حقّ زندانی برای حضور در مراسم مذهبی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صدوق در من لا یحضره الفقیه و شیخ در تهذیب الاحکام از امام صادق- علیه السلام- روایت کردند که لازم است کسانی را که به جهت بدهکاری زندانی شدهاند برای مراسم جمعه و عید ببرند.
و در جعفریات زندانیان بدکاره و متّهمان را اضافه کرده است و ابو الصلاح حلبی در کتاب الکافی فی الفقه بدان فتوا داده است و علّامه حلّی در مختلف الشیعة و برخی از معاصران به آن متمایل شدهاند.
ابن ادریس نیز در سرائر این فرع را آورده ولی در آن توقف کرده است.
امّا اهل سنّت مانند سرخسی در مبسوط و کاشانی در بدائع الصنائع تصریح کردهاند که زندانی بدهکار از حضور در مراسم جمعه و جماعت و اعیاد ممنوع است.
۱. و روی عبد اللّه بن سنان، عن ابی عبد اللّه (علیهالسّلام) انّه قال: علی الامام ان یخرج المحبسین فی الدین یوم الجمعة الی الجمعة و یوم العید الی العید فیرسل معهم فاذا قضوا الصلاة و العید ردّهم الی السجن؛(در بعضی از نسخ به جای عبد اللّه بن سنان، عبد الرحمن بن سیابه دارد؛)
عبد اللّه بن سنان از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده است که فرمود: لازم است امام زندانیان بدهکار را روز جمعه به مراسم جمعه و روز عید به مراسم عید ببرد و با ایشان مامور بفرستد. وقتی نماز جمعه و عید خواندند آنان را به زندان بازمیگرداند.
حدیث را شیخ در تهذیب الاحکام
با سندش از عبد الرحمن بن سیابه آورده است و در نهایه نیز از او روایت کرده است.
۲. اخبرنا محمد، حدّثنی موسی، حدّثنا ابی، عن ابیه، عن جدّه جعفر بن محمد (علیهماالسّلام)، عن ابیه: انّ علیّا کان یخرج اهل السجون من احبس فی دین او تهمة الی الجمعة و یشهدونها و یضمّنهم الاولیاء حتی یردّونهم؛
علی- علیه السلام- زندانیانی را که به جهت بدهکاری یا اتهامی در زندان بودند به نماز جمعه میفرستاد. آنان در مراسم جمعه حاضر میشدند؛ اولیای آنان ضامن ایشان میشدند تا آنان را بازگردانند.
۳. بهذا الاسناد: انّ علیّا (علیهالسّلام) کان یخرج الفسّاق الی الجمعة و کان یامر بالتضییق علیهم؛
علی- علیه السلام- بدکاران را از زندان به مراسم جمعه میفرستاد و دستور میداد: با آنان سختگیری شود.
۱. ابو الصلاح حلبی: لازم است حاکم کسانی را که برای ادا نکردن حقّی از حقوق زندانی شدهاند، به مراسم جمعه و عید فطر و قربان بفرستد و وقتی نماز تمام شد آنان را به زندان بازگرداند.
۲. ابن ادریس (پس از نقل روایت شیخ در نهایه): این روایت به صورت غیر متواتر نقل شده است. اگر اجماعی بر آن منعقد گشته به آن استناد میشود یا اگر دلیلی غیر از اجماع وجود دارد بر آن اتّکا میشود، ولی در این موارد به اخبار آحاد استناد نمیشود.
۳. علّامه حلّی (پس از نقل کلام حلبی): حرف خوبی است؛ زیرا آنان به این مکلّفند و جایز نیست حاکم جلو آنان را بگیرد باید آنان را همراه محافظ بفرستد تا واجب خود را انجام دهند.
پس از کلام ابن ادریس میگوید: این سخن دلالت میکند که او در این حکم توقف کرده است که خوب نیست؛ زیرا عموم خطاب به انجام این نمازها شامل زندانیان هم میشود.
علّامه حلّی (بعد از نقل روایت از شیخ): این روایت مناسب با مذهب امامیه است.
نظر نگارنده: این دلیل دیگری است که میخواهد بگوید خطاب به انجام دادن فرایض، حاکم بر خطاب به زندان کردن است. تامل کنید.
۴. ولایة الفقیه: ظاهر این است که خصوصیتی برای زندانی بدهکار و متهم نیست، بلکه حکم عمومیت برای هر زندانی مسلمان دارد. آری، ممکن است از این دو روایت استفاده کرد که در آن زمانها، زندانیها بیشتر بدهکارها متهمها بودهاند و مثل زمان ما نبوده است که برای هر صغیره و کبیرهای، بلکه برای مسائل جزئی و خیالی محکوم به زندان کنند، بلکه در زمان امیرالمؤمنین این زندانهای سیاسی که در عصر ما هست وجود نداشت و مردم در ابراز عقاید سیاسی خود در صورتی که منجر به شورش و قتل و غارت نمیشد، آزاد بودند.
نظر نگارنده: لازمۀ کلام ایشان این است که قید بدهکار، توضیحی باشد امّا اینکه ایشان میگوید: «چنین زندانهایی نبوده …» شما به عناوین «زندان برای دشمنان دولت» و «زندان برای فعل محرمات» مراجعه کنید و ببینید ایشان در آنجا چیزی دیگر گفتهاند.
۵. توفیق فکیکی، وکیل دادگستری: اخبار و آثاری در کتابهای تاریخی، فرهنگی و در مجموعههای فقه اسلامی موجود است که دلالت میکند در زندانها مراسم مذهبی، درس اخلاق، درس قرآن و نوشتن و خواندن جزو برنامه بود و امیر المؤمنین- علیه السلام- با چوبدستی، زندانیان مکلف را به دلیل ترک و سهلانگاری در انجام دادن مراسم مذهبی تنبیه میکرد چنان که با دیدۀ انصاف و با دقت خاص به زندگی معیشتی و دیگر مشکلات ایشان میپرداخت و آنان را در پناه خود میگرفت و با ایشان مهربانی میکرد.
نظر نگارنده: شکی در عدالت علی- علیه السلام- و عطوفت و مهربانی آن حضرت نیست، چنان که در روایات دستگیری ابن ملجم بدان اشاره شد، ولی این آثار و اخباری که فکیکی به آن اشاره میکند کجاست؟ خوب بود کمی از آن را نقل و یا به مصادر آن اشاره میکرد.
امّا در مورد روایاتی که نقل شد در صورتی که از سند آنها چشمپوشی کنیم ظهور دارند در موارد خاصّی که در روایت آمده است یا حدّ اکثر شامل زندانیان غیر ابد شود و بیشتر از آن دلیلی ندارد.
همۀ اینها در صورتی است که بگوییم: نماز جمعه بر زندانی واجب است، ولی اگر گفتیم: از او ساقط میشود و از معذورین است چنان که ابن ادریس
گفته است، جایی برای قول به وجوب فرستادن زندانی به نماز جمعه، باقی نمیماند. آری، جایز است بلکه گاهی راجح است.
۱. سرخسی: زندانی بدهکار نباید برای نماز جمعه، نماز عید، حج و تشییع جنازه- نزدیک باشد یا دور- بیرون بیاید؛ زیرا واجب است به گونهای در زندان بماند که خسته و دلتنگ شود و در ادای بدهی عجله کند. اگر بعضی اوقات بیرون بیاید دیگر دلتنگ نخواهد شد از این جهت گفتهاند: باید در جای سخت و بدون فرش و زیرانداز نرم زندانی شود و هیچ کس با او ملاقات نکند تا دلتنگ شود.
۲. کاشانی: امّا چیزهایی که برای زندانی ممنوع است و چیزهایی که ممنوع نیست: زندانی از بیرون رفتن برای رسیدگی به کارهای شخصی، رفتن به نماز جمعه و جماعت و عید، تشییع جنازه، عیادت مریض، دید و بازدید و مهمانی ممنوع است؛ زیرا زندان برای این است که مجبور شود بدهی مردم را بپردازد و در صورتی که از کارهای شخصی و مراسم مذهبی محروم شود دلتنگ میشود و در ادای بدهی عجله میکند …
نظر نگارنده: لازم این مطلب، عدم جواز مرخصی دادن و عدم ملاقات با نزدیکان و غیره است در این باره به زودی بحث خواهیم کرد.
• طبسی، نجمالدین، حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام، ص۵۱۹-۵۲۳.