جنگ جسر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جنگ جسر، جنگ یک روزه
مسلمانان و ایرانیان در
سال سیزدهم
هجرت، که به شکست مسلمانان انجامید.
چون این
جنگ در کنار
رود فرات و پُلی (جسر) که بر روی آن بسته شده بود، رخ داد، آن را جسر نامیدند.
همچنین به قرقس|قَرْقَس، قسالناطف|قُسّالنّاطِف و مروحه|مَرْوَحه نیز معروف است.
قسّالنّاطف و مروحه در ساحل شرقی و غربی فرات نزدیک
کوفه واقع بودند.
در جریان فتوحات اسلامی یکی از نبردهایی که
اعراب مسلمان در آن مغلوب شدند، جنگ جسر (پل) است که در
عراق نزدیک رود فرات اتفاق افتاد. عموم مورخان، سال وقوع این نبرد را ۱۳ هجری
و در
ماه رمضان یا
ماه شعبانذکر کردهاند.
برخی نیز همانند
ابن سعد در «
الطبقات الکبری» سال وقوع این نبرد را ۱۴ هجری نوشتهاند.
مثنی بن حارثه، «از فرماندهان سپاه اسلام در عراق که در سال ۹ هجری
اسلام آورد و در سال ۱۴ هجری درگذشت.» در نامهای به خلیفه وقت،
عمر، آشفتگی اوضاع
ایران را برای او شرح داد؛ سپس خود به
مدینه رفت به او گفت: «ما با ایرانیان جنگ کردیم و بر ایشان
هجوم بردیم، اکنون عدهای از
مهاجر و
انصار را به همراه من روانه کن تا با ایشان به
جهاد بپردازیم؛ عمر هم پس از سخنرانی و تحریک اعراب، «
ابوعبیده بن مسعود بن عمر ثقفی» را به فرماندهی ایشان انتخاب همراه مثنی
بن حارثه به عراق فرستاد».
«پس از اینکه مثنی
بن حارثه اوضاع عراق را برای عمر بازگو کرد ۴ هزار نفر را به همراه
ابوعبید ثقفی،
سلیط انصاری و مثنی
بن حارثه به سوی عراق روانه کرد»
ابناعثمواقعه جسر را اولین جنگ سپاه اسلام با ایرانیان دانسته است اما پیش از آن،
ابوعبید در دو نبرد با سپاهیان ایرانی به فرماندهی جابان و جالینوس، پیروز شده بود.
جالینوس پس از شکست، با باقیمانده سپاه خود به نزد رستم فرخزاد بازگشت و او بهمن جادویه ذوالحاجب را که در دشمنی با اعراب از همه سختتر بود، به مقابله ایشان فرستاد.
سپاهیان
ابوعبید در مَرْوَحه، که محل برج و عاقول (دژ و سنگر) بود، و سپاهیان بهمن در قسّالنّاطف
اردو زدند.
بهمن که در این جنگ درفش کاویان را به همراه داشت، پیکی نزد
ابوعبید فرستاد و پیغام داد یا شما از فرات بگذرید و به سوی ما بیایید یا بگذارید ما به طرف شما بیاییم.
عمر به
ابوعبید فرمان داده بود که بدون
مشورت با
مسلمبن اسلم جَریش و
سَلیط بن قیس تصمیمی نگیرد، اما
ابوعبید بهرغم مخالفت سردارانش پذیرفت که از فرات بگذرد و به سوی لشکر ایرانیان برود.
به گفته برخی مورخان
ابنصَلوبا/ صلوتا، یکی از دهقانان آن ناحیه، در محلی به نام
بانِقیا، بر روی فرات پل بست ولی به روایتی دیگر
این پل پیش از آن نیز وجود داشته و متعلق به اهالی حیره بوده و
ابوعبید آن را ترمیم کرده است.
بنا به نوشته
مقدسی «در این زمان پادشاه ایران پوران دخت،
دختر کسری؛ رستم
حاکم آذربایجان، را به جنگ با اعراب فرا خواند و به او
وعده داد که در صورت پیروزی
همسر وی خواهد شد. رستم ابتدا
جالینوس را فرستاد، اما او از ابوعبیده شکست خورد سپس ذوالحاجب را به جنگ اعراب فرستاد».
بلاذری مینویسد: «ایرانیان چون از اجتماع اعراب باخبر شدند مردان شاه ذوالحاجب را که ملقب به بهمن جادویه بود،
به مقابله با آنها فرستادند»
ایرانیان در این زمان شهر جبره را از دست داده بودند و منتظر فرصتی بودند تا خطر جدید را دفع کنند.
احتمالاً تعداد نیروهای سپاه ایران در این جنگ بیش از ده هزار نفر بوده است که تعدادی
فیل به همراه داشتند.
ابوعبیده ثقفی فرمانده اعراب
مسلمان دستور داد بر روی
آب فرات،
پل بستند.
نیروهای بهمن جادویه (مردان شاه حاجب) در سمت شرقی فرات و سپاه ابوعبیده در سمت غربی فرات مستقر بودند.
ابوعبیده علیرغم مخالفت سلیط انصاری لشکر اسلام را از پل عبور داد.
پس از عبور از فرات، اسبهای مسلمانان از
ترس فیلهای سپاه ایران
رم کردند. با عبور مسلمانان از پل
جنگ آغاز گشت. در ابتدای جنگ نزدیک بود ایرانیان شکست بخورند اما کشته شدن
برادر ابوعبیده و چند نفر دیگر که پرچمدار جنگ بودند،
به ایرانیان نیرو و
جسارت بخشید،
ابوعبید فرمان داد به فیلها حمله کنند و سواران آنها را پایین بکشند، خودش نیز به فیلی حمله کرد، ولی زیر پای آن کشته شد.
علاوه بر این اسبهای لشکر اسلام از فیلهای قوی هیکلی که در لشکر ایران بود، رم کرده از صحنه گریختند.
سپاه مسلمانان با کشته شدن
ابوعبید ضعیف شد
و سپاه ایران که با دادن شش هزار تلفات در حال شکست بود، دوباره حمله را آغاز کرد.
ابوعبید پیش از کشته شدن، جانشینان خود را انتخاب کرده بود، اما آنان نیز یکی پس از دیگری کشته شدند و سپاه مسلمانان شروع به عقبنشینی کرد. در نهایت مسلمانان شکست خوردند.
عبداللهبن مَرْثَد (یزید) ثقفی پل را خراب کرد تا مانع
فرار آنان و سبب ادامه جنگ و پیروزی مسلمانان شود. گروهی از مسلمانان در فرات افتادند و به آنهایی که ماندند ایرانیان حمله کردند. نیروهای باقیمانده مسلمانان، به فرماندهی مثنی
بن حارثه به سمت پل برگشتند. اما پل را شکسته یافتند. «مورخان نوشتهاند مردی از تقیف پل را بریده بود.»
عدهای از مسلمانان از ترس کشته شدن خود را به آب افکندند و
غرق شدند.
بقیه با خبر ناگوار شکست به
مدینه بازگشتند.
مثنّیبن حارثه دوباره پل را بست تا
مسلمانان از آن بگذرند.
«طبری تعداد کشتههای سپاه ایران را ۶۰۰۰ نفر ذکر کرده است. بنابراین چنین به نظر میرسد که این نیروها بیش از ۱۰ هزار نفر بودهاند که موفق شدهاند پس از شکست اولیه از اعراب آنها را شکست دهند.» سپاه اسلام را نیز پنج هزار،
تا ۱۰ هزار نفر
نوشتهاند.
در همان زمان به سپاه ایران، که میخواست از پل عبور کند و به
تعقیب مسلمانان بپردازد، خبر رسید که در
مدائن بر ضد رستم
شورش شده و بهمن ناگزیر به مدائن بازگشت.
گروهی از سپاهیان فراری به مدینه رفتند و
عمر آنان را بخشید.
• ابناثیر، علی، الکامل فی التاریخ.
• ابناعثم کوفی، کتاب الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
• بلاذری، احمد
بن یحیی، فتوح البلدان (بیروت).
• ابن خیاط، خلیفة، تاریخ خلیفة
بن خیاط، روایه بقی
بن مخلد، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
• طبری، محمد
بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵.
•
مسعودی، على
بن الحسین، مروج الذهب (بیروت).
• حموی، یاقوت
بن عبدالله، المبدأ و المآل.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «جنگ جسر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۰۵. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جسر»، شماره۶۴۸۰.