• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جهان‌شناسی ارسطو

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: ارسطو (مقالات مرتبط).

جهان‌شناسی ارسطو، کل جهان، از دیدگاه ارسطو، به دو بخش عمده تقسیم می‌شود: جهان فرازین، جهان بالای سپهر ماه، و جهان فرودین، جهان زیر سپهر ماه. محور اصلی جهان‌شناسی ارسطو نیز مقولۀ حرکت است. او سه گونه حرکت را متصور می‌شود و حرکت میانگرا را به زمین، و میانگریز را به آتش و حرکت چرخشی را به اثیر اسناد می‌دهد.ارسطو، کل جهان را به ۳ طبقه تقسیم می‌کند: در طبقۀ زیرین، عناصر چهارگانه جای دارند که پیوسته و متناوباً به هم می‌پیوندند، در هم فرو می‌روند و چیزهای دگرگون شدنی را می‌سازند. این فضای طبیعت است که مرزهای آن تا به زیر سپهر ماه می‌رسد. طبقۀ بالای آن، سپهر ستارگان ثابت (فلک ثوابت) است. فضای فاصل میان ماه و سپهر ستارگان ثابت آکنده از «اثیر» یا عنصر پنجم است که جاودانه به چرخش خود ادامه می‌دهد. او در فراسوی همۀ اینها، در آن سوی جهان، مکان و زمان، «نخستین محرک نامتحرک» را قرار می‌دهد که نزد وی همان خداست.



ارسطو جهان‌شناسی خود را نخست در نوشتۀ «درباره آسمان»
[۱] .Aristotle، De Caelo
و سپس در کتاب دوازدهم متافیزیک
[۲] .کتابAristotle، Metaphysica، XII
خود تصویر کرده است. در نوشتۀ نخست نباید در جست‌وجوی یک جهان‌شناسی مبتنی بر پایه‌های دقیق علمی برآمد. آنچه در ۴ کتاب آن نوشته بیش و کم‌ جنبۀ علمی دارد، چند مشاهدۀ ابتدایی و شماری استدلالهای ریاضی و فیزیکی است، و بقیۀ آن محصول حدسها و اندیشه‌پردازیهای افراط‌گرایانه است.


ارسطو در نوشتۀ «دربارۀ آسمان» می‌کوشد تا تصویری از جهان به دست دهد که درست نقطۀ مقابل جهان‌شناسی افلاطون در محاورۀ تیمایس است. کل جهان، از دیدگاه ارسطو، به دو بخش عمده تقسیم می‌شود: جهان فرازین، جهان بالای سپهر ماه، و جهان فرودین، جهان زیر سپهر ماه.


محور اصلی جهان‌شناسی ارسطو نیز مقولۀ حرکت است. تنها ۳ گونه حرکت امکان دارد: حرکت مستقیم از مرکز به سوی پیرامون، حرکت مستقیم از پیرامون به سوی مرکز، و حرکت چرخشی (مستدیر) بر گرد مرکز، از سوی دیگر هر حرکتی وابسته به یک جسم معین است و بدین‌سان ۳ شکل حرکت متعلق به ۳ جسم است که هریک از آنها به نحوی ذاتی و طبیعی دارای آن حرکت است: حرکت میانگریز (گریز از مرکز) ویژۀ آتش است، حرکت میانگرا (به سوی مرکز) ویژۀ زمین، و حرکت چرخشی از آنِ جسمی ویژه است که ارسطو آن را «جسم نخستین» می‌نامد و غیر از زمین، آتش، آب و هواست و به آن اثیر نام می‌دهد.

۳.۱ - اثیر

اثیر در بالاترین منطقۀ جهان جای دارد و ارسطو نام آن را از ریشۀ یک واژۀ یونانی مشتق می کند که به معنای «همیشه دویدن» است. این همان است که بعدها به جسم یا جوهر پنجم مشهور شده است. حرکت چرخشی هیچ‌گونه نقیضی ندارد، و بنابراین، جاویدان (سرمدی) است. هریک از عناصر در جنبش است تا به جای ویژۀ خود برسد و در آنجا آرام گیرد، اما جای طبیعی اثیر در هیچ نقطه‌ای از دایرۀ گردش آن نیست، بلکه همۀ آن است و پیوسته در آن دایره در جنبش، و بدین‌سان جاویدان است. زمین ساکن است و در مرکز جهان جای دارد. آسمان و جهان نیز یکی و ناپدید آمده، تباهی‌ناپذیر، بی‌آغاز و بی‌پایان، و بدین‌سان جاویدان است.


ارسطو، کل جهان را به ۳ طبقه تقسیم می‌کند: در طبقۀ زیرین، عناصر چهارگانه جای دارند که پیوسته و متناوباً به هم می‌پیوندند، در هم فرو می‌روند و چیزهای دگرگون شدنی را می‌سازند. این فضای طبیعت است که مرزهای آن تا به زیر سپهر ماه می‌رسد. طبقۀ بالای آن، سپهر ستارگان ثابت (فلک ثوابت) است. فضای فاصل میان ماه و سپهر ستارگان ثابت آکنده از «اثیر» یا عنصر پنجم است که جاودانه به چرخش خود ادامه می‌دهد.


ارسطو، در فراسوی همۀ اینها، در آن سوی جهان، مکان و زمان، «نخستین محرک نامتحرک» را قرار می‌دهد که نزد وی همان خداست.


در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:


۱. .Aristotle، De Caelo
۲. .کتابAristotle، Metaphysica، XII



شرف الدین خراسانی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ارسطو».    




جعبه ابزار