• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جراد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جَراد (به فتح جیم) یا جراده یکی از مفردات نهج البلاغه، به معنای ملخ‌ها که حضرت علی (علیه‌السلام) در مورد زهد خویش و شناخت خدای تعالی، از این واژه استفاده نموده است.



جَراد (به فتح جیم) یا جراده به معنای ملخ‌ها، آمده است.


امام (صلوات‌الله‌علیه) درباره زهد خویش فرموده: «و انّ دنیاکم عندی لاهون من ورقة فی فم جرادة تقضمها، ما لعلّی و نعیم یفنی و لذّة لا تبقی؛ دنیای شما در نزد من خوارتر است از برگی که در دهان ملخی است و آن‌را می‌جود، چه کار دارد علی با نعمتی که فانی می‌شود و لذتی که باقی نمی‌ماند.»
امام (علیه‌السلام) در آن‌جا که در رابطه با توحید و شناخت خدا می‌فرماید: «و ان شئت قلت فی الجرادة، اذ خلق‌ها عینین حمراوین و اسرج‌ها حدقتین قمراوین، و جعل‌ها السمع الخفیّ و فتح‌ها الفم السویّ و جعل‌ها الحسّ القویّ، و نابین بهما تقرض و منجلین بهما تقبض یرهبها الزراّع فی زرعهم و لا یستطیعون ذّبها و لوا جلبوا بجمعهم، حتّی ترد الحرث فی نزواتها و تقضی منه شهواتها، و خلقها کلّه لا یکون اصبعا مستدّقة؛ یعنی اگر بگویی که آثار قدرت و وجود خدا در ملخ هست راست گفته‌ای، که خدا برای آن دو تا چشم قرمز آفرید و دو حدقه همچون دو چراغ نورانی روشن کرد، برای وی گوش مخفی قرار داد (که معلوم نیست چطور می‌شنود) و باز کرد برای او دهان مناسب با خود او، و برای او حسّ قوی آفرید (که فهم و درک دارد) و دو دندانی به او داد که با آندو قطع می‌کند و دو داسی که (دو پایش) با آن‌ دو نگاه می‌دارد.»
کشاورزان در کشت خویش از او می‌ترسند و قدرت دفع او را ندارند و لو همه به دفع او جمع شوند، با حمله خویش زراعت را به نابودی بر می‌گرداند و به خواسته خود از آن می‌رسد، با وجود همه این‌ها جثّه‌اش به بزرگی یک انگشت نازک نیست. آری هزاران اسرار از توحید در خلقت این حشره ناتوان وجود دارد که با آن ضعف و کوچکی یک موجود زنده کامل و تدبیر شده است که بر کمال قدرت و علم خالقش دلالت دارد.


این واژه دو ‌بار در «نهج البلاغه» آمده است.


۱. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۳۴۷، خطبه۲۲۶.    
۲. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۷۱، خطبه۱۸۵.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «جراد»، ص۲۰۹.    






جعبه ابزار