• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حق والدین در سیره نبوی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از منظر اسلام، انسان در مقابل تمام نعمت‌های الهی پیرامون خود، موظف و مسئول است، از جمله این نعمت‌ها، نعمت داشتن پدر و مادر است.



یکی از بحث‌های مهم و ارزشمندی که همواره در جوامع انسانی مطرح بوده و هست، بحث حقوق است که با زندگی انسان‌ها ارتباط مستقیم دارد و از طبیعت اجتماعی بودن انسان سرچشمه گرفته است.
موضوع حقوق در مکتب انبیای الهی، به‌ویژه در مکتب نورانی اسلام مورد توجه خاص قرار گرفته و با عبارت‌ها و تعبیر‌های مختلفی از آن سخن به میان آمده است.
از منظر اسلام، انسان در مقابل تمام نعمت‌های الهی پیرامون خود، موظف و مسئول است.او باید در عین استفاده و بهره‌مندی از این نعمت‌ها شکرگزار لطف الهی باشد و حقوق آنها را به جا آورد؛ از جمله این نعمت‌ها، نعمت داشتن پدر و مادر است؛ پدر و مادری که زحمت‌های زیادی را با دل و جان برای رشد و پرورش فرزند متقبل می‌شوند.
خداوند کریم در قرآن مجید در ۲۳ آیه صراحتاً و یا ضمناً فرزندان را به رعایت این حقوق امر فرموده است.
پیامبران بزرگ، بهترین الگوهای بشری هستند که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در میان همه آن‌ها درخشش و ویژگی خاصی دارد؛ بنابراین به‌عنوان «اسوه حسنه» برای ره‌پویان راه کمال و سعادت، معرفی شده است.



وقتی آیه «و بالوالدین احسانا» نازل شد، شخصی از حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پرسید: «منظور از احسان چیست؟» حضرت فرمود: «نیکو صحبت کردن؛ و آنچه از شما درخواست می‌کنند، برآورده‌کردن، هر چند خودتان به آن نیازمند باشید.»
[۱۲] عاملی، شیخ حرّ، وسائل الشیعه، تحقیق مؤسسه آل‌البیت، قم، انتشارات مهر، ۱۴۱۴ق، ج۲۱، ص۴۸۴.




شخصی نزد حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد و عرض کرد: «افضل اعمال نزد خداوند چیست؟» حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «محبوب ‌ترین عمل نزد پروردگار، نماز است.» آن مرد عرض کرد: «بعد از آن؟» فرمود: «محبت به والدین و جهاد فی سبیل‌ الله.»
[۱۳] خطیب البغدادی، ابی‌بکر‌بن احمد‌بن علی، تاریخ بغداد، تحقیق مصطفی عبدالقادر، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۶.




شخصی خدمت پیغمبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد و عرض کرد: «حق والدین بر فرزند چیست؟» حضرت فرمود: «آن‌ها را با اسم صدا نزند، جلوتر از آن‌ها راه نرود، پیش از آن‌ها ننشیند و کاری نکند که مردم، پدرش را لعنت کنند.»



«بر فرزند اطاعت پدر و مادر واجب است؛ مگر در فرایض
«اطاعت از خدا، همان اطاعت از پدر است و نافرمانی از خدا، همان نافرمانی از پدر است.»
[۱۶] هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد ‌و منبع الفوائد، بیروت، دار‌الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۱۲۷.

به نظر همه علما، منظور از اطاعت والدین، در غیر معصیت خداوند است.



«هر که پدر و مادرش را خشنود سازد، خداوند را خشنود ساخته است و هر که پدر و مادرش را خشمگین سازد، خداوند را خشمگین ساخته است.»



در روایات زیادی چنین تاکید شده است: «در دوستی پدر پایدار باش و رشته آن را قطع نکن؛ وگرنه خداوند، نور تو را خاموش می‌کند.»
«هر مردی به چهره پدر و مادرش با دیده رحمت (و محبت) بنگرد، خداوند در قبال آن، یک حج مقبول و نیکو برایش مقرر می‌فرماید.» «نگاه کردن به صورت پدر و مادر عبادت است.»
مردی به محضر رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مشرف شد و عرض ‌ کرد: «یا رسول‌الله! به چه کسی نیکی کنم؟» پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «به مادرت.» دوباره سؤال کرد: «سپس به چه کسی نیکی کنم؟» حضرت فرمود: «به مادرت.» بار دیگر پرسید: «و سپس به چه کسی نیکی کنم؟» حضرت فرمود: «به مادرت.» بار چهارم سؤال کرد: «آن‌گاه به چه کسی نیکی کنم؟» پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «به پدرت.»



در سیره نبوی، نیکی به پدر و مادر، آن‌ قدر اهمیت دارد که ایشان، ضمن حدیثی تاکید فرموده‌است: «خاک بر سر کسی، خاک بر سر کسی، خاک بر سر کسی که پیری پدر و مادرش یا یک نفر از آن‌ها را درک کند؛ ولی به بهشت نرود.»
[۲۲] نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، بی‌تا، ج۵، ص۸.

«نیکی به پدر و مادر، عمر را زیاد؛ دروغ، روزی را کم؛ و دعا، قضا را دفع می‌کند.» پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «هر که میان چشمان مادرش را ببوسد، این کار برای او پوششی از آتش جهنم خواهد بود.»
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: «هر که صبح را با اطاعت الهی درباره پدر و مادرش آغاز کند، دو درِ بهشت برای او گشوده می‌شود؛ و اگر [۲۱]     یکی (از آن دو) باشد، یک درِ بهشت برای او گشوده می‌شود.»
«صدقه بجا، نیکوکاری، نیکی به پدر و مادر و صله رحم، بدبختی را به خوش‌ بختی تبدیل می‌کند؛ بر عمر می‌افزاید و از سقوط‌های بد نگه می‌دارد.»



«عذر انجام ندادن سه چیز از کسی پذیرفته نیست: محبت به پدر و مادر، ادای امانت و وفای به عهد



مردی خدمت رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد و گفت: «من مردی با نشاط و جوان هستم و جهاد در راه خدا را دوست دارم؛ اما مادری دارم که از این کار خوشش نمی‌آید.» پیامبر فرمود: «برگرد و در کنار مادرت باش.سوگند به خدایی که به حق مرا به پیامبری برگزیده است، یک شب انس با او، از جهاد یک ساله تو در راه خدا بهتر است.»
مردی خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: «مادری دارم که او را بر دوش خود حمل می‌کنم، تا حوایج او را برآورده سازم؛ لقمه را در دهانش می‌گذارم؛ و او را تر و خشک می‌کنم.آیا جبران محبت‌های او را کرده‌ام؟» حضرت فرمود: «شاید این محبت تو، به‌اندازه یک ناله او هنگام زایمان باشد.»



مردی به حضور خاتم انبیا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسید و پرسید: «ای رسول‌ خدا! من سوگند خورده‌ام که آستانه در بهشت، پیشانی حورالعین را ببوسم.اکنون چه کنم؟» پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «پای مادر و پیشانی پدر را ببوس؛ یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود درباره بوسیدن پیشانی حورالعین و آستانه در بهشت می‌رسی.» او پرسید: «اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟» پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «قبر آن‌ها را ببوس.» همچنین کسی که به پدر و مادرش دشنام دهد، در سیره نبوی با عبارت «ملعون، نزد خدا» نکوهش شده است.
[۳۱] حنبل، احمد بن نحمد بن، مسند احمد، بیروت، دار، ج۱، ص۲۱۷.




آن بزرگوار درباره عاق‌ والدین می‌فرماید: «عقاب و مجازات، سه دسته از گناهان، زودرس است و به قیامت کشانده نمی‌شود: ایجاد ناراحتی برای پدر و مادر، ظلم در حق مردم، ناسپاسی در مقابل کارهای نیک دیگران.»
پیامبر می‌فرماید: «خدای تعالی، چهار کس را وارد بهشت نمی‌کند و از نعمت‌های آن به آنان نمی‌چشاند: شراب‌خوار، ربا‌خوار، آنکه به نا‌حق مال یتیم می‌خورد و آنکه پدر و مادرش از او ناخشنود باشند.»



مرحوم شیخ مفید، به نقل از امام صادق (علیه‌السّلام) حکایت می‌کند: «روزی به پیامبر، خبر دادند که فلان جوان مسلمان، مدتی است در سکرات مرگ و جان دادن به سر می‌برد و نمی‌میرد.» چون حضرت رسول بر بالین آن جوان حضور یافت، فرمود: «بگو: لاالهَ‌ا‌لاّاللّه»؛ ولی مثل اینکه زبان جوان قفل شده بود و نمی‌توانست آن را حرکت دهد.حضرت چند بار تکرار کرد و جوان نمی‌توانست کلمه طیبه «لاالهَ‌الاّاللّه» را بگوید.
زنی در کنار بستر جوان، مشغول پرستاری از او بود.حضرت از آن زن پرسید: «آیا این جوان مادر دارد؟» زن پاسخ داد: «آری، من مادرش هستم.» حضرت فرمود: «آیا از فرزندت ناراحت و ناراضی هستی؟» گفت: «آری، مدت پنج سال است که با او سخن نگفته‌ام.» حضرت پیشنهاد داد: «از فرزندت راضی شو.» عرض کرد: «به احترام شما از او راضی شدم و خداوند نیز از وی راضی باشد.»
سپس حضرت به جوان فرمود: «بگو: لا‌الهَ‌الاّ‌اللّه.» در این موقع، آن جوان، به‌ سرعت، کلمه طیبه را بر زبان خود جاری کرد.بعد از آن، حضرت به او فرمود: «دقت کن، اکنون چه می‌بینی؟» عرض کرد: «مردی سیاه چهره با لباس‌های کثیف و بدبو همین الان در کنارم است و سخت گلوی مرا می‌فشارد.» پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اظهار کرد:

«بگو: یا مَنْ یقْبَلُ الْیسیرَ وَ یعْفُو عَنِ الْکَثیرِ، اقبَلْ مِنِّی الْیسیرَ، وَاعْفُ عنّی الْکَثیرَ، انّکَ انْتَ الْغَفُورُ الرَّحیم.»
«ای کسی که عمل ناچیز را پذیرا هستی و از خطاهای بسیار در می‌گذری.کمترین عمل مرا بپذیر و گناهان بسیارم را ببخش؛ همانا که تو آمرزنده و مهربان هستی.»

وقتی جوان این دعا را خواند، حضرت فرمود: «اکنون چه می‌بینی؟» گفت: «مردی خوش‌چهره و سفید‌روی و خوش‌بو با بهترین لباس در کنارم آمد و با ورود او، آن شخص سیاه چهره رفت.» حضرت فرمود: «بار دیگر، آن جملات را بخوان.» وقتی تکرار کرد، در همان لحظه، روح از بدنش خارج شد و به دست پر برکت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، نجات یافت و سعادتمند شد.


۱. بقره/سوره۲، آیه۸۲-۱۰۸-۲۱۵.    
۲. نساء/سوره۴، آیه۳۶-۱۳۵.    
۳. انعام/سوره۶، آیه۱۵۱.    
۴. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۰.    
۵. مریم/سوره۱۹، آیه۱۴-۳۲.    
۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۳-۲۵.    
۷. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۸-۹۰.    
۸. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۴-۱۵.    
۹. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۴-۱۷-۱۸-۱۹.    
۱۰. نوح/سوره۷۱، آیه۳۸.    
۱۱. بلد/سوره۹۰، آیه۳.    
۱۲. عاملی، شیخ حرّ، وسائل الشیعه، تحقیق مؤسسه آل‌البیت، قم، انتشارات مهر، ۱۴۱۴ق، ج۲۱، ص۴۸۴.
۱۳. خطیب البغدادی، ابی‌بکر‌بن احمد‌بن علی، تاریخ بغداد، تحقیق مصطفی عبدالقادر، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۶.
۱۴. شیخ کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دارالکتب اسلامی، ۱۳۶۷ق، ج۲، ص۱۵۹.    
۱۵. شیخ صدوق، ابوجعفرمحمدبن علی، علل الشرایع، نجف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۶ق، ج۲، ص۳۸۵.    
۱۶. هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد ‌و منبع الفوائد، بیروت، دار‌الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۱۲۷.
۱۷. شیخ کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دارالکتب اسلامی، ۱۳۶۷ق، ج۱، ص۴۲۸.    
۱۸. متقی هندی، علاالدین، کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۶، ص۴۶۸.    
۱۹. محقق نوری، حسین، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۲۶۹.    
۲۰. شیخ صدوق، ابوجعفرمحمدبن علی، من لا‌یحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۰۵.    
۲۱. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی‌داوود، تحقیق سعید محمد‌اللحام، بیروت، دار‌الفکر، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۵۰۶.    
۲۲. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، بی‌تا، ج۵، ص۸.
۲۳. متقی هندی، علاالدین، کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۶، ص۴۶۹.    
۲۴. متقی هندی،،علاالدین، کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۶، ص۴۶۸.    
۲۵. ابن ‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۵۵.    
۲۶. متقی هندی، علاالدین، کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۶، ص۴۶۸.    
۲۷. ابن ‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۵۵.    
۲۸. شیخ صدوق، ابوجعفرمحمدبن علی، امالی، تحقیق مؤسسه البعثه، قم، مؤسسه البعثه، ۱۴۱۷ق، چاپ اول، ص۵۴۷.    
۲۹. هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، دار‌الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۱۳۷.    
۳۰. متقی هندی، علاالدین، کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۶، ص۴۶۸.    
۳۱. حنبل، احمد بن نحمد بن، مسند احمد، بیروت، دار، ج۱، ص۲۱۷.
۳۲. شیخ طوسی، ابوجعفرمحمدبن حسن، امالی، قم، دار‌الثقافه، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۳.    
۳۳. متقی هندی، علاالدین، کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۶، ص۵۷۸.    
۳۴. شیخ مفید، محمدبن محمد نعمان، امالی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، بی‌تا، ص۶۳.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «حق والدين بر فرزندان در سيره نبوي»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۵/۱۷.    



جعبه ابزار