• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حماء (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




حَماء (به فتح حاء)، از واژگان قرآن کریم به معنای لجن سیاه بدبو است. این کلمه سه بار در قرآن آمده است.



حَماء به معنی لجن سیاه بدبو است. در مفردات گوید: «طین اسود منتن» صحاح و اقرب الموارد گل سیاه گفته‌اند،
[۵] شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
کشّاف گل سیاه متغیر، مجمع البیان آن را جمع حماة و گل متغیر به سیاهی و در ذیل آیه ۸۶ کهف گل سیاه بدبو گفته است. مجموع این کلمات در کلمه «لجن سیاه بدبو» خلاصه می‌شود.


(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ‌ حَمَاٍ مَسْنُونٍ‌) «انسان را از گل خشک از گل سیاه بدبو آفریدیم.» راجع به تفصیل بیشتر به «آدم» رجوع شود.
(حَتَّی اِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ‌ حَمِئَةٍ...) (تا هنگامى كه به غروب‌گاه آفتاب رسيد؛ در آنجا چنان به نظرش آمد كه خورشيد در چشمه تيره و گل‌آلودى غروب مى‌كند.) «عَیْنٍ حَمِئَةٍ» یعنی چشمه‌ای که در آن گل سیاه هست
[۲۲] شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
ناگفته نماند: کسی که در خشکی است چنان می‌داند که آفتاب از زمین طلوع و در زمین غروب می‌کند و کسی که در دریاست چنان می‌بیند که آن از دریا طلوع و در دریا فرو می‌رود، از آیه شریفه به دست می‌آید که ذوالقرنین به آخرین آبادی در مغرب رسید که پس از آن دریا بود و آفتاب در نظر بیننده در آبی که در اثر لجن، سیاه به نظر می‌آمد و یا در آبی که روی لجن را پوشانده بود، غروب می‌کرد لذا فرموده‌ «وَجَدَها تَغْرُبُ» یعنی او چنان یافت نه اینکه واقع از آن قرار بود.
طبق تحقیقات ابوالکلام آزاد محقق هندی کتاب ذوالقرنین (به نظر او کوروش کبیر) در سفر اوّل خود برای سرکوبی دولت لیدی به طرف غرب (آسیای صغیر) حرکت کرد و آفتاب را چنان دید. می‌گوید: اکنون نقشه سواحل غربی آسیای صغیر را برابر خود بگذاریم، در این نقشه می‌بینیم که بیشتر ساحل به خلیج‌های کوچک منتهی می‌شود مخصوصا در نواحی حدود «ازمیر» که دریا تقریبا صورت یک چشمه بزرگ به خود می‌گیرد. سارد (پایتخت کشور لیدی) در نزدیکی ساحل غربی قرار داشت و چندان از شهر ازمیر فعلی فاصله نداشت، در اینجا می‌توانیم بگوئیم کوروش بعد از استیلاء بر سارد به نقطه‌ای از سواحل دریای اژه نزدیک ازمیر می‌رسد و در آنجا متوجّه می‌گردد که دریا صورت چشمه‌ای به خود گرفته و آب نیز از گل و لای ساحل تیره رنگ به نظر می‌رسد. در حوالی غروب اگر کسی اینجا ایستاده باشد خواهد دید که قرص خورشید چنان می‌نماید که در آب محو می‌شود، این آن چیزی است که قرآن از آن تعبیر به این جمله می‌نماید: (وَجَدَها تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَةٍ) یعنی چنین دید که خورشید در محلی که آب آن تیره رنگ بود فرو می‌رفت. مسلم است که خورشید در محلی معیّن غروب نمی‌کند ولی اگر در سواحل دریا ایستاده باشیم، در نتیجه کروی بودن زمین و انحنای سطح آب خواهیم دید که خورشید هنگام غروب کم‌کم و آرام آرام در سینه دریا جای می‌گیرد.
[۲۳] آزاد، ابوالکلام، کوروش کبیر (ذوالقرنین)، ترجمه باستانی پاریزی، ص۹۳.



این کلمه سه بار در قرآن آمده است: سوره حجر، آیات ۲۶ و ۲۸ و ۳۳.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۱۷۰.    
۲. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۱۲.    
۳. زبیدی، مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱، ص۱۴۰.    
۴. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ط دار القلم، ص۲۵۹.    
۵. شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
۶. جوهری، اسماعیل بن حماد، صحاح تاج اللغة، ج۱، ص۴۵.    
۷. زمخشری، محمود بن عمرو، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص۵۷۶.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۱۱۳.    
۹. کهف/سوره۱۸، آیه۸۶.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۳۸۰.    
۱۱. حجر/سوره۱۵، آیه۲۶.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۲، ص۱۵۱.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۲۲۲.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۱۱۳.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۸۲.    
۱۶. کهف/سوره۱۸، آیه۸۶.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰۳.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۳، ص۳۶۰.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۴۹۹.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۳۸۰.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۲۰.    
۲۲. شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
۲۳. آزاد، ابوالکلام، کوروش کبیر (ذوالقرنین)، ترجمه باستانی پاریزی، ص۹۳.
۲۴. حجر/سوره۱۵، آیه۲۶.    
۲۵. حجر/سوره۱۵، آیه۲۸.    
۲۶. حجر/سوره۱۵، آیه۳۳.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حماء»، ج۲، ص۱۷۰-۱۷۲.    






جعبه ابزار