جنگ عراق با ایران خام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از مهمترین جنگهای دوره معاصر در فاصله ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ ش، این جنگ در پی مجموعهای از عوامل زمینهساز و مناقشههای فزاینده سیاسی ـ نظامی با تجاوز نیروهای عراق به ایران آغاز شد.
تلاش ایران برای بیرون راندن دشمن و بازپسگیری مناطق اشغالی و غلبه بر عراق، بنبست جنگ و فرسایشی شدن آن، گسترش جنگ شهرها، استفاده گسترده عراق از سلاحهای شیمیایی و نهایتاً دخالت نیروهای بیگانه در منطقه خلیجفارس، رویارویی امریكا با ایران، گسترش جنگ نفتكشها و بینالمللی شدن ابعاد جنگ و نیز عملكرد شورای امنیت سازمان ملل در طول جنگ و پس از آن در معرفی عراق به عنوان آغازگر جنگ و پذیرش مجدد قرارداد الجزایر از سوی این كشور، از جمله مشخصههای بارز آن به شمار میآید.
۱) تاریخ سیاسی
الف) ریشه و زمینهها. در پی پیروزی انقلاب اسلامی ایران و سقوط حكومت پهلوی در بهمن ۱۳۵۷ و متعاقب آن وقوع تغییرات اساسی در موقعیت امریكا در منطقه، مناسبات ایران و عراق نیز ــ كه در سالهای پایانی حكومت پهلوی، با میانجیگری الجزایر، در قالب سازوكار معروف به قرارداد الجزایر. (۱۳۵۴ ش/۱۹۷۵) به صورت همزیستی مسالمتآمیز همراه با رقابت نیمهپنهان در عرصههای سیاسی و نظامی و تسلیحاتی درآمده بود ــ دستخوش دگرگونی و تیرگی شد. (یكتا، ۱۳۸۱ ش، ص ۳۴ـ۳۵) از سوی دیگر، با روی كارآمدن صدام حسین، و كنارهگیری حسنالبكر از ریاست جمهوری عراق در ۲۵ تیر ۱۳۵۸/ ۱۶ ژوئیه ۱۹۷۹، فعالیتهای دولت بعث در خوزستان و كردستان افزایش یافت و گروهها و جریانات سیاسی وابسته به عراق سازماندهی شدند و تشكیلات خود را به داخل ایران منتقل كردند. دولت عراق تبلیغات گستردهای بر ضد ایران كرد مبنی بر ضرورت خروج نیروهای ایران از سه جزیره ایرانی ابوموسی و تنب بزرگ و تنب كوچك، و نیز درگیریهای مرزی را تشدید نمود به طوری كه تا ۳۱ شهریور ۱۳۵۹/ ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰، ۶۳۶ بار مرزهای ایران مورد تجاوز عراق قرار گرفت. عراق در صحنه بینالمللی نیز برضد جمهوری اسلامی ایران تبلیغات گستردهای كرد. ( تحلیلی بر جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، ج ۱، ص ۶۸ـ۷۴؛ درویشی، ص ۱۲۶ـ۱۴۷؛ پارسا دوست، ۱۳۶۹ ش، ص ۲۵۹ـ ۳۹۵) همزمان، دولت عراق در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹/ ۱۷ سپتامبر ۱۹۸۰ با تسلیم یادداشتی رسمی به سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد، اعلام كرد كه اعلامیه الجزایر و عهدنامههای مربوط به مرز مشترك و حسن هم جواری و سه پروتكل و پیوستهای آن و دیگر موافقتنامهها و یادداشتهای انضمامی به این عهدنامه را یكجا و یك جانبه فسخ كرده است. دولت عراق دلیل اتخاذ این تصمیم را چنین اعلام كرد: نقض مُفاد قرارداد الجزایر از سوی ایران و دخالت مداوم ایران در امور داخلی جمهوری عراق، پناه دادن به عناصر مخالف عراق از اولین روزهای سرنگونی حكومت پهلوی، دخالت در امنیت داخلی عراق، سوءاستفاده از روابط حسن همجواری، تعدی به سرزمین عراق و قصور در بازگرداندن سرزمینهایی از عراق كه تحت تصرف ایران است. همچنین اظهار داشت چون در اعلامیهها و اظهاراتِ مقاماتِ مسئولِ ایران، آشكارا یا ضمنی، ابراز شده است كه از اجرای توافقات اجتناب میورزند، دولت عراق قرارداد الجزایر و ملحقات آن را بیاعتبار اعلام میكند و از مقامات ایران میخواهد وضع جدید را بپذیرند و در برابر عراق و حاكمیت این كشور و حق قانونی آن در سرزمینهای خاكی و آبی در اروندرود. (به تعبیر دولت عراق: شط العرب) نگرش مسئولانه و عاقلانهای اتخاذ نماید. همزمان با ارسال این یادداشت، صدامحسین در نطقی در مجلس ملی عراق، متن قرارداد الجزایر را پاره كرد و الغای این قرارداد را تصمیم شورای فرماندهی انقلاب عراق اعلام نمود. (كیهان، ش ۱۱۰۹۷، ۲۷ شهریور ۱۳۵۹، ص ۱۴؛ اصفهانی، ص ۱۱۸) گفتنی است كه این قرارداد، پس از پیمان چهار جانبه سعدآباد در ۱۳۱۶ ش ، نخستین عهدنامه رسمی بین ایران و كشور عراق بعد از استقلال آن بهشمار میآمد. پیش از آن، چند قرارداد بین ایران و حكومت عثمانی، كه عراق قبل از استقلال، بخشی از آن بود، منعقد شده بود. از دوره صفوی به بعد، ۲۴ جنگ بین ایران و عثمانی روی داد و از ۹۶۳، كه عهدنامه معروف به آماسیه به امضای طرفین رسید، تا قرارداد الجزایر در ۱۹۷۵. (۱۳۵۴ ش)، حدود بیست عهدنامه بین دو طرف برای حل و فصل اختلافات مرزی تنظیم شد. (جعفری ولدانی، ۱۳۶۷ ش، ص ۳ـ۴، ۸؛ مشایخ فریدنی، ص ۲۰۹ـ ۲۶۸) پاسخ وزارت امور خارجه ایران در برابر این اقدام دولت عراق، با تأخیر و عملاً پس از حمله عراق. (سه روز بعد از تسلیم یادداشت) صورت گرفت. در یادداشت ۴ آبان ۱۳۵۹ وزارت امور خارجه ایران، كه در پاسخ به یادداشت دولت عراق تنظیم شده، آمده است: «وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به شدت به اقدامهای تجاوزكارانه و غیرانسانی دولت عراق اعتراض كرده، اعلام میدارد كه این دولت عراق است كه مفاد قرارداد الجزایر و به خصوص پروتكل مربوط به امنیت در مرز را نادیده گرفته است. از جمله با فرستادن مأموران و گروههای مسلح به استانهای آذربایجانغربی، كردستان، كرمانشاه، ایلام و خوزستان به اقدامات خرابكارانه و كمك به ضدانقلاب مبادرت ورزیده و امنیت داخلی ایران را نقض كرده و به روابط همجواری دو كشور لطمات جبرانناپذیری وارد ساخته است. از نظر دولت جمهوری اسلامی ایران، عهدنامه مربوط به مرز دولتی و حسن همجواری بین ایران و عراق، مورخ ۱۳ ژوئن ۱۹۷۵ و ۳ پروتكل ضمیمه و نامههای مبادله شده و صورت جلسات مشترك و ملحقات آن و همچنین موافقتنامههای چهارگانه تكمیلی كه متعاقباً در تاریخ ۲۶ دسامبر ۱۹۷۵ به امضا رسیده و اسناد تصویب آنها در ۱۲ ژوئن ۱۹۷۶ مبادله شده همچنان معتبر و نافذ است. (جعفری ولدانی، ۱۳۶۷ ش، ص ۵۱۲)
اقدام صدام حسین و اظهار دولت عراق، وجاهت حقوقی نیز نداشت، زیرا در حقوق بینالمللِ عرفی و قراردادی معاهدات، اصل تداوم معاهدات و خصوصیت لایتغیر بودن آنها از اصول قطعی، دائم و ذاتی عهدنامهها محسوب میشود و استناد به تغییراتِ فاحشِ اوضاع و احوال در معاهدات مرزی و كأن لم یكن دانستن و بیاثر نمودن یا تعلیق مفاد یا انقضای اصول عهدنامهها، مردود است. (ضیائی بیگدلی، ص ۱۰۶؛ جعفری ولدانی، ۱۳۸۰ ش، ص ۱۰۸) حتی از نظر حقوق بینالملل با آنكه كشورهای تازه استقلال یافته حق دارند قراردادهای منعقد شده از سوی دولتهای استعماری را، بر اساس اصل نیل به استقلال كشورهای جدید، تغییر دهند، لیكن اجرای این حق در مورد عهدنامههای مرزی استثناست و در این خصوص بر اصل تداوم معاهدات تأكید شده است. (جعفری ولدانی، ۱۳۸۰ ش، ص ۱۰۹) در قرارداد الجزایر به صراحت بر همین اصل تأكید شده و در مادّه ششم آن بر تغییرناپذیر بودن مرزها و لزوم احترام كامل به تمامیت ارضی دو كشور تصریح شده است و «طرفین معظّمین متعاهِدَین» تأكید كردهاند كه خط مرز زمینی و رودخانهای آنان لایتغیر و دائمی و قطعی است. (منصوری لاریجانی، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۹) بدینترتیب، لغو یك جانبه قرارداد الجزایر، نادیده گرفتن اصل مهمی از اصول حقوق بینالملل بوده است. (منصوری لاریجانی، ص ۱۰۹ـ۱۱۳) در قرارداد مذكور، ساز و كار كامل و جامعی برای حل اختلاف در باره تفسیر یا اجرای عهدنامه و سه پروتكل و ضمایم آن پیشبینی شده بود و دولت عراق بیآنكه به هیچ یك از راههای پیشبینی شده در آنها. (شامل مذاكرات مستقیم، مساعی جمیله دولت ثالث دوست، دادگاه داوری و تعیین داورها یا سر داورها توسط رئیس دیوان بینالمللی دادگستری) متوسل شود، این اصول را نقض نمود: اصل احترام به تمامیت ارضی و تغییرناپذیر بودن مرزها، اصل وفاداری بهعهد و حرمت معاهدات و حل مسالمتآمیز اختلافات و متوسل نشدن به زور، و اصل تناسب. به علاوه، در حقوق بینالملل نیز راههای متعددی برای حل اختلافات پیشبینی شده است كه میبایست به آنها رجوع میشد. (بختیاری، ص۹۵ـ ۹۸؛ هدایتی خمینی، ص۶۶ـ۶۸؛ انوریتهرانی، ص۲۷ـ۲۹؛ طالع، پیوستها، ص ۱۴۴ـ۱۵۶) بر اساس مفاد قرارداد الجزایر و همچنین موافقتنامههای تكمیلی در ۵ دی ۱۳۵۴، و باتوجه به صورت جلسه مربوط به حل وفصل مطالبات متقابل، كه در اول تیر ۱۳۵۵ در تهران به امضا رسیده بود، مقرر شده بود تحویل و تحول املاك، ساختمانها و تأسیسات عمومی یا خصوصی ــ كه تعلق ملی آنها، در پی علامتگذاری مجدد مرز زمینی، تغییر یافته است ــ تحت نظارت هیئتی مختلط از كارشناسان دو كشور، در مدت شش ماه. (از اول تیر ۱۳۵۵) به صورت رسمی انجام گیرد، ولی بهرغم آمادگی طرف ایرانی برای تحویل و تحول اراضی، مقامات عراقی به بهانههای مختلف از انجام دادن كار طفره رفتند. ( تجاوز عراق به ایران و موضعگیری سازمان ملل متحد، ص ۳۲ـ ۳۸؛ منصوری لاریجانی، ص ۱۰۲ـ ۱۰۴؛ ولایتی، ص ۴۹ـ۵۰)
بهطوركلی، تمایل حزب بعث عراق به توسعهطلبی و انگیزه قوی حكومت عراق برای تشكیل دولت ملی ـ عربی، با ضمیمه كردن منطقه خوزستان ایران به عراق. (طارق عزیز، ص ۸) و قدرتطلبی مشهود صدامحسین، مهمترین علل اقدامات دولت عراق بر ضد ایران بود؛ هرچند بهانههای دیگری نیز مطرح میشد. نگرانیهای دولتهای منطقه از شرایط جدید ایران پس از انقلاب اسلامی و بهمخاطره افتادن منافع و امتیازات دولتهای بزرگ غربی در منطقه و از سوی دیگر، نوپایی حكومت جدید ایران و آماده نبودن قواینظامی برای مقابلهبا حملات مرزی نیز در تصمیمگیری دولت بعث عراق برای حمله به ایران مؤثر بوده است.
ب) از نخستین حمله رسمی به ایران تا بازپسگیری خرمشهر. (۳۱ شهریور ۱۳۵۹ ـ ۳ خرداد ۱۳۶۱) در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ حمله سراسری و رسمی عراق، با به كارگیری حداكثر توان نظامی و با عبور از مرزهای بینالمللی و تجاوز به خاك ایران، شروع شد. ( روزشمار جنگ ایران و عراق، كتاب ۴، مقدمه، ص ۲۹) در ساعات پایانی همان روز، كورت والدهایم ، دبیركل سازمان ملل متحد، از دو دولت خواست كه در حل مسالمتآمیز اختلافات میان دو كشور مساعی جمیله خویش را به كار بندند. (سازمان ملل متحد، ۱۹۸۰، ص ۳۱۲) روز بعد، در اول مهر، در حالی كه عراق، مناطق وسیعی از غرب و جنوب كشور را به اشغال درآورده بود، شورای امنیت پس از مذاكرات غیر رسمی، نخستین بیانیه را صادر كرد. در این بیانیه، به هیچروی عراق برای نقض منشور ملل متحد و بر هم زدن صلح و امنیت منطقه و تجاوز نظامی به خاك ایران محكوم نشد و حتی از عراق نخواستند كه نیروهای خود را به مرزهای شناخته شده بینالمللی برگرداند، فقط توصیه شد كه هر دو طرف از هرگونه اقدام نظامی و هر عملی كه وضع خطرناك فعلی را تشدید نماید، خودداری كنند. (پارسادوست، ۱۳۷۱ ش، ص ۲۲) با ادامه حملات عراق به ایران و با شدت یافتن جنگ، شورای امنیت نخستین قطعنامه را در ۶ مهر ۱۳۵۹ صادر كرد و از دو كشور درگیر خواست ضمن پرهیز از توسل به زور، اختلافات خود را از راههای مسالمتآمیز حل و فصل نمایند. دولت عراق بلافاصله این قطعنامه را پذیرفت و در نامهای خطاب به دبیر كل آمادگی خود را برای اجرای آن، در صورتیكه طرف ایرانی نیز چنین كند، اعلام نمود، اما دولت ایران موارد نقض مكرر قرارداد الجزایر توسط عراق و سوءاستفاده این دولت از خویشتنداری ایران را اعلام و تصریح كرد تا زمانی كه نیروهای عراق در داخل خاك ایران به اقدامات تجاوزكارانه ادامه میدهند، ایران قطعنامه را نمیپذیرد. نكته درخور توجه این است كه در این قطعنامه هم، مانند بیانیه پیشگفته، به تجاوز عراق به خاك ایران هیچ اشارهای نشده و موضوع صرفاً با عنوان «وضعیت میان ایران و عراق«، به مثابه امری كه ممكن است در آینده به افزایش تنش در سطح بینالمللی یا اختلافات شدید بینجامد، مطرح گردیده است. ( تجاوز عراق به ایران و موضعگیری سازمان ملل متحد، ص ۹۶) از نظر ایران، بهرغم اینكه شورای امنیت، وقوع جنگ را احراز كرده بود، شروعكننده آن را تعیین و اعلام ننموده و سخنی از تجاوز و نیز كشور متجاوز و تنبیه آن به میان نیاورده بود. انتقاد ایران از قطعنامه نه تنها بیپاسخ ماند، بلكه همچنان قطعنامههای متعدد پس از آن نیز، متأثر از آن، فاقد این سه عنصر اساسی بود. (ولایتی، ص ۷۱ـ ۷۵)
دولت عراق سعی كرد تجاوز نظامی را تحت عنوان دفاع از خود توجیه كند؛ وزیر خارجه عراق در یك سخنرانی در شورای امنیت در ۲۳ مهر ۱۳۵۹ اعلام كرد كه حكومت عراق ناگزیر است برای حفظ حاكمیت و تمامیت ارضی و پس گرفتن اراضیاش از خود دفاع كند و به زور متوسل شود، زیرا حكومت ایران راه را بر تمامی راهحلهای قانونی، برای حل موضوعاتی كه از تعهداتش سرچشمه میگیرد، بسته است. (سازمان ملل متحد، ۱۹۸۰، ص ۳۱۶؛ بختیاری، ص ۹۶) جمهوری اسلامی ایران نیز در پاسخ تأكید نمود كه دولت عراق به توسل به زور اعتراف كرده و دلیل یورش به ایران را رعایت نكردن روندهای حقوقی از سوی ایران دانسته و به هیچوجه تجاوز ایران به عراق مطرح نمیباشد. در این صورت با فرض اینكه ایران روندهای حقوقی را رعایت نكرده باشد، باز هم تناسب میان حمله و دفاع بهوجود نیامده است و تجاوز عراق و توسل آن دولت به زور، همانا شكستن اراده عمومی سازمان ملل متحد و مغایر با حقوق بینالملل قلمداد میشود. (فرشادگهر و آصفی، ص ۱۳۰ـ۱۳۱؛ تحلیلی بر جنگ تحمیلی، ج ۱، ص ۱۰۸ـ ۱۱۸) در برابر، جمهوری اسلامی ایران، با تأكید بر قطعیت تجاوز نظامی عراق به ایران، مقابله با این تجاوز را دفاع از خویش تلقی نمود و اعلام كرد تا زمانی كه شورای امنیت تدابیر اجرایی برای دفع تجاوز اتخاذ نكند، ایران حق دفاع را برای خود محفوظ میدارد و از نظر حقوقی این دفاع میتواند حتی در داخل خاك كشور متجاوز نیز مصداق داشته باشد. (منصوری لاریجانی، ص۱۵۷؛ تحلیلی بر جنگ تحمیلی،ج۱، ص۱۱۵؛ تحلیلی بر جنگ تحمیلی،ج۱، ۱۱۷ـ ۱۱۸؛ ممتاز، ص ۱۸۵ـ۱۹۲) در ۲۸ مهر۱۳۵۹، حبیب شطی دبیر كل سازمان كنفرانس اسلامی، به همراه محمد ضیاءالحق. (رئیسجمهوری وقت پاكستان) و یاسر عرفات، رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین. (ساف)، برای جلب رضایت جمهوری اسلامی ایران نسبت به عملكرد كمیته حسن نیت زیر نظر سازمان كنفرانس اسلامی، به ایران آمدند. ایشان علاوه بر دیدار با چند تن از مقامات مسئول، به حضور امام خمینی(ره) نیز رسیدند. امام خمینی در این ملاقات، ضمن انتقاد از موضع محافظهكارانه كشورهای اسلامی، از آمدن سران ممالك اسلامی به ایران به منظور مشاهده جنایات صدام استقبال كردند. (روحاللّه خمینی، ج ۷، ص ۵۷۸ ـ ۵۷۹؛ بنیلوحی، ص ۷۰ـ ۷۲) سازمان ملل متحد نیز پس از صدور قطعنامه ۴۷۹ تا صدور قطعنامه ۵۱۴ در تیر ۱۳۶۱/ ژوئیه ۱۹۸۲ تقریباً به مدت ۲۲ ماه سكوت كرد و رفتار سازمان كنفرانس اسلامی و جنبش عدم تعهد نیز دنبالهروی از همان سیاست سازمان ملل بود. در این فاصله زمانی، عراق نیز با بهرهبرداری از سكوت بینالمللی، در حالیكه بخشهای مهمی از خاك جمهوری اسلامی ایران را اشغال كرده بود، به تحكیم مواضع خود در این مناطق پرداخت. در این میان، بهتدریج موفقیتهای نیروهای نظامی ایران در چند عملیات نظامی، كه به آزادسازی خرمشهر انجامید، فصل جدیدی در تاریخ جنگ عراق با ایران به وجود آورد كه در صحنه سیاسی نیز بسیار مؤثر بود. (علیاكبر ولایتی، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق بر جمهوری اسلامی ایران ، ص ۹۷ـ ۹۸)
ج) از بازپسگیری خرمشهر تا صدور قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت. آزادسازی خرمشهر، ایران را در موقعیت برتر قرارداد و عراق، بهویژه شخص صدام حسین، با دشواریهای جدّی روبهرو شد. موقعیت صدام در میان مردم عراق، به ویژه مسئولان حزب بعث، متزلزل شد، كشورهای عربی كمك مالی خود را برای مدتی به عراق متوقف ساختند و از اواسط ۱۳۶۱ ش نشانههای بحران اقتصادی در این كشور، بهطور جدّی بروز كرد. (نصراوی، ص ۲۳؛ پارسادوست، ۱۳۷۱ش، ص۴۸۶)، نگرانیهایی در سطح بینالمللی و به ویژه در كشورهای منطقه پدید آمد، بیم سرنگونی دولت عراق و برقراری حكومتی از نوع حكومت ایران و مورد تأیید آن، برای دولت امریكا خوشایند نبود و بهویژه قدرت سیاسی زمامداران كشورهای عربی حاشیه خلیجفارس را، كه عموماً در ارتباط نزدیك با امریكا بودند، به شدت دچار مخاطره میكرد. اتحاد شوروی نیز با از دست دادن عراق مخالف بود زیرا پایگاهش در كشورهای عربی به مخاطره میافتاد. بهعلاوه، بیم آن میرفت كه افزایش قدرت ایران، زمینههای نفوذ مبانی فكری آن را در میان مسلمانان جمهوریهای شوروی تقویت كند، كه به زیان وحدت سیاسی اتحاد شوروی بود. (پارسادوست، ۱۳۷۱ش، ص ۴۹۱ـ ۴۹۲؛ مجدی حماد، ص ۸۸ ـ ۹۲) دولت امریكا نیز پس از شكست عراق، دامنه تحریمها را برضد ایران افزایش داد و مانع از دستیابی ایران به تجهیزات دفاعی شد. این تحریمها به طور چشمگیری گسترش یافت تا حدی كه تقریباً شامل كلیه اقلام مصرفی و تجاری میگردید. از طرفی رونالد ریگان نماینده ویژه خود، ریچارد فربانكس، را مأمور كرد تا با مذاكره با دولتهای مختلف، آنها را به نفروختن تسلیحات نظامی به ایران متقاعد كند. وزارت خارجه امریكا نیز اعلام كرد تا زمانیكه ایران با آتشبس مخالفت میكند و مذاكره با عراق را نمیپذیرد، سیاست خارجی دولت امریكا همین خواهد بود. (موسیزاده، ص ۵۲۰، ۵۳۴)
پس از بازپس گرفتن خرمشهر، دولت امریكا و دولتهای اروپایی و برخی از كشورهای منطقه خلیجفارس كوشیدند به جنگ پایان دهند و از سقوط صدامحسین و حكومت بعثی عراق جلوگیری كنند. امریكا به طرق مختلف از كشورهای اسلامی خواست كه ایران را، برای نیل به توافق با بغداد، تحت فشار قرار دهند؛ اما، كشورهای منطقه با پیشبینی اینكه نیروهای ایرانی با نفوذ به داخل قلمرو عراق، احتمالاً متوجه بصره خواهند شد، پیشنهاد پرداخت بخشی از غرامتهای ناشی از جنگ و آتشبس را به ایران مطرح ساختند. (ولایتی، ص۱۰۵ ـ ۱۱۸)
در این میان، شورای امنیت سازمان ملل، به درخواست اردن، در ۲۱ تیر ۱۳۶۱. (یعنی حدود ۲۲ ماه پس از صدور اولین قطعنامه) قطعنامه ۵۱۴ را به تصویب رساند و در آن با اظهار نگرانی عمیق از ادامه برخورد دو كشور، خواستار آتشبس و عقبنشینی نیروها به مرزهای بینالمللی و تلاش در جهت دستیابی به راه حلی جامع و عادلانه و شرافتمندانه براساس اصول منشور ملل متحد شد. دولت ایران این قطعنامه را كه جنبه توصیهای داشت. (ولایتی، ص ۱۱۹) نپذیرفت و وزارت امورخارجه آن را تلاشی هماهنگ و سازمانیافته از سوی قدرتهای جهانی در جهت ممانعت از دستیابی ایران به خواستهای قانونی خود و جلوگیری از سقوط رژیم بعثی عراق تلقی كرد و اعلام داشت جمهوری اسلامی ایران تا تحقق خواستهای خود و دفع كامل قوای متجاوزعراق، به دفاع مشروع خود ادامه خواهد داد.(ولایتی، ۱۳۷۳ ش، ص ۱ـ۲۶) در پی این موضعگیری صریح ایران و ادامه مقابله نظامی با عراق، قدرتهای بزرگ ارسال سلاحها و تجهیزات جنگی را برای تقویت بنیه دفاعی عراق و جلوگیری از شكست آن تشدید كردند. دولت فرانسهــ كه بعد از شوروی، دومین كشور تأمین كننده سلاحهای عراق بود ــ هنگامیكه ایران از نظر نظامی در موقعیت برتری قرار گرفت، به طور علنی حمایت خود را از عراق تشدید نمود. این كشور از مهر ۱۳۵۹/ سپتامبر ۱۹۸۰ تا اواخر ۱۳۶۱/ اوایل ۱۹۸۳، ۶ر۵ میلیارد دلار اسلحه و ۷ر۴ میلیارد دلار كالای غیرنظامی به دولت عراق فروخت كه از كل این مبلغ. (۳ر۱۰ میلیارد دلار)، حداقل هفت میلیارد دلار آن به صورت وام بود و همین بدهی عراق به فرانسه سبب شد تا حمایتهای فرانسه برای جلوگیری از سقوط صدام افزایش یابد. (خالوزاده، ص ۴۶۸ـ ۴۶۹؛ پارسادوست، ۱۳۷۱ ش، ص ۵۰۳ ـ۵۰۴) دولت امریكا نیز كه از همان آغاز جنگ سیاستی به ظاهر بیطرف در پیش گرفته بود، پس از حمله ایران به عراق در ۲۲ تیر ۱۳۶۱ ش/ ۱۳ ژوئیه ۱۹۸۲، علناً به نفع عراق موضع گرفت. این كشور، از طریق هواپیماهای جاسوسی آواكس و ماهوارهها، در جبهه زمینی نقل و انتقال نیروهای ایران و در جنگ نفتكشها موضع كشتیها را در خلیجفارس به اطلاع مقامات عراقی میرساند. (پارسادوست، ۱۳۷۱ ش، ص۵۵۰؛ پارسادوست، ۱۳۷۱ ش، ص۵۵۵) دولت شوروی نیز ضمن چرخش تدریجی به سمت حمایت از عراق برای جلوگیری از سقوط صدام حسین، علاوه بر كمكهای نظامی و اقتصادی، در مواضع سیاسی به آن كشور نزدیك شد. تقویت مناسبات امریكا و شوروی با عراق، احتمال گسترش جنگ و رو در رویی قدرتهای بزرگ در خلیجفارس را كاهش داد. شوروی از روابط نزدیك با عراق، در سطح منطقه نیز منافعی بهدست آورد و مناسباتش را با مصر، كه از تأمین كنندگان اسلحه برای عراق بود، و نیز با كشورهای خلیجفارس، مانند عمان، امارات متحده عربی و كویت، بهبود بخشید و موافقتنامههایی برای تحویل سلاحهای خود به كویت منعقد كرد. (مصباحی، ص ۲۲۵ـ۲۲۹)
در پی انجام دو عملیات از سوی ایران، یكی در ۲۳ تیر ۱۳۶۱ در محور جنوب و دیگری در ۹ مهر ۱۳۶۱ در منطقه سومار، كه منجر به آزادسازی بخشهای مهمی از خاك ایران و تسلط نیروهای ایران بر شهر مندلی عراق شد. (سمیعی، ص ۱۳۷، ۱۴۲)، شورای امنیت به درخواست عراق، در ۱۲ مهر ۱۳۶۱/ ۴ اكتبر ۱۹۸۲ قطعنامه ۵۲۲ را به تصویب رساند و خواستار آتشبس فوری و عقبنشینی نیروها به مرزهای بینالمللی شد و از دولت عراق، به سبب آمادگیاش برای همكاری در اجرای قطعنامه ۵۱۴، استقبال نمود. دو قطعنامه مذكور تفاوت چندانی با یكدیگر نداشتند. (هدایتی خمینی، ص ۹۰ـ ۹۱) دولت عراق اعلام كرد كه قطعنامه ۵۲۲ را پذیرفته است، ولی جمهوری اسلامی ایران آن را نپذیرفت و در پی آن حملات هوایی عراق به شهرها و مناطق مسكونی و كشتیهای تجاری و نفتكشهای ایران آغاز شد.( تجاوز عراق به ایران و موضعگیری سازمان ملل متحد، ص ۹۷، پانویس ۳۳)
در ۹ آبان ۱۳۶۲/ ۳۱ اكتبر ۱۹۸۳، به دنبال گسترش دامنه جنگ به خلیجفارس و حملات عراق به نفتكشها و انتشار گزارش نمایندگان ویژه دبیركل سازمان ملل پس از بازدید از مناطق اشغالی توسط عراق و شهرهای بمباران شده در ایران و عراق، چهارمین قطعنامه شورای امنیت به شماره ۵۴۰ صادر شد و در آن به گزارش واقعبینانه نمایندگان دبیركل در بررسی مناطق مسكونی و تأیید لزوم بررسی دقیق علل جنگ اشاره گردید. این قطعنامه نقض حقوق انسانی را محكوم كرد و خواستار توقف كلیه اقدامات نظامی برضد اهداف غیر نظامی شد و از دبیركل خواست تا به تلاشهای میانجیگرانه خود ادامه دهد. دولت ایران نقص مهم این قطعنامه را كاربرد تعبیر «خلیج» به جای «نام اصیل و تاریخی خلیجفارس» اعلام كرد و در عین حال لزوم بررسی واقعبینانه جنگ و عدم اشاره به قطعنامههای قبلی و اشاره نكردن به آتشبس و خروج نیروها و اشاره به گزارش هیئت بازرسی و تلاش دبیركل برای دستیابی به راه حلی عادلانه و شرافتمندانه و قابل قبول برای هر دو طرف را، كه در قطعنامه آمده است، مثبت ارزیابی نمود. (منصوری لاریجانی، ص ۱۴۰ـ ۱۴۱؛
ولایتی، ص ۱۵۹) دولت عراق با اعلام پذیرش قطعنامه، جمهوری اسلامی ایران را تهدید كرد كه در صورت رد آن، با تمام قوا، به هر اقدامی برای حفظ منافع حیاتی عراق و دفاع از آنها، دست خواهد زد. اما دولت ایران همچنان از تأیید و قبول قطعنامه امتناع ورزید و سه روز پس از تصویب قطعنامه، در ۱۲ آبان ۱۳۶۲/ ۳ نوامبر ۱۹۸۳ در جبهه شمالی به پَنْجوین حمله كرد و عراق نیز حمله به مناطق مسكونی را شدت بخشید. ایران حملههای عراق به مناطق مسكونی را به اطلاع دبیركل رساند و عراق نیز، بیاعتنا به بیانیههای سازمان ملل، به حملات خود به مناطق مسكونی ادامه میداد. (پارسادوست، ۱۳۷۱ ش، ص ۵۰۳؛ پارسادوست، ۱۳۷۱ ش، ۵۱۸؛
كاظمی، ص ۱۸۳)
در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۶۳/ ۲۱ مه ۱۹۸۴، اعضای شورای همكاری خلیجفارس، در نامهای به رئیس شورای امنیت برای بررسی تعرض ایران به آزادی كشتیرانی در مسیر بندرهای كشورهای خود، خواستار تشكیل جلسه فوری شورای امنیت شدند و در پی آن در ۱۱ خرداد ۱۳۶۳/ اول ژوئن ۱۹۸۴، شورای امنیت طرح پیشنهادی شورای همكاری را به صورت قطعنامه ۵۵۲ تصویب كرد. در این قطعنامه، ضمن اظهار نگرانی از حمله به كشتیهای تجاری و محكوم كردن این حملات از هر دو كشور، خواسته شد طبق حقوق بینالملل، به حق كشتیرانی آزاد احترام گذاشته شود و حملات بیدرنگ متوقف گردند. به كلیه دولتها نیز توصیه شد «حداكثر خویشتنداری را مبذول دارند». این بار نیز دولت عراق برای پذیرش قطعنامه اعلام آمادگی كرد اما ایران با انتشار بیانیهای، بهدلیل عدم محكومیت عراق به عنوان آغازگر و ادامهدهنده حملات به نفتكشها، قطعنامه ۵۵۲ را فاقد اعتبار و آن را با اصول مندرج در منشور سازمان ملل متحد مغایر دانست. ( تجاوز عراق به ایران و موضعگیری سازمان ملل متحد ، ص ۹۹، پانویس ۳۹) گسترش حملات عراق به مناطق مسكونی، به صدور بیانیههای دیگری از سوی شورای امنیت در ۱۴ و ۲۴ اسفند ۱۳۶۳/ ۵ و ۱۵ مارس ۱۹۸۵ انجامید. مضمون این دو بیانیه، تقاضای قطع حملات و احتراز از حمله به هدفهای غیر نظامی بود. (تجاوز عراق به ایران و موضعگیری سازمان ملل متحد، ص ۱۳۶) در ۲۱ بهمن ۱۳۶۴/ ۱۰ فوریه ۱۹۸۶، ایران در یك اقدام سریع، شبهجزیره فاو در دهانه اروندرود را در كمتر از ۲۴ ساعت تسخیر كرد. دولت عراق، كه نگران تأثیر منفی این شكست در روحیه سربازان بود، با حملههای سنگین برای خارج كردن آن از تصرف نیروهای ایران بهكوششی نافرجام دست زد. (پارسادوست، ۱۳۷۱ ش، ص ۵۴۶ ـ۵۵۰) و سرانجام، همراه با اتحادیه عرب، پیگیری موضوع را از شورای امنیت خواستار شد كه به صدور قطعنامه ۵۸۲. (۵ اسفند ۱۳۶۴) انجامید. در این قطعنامه، كه جنبه توصیهای داشت، بار دیگر از تشدید حملات به مناطق غیر نظامی، حمله به كشتیهای بیطرف و هواپیماهای كشوری و استفاده از سلاحهای شیمیایی ابراز تأسف و از طرفین خواسته شد آتشبس را رعایت، و مبادله جامع اسیران را آغاز نمایند و همه جنبههای منازعه را با میانجیگری حل و فصل كنند. وزارت امورخارجه ایران، در واكنش به قطعنامه ۵۸۲، با انتشار بیانیهای، نظر شورای امنیت را درباره جنگ و نیز خاتمه مناقشه، ناقص و بیاعتبار و غیر قابل اجرا دانست. (یكتا، ۱۳۷۴ ش، ص ۹۹) در برابر، عراق اعلام داشت چنانچه ایران قطعنامه ۵۸۲ را رسماً و بدون هرگونه شرطی قبول و اجرا كند، عراق نیز آماده است آن را اجرا كند. ( تجاوز عراق به ایران و موضعگیری سازمان ملل متحد ، ص ۱۰۰ـ ۱۰۱، پانویس ۴۱) اما جمهوری اسلامی ایران، به استناد دلایل پیشین، از پذیرش قطعنامه تن زد. در این میان، استمرار و تشدید كاربرد سلاحهای شیمیایی توسط عراق به اندازهای بود كه شورای امنیت ــ پس از ملاحظه گزارش هیئت اعزامی مأمور معاینه از مصدومانِ ناشی از كاربرد بمبهای شیمیایی كه در بیمارستانهای اروپا بستری بودند ــ در ۲ فروردین ۱۳۶۵/ ۲۲ مارس ۱۹۸۶ بیانیهای در محكومیت عراق صادر كرد و آن را ناقض صریح پروتكل ۱۹۲۵/ ۱۳۰۴ ش ژنو دانست. ( تحلیلی بر جنگ تحمیلی، ج ۲، ص ۱۶۴) بار دیگر در ۱۶ مهر ۱۳۶۵/ ۸ اكتبر ۱۹۸۶، در پی گزارش صریح كارشناسان اعزامی دبیركل از كاربرد سلاح شیمیایی توسط عراق، شورا قطعنامه ۵۸۸ را به اتفاق آرا صادر كرد و در آن، دو كشور را به اجرای كامل و بیدرنگ قطعنامه ۵۸۲ فراخواند. دولت ایران، این قطعنامه را ــ كه عنوان آن، همچنان «وضعیت میان ایران و عراق» بود ــ صرفاً نوعی تهدید تلقی كرد و لحن آن را جهتگیرانه و به زیان ایران ارزیابی نمود. این بار نیز عراق موافقت خود را اعلام كرد و فقط در باره موفقیت طرح ۸ مادّهای دبیركل ابراز بدبینی نمود. همچنین وزیر خارجه ایران در نامه مفصّلی به دبیركل، از قطعنامههای شورا، از آغاز تا آن زمان، انتقاد كرد و بر آمادگی ایران برای اجرای قوانین بینالمللی و انسانی تأكید نمود و طرح ۸ مادّهای دبیركل را مبنای مناسبی برای این كار دانست. (ولایتی، ص ۱۶۲ـ۱۶۳)
د) چگونگی شكلگیری و تصویب و پذیرش قطعنامه ۵۹۸. در ۱۳۶۵ ش/ ۱۹۸۶ یك رویداد مهم سبب شد تا سیاستهای امریكا بیش از پیش به عراق متمایل، و تنش در مناسبات امریكا و ایران تشدید شود. دولت امریكا، كه از ۱۳۶۲ ش/ ۱۹۸۳ تحریم فروش تسلیحات به ایران را تشدید كرده بود،. (خالوزاده، ص ۴۸۳؛
موسیزاده، ص۵۲۰) به امید وساطت ایران برای آزادی هفت گروگان امریكایی كه در بازداشت جهاد اسلامی لبنان بودند، تصمیم به فروش مخفیانه سلاح به ایران گرفت و در ۱۲ آبان ۱۳۶۵/ ۳ نوامبر ۱۹۸۶ مك فارلین، رئیس شورای امنیت ملی امریكا، در رأس هیئتی وارد تهران شد. افشای خبر این سفر انتقاد شدید كشورهای متحد امریكا را در پی داشت، به گونهای كه امریكا برای جلب اعتماد، آشكارا تا پایان جنگ سیاست حمایت از عراق را در پیش گرفت.
در ۱۶ دی ۱۳۶۵/ ۶ ژانویه ۱۹۸۷، نیروهای ایرانی، طبق یك برنامهریزی دقیق نظامی، به اطراف بصره رسیدند. (سمیعی، ص ۳۳۴ـ۳۵۹) احتمال سقوط بصره و پیروزی ایران تقویت شد و این باور پدید آمد كه موازنه نظامی در صحنه نبرد به نفع ایران تغییر كرده است. نگرانی قدرتهای بزرگ و كشورهای عربی، آنها را به این نتیجه رساند كه تنها راه پایان دادن به جنگ، تلاش مشترك امریكا و شوروی در چار چوب همكاری بینالمللی است؛
حتی عراق نیز خواستار آن شد كه قدرتهای بزرگ چارهای برای پایان جنگ بیندیشند. بدینسان، در این مقطع از جنگ، یك بار دیگر براثر تحولات صحنه نبرد، سیاست قدرتهای بزرگ تغییر كرد. این بار، پایان دادن به جنگ مطمح نظر بود و جلوگیری از پیروزی ایران برای همه قدرتها امری جدّی بود، زیرا اقدام ایران در منطقهای به وقوع پیوست كه نقطه قوّت ارتش عراق محسوب میشد و بعد از شَلَمچه، احتمال سقوط خطوط دفاعی دیگر، چندان دشوار به نظر نمیرسید. (حسین اردستانی، تنبیه متجاوز: بررسی تحولات سیاسی نظامی از تابستان ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷، ص ۱۶۲ـ۱۶۳) به همین منظور، خاویر پرزدكوئیار، دبیركل سازمان ملل، در ۲۲ دی ۱۳۶۵/ ۱۲ ژانویه ۱۹۸۷ اعلام كرد كه اعضای شورای امنیت برای پایان دادن به جنگ مصمماند و نظریات و دیدگاهها باید برای تحقق این هدف به یكدیگر نزدیك شوند و شكل اجرایی به خود گیرند. وی نمایندگان پنج عضو دائم شورا را گرد آورد و آنها را به اقدامات هماهنگ ترغیب نمود. جمهوری اسلامی ایران، از همان ابتدای تهیه پیشنویس قطعنامه ۵۹۸، كوشید در مذاكره با دبیركل و دیگر اعضای شورای امنیت، دیدگاههای خود را به اطلاع آنها برساند. از سوی دیگر، اعضای شورای امنیت نیز در طرح اولیه، عقبنشینی نیروها به مرزهای بینالمللی را به دنبال برقراری آتشبس پیشبینی كردند به نحوی كه رضایت ایران فراهم شد. از طرف دیگر، جمهوری اسلامی ایران توانست با جلب نظر برخی از اعضای غیردائم، شماری از اصلاحات مورد نظر خود ــ نظیر بند ششم. (در باب بررسی مسئولیت مخاصمه)، بند هفتم. (مسئله بازسازی خسارات ناشی از جنگ) و بند هشتم. (در مورد افزایش امنیت و ثبات منطقهای) ــ را در متن پیشنویس قطعنامه بگنجاند. پیشنویس متن تهیه شده، سرانجام در قالب طرح قطعنامه ۵۹۸، كه امریكا پیشنهاد كرده بود، در ۳۱ خرداد ۱۳۶۶/ ۲۷ ژوئن ۱۹۸۷ به تصویب اعضای شورای امنیت رسید. (ولایتی، ص ۲۳۷ـ۲۴۱) این قطعنامه در ۲۹ تیر ۱۳۶۶/ ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۷ به تصویب رسید و در آن، ضمن تكرار مفاد قطعنامههای قبلی، شروع و تداوم جنگ، بمباران مراكز غیرنظامی، حمله به كشتیهای بیطرف در خلیجفارس و هواپیماهای غیرنظامی، نقض اصول بشردوستانه و استفاده از سلاح شیمیایی نكوهش شد. یكی از مهمترین امتیازهای این قطعنامه در مقایسه با قطعنامههای پیشین این بود كه در بند ششم آن، طبق نظر ایران از دبیركل خواسته شد تا هیئت بیطرفی را برای مشورت با ایران و عراق و تحقیق در باره مسئولیت شروع جنگ تعیین كند. (ملكی، ص ۱۸۱) به اعتقاد ایران، بند هفتم قطعنامه مزبور، در موارد چگونگی انجام گرفتن كمك بینالمللی و تقسیم آن میان دو كشور و جبران خسارت وارده ابهام داشت. (ملکی، ص ۱۸۲) بند هشتم آن، در باره حفظ امنیت منطقه خلیجفارس، موافق با نامه وزیر امورخارجه ایران به دبیركل در ۸ خرداد ۱۳۶۵/ ۲۹ مه ۱۹۸۶ تنظیم شد و در آن بدین نكته تصریح گردید كه صلح و امنیت منطقه منوط به احترام به حاكمیت و تمامیت ارضی و خودداری از مداخله در امور داخلی و حفظ بیطرفی كامل همه كشورهاست.
از دیگر امتیازات قطعنامه ۵۹۸ بر قطعنامههای پیشین این بود كه جنبه «توصیهای» نداشت و تصمیمی براساس اعتقاد شورای امنیت بود. تا آن زمان، از نظر حجم، این مفصّلترین قطعنامه شورا درباره جنگ بهشمار میآمد كه به اتفاق آرا صادر گردید. نه ماه و نیم، فاصله زمانی قطعنامه مزبور با قطعنامه پیشین، نشانه آن است كه شورای امنیت، جنگ عراق با ایران را به عنوان یك موضوع جدی پیگیری میكرده و به ویژه هنگامی كه بیم تشدید و گسترش جنگ میرفته، مبادرت به تصویب و صدور قطعنامه جدید نموده است. (هدایتی خمینی، ص ۱۴۳ـ ۱۴۴) به اعتقاد ایران، از نقاط ضعف قطعنامه ۵۹۸، بند سوم قسمت مقدماتی آن بود كه از شروع و ادامه طولانی منازعه توأماً ابراز تأسف شده بود. دولت ایران، به استناد مدارك موجود، شروعكننده جنگ، گسترشدهنده آن به مواضع غیرنظامی. (بمباران و موشك باران شهرها و حمله به كشتیهای تجاری و نفتكشها) و توسعه دامنه آن به خلیجفارس را عراق و بنابراین دفاع را حق مشروع خود میدانست. (ملكی، ص۱۸۱؛
علیاكبر ولایتی، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق بر جمهوری اسلامی ایران ، ص ۲۴۸ـ ۲۴۹)
دبیركل سازمان ملل بهاستناد قطعنامه ۵۹۸، از طرفین درگیر خواست تا با قطع جنگ وارد روند مذاكره و عمل شوند. وی همچنین بر ضرورت همكاری كامل ایران و عراق، برای دستیابی به راهحل جامع و عادلانه و شرافتمند، تأكید كرد و از اعضای شورا خواست كه از تلاشهای وی حمایت كنند. انتظار میرفت ایران و عراق به فاصله چند روز در قبال قطعنامه واكنش نشان دهند. دبیركل نیز در مذاكره با طرفین، ترتیبات ضروری را برای تشكیل نیروهای حافظ صلح و ناظر بر آتشبس پیشبینی كرد. (هیوم، ص ۱۱۵ـ۱۱۶) عراق بلافاصله پس از تصویب قطعنامه ۵۹۸، با ارسال نامهای به دبیركل، قطعنامه مذكور را پذیرفت، اما ایران، بدون مخالفت با قطعنامه، با آتشبس موافقت نكرد. (سازمان ملل متحد، ۱۹۸۸، ص ۱۹۳؛
بهداروند، ص ۲۱۹)
پس از تصویب قطعنامه ۵۹۸، به دنبال درخواست دولت كویت از امریكا و شوروی برای حفاظت از نفتكشهای این كشور، كه در معرض بیشترین مخاطرات قرار داشت، اولین كاروان از نفتكشهای كویت در ۳۰ تیر ۱۳۶۶/ ۲۱ ژوئیه ۱۹۸۷ وارد خلیجفارس شد. حمایت ناوهای جنگیامریكایی از نفتكشها، ایران را برای اقدام تلافیجویانه در برابر حملههای عراق با دشواریهای جدّی روبهرو كرد. این اقدام به منزله دخالت مستقیم امریكا در جنگ بود. دولت عراق نیز كه از همان آغاز كوشش میكرد از فشار مستقیمجنگ بر روی نیروهای خود بكاهد با دخالت كشورهای دیگر در منطقه میتوانست به مقصد نایل آید.
در كنار این اقدامات، دولت امریكا برای جلب موافقت اعضای شورای امنیت در تصویب قطعنامه تحریم فروش سلاح به ایران تلاش بیوقفهای را آغاز كرد و در نظر داشت بندرهای ایران را به محاصره نیروهای خود درآورد، اما شورای امنیت اصرار داشت كه تا ۱۳ شهریور ۱۳۶۶/ ۴ سپتامبر ۱۹۸۷ به ایران مهلت داده شود و پس از آن، درصورت عدم پذیرش قطعنامه، تحریم آغاز شود. با مذاكرههای پیگیر ایران با چین و شوروی و مخالفت این دو كشور در شورای امنیت، تلاش امریكا ناكام ماند. (نوازنی، ص ۲۰۱)
در همین حال تشنج در منطقه افزایش یافت و در اوایل شهریور ۱۳۶۶/ اواخر اوت ۱۹۸۷، نیروی دریایی امریكا ۴۶ كشتی در منطقه مستقر كرد و فرانسه و انگلیس نیز اعلام كردند كه آنها نیز نیروهای دریایی بیشتری به منطقه اعزام خواهند كرد. عراق نیز، با برخورداری از حمایت وسیع دیپلماتیك، حمله به تأسیسات نفتی دریایی ایران را آغاز كرد. به دنبال آن در ۳۰ شهریور ۱۳۶۶/ ۲۱ سپتامبر ۱۹۸۷، با حمله یك بالگرد جنگی امریكایی به كشتی كوچك ایرانی به نام «ایران اجر» در هشتاد كیلومتری شمالشرقی بحرین، امریكا رسماً وارد جنگ با ایران شد. (
ابوغزاله، ص ۲۲۹ـ۲۳۰) پس از حملات امریكا به سكوهای رشادت و رسالت در ۲۷ مهر ۱۳۶۶/ ۱۹ اكتبر ۱۹۸۷ و به سكوهای سلمان و نصر در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷/ ۱۸ آوریل ۱۹۸۸ و تصرف فاو از طرف عراق كه در آن به میزان وسیع از سلاحهای شیمیایی استفاده كرد، عراق با روحیه تازهای كه از حمایت مؤثر امریكا و نیز پیروزی فاو به دست آورده بود، حمله با سلاحهای شیمیایی را ادامه داد و توانست كلیه اراضی تصرف شده را از ایران پس بگیرد.(موسیزاده، ص۵۲۵
) در ۲۵ اسفند ۱۳۶۶/۱۶ مارس ۱۹۸۸، صدام و رهبران بعثی عراق شهر كردنشین حلبچه و روستاهای اطراف آن را، به دلیل همكاری نیروهای كرد با قوای ایران، بمباران شیمیایی كردند. در این فاجعه پنج هزار غیرنظامی قربانی شدند. عراق با وجود شواهد مسلّم و انكارناپذیر، بهكار بردن مواد شیمیایی را انكار كرد، اما در پی ارائه مدارك موثق از سوی ایران و بررسی كارشناسان اعزامی از سوی سازمان ملل، شورای امنیت برای اولین بار در ۹ اردیبهشت ۱۳۶۷/ مه ۱۹۸۸ قعطنامه ۶۱۲ را به اتفاق آرا تصویب كرد. این قطعنامه، ضمن محكوم كردن شدید به كار بردن سلاحهای شیمیایی، هر دو طرف را از استفاده این سلاحها منع كرد. ذكر نام ایران در كنار عراق در استفاده از این سلاحها، نوعی همسویی با عراق و امریكا و سبب كم شدن فشار افكار عمومی بر آنها میشد. (سازمان ملل متحد، ۱۹۸۸، ص ۱۸۴؛
نافعه، ص ۲۸۲؛
حقوق بشر در عراق ، ص۸۳ ـ ۸۵؛
پارسادوست، ۱۳۷۱ش، ص ۶۴۹ـ۶۵۱)
نقطه اوج تلاشهای خصمانه امریكا برضد ایران، حمله موشكی ناو امریكایی مستقر در خلیجفارس، به نام وینسنس، به هواپیمای مسافربری ایرباس ایران در ۱۲ تیر ۱۳۶۷/ ۳ ژوئیه ۱۹۸۸ بود؛
در این حمله، همه ۲۹۰ سرنشین هواپیما كشته شدند. ایران در نامهای به رئیس شورای امنیت، خواستار تشكیل جلسه فوری برای رسیدگی به این موضوع شد و در ۲۹ تیر ۱۳۶۷/ ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۸ پس از استماع سخنان وزیر امور خارجه ایران و معاون رئیس جمهوری امریكا، در جلسه شماره ۲۸۲۱ شورا، طرح قطعنامه ۶۱۶ به تصویب رسید. در این قطعنامه شورای امنیت از شورای «سازمان بینالمللی هواپیمایی كشوری» خواست به این موضوع رسیدگی كند. علاوه بر فاجعه حمله به هواپیمای مسافربری، بهطور كلی حمایت جهانی از عراق به اوج خود رسید و امریكاییها با بمباران سكوهای ایران، عملاً و آشكارا به نفع عراق وارد جنگ شدند، فرانسه و شوروی پیشرفتهترین هواپیماهای جنگنده را در اختیار عراق گذاشتند، كویت و عربستان نیز به كمكهای مالی خود به این كشور افزودند و آلمان مواد شیمیایی مورد نیاز در ساخت تسلیحات شیمیایی را در اختیار عراق گذاشت. (ولایتی، ص ۲۷۷؛ خالوزاده، ص ۴۶۱ـ ۵۱۷) در این اوضاع، امام خمینی(ره) در نامهای به مسئولان لشكری و كشوری، در ۲۵ تیر ۱۳۶۷/ ۱۶ ژوئیه ۱۹۸۸ اعلام كرد باتوجه به ضربات سنگین بر قوای ایران و نامه فرمانده سپاه در ۲ تیر ۱۳۶۷/ ۲۳ ژوئن ۱۹۸۸ و اینكه تهیه مایحتاج نظامی بسیار دشوار است، و نیز باتوجه به استفاده گسترده دولت عراق از سلاحهای شیمیایی و نبود وسایل خنثیكننده آن و حضور امریكا در خلیجفارس، قطعنامه ۵۹۸ را میپذیرد. (اعتماد ملی، ۸ مهر ۱۳۸۵، ص ۱ـ۲)
پذیرش قطعنامه طی نامهای با امضای رئیس جمهوری ایران، در ۲۷ تیر ۱۳۶۷/ ۱۸ ژوئیه ۱۹۸۸ به دبیركل سازمان ملل تسلیم شد. (علیاكبر ولایتی، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق بر جمهوری اسلامی ایران، ص ۲۷۷ـ ۲۷۸) در این نامه تصریح شده است كه تجاوز به ایران ابعاد بی سابقهای یافته و باعث كشیده شدن سایر كشورها و حتی غیر نظامیان بیگناه به جنگ شده است و جمهوری اسلامی ایران با توجه به اهمیتی كه برای جان انسانها و اجرای عدالت و برقراری صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی قائل است، قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را میپذیرد. امام خمینی. (ره) در ۲۹ تیر همان سال پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را به اطلاع مردم رساند. (روحاللّه خمینی، ج ۱۱، ص ۲۳۸ـ۲۴۱) بعد از پذیرش قطعنامه، مذاكرات صلح به وزارت خارجه سپرده شد كه مبنای آن قرارداد الجزایر بود. (ولایتی، ص ۵۳۲ ـ ۵۵۴)
ه ) اقدامات سیاسی ایران پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸. پس از پذیرش قطعنامه از سوی ایران، اقدامات و تلاشهای سیاسی برای اجرای مفاد قطعنامه ۵۹۸ و برقراری آتشبس آغاز شد. دبیركل سازمان ملل تلاش كرد با دعوت از وزیران خارجه ایران و عراق مذاكرات صلح را در مقر سازمان ملل پیش برد. سفر وزیر امورخارجه ایران به سازمان ملل برای شركت در نخستین دور مذاكرات، در شرایطی انجام شد كه نیروهای عراق همچنان در خاك ایران حضور داشتند و در عملیات مشترك با گروههای تروریستی مستقر در عراق، در منطقه غرب كشور، تجاوز به خاك ایران را آغاز كرده بودند. هم زمان طارق عزیز، وزیر خارجه عراق، در مصاحبهای، بدون اشاره به ادامه تجاوز و پیشروی قوای عراقی در خاك ایران، بر مذاكرات مستقیم، به عنوان پیششرط عراق برای دستیابی به هرگونه توافقی برای اجرای آتشبس، تأكید كرد؛
ازاینرو، وزیر خارجه ایران در نخستین ملاقات با دبیركل سازمان ملل، باتوجه به كارشكنی عراق در روند صلح، اعلام كرد كه تا زمانی كه نیروهای عراقی در خاك ایران باشند، با آتشبس موافقت نخواهد شد. (ولایتی، ص ۲۹۰ـ۲۹۷) اما موقعیت ایران، در پی مقابله قوای نظامی با مهاجمان و به عقب راندن آنان از جبهههای غرب و جنوب ــ كه به عملیات مرصاد موسوم شد ــ بهتدریج بهبود یافت و با این تغییر اوضاع و بر اثر فشارهای بینالمللی به عراق، مبنی بر لزوم پذیرش آتشبس، سرانجام این كشور در ۱۵ مرداد ۱۳۶۷/ ۶ اوت ۱۹۸۸ طی نامهای به دبیركل اعلام كرد كه در صورت اعلامِ رسمی موافقت ایران با مذاكرات مستقیم، عراق نیز با آتشبس موافقت خواهد كرد. وزیر خارجه ایران نیز با تأكید بر اینكه مذاكرات مستقیم پس از اعلام آتشبس آغاز شود، با پیشنهاد عراق موافقت كرد و مقرر شد دبیر كل سازمان ملل در گزارشی به اعضای شورای امنیت، زمان برقراری آتشبس را اعلام كند. سرانجام در نشستی غیررسمی با اعضای شورای امنیت، تاریخ برقراری آتشبس ۲۹ مرداد ۱۳۶۷/ ۲۰ اوت ۱۹۸۷ اعلام شد. (سازمان ملل متحد، ۱۹۸۸، ص۱۹۳؛
ولایتی، ص۲۹۷ـ ۳۳۱)
با وجود دشواری فراوان، سرانجام در تاریخ مقرر، آتشبس میان دو كشور برقرار شد، اما برای تحكیم آن، اجرای بند یكم قطعنامه ۵۹۸ مبنی بر عقبنشینی نیروها به مرزهای بینالمللی الزامی بود و این امر بدون مذاكرات سیاسی بین دو كشور تحقق نمییافت. به همین سبب، دبیركل از وزیران خارجه دو كشور خواست در مذاكرات شركت كنند. (ولایتی، ص۳۳۳) مخالفت دولت عراق برای شركت در جلسات، موجب تأخیر در برگزاری آن شد، ولی سرانجام با اعلام آمادگی این كشور و سفر وزیران خارجه به ژنو در ۳ شهریور ۱۳۶۷/ ۲۵ اوت ۱۹۸۸ نخستین دور مذاكرات آغاز شد. (ولایتی، ص ۳۳۴) برای ایران عقبنشینی به مرزهای بینالمللی مهمترین موضوع مذاكره بود، در حالی كه عراقیها لایروبی اروندرود و آزادی كشتیرانی را با آتشبس مرتبط میدانستند و حتی تلویحاً تهدید میكردند كه در صورت موافقت نكردن با لایروبی و آزادی كشتیرانی، آتشبس به مخاطره خواهد افتاد. بر همین اساس، وزیر خارجه ایران در ملاقاتی با دبیركل اعلام كرد كه ایران با هر طرحی كه قرارداد الجزایر را مخدوش كند مخالف است. (ولایتی، ص ۳۳۶ـ ۳۳۷؛
فتحیعلی حسین، ص۱۲۰) در واقع، از همان نخستین دور مذاكرات، عراقیها در روند پیشرفت آن، به انحای گوناگون كارشكنی و عملاً تلاش میكردند مفاد قرارداد الجزایر را نادیده بگیرند. بازگشت دبیركل سازمان ملل به نیویورك و ادامه كارشكنی عراق سبب شد دومین دور مذاكرات بدون نتیجه پایان یابد. ایران نیز با آگاهی از ماهیت رفتارهای عراق و تلاش این كشور برای حذف نقش سازمان ملل، تلاش كرد تا ادامه مذاكرات در نیویورك و تحت نظارت شخص دبیركل انجام پذیرد، اما پس از دعوت دبیركل از وزیران خارجه دو كشور، دولت عراق به بهانه اینكه نیویورك شهر بیطرفی برای انجام مذاكرات نیست، با محل آن مخالفت كرد كه موجب تأخیر كار شد و سرانجام، دبیركل محل مذاكرات را نیویورك و تاریخ آن را ۳۱ شهریور ۱۳۶۷/ ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۸ اعلام كرد. (ولایتی، ۳۴۳ـ ۳۴۸) عراقیها در اولین نشست، با مستمسك قرار دادن مجدد محل مذاكرات و اینكه نیویورك شهر بیطرفی نیست، در روند مذاكرات اخلال ایجاد كردند و مذاكرات نیویورك همچنان بینتیجه پایان یافت. دبیر كل، برای پیشگیری از خطر جدّی شكستن آتشبس و با تأكید بر ضرورت عقبنشینی به عنوان تنها راه، محل دور جدید مذاكرات را ژنو اعلام كرد. (ولایتی، ص ۳۵۲ـ۳۶۰)
از ۱۰ آبان ۱۳۶۷/ اول نوامبر ۱۹۸۸ ادامه مذاكرات در ژنو پیگیری و در مجموع، هفت دور مذاكره فشرده با حضور دبیر كل و نماینده او انجام شد. در هفتمین دور مذاكرات كه در ۲۰ آبان ۱۳۶۷/ ۱۱ نوامبر ۱۹۸۸ برگزار شد، گامهای مثبتی در خصوص كمیته بینالمللی صلیب سرخ و حل مسئله اسرا برداشته شد، اما موضوعات مهمی مانند تفسیر آتشبس، زمان خروج نیروها و لایروبی اروندرود همچنان لاینحل باقی ماند. ادامه مجادلات در مذاكرات سبب سرخوردگی سازمان ملل شد به گونهای كه گمان میرفت دبیر كل شورای امنیت موضوع مذاكرات را رها كند و این به زیان ایران و به سود عراق بود. (ولایتی، ص ۳۶۲ـ۴۱۰) دور جدید مذاكرات در پی سفر نماینده ویژه دبیر كل به بغداد و ارسال نامههای وزیران خارجه ایران و عراق به دبیركل، مجدداً در ۲۸ بهمن ۱۳۶۷/ ۱۷ فوریه ۱۹۸۹ در نیویورك، با حضور وزرای خارجه دو كشور و دبیركل، آغاز شد. دو طرف در این مذاكرات توافق كردند ادامه گفتگوها در سطح وزیران، زیرنظر دبیر كل، از ۳۱ فروردین ۱۳۶۸/ ۲۰ آوریل ۱۹۸۹ در ژنو برگزار شود. (ولایتی، ص ۴۱۴ـ۴۲۰)
در دور جدید مذاكرات در ژنو نیز در حد فاصل اردیبهشت تا آبان ۱۳۶۸/ آوریل تا نوامبر ۱۹۸۹ هیچ پیشرفتی حاصل نشد. دبیركل نیز تلویحاً به شكست مذاكرات اشاره و اعلام كرد كه غلبه بر مشكلات و موانع موجود، جز با عزم جدّی دو طرف مذاكره میسر نخواهد شد. (ولایتی، ص ۴۲۳ـ ۴۴۵)اما بهرغم شكست مذاكرات، در صحنه بینالمللی، صلحطلبی ایران در مقابل كارشكنیهای عراق آشكار شد. همچنین سازمان ملل نشان داد در شرایط خاص حاكم بر آتشبس، تمایل جدی به اجرای قطعنامه ندارد و دستكم فاقد ابزارهای لازم برای اعمال فشار بر عراق و اجرای قطعنامه ۵۹۸ است. در این میان، ایران برای احقاق حق خود با مقاومت در برابر كارشكنیهای عراق، اجازه سوءاستفاده از موقعیت نه جنگ نه صلح را نداد.
با وجود توقف در روند مذاكرات، در پی سفر الیاسون ، نماینده دبیركل، در آبان ۱۳۶۸/ نوامبر ۱۹۸۹ به تهران و بغداد، ملاقاتهای متعددی در سطوح مختلف انجام گرفت. پس از آن دبیركل گزارش نتایج این سفر رادر ۱۷ آذر/ ۸ دسامبر همان سال، در جلسهای خصوصی به اطلاع اعضای شورای امنیت رساند. عراقیها با توجه به اوضاع داخلی ایران پس از رحلت امام خمینی. (ره) در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، با این تصور كه روند بیثباتی سیاسی در ایران آغاز شده است، با تهدید ایران تلاش میكردند قرارداد الجزایر را نادیده انگاشته ایران را به پذیرش صلحی تحمیلی وادار كنند، اما مقاومت ایران سبب شد تا عراق طرح پیشنهادی صدام را در ۱۵ دی ۱۳۶۸/ ۵ ژانویه ۱۹۹۰ ارائه كند. صدام به مناسبت شصتونهمین سالگرد تأسیس ارتش عراق، طرح صلح خود را مطرح كرد، با این مفاد: مبادله كلیه اسرای مجروح و معلول و نیز كلیه اسیرانی كه تا ۱۳۶۱ ش/ ۱۹۸۲ اسیر شدهاند؛
ملاقات مقامهای ایرانی و عراقی در تهران و بغداد برای حل اختلاف و درك بهتر دیدگاههای طرفین، گشودن مرزهای دو كشور و فراهم كردن تمهیدات لازم برای زائران اماكن متبركه در دو كشور. كشورهای عربی، بهویژه عربستان سعودی و كویت و اردن و مصر و مغرب، از این طرح استقبال كردند، اما ایران اعلام كرد كه در این پیشنهاد، به موضوع عقبنشینی نیروها اشاره نشده است و هیچ مطلب جدیدی را شامل نمیشود. (ابوطالب، ص ۱۸۲ـ۱۸۳)
محتوای این پیشنهاد اگرچه بیانگر خط مشی عراق مبنی بر حذف سازمان ملل از روند مذاكرات و تأكید بر مذاكرات مستقیم بود، و در گذشته نیز بارها تكرار شده بود، اما تلاش عراق را برای حل وفصل اختلافات نشان میداد. در عین حال، آنچه در این اوضاع روی داد، بروز تنش در مناسبات امریكا و عراق بود كه منشأ آن نگرانی از افزایش توان نظامی عراق و تهدیدهای عراق و اسرائیل بر ضد یكدیگر بود. در چنین شرایطی ــ كه فضای بینالمللی به شدت برضد عراق شكل میگرفت و تهدیدهای متقابل عراق و اسرائیل، احتمال وقوع درگیری مجدد را در منطقه افزایش داده بود ــ در یكم اردیبهشت ۱۳۶۹/ ۲۱ آوریل ۱۹۹۰ نامهای محرمانه از سوی رئیسجمهوری عراق، از طریق یاسرعرفات برای رهبر انقلاب و رئیسجمهوری ایران ارسال شد. (سازمان ملل متحد، ۱۹۹۰، ص۲۲۷؛
محمد درودیان، پایان جنگ: بررسی و تحلیل رویدادهای سیاسی ـ نظامی جنگ از عملیات والفجر ۱۰ تا اشغال كویت، ص ۲۴۹ ـ ۲۵۶) صدام حسین در این نامه، ضمن ابراز نگرانی از فتنهانگیزیهای دشمنان عراق و ایران، با تأكید بر خطر صهیونیسم و برخی قدرتهای جهانی، خواستار ملاقات و مذاكراه مستقیم سران دو كشور، به انگیزه دستیابی به صلح پایدار گردید. این نامه از سوی رئیسجمهور ایران بیپاسخ نماند و مقامات ایران ضمن تأكید مجدد بر اینكه در چارچوب قطعنامه ۵۹۸ به صلح پایدار میاندیشند، با اظهار تأسف عمیق از تحمیل هشت سال جنگ بر دو كشور ایران و عراق، هرگونه اقدام از جمله ملاقات و مذاكره را منوط به حفظ اعتبار قطعنامه مذكور دانستند. (نامههای مبادله شده بین رؤسای جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق، ص۲۵- ۲۷) در ۸ مرداد/ ۳۰ ژوئیه همان سال، صدام حسین نامه دیگری فرستاد و در آن مجموعه پیشنهادهایی كرد كه اولین آنها دیدار سران دو كشور بود. هدف وی از این پیشنهادها حل و فصل جامع مشكلات در چارچوپ قطعنامه ۵۹۸ بود؛
شامل عقبنشینی نیروها و آزادی و استرداد كامل اسرای جنگی طی دو ماه پس از انعقاد توافقنامه جامع، با این شرط كه ایران حاكمیت كامل عراق بر اروندرود را در ازای حق كشتیرانی تا خط تالوگ یا داوری بپذیرد. وی همچنین خواستار حذف تعیین هیئتی بیطرف برای تحقیق درباره مسئولیت جنگ شد و آن را مانعی بر سر راه صلح دانست و بر تحقق صلحی واقعی و جامع و سریع تأكید ورزید. (نامههای مبادله شده بین رؤسای جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق،ص ۵۱ ـ۵۷) در ۱۷ مرداد/ ۸ اوت همان سال، رئیس جمهوری ایران پیشنهاد ملاقات با صدامحسین را رد كرد و خاطرنشان نمود كه ملاقات درصورتی مؤثر است كه كلیه مسائل عمده بین طرفین حل وفصل شود. وی پیشنهاد صدام حسین برای تعیین مرز آبی در اروندرود را مخالف با مفاد قرارداد الجزایر دانست. (نامههای مبادله شده بین رؤسای جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق،ص ۶۵ـ۶۹) یك هفته بعد، صدام حسین از موضع پیشین در باره اروندرود عقبنشینی كرد و در ۲۳ مرداد/ ۱۴ اوت همان سال با ارسال نامهای خواستار حل و فصل مناقشه براساس قرارداد الجزایر شد و متعاقب آن تبادل اسرا و عقبنشینی نیروهای عراقی آغاز گردید. وی درخصوص تضمین صلح و امنیت در خلیجفارس و تحقق منطقهای عاری از ناوگانها و نیروهای بیگانه نیز اعلام همكاری نمود. (نامههای مبادله شده بین رؤسای جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق، ص ۷۱ـ۷۳) به نظر میرسد اقدام عراق در پذیرش مجدد قرارداد ۱۹۷۵، به چند دلیل صورت گرفت:
۱) با حمله عراق به كویت و تصرف این كشور، اهمیت نقض قرارداد ۱۹۷۵ كه عمدتاً به منظور راهیابی گستردهتر عراق به شمال خلیجفارس بود، كاهش یافت. پیروزی بهدست آمده نیز پیامدهای ناشی از پذیرش قرارداد مذكور را، كه عراق به علت آن جنگ را شروع كرده بود، تحتالشعاع قرار داد. ۲) جلوگیری از بهرهمندی احتمالی امریكا از ایران برضد عراق، به دلیل شرایط نه جنگ نه صلح و خصومتهای دیرینه بین ایران و عراق. ۳) عدم توان نظامی عراق در صورت تداوم و تشدید درگیری نظامی در كویت به دلیل اینكه عراق بیش از سی لشكر در مرز ایران داشت و با پذیرش قرارداد ۱۹۷۵ آنها را به كویت و مرز عربستان و همچنین تركیه گسیل كرد. ۴) تمایل عراق برای نزدیك شدن به ایران به لحاظ موضع ضدامریكایی این كشور و اشتراك موضع در مسئله نفت و كسب حمایت این كشور در شرایط بحرانی درصورت تداوم محاصره سیاسی و اقتصادی یا درگیری نظامی با غرب. (محمد درودیان، پایان جنگ: بررسی و تحلیل رویدادهای سیاسی ـ نظامی جنگ از عملیات والفجر ۱۰ تا اشغال كویت، ص ۲۷۹ـ ۲۸۰
) سرانجام دبیركل سازمان ملل از هر دو كشور خواست تا مواضع خود را در موضوع بررسی مسئولیت مخاصمه اعلام كنند و خود نیز با گروهی از كارشناسان خبره مشورت كرد و پس از ملاحظه اسناد و مدارك مرتبط با موضوع، در گزارش ۹ دسامبر ۱۹۹۱/ ۱۸ آذر ۱۳۷۰ عراق را متجاوز اعلام نمود. بند هفتم قطعنامه ۵۹۸ نیز ناظر بر تعیین خسارت و مبتنی بر گزارش هیئت اعزامی دبیركل بود. در اجرای بند هشتم قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل متحد، كه ناظر بر ترتیبات امنیتی منطقه خلیج فارس بود، جمهوریاسلامیایران با دبیركل، دستیار او و بعضی مقامات كشورهای عربی عضو شورای همكاری خلیجفارس مذاكرات مفصّلی كرد، ولی پس از حمله عراق به كویت در ۱۱ مرداد ۱۳۶۹/ ۲ اوت ۱۹۹۰، نظر آنها به كلی دگرگون شد و با مخالفت اكثر آنها این بند از قطعنامه، كه متضمن حضور عراق در این ترتیبات بود، به اجرا در نیامد. (ولایتی، ص ۴۹۶ـ۴۹۹)
جنگ عراق با ایران. (۳)
د) عملیات سرنوشتساز. از نیمه دوم ۱۳۶۵ ش، ایران برای عملیاتی سرنوشتساز آماده شد. در این زمان، عراق در پی جبران شكست فاو بود. نیروهای ایران، منطقه ابوالخَصیب در جنوب شلمچه را برای اجرای عملیات انتخاب كردند تا از تجربه سه ساله عملیات آبی ـ خاكی سپاه پاسداران در جنوب استفاده شود و شبهجزیره فاو بهطور كامل از اشغال عراق آزاد شود، همچنین راه دریایی عراق از خور عبداللّه مسدود و بصره از جنوب محاصره گردد. (ولایتی، ص ۲۳۱؛ محسن رشید، ص ۶۸) سپاه پاسداران در نظر داشت عملیات را بلافاصله پس از عملیات والفجر ۸ در سه منطقه هور، شرق بصره و ابوالخصیب انجام دهد ولی به دلیل محدودیتهای نظامی، عملیات به منطقه ابوالخصیب محدود شد. (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، اطلس جنگ ایران و عراق: فشرده نبردهای زمینی، ص ۷۶) برای اجرای این عملیات، در منطقه مذكور تاكتیك ویژهای لازم بود كه در محور اصلی عملیات قرار گیرد. اصل غافلگیری بسیار مهم بود، اما این اصل تحقق نیافت و با آغاز عملیات، نیروهای عراقی تنگه اصلی عبور نیروها را مسدود كردند. درنتیجه، عملیات والفجر ۱۰ نتیجهای نداشت و به كربلای ۴ تغییر نام داد. (محسن رشید، ص ۶۸) ناكامی در عملیات والفجر ۱۰ و باقی ماندن ۲۱۰ گردان آماده عملیات در منطقه، موفقیت نسبی عملیات كربلای ۴ در محور شلمچه، وجود عقبه یگانها در منطقه و نقش آن در غافلگیری دشمن و بالاخره ناكارآمدی سایر روشها، موجب سرعت در تصمیمگیری در مورد عملیات بعدی شد و عملیات بزرگ كربلای ۵، بعد از سیزده روز، در ۱۹ دی ۱۳۶۵ در منطقه شلمچه با هدف آزادسازی این منطقه آغاز گردید. (محمد درودیان، «طراحی و انجام عملیات كربلای ۵»، ص ۲ـ۳) دفاع از این منطقه عملیاتی برعهده لشكر سوم عراق بود. سه لشكر پیاده، پنج لشكر مكانیزه و سه لشكر زرهی در این منطقه مستقر شدند و با شروع عملیات بهتدریج چند لشكر دیگر عراقی به منطقه اعزام شدند. شش لشكر گارد ریاست جمهوری از جمله این لشكرها بودند. (حبیبی، ص ۱۲۵) برای بازپسگیری فاو، نیروهای عراقی در خط فاو تجمع كرده بودند. (محمد درودیان، «طراحی و انجام عملیات كربلای ۵»، ص ۱۳) عملیات كربلای ۵ از پنج محور و آبراهه پرورش ماهی در منطقه شلمچه آغاز شد و با درهمشكستن خط نخست دفاعی ارتش عراق و پیشروی در محورهای تعیینشده، موفقیتهای چشمگیری بهدست آورد و پس از چهار شبانهروز جنگ شدید در شرق بصره، علائم شكست نیروهای عراقی ظاهر گردید. ( گاهشمار جنگ عراق و ایران ۱۹۸۷، ص ۲ـ۴؛ حسین اردستانی، تنبیه متجاوز: بررسی تحولات سیاسی نظامی از تابستان ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷، ص ۲۵۲؛ حسین اردستانی، تنبیه متجاوز: بررسی تحولات سیاسی نظامی از تابستان ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷، ص۲۵۶؛ حسین اردستانی، تنبیه متجاوز: بررسی تحولات سیاسی نظامی از تابستان ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷، ص۲۷۱ـ۲۷۲) پس از هشت شبانهروز درگیری سنگین، قرارگاه قدس، آخرین نقطهای كه عراق همچنان به حفظ آن امیدوار بود، فروریخت و نیروهای عراق مجبور شدند تا نهر جاسم، سومین رده دفاعی در شلمچه، عقبنشینی و جزایر بوارین را تخلیه كنند. (حسین اردستانی، تنبیه متجاوز: بررسی تحولات سیاسی نظامی از تابستان ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷، ص ۲۸۱) مقاومت عراقیها در نهرجاسم باتوجه به اهمیت آن، همه جانبه و شدید بود. عواملی از قبیل عدمموفقیت برخی یگانها، حملات شدید عراق، ضعف یگانهای عملیاتی ایران در پشتیبانی و تداركات، موجب تسلط عراق و مانع از پیشروی نیروهای ایرانی گردید. (حسین اردستانی، «عملیات كربلای ۵»، ص ۶۳) جنگ با شدت بیشتری تا پانزده روز ادامه یافت و در روز پانزدهم نیروهای عملیاتی توانستند خطوط دفاعی بهدست آمده را تثبیت نمایند. نیروهای عملكننده خطوط دفاعی نیروهای عراقی را درهم شكستند و در شرق نهرجاسم مستقر شدند. (حسین اردستانی، تنبیه متجاوز: بررسی تحولات سیاسی نظامی از تابستان ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷، ص ۲۸۵؛ محمد درودیان، آغاز تا پایان. ( سالنمای تحلیلی ): بررسی وقایع سیاسی ـ نظامی جنگ از زمینهسازی تهاجم عراق تا آتشبس، ص ۱۷۴) ارتش عراق از مجموع ۱۹۲ تیپ خود ۹۴ تیپ را وارد عملیات كرد. در این عملیات شش تیپ بهطور كامل و ۲۲ تیپ تا بیش از ۶۰% منهدم شدند و باقی مانده یگانها هم از ۱۰ تا ۶۰% آسیب دیدند. در این عملیات بسیاری از نیروهای ایرانی به شهادت رسیدند. یگانهای سپاه پاسداران در این عملیات ۶۵۱ ، ۷ تن شهید، ۲۹۹ ، ۵۳ تن مجروح و ۵۲۹ ، ۳ تن مفقود داشت. (حسین اردستانی، تنبیه متجاوز: بررسی تحولات سیاسی نظامی از تابستان ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷، ص ۲۸۶ـ ۲۸۸) در طول پانزده روز عملیات، عراق برای افزایش فشار بر ایران بر شدت بمباران شهرها افزود و نیروهای هوایی عراق به ۴۱ شهر ایران ۲۹۹ بار حمله كردند كه ۹۱۸ ، ۱ تن از مردم غیرنظامی كشته و ۶۵۸ ، ۷ تن مجروح شدند و بیشترین حمله. (۳۷ بار) به شهر قم صورت گرفت. (حسین اردستانی، تنبیه متجاوز: بررسی تحولات سیاسی نظامی از تابستان ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷، ص ۳۱۱) عملیات كربلای ۵، دو نتیجه مهم داشت: اولاً معلوم شد عراق بدون حمایت بینالمللی در جنگ شكست میخورَد و ثانیاً نمیتوان خواستهای مشروع ایران را به طور كامل نادیده گرفت. همین نگرانیها موجب تشدید نگرانی امریكا و تحریم اقتصادی و تسلیحاتی ایران شد و قوای نظامی امریكا وارد خلیجفارس گردیدند تا از پیروزی قطعی ایران در جنگ جلوگیری كنند. (محسن رشید، ص ۶۹؛ محمد درودیان، آغاز تا پایان. ( سالنمای تحلیلی ): بررسی وقایع سیاسی ـ نظامی جنگ از زمینهسازی تهاجم عراق تا آتشبس، ص ۱۷۶) پس از پایان عملیات كربلای ۵ ، اوضاع جبههها و خطوط دفاعی بهگونهای بود كه ادامه عملیات را ضرورت میبخشید. دو عملیات تكمیلی كربلای ۵ و كربلای ۸ در همین منطقه انجام شد، اما به موفقیت چشمگیری دست نیافت. (حسین اردستانی، تنبیه متجاوز: بررسی تحولات سیاسی نظامی از تابستان ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷، ص ۲۸۸) ارتش عملیات كربلای ۶ را در منطقه سومار و عملیات كربلای ۷ را در حاجعمران، همزمان با دو عملیات كربلای ۵ سپاه پاسداران، در جنوب اجرا كرد ولی نتوانست مانع حركت نیروهای عراق از این مناطق به طرف منطقه عملیاتی جنوب شود. (حسین اردستانی، تنبیه متجاوز: بررسی تحولات سیاسی نظامی از تابستان ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷، ص ۳۰۲ـ۳۰۳)
در ۱۳۶۶ ش، منطقه عملیاتی ایران در تعقیب متجاوز تغییر كرد؛ اجرای عملیات در جبهه جنوب، به دلیل استحكامات نیروهای عراقی و متناسب نبودن توان نظامی ایران در مقابله با آن، به بنبست رسیده بود. (حسین اردستانی، تنبیه متجاوز: بررسی تحولات سیاسی نظامی از تابستان ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷، ص ۳۱۴) هدف استراتژیك ایران در منطقه جنوب، شهر مهم بصره بود و هورالهویزه، شرق بصره و شبهجزیره فاو محورهای مواصلاتی به این شهر بودند. نیروهای ایران هر سه محور را بهكار گرفته بودند و شناسایی محور جدید و یافتن ابتكاری نو به زمان نیاز داشت و ازاینرو، سپاه ترجیح داد جبهه جدیدی بگشاید تا با بهدست آوردن زمان، در خلال آسیب رساندن به سازمان رزمی ارتش عراق به طرح جدیدی برسد. (محسن رشید، ص ۶۹) باوجود درك مشترك فرماندهان نظامی از بنبست جبهه جنوبی و لزوم جلوگیری از توقف جنگ، تغییر استراتژی عملیات از جنوب به شمال آسان نبود. در این میان، اعلام آمادگی قرارگاه رمضان مبنی بر پیشبرد جنگ در جبهه شمال تا حدی راهگشای وضع موجود بود. (حسین اردستانی، تنبیه متجاوز: بررسی تحولات سیاسی نظامی از تابستان ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷، ص ۳۱۵) در جبهه شمالی اهداف متعددی دنبال میشد كه تأمین امنیت مرزها بخشی از آن بود. مسدود كردن گذرگاههای مورد استفاده نیروهای ضدانقلاب و عناصر نفوذی، از اهداف دیگر بود. با مسدود شدن معابر مرزها، عملیات نامنظم نیروهای عراقی محدود میشد و فعالیت عناصر ضدانقلاب و انجام دادن اقداماتی از قبیل كمین، ترور، گروگانگیری، بمبگذاری و مینگذاری در استانهای كردستان و آذربایجانغربی بهشدت كاهش مییافت. از سوی دیگر، وجود منابع و تأسیسات اقتصادی عراق در كركوك و سلیمانیه بر اهمیت این جبهه میافزود. (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، اطلس جنگ ایران و عراق: فشرده نبردهای زمینی، ص ۸۴)
كركوك بعد از بغداد و بصره مهمترین شهر عراق محسوب میشد و عملیات در اربیل، امنیت انتقال نفت عراق را به سواحل تركیه در دریای مدیترانه به خطر میانداخت. تصرف سلیمانیه، ضمن آنكه گامی برای تسخیر كركوك بود، برای برخی مقاصد، از جمله كمك به معارضان كُرد در افزایش فشار بر حكومت عراق، هدفی استراتژیك تلقی میشد. از پاییز ۱۳۶۴ ش با اعلام آمادگی جدّی كردهای معارض دولت عراق برای همكاری با قوای مسلح ایران، سپاه پاسداران به منظور هدایت جنگهای نامنظم، قرارگاه رمضان را تشكیل داد و نیروهای مسلح ایران درصدد برآمدند تا در زمستان نیز جبهه شمالی را فعال نگه دارند و با این تدبیر اجرای عملیات همزمان در دو جبهه جنوبی و شمالی را میسر سازند. (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، اطلس جنگ ایران و عراق: فشرده نبردهای زمینی، ص ۸۴)
در طول هشت سال جنگ، در محور اربیل چهار عملیات منظم و ده عملیات نامنظم انجام شد. از چهار نبرد منظم، سه نبرد در محور فرعی رَواندوز و یك نبرد در محور فرعی سیدكان صورت گرفت. در محور سلیمانیه نیز، در طول جنگ سیزده عملیات منظم و یك عملیات نامنظم انجام شد كه از مجموع عملیات منظم، دو عملیات در محور فرعی پَنْجْوین ـ چُوارتا، شش عملیات در محور فرعی ماووت، دو عملیات در محور فرعی قلعه دیزین و دو عملیات در محور فرعی حلبچه صورت گرفت. در محور كركوك نیز دو عملیات نامنظم انجام شد. (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، اطلس جنگ ایران و عراق: فشرده نبردهای زمینی، ص ۸۴)
در حدود یك سال بعد از تشكیل قرارگاه رمضان، اولین اقدام مهم و راهبردی قرارگاه در ۱۹ مهر ۱۳۶۵ برضد تأسیسات نفتی شهر كركوك و پایگاه هوایی آن انجام شد. این عملیات، كه فتح یك نامیده شد، آغاز جنگی نامنظم در چارچوبی معین و باهدفی مشخص بود. این استراتژی، نیروهای دشمن را فعالتر میكرد و عملیات در این جبهه میتوانست موجب تجزیه نیرو و فرماندهی ارتش عراق شود. (حسین اردستانی، تنبیه متجاوز: بررسی تحولات سیاسی نظامی از تابستان ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷، ص ۲۲۶) فرض این بود كه ارتش عراق بهطور همزمان توان ایستادگی در برابر حمله نیروهای ایران در دو جبهه را ندارد. عملیات والفجر ۸ و والفجر ۹ صحت نسبی این فرض را نشان داده بود، ولی عقبنشینی از منطقه عملیاتی والفجر ۹، بهدلیل ضعف تدابیر پدافندی، شروع سلسله عملیات پیشبینی شده را یك سال به عقب انداخت و در زمستان ۱۳۶۵ ش در جبهه شمالی عملیات مهمی صورت نگرفت. (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، اطلس جنگ ایران و عراق: فشرده نبردهای زمینی، ص ۱۰۲)
در فروردین ۱۳۶۶، وقتی محورهای جبهه جنوبی مسدود گردید، مرحله جدید جنگ در جبهه شمالی آغاز شد. (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، اطلس جنگ ایران و عراق: فشرده نبردهای زمینی، ص ۱۰۲) در ابتدای ۱۳۶۶ ش، در محور سلیمانیه ـ ماووت دو عملیات منظم و نامنظم طراحی و اجرا شد. موفقیت در عملیات نامنظم به نتایج عملیات منظم بستگی داشت و عملیات منظم زمانی شروع شد كه توان رزمی یگانهای عملكننده، بهدلیل جنگ فرسایشی چهار ماهه، در جنوب كاهش یافته بود. از همه مهمتر اینكه صعبالعبور بودن منطقه و عدم احداث عقبهها و جادهها موجب شد كه نیروهای ایران قبل از مواجهه با نیروهای عراق، درگیر آمادهسازی شرایط برای نبرد شوند. درنتیجه تنها بخشی از نتایج عملیات كربلای ۱۰ بهدست آمد و نیروهای عملكننده نتوانستند به نیروهای عملكننده در عملیات نامنظم فتح ۵ در درون عراق ملحق شوند. ( روزشمار جنگ ایران و عراق ، كتاب ۴۷، ص ۳۰۲ـ ۳۰۸) با آغاز سال ۱۳۶۶ ش، ناوگان دریایی امریكا و شوروی وارد خلیجفارس شدند، بهاین ترتیب، جبهه جدیدی در مرزهای جنوبی كشور گشوده شد. و توجه فرماندهان به جبهه دریایی و انتقال بخشی از توان نیروهای مسلح به آنجا موجب فرعیشدن جبهه زمینی گردید. با وجود اجرای دو عملیات نصر ۴ و ۷ در جبهه شمالی تا آذر ماه، جبهه زمینی فرعی بود و جبهه دریایی. (خلیجفارس) مطمحنظر بود. پس از آذر ۱۳۶۶، اگرچه عملیات نصر ۸ و بیتالمقدّس ۲ و ۳ در جبهه شمالی اجرا شد، چون اوضاع مطلوب نبود اجرای استراتژی برگزیده در این جبهه ناقص ماند. (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، اطلس جنگ ایران و عراق: فشرده نبردهای زمینی، ص ۱۰۲) عراقیها با بهكارگیری سلاحهای كشتار جمعی و حملات منظم و گسترده به مناطق كردنشین، زمینه فعالیتهای چریكی را به حداقل رساندند. (كمال حسینی، ۱۳۶۷ ش) مشكلات ناشی از نبرد زمستانی در كوهستانهای اطراف ماووت سبب شد كه منطقه نبرد از ماووت به حلبچه منتقل شود و عملیات والفجر ۱۰ در روزهای پایانی ۱۳۶۶ ش بهاجر در آید. (داود رنجبر، «عملیات والفجر ۸»، ص ۴ـ ۸؛
روزها و رویدادها، ج ۳، ص ۵۶۹ ـ۵۷۲) دو عملیات بیتالمقدّس ۴ و ۶ نیز در این جبهه، در دو محور حلبچه و ماووت با موفقیت انجام شد، ولی عملیات والفجر ۱۰، كه به آزادسازی شهرهای حلبچه و خَرمال انجامید، آخرین اقدام مهم در مرحله تعقیب متجاوز بود. (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، اطلس جنگ ایران و عراق: فشرده نبردهای زمینی، ص ۱۰۲؛
محمد درودیان، شلمچه تا حلبچه: بررسی وقایع سیاسی ـ نظامی جنگ در سال ۱۳۶۶ ، ص ۲۱۷ـ ۲۴۵) در جریان آزاد سازی شهر حلبچه، نیروی هوایی عراق در اقدامی غیرانسانی و با هدف انتقام از مردم كُرد حلبچه، این شهر را بمباران شیمیایی كرد، كه در این جنایت هولناك بیش از پنج هزار نفر از مردم بیگناه این شهر به شهادت رسیدند. (سمیعی، ص ۴۶۱ـ۴۶۲
)
ه ) بمباران شهرها و تشدید آن در سال پایانی جنگ. اواخر ۱۳۶۶ ش و اوایل ۱۳۶۷ ش با قدرتنمایی كامل عراق در حمله به مناطق مسكونی و به اصطلاح جنگ شهرها همراه بود. افزایش توان نظامی عراق و كاهش توان اقتصادی و نظامی ایران شكاف عمیقی میان توانمندیهای نظامی ایران و اهداف سیاسی كشور ایجاد كرده بود. حضور نظامی امریكا در منطقه و همرُوی نفتكشهای عراقی، باعث افزایش قدرت نظامی این كشور میشد. (محمد درودیان، آغاز تا پایان. ( سالنمای تحلیلی ): بررسی وقایع سیاسی ـ نظامی جنگ از زمینهسازی تهاجم عراق تا آتشبس، ص ۱۹۲) جنگ شهرها در ۸ اسفند ۱۳۶۶ با بمباران دوباره تهران شروع شد و تا ۱۱ فروردین ۱۳۶۷ ادامه داشت. در این مرحله، عراق از موشكهای دوربرد ساخت شوروی استفاده كرد، كه با سفر نخستوزیر تركیه به دو كشور متوقف گردید، ولی به فاصله چند روز، مرحله پایانی جنگ شهرها در ۲۱ فروردین ۱۳۶۷، از طرف عراق آغاز شد و در اول اردیبهشت ۱۳۶۷ بعد از سقوط فاو، پایان یافت. در این مدت، عراق بین ۱۹۰ تا ۲۰۰ فروند موشك به شهرهای ایران و جمهوری اسلامی ایران نیز نزدیك به پنجاه فروند موشك به شهرهای عراق شلیك كرد. (جمشیدی، ص ۵۴ ـ ۵۵)
بر اثر حملات موشكی به شهرهای ایران، نزدیك به هشتاد هزار تن مجروح یا كشته شدند. (موسی كاظمی، ص ۱۷۱؛
ابوغزاله، ص۲۴۰ـ۲۴۲) مهمترین هدف عراق از بمباران شهرها تضعیف روحیه مردم ایران، كاهش اراده نیروهای حاضر در جبهههای جنگ، خنثی نمودن عملیات نظامی ایران و جبران شكست ارتش عراق بود تا ضمن بالابردن هزینههای جنگ، دولت ایران را به مذاكره و پایان دادن به جنگ وا دارد. (جمشیدی، ص ۵۵ ـ۵۹)
و) جبهههای جدید در خلیجفارس و تشدید جنگ نفتكشها. ویژگی این دوره، تشدید تنش بین ایران و امریكا در خلیجفارس بود. در اواخر ۱۳۶۵ ش، كویت از پنج عضو دائم شورای امنیت برای همرُوی نفتكشهای این كشور دعوت كرد. (محمد درودیان، آغاز تا پایان. ( سالنمای تحلیلی ): بررسی وقایع سیاسی ـ نظامی جنگ از زمینهسازی تهاجم عراق تا آتشبس، ص ۱۷۹) در اول مرداد ۱۳۶۶، نخستین كاروان نفتكشهای كویتی با همرُوی كشتیهای جنگی امریكایی پس از طی مسافتی در نزدیكی جزیره فارسی به مین برخورد كرد و یكی از نفتكشهای كویتی بهشدت آسیب دید. ( روزشمار جنگ ایران و عراق ، كتاب۵۰، ص ۶۲) دو ماه بعد، یك كشتی ایرانی بهبهانه اینكه مشغول مینگذاری در خلیجفارس بوده است، هدف حمله بالگردهای امریكایی قرار گرفت. پانزده روز بعد، قایقهای تندرو سپاه پاسداران با بالگردهای امریكایی درگیر شدند. (بكایی، ص ۱۲) اصابت دو موشك كرم ابریشم به نفتكش امریكایی در بندر احمدی كویت پاسخی به اقدامات امریكا بود كه در دو روز متوالی صورت گرفت. امریكا به سكوی نفتی رِشادت در خلیجفارس حمله كرد كه با حمله موشكی مجدد به پایانه بندر احمدی روبهرو شد. بعد از آن، تاحدود شش ماه، درگیری نظامی شدیدی بین ایران و امریكا رخ نداد. (یزدانفام، ص ۸۹، ۱۰۲) مرحله دوم درگیری از ۲۵ فروردین ۱۳۶۷ آغاز شد. زمانی كه عراقیها خود را برای حمله همهجانبه به شبهجزیره فاو آماده میكردند، یك فروند كشتی جنگی امریكایی، هنگام برگشت از همرُوی كشتیهای كویتی در مركز خلیجفارس، به مین برخورد كرد و سه تن از سرنشینان آن مجروح شدند. (حسین اردستانی، تنبیه متجاوز: بررسی تحولات سیاسی نظامی از تابستان ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷، ص۳۹۰) چهار روز بعد، امریكا سكوهای رشادت و سلمان را محاصره كرد و به آتش كشید و ناوچه جوشن و سهند را غرق كرد. همچنین، هواپیماهای امریكایی ناوچه سبلان را، كه هواپیماهای مهاجم امریكایی را هدف حمله قرار داده بود، بمباران كردند. در همین روز، قایقهای تندروی سپاه پاسداران با ناوگان امریكایی درگیر شدند و به یك فروند كشتی تداركاتی امریكایی، یك فروند نفتكش انگلیسی و یك فروند كشتی قبرس آسیب شدیدی وارد كردند. بعد از این درگیری گسترده، امریكا پروازهای تجسسی خود را بر فراز شهرهای جنوبی ایران از سرگرفت و ناو وینسنس را وارد خلیجفارس كرد. در اوایل تیر ۱۳۶۷، تنش در خلیجفارس افزایش یافت و ناو وینسنس هواپیمای مسافربری ایران را در خلیجفارس هدف قرار داد و ۲۹۰ مسافر و خدمه آن كشته شدند. (یزدانفام، ص ۹۹ـ۱۰۰)
ز) تغییر موازنه، حملات پایانی عراق و پذیرش قطعنامه ۵۹۸. عراقیها از فرصت درگیری امریكا با ایران در خلیجفارس استفاده كردند و با تشدید بمباران شهرها و نفتكشها، كوشیدند با تغییر موازنه جنگ بر روی زمین و تغییر راهبرد دفاعی به حمله، ابتكار عمل را در جنگ در دست بگیرند و با بازپسگیری مناطق تحت تصرف ایران شرایط لازم را برای پایان جنگ فراهم كنند. (محمد درودیان، پایان جنگ: بررسی و تحلیل رویدادهای سیاسی ـ نظامی جنگ از عملیات والفجر ۱۰ تا اشغال كویت، ص ۵۸) توان رزمی عراق، كه در ۱۳۶۶ ش با خرید و تولید جنگافزارهای جدید و ترمیم سازماندهی نظامی افزایش یافته بود، در اوایل ۱۳۶۷ ش نمایان شد. (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، كارنامه نبردهای زمینی ، ص ۱۵۴ـ۱۵۵)
هر چند ارتش عراق در سلسله عملیات ایران در جبهه شمالی آسیبهای فراوان دید، درگیری نیروهای ایران در پدافند گسسته جبهههای متعدد سبب شد تا قدرت واكنش آنها در برابر هجوم ارتش عراق به فاو كاهش یابد. بهخصوص كه عراق تمركز قوای خود را در فاو، برای جلوگیری از سقوط حلبچه، برهم نزده بود. (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، اطلس جنگ ایران و عراق: فشرده نبردهای زمینی، ص ۱۰۲) در آغاز ۱۳۶۷ ش، عراق با استفاده از برتری نظامی خود در جنوب و با اتكا به حمایت روانی و سیاسی و تبلیغاتی ناشی از حضور نظامی امریكا در خلیجفارس توانست روحیه لازم را برای خروج از وضع پدافندی و كسب ابتكار عمل بهدست آورد و حملات گستردهای انجام دهد. (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، اطلس جنگ ایران و عراق: فشرده نبردهای زمینی، ص ۱۰۶) نخستین حمله جدید عراق در منطقه فاو صورت گرفت. ارتش عراق در ۲۸ فروردین ۱۳۶۷، با دو سپاه هفتم و گارد و یگانهای نیروی دریایی خود شامل دَه لشكر و ۲۶ تیپ، به منطقه عملیاتی والفجر ۸ هجوم برد. این حمله كاملاً غافلگیرانه بود و عراق بهطور گسترده از سلاحهای شیمیایی استفاده كرد. (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، اطلس جنگ ایران و عراق: فشرده نبردهای زمینی، ص ۶۷؛
محمد درودیان، پایان جنگ: بررسی و تحلیل رویدادهای سیاسی ـ نظامی جنگ از عملیات والفجر ۱۰ تا اشغال كویت، ص ۶۶) در این عملیات، نیروهای عراقی از عقبه خشكی برخوردار بودند، در حالیكه نیروهای ایران در آن سوی آب میجنگیدند و تنها به یك پل بر روی اروندرود متكی بودند. در هر حال، خطوط گوناگون دفاعی نیروهای ایران در برابر آتش شدید و آمادگی كامل نیروهای عراقی بعد از ۴۸ ساعت مقاومت سقوط كرد.سقوط فاو نشاندهنده برتری كمّی عراق از نظر نیرو و تجهیزات و نیز تغییر استراتژی آن از پدافند به آفند در پایان جنگ بود. (محمد درودیان، خونینشهر تا خرمشهر، ص ۷۲) ۳۸ روز پس از حمله به فاو، ارتش عراق در ۴ خرداد ۱۳۶۷ با سه سپاه. (گارد ریاست جمهوری از محور آبراهه پرورش ماهی شلمچه، لشكر سوم از محور جاده شلمچه و لشكر هفتم از محور جزیره امالطویل) با پشتیبانی واحدهای توپخانه زرهی و هوایی وارد عمل شد و شلمچه در هشت ساعت سقوط كرد. (محمد درودیان، خونینشهر تا خرمشهر، ص ۸۵، ۸۷)
ایران برای مقابله با برتری عراق در جبهههای جنگ، در ۲۲ خرداد ۱۳۶۷ عملیات بیتالمقدّس ۷ را با ده یگان سپاه پاسداران، در منطقه شلمچه اجرا كرد كه با پیشروی سریع نیروهای ایران همراه بود، اما بهدلیل ورود یگانهای مجرب عراق به منطقه و انجام چند ضدحمله، نیروهای ایرانی، برای جلوگیری از تلفات بیشتر، به مواضع قبلی عقبنشینی كردند. (محمد درودیان، آغاز تا پایان. ( سالنمای تحلیلی ): بررسی وقایع سیاسی ـ نظامی جنگ از زمینهسازی تهاجم عراق تا آتشبس، ص ۲۰۲) عراق در ادامه حملات خود در ۲۴ خرداد ۱۳۶۷، در محور ماووت. (جبهه شمالی) وارد عمل شد و پس از هشت روز درگیری، بخشی از این منطقه را از دست ایران خارج كرد. (محمد درودیان، پایان جنگ: بررسی و تحلیل رویدادهای سیاسی ـ نظامی جنگ از عملیات والفجر ۱۰ تا اشغال كویت، ص ۹۷) همچنین در ۲۹ خرداد ۱۳۶۷، عراق در اقدامی مشترك با سازمان مجاهدین خلق. (منافقین) به مهران حمله كرد. در این عملیات، نیروهای عراقی به پشتیبانی یك لشكر، ارتفاعاتِ قلعه آویزان را، كه بر شهر مهران مسلط بود، تصرف كردند و نیروهای سازمان یاد شده، با برخورداری از حمایت یگانهای عراق، وارد شهر مهران شدند. (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، راهنمای عملیاتهای جنگ هشت ساله، ص ۱۶۳؛
محمد درودیان، آغاز تا پایان. ( سالنمای تحلیلی ): بررسی وقایع سیاسی ـ نظامی جنگ از زمینهسازی تهاجم عراق تا آتشبس، ص۲۰۲) یگانهایی از گارد ریاست جمهوری، لشكر سوم و لشكر ششم عراق در آن عملیات شركت داشتند و از بامداد ۴ تیر ۱۳۶۷ با گشودن آتش سنگین بر خطوط دفاعی و عقبههای منطقه، حمله به جزایر مجنون را آغاز كردند و تا ۱۱ صبح همان روز در محورهای اصلی و فرعی در جزیره شمالی به هم پیوستند. با سقوط جزایر جنوبی و شمالی، نیروهای ایران مناطق ابوذاكر و تُرابه را تخلیه كردند. ارتش عراق در محورهای طلائیه و كوشك، با پیشروی در خاك ایران، حملات فرعی خود را آغاز كرد و با تصرف جاده اهواز به خرمشهر و بستن این جاده، چندین پل و قسمتی از ریلهای راهآهن را تخریب كرد. با آغاز شب، نیروهای عراقی از محور طلائیه به سمت مرز عقبنشینی، و در حوالی نوار مرزی مواضع خود را تثبیت كردند. (محمد درودیان، پایان جنگ: بررسی و تحلیل رویدادهای سیاسی ـ نظامی جنگ از عملیات والفجر ۱۰ تا اشغال كویت، ص ۱۰۰ـ ۱۰۱؛
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. دفتر سیاسی، ش ۴۵، ص ۱۳) عراق پس از بازپسگیری كلیه مناطق تصرف شده در جبهههای جنوب، به جبهههای شمالی حمله كرد و در ۷ تیر ۱۳۶۷، ارتفاعات شاخ شمیران در منطقه دربندیخان را تصرف نمود. (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، راهنمای عملیاتهای جنگ هشت ساله، ص ۹۰) نیروهای ایران برای تمركز توان خود و خارج كردن ابتكار عمل از دست عراق، مناطق حاجعمران، ماووت و پنجوین را تخلیه كردند. (محمد درودیان، پایان جنگ: بررسی و تحلیل رویدادهای سیاسی ـ نظامی جنگ از عملیات والفجر ۱۰ تا اشغال كویت، ص ۱۱۵) ارتش عراق ضمن اشغال این مناطق به حملات خود ادامه داد و طی هشت روز كلیه مناطق شمالی را كه ایران در ۱۳۶۶ ش و اردیبهشت ۱۳۶۷ با عملیات كربلای ۱۰، نصر ۴، نصر ۸ و بیتالمقدّس ۶ تصرف كرده بود، پس گرفت. (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، راهنمای عملیاتهای جنگ هشت ساله، ص ۹۰) در تیر ۱۳۶۷، نیروهای عراقی به غرب عینخوش، موسیان و جنوب دهلران حمله كردند و پادگان عینخوش، منطقه زُبَیدات ـ شرهانی و شهر دهلران را اشغال نمودند و عراق اعلام كرد پنج هزار تن از نیروهای لشكرهای ۲۱ و ۷۷ ایران را به اسارت گرفته است. (محمد درودیان، پایان جنگ: بررسی و تحلیل رویدادهای سیاسی ـ نظامی جنگ از عملیات والفجر ۱۰ تا اشغال كویت، ص ۱۱۶)
در ۲۷ تیر ۱۳۶۷، جمهوری اسلامی ایران بهطور رسمی قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت. (ولایتی، ص ۲۷۹) سه روز پس از پذیرش رسمی قطعنامه، ارتش عراق در ۳۱ تیر ۱۳۶۷ از دو محور شلمچه و كوشك وارد خاك ایران شد و حدود سی كیلومتر از جاده اهواز ـ خرمشهر را تصرف كرد و با استفاده از نیروهای كماندویی و زرهی از دو محور شلمچه و جاده اهواز ـ خرمشهر، خرمشهر را محاصره نمود و تا پنج كیلومتری قرارگاه كربلا پیشروی كرد. هدف عراق از این تهاجم اشغال مناطقی از ایران و به اسارت در آوردن نظامیان بیشتری بود تا در زمان مذاكره بعد از جنگ، به عنوان برگ برنده از آن استفاده كند و در تبادل اسرا موقعیت برتری داشته باشد. (محمد درودیان، خونینشهر تا خرمشهر، ص ۱۷۵، ۱۷۷؛
محمد درودیان، آغاز تا پایان. ( سالنمای تحلیلی ): بررسی وقایع سیاسی ـ نظامی جنگ از زمینهسازی تهاجم عراق تا آتشبس، ص ۲۰۷ـ ۲۰۸) مردم ایران در پی این اقدام احساس خطر كردند و برای مقابله با نیروهای عراقی بسیج شدند. در شرایطی كه خرمشهر و اهواز در آستانه اشغال بودند، امام خمینی(ره) در پیامی به نیروهای مسلح، بر تداوم مبارزه و مقاومت در برابر نیروهای عراقی تأكید كردند. (روحاللّه خمینی، ج ۲۰، ص ۲۴۵) با انتشار پیام امام، خطوط دفاعی جدید تشكیل گردید و از پیشروی نیروهای عراق جلوگیری شد و در بعد از ظهر همان روز، با توقف نیروهای عراقی، پادگان حمید از اشغال خارج شد. (محمد درودیان، پایان جنگ: بررسی و تحلیل رویدادهای سیاسی ـ نظامی جنگ از عملیات والفجر ۱۰ تا اشغال كویت، ص ۱۷۸) عراق با مشاهده بسیج عمومی در ایران و ناكامی نیروهای عراقی در برخی جبههها، پس از ۲۴ ساعت رسماً دستور عقبنشینی از جبهههای جنوب را صادر كرد. (خبرگزاری جمهوری اسلامی، گزارشهای ویژه ، ش ۱۲۵، ۱ مرداد ۱۳۶۷، ص ۹) و در ۳ مرداد ۱۳۶۷، عقبنشینی از جبهههای میانی و غربی ایران را اعلام نمود. (خبرگزاری جمهوری اسلامی، گزارشهای ویژه ، ش ۱۲۸، ۴ مرداد ۱۳۶۷، ص ۱) در حالیكه آخرین نیروهای عراقی از منطقه خارج میشدند، سازمان مجاهدین خلق. (منافقین)، به قصد رسیدن به تهران در ۳۳ ساعت و سرنگون كردن نظام جمهوری اسلامی ایران، در ۳ مرداد ۱۳۶۷، با ۲۵ تیپ، حمله به شهرهای كرند و اسلامآباد را آغاز كردند. آنها در چند ساعت این دو شهر را تصرف و به سوی كرمانشاه حركت كردند. نیروهای ایران با آگاهی از جهت پیشروی آنان در منطقه حسنآباد، روی ارتفاعات چهارزِبَر خط دفاعی تشكیل دادند و با نیروهای مهاجم، كه حدود دو هزار نفر بودند، درگیر شدند. (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. دفتر سیاسی، ش ۴۶، ص ۱۷) با ناكامی نیروهای عراقی در پشت ارتفاعات چهارزبر، نیروهای ایرانی برای بازپسگیری مناطق اشغال شده، عملیات مرصاد را در ۶ مرداد ۱۳۶۷ آغاز كردند. در برخی محورها، نیروهای ایرانی یگانهای عراقی را غافلگیر كردند و آسیبهای فراوانی به آنها رساندند. خلبانهای هوانیروز نیز با گشودن آتش سنگین بر روی دشمن زمینه فروپاشی مواضع آنها را فراهم ساختند. شهر اسلامآباد آزاد شد و نیروهای مجاهدین خلق. (منافقین) ضمن تحمل تلفات با بهجا گذاشتن ادوات نظامی متواری شدند. (شبانی، ص ۹۳) با توقف عملیات نظامی، مقدمات آتشبس بر اساس قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد فراهم آمد و در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ بهطور رسمی آتشبس میان دو كشور در جبهههای جنگ برقرار شد و جنگ پس از هشت سال به پایان رسید. (محمد درودیان، پایان جنگ: بررسی و تحلیل رویدادهای سیاسی ـ نظامی جنگ از عملیات والفجر ۱۰ تا اشغال كویت، ص ۲۱۲)
منابع:
(۱) عبدالحلیم ابوغزاله، الحرب العراقیه الایرانیه: ۱۹۸۰ـ ۱۹۸۸،
بینا ، ۱۹۹۴؛
(۲) ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، تألیف محمد جوادیپور و دیگران، تهران: سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران،۱۳۷۳ـ۱۳۷۶ش؛
(۳) حسین اردستانی، تنبیه متجاوز: بررسی تحولات سیاسی نظامی از تابستان ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷، تهران ۱۳۷۹ ش؛
(۴) حسین اردستانی، «عملیات كربلای ۵»، سند مورخ ۱/۱۱/۱۳۶۵، ش ۱۳۶۹، موجود در مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛
(۵) حسین اردستانی، «گزارش عملیات خیبر»، سند مورخ ۱۳۶۳ش، ش۱۴۸، موجود در مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛
(۶) «ارزیابی عملیات والفجر ۸»، گزارش از یگان جنگال قرارگاه خاتمالانبیاء به فرماندهی قرارگاه خاتمالانبیاء، سند مورخ ۲۸/۱۱/۱۳۶۴، ش ۱۲۳۹۷، موجود در مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛
(۷) «استفاده عراق از سلاح شیمیایی در عملیات والفجر ۸»، گزارش دفتر بهداری قرارگاه كربلا، سند مورخ ۱۳۶۴ ش، ش ۴، موجود در مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛
(۸) مهدی انصاری، «استراتژی دفاع متحرك عراق»، سند مورخ بهار ۱۳۶۷، ش ۶۸۲، موجود در مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛
(۹) مهدی انصاری، محمد درودیان، و هادی نخعی، خرمشهر در جنگ طولانی، تهران ۱۳۷۷ ش؛
(۱۰) محمد بكایی، دلیران دریا، تهران ۱۳۷۴ ش؛
(۱۱) محمدحسین جمشیدی، «جنگ شهرها» ، تاریخ جنگ: فصلنامه مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، ش ۱۱. (بهار ۱۳۷۵)؛
(۱۲) ركنالدین جوادی، «گزارش مسائل جنگ از آغاز تا پایان»، سند مورخ مهر ۱۳۶۰، ش ۴، ، موجود در مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛
(۱۳) ابوالقاسم حبیبی، «گزارش اجمالی سیوهشت عملیات جنگ»، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۷۹ ش. (جزوه تكثیرشده)؛
(۱۴) حسین حسینی، «بررسی علل وقوع جنگ ایران و عراق»، در ریشههای تهاجم: علل و زمینههای شروع جنگ، به كوشش فرهاد درویشی، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۷۸ ش؛
(۱۵) كمال حسینی، «گزارش عملیات بیتالمقدس ۳»، سند مورخ آبان ۱۳۶۷، ش ۶۷۵، موجود در مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛
(۱۶) سعید خالوزاده، «حمایتهای سیاسی، نظامی و اقتصادی كشورهای قدرتمند از عراق در طول جنگ با جمهوری اسلامی ایران»، در دعاوی ایران: بررسی كمكها و حمایتهای غرب به ویژه آمریكا از صدامحسین در جنگ تحمیلی ، تهران: مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، ۱۳۸۳ ش؛
(۱۷) خرمشهر در اسناد ارتش عراق، تحقیق اصغر كاظمی، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، ۱۳۷۵ ش؛
(۱۸) روحاللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، صحیفه نور، تهران، ج ۷، ۱۳۷۳ ش، ج ۸ ، ۱۳۷۳ ش، ج ۱۹، ۱۳۶۸ ش، ج۲۰، ۱۳۶۹ ش؛
(۱۹) محمد درودیان، آغاز تا پایان. ( سالنمای تحلیلی ): بررسی وقایع سیاسی ـ نظامی جنگ از زمینهسازی تهاجم عراق تا آتشبس، تهران ۱۳۷۶ ش؛
(۲۰) محمد درودیان، پایان جنگ: بررسی و تحلیل رویدادهای سیاسی ـ نظامی جنگ از عملیات والفجر ۱۰ تا اشغال كویت، تهران ۱۳۸۰ ش الف ؛
(۲۱) محمد درودیان، جنگ: بازیابی ثبات، بررسی تحولات سیاسی نظامی از ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۱، تهران ۱۳۷۸ ش الف؛
(۲۲) محمد درودیان، خرمشهر تا فاو: بررسی نظامی ـ سیاسی جنگ بعد از آزادی خرمشهر تا فتح فاو و آزادی مهران. ( تیر ۱۳۶۱ تا مرداد ۱۳۶۵ )، تهران ۱۳۷۸ش ب ؛
(۲۳) محمد درودیان، خونینشهر تا خرمشهر، تهران ۱۳۸۰ ش ب ؛
(۲۴) محمد درودیان، شلمچه تا حلبچه: بررسی وقایع سیاسی ـ نظامی جنگ در سال ۱۳۶۶ ، تهران ۱۳۸۴ ش؛
(۲۵) محمد درودیان، «طراحی و انجام عملیات كربلای ۵»، سند مورخ فروردین ۱۳۶۶، ش ۶۶۱، موجود در مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛
(۲۶) فرهاد درویشی، «تمهیدات سیاسی و نظامی عراق برای آغاز جنگ»، در ریشههای تهاجم، موجود در مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛
(۲۷) غلامعلی رشید، «استراتژی آزادسازی«، تاریخ جنگ: فصلنامه مركز مطالعات و تحقیقات جنگ ، ش ۱۱. (بهار ۱۳۷۵)؛
(۲۸) محسن رشید، گزارش كوتاه ، تهران ۱۳۸۰ ش؛
(۲۹) داود رنجبر، «عملیات والفجر ۸»، سند مورخ ۱۳۶۶ ش، ش ۱۶۳۷، ، موجود در مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛
(۳۰) داود رنجبر، «نگاهی گذرا به سیر جنگهای نامنظم در طول جنگ هشتساله«، سند مورخ ۱۳۶۹ ش، ش ۶۰۶، ، موجود در مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛
(۳۱) روزشمار جنگ ایران و عراق، نویسندگان: مهدی انصاری و دیگران، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۷۲ ش ـ ؛
(۳۲) روزها و رویدادها ، تهیه و تنظیم دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم كلقوا، ج ۳، تهران: زهد، ۱۳۷۷ ش؛
(۳۳) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. دفتر سیاسی، رویدادها و تحلیل ، ش ۴۵. (۲۵ تیر ۱۳۶۷)، ش ۴۶. (۲۹ مرداد ۱۳۶۷)؛
(۳۴) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، اطلس جنگ ایران و عراق: فشرده نبردهای زمینی، ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ـ ۲۹ مرداد ۱۳۶۷، تهران ۱۳۷۹ ش؛
(۳۵) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، جنگ در سال ۶۵: كارنامه یك ساله سپاه، تهران ۱۳۶۷ ش؛
(۳۶) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، راهنمای عملیاتهای جنگ هشت ساله، تهران ۱۳۶۹ ش؛
(۳۷) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، كارنامه نبردهای زمینی ، تهران ۱۳۸۱ ش؛
(۳۸) مسعود سرمدی، «گزارش عملیات فتح ۱»، سند مورخ ۱۳۶۵ ش، ش ۲۹۴، ، موجود در مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛
(۳۹) علی سمیعی، كارنامه توصیفی عملیات هشت سال دفاع مقدس ، تهران ۱۳۸۲ ش؛
(۴۰) محمد شبانی، «عوامل مؤثر بر شكست سازمان مجاهدین خلق در عملیات فروغ جاویدان»، فصلنامه دفاعی و امنیتی، ش ۳۱. (تابستان ۱۳۸۱)؛
(۴۱) موسی كاظمی، «تحلیل آماری جنگ شهرها»، در تأملی در جنگ ایران و عراق: چند مسئله راهبردی. ( مجموعه مقالات )، به اهتمام مجید مختاری، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۸۰ ش؛
(۴۲) گاهشمار جنگ عراق و ایران ۱۹۸۷: از دیماه ۱۳۶۵ تا آذر ۱۳۶۶، ترجمه پیروز ایزدی، بهكوشش محمود یزدانفام، تهران: دانشكده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران، ۱۳۷۷ ش؛
(۴۳) «گزیده اسناد والفجر ۸»، ج ۵، تدوین جعفر فرهادی، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ. (منتشر نشده)؛
(۴۴) مجید مختاری، «گزارش عملیات والفجر ۸»، سند مورخ ۱۳۶۴ ش، ش ۲۴۰، ، موجود در مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛
(۴۵) نبردهای شرق كارون به روایت فرماندهان ، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۷۹ ش؛
(۴۶) مجید نداف، «گزارش سقوط فاو»، سند مورخ ۱۳۶۷ ش، ش ۶۷۹، ، موجود در مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛
(۴۷) علیاكبر ولایتی، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق بر جمهوری اسلامی ایران ، تهران ۱۳۸۰ ش؛
(۴۸) محمود یزدانفام، «سیمای خلیجفارس در واپسین سال جنگ ایران و عراق«، نگاه ، ش ۱۵ و ۱۶. (شهریور و مهر ۱۳۸۰)؛
(۴۹) حسین یكتا، «وضعیت نظام بینالمللی در آستانه جنگ ایران و عراق«، در ریشههای تهاجم »، نگاه ، ش ۱۵ و ۱۶. (شهریور و مهر ۱۳۸۰)؛
(۵۰) جعفری ولدانی؛
(۵۱) خبرگزاری جمهوری اسلامی، گزارشهای ویژه؛
(۵۲) ضیائی بیگدلی؛
(۵۳) منصوری لاریجانی؛
(۵۴) بختیاری؛
(۵۵) هدایتی خمینی؛
(۵۶) انوریتهرانی؛
(۵۷) طالع؛
(۵۸) طارق عزیز؛
(۵۹) سازمان ملل متحد، ۱۹۸۰؛
(۶۰) سازمان ملل متحد، ۱۹۸۸؛
(۶۱) پارسادوست، ۱۳۷۱ ش؛
(۶۲) فرشادگهر و آصفی؛
(۶۳) ممتاز؛
(۶۴) بنیلوحی؛
(۶۵) نصراوی؛
(۶۶) مجدی حماد؛
(۶۷) موسیزاده؛
(۶۸) مصباحی؛
(۶۹) ملكی؛
(۷۰) بهداروند؛
(۷۱) نوازنی؛
(۷۲) حقوق بشر در عراق؛
(۷۳) اعتماد ملی، ۸ مهر ۱۳۸۵؛
(۷۴) ابوطالب؛
(۷۵) نامههای مبادله شده بین رؤسای جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق؛