• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حارث بن مُضاض

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حارث بن مضاض نام دو نفر از حاکمان جرهمی مکه است که سال‌ها بر مکه حکم راندند.
[۲] مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب، ج۲، ص۲۳.
همنامی این جد و نواده باعث درهم آمیختن گزارش‌های مربوط به هر یک در متون تاریخی شده است. در این مقاله به بررسی این دو شخصیت می‌پردازیم.



حارث (حرث) بن مُضاض بن عمرو بن سعد، از نوادگان جرهم، بود که سرپرستی این قبیله را عهده‌دار شد.
[۳] مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب، ج۲، ص۲۰-۲۲.
وی پدر حَتفاء (الحیفاء، الحنفاء) (سیده) همسر حضرت اسماعیل (علیه‌السّلام)
[۷] همداني، حسن بن احمد، الاکلیل، ص۱۲۷.
[۸] [ابن‌خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۹۶.
و از رؤسای مکه بود. آغاز حکمرانی حارث، به اختلاف، پس از حکومت پدرش مضاض
[۱۱] ابن‌خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن‌خلدون، ج۲، ص۳۹۶.
بلافاصله پس از حکومت فرزندان اسماعیل، در حالی که فرزندان باقیمانده از اسماعیل خردسال بودند، دانسته شده است.
بر اساس گزارشی، حارث بن مضاض، فرماندهی جرهم در نبرد با عمالیق را (از دیگر قبایل مهاجر یمنی)، به سرکردگی سُمَیدع بن هوبر (حوثر)، برعهده داشت. بنا به برخی گزارش‌ها، این جنگ، به صلح و سلطه موقت عمالیق بر مکه، منتهی شد.
[۱۳] مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب، ج۲، ص۲۲.
[۱۴] تقي فاسي، محمد بن احمد، اخبار مکه، ج۱، ص۸۳.
به موجب اخبار دیگری، با قتل سمیدع، حکومت جرهم ادامه یافت.
[۱۵] بکري، عبدالله بن عبدالعزيز، المسالک و الممالک، ج۱، ص۳۸۲.

بنابر گزارشی دیگر، جرهمیان پس از ولایت موقت عمالیق بر حرم، ۳۰۰ سال دیگر بر مکه حکم راندند.
[۱۸] مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب، ج۲، ص۲۳.
[۱۹] تقي فاسي، محمد بن احمد، الزهور المقتطفه، ص۱۳۶.
در گزارش مسعودی، حارث، پسر عمرو بن مضاض و مدت حکومتش ۱۰۰ یا ۲۰۰ سال دانسته شده است
[۲۰] مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب، ج۲، ص۲۴.
[۲۱] تقي فاسي، محمد بن احمد، الزهور المقتطفه، ص۱۳۵.
؛ گزارشی دیگر، عمر او را ۴۰۰ سال می‌داند.
[۲۲] مرجاني، عبدالله، بهجة النفوس، ج۱، ص۳۹۱.

حارث نخستین والی مکه دانسته شده که از زائران مالیات می‌گرفت و جایگاه خود را در مکه، کوه قُعَیقَعان قرار داده بود. وی در ابتدا تنها بر قسمت بالای مکه سلطه داشت و قسمت فرودست در اختیار سمیدع بود.
[۲۳] مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب، ج۲، ص۲۲.
حارث در مقابل حمله شاخه‌ای از اَزد یمن، به نام دَوس، از مکه دفاع کرد و اکثر جنگجویان مهاجم را از بین برد.
[۲۶] طبري، محمد بن جرير، تاریخ الطبری، ج۱، ص۵۶۰.
ازنوادگان حارث، مُعانه، دختر جَوشم است که مَعد بن عدنان، پس از حج خانه خدا، با وی ازدواج کرد و فرزندش نزار (جد هجدهم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)) از نسل اوست.
[۲۸] طبري، محمد بن جرير، تاریخ الطبری، ج۱، ص۵۶۰.
[۳۰] ابن‌خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۲۸۶.

در برخی منابع، گزارشی از حارث وجود دارد که وی در دوران پیری و فقرش، توسط ایاد بن نزار، به مکه رسانده شد تا به گنج مخفی‌اش برسد و عطای حارث به ایاد، سبب ثروت و مکنت وی شد. در این خبر، پیشگویی حارث درباره ظهور پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و نیز وجه تسمیه برخی از اماکن مکه توسط حارث بیان شده است. بر پایه این گزارش، حارث ادعا داشت که عمری ۷۰۰ ساله دارد. بنا به اخباری افسانه‌گونه، مدفن وی در شکاف یکی از کوه‌های اطراف مکه، در مکانی به نام دوحه زیتون، در مقبره‌ای خانوادگی و کنار دیگر حکمرانان جرهمی مکه، درون غاری دانسته شده که در کنارشان، مدت سلطنت و نام هرکدام، بر لوحی نگاشته شده بود.
[۳۴] مرجاني، عبدالله، بهجة النفوس، ج۱، ص۳۹۱.
به گزارشی، عبدالله بن جدعان تیمی (از بزرگان بنی‌تیم از قریش) در جوانی، این مکان را یافت و با برداشتن از گنجینه آن، ثروتمند شد.
[۳۵] سهيلي، عبدالرحمن بن عبدالله، الروض الانف، ج۲، ص۷۹.
[۳۶] ابن‌کثير، اسماعيل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۱۷.



آخرین حاکم جرهمی مکه را حارث بن مضاض بن عمرو بن حارث بن مضاض (حارث اصغر) که نواده حارث اکبر بود، می‌دانند. در حکومت حارث اصغر، جرهم بر ارتفاع و بنای کعبه افزود و در مکه به تباهی و فساد پرداخت و این بدکاری آنان، فرزندان اسماعیل را که به احترام خویشی خود با جرهم، حکومت را به آنان وانهاده بودند، وادار به پس گرفتن حکومت از آنان کرد.
[۳۸] مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب، ج۲، ص۲۳.
[۳۹] مقدسي، مطهر، البدء و التاریخ، ج۴، ص۱۲۵.
[۴۰] ابن‌کثير، اسماعيل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۲، ص۱۸۵.
حارث اصغر را، بنا بر مشهور، پدر جَندَله، مادر جد دهم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و رئیس مکه در زمان خود فهر بن مالک دانسته‌اند. عمرو (عامر)، فرزند حارث اصغر، هنگام فرار از مکه در حمله بنی‌خزاعه، حجرالاسود و گنجینه کعبه را - شامل دو آهوی زرین، شمشیرهای مرصع و اشیای دیگر - در چاه زمزم دفن کرد و به همراه قبیله‌اش به موطن اصلی‌شان، یمن بازگشت. در مورد انقراض حکومت جرهمیان گزارش دیگری نیز وجود دارد.
[۴۷] طبري، محمد بن جرير، تاریخ الطبری، ج۲، ص۲۷۵.

در پی این کوچ اجباری از مکه، حارث بن مضاض در عرب، ضرب‌المثل غریبی و غربت شد و اشعاری از وی
[۴۹] مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب، ج۲، ص۲۳.
و فرزندش عمرودر فراق مکه نقل شده است. عمرو بن ربیعه (لُحَّی) خزاعی را از فرزندان دختر او، فهیره (مهیره) می‌دانند که بعدها به ریاست مکه دست یافت و اولین کسی بود که دین ابراهیم را تغییر داد.
[۵۷] حموي، ياقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۸.
گزارشی از ابن‌کثیر از وجود جسد حارث بن مضاض در اصفهان خبر می‌دهد که طی فتوحات اسلامی، در زمانی که ابوموسی اشعری فرماندهی سپاه اسلام را بر عهده داشت، به صورت ایستاده و دست به شمشیر کشف شد. در حالی که در لوحی در کنارش نگاشته شده بود: «من حارث بن مضاض، قاتل اصحاب اخدود هستم».
[۵۹] ابن‌کثير، اسماعيل بن عمر، تفسیر ابن‌کثیر، ج۸، ص۳۶۴.

روایتی نیز از عمر طولانی حارث بن مضاض و حضور او در غزوه حنین (سال هشتم) ضد مسلمانان و کشته شدن او در این نبرد وجود دارد که بی‌تردید، این روایت ناشی از اشتباه در ثبت نام حارث است.


۱. يعقوبي، احمد بن ابي‌يعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۲۲.    
۲. مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب، ج۲، ص۲۳.
۳. مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب، ج۲، ص۲۰-۲۲.
۴. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۲، ص۱۱۳.    
۵. يعقوبي، احمد بن ابي‌يعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷.    
۶. ابن‌حجر، فتح الباری، ج۶، ص۲۸۷-۲۸۸.    
۷. همداني، حسن بن احمد، الاکلیل، ص۱۲۷.
۸. [ابن‌خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۹۶.
۹. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۲، ص۱۱۳    .]
۱۰. يعقوبي، احمد بن ابي‌يعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۲۲.    
۱۱. ابن‌خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن‌خلدون، ج۲، ص۳۹۶.
۱۲. يعقوبي، احمد بن ابي‌يعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۲۲.    
۱۳. مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب، ج۲، ص۲۲.
۱۴. تقي فاسي، محمد بن احمد، اخبار مکه، ج۱، ص۸۳.
۱۵. بکري، عبدالله بن عبدالعزيز، المسالک و الممالک، ج۱، ص۳۸۲.
۱۶. حموي، ياقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۱، ص۱۰۵.    
۱۷. حميري، محمد بن عبدالمنعم، الروض المعطار، ص۴۹۷.    
۱۸. مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب، ج۲، ص۲۳.
۱۹. تقي فاسي، محمد بن احمد، الزهور المقتطفه، ص۱۳۶.
۲۰. مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب، ج۲، ص۲۴.
۲۱. تقي فاسي، محمد بن احمد، الزهور المقتطفه، ص۱۳۵.
۲۲. مرجاني، عبدالله، بهجة النفوس، ج۱، ص۳۹۱.
۲۳. مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب، ج۲، ص۲۲.
۲۴. نويري، احمد بن عبدالوهاب، نهایة الارب، ج۱۶، ص۲۲.    
۲۵. قلقشندي، احمد بن علي، صبح الاعشی، ج۴، ص۲۶۷.    
۲۶. طبري، محمد بن جرير، تاریخ الطبری، ج۱، ص۵۶۰.
۲۷. عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون ج۲، ص۲۸۶.    
۲۸. طبري، محمد بن جرير، تاریخ الطبری، ج۱، ص۵۶۰.
۲۹. ابن‌اثير، علي بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۲۷۲.    
۳۰. ابن‌خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۲۸۶.
۳۱. اندلسي، ابن‌سعيد، نشوة الطرب، ج۱، ص۲۹۳.    
۳۲. تقي فاسي، محمد بن احمد، شفاء الغرام، ج۱، ص۴۷۲.    
۳۳. عصامي، عبدالملک بن حسين، سمط النجوم، ج۱، ص۲۲۰.    
۳۴. مرجاني، عبدالله، بهجة النفوس، ج۱، ص۳۹۱.
۳۵. سهيلي، عبدالرحمن بن عبدالله، الروض الانف، ج۲، ص۷۹.
۳۶. ابن‌کثير، اسماعيل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۱۷.
۳۷. يعقوبي، احمد بن ابي‌يعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۲۲.    
۳۸. مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب، ج۲، ص۲۳.
۳۹. مقدسي، مطهر، البدء و التاریخ، ج۴، ص۱۲۵.
۴۰. ابن‌کثير، اسماعيل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۲، ص۱۸۵.
۴۱. بلاذري، احمد بن يحيي، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹.    
۴۲. طبري، محمد بن جرير، تاریخ الطبری، ج۲، ص۲۱.    
۴۳. ابن‌کثير، اسماعيل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۵۷.    
۴۴. ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۵.    
۴۵. سهيلي، عبدالرحمن بن عبدالله، الروض الانف، ج۲، ص۱۲.    
۴۶. ابن‌اثير، علي بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۴۳.    
۴۷. طبري، محمد بن جرير، تاریخ الطبری، ج۲، ص۲۷۵.
۴۸. اندلسي، ابن‌سعيد، نشوة الطرب، ج۱، ص۲۹۲.    
۴۹. مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب، ج۲، ص۲۳.
۵۰. طبرسي، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۲، ص۳۰۸.    
۵۱. طوسي، محمد بن حسن، الغیبه، ص۱۱۷.    
۵۲. ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۵.    
۵۳. مقدسي، مطهر، البدء و التاریخ، ج۴، ص۱۲۵.    
۵۴. ابن‌کثير، اسماعيل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۳۵.    
۵۵. بلاذري، احمد بن يحيي، انساب الاشراف، ج۱، ص۸.    
۵۶. ابن‌حبيب، محمد، المنمق، ص۲۸۸.    
۵۷. حموي، ياقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۸.
۵۸. ابن‌جوزي، عبدالرحمن بن علي، المنتظم، ج۲، ص۲۳۲.    
۵۹. ابن‌کثير، اسماعيل بن عمر، تفسیر ابن‌کثیر، ج۸، ص۳۶۴.
۶۰. حلبي، تقي‌الدين، تقریب المعارف، ص۴۵۵.    







جعبه ابزار