• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جان به معنای نَفْس (روح) هر موجود جاندار می باشد و از آن در بابهایى نظیر حج، جهاد، اطعمه و اشربه، حدود و قصاص سخن گفته‌اند.




به روحی که در کالبد جاندار دمیده شده و موجب زنده ماندن او است، جان گویند.



حیات جسم آدمى بسته به جان او است. حفظ جان واجب و در معرض نابودى قرار دادن آن حرام مى‌باشد؛ بلکه به جهت اهمیت ویژه آن، ترک واجب یا فعل حرام در راستاى حفظ جان، جایز، بلکه واجب است؛ بدین جهت، خوردن مردار در صورت توقّف حفظ جان بر آن واجب است ؛ چنان که تقیه هنگام ترس بر جان واجب مى‌شود.
از شرایط وجوب حج، تحقق استطاعت سَرْبى، یعنى برخوردار بودن راه و مقصد از امنیت لازم و عدم احساس خطر بر جان است.
دفاع در برابر مهاجمى که قصد جان آدمى کرده، جایز، بلکه با توقّف حفظ جان بر آن، واجب است و در صورت عدم توانایى بر دفاع، فرار واجب خواهد بود.
همچنین دفاع از جان مسلمان در برابر تجاوزگر، در صورت توانایى بر آن و ایمن بودن بر جان خویش واجب است.
برخى در وجوب آن اشکال کرده‌اند .
جان مسلمان و آن که در حکم مسلمان است، مانند کودکان مسلمانان و نیز جان کافر در صورت گردن نهادن به شرایط ذمه یا امان دادن به وى از سوى مسلمانى و یا قرارداد آتش بس ، محترم و تعرّض به آن حرام است .



چنانچه قصاص کردن عضوى سبب شود قصاص شونده در معرض هلاکت قرار گیرد، قصاص، ساقط و دیه یا ارش جایگزین آن مى‌شود. سقوط قصاص در مثل مأمومه و جایگزین شدن دیه یا ارش به جاى آن در همین راستا است.



 
۱. جواهر الکلام،ج۳۶،ص۴۲۶    
۲. القواعد الفقهیة (مکارم)،ج۱،ص۴۱۱و۴۱۴    
۳. العروةالوثقی،ج۴،ص۴۱۶    
۴. جواهر الکلام،ج۴۱،ص۶۵۲-۶۵۵    
۵. جواهرالکلام،ج۲۱،ص۱۶    
۶. جواهر الکلام،ج۴۱،ص۶۵۱    
۷. جواهر الکلام،ج۴۲،ص۳۵۵-۳۵۴    




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام،جلد۳، صفحه۴۰.    



جعبه ابزار