جبرئیل بن بختیشوع
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جبرئیل بن بُخْتیشوع، از پزشکان معروف خاندان نَسطوری بختیشوع و یکی از کسانی که سهم بسیار مهمی در ترجمة آثار پزشکی از سریانی و یونانی به عربی داشته است.
پدر جبرئیل از پزشکان مشهور زمان خود و رئیس
بیمارستان جندیشاپور بود که در ۱۷۱ برای معالجة
هارون الرشید به بغداد فرا خوانده شد و به سبب موفقیت در معالجة او، به ریاست پزشکان دربار منصوب گردید.
به نوشته صَفَدی
جبرئیل با پیوستن به
جعفر برمکی (متوفی ۱۸۷)، وزیر هارون الرشید، به دربار هارون راه یافت. بنا به روایتی که بسیاری از منابع آن را ذکر کرده اند،
در ۱۷۵ پدر جبرئیل در پاسخ به جعفر برمکی که از او خواسته بود پزشکی ماهر را به او معرفی کند، فرزندش جبرئیل را معرفی کرد. از این راه جبرئیل به درباریان پیوست و پس از مرگ پدرش به ریاست پزشکان برگزیده شد و به
ثروت و محبوبیت فراوانی دست یافت.
او همچنین به دستور هارون الرشید بیمارستانی در بغداد احداث کرد.
طی سالهای حضور جبرئیل در دربار هارون، ماجرای مشهور تشخیص نادرست جبرئیل و در نتیجه ناتوانی او در معالجة هارون پیش آمد که مورخان و نویسندگان آن را نقل کرده اند.
در پی این واقعه، هارون جبرئیل را زندانی کرد و حتی دستور
قتل او را داد. به نوشته برخی از مورخان و نویسندگان
فضل بن ربیع (متوفی ۲۰۸)، وزیر سیاستمدار هارون و امین (پسر هارون الرشید)، این فرمان را نادیده گرفت و جبرئیل جان به در برد، اما به نوشته طبری
هارون در ۱۹۳، در همان روزی که دستور قتل جبرئیل را داد، درگذشت. فضل بن ربیع پس از مرگ هارون، جبرئیل را به خدمت
امین در آورد.
با کشته شدن امین و آغاز خلافت
مأمون (۱۹۸ـ ۲۱۸) جبرئیل زندانی شد
اما در حدود ۲۰۲ـ۲۰۳ برای درمان
حسن بن سهل (متوفی ۲۳۶)، وزیر مأمون، عفو و آزاد گردید
) و در ۲۰۵ با معالجة مأمون، جایگاه از دسته رفتة خود را در دربار عباسی بازیافت.
جبرئیل در ۲۱۳ در پی بیماری سختی درگذشت. جسد او را با
تشییع باشکوهی در دیر مارْسَرْجِس در مدائن دفن کردند.
وی در وصیتنامه اش، مأمون را
وصی خود قرار داد و مأمون نیز اجرای مُفاد
وصیتنامه را به فرزند جبرئیل،
بختیشوع ، که او نیز پزشک بود، سپرد. بختیشوع به تعمیر
دیر پرداخت و
راهبان را در آنجا گرد آورد.
بغدادی
گزارشی درباره زندگی و آثار جبرئیل تهیه کرده است.
نقش جبرئیل از جهات مختلف شایان بررسی است؛ به عنوان رئیس پزشکان دربار هارون و همنشین با خلیفه، به عنوان پزشکی صاحب تألیف در حوزة پزشکی و به عنوان کسی که در انتقال دانش پزشکی به جهان اسلام سهمی بر عهده داشت. نقل قولهای متعددی از جبرئیل درباره گفتگوهایش با هارون و اطرافیان او و آنچه در دربار اتفاق میافتاده وجود دارد.
او آثار متعددی در پزشکی تألیف کرده که چند تا از آنها از بین رفته و تعدادی نیز باقیمانده است. این کتابها مرجع بسیاری از دانشمندان و پزشکان پس از جبرئیل بوده و سخنان بسیاری نیز از او در متون متأخر نقل شده است.
از میان پزشکان اسلامی بیش از همه پزشک مشهور،
محمدبن زکریای رازی، آرای متعددی از جبرئیل نقل کرده است
. نقل قولهای رازی، باتوجه به ماهیت آنها و ذکر انواع خاص داروها در آنها، احتمالاً برگرفته از کنّاش جبرئیل است، یعنی از کتابی که به دست ما نرسیده است.
جبرئیل همچون بسیاری از اعضای خاندان بختیشوع در انتقال دانش پزشکی به
جهان اسلام نیز سهم مهمی داشت. کوششهای این افراد بخشی از رویکرد عظیم دانشمندان و مترجمان اسلامی در انتقال علوم از سایر سرزمینها، به ویژه از متون یونانی، بود که به
نهضت ترجمه مشهور است. به پیشنهاد جبرئیل، هارون الرشید برای فراهم آوردن متون پزشکی یونانی گروهی را به
امپراتوری روم فرستاد و با کمک مالی به مترجمان، آنان را به ترجمة این آثار گماشت. این فعالیت جبرئیل در دورة مأمون نیز ادامه یافت.
حنین بن اسحاق، پزشک و مترجم مشهور که در طب بالینی از شاگردان جبرئیل
و مورد علاقه و لطف استاد بود
به تشویق و درخواست جبرئیل بعضی از آثار
جالینوس را، که جبرئیل بسیار به آنها علاقه داشت، ترجمه کرد. نخستین کتابی که حنین از آثار جالینوس ترجمه کرد کتاب فی اصناف الحُمَّیات بود که آن را به جبرئیل اهدا کرد
ایوب رُهاوی، دیگر پزشک و مترجم این دوران، نیز مقالاتی برای جبرئیل ترجمه کرد
ابونواس، شاعر مشهور دورة عباسی، شعری در مدح جبرئیل سروده
که شهرت یافته و نویسندگان دیگری، از جمله ابن رقیق
و صفدی
، آن را نقل کرده اند. همچنین، ابوالفرج اصفهانی نیز شعری از مأمون در مدح جبرئیل نقل کرده که فقط ابن فضل اللّه عمری
آن را گزارش کرده و در سایر منابع، از جمله خود آثار ابوالفرج، دیده نمیشود.
آثار: صفات نافعة کتبها للمأمون
، رسالة الی المأمون فی المطعم و المشرب
کتاب فی الباه
مقالة فی العین/ کتاب طب العین
و رسالة الی المأمون یأمره بما اجتمعت علیه فلاسفة الروم و الفرس
. تاکنون از رسالة مختصرة فی الطب، کتاب فی صنعة البخور، کتاب فی الزینة، کنّاش، و کتاب المدخل الی صناعة المنطق او نسخه ای به دست نیامده است. سزگین
با استنباطی از نوشته رازی
رساله ای به نام ورم الخُصی را نیز به او نسبت داده است.
فؤاد سید
به اشتباه، الروضة الطبیة، کتاب چاپ شدة عبیداللّه بن جبرئیل بن بختیشوع، یکی دیگر از افراد خاندان بختیشوع، را از جبرئیل دانسته است.
منابع :
(۱) ابن ابی اصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء.
(۲) ابن جلجل، طبقات الاطباء و الحکماء.
(۳) ابن رقیق، قطب السرور فی اوصاف الخمور.
(۴) ابن عبری، تاریخ مختصرالدول.
(۵) ابن فضل اللّه عمری، مسالک الابصار فی ممالک الامصار.
(۶) حسن بن هانی ابونواس، دیوان ابی نوّاس.
(۷) دلیسی اونز اولیری، انتقال علوم یونانی بعالم اسلامی.
(۸) یوسف افندی غنیمه بغدادی، «بختیشوع الطبیب النسطوری و اُسرته»، المشرق، سال ۸، ش ۲۳ (کانون الاول ۱۹۰۵).
(۹) محمدبن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتّاب.
(۱۰) حنین بن اسحاق، «رسالة حنین بن اسحق درباره آثار جالینوس»، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۱۱) حنین بن اسحاق، کتاب العشر مقالات فی العین، قاهره ۱۹۲۸.
(۱۲) محمدتقی دانش پژوه، «گزارش سفر پاریس».
(۱۳) محمدبن موسی دمیری، حیاة الحیوان الکبری.
(۱۴) محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام.
(۱۵) محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب.
(۱۶) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تاریخ الخلفاء.
(۱۷) صفدی، الوافی بالوفیات.
(۱۸) طبری، تاریخ (بیروت).
(۱۹) علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء.
(۲۰) گری لایزر، «آموزش پزشکی در سرزمینهای اسلامی از قرن اول تا هشتم هجری».
(۲۱) اسامه ناصر نقشبندی، مخطوطات الطب و الصیدلة و البیطرة فی مکتبة المتحف العراقی.
(۲۲) Cyril L Elgood, A medical history of Persia and the eastern caliphate, Cambridge ۱۹۵۱.
(۲۳) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischer Schrifttums, Leiden ۱۹۶۷-۱۹۸۴؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جبرئیل بن بُخْتیشوع»، شماره۴۴۷۷.