• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حوزه‌های علمیه در آغاز غیبت کبری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



با شروع غیبت کبری و قطع ارتباط مردم با پیشوایان معصوم، مسؤولیت و نقش فقیهان و دانشمندان دینی در راه تقویت و سازمان‌دهی فعالیت‌های نهاد تاریخی حوزه و حراست از آن بیشتر شد. جایگاهی که فقهای دینی بر اساس تصریحات پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه معصوم (علیهم‌السّلام) از آن برخوردارند، ایجاب می‌کرد که دانشمندان دینی، بیش از پیش در زمینه‌های ابلاغ پیام مکتب نبوی و پیشبرد حوزه جعفری و ایجاد پایگاه‌های علمی تلاش کنند و در این زمینه‌ها به صورت جدی فعال باشند. بدین سان، در شهر‌ها و نواحی گوناگون، با تلاش و توجه فقها، مراکز تعلیمی و نهاد‌های آموزشی به وجود آمد یا تقویت گردید.



از نظر تاریخی، سازمان روحانیت شیعه، در صدر اسلام ریشه داشته است. نخستین ماموریت‌های تبلیغی و آموزشی علوم دینی برای تازه مسلمانان، از سوی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صادر شد. سپس گروه قاریان و حافظان قرآن کریم پدید آمد که به مردم دانش قرآنی آموزش می‌دادند. برخی از آنان در ایام غیبت پیامبر، برای مردم مدینه اقامه نماز می‌کردند و مسائل دینی به آنان می‌آموختند. بنیاد اصلی گروه آموزش و تبلیغ در مدینه، با نازل شدن آیه ۱۲۲ سوره توبه شکل پیدا کرد. (منظور، آیه مشهور به نفر است)
بر اساس ضرورت تعلیم و تعلم و آموزش گروه‌های تازه مسلمان و گسترش قلمرو اسلام، به تدریج حافظان، معلمان، قاریان، محدثان و فقیهان به وجود آمده و توسعه پیدا کردند.
امامان شیعه نیز در تداوم خط پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تلاش می‌کردند تا با پرورش شاگردان، محدثان، مفسران، فقیهان و تعیین نمایندگان و نایبان، زمینه تدریجی پیدایش تشکیلاتی را پدید آورند که اعضای آن در علوم آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) متبحر بوده و رسالت آن‌ها، ترویج و تبلیغ این دانش‌ها در میان پیروان اهل بیت باشد. بر پایه اسناد و مدارک تاریخی، در عصر غیبت صغری نیز رهبری و سازمان دهی این مراکز آموزشی به عهده امام معصوم بوده است که از سوی نمایندگان و وکیلان آنان انجام می‌شد.


با شروع غیبت کبری و قطع ارتباط مردم با پیشوایان معصوم، مسؤولیت و نقش فقیهان و دانشمندان دینی در راه تقویت و سازمان دهی فعالیت‌های این نهاد تاریخی و حراست از آن بیشتر شد. جایگاهی که فقهای دینی بر اساس تصریحات پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه معصوم (علیهم‌السّلام) از آن برخوردارند، ایجاب می‌کرد که دانشمندان دینی، بیش از پیش در زمینه‌های ابلاغ پیام مکتب نبوی و پیشبرد حوزه جعفری و ایجاد پایگاه‌های علمی تلاش کنند و در این زمینه‌ها به صورت جدی فعال باشند. بدین سان، در شهر‌ها و نواحی گوناگون، با تلاش و توجه فقها، مراکز تعلیمی و نهاد‌های آموزشی به وجود آمد یا تقویت گردید.
تشکیلات دینی پس از عصر ائمه با محرومیت از رهبری مستقیم معصوم، وظیفه خود را عمدتاً تحت زعامت یکی از فقهای طراز اول حفظ نموده و در زمانها و ادوار مختلف گاهی در بغداد، زمانی در نجف و گاه در قم یا دیگر مراکز و شهر‌ها از قبیل اصفهان و ری متمرکز بوده است. از این رو، می‌بینیم که هم زمان با غیبت صغری، قم و بغداد به عنوان دو مرکز مهم علمی به شمار آمدند که فقها و رجال علمی معتبر در آن حضور داشتند.


لازم است درباره دو مرکز مهم علمی آن وقت (قم و ری) که هم زمان با عصر غیبت صغری و آغاز غیبت کبری از جمله مراکز علمی و خاستگاه فقیهان و محدثان بزرگ بودند، درحد ضرورت توضیحاتی ارائه دهیم و در ادامه، به بغداد و اوضاع حوزه‌های علمیه آن در قرن چهارم بپردازیم.
این دو حوزه در این مقطع تاریخی، مرکز و خاستگاه فقیهان و دانشمندان بزرگی مثل کلینی و صدوق بوده‌اند. کتاب‌های مهم این دو شخصیت علمی، به ویژه دو کتاب کافی و من لا یحضره الفقیه در این دوره نگارش یافته که از معروف‌ترین و مهم‌ترین کتب شیعه امامیه می‌باشند.
آثار به جا مانده از شخصیت‌های علمی این دو حوزه در این عصر، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در تربیت شخصیت علمی فقیهان و استادان حوزه علمیه بغداد ـ که از آن‌ها به عنوان «پایه گذاران سازمان روحانیت شیعه» یاد می‌کنیم ـ اثر گذار بوده است. کما اینکه رسول جعفریان در همین زمینه می‌نویسد:
حوزه علمیه شیعه، در بغداد از دو منبع بهره برد: نخست، مکتب حدیثی شیعه که بخش مهم آن از ایران (قم و ری) به بغداد رفت و به جز آثار صدوق، آثار دیگر چندان محل اعتنا نبود؛ دوم، از سوی مکتب عقلی شیعه که در کوفه و خود بغداد ریشه داشت. حوزه علمیه شیعه در بغداد به پشتوانه آن چه از کوفه و قم برگرفته بود، نیرومند بود؛ به ویژه از زمانی که آل بویه در آن جا قدرت یافتند.
[۱] جعفریان، رسول، مقالات تاریخی، دفتر چهارم، ص۶۷.

این دو حوزه، دارای قدمت تاریخی بوده و دوره‌های آغازین آن‌ها از زمان امامان معصوم بوده است. محدثان و فقهایی از این حوزه‌ها نام برده شده‌اند که از اصحاب امام صادق (علیه‌السّلام) و امام کاظم (علیه‌السّلام) و دیگر امامان بوده‌اند.
درباره قم و حوزه علمیه آن آمده است: قم مهم‌ترین مرکز علمای شیعه بوده و علمایی مانند حسن صفار، محمد بن خالد برقی، زکریا بن ادریس ـ از راویان امام صادق (علیه‌السّلام)، امام کاظم (علیه‌السّلام) و امام رضا (علیه‌السّلام) و علی بن بابویه و پسرش (شیخ صدوق) و ده‌ها تن دیگر از قم برخاسته‌اند
[۲] فقيهي، علي‌اصغر، تاریخ مذهبی قم، ص۱۶۷.
؛ همچنین در کتاب تاریخ مذهبی قم می‌خوانیم: «تنها در قرن چهارم، حدود یک صد تن از علمای بزرگ و محدثان و راویان از قم برخاسته‌اند».
[۳] فقيهي، علي‌اصغر، تاریخ مذهبی قم، ص۱۶۷.


۳.۱ - آثار تاریخی و شخصیت‌های علمی

برخی از آثار تاریخی و تعدادی از معروف‌ترین شخصیت‌های علمی حوزه علمیه قم در قرن چهارم را این چنین بر شمرده است:
۱. سعد بن عبدالله بن ابی‌خلف اشعری (م۲۹۹ یا ۳۰۱) که شیخ قمیین بوده و نویسنده، به نقل از شیخ صدوق از ملاقات وی با امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) سخن گفته و به نقل از شیخ طوسی نیز، ایشان از اصحاب امام حسن (علیه‌السّلام) بوده است.
۲. محمد بن حسن صفار قمی (م۲۹۰) از اصحاب امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) و دارای تالیفاتی مانند بصائر الدرجات.
۳. جعفر بن محمد بن قولویه قمی (م۳۶۸) که از فقیهان و محدثان بزرگ بوده است.
۴. محمد بن حسن بن احمد بن ولید (م ۳۴۳)، از استادان شیخ صدوق و دارای تالیفات متعدد.
۵. حسن بن علی بن بابویه، (برادر شیخ صدوق) که یکی از محدثان و صاحب آثار و تالیفات بوده است.
۶. شیخ صدوق (م۳۸۱ق) که از او به عنوان «رئیس المحدثین» یاد شده و دارای سیصد جلد کتاب می‌باشد و اثر مهم او من لایحضره الفقیه از شمار کتب اربعه شیعه است.
[۴] جعفریان، رسول، مقالات تاریخی، دفتر چهارم، ص۶۹.

حوزه علمیه ری نیز دارای قدمت تاریخی است که از گذشته‌های دور، خاستگاه محدثان و راویان بزرگ بوده است کسانی چون محمد بن اسماعیل رازی، ابوعبدالله رازی، محمد بن عبدالله رازی، ابویحیای رازی، حسین بن محمد رازی، ابوهلال رازی، منصور بن عباس رازی و چندین شخصیت دیگر که به عنوان راویان ائمه اطهار از آن‌ها نام برده شده است.


از نیمه دوم قرن چهارم که با تسلط سلسله شیعی مذهب آل بویه در بغداد، فضای فکری و اجتماعی مناسب تری پیش آمد، آن جا پایگاه اصلی نهاد روحانیت شد و از این زمان به بعد، با حضور فقیهان و دانشمندانی هم چون شیخ مفید، سیدرضی، سیدمرتضی و شیخ طوسی، تشکیلات روحانیت و علما به صورت شبه سازمان پاگرفت. این تشکیلات که در ابتدا مرکز اصلی اش حوزه بغداد بود، حدود نیمه قرن پنجم به سبب شرایط سیاسی ـ اجتماعی، از بغداد به نجف منتقل شد. این وضعیت در عصر امامت هم وجود داشت. اگر چه در عصر برخی از ائمه، شرایط اجتماعی ـ سیاسی خیلی وخیم بود و شیعیان به سختی می‌توانستند با امام زمان خود در ارتباط باشند، ولی این حرکت علمی و آموزشی که از آغاز رسالت ریشه گرفت، هیچ گاه و در هیچ مقطع تاریخی دچار از هم گسیختگی نشد؛ هر چند دربرخی از برهه‌های تاریخی، حضور روحانیت در صحنه‌های فرهنگی و اجتماعی کم‌رنگ بوده است.
شهر بغداد در سال ۱۴۵ توسط منصور، خلیفه دوم عباسی پایه گذاری شد. البته این مکان، پیش از این نیز از موقعیت مناسبی برخوردار بود و مرکز تجارت تاجران فارس و اهواز به شمار می‌آمد. از این رو، منصور آن را به عنوان پایتخت انتخاب کرد و دستور داد بغداد به «مدینه‌السلام» خوانده شود.
شیعیان از ابتدای عصر امامت به بعد در بغداد ساکن شده و معمولاً زندگی خود را با تقیه می‌گذراندند، تا زمان آل بویه هیچ گونه مشارکتی در ساختار سیاسی نداشتند و همواره از سوی امویان و عباسیان در محدودیت بودند. با گذشت زمان جمعیت شیعیان نیز رو به افزایش نهاد؛ چنان که در قرن‌های چهارم و پنجم به بیش از یک صد هزار تن رسید.
[۵] یادنامه شیخ طوسی، ص۲۴۷-۲۴۸. درباره دلایل و علل افزایش شیعیان در بغداد در بخش پنجم بحث شده است.
با توجه به اکثریت سنی‌ها، دور بودن شیعیان از ساختار سیاسی و تعصب شدید پیروان مذاهب گوناگون، برخورد با شیعیان نیز متعصبانه و جانبدارانه بود. این وضعیت از اواخر نیمه قرن چهارم با روی کار آمدن سلسله آل بویه به نفع شیعیان تغییر کرد و آنان به صورت نسبی از محدودیت رهایی یافتند.

۴.۱ - حوزه علمیه بغداد پس از عصر غیبت صغری

در عصر غیبت صغری، بغداد یکی از مراکز مهم علمی به شمار می‌آمد. این شهر پس از غیبت کبری، به ویژه در قرن چهارم، با توجه به این که مرکز دیدگاه‌ها و گرایش‌های علمی و دینی بود، به صورت یک پایگاه مهم آموزشی و فکری برای شیعه در آمد و با حضور دانشمندان صاحب نام، فعالیت‌های علمی و آموزشی در آن متمرکز شد؛ به ویژه در نیمه دوم قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم که با حضور شیخ مفید، سیدمرتضی و شیخ طوسی، حوزه علمی شیعی بغداد شکل گرفت. در واقع استوانه‌های اصلی این حوزه و مرکز آموزشی شیعیان در بغداد شیخ مفید، سیدمرتضی و شیخ طوسی بودند که نقش اساسی را در باز سازی بنیادهای فکری شیعه برای دوره‌های بعد ایفا کردند.
البته جامعه شیعی که یکی از اقلیت‌های موجود جامعه آن روز بود، می‌بایست برای تداوم و به دست آوردن جایگاه مشخصی برای خود، تلاش‌های مورد نیاز را انجام دهد و این کار امکان پذیر نبود، جز با فعالیت‌های عالمان دینی و آنانی که با اصول و مبانی این مذهب آشنایی کامل داشتند. بدین سان، با فعالیت‌های بزرگانی امثال کلینی و شیخ صدوق، آموزش و آماده سازی نیروهای دینی و علمی، و نیز جمع آوری احادیث و روایات معتبر امامان معصوم و تالیف آثاری ارزشمند، بنیان‌های مذهبی شیعه استحکام یافت و با تلاش‌های بعدی عالمان دینی و چهره‌های برجسته مرکز علمی شیعه، شیعیان در زمینه‌های رهبری و مرجعیت، فتوا، آموزش معارف دینی و دیگر علوم متداول آن روز، از مرکزیت واحدی برخوردار شدند که منبع تغذیه فقهی و کلامی‌شان بغداد بود. (گفتنی است که در آن زمان، به دلیل نبودن ارتباط‌های سریع و همگانی، نمی‌توان ادعا کرد که مرجعیت فتوایی و منصب فتوادهی به صورت عام و در خصوص تمام شیعیان در بغداد متمرکز بوده است، البته عمده‌ترین مرکز درآن سامان، حوزه علمیه بغداد بود که در مباحث بعدی روشن می‌شود.)
مرحوم کلینی و صدوق با توجه به ساختار‌های فرهنگی وسیاسی آن سامان، عمده تلاش خود را صرف جمع آوری احادیث و تدوین آن‌ها نمودند تا مبانی اساسی شیعه را از حرکت‌های تهدید آمیز در قسمت‌های روایی و منابع فقهی مصون دارند.
پس از عصر کلینی و صدوق، با پدید آمدن فرصت مناسب برای عالمان شیعی در راه حضور بیش تر در عرصه‌های اجتماعی و علمی، و با توجه به نیازهای جامعه شیعی، به طور طبیعی و به مرور زمان، یک شبکه ارتباطی میان اعضای جامعه شیعی تحت مرکزیت واحدی پدید آمد تا اعضای آن بتوانند نیازهای فردی و اجتماعی شان را از این راه تامین کنند.
این شبکه ارتباطی را «سازمان روحانیت شیعه» نامیدیم، در عین حالی که می‌توان آغاز فعالیت‌ها را به صورت سازمانی و شکل یافته تر، یک حرکت جدی و واکنش اجتماعی در برابر شرایط و ساختار فرهنگی آن زمان دانست که محدثان و عالمان دینی انجام دادند. این حرکت، در قرن چهارم هجری ریشه دارد که با توجه به ساختار فرهنگی جامعه و آرایش مذاهب در آن عصر، زمینه‌های اولیه اش با تلاش‌های علمی و مذهبی افرادی امثال کلینی و صدوق پدید آمد، اما شکل‌گیری و پایه‌ریزی اساسی آن را به صورت مشخص تر، از زمان حضور شیخ مفید در مجامع علمی و مراکز آموزشی باید جست و جو نمود.
شیخ مفید در حالی پا به عرصه‌های علمی و اجتماعی گذاشت که شهر بغداد از مراکز مهم علمی و در بردارنده مذاهب و گرایش‌های متفاوت بود. (درباره شیخ مفید و هم چنین سیدمرتضی و شیخ طوسی بحث مفصلی خواهد آمد. هم چنین درباره وجود مذاهب گوناگون در بغداد)
[۶] نک: مقالات فارسی کنگره جهانی شیخ مفید، ش۷۴، بحث «جغرافیای مذاهب در عصر شیخ مفید.
وی پس از فراگیری فقه، اصول و کلام، در مناظرات و محافل علمی شرکت نمود؛ جایی که تا آن زمان عالمان شیعه بدان راه نداشتند. او در چنین محافلی به نمایندگی از تفکر شیعه، چنان مهارتی ازخود نشان داد که علمای عامه به مقام علمی او اعتراف نمودند. از خطیب بغدادی، تاریخ نگار معروف و هم عصر شیخ مفید نقل شده که شیخ مفید در مناظره‌ها چنان توانایی علمی داشت که اگر می‌خواست، می‌توانست ثابت کند که ستون چوبی از طلاست.
توانایی و شهرت عملی او موجب شد که هر اهل دانش غیر متعصبی، مقام او را تکریم نموده، از او به احترام یاد نماید؛ از آن جمله به نقل از علمای عامه، عضدالدوله دیلمی، حاکم وقت بغداد است که خود اهل دانش بود و شیخ مفید را بزرگ می‌داشت و از او ستایش می‌کرد.
بر این اساس، از نیمه دوم قرن چهارم، شیعیان و عالمان شیعی جایگاه اجتماعی‌شان را باز یافته و مرکزیت حوزه علمیه شیعه، با مدیریت و مرجعیت شیخ مفید به وجود آمد و هویت فکری شیعه تثبیت گردید.
[۷] مقالات فارسی کنگره شیخ مفید، ش۷۴، بحث معرفی شیخ مفید.
وی با متمرکز کردن مرکز آموزشی و درسی در بغداد و تالیف آثار ارزشمندی در زمینه‌های فقه، کلام، اصول، حدیث و تربیت شاگردان بسیار، پایه‌های حوزه علمیه شیعه و سازمان روحانیت شیعه را بنیان نهاد که این حرکت مبارک، با تلاش‌های بعدی سیدمرتضی و شیخ طوسی، بالندگی بیش تری یافت.
سازمان روحانیت شیعه در قالب حوزه علمیه شیعه در بغداد و فقهای متمرکز آن، تا سال ۴۱۳ تحت ریاست و مدیریت شیخ مفید به فعالیت‌های خود ادامه داد. تاریخ دقیق آغاز تدریس و فعالیت‌های آموزشی شیخ مفید مشخص نیست، ولی بر اساس شواهد تاریخی، اواسط نیمه دوم قرن چهارم را می‌توان آغاز فعالیت‌های این حوزه در نظر گرفت و مرکز آموزشی نیز محله شیعه‌نشین «کرخ» از حوالی بغداد بوده است.
با توجه به آثار و تالیفات به جا مانده از عالمان و فقیهان حوزه بغداد در آن عصر، در زمینه‌های متفاوت و همچنین رساله‌های جوابیه به درخواست شیعیان و برپایی فعالیت‌های مذهبی، چنین اذعان می‌شود که عمده فعالیت‌های سازمان روحانیت شیعه، در زمینه آموزش معارف و احکام دینی، تدریس ادبیات عرب، فقه، حدیث، اصول، رجال، کلام، قرائت و تفسیر، تاریخ اسلام و دیگر علوم متداول آن زمان، و نیز مجموعه فعالیت‌های تبلیغی، اخلاقی، از جمله احیای مراسم و مناسبت‌های دینی اعم از اعیاد و سوگواری، جامعه‌پذیر ساختن افراد، و رسیدگی به نیازها و مشکلات فقهی و اعتقادی شیعیان دیگر سرزمین‌های اسلامی انجام می‌گرفت. با ریاست و مدیریت شیخ مفید، سلسله مراتب اقتدار و نقش‌های و پایگاه‌های اجتماعی در جامعه علمی شیعیان به صورت ابتدایی پدید آمد و به مرور زمان و با توجه نیازهای بیش تر، نقش‌های جدیدتری شکل پیدا کرد.
شیعیان که از این تاریخ به بعد مرکزیت علمی و فتوایی یکسانی پیدا کردند، نیازهای دینی و فقهی شان از این راه به سهولت تامین می‌شد. سازمان روحانیت شیعه پس از شیخ مفید به مدت ۲۳ سال توسط برجسته‌ترین شاگردش، یعنی سیدمرتضی اداره شد. سید با امکاناتی که در اختیار داشت، با تاسیس مرکزی به نام «دارالعلم» در بغداد، حوزه درسی را به آنجا منتقل کرد. در این دوره، هم بر امکانات حوزه و تشکیلات دینی و هم بر نقش‌های اجتماعی آن افزوده شد. در قسمت افزایش امکانات حوزه، تاسیس کتابخانه‌ای با هشتصد هزار جلد کتاب، پرداخت حقوق ماهیانه به شاگردان و اختصاص یافتن مکانی به عنوان خوابگاه طلاب،
[۸] جمیع از نویسندگان، حوزه، کاستی‌ها و بایسته‌ها، ص۴۴.
از جمله موارد قابل توجه است.
نقش‌های اجتماعی که سیدمرتضی در این دوره عهده دار بود، افزون بر منصب فتوادهی و ریاست حوزه علمیه و مرجعیت شیعیان، در بردارنده نقابت طالبیان، سرپرستی حاجیان، رد مظالم و نیز رسیدگی به مشکلات مردم (شیعه) است.

۴.۲ - شکل‌گیری حوزه علمیه نجف

سازمان روحانیت شیعه، که با گذشت زمان، جایگاه مشخص تری پیدا می‌کرد، پس از سید مرتضی با فعالیت‌های علمی شیخ طوسی با توانایی‌های علمی که داشت (نمونه با ارزش آن، اختصاص یافتن کرسی تدریس علم کلام به عنوان بزرگ‌ترین منصب علمی در آن روز به وی می‌باشد) بر رشد و شکوفایی حوزه روحانیت افزود و نوآوری مهمی در فقه، اصول و کلام پدید آورد. وی پس از در گذشت سیدمرتضی در سال ۴۳۶، به مدت دوازده سال در بغداد عهده‌دار کرسی تدریس و سرپرستی حوزه و پیشوایی جهان تشیع بود. زعامت و رهبری شیخ طوسی در بغداد، با افول اقتدار سیاسی خاندان آل بویه هم زمان بود. از این رو، اختلافات و رقابت‌ها میان اهل سنت و شیعیان در بغداد، به پدید آمدن دو حزب سیاسی به رهبری حاکمان آل بویه و ترکان سلجوقی در میان مردم انجامید که سرانجام به درگیری‌های خونین بین شیعیان و اهل سنت تبدیل شد. این اختلافات و درگیری‌ها، در نهایت به سقوط حاکمیت آل بویه و تسلط سلجوقیان بر بغداد و رسیدن آنان به قدرت سیاسی خاتمه پذیرفت.
در جریان حوادث مزبور، منازل و ذخایر شیعیان به آتش کشیده شد. برای مثال، در حوادث سال ۴۴۷ خانه، کتاب‌ها و کرسی تدریس شیخ طوسی به آتش کشیده شد و شیخ بر اثر فشار‌ها و اختناقی که پیش آمد، ناخواسته بغداد را به مقصد نجف اشرف ترک گفت و سر انجام حوزه علمیه شیعه، از بغداد به نجف منتقل گردید و نخستین حوزه مستقل شیعه در آن جا تاسیس شد.
جریان مهاجرت شیخ به نجف به صورت دقیق ضبط نشده، ولی با توجه به محوریت ایشان، وضعیتی که در بغداد برای شیعیان پیش آمد و قرار گرفتن حوزه نجف در مدت زمان کوتاهی به عنوان پایگاه بزرگ علمی و مرکز خاستگاه اساتید دانش، می‌توان چنین برداشت نمود که با مهاجرت شیخ به عنوان مدیر و رئیس سازمان روحانیت شیعه از بغداد به نجف، جمع زیادی از فقیهان و عالمان دینی شیعه او را در این سفر همراهی کردند یا بعد به او پیوستند و بدین سان، سازمان روحانیت شیعه در حوزه علمیه نجف و نیز علمای متمرکز در آن حوزه، به فعالیت‌های خود ادامه داد.
هر چند نجف تا پیش از هجرت شیخ طوسی، محل تجمع تعدادی از زائران و محبان اهل بیت و گاه معدودی از عالمان دینی بود، ولی از این تاریخ به بعد، مرکز محدثان، راویان و عالمان دینی شد و شهرت چشم‌گیری یافت. در این عصر (اواسط قرن پنجم)، بسیاری از شهر‌ها مانند کربلا، حله، قم و ری نیز حوزه‌های علمیه داشتند، ولی ویژگی‌های متمایز حوزه نجف، از قبیل مرکزیت اصلی آموزش، وجود مرجعیت شیعیان و عالمان برجسته دینی وجود مرقد مطهر امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) که یکی از عوامل مهم تجمع شیعیان و عالمان دینی در آن است ـ دارا نبودند.
حوزه نجف اکنون قدمت هزار ساله تاریخی دارد و مفاخر بزرگ علمی و مراجع بزرگ جهان تشیع اغلب در آن جا بوده‌اند. شیخ طوسی با نوشتن آثار ارزشمندی در زمینه‌های گوناگون، ضمن ارتقا بخشیدن به کیفیت و مطالب آن علوم، خدمات شایان توجه‌ای به جوامع علمی شیعه نمود.
وی با نوشتن کتاب مبسوط، فقه را به مرحله تازه‌ای سوق داد و پویایی خاصی به آن بخشید. هم چنین با نوشتن کتاب خلاف موقعیت فقهی شیعه را در برابر دیگر مذاهب به برتری رسانید. در علم حدیث نیز با تالیف تهذیب و استبصار که از جمله کتب اربعه به شمار می‌آیند، خدمت بزرگ و انکار ناپذیری به این علم کرد. در زمینه تفسیر و علوم قرآن، کتاب تبیان او بی نظیر است. در علم کلام، اختصاص یافتن کرسی تدریس به شیخ، بازگو کننده موقعیت علمی وی می‌باشد. او در زمینه‌های اصول، علم رجال و غیره نیز خدمات ارزنده‌ای دارد. شیخ طوسی مدت دوازده سال ریاست حوزه نجف و زعامت شیعیان جهان را به عهده داشت. پس از وی، سرپرست مرکز علمی نجف به فرزند و شاگرد برجسته اش ابو علی و دیگر شاگردانش منتقل شد.
با توجه به آن چه تاکنون در مورد شکل گیری سازمان روحانیت شیعه گفته شد، این سازمان در قالب حوزه و فقهای شیعی متمرکز در بغداد، تحت زعامت فرد واحد، از نیمه دوم قرن چهارم شکل گرفت و با حمایت‌ها و تلاش‌های شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی، استوانه‌های اصلی آن پایه ریزی شده و حرکت‌های علمی شیعه از سازمان دهی مطلوبی برخوردار گردید. مرکز این سازمان و حوزه در بیش از پنج دهه، ابتدا مسجد «براثا»، سپس مرکزی به نام «دارالعلم» در بغداد بود و در نیمه دوم قرن پنجم به نجف انتقال یافت.(منظور، تمرکز عمده علما در یک شهر است وگرنه در سرزمین‌های دیگر نیز علمایی می‌زیستند و حوزه‌های درس کوچکی دایر بوده است)

۴.۳ - شاخص‌های حوزه علمیه در بغداد

بغداد در قرن چهارم هجری، افزون بر این که از مرکزیت سیاسی جهان اسلام برخوردار بود، مرکز تجمع عالمان و‌اندیشمندان اسلامی در رشته‌ها و مذاهب گوناگون نیز به شمار می‌آمد.
[۹] جعفری، یعقوب، مقالات فارسی، کنگره جهانی شیخ مفید، ص۶۹.
علما و حوزه علمیه بغداد که با بهره گیری از‌اندیشه حدیثی شیعه ـ که بخش مهم آن از قم و ری به بغداد رفت ـ و مکتب علمی شیعه ـ که ریشه در کوفه و خود بغداد داشت ـ از توانایی خاصی برخوردار بود،
[۱۰] جعفریان، رسول، مقالات تاریخی، دفتر چهارم، ص۶۷.
همواره با تفکرات مغایر و دانشمندان مذاهب و گرایش‌های مختلف رو به رو می‌شد و آن‌ها نیز به عقاید و تفکر شیعه نقد‌ها و ایراد‌هایی داشتند. از این رو در این عصر، محافل مباحثه و مناظره زیادی برگزار می‌گردید. مقتضای طبیعی چنین شرایطی هم این بود که علما و جامعه شیعی به عنوان یک اقلیت مذهبی و اجتماعی، در برابر اکثریت اهل سنت با جدیت و منطق قوی، از تفکر شیعی و مبانی کلامی و اعتقادی شان دفاع کنند. بنابر این، رویارویی علما و حوزه علمیه شیعه بغداد با انواع گرایش‌ها و‌اندیشه‌ها، یکی از شاخص‌هایی است که به مرکز علمی شیعه در بغداد مربوط می‌شود.
آزادی نسبی شیعیان و عالمان دینی در ابراز دیدگاه‌ها و عقایدشان به دلیل روی کار آمدن خاندان آل بویه، یکی از شاخص‌های دیگر مرکز علمی شیعه در بغداد است. با این که پیش از نیمه قرن چهارم، شیعیان بغداد از سوی خلفای عباسی، از اظهار عقاید و حضور در عرصه‌های اجتماعی محروم بودند، ولی پس از آن، محدودیت‌های شدید بر طرف شد و مرکزیت علمی نیز شکل گرفت و در نتیجه، فعالیت‌های سازمانی علمای دینی آغاز گردید.


۱. جعفریان، رسول، مقالات تاریخی، دفتر چهارم، ص۶۷.
۲. فقيهي، علي‌اصغر، تاریخ مذهبی قم، ص۱۶۷.
۳. فقيهي، علي‌اصغر، تاریخ مذهبی قم، ص۱۶۷.
۴. جعفریان، رسول، مقالات تاریخی، دفتر چهارم، ص۶۹.
۵. یادنامه شیخ طوسی، ص۲۴۷-۲۴۸. درباره دلایل و علل افزایش شیعیان در بغداد در بخش پنجم بحث شده است.
۶. نک: مقالات فارسی کنگره جهانی شیخ مفید، ش۷۴، بحث «جغرافیای مذاهب در عصر شیخ مفید.
۷. مقالات فارسی کنگره شیخ مفید، ش۷۴، بحث معرفی شیخ مفید.
۸. جمیع از نویسندگان، حوزه، کاستی‌ها و بایسته‌ها، ص۴۴.
۹. جعفری، یعقوب، مقالات فارسی، کنگره جهانی شیخ مفید، ص۶۹.
۱۰. جعفریان، رسول، مقالات تاریخی، دفتر چهارم، ص۶۷.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حوزه‌های علمیه و روحانیت در آغاز غیبت کبری»، تاریخ بازیابی۹۷/۳/۱۹.    


رده‌های این صفحه : مقالات‌ اندیشه قم




جعبه ابزار