حسین بن روح نوبختی (مقاله دوم)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوالقاسم حسین بن روح بن ابی بحر نوبختی (م. ۳۲۶ق) سومین سفیر و نایب خاص
امام زمان (علیهالسّلام) در دوران
غیبت صغری بود.
او از
خاندان نوبختی و ساکن
بغداد بود و نقش مهمی در ارتباط با
شیعیان داشت.
حسین بن روح در زمان نایب دوم،
ابوجعفر محمد بن عثمان عمری، به عنوان وکیل و دستیار نزدیک او فعالیت میکرد و پس از انتخابش به نیابت خاصه، مورد پذیرش بسیاری از بزرگان شیعه قرار گرفت.
وی با استفاده از
تقیه به خوبی به وظایف خود پرداخت و به تأمین نیازهای شیعیان و پاسخ به شبهات آنها پرداخت.
در سال
۳۱۲ هجری به زندان افتاد، اما ارتباطش با امام قطع نشد.
حسین بن روح پس از ۲۱ سال نیابت در
۳۲۶ هجری در بغداد درگذشت.
آثار او شامل زیارات و توقیعات مختلفی است که از
ناحیه مقدسه صادر شدهاند.
نوبختی سومین سفیر، وکیل و نایب خاص امام زمان (علیهالسّلام) در دوران غیبت صغری (
۲۶۰ ـ
۳۲۹ق) و باب آن حضرت
که از خاندان معروف نوبختی بود و به نوبختی نیز شهرت داشت.
بیشتر افراد خاندان وی ساکن بغداد بودند و خودش نیز اهل و ساکن بغداد بود،
با وجود این،
کشّی از او با عنوان قمی, یاد کرده است.
برخی پژوهشگران معتقدند اگر نسبت قمی, صحیح باشد، احتمالاً باید گفت وی از سوی پدر از خاندان نوبختی نیست؛ بلکه از طرف مادر به این خاندان منتسب است و نسبت نوبختی نیز به لحاظ وصلت پدرش با این خاندان است.
برخی نیز احتمال دادهاند وی به شاخه بنونوبخت مقیم
قم وابسته بوده که در زمان نخستین نایب، عثمان بن سعید عَمری به بغداد مهاجرت کردند.
هرچند به خاطر ایرانی بودن این خاندان، بعید نیست اصل اینان از قم بوده باشد.
ذهبی نیز با تردید به نقل از تاریخ
یحیی بن ابی طی (م.
۶۳۰ یا
۶۳۵ق) لقب قینی یا قسی را برای او ذکر کرده که با توجه به اقرار ذهبی به اینکه خط کتاب تاریخ ابن ابی طی سقیم و ناخوانا بوده،
احتمال میرود این لقب، تصحیفی از همان لقب و نسبت قمی, باشد که کشّی برای او بیان کرده است. شیخ طوسی نیز در مواردی از او با عنوان
ابوالقاسم روحی تعبیر میکند.
تاریخ تولد وی روشن نیست؛ ولی با توجه به اینکه
ابن شهرآشوب او را باب
امام حسن عسگری (علیهالسّلام) (م.
۲۶۰ق) نیز خوانده،
در این صورت باید
ابن روح در نیمه اول
سده سوم هجری به
دنیا آمده باشد.
آنچه محل تأمل است، آنکه
شیخ طوسی در باب اصحاب امام عسگری (علیهالسّلام) از وی نام نبرده است.
ابن روح در زمان نایب دوم، ابوجعفر محمد بن عثمان عمری (م. ۳۰۵ق) از وکیلان و دستیاران نزدیک او قلمداد میشد و بر املاک او نظارت داشت و اسرار دینی را از جانب او به رؤسای شیعه میرساند. ابوجعفر به خاطر روابط صمیمی که با وی داشت، اسرار زندگیاش را نیز به
حسین بن روح میگفت.
ابن روح همچنین واسطه میان سفیر دوم و دو نفر از وکیلان
کوفه به نامهای
ابوجعفر زجوزجی و
ابوغالب زراری بوده است.
درعین حال برخی
روایات دیگر بیانگر آن است که ابوجعفر عمری در بغداد به غیر از
نوبختی، حدود ده دستیار و وکیل دیگر داشته که همه آنها از
نوبختی به سفیر دوم نزدیکتر بودند و بزرگان شیعه نیز بر این باور بودند که پس از ابوجعفر، نیابت خاصه در یکی از آنان به نام
جعفر بن احمد بن متیل یا پدر او قرار میگیرد؛ با این حال عَمری در حضور بزرگان شیعه همانند
ابوعلی محمد بن همام اسکافی،
ابوعبداللّه بن محمد کاتب،
ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی و
ابوعبداللّه حسن بن علی و
جناء نصیبی به امر ناحیه مقدسه،
حسین بن روح نوبختی را به جانشینی خود انتخاب و معرفی کرد.
انتصاب
ابن روح به نیابت خاصه با پذیرش و استقبال بیشتر بزرگان شیعه روبرو شد و تنها انگشت شماری مانند
محمد بن فضل موصلی، منکر وکالت و نیابت وی شدند. موصلی مدعی بود اموال و
وجوهات شرعی به غیر محل خود داده میشوند. اما وی نیز سرانجام در سال
۳۰۷ هجری توسط
حسن بن علی و جناء به بغداد آورده شد. این دو در بغداد با توافق هم، نامهای بیرنگ نوشتند و به منظور پاسخگویی به نامه به حضور
ابن روح رسیدند و هنوز بر سر سفره بودند که
ابن روح پاسخ نامه و پرسشهای آنان را که بیانگر آنچه در نهاد آنان بود، به آنان تقدیم کرد. موصلی با دیدن این صحنه، به نیابت
ابن روح یقین کرده با چشم گریان از او
حلیت خواست.
ابن روح با
درایت و زیرکی و شایستگی تمام و با به کارگیری روش تقیه به خوبی به انجام وظیفه و رسیدگی به امور شیعیان پرداخت. در پیش گرفتن تقیه از سوی
ابن روح در نیمه اول
سده چهارم، بیانگر فضای پر بیم و هراس بر ضد شیعیان در بغداد است. شدت عمل او در تقیه تا آنجا بود که وقتی شنید یکی از دربانهای او آشکارا
معاویه را
لعن کرده، بی درنگ او را از کار برکنار کرد و هرگز حاضر نشد او را بر سر کار خود بازگرداند.
شیخ طوسی موارد دیگری از تقیه او را نیز آورده که نشان میدهد چگونه
عامه، او را از خود میدانستند.
ابن روح به تصدیق مخالف و موافق، از فهیم ترین و عاقل ترین مردم روزگار بوده
و نفوذ فراوانی بر اعیان و اشراف و درباریان دربار
عباسی به ویژه
مقتدر عباسی (خلافت
۲۹۵ ـ
۳۲۰ق) و مادرش سیده داشته است.
روشن است که وی از این نفوذ که حاصل به کارگیری روش تقیه از جانب او و زیرکی و درایتش بود، در راستای بهتر انجام دادن وظیفه سنگینی که بر دوشش قرار داده بودند، استفاده میکرد. پاسخگویی به پرسشهای شرعی و اعتقادی
و شبههها
و همچنین رساندن برخی حاجتهای شیعیان به امام و گرفتن پاسخ از آن حضرت که در قالب توقیعاتی از ناحیه مقدسه بر دست او صادر میشد،
اثبات زنده بودن حضرت حجت (علیهالسّلام) برای آن دسته از شیعیان که به وجود حضرت باور قطعی نیافته بودند و پنهان داشتن نام و مکان امام
از وظایف و کارهای وی در دوران نیابت بود.
همچنین مبارزه با مدعیان دروغین نیابت، همچون
ابوطاهر محمد بن علی بن بلال،
حسین بن منصور حلاج و
محمد بن علی شلمغانی معروف به
ابن ابی عزاقر که در دوران او سر برآوردند، از وظایف و فعالیتهای
حسین بن روح است.
از نکات مهم در زندگی
ابن روح در دوران نیابت، به زندان افتادن وی در سال
۳۱۲ هجری است که پنج سال را در حبس گذراند.
برخی علت حبس او را خودداری از تحویل اموالی دانستهاند که در اختیارش بود.
به نقلی دیگر،
حسین بن روح به مکاتبه و همکاری با
قرمطیان متهم و دستگیر شد؛ ولی با زیرکی از خود دفاع کرد.
به هرحال در دوران حبس نیز رابطه
ابن روح با امام قطع نشد و در همان حبس، توسط رابطانی که داشت، به اداره امور میپرداخت؛ از جمله توقیعی است که در سال
۳۱۲ هجری از طریق او در طرد و لعن شلمغانی صادر شد.
با آغاز نیابت
حسین بن روح، شلمغانی که از فقهای شیعه بود، رابط میان
حسین بن روح و برخی وکیلان مانند ابوغالب زراری قرار گرفت؛
اما
حسادت و
جاه طلبی او سبب شد به تدریج به انحراف کشیده شود. انحراف شلمغانی پیش از سال
۳۱۱ هجری آغاز شد؛ اما با حبس و غیبت
حسین بن روح به اوج خود رسید. شلمغانی با ادعای بابیت، نیابت خاصه و برخی عقاید
باطل دیگر موجب شد
ابن روح از زندان، نامهای مبنی بر
ارتداد و لعن او به یکی از رابطان خویش به نام
ابوعلی اسکافی بنویسد که در آن، مراتب
تبری امام از شلمغانی ابراز شده بود.
حسین بن روح پس از آزادی،
عزت و حرمت خود را بازیافت؛ به ویژه پس از خلع از
خلافت مقتدر و دوباره به
قدرت رسیدن او که خود را در حبس
ابن روح مقصر میدانست، نفوذ فراوانی بر درباریان و اعیان و اشراف یافت؛
از این رو
ابن روح از موقعیت پیش آمده بهره برد و با افشاگری بر ضد شلمغانی و رایزنیهایی که انجام داد، موفق شد حکومت را به دستگیری و محاکمه شلمغانی و یاران او و در نهایت مستحبی مثل
غسل جمعه شلمغانی در سال
۳۲۲ یا
۳۲۳ هجری وادار کند.
حسین نوبختی از امام حسن عسگری (علیهالسّلام)
و امام زمان (علیهالسّلام) روایت دارد.
فرزندش
روح و خادمش
عبداللّه کوفی،
همچنین
احمدبن ابراهیم نوبختی،
ابوعبداللّه حسین بن علی بن سفیان بزوفری،
محمد بن احمد بن محمد صفوانی،
ابوالحسن ایادی،
ابوالحسن سلامه بن محمد (م.
۳۳۹ق)،
محمد بن ابراهیم بن اسحاق طالقانی،
حسن بن محمد بن جمهور عمی و برخی دیگر نیز از
نوبختی روایت کردهاند.
به گفته
نجاشی،
علی بن حسین بن بابویه (پدر
شیخ صدوق) نیز در بغداد با
ابن روح دیدار کرده و از محضر او بهرهمند شده است.
آثار
حسین بن روح عبارتاند از:
•
زیارت رجبیّه که در همه مشاهد امامان (علیهمالسّلام) خوانده میشود.
• زیارت مشترک
امام جواد و
امام هادی (علیهماالسّلام) که از اعمال ماه
رجب است.
• چند روایت
و توقیعات بسیاری که همه بر دست او از ناحیه مقدسه صادر شده است.
• همچنین او کتابی در
فقه به نام
التأدیب داشته که آن را به منظور نقد و بررسی نزد فقهای قم فرستاد و اینان تنها در یک مسئله از مسائل
زکات فطره بر او اشکال گرفتند.
حسین نوبختی پس از ۲۱ سال سفارت و نیابت خاصه، با انتساب
علی بن محمد سمری به جای خود به امر ناحیه مقدسه، در هجدهم
شعبان سال
۳۲۶ هجری در بغداد چشم از جهان فرو بست
و بدنش را در محله
نوبختیه (
سوق العطارین) که در بخش شرقی بغداد قرار داشت، به خاک سپردند.
• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، برگرفته از مقاله «حسین ـ نوبختی»، ج ۲، ص ۱۹۶.