بعد از حضرت آدم، مردم به صورت یک امت بر دین توحید بودند و زندگی ساده ای میکردند، اما کم کم روح تکبر در میان آنها شایع شد. قدرتمندان آنها به ضعیفان و زیردستان ظلم میکردند، اختلاف طبقاتی شدید و زورگویی و به دنبال آن، منازعات و مشاجرات زیادی پیدا شد و در نهایت، مردم به شرک و بت پرستی رو آوردند و از دین توحید و عدالت اجتماعی دور شدند. در این هنگام بود که خداوندنوح را به رسالتمبعوث کرد و او را با کتاب آسمانی و دین توحید به سوی مردم فرستاد. از این رو، بقای توحید در روی زمین مرهون آن حضرت است. لذا خداوندآن حضرت را به سلامی خاص اختصاص داده است: «سلام علی نوح فی العالمین ؛ درود و سلام بر نوح در میان جهانیان» (سوره صافات. هر قدر که نوح در دعوت و ارشاد مردم می افزود، آنها به سرکشی و کفر خودشان می افزودند و نوح را مسخره میکردند و او را دروغگو و مجنون می گفتند؛ تا آنجا که بزرگان آن قوم و مخالفانش گفتند: ای نوح، اگر از حرفها و دعوت هایت دست برنداری تو را سنگسار میکنیم. . در این زمان بود که دیگر حضرت نوح ناامید شد و به پروردگار خود شکایت کرد و از او یاری خواست.خداوند هم به او وحی کرد که جز افرادی که ایمان آورده اند، کس دیگری ایمان نخواهد آورد و به وی دلداری داد. آنگاه نوحقوم خود را نفرین کرد که: خدایا! این قوم را نابود کن و احدی از آنها را باقی مگذار. ؛ خداوند نیز دعای او را مستجاب کرد.
خدا به او وحی کرد که" بانظارت و وحی ما کشتی بساز". نوح هم در آن سرزمین، که به هیچ وجه آب در حوالی آن نبود، شروع به ساختن کشتی نموداز طرف خدا به نوح وحی شد که از هر حیوانی یک جفت (نر و ماده) در کشتی سوار کند. همچنین خانواده اش و تمام کسانی که به او ایمان آورده بودند _به غیر از زن خائن و پسرش_ به کشتی سوار شدند. هنگام نزول عذاب،نوح به همراه پیروان اندک خود سوار کشتی نوح شد. همه مشرکین در این طوفان غرق شدند.
عمر نوح بسیار طولانی بود، به طوری که در ادبیات عربی و فارسی ضرب المثل شده است. در تاریخ و روایات، عمر او بین هزار تا دو هزار و هشتصدسال (۱۰۰۰، ۱۴۵۰، ۱۴۷۰، ۲۳۰۰، ۲۵۰۰ و ۲۸۰۰ سال) نقل شده است که از این مدت، ۹۵۰ سال را به رسالت و پیامبری مشغول بود.
مطابق اخبار و تواریخ، قبر حضرت نوح علیه السلام در نجف و در کنار قبرامیر المومنین علی علیه السلام قرار دارد که در زیارتنامهی امام علی نیز به آن اشاره شده است.
در تنطیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
تاریخ الانبیاء، رسولی محلاتی، ج ۱، ص ۴۱، اعلام قرآن، خزائلی، ص ۶۴۱ و دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی ج ۲ ص ۲۷۷ .