حق امنیت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حق امنیت
۹. ساکنان و واردان حرم (مکه)، دارای حق
امنیت :
«واذ جعلنا البیت مثابة للناس وامنـا...»
«(و بخاطر بیاورید) هنگامی را که خانه
کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم...»
این آیه اشاره به
تشریع حج، و نیز مأمن بودن خانه خدا و مثابت، یعنی مرجع بودن آن دارد، چون کلمه (
مثابه ) از ماده (ث و ب) است، که بمعنای برگشتن است.
از آنجا که خانه
کعبه مرکزی بوده است برای موحدان که همه سال به سوی آن رو میآوردند، نه تنها از نظر جسمانی که از نظر روحانی نیز بازگشت به
توحید و فطرت نخستین میکردند، از این رو به عنوان مثابه معرفی شده، و از آنجا که خانه
انسان که مرکز بازگشت همیشگی او میباشد محل آرامش و آسایش است، در کلمه مثابه یکنوع آرامش و آسایش خاطر، نیز افتاده است و این معنی با کلمه «امنا» که پشت سر آن ذکر شده تأکید میشود، کلمه «للناس» نشان میدهد که این مرکز
امن و امان، پناهگاهی است عمومی برای همه جهانیان و انسانها و تودههای مردم.
اثرات اجتماعی و تربیتی این پناهگاه امن
طبق آیه فوق، خانه
خدا (خانه کعبه) از طرف پروردگار به عنوان یک پناهگاه و کانون امن و
امان اعلام شده و میدانیم در
اسلام مقررات شدیدی برای
اجتناب از هر گونه نزاع و کشمکش و جنگ و خونریزی در این سرزمین مقدس وضع شده است، بطوری که نه تنها افراد انسان در هر قشر و گروه و در هرگونه شرائط باید در آنجا در امنیت باشند بلکه حیوانات و پرندگان نیز در آنجا در امن و امان بسر میبرند و هیچکس حق ندارد مزاحم آنها شود.
در جهانی که همیشه نزاع و کشمکش در آن وجود دارد، بودن چنین مرکزی در آن میتواند اثر عمیق مخصوصی برای حل مشکلات مردم از خود نشان دهد، زیرا امن بودن این منطقه سبب که مردم با تمام اختلافاتی که دارند در جوار آن در کنار هم بنشینند، و به مذاکره بپردازند، و به این ترتیب یکی از مهمترین مشکلات که معمولا برای فتح باب مذاکرات برای رفع خصومتها و نزاعها وجود دارد حل میشود.
چون بسیار میشود که طرفین نزاع، یا دولتهای متخاصم جهان مایلند رفع خصومت کنند و برای این منظور به مذاکره بنشینند، اما مکانی که برای هر دو طرف مقدس و محترم و به عنوان مرکز امن و امان شناخته شده باشد پیدا نمیکنند ولی در اسلام این پیش بینی شده است و مکه به عنوان چنین مرکزی اعلام گردید.
هم اکنون تمام مسلمانان جهان که متأسفانه گرفتار کشمکشها و اختلافات مرگباری هستند میتوانند با استفاده از قداست و امنیت این سرزمین باب مذاکرات را بگشایند و از معنویت این مکان مقدس که نورانیت و روحانیت خاصی در دلها
ایجاد میکند به رفع اختلافات خود بپردازند.
«ان اول بیت وضع للناس للذی ببکة مبارکـا وهدی للعــلمین• فیه ءایـت بینـت مقام ابرهیم ومن دخله کان ءامنـا...»
«نخستین خانهای که برای مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد در سرزمین مکه است که پر برکت و مایه
هدایت جهانیان است• در آن نشانههای روشن، (از جمله)
مقام ابراهیم است، و هر کس داخل آن (خانه خدا) شود در امان خواهد بود...»
کلمه
بیت معنایش معروف است و مراد از وضع بیت برای مردم، ساختن و معین کردن آن برای
عبادت مردم است، برای اینکه مردم آن را وسیلهای قرار دهند برای پرستش خدای سبحان، و از دور و نزدیک به همین منظور به طرف آن روانه شوند و یا به طرف آن عبادت کنند، و آثاری دیگر بر آن مترتب سازند. همه اینها از تعبیر به
بکه (که به معنای محل ازدحام است) استفاده میشود و میفهماند که مردم برای طواف و نماز و سایر عبادات و مناسک، پیرامون این خانه ازدحام میکنند و اما اینکه این اولین خانهای باشد که بر روی زمین برای
انتفاع مردم ساخته شده باشد لفظ آیه بر آن دلالت ندارد، و نمیرساند که قبل از مکه، هیچ خانهای ساخته نشده بود.
و مراد از کلمه بکه
زمین مکه است، و اگر آن را بکه خوانده، برای این است که مردم در این سرزمین ازدحام میکنند، و چه بسا گفته باشند که بکه همان مکه است. و بکه خواندنش از باب تبدیل میم به با است، مثل اینکه کلمه لازم را لازب، و کلمه راتم را، راتب تلفظ نموده و نیز در کلماتی دیگر این ترکیب را مرتکب میشوند. بعضی دیگر گفتهاند: بکه غیر مکه است. مکه نام شهر است، ولی بکه، نام
حرم است بعضی دیگر گفتهاند: نام
مسجد الحرام است. و بعضی دیگر گفتهاند: نام خصوص محل
طواف است.
معنای مبارک بودن و هدایت بودن بیت الله الحرام
کلمه
مبارک از مصدر مبارکه باب
مفاعله از ثلاثی مجرد
برکت است و برکت به معنای
خیر بسیار، و مبارک به معنای محلی است که خیر کثیر بدانجا
افاضه میشود.
و این کلمه هر چند در برکات دنیوی و اخروی (هر دو)
استعمال میشوند، الا اینکه از ظاهر مقابل قرار گرفتنش با جمله هدی للعالمین بر میآید که : مراد از آن افاضه برکات دنیوی است، که عمده آن وفور ارزاق و بسیار شدن انگیرهها برای عمران و آباد کردن آن، با حضور و تجمع در آن برای
زیارت و عبادت و نیز انگیرهها برای
احترام آن است.
این بود معنای مبارک بودن بیت، و اما هدایت بودنش به این است که خدای تعالی با تأسیس آن و تشریع عباداتی در آن،
سعادت آخرتی مردم را به ایشان نشان دهد و علاوه بر آن ایشان را به
کرامت و قرب خدا برساند. و بیت الحرام از روزی که به دست ابراهیم ساخته شد، این خاصیت هدایت را داشته و همواره مقصد قاصدان و معبد عابدان بوده است.
و مقام ابراهیم سنگی است که جای پای
ابراهیم (علیه السلام) در آن نقش بسته است. اخبار بسیار زیادی در دست است که دلالت دارد بر اینکه سنگ اصلی که ابراهیم بر روی آن میایستاده تا دیوار کعبه را بالا ببرد در زیر زمین، در همین مکانی که فعلا مقامش مینامند دفن شده و مقام ابراهیم کنار مطاف، روبروی
ضلع ملتزم قرار دارد، و
ابو طالب عموی
رسول (خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در
قصیده لامیه خود از این معنا خبر داده و میگوید: و موطی ء ابراهیم فی الصخر رطبة علی قدمیه حافیا غیرناعل؛ و چه بسا از جمله «مقام ابراهیم» فهمیده شود که یا خود خانه مقام ابراهیم است و یا اینکه در این خانه جای معینی بوده که ابراهیم در آن مکان مخصوص، به عبادت خدای سبحان میایستاده است.
«وقالوا ان نتبع الهدی معک نتخطف من ارضنا او لم نمکن لهم حرمـا ءامنـا...»
«آنها گفتند: ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم ما را از سرزمینمان میربایند!...»
گوینده این حرف بعضی از مشرکین مکه بودند و منظورشان
اعتذار جستن از
ایمان به خدا بوده، اعتذار به اینکه اگر ایمان بیاورند عرب ایشان را از سرزمینشان یعنی از مکه بیرون میکنند، چون عرب نیز مانند ایشان مشرکند، و حاضر نیستند مردم مکه ایمان بیاورند، و بتهای ایشان را ترک گویند، پس در حقیقت میخواهند بگویند ما از ایمان آوردن مانع داریم، و این بهانه، خود اعترافی است ضمنی، به اینکه اصل دعوت آن جناب
حق است، کتاب او هم هر چه آورده حق است، چیزی که هست خطر
تخطف عرب نمیگذارد ما بدان ایمان آوریم، و صریح تر از این
اعتراف ضمنی جمله «ان نتبع الهدی معک» است، که در آن
اقرار میکنند به اینکه آنچه با رسول خدا (صلی الله الیه و آله و سلم) است و آنچه او آورده است هدایت است، و گرنه میگفتند: اگر پیروی کنیم کتاب و
دین تو را یا تعبیری دیگر میآوردند.
«او لم یروا انا جعلنا حرمـا ءامنـا ویتخطف الناس من حولهم...»
«آیا ندیدند که ما حرم امنی برای آنها قرار دادیم در حالی که مردم را در اطراف آنها (در بیرون این حرم) میربایند؟...»
منظور از حرم آمن مکه و پیرامون آن است، که خدای تعالی آن را به دعای ابراهیم علیهالسّلام مأمن
خلق قرار داد، کلمه تخطف مانند کلمه خطف به معنای قاپیدن چیزی به سرعت، و دزدیدن آن است، چون آن روز عرب کارش
غارت یکدیگر بود، و از چپاول گری امرار معاش میکرد، و همواره این قبیله به آن قبیله حمله میکرد، و میکشت و اسیر میگرفت، و لیکن با همه این احوال شهر مکه را محترم میشمرد، و به ساکنین این شهر کاری نداشت و معنای آیه این است که : آیا نمینگرند که ما حرم امنی درست کردیم، که ساکنین آن در معرض
قتل و اسارت قرار نمیگیرند، و اموالشان غارت نمیشود، با اینکه بیرون این شهر مردم مشغول غارت و چپاول یکدیگرند؟
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حق امنیت».