱۴، ص ۱۵۱؛ قفطی، ص ۷۶؛ ابن ابی اصیبعه، ص ۲۰۶ـ۲۰۷؛ ابن ابی اصیبعه، ص ۲۴۱؛ ابن ابی اصیبعه، ص ۲۹۶؛ ابن ابی اصیبعه، ص ۳۰۱ـ ۳۰۶).
مأخذ ثابت بن سنان در تألیف التاریخ، گذشته از مشاهدات شخصی و اسناد و مدارک موجود در دربار خلفا، اطلاعاتی بوده است که شاهدان عینی و افراد موثق، از جمله پدرش، گرد می آورده اند (مسکویه، ج ۵، ص ۳۱۳ـ۳۱۵؛ مسکویه، ج ۵، ص ۴۶۸؛ صابی، ص ۱۹۰؛ ابن جوزی، ج ۱۴، ص ۱۵۱؛ خان، ص ۳۰۸).
برخی از مؤلفان و مورخانی که بعدها از التاریخ استفاده کردند عبارت اند از:
ابن ندیم (ابن ندیم، ص ۲۴۲)، مسکویه (مسکویه، ج ۵، ص ۸۲؛ مسکویه، ج ۵، ص ۳۱۳؛ مسکویه، ج ۵، ص ۴۶۸؛ مسکویه، ج ۵، ص ۴۸۲ـ۴۸۳؛ خان، ص ۳۰۳ـ۳۰۴؛ خان، ص ۳۰۹ـ ۳۱۷)، ثعالبی (ثعالبی، ص ۱۱۳)، هلال بن مُحَسِّن صابی (متوفی ۴۴۸) (صابی، ص ۱۷ـ ۱۸؛ صابی، ص ۱۶۲ـ ۱۶۳)، همدانی (همدانی، ص ۳؛ همدانی، ص ۶۸؛ همدانی، ص ۹۴؛ همدانی، ص ۱۲۲)، ابن جوزی (ابن جوزی، ج ۱۳، ص ۷۹)، یاقوت حموی (یاقوت حموی، ج ۱، ص ۱۰۶؛ یاقوت حموی، ج ۲، ص ۵۲۶)، قفطی (قفطی، ص ۷۶)، ابن خلّکان (ابن خلّکان، ج ۲، ص ۶۱) و ذهبی (ذهبی، ۱۴۰۳، ج ۱۴، ص ۴۸۱؛ ذهبی، ج ۱۵، ص ۵۱؛ ذهبی، ج ۱۵، ص ۵۶).
الیاس نصیبی نیز در گزارش حوادث ۳۲۰ به بعد، از « التاریخ » ثابت بن سنان بهره گرفته است (روزنتال، ص ۵۰۳ پانویس ۲).
به نظر می آید ثابت بن سنان رساله ای مستقل در ذکر وفیات مشاهیر، به صورت سالشمار تألیف کرده بوده که شاید گزیده و استخراجی از التاریخ بوده است.
ابن عدیم (متوفی ۶۶۰) دست نوشته ای از این رساله را به خط مؤلف، مشتمل بر وفیات سال ۳۰۰ تا زمان مرگ مؤلف، در دست داشته و از آن مطالبی نقل کرده است ( ابن عدیم، ج ۳، ص ۱۱۱۷؛ ابن عدیم، ج ۵، ص ۲۴۳۷؛ ابن عدیم، ج ۷، ص ۳۴۹۶).
در ۱۳۵۰ش /۱۹۷۱ سهیل زکّار مجموعه ای را با عنوان « تاریخ اخبار القرامطة » در بیروت به چاپ رساند (چاپ جدید: الجامع فی اخبار القرامطة، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷، ۲ ج ) که به گفته وی، بخشی از آن را التاریخ ثابت بن سنان تشکیل می دهد.
در حالی که به عقیده دوبلوا، این قسمت صورت بازسازی شده ای از مطالب ابن اثیر است ( دائرة المعارف جهان اسلام، چاپ دوم، ج ۸، ص ۶۷۳).
هلال بن محسِّن بن ابراهیم صابی ذیلی بر التاریخ نوشت و شرح حوادث را تا ۴۴۷ ادامه داد (قفطی، ص ۱۱۰؛ یاقوت حموی، ج ۲، ص ۷۷۲؛ ابن شاکر کتبی، ج ۱۱، ص ۲۵۳ـ۲۵۴؛ صفدی، ج ۱۰، ص ۴۶۳).
اثر دیگر ثابت بن سنان، کتابی در یک مجلد به نام تاریخ ( اخبار ) الشام و مصر بوده است (یاقوت حموی، ج ۲، ص ۷۷۲ـ ۷۷۳؛ ابن شاکر کتبی، ج ۱۱، ص ۲۵۴) که از آن نیز اثری در دست نیست.
-------------------------------------------
منابع :
(۱) ابن ابی اصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، چاپ نزار رضا، بیروت ( ۱۹۶۵ ) ؛
(۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ؛
(۳) ابن جلجل، طبقات الاطباء و الحکماء، چاپ فؤاد سید، قاهره ۱۹۵۵؛
(۴) چاپ محمدعبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲؛
(۵) ابن خلّکان، وفیات الاعیان ؛
(۶) ابن شاکر کتبی، عیون التواریخ،نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث، استانبول، ش ۲۹۲۲، نسخه عکسی موجود در کتابخانه دائرة المعارف بزرگ اسلامی ؛
(۷) ابن صاعداندلسی، التعریف بطبقات الامم : تاریخ جهانی علوم و دانشمندان تا قرن پنجم هجری، چاپ غلامرضا جمشیدنژاد اول، تهران ۱۳۷۶ش ؛
(۸) ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، چاپ سهیل زکار، بیروت ?( ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸ ) ؛
(۹) ابن ندیم، الفهرست ؛
(۱۰) عبدالملک بن محمد ثعالبی، لطائف المعارف، چاپ ابراهیم ابیاری و حسن کامل صیرفی، ( قاهره ۱۳۷۹/ ۱۹۶۰ ) ؛
(۱۱)محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۳۵۱ـ۳۸۰ ه.، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛
(۱۲) محمدبن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج ۱۴، چاپ شعیب ارنوؤط و اکرم بوشی، ج ۱۵، چاپ شعیب ارنوؤط و ابراهیم زیبق، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۱۳) هلال بن محسن صابی، الوزراء، او، تحفة الامراء فی تاریخ الوزراء، چاپ حسن زین، بیروت ۱۹۹۰؛
(۱۴) صفدی، الوافی بالوفیات ؛
(۱۵) علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳؛
(۱۶) احمدبن محمد مسکویه، تجارب الامم، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۹ ش ؛
(۱۷) محمدبن عبدالملک همدانی، تکملة تاریخ الطبری، ج ۱، چاپ البرت یوسف کنعان، بیروت ۱۹۶۱؛
(۱۸) یاقوت حموی، معجم الادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳؛
(۱۹) دائرة المعارف جهان اسلام، ذیل «ثابت»، چاپ دوم، توسط Blois؛
(۲۰) خان، مسکویه وثابت ابن سنان، (۱۹۶۷)؛
(۲۱) فرانتس روزنتال، تاریخ شرق مسلمان، لیدن ۱۹۶۸؛
(۲۲) ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم؛



جعبه ابزار