• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جایگاه امام حسین و دیدگاه خلفای راشدین و معاویه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: امام حسین، معاویه، خلفای راشدین، ابوبکر، عمر.

پرسش: ‌جایگاه امام حسین (علیه‌السّلام) را از دیدگاه خلفای راشدین و معاویه بررسی کنید.

پاسخ اجمالی: همواره به دلیل مقام و عظمت بالای اهل بیت ‌(علیهم‌السّلام) به ویژه امام حسین (علیه‌السّلام) در امور مادی و معنوی، ایشان مورد توجه و احترام خلفای راشدین و معاویه بوده‌اند. بزرگان اهل سنت در موارد متعدّد از حقانیت و عظمت امام حسن و امام حسین (علیهما‌السّلام) سخن گفته و به حقانیت آنها اعتراف کرده‌اند. لذا شخصیت امام حسین (علیه‌السّلام) نه تنها دوستان بلکه دشمنان را هم وادار به تعظیم و تکریم می‌کرد.



مقام و عظمت ائمه‌ی اطهار ‌ (علیهم‌السّلام) به ویژه امام حسین (علیه‌السّلام) بر همگان آشکار است. در موارد مختلف بزرگان اهل سنت در عظمت آنان سخن گفته‌اند، کتب روایی و تاریخی آنان سرشار از اعترافات در زمینه‌ی شخصیت معنوی اهل بیت است.
سؤال به دو بخش تقسیم می‌شود:
الف. مقام امام حسین (علیه‌السّلام) از نظر خلفای راشدین.
ب. مقام امام حسین (علیه‌السّلام) از نظر خلفای بنی امیه و دیگران.



همواره آن حضرت مورد توجه و احترام ابوبکر و عمر بوده است؛ آنان در موارد متعدّد از حقانیت و عظمت امام حسن و امام حسین (علیهما‌السّلام) سخن گفته و حقانیت و عظمت آنها را پذیرفته‌اند. اکنون به بررسی بخشی از آن اعترافات می‌پردازیم.

۲.۱ - دیدگاه عمر بن خطاب

عمر بن خطاب از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت کرده است که فرمود: «الحسن و الحسین سید اشباب اهل الجنّة» امام حسن و امام حسین سرور جوانان اهل بهشتند.

۲.۲ - روایت امام سجاد

حضرت سجاد (علیه‌السّلام) فرمود: در یک روز جمعه در حالی که عمر بر بالای منبر بود، امام حسین (علیه‌السّلام) به او فرمود: از منبر پدرم بیا پایین.
عمر گریه کرد و گفت: راست می‌گویی فرزندم؛ آنگاه از منبر پایین آمد و آن بزرگوار را در حال خطابه روی منبر کنار خود نشانید و گفت: ‌ای مردم! از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدم که فرمود: محافظت از من در محافظت از عترت من است، هر کس از من محافظت کند، خدا او را حفظ خواهد کرد، خدا لعنت کند کسی را که با آزار آنان مرا آزار دهد؛ آن حضرت سه مرتبه این مطلب را تکرار فرمود.

۲.۳ - روایت امام علی

امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) فرمود: ابوبکر پس از رسیدن به خلافت، در روز جمعه‌ای به منبر رفته بود، در حالی که امام حسن و امام حسین (علیهما‌السّلام) آماده‌ی نماز جمعه شده بودند، ‌ امام حسین (علیه‌السّلام) با سرعت خود را به ابوبکر رساند و به او فرمود: این منبر پدر من است نه پدر تو، ابوبکر بعد از گریه کردن گفت: حق با توست، این منبر پدر من نیست.
در یکی از روزهایی که عمر به منبر رفته بود، امام حسین (علیه‌السّلام) بالای منبر رفته و فرمود: از منبر پدر من بیا پایین و به منبر پدر خودت برو.
عمر گفت: پدر من منبر ندارد، آن گاه امام حسین (علیه‌السّلام) را کنار خود نشاند و از آن حضرت پرسید! چه کسی این را به تو یاد داد؟ حضرت فرمود: کسی آن را به من یاد نداده است.
عمر گفت: فرزندم امید ما بعد از خدا به شماست، (نقل به معنا) سپس دست خود را بر سر آن حضرت گذاشت و گفت: مایلم که امشب را مهمان من باشید.
احادیث فوق نمونه‌هایی از ده‌ها اعترافاتی است که خلیفه اوّل و دوّم نسبت به ولایت و حقانیت فرزندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، امام حسن و امام حسین (علیهما‌السّلام) ابراز کرده‌اند.
آنچه که بیان شد همه مربوط است به مقام معنوی آن دو امام عزیز از دیدگاه خلفای راشدین.


امام حسن و امام حسین (علیهما‌السّلام) در امور مادّی هم گاهی مورد توجه خلیفه دوّم قرار گرفته‌اند:

۳.۱ - دیدگاه زهری

زهری نقل کرده است: عمر همه فرزندان صحابه را پوشانید، پوشش مناسبی که در شان حسنین (علیهما‌السّلام) باشد در میان لباس‌ها نبود؛ فرستاد از یمن برای آنان لباس تهیه کردند، آن گاه اظهار داشت: الآن خیالم راحت شد.

۳.۲ - دیدگاه ابن عساکر

ابن‌عساکر این حدیث را با‌ اندکی تفاوت از حضرت باقر (علیه‌السّلام) نقل کرده است.

۳.۳ - دیدگاه واقدی و ابونعیم

واقدی و ابونعیم با دو سند و مختصر تفاوت چنین آورده‌اند: عمر در هنگامی که دیوان مالی درست کرد سهم امام حسن و امام حسین (علیهما‌السّلام) را همانند سهم امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) قرار داد، بدین علّت که آنان فرزندان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هستند.

۳.۴ - دیدگاه طبری

قریب به این مضمون را طبری نیز آورده است: عمر در سال پانزده هجرت دیوان مالی درست کرد و سهم مسلمانان را براساس سابقه‌ی آنان در اسلام معین کرد، در این میان برای امام حسن و امام حسین (علیهما‌السّلام) و سلمان و ابوذر سهم اهل بدر قرار داد.
روشن است که حسنین (علیهما‌السّلام) در جنگ بدر شرکت نداشته‌اند، تنها عاملی که می‌تواند در این موضوع دخیل باشد، همان ولایت و قرابت آنان با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که در جای دیگری به آن تصریح شده است.


ذهبی نقل کرده است: معاویه مقام و منزلت آن حضرت را بزرگ می‌شمرد و احترام امام حسین (علیه‌السّلام) را رعایت می‌کرد.
مورخان آورده‌اند: معاویه در حال احتضار یزید را پیش خود خواند و به او وصیت کرد: امام حسین (علیه‌السّلام) را مواظب باش، همانا او محبوب‌ترین شخص در میان مردم است، با او با ملایمت رفتار کن.
در جای دیگری آمده است: معاویه به سفر حج رفته بود، امام حسین (علیه‌السّلام) در «ردم» که موضعی در مکه است با او روبرو شدند، آن حضرت مرکب او را خواباند و مدتی طولانی با او صحبت کرد، سپس از او جدا شد؛ معاویه مرکب خود را با ناراحتی به راه‌انداخت؛ عمرو بن عثمان به او گفت: از امام حسین (علیه‌السّلام) دوری می‌جویی در حالی که او فرزند علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) است؟ معاویه گفت: مرا رها کن، قسم به خدا از من جدا نشد مگر این که ترسیدم مرا به قتل برساند.
شکی نیست آنچه که سبب رعایت شخصیت امام حسین (علیه‌السّلام) از سوی معاویه و وحشت وی و وصیت کردن به یزید برای حفظ احترام امام (علیه‌السّلام) شده چیزی جز شخصیت معنوی و ولایت آن امام نبوده است.


عمرو بن عاص در سایه کعبه نشسته بود، امام (علیه‌السّلام) وارد مسجد الحرام شدند؛ عمرو بن عاص گفت: امروز این (یعنی امام حسین (علیه‌السّلام) ) محبوب‌ترین شخص روی زمین از نظر آسمانیان است.


شخصیت حسین بن علی (علیه‌السّلام) نه تنها دوستان بلکه دشمنان را هم وادار به تعظیم و تکریم می‌کرد.


۱. شیخ طوسی، امالی    .
۲. شیخ صدوق، علل الشرایع    .
۳. رسولی محلّاتی، زندگانی امام حسین (علیه‌السّلام).


۱. ابن عساکر، علی بن حسن، ص۶۷، الامام الحسین من تاریخ مدینة دمشق، ترجمه ریحانه رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، قم، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، ۱۴۱۴ه.    
۲. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۷۰۳، ح۷، قم، دارالثقافة، چاپ اوّل، ۱۴۱۴ه.    
۳. طبرسی، شیخ حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۶۵، ح۳، مؤسسه آل البیت ‌(علیهم‌السّلام)، چاپ دوّم، ۱۴۰۸ ه.    
۴. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۲، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اوّل، ۱۴۱۷ه.    
۵. کوفی قاضی، محمد بن سلیمان، مناقب الامام امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۲۵۶، ح۷۲۲، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، چاپ اوّل، ۱۴۱۲ه.    
۶. ذهبی، شمس الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۸۵، بیروت، مؤسسه الرسالة، چاپ نهم، ۱۴۱۳ه.    
۷. المزی، یوسف، تهذیب الکمال، ‌ ج۶، ص۴۰۵، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ه.    
۸. ذهبی، شمس الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۵۹، بیروت، مؤسسه الرسالة، چاپ نهم، ۱۴۱۳ه.    
۹. ذهبی، شمس الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۶۶، بیروت، مؤسسه الرسالة، چاپ نهم، ۱۴۱۳ه.    
۱۰. المزی، یوسف، تهذیب الکمال، ج۶، ص۲۳۲، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ه.    
۱۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۱۰۹، بیروت، مؤسسة الاعلمی.    
۱۲. ذهبی، شمس الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۹۱، بیروت، مؤسسه الرسالة، چاپ نهم، ۱۴۱۳ه.    
۱۳. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۲۰۶، دار الفکر، ۱۴۱۵ه.    
۱۴. المزی، یوسف، تهذیب الکمال، ص۴۰۵-۴۰۶، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ه.    
۱۵. المزی، یوسف، تهذیب الکمال، ص۴۰۶، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ه.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله "جايگاه امام حسين عليه السّلام را از ديدگاه خلفاي راشدين و معاويه بررسي كنيد؟"، تاریخ بازیابی:۱۳۹۹/۰۹/۲۱.    






جعبه ابزار