جان در حلقوم (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تعبیر جان در
حلقوم رسیدن در
قرآن کریم ،
کنایه از واپسین لحظه هاى زندگى است و شاید منشا آن این است که غالب اعضاى پیکر مانند دستها و پاها به هنگام
مرگ قبل از سایر اعضاء از کار مى افتد، و حلقوم از آخرین اعضائى است که از کار خواهد افتاد؛ قرآن به تعدای از عوامل رسیدن جان به حلقوم
اشاره فرموده است.
ترس و وحشت زیاد، از عوامل رسیدن جان آدمی به حلقوم است: «اذ جاءوکم من فوقکم ومن اسفل منکم واذ زاغت الابصـر وبلغت القلوب الحناجر...؛
به خاطر بیاورید زمانی را که آنها از طرف بالا و پائین (شهر) شما وارد شدند (و
مدینه را محاصره کردند) و زمانی را که چشمها از شدت وحشت خیره شده بود، و جانها به لب رسیده بود...!»
«وانذرهم یوم الازفة اذ القلوب لدی الحناجر...؛
آنها را از روز نزدیک بترسان، روزی که از شدت
وحشت دلها به گلوگاه میرسد...»
رسیدن جان به حلقوم محتضر، نشانه نزدیکی کامل وی به مرگ است: «فلولا اذا بلغت الحلقوم؛
پس چرا هنگامی که جان به
گلوگاه میرسد (توانائی بازگرداندن آن را ندارید)؟!»
(ضمیر «هی» در «بلغت» به «
نفس » (جان) برمی گردد و رسیدن جان به گلو،
کنایه از نزدیک شدن کامل وی به مرگ است.)
هنگام رسیدن جان وی به حلقوم، در آستانه مرگ ضعف و ناتوانی به انسان روی میآورد: فلولا اذا بلغت الحلقوم• وانتم حینئذ تنظرون؛
پس چرا هنگامی که جان به گلوگاه میرسد (توانائی بازگرداندن آن را ندارید)؟! • و شما در این حال
نظاره میکنید (و کاری از دستتان ساخته نیست).»
خداوند ، نزدیکترین افراد به محتضر، هنگام رسیدن جان وی به حلقوم است: «فلولا اذا بلغت الحلقوم• ونحن اقرب الیه منکم...؛
پس چرا هنگامی که جان به گلوگاه میرسد (توانائی بازگرداندن آن را ندارید)؟! • ... • و ما به او نزدیکتریم از شما ولی نمیبینید».
۵. قدرت خداوند در بازگرداندن روح محتضر از حلقوم وی به بدنش، نشانه حقانیت
معاد و جزای اعمال است: «فلولا اذا بلغت الحلقوم• ونحن اقرب الیه منکم ولـکن لا تبصرون• فلولا ان کنتم غیر مدینین• ترجعونها ان کنتم صـدقین؛
پس چرا هنگامی که جان به گلوگاه میرسد (توانائی بازگرداندن آن را ندارید)؟! • ... • و ما به او نزدیکتریم از شما ولی نمیبینید• اگر هرگز در برابر اعمالتان
جزا داده نمیشوید• پس او را بازگردانید اگر راست میگوئید.»
ناتوانی اطرافیان محتضر، از بازگرداندن روح او از حلقوم وی به بدنش، دلیل بر
بطلان ادعای انکار معاد از سوی آنان است: «علی ان نبدل امثــلکم وننشئکم فی ما لا تعلمون• ولقد علمتم النشاة الاولی فلولا تذکرون• فلولا اذا بلغت الحلقوم• فلولا ان کنتم غیر مدینین• ترجعونها ان کنتم صـدقین؛
به این منظور که گروهی را بجای گروه دیگری بیاوریم و شما را در جهانی که نمیدانید
آفرینش تازه بخشیم• شما عالم نخستین را دانستید، چگونه متذکر نمیشوید (که جهانی بعد از آن است)• ... • اگر هرگز در برابر اعمالتان
جزا داده نمیشوید• پس او را بازگردانید اگر راست میگوئید.»
از شدت غم و
اندوه در قیامت، جان انسانها به حلقوم آنها میرسد: «وانذرهم یوم الازفة اذ القلوب لدی الحناجر...؛
آنها را از
روز نزدیک بترسان، روزی که از شدت وحشت دلها به گلوگاه میرسد...»
رسیدن جان ستمگران به حلقوم، نشانه خوف آنان، در
قیامت است: «وانذرهم یوم الازفة اذ القلوب لدی الحناجر کـظمین...؛
آنها را از روز نزدیک بترسان، روزی که از شدت وحشت دلها به گلوگاه میرسد، و تمامی وجود آنها مملو از اندوه میگردد...»
جان برخی مسلمانان در پی هجوم دشمنان در احزاب به آنان به حلقوم رسید: «اذ جاءوکم من فوقکم ومن اسفل منکم واذ زاغت الابصـر وبلغت القلوب الحناجر...؛
به خاطر بیاورید زمانی را که آنها از طرف بالا و پائین (شهر) شما وارد شدند (و مدینه را محاصره کردند) و زمانی را که چشمها از شدت وحشت خیره شده بود، و جانها به لب رسیده بود...!» (آیه درباره جنگ
خندق (احزاب) است.
)
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «جان در حلقوم».