• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جواهرالمضیه خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جواهرالمُضِیه ، نخستین‌ تألیف‌ در باره طبقات‌ و شرح‌ احوالِ عالمان‌ حنفی‌، به‌ عربی‌، اثر ابن‌ابی‌الوفاء عبدالقادربن‌ محمد قُرَشی‌•(متوفی‌ ۷۷۵).
به‌ نوشته مؤلف‌ (ج‌ ۱، ص‌ ۵)، سبب‌ تألیفِ این‌ كتاب‌، نبودن‌ كتابی‌ در باره طبقات‌ و احوال‌ عالمان‌ حنفی‌ مذهب‌ و ترغیبِ برخی‌ استادان‌ و معاصران‌ او، مانند قطب‌الدین‌ عبدالكریم‌ حلبی‌، تقی‌الدین‌ سُبكی‌ شافعی‌، ابوالحسن‌ علی‌ ماردینی‌ و فرزند او عبداللّه‌ بوده‌ است‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌ ۹ـ۱۰). تاریخ‌ شروع‌ و پایان‌ تألیف‌ الجواهر المضیه معلوم‌ نیست‌، اما ذكر تاریخ‌ ۷۵۹ در كتاب‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۲، ص‌ ۵۴۳) نشان‌ می‌دهد كه‌ تألیف‌ كتاب‌ چند سال‌ پیش‌ از ۷۵۹ آغاز شده‌ است‌، هرچند كه‌ با توجه‌ به‌ برخورداری‌ مؤلف‌ از راهنمایی‌ عالمان‌ مذكور(رجوع کنید به سطور قبل‌) می‌توان‌ حدس‌ زد كه‌ او سالها پیش‌ از آن‌ به‌ تمهید مقدمات‌ تألیف‌ مشغول‌ بوده‌ است‌. همچنین‌ از ذكر تاریخ‌ ۷۷۱ ( رجوع کنید به ج‌ ۲، ص‌ ۶۴۸) و تكرار آن‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۳، ص‌ ۴۳۶) بر می‌آید كه‌ تألیف‌ كتاب‌ تا سالهای‌ پایانی‌ عمر مؤلف‌ ادامه‌ داشته‌ و احتمالاً در اواخر عمرش‌، با سرعت‌ بیشتری‌ پیش‌ رفته‌ است‌.
الجواهر المضیه، با مقدمه‌ای‌ مفصّل‌ در سه‌ باب‌ آغاز می‌شود: باب‌ اول‌ (ج‌ ۱، ص‌ ۱۳ـ۲۹) در بیان‌ اسماءالحسنی‌، باب‌ دوم‌ (ج‌ ۱، ص‌ ۳۰ـ ۴۸) در بیان‌ پاره‌ای‌ مطالب‌ به‌ویژه‌ نامهای‌ رسول‌ خدا صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم‌ و معرفی‌ فرزندان‌ او، و باب‌ سوم‌ (ج‌ ۱، ص‌ ۴۹ـ۶۳) در مناقب‌ ابوحنیفه‌. بخش‌ اصلی‌ كتاب‌، یعنی‌ شرح‌ احوال‌ و طبقات‌ و آثار عالمان‌ حنفی‌، شامل‌ ۱۱۵ ، ۲ شرح‌ حال‌ در هفت‌ قسمت‌ (با عنوان‌ كتاب‌) است‌، بدین‌ترتیب‌: كتاب‌الاسماء شامل‌ ۸۷۱ ، ۱ زندگینامه‌،بزرگ‌ترین‌ بخش‌ این‌ مجموعه‌ می‌باشد و مؤلف‌ عنوان‌ كتاب‌الاسماء را در پایان ‌فصل‌ آورده‌ است‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌ ۶۴، ج‌ ۳، ص‌ ۶۵۱)؛ كتاب‌الكُنی‌'، شامل‌ ۱۲۲ زندگینامه‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۴، ص‌ ۷ـ۹۹)؛ كتاب‌الذیل‌ علی‌ الكُنی‌'، شامل‌ چهارده‌ زندگینامه‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۴، ص‌ ۱۰۱ـ ۱۱۵)؛ كتاب‌ النساء، كوچك‌ترین‌ بخش‌ مجموعه‌، شامل‌ پنج‌ زندگینامه‌ در باره عالمان‌ زن‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۴، ص‌ ۱۱۷ـ ۱۲۴)؛ كتاب‌ الانساب‌، شامل‌ ۴۴ زندگینامه‌ (رجوع کنید به ج‌ ۴، ص‌ ۱۲۵ـ ۳۴۸)؛ كتاب‌ الالقاب‌، شامل‌ ۵۳ زندگینامه‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۴، ص‌ ۳۴۹ـ ۴۴۸) و كتاب‌ مَن‌ عُرِفَ بابن‌ فُلان‌، شامل‌ شش‌ زندگینامه‌ (رجوع کنید به ج‌ ۴، ص ۴۴۹ـ۵۲۳). بخش‌ پایانی‌ الجواهر المضیه(كتاب‌ الجامع‌) مطالب‌ متنوعی‌ دارد ( رجوع کنید به ج‌ ۴، ص‌ ۵۲۵ ـ ۶۰۵؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله‌).
بیش‌ از سه‌ چهارم‌ شرح‌حالها در كتاب‌ الاسماء آمده‌ كه‌ در آن‌ نام‌ افراد سرشناسه‌ (مدخل‌) است‌، اما معمولاً در مواردی‌ كه‌ كنیه‌ یا لقب‌ یا نسبت‌ فرد از نام‌ او مشهورتر بوده‌، عنوان‌ مشهورتر سرشناسه‌ شده‌ است‌ .در موارد بسیاری‌ نیز شرح‌حال‌ فرد تكرار شده‌، مانند تكرار شرح‌حال‌ محمدبن‌ حسین‌ بخاری‌ (ج‌ ۳، ص‌ ۱۴۱ـ۱۴۲) و محمدبن‌ محمود كَرْدَری (ج‌ ۳، ص‌ ۳۶۲ـ ۳۶۳)، هر دو در ذیل‌ «خواهرزاده‌» ( رجوع کنید به ج‌ ۲، ص‌ ۱۸۳ـ۱۸۴). در مواردی‌ نیز نام‌ یا شرح‌حال‌ یك‌ فرد بیش‌ از دو بار آمده‌، مانند ابوعصمه نوح‌بن‌ ابی‌مریم‌ كه‌ در چهار جا مطرح‌ شده‌ است‌: در دو جای‌ كتاب‌ الاسماء با عنوان‌ «الجامع‌» ( رجوع کنید به ج‌ ۲، ص‌ ۷ـ ۸) و «نوح‌بن‌ ابی‌مریم‌» ( رجوع کنید به ج‌ ۳، ص‌ ۵۶۳)، در كتاب‌ الالقاب‌ با عنوان‌ «الجامع‌» ( رجوع کنید به ج‌ ۴، ص‌ ۳۷۲) و در كتاب‌ الكنی‌' با عنوان‌ «ابوعصمه» (رجوع کنید به ج‌ ۴، ص‌ ۶۷ـ ۶۸). در بیشتر موارد ذكرِ شرح‌حال‌ در غیر جای‌ اصلی‌ گفته‌ شده‌ كه‌ تفصیل‌ آن‌ قبلاً آمده‌ است‌ یا بعداً خواهد آمد ( رجوع کنید به ج‌ ۲، ص‌ ۱۵۷، ۲۱۹، ج‌ ۳، ص‌ ۵۶۳، ج‌ ۴، ص‌ ۴۶۴). مؤلف‌ به‌ این‌گونه‌ ارجاعات‌ پایبند بوده‌ است‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌ ۱۰۵ـ۱۰۶، ۱۱۵ ـ ۱۱۶، ج‌ ۲، ص‌ ۱۳۴ـ ۱۳۵، ۲۱۰، ج‌ ۴، ص‌۱۰ـ۱۱).
قرشی‌ در بخشهای‌ كتاب‌ الاسماء و كتاب‌ النساء، هر كتاب‌ را به‌ترتیب‌ الفبایی نام‌ و نام‌ پدر و نام‌ جد و در سایر بخشها، به‌ترتیب‌ الفبایی كنیه‌ یا نسبت‌ یا لقب‌ و یا مضافٌالیه‌ ابن‌ تنظیم‌ كرده‌؛ با این‌ همه‌، مانند برخی‌ منابع‌ شرح‌ حال‌ پیش‌ از خود، از جمله‌ تاریخ‌ نیشابور •و تاریخ‌ بغداد•، درمواردی‌ در كتاب‌ الاسماء از این‌ ترتیب‌ عدول‌ كرده‌ است‌، مانند تقدم‌ نام‌ عبداللّه‌ در حرف‌ «ع‌» بر اسامی‌ دیگری‌ كه‌ با عبد شروع‌ می‌شوند (رجوع کنید به ج‌ ۲، ص‌ ۲۹۱ به‌ بعد) و تقدم‌ نام‌ محمد در حرف‌ «م‌» به‌احترام‌ نام‌ پیامبر صلی‌اللّه‌ علیه‌وآله‌وسلم‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۳، ص‌ ۵ به‌ بعد؛
برای‌ نمونه‌های‌ دیگر رجوع کنید به ج۱، ص۱۴۶ـ۱۴۷، ج۲، ص‌۳۲۲ـ۳۲۳). در مواردی‌ كه‌ نام‌پدر فرد معلوم‌ نبوده‌، بعد از نام‌، لقب‌ یا شهرت‌ یا نسبت‌ فرد برای‌ ترتیب‌ الفبایی‌ ملاك‌ بوده‌ است‌ (ج‌ ۱، مقدمه حلو، ص‌ ۷۴؛
برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌ ۴۳۷).
مؤلف‌ در تنظیم‌ زندگینامه‌ها، پس‌ از ذكر نام‌ و كنیه‌ و لقب‌، به‌ مطالبی‌ از این‌ دست‌ پرداخته‌ است‌: تاریخ‌ و محل‌ ولادت‌، محل‌ زندگی‌، بستگان‌ مشهور، نام‌ استادان‌ و شاگردان‌، نام‌ مشایخ‌ حدیثی‌ یا راویان‌ حدیث‌ از او، محل‌ تعلیم‌ و تعلم‌، علومی‌ كه‌ آموخته‌، سفرها، آثار و تألیفات‌، اظهارات‌ دیگران‌ در باره او، تاریخ‌ ومحل‌ درگذشت‌ و محل‌ دفن‌. او در شماری‌ از زندگینامه‌ها به‌ ذكر اطلاعات‌ اجمالی‌ بسنده‌ كرده‌ است‌. مثلاً، گاه‌ فقط‌ ذكر كرده‌ كه‌ فرد موردنظر، صاحب‌ فلان‌ اثر یا آثار است‌ (رجوع کنید به ج‌ ۲، ص‌ ۵۱۲، ۶۶۴، ۷۰۴، ۷۱۰، ج‌ ۳، ص‌ ۴۷۵)، پدر فلان‌ فردِ مشهور است‌ (برای‌ نمونه رجوع کنید به ج‌ ۳، ص‌ ۵۱۴)، با فرد شناخته‌ شده‌ای‌ دوستی‌ داشته‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ج‌ ۲، ص‌ ۶۳۱) و استاد یا شاگرد فلان‌ فرد معروف‌ بوده‌ است‌ (رجوع کنید به ج‌ ۲، ص‌ ۷۰۵، ج‌ ۳، ص‌ ۴۷۵، ۵۱۵). گاه‌ تنها شهرت‌ فرد در آثار حنفیان‌ بیان‌ شده‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ج‌ ۲، ص‌ ۵۲۸)، گاهی‌ هم‌ یك‌ فرد برای‌ مؤلف‌ به‌ كلی‌ ناشناخته‌ بوده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ج‌ ۳، ص‌ ۴۲۳). در برخی‌ موارد هم‌ كه‌ تاریخ‌ تولد و مرگ‌ فرد را نمی‌دانسته‌، به‌ ذكر طبقه او بسنده‌ كرده‌ است‌ (رجوع کنید به ج‌ ۱، ص ۸۵، ۳۰۶، ج‌ ۲، ص‌۲۰). بنابراین‌، حجم‌ زندگینامه‌ها بسیار متفاوت‌ است‌؛
گاهی‌ چهار پنج‌ صفحه‌ یا بیشتر ( رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌ ۱۲۳ـ۱۲۷، ۱۳۷ـ۱۴۲، ۲۰۸ـ۲۱۲) و گاه‌ یكی‌ دو كلمه‌ یا نیم‌ سطر یا یكی‌ دو سطر (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌ ۸۵، ۹۹، ۱۱۱ـ۱۱۲، ۱۱۵، ۳۲۳).
یكی‌ از ویژگیهای‌ الجواهرالمضیه اشتمال‌ آن‌ بر مطالب‌ گوناگون‌ تاریخی‌، جغرافیایی‌، حدیثی‌، كلامی‌، فقهی‌، ادبی‌، كتاب‌شناختی‌ و تمدنی‌ است‌ و از این‌ رو، منعكس‌كننده اوضاع‌ و احوال‌ علمی‌ و فرهنگی‌ و تمدنی‌ جوامع‌ اسلامی‌ پس‌ از حمله مغولان‌ است‌. قرشی‌، به‌ مناسبت‌، به‌ برخی‌ حوادث‌ تاریخی‌ دوران‌ خود یا پیش‌ از خود اشاره‌ كرده‌ است‌، نظیر حمله مغولان‌ (ج‌ ۱، ص‌۷۰ـ۷۱، ج‌ ۲، ص‌۴۰، ۴۵، ج‌ ۳، ص‌ ۴۵۰، ۶۱۸)، منازعات‌ حنفیان‌ و شافعیان‌ درخراسان‌ (ج‌ ۳، ص‌ ۵۸۲، پانویس‌ ۱)، فتنه بین‌ ناصبیان‌ و حنبلیان‌ (ج‌ ۴، ص‌ ۱۰۹)، ماجرای‌ محنت‌ • و خلقِ قرآن‌•(ج‌ ۱، ص‌ ۴۵۳ـ۴۵۴، ۴۵۷، ج‌ ۳، ص‌ ۱۱۲) و قتل‌ و غارت‌ اسماعیلیان‌ (ج‌ ۱، ص‌ ۲۲۷). گاه‌ نیز به‌ برخی‌ اتفاقات‌ تاریخی‌ توجه‌ ویژه‌ نشان‌ داده‌ است‌. مثلاً، در جایی‌ (ج‌ ۱، ص‌ ۱۲۳ـ۱۲۹) با عنوان‌ «فائدةٌ اتفاقیةٌ اعتباریةٌ» نوشته‌ كه‌ سال‌ ۷۱۰ در تاریخ‌ مصر سالی‌ استثنایی‌ بوده‌ است‌، زیرا در آن‌ سال‌ سلطان‌ و قاضی‌ و مفسر و واعظ‌ و شیخ‌الشیوخ‌ و محتسب‌ و نظیر آنها، همه‌، درگذشته‌اند.
قرشی‌ به‌ نكات‌ ادبی‌ هم‌ توجه‌ داشته‌ است‌، از جمله‌ ذكر ضبطهای‌ گوناگون‌ یك‌ لفظ‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ج‌ ۲، ص‌ ۴۱۵) و معنای‌ واژه‌ها (رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌ ۷۹، ج‌ ۲، ص‌ ۱۸۳، ج‌ ۳، ص‌۱۸۰ـ ۱۸۱، ۲۳۳). گاهی‌ هم‌ كلمه‌ای‌ را با تلفظ‌ محلی‌ آورده‌، مانند واژه «دِلِّی‌» كه‌ تلفظ‌ دهلی‌ است‌ (ج‌ ۳، ص‌ ۴۱۹).
عبدالقادر قرشی‌ به‌ نكات‌ كتاب‌شناختی‌ توجه‌ نشان‌ داده‌ است‌، مانند توصیف‌ تفصیلی‌ پاره‌ای‌ از كتابها ( رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌ ۱۸۳ـ۱۸۴، ج‌ ۳، ص‌ ۴۲۶ـ ۴۲۸، ۴۶۱ـ۴۶۲)، تاریخدار بودن‌ نسخه‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ج‌ ۳، ص‌ ۴۱۱) و خوب‌ بودن‌ آن‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌ ۳۳۸) و گزارش‌ نسخه‌هایی‌ كه‌ دیده‌ بوده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ج‌ ۳، ص‌ ۴۱۱). وی‌ گاهی‌ اطلاعات‌ نادری‌ در باره برخی‌ كتابها به‌ دست‌ داده‌، مثلاً گفته‌ كه‌ ابوجعفر بخاری‌، انساب‌الاشراف‌ بَلاذُری‌ و برخی‌ دیگر از كتب‌ نفیس‌ را، كه‌ در عراق‌ نبوده‌، به‌ آنجا آورده‌ است‌ (ج‌ ۳، ص‌ ۴۵).
قرشی‌ همچنین‌ به‌ كتابهای‌ مهم‌ حدیثی‌ و فقهی‌ حنفیان‌ توجه‌ ویژه‌ داشته‌ و در جای‌جای‌ كتاب‌ از آنها نقل‌ قول‌ نموده‌ و نام‌ كسانی‌ را كه‌ آنها را خوانده‌ یا تدریس‌ یا حفظ‌ كرده‌اند آورده‌ است‌، از جمله‌ القُنْیه، اثر مختاربن‌ محمود زاهدی‌ (رجوع کنید به ج‌ ۵، ص‌ ۶۴۲)؛
الهدایه، اثر مَرْغینانی‌ (رجوع کنید به ج‌ ۵، ص‌ ۶۳۴، ۶۵۸)؛
الجامع‌ الكبیر•(رجوع کنید به ج‌ ۵، ص‌ ۶۲۲، ۶۳۰ ـ ۶۳۱) و الجامع‌ الصَغیر•(رجوع کنید به ج‌ ۵، ص‌ ۶۲۱، ۶۳۰) و المختصر، اثر احمدبن‌ محمد قُدوری‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۵، ص‌ ۶۳۲ـ۶۳۳، ۶۴۸). پاره‌ای‌ نكات‌ مربوط‌ به‌ تاریخ‌ فقه‌، از جمله‌ احیای‌ اصول‌ فقه‌ به‌ دست‌ عِمادی‌ كَرْدری (ج‌ ۳، ص‌ ۲۲۹ـ۲۳۰)، سلسله‌ سند فقهی‌ سَروجی‌ (متوفی‌ ۷۱۰) تا ابوحنیفه‌ (ج‌ ۱، ص‌ ۱۲۵ـ۱۲۶)، كتابهای‌ درسی‌ حنفیان‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌ ۷۴) و نیز پاره‌ای‌ مسائل‌ كلامی‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌ ۸۶، ۴۵۳ ـ ۴۵۴) در این‌ كتاب‌ جالب‌ توجه‌ است‌.
نكاتی‌ كه‌ به‌ تمدن‌ آن‌ دوره‌ و پیش‌ از آن‌ مربوط‌ است‌ نیز در الجواهر المضیه چشمگیر است‌، از جمله‌ معرفی‌ مساجد (رجوع کنید به ج‌ ۵، ص‌ ۵۹۸ ـ۵۹۹)، مدارس‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۵، ص‌ ۵۹۳ ـ۵۹۷)، مقبره‌ها ( رجوع کنید به ج‌۵، ص‌۶۰۰ـ۶۰۱) و خانقاهها ( رجوع کنید به ج‌۵، ص‌۵۷۲). همچنین‌ از كتاب‌ می‌توان‌ پراكندگی‌ جغرافیایی‌ حنفیان‌ و مذهب‌ حنفی‌ را به‌ دست‌آورد ( رجوع کنید به ج‌ ۵، فهرست‌ امكنه‌، ص‌ ۵۵۷ ـ۶۰۶، برای‌ نمونه این‌ پراكندگی‌ جغرافیایی‌ رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌ ۵ ـ۹).
از دیگر ویژگیهای‌ الجواهر المضیه، تفكیك‌ و تعیین‌ هویت‌ برخی‌ عالمان‌ حنفی‌ و شافعی‌ همنام‌ یا عالمان‌ دارای‌ لقب‌ یا نسبت‌ مشترك‌ (رجوع کنید به ج‌ ۴، ص‌ ۵۷۷ ـ۵۸۳)، توضیحات‌ راه‌گشا در باره شماری‌ از افراد یاد شده‌ در متون‌ فقهی‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ج‌ ۴، ص‌ ۵۸۷ـ ۵۸۸) و تفكیك‌ آثار حنفی همنام‌ با دیگر مذاهب‌ اهل‌ سنّت‌ است‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۴، ص‌ ۵۸۹ ـ۵۹۱). قرشی‌ همه‌جا صرفاً ناقل‌ نیست‌ و گاه‌ مطالب‌ را نقد كرده‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌ ۱۷۵، ج‌ ۲، ص‌ ۵۹۰، ج‌ ۳، ص‌ ۷۱، ج‌ ۴، ص‌ ۹۲ـ۹۳) و در پاره‌ای‌ از موارد، تردید روا داشته‌ است‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌ ۹۳، ج‌ ۲، ص‌ ۳۷۱، ج‌ ۳، ص‌ ۴۲۳).
در كتاب‌ الجامع‌ (ج‌ ۴، ص‌ ۵۲۵ ـ ۶۰۵)، كه‌ بخش‌ پایانی‌ الجواهر المضیهاست‌، نیز نكات‌ درخور توجهی‌ آمده‌ است‌، از جمله‌ مطالبی‌ در باره تعریف‌ صحابی‌ و مصادیق‌ مهم‌ آن‌ (ج‌ ۴، ص‌ ۵۲۷ ـ۵۲۹،۵۳۱ ـ۵۳۳)، نخستین‌ كسی‌ كه‌ اسلام‌ آورد (ج‌ ۴، ص‌ ۵۲۹ـ۵۴۰)، بیان‌ مراد از «عَبادِلَه‌» (جمعِ عبداللّه‌) در كتابهای‌ فقهی‌ حنفی‌ ( رجوع کنید به ج‌۴، ص‌۵۳۱)، تابعین‌(ج‌۴، ص‌۵۴۱ ـ ۵۴۲)، پیشوایان‌ چهار مذهب‌ فقهی‌ اهل‌ سنّت‌ (ج‌ ۴، ص‌ ۵۴۴)، صاحبان‌ كتب‌ سِتّه‌ (ج‌ ۴، ص‌ ۵۴۷ ـ ۵۴۸)، فقهای‌ سبعه‌ (ج‌ ۴، ص‌ ۵۴۸ـ۵۵۰)، قرّاءِ سبعه‌ (ج‌ ۴، ص۵۵۰ـ ۵۵۱)، پاره‌ای‌ اطلاعات‌ عمومی‌ تاریخی‌ در باره خلفا (ج‌ ۴، ص‌ ۵۵۲ـ۵۵۴) و برخی‌ فواید حدیثی‌ (ج‌ ۴، ص‌ ۵۶۰ ـ۵۶۲).
قرشی‌ در ابتدای‌ الجواهر المضیه به‌ تفصیل‌ منابع‌ آن‌ را معرفی‌ نكرده‌ و تنها به‌ برخی‌ از آنها، مانند تاریخ‌ نیشابور(اثر حاكم‌ نیشابوری‌) و نیز منابع‌ تاریخی‌ و اطلاعات‌ شفاهی‌ اشاره‌ نموده‌ (رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌۱۰)، اما در جای‌جای‌ كتاب‌، به‌ تفاریق‌، و بیشتر با آوردن‌ نام‌ مؤلفان‌ از منابع‌ خود یاد كرده‌ است‌. مصحح‌ الجواهر المضیه ، عبدالفتاح‌ محمدحلو، در مقدمه‌ (ج‌ ۱، ص‌ ۶۱ـ۷۴) عمده منابع‌ مورد استفاده عبدالقادر را، كه‌ خود به‌ آنها تصریح‌ كرده‌، آورده‌ كه‌ مشتمل‌ است‌ بر ۱۶۸ منبعِ تاریخی عام‌، تاریخ‌نگاری‌ محلی‌، مشیخه‌ها، انساب‌، شرح‌حالها و نیز كتابهای‌ فقهی‌ و حدیثی‌ و كلامی‌ و تفسیری‌ (نیز رجوع کنید به ج‌ ۵، ذیل‌ نام‌ افراد و كتابها). عبدالقادر از منابع‌ دیگری‌ هم‌ بدون‌ ذكر نام‌ آنها استفاده‌ كرده‌ است‌ (ج‌ ۱، مقدمه حلو، ص‌ ۷۴). وی‌ همچنین‌ به‌ دیده‌ها و شنیده‌های‌ خود ( رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌ ۳۱۴ـ ۳۱۵، ج‌ ۲، ص‌ ۵۲۲، ۵۸۲ ـ۵۸۳، ج‌ ۳، ص‌ ۳۵۲، ۳۸۳)، خواب‌ و رؤیا (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌ ۳۹ ـ ۴۰)، دستخط‌ علما ( رجوع کنید به ج‌ ۲، ص‌ ۱۶، ۵۶۵، ج‌ ۳، ص‌ ۵۰۱) و یادداشتهای‌ سابق‌ خود (رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌ ۴۲۳، ج‌ ۲، ص‌ ۳۷۱) استناد كرده‌ و با این‌ همه‌، در پاره‌ای‌ موارد هیچ‌گونه‌ مأخذی‌ ذكر ننموده‌ است‌ (رجوع کنید به ج‌ ۲، ص‌ ۶۷۶ـ۶۷۷،۶۸۰، ج‌ ۳، ص‌ ۳۸۶ـ۳۸۷). با توجه‌ به‌ تعداد نقل‌ قولها از سمعانی‌ در الجواهر المضیه، می‌توان‌ گفت‌ كتاب‌ سمعانی‌ مهم‌ترین‌ منبع‌ عبدالقادر بوده‌ (رجوع کنید به ج‌ ۵، ص‌ ۲۹۳ـ۲۹۴) و سپس‌ از آثار ابن‌نجّار ( رجوع کنید به ج‌ ۵، ص‌ ۴۵۲)، ذهبی‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۵، ص‌ ۴۱۸)، خطیب‌ بغدادی‌ (رجوع کنید به ج‌ ۵، ص‌ ۶۶ـ۶۷)، حاكم‌ نیشابوری‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۵، ص‌ ۴۳۶)، ابومحمد مُنذِری‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۵، ص‌ ۲۹۱)، عبدالغافر فارسی‌ (رجوع کنید به همانجا) و ابوسعد ادریسی‌ استرآبادی‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۵، ص‌ ۲۸۶) بیشترین‌ بهره‌ را برده‌ است‌.
الجواهرالمضیه، با همه ارزش‌ خود، اشتباهاتی‌ دارد. مثلاً، برخی‌ عالمانِ مذاهبِ دیگر، حنفی‌ تلقی‌ شده‌اند (رجوع کنید به ابن‌ابی‌الوفا، ج‌ ۱، همان‌ مقدمه‌، ص‌ ۷۷ـ ۷۸). حاجی‌خلیفه‌ (ج‌ ۱، ستون‌ ۶۱۶ـ ۶۱۷) آن‌ را مشتمل‌ بر خطاهای‌ بسیار و تصحیف‌ دانسته‌ است‌. مصحح‌ كتاب‌، با رد این‌ ادعا (رجوع کنید به ج‌ ۱، همان‌ مقدمه‌، ص‌ ۷۸ـ۷۹)، خود پاره‌ای‌ از كاستیهای‌ الجواهر المضیه را برشمرده‌ است‌ ( رجوع کنید به ج‌ ۱، مقدمه‌، ص‌ ۷۹ـ ۸۳).
محمدبن‌ محمد ثقفی‌ حلبی‌، مشهور به‌ ابن‌شِحْنه•(متوفی‌ ۸۹۰)، بر الجواهرالمضیه حاشیه‌ نوشته‌ است‌ ( رجوع کنید به حاجی‌خلیفه‌، ج‌ ۱، ستون‌ ۶۲۷، ج‌ ۲، ستون‌ ۱۰۹۹). برخی‌ نیز الجواهر المضیه را تلخیص‌ كرده‌اند، از جمله‌ ابراهیم‌بن‌ محمد حلبی‌ (متوفی‌ ۹۵۶؛
همان‌، ج‌ ۱، ستون‌ ۶۱۷؛
برای‌ تلخیصهای‌ دیگر رجوع کنید به همان‌، ج‌۲، ستون‌ ۱۰۹۸).
گفتنی‌ است‌ ابن‌حجر عسقلانی‌ به‌ مناسبتِ نقل‌ مطالبی‌ از الجواهر المُضیه ، با توجه‌ به‌ محتوای‌ كتاب‌، آن‌ را طبقات‌ الحنفیه نامیده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به الدُررالكامنه، ج‌ ۳، ص‌ ۶؛
المجمع‌المؤسّس‌، ج‌ ۲، ص‌ ۶۲۱).
پس‌ از عبدالقادر قرشی‌، مؤلفانِ طبقات‌ حنفیان‌ عمدتاً به‌ الجواهر المضیه استناد كرده‌ و احیاناً به‌ استدراك‌ و اصلاح‌ مطالب‌ آن‌ پرداخته‌اند، از جمله‌ قاسم‌بن‌ قُطْلوبُغا (متوفی‌ ۸۷۹) در كتاب‌ تاج‌التراجم‌ و تقی‌الدین‌ تمیمی‌ (متوفی‌ ۱۰۰۵) در الطبقات‌ السنیه فی‌ تراجم‌ الحنفیه .
الجواهرالمضیه نخستین‌ بار در ۱۳۳۲ در حیدرآبادِ دكن‌، در دو جلد، به‌چاپ‌ رسید كه‌ آكنده‌ از تصحیف‌ و تحریف‌ و خطاست‌ (ابن‌ابی‌الوفا، ج‌ ۱، همان‌ مقدمه‌، ص‌ ۴۶، ۸۳ ـ۸۴). چاپ‌ معتبر این‌ كتاب‌ در ۱۳۹۸ـ ۱۴۰۸ در ریاض‌، به‌اهتمام‌ عبدالفتاح‌ محمد حلو، بر پایه سه‌ نسخه خطی‌ در پنج‌ جلد صورت‌ گرفته‌ است‌. جلد پنجم‌ این‌ چاپ‌، نمایه سودمندی‌ از مجموع‌ مطالب‌ متن‌ كتاب‌ است‌.
منابع‌:
(۱) ابن‌ ابی‌الوفا، الجواهر المضیه فی‌ طبقات‌ الحنفیه، چاپ‌ عبدالفتاح‌ محمد حلو، ریاض‌ ۱۴۱۳/۱۹۹۳؛
(۲) ابن‌تغری‌ بردی‌، المنهل‌ الصافی‌، ج‌ ۷، چاپ‌ محمد محمدامین‌، [قاهره( ۱۹۹۴؛
(۳) ابن‌حجر عسقلانی‌، انباء الغمر بأبناء العمر، حیدرآباد، دكن‌ ۱۳۸۷ـ ۱۳۹۶/ ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۶؛
۴- ابن‌حجر عسقلانی‌، الدرر الكامنه فی‌ اعیان‌ المائه الثامنه، چاپ‌ محمد سیدجادالحق‌، قاهره‌ ۱۳۸۵/۱۹۶۶؛
(۵) ابن‌حجر عسقلانی‌، المجمع‌ المؤسس‌ للمعجم‌المفهرس‌، چاپ‌ یوسف‌ عبدالرحمان‌ مرعشلی‌، بیروت‌ ۱۴۱۳ـ ۱۴۱۵/ ۱۹۹۲ـ۱۹۹۴؛
(۶) تقی‌الدین‌بن‌ عبدالقادر تمیمی‌، الطبقات‌ السنیه فی‌ تراجم‌ الحنفیه، ج‌ ۱، چاپ‌ عبدالفتاح‌ محمد حلو، ریاض۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۷) حاجی‌ خلیفه‌؛
(۸) محمدبن‌ عبدالرحمان‌ سخاوی‌، الاعلان‌ بالتوبیخ‌ لمن‌ ذم ّالتاریخ‌، چاپ‌ فرانتس‌ روزنتال‌، بیروت‌ )بی‌تا.].



جعبه ابزار