جد (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَدّ (به فتح جیم و تشدید دال)، یکی از مفردات به کار رفته در
قرآن کریم به معنای قطع، قطع زمین هموار، عظمت است. جد به صورت سه صیغهی جد، جدد، جدید در قرآن آمده است که به معنای: عظمت، راهها و تازه آمده است.
جَدّ (به فتح جیم و تشدید دال)،
راغب در
مفردات گوید: جدّ به معنی قطع زمین هموار است
و از همین است که گویند: «جَدَّ فِی سَیْرِهِ وَ جَدَّ فِی اَمْرِهِ» و ثوب جدید، در اصل به معنی ثوب مقطوع است. سپس به هر تازه، جدید گفتهاند. در
اقرب الموارد به معنی کوشش، شدّت، عظمت و غیره گفته است عین عبارت این است «جَدَّ فِی سَیْرِهِ وَ فِی اَمْرِهِ... جِدّاً: اجتهد و به الامر: اشتدّ و فی عیون النّاس جِدّاً: عظم...» در
قاموس نیز، قطع یکی از معانی این کلمه آمده است.
قول
مجمع البیان از همه جامعتر و عالیتر است که در ذیل آیه ۳
سوره جن میگوید: اصل جدّ به معنی قطع است، عظمت را از آن جهت جدّ گویند چون از هر عظمت منقطع است که مقامش از همه والاست، پدربزرگ را جدّ گویند چون در بلندی مرتبه پدری از پائینی مقطوع است: به حظّ و بهره به جهت انقطاع در علوّ شان جدّ گفتهاند، به جدّ خلاف شوخی از آن جدّ گفتهاند که از سخیف بودن بریده شده و به تازه از آن جهت جدید گفتهاند که در غالب، زمان بریده شدن آن تازه است.
به هر حال سه صیغه از این کلمه در قرآن مجید آمده است: جدّ، جدید و جدد و درباره هر سه بحث میکنیم.
(وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا) «حقّا که مقام و عظمت پروردگار ما والاست زنی و فرزندی برای خود نگرفته است». این
آیه از اقوال
جنّ است که در قرآن نقل شده و مراد از جدّ عظمت و مقام است.
(أَئِذَا كُنَّا تُرَابًا أَئِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ) «آیا آنگاه که خاک میشوم آیا در خلقت تازهای خواهیم بود؟!». این کلمه هشت بار در قرآن آمده و همه درباره خلقت جدید است.
(... وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٌ..) در مجمع جدد را جمع جدید و از
مبرّد نقل میکند که آن به معنی راهها و خطوط است،
اقرب الموارد نیز جدد را جمع جدید ذکر کرده است بنا بر لغت
بنیتمیم و
کلب. راغب آن را جمع جُدَّة (به ضمّ اوّل) به معنی طریق ظاهر گفته است.
تدبّر در آیه نشان میدهد که جدد به معنی تکّهها و قسمتهاست خواه آن را جمع جدید بگیریم و خواه جمع جدّة یعنی: کوهها تکّههای سفید و سرخ و سیاه شدیدند و رنگهای مختلف دارند و «بِیضٌ و حُمْرٌ و غَرابِیبُ» صفت «جُدَدٌ» هستند و مراد از آنها همان تکّههاست و چون کوهها به وسیله اختلاف رنگ از یکدیگر سوا و بریده شدهاند لذا به آنها جدد اطلاق گردیده است.
در
صحاح و
نهایه و اقرب الموارد از
انس بن مالک نقل است که: «
«کَانَ الرَّجُلُ مِنَّا اِذَا قَرَاَ الْبَقَرَةَ وَ آلَ عِمْرَانَ جَدَّ فِینَا»؛ اگر مردی از ما
سوره بقره و
آل عمران را میخواند و یاد میگرفت در نظر ما عظیم میبود».
در
نهج البلاغه خطبه۱۹۱ آمده: «
«الْحَمْدُ لِلَّهِ... وَ الْغَالِبِ جُنْدَهُ وَ الْمُتَعَالِی جَدُّهُ»». و مراد از آن عظمت است.
در
حدیث دعاء نقل است: «
«تَبَارَکَ اسْمُکَ وَ تَعَالَی جَدُّکَ»».
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "جد"، ج۲، ص۲۰-۲۲.