• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم اطعام (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حکم اطعام
۷۵۶. لزوم ترغیب دیگران به اطعام نیازمندان:
«ثم فی سلسلة ذرعها سبعون ذراعـا فاسلکوه• انه کان لا یؤمن بالله العظیم• ولا یحض علی طعام المسکین؛ بعد او را به زنجیری که هفتاد ذرع است ببندید! • چرا که او هرگز به خداوند بزرگ ایمان نمی‌آورد• و هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشویق نمی‌نمود.»
عامل بزرگ بدبختی او قطع رابطه از ((خالق) ) و ((خلق) ) بود، و از این تعبیر به خوبی استفاده می‌شود که عمده اطاعات و عبادات و دستورات شرع را می‌توان در این دو خلاصه کرد، و عطف ((اطعام مسکین) ) بر ((ایمان) ) اشاره به اهمیت فوق العاده این عمل بزرگ انسانی است، و به راستی چنین است زیرا به گفته بعضی بدترین عقائد ((کفر)) است، و بدترین رذائل اخلاقی ((بخل)).
جالب توجه اینکه نمی‌گوید: ((اطعام نمی‌کرد)) می‌گوید: دیگران را وادار به اطعام نمی‌نمود، اشاره به اینکه اولا تنها اطعام کردن یک فرد، مشکل مستمندان را حل نمی‌کند، باید دیگران را نیز دعوت به این کار خیر کرد تا جنبه عمومی پیدا کند.
ثانیا ممکن است انسان شخصا توانائی بر اطعام نداشته باشد، اما همه کس توانائی بر ترغیب دیگران داشته باشد.
ثالثا افراد بخیل چنانند که نه تنها بذل و بخششی ندارند بلکه علاقه به بذل و بخشش دیگران نیز ندارند.
از بعضی از قدماء نقل شده است که به همسر خود دستور می‌داد غذا را بیشتر طبخ کند تا به مسکینان نیز بدهد، و بعد می‌گفت : ((نصف آن زنجیر را با ایمان به خدا از تن خود بیرون آوردیم، و نصف دیگرش را با اطعام بیرون می‌کنیم)).
«فی جنـت یتساءلون• عن المجرمین• ما سلککم فی سقر• قالوا لم نک من المصلین• ولم نک نطعم المسکین؛ آنها در باغهای بهشتند و سؤ ال می‌کنند• از مجرمان• چه چیز شما را به دوزخ فرستاد؟• می‌گویند: ما از نمازگزاران نبودیم!• و اطعام مستمند نمی‌کردیم! »
مراد از اطعام ((مسکین) ) انفاق بر تهی دستان جامعه است، به مقداری که بتوانند کمر راست کنند و حوائجشان برطرف شود. و اطعام مسکین اشاره است به حق الناس، و صلات اشاره است به حق الله، و اینکه این دو قسم حق را عملا باید پرداخت.
اطعام مسکین گر چه به معنی غذا دادن به بینوایان است، ولی ظاهرا منظور از آن، هر گونه کمک به نیازمندیهای ضروری نیازمندان می‌باشد اعم از خوراک و پوشاک و مسکن و غیر اینها.
و همانگونه که مفسران تصریح کرده‌اند منظور از آن زکات واجب است چرا که ترک انفاقهای مستحبی سبب ورود در دوزخ نمی‌شود، و این آیه بار دیگر این مطلب را تاءکید می‌کند که زکات به طور اجمال در مکه نیز نازل شده بود هر چند تشریع جزئیات و تعیین خصوصیات حدود و مخصوصا تمرکز آن در بیت المال در مدینه بوده است.
«ارءیت الذی یکذب بالدین• فذلک الذی یدع الیتیم• ولا یحض علی طعام المسکین؛ آیا کسی که روز جزا را پیوسته انکار می‌کند مشاهده کردی؟ • او همان کسی است که یتیم را با خشونت می‌راند• و دیگران را به اطعام مسکین تشویق نمی‌کند.»
منظور از ((دین) ) در اینجا ((جزا)) یا ((روز جزا)) است، و انکار روز جزا و دادگاه بزرگ آن، بازتاب وسیعی در اعمال انسان دارد که در این سوره به پنج قسمت از آن اشاره شده است از جمله : ((راندن یتیمان با خشونت، ) ) و ((عدم تشویق دیگران به اطعام افراد مسکین) ) است یعنی نه خود انفاق می‌کند و نه دیگران را دعوت به این کار می‌نماید.
بعضی نیز احتمال داده‌اند که منظور از ((دین) ) در اینجا قرآن یا تمام آئین اسلام است، ولی معنی اول مناسب تر به نظر می‌رسد، و نظیر آن را در سوره ((انفطار)) آیه ۹ کلا بل تکذبون بالدین، و سوره ((تین) ) آیه ۷ فما یکذبک بعد بالدین نیز آمده است که به قرینه آیات دیگر آن سوره‌ها منظور از دین روز جزا است.
((یدع) ) از ماده ((دع) ) (بر وزن حد) به معنی دفع شدید و راندن تواءم با خشونت و عنف است.
و ((یحض) ) از ماده ((حض) ) به معنی تحریض و ترغیب دیگران بر چیزی است، راغب در مفردات می‌گوید: حص تشویق در حرکت و سیر است، ولی حض چنین نیست.
از آنجا که ((یحض) ) و ((یدع) ) به صورت فعل ((مضارع) ) آمده نشان می‌دهد که این کار مستمر آنها است در مورد یتیمان و مستمندان.
باز در اینجا این نکته جلب توجه می‌کند که در مورد یتیمان مساءله عواطف انسانی بیشتر مطرح است تا اطعام و سیر کردن، چرا که بیشترین رنج یتیم از دست دادن کانون عاطفه و غذای روح است، و تغذیه جسمی در مرحله بعد قرار دارد. و باز در این آیات به مساءله اطعام ((مستمندان) ) که از مهمترین کارهای خیر است برخورد می‌کنیم، تا آنجا که می‌فرماید: اگر خود قادر به اطعام مستمندی نیست دیگران را به آن تشویق کند.
تعبیر به ((فذلک) ) (با توجه به اینکه فا در اینجا معنی سببیت را می‌بخشد) اشاره به این نکته است که فقدان ایمان به معاد سبب این خلافکاریها می‌شود، و به راستی چنین است، آن کس که آن روز بزرگ و آن دادگاه عدل، و آن حساب و کتاب و پاداش و کیفر را در اعماق جان باور کرده باشد، آثار مثبتش در تمام اعمال او ظاهر می‌شود، ولی آنها که ایمان ندارند اثر آن در جراءتشان بر گناه و انواع جرائم کاملا محسوس است.
کلمه ((حض) ) به معنای تحریک و تشویق است، و در کلام مضافی حذف شده، تقدیرش ((و لا یحض علی اطعام طعام المسکین) ) است، یعنی مردم را به اطعام طعام مسکین تشویق نمی‌کند.
بعضی از مفسرین گفته‌اند: اگر تعبیر به طعام کرد، نه به اطعام، برای این بود که اشاره کرده باشد به اینکه مسکین گویا مالک زکات و صدقه است و احتیاج ندارد به اینکه کسی به او اطعام کند، وقتی طعام را که حق خود او است به او بدهند او خودش می‌خورد، همچنان که در جای دیگر فرموده : ((و فی اموالهم حق للسائل و المحروم)).
بعضی دیگر گفته‌اند: طعام در آیه به معنای اطعام است. و اگر تعبیر به تشویق به طعام کرد، و نه به خود عمل (اطعام) برای این بود که حض هم شامل تشویق عملی یعنی خود عمل اطعام می‌شود، و هم شامل تشویق زبانی.
۷۵۷. لزوم اطعام به یتیم و ترغیب دیگران بر آن:
«فلا اقتحم العقبة• وما ادرک ما العقبة• او اطعـم فی یوم ذی مسغبة• یتیمـا ذا مقربة؛ ولی او (انسان ناسپاس) از آن گردنه مهم بالا نرفت! • و تو نمی‌دانی آن گردنه چیست؟ • یا اطعام کردن در روز گرسنگی• یتیمی از خویشاوندان را.»
«ارءیت الذی یکذب بالدین• فذلک الذی یدع الیتیم• ولا یحض علی طعام المسکین؛ آیا کسی که روز جزا را پیوسته انکار می‌کند مشاهده کردی؟ • او همان کسی است که یتیم را با خشونت می‌راند• و دیگران را به اطعام مسکین تشویق نمی‌کند.»
۷۵۸. استحباب اطعام به نیازمندان: مسکین، یتیم و اسیر، در عین نیازمندی:
«ان الابرار یشربون من کاس کان مزاجها کافورا• یوفون بالنذر... • ویطعمون الطعام علی حبه مسکینـا ویتیمـا واسیرا• انما نطعمکم لوجه الله...؛ابرار (نیکان) از جامی می‌نوشند که با عطر خوشی آمیخته است• آنها به نذر خود وفا می‌کنند...• و غذای (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و اسیر می‌دهند• (و می‌گویند) ما شما را برای خدا اطعام می‌کنیم ...»
(آیه مزبور بر حسن اطعام و استحباب آن دلالت دارد، زیرا در آن از اطعام کنندگان ستایش و در آیات بعدی به آنها وعده پاداش داده شده است.)
اطعام کردن آنها ساده نیست، بلکه تواءم با ایثار در هنگام نیاز شدید است، و از سوی دیگر اطعامی است گسترده که انواع نیازمندان را از ((مسکین) ) و ((یتیم) ) و ((اسیر)) شامل می‌شود، و به این ترتیب رحمتشان عام و خدمتشان گسترده است.
۷۵۹. اطعام به مستمندان، بیش از حد واجب، امری مستحب:
«... وعلی الذین یطیقونه فد یة طعام مسکین فمن تطوع خیرا فهو خیر له...؛... و بر کسانی که قدرت انجام آن را ندارند (همچون بیماران مزمن و پیرمردان و پیره زنان) لازم است کفاره بدهند، مسکینی را اطعام کنند، و کسی که کار خیر را پذیرا شود برای او بهتر است...»
(بنا بر یک قول، مقصود از «تطوع» اطعام به مستمند، اضافه بر کفاره واجب است.)
۷۶۰. مطلوب بودن اطعام به نیازمندان، از گوشت قربانی حج:
«واذن فی الناس بالحج... • ... ویذکروا اسم الله فی ایام معلومـت علی ما رزقهم من بهیمة الانعـم فکلوا منها واطعموا البائس الفقیر؛ و مردم را دعوت عمومی به حج کن ...• ...و نام خدا را در ایام معینی بر چهار پایانی که به آنها روزی داده است (هنگام قربانی کردن) ببرند (و هنگامی که قربانی کردید) از گوشت آنها بخورید، و بینوای فقیر را نیز اطعام نمائید.»
(در اینکه تقسیم قربانی حج به سه قسمت و اطعام یک سوم آن به نیازمندان واجب است یا مستحب، میان فقها اختلاف است.)
«والبدن جعلنـها لکم من شعـئر الله لکم فیها خیر فاذکروا اسم الله علیها صواف فاذا وجبت جنوبها فکلوا منها واطعموا القانع والمعتر...؛و شترهای چاق و فربه را برای شما از شعائر الهی قرار دادیم در آنها برای شما خیر و برکت است، نام خدا را (هنگام قربانی کردن آنها) در حالی که به صف ایستاده‌اند ببرید، هنگامی که پهلویشان آرام گرفت (و جان دادند) از گوشت آنها بخورید و مستمندان قانع و فقیران معترض را نیز از آن اطعام کنید...»

۷۶۱. حرمت ترک اطعام به مساکین و گرسنه رها کردن آنان، در جامعه:
«انه کان لا یؤمن بالله العظیم• ولا یحض علی طعام المسکین• فلیس له الیوم هـهنا حمیم• ولا طعام الا من غسلین؛ چرا که او هرگز به خداوند بزرگ ایمان نمی‌آورد• و هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشویق نمی‌نمود• لذا امروز در اینجا یار مهربانی ندارد• و نه طعامی جز از چرک و خون.»
«فی جنـت یتساءلون• عن المجرمین• ما سلککم فی سقر• ولم نک نطعم المسکین؛ آنها در باغهای بهشتند و سؤ ال می‌کنند• از مجرمان• چه چیز شما را به دوزخ فرستاد؟• ...• و اطعام مستمند نمی‌کردیم! »
«کلا بل لا تکرمون الیتیم• ولا تحـضون علی طعام المسکین• وجایء یومئذ بجهنم یومئذ یتذکر الانسـن وانی له الذکری؛چنان نیست که شما خیال می‌کنید، بلکه شما یتیمان را گرامی نمی‌دارید• و یکدیگر را بر اطعام مستمندان تشویق نمی‌کند• و در آن روز جهنم را حاضر کنند (آری) در آن روز انسان متذکر می‌شود، اما چه فایده که این تذکر برای او سودی ندارد.»

«فلا اقتحم العقبة• وما ادرک ما العقبة• او اطعـم فی یوم ذی مسغبة؛ولی او (انسان ناسپاس) از آن گردنه مهم بالا نرفت! • و تو نمی‌دانی آن گردنه چیست؟ • یا اطعام کردن در روز گرسنگی.»

«ارءیت الذی یکذب بالدین• فذلک الذی یدع الیتیم• ولایحض علی طعام المسکین؛ آیا کسی که روز جزا را پیوسته انکار می‌کند مشاهده کردی؟ • او همان کسی است که یتیم را با خشونت می‌راند• و دیگران را به اطعام مسکین تشویق نمی‌کند.»


فهرست مندرجات

۱ - پانویس
۲ - منبع


۱. حاقه/سوره۶۹، آیه۳۲ - ۳۴.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۷۰.    
۳. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۶۶۹.    
۴. مدثر/سوره۷۴، آیه۴۰ - ۴۴.    
۵. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۵۳.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۵۳.    
۷. ماعون/سوره۱۰۷، آیه۱ - ۳.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۳۵۸.    
۹. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۶۳۳.    
۱۰. بلد/سوره۹۰، آیه۱۱.    
۱۱. بلد/سوره۹۰، آیه۱۲.    
۱۲. بلد/سوره۹۰، آیه۱۴.    
۱۳. بلد/سوره۹۰، آیه۱۵.    
۱۴. ماعون/سوره۱۰۷، آیه۱ - ۳.    
۱۵. انسان/سوره۷۶، آیه۵.    
۱۶. انسان/سوره۷۶، آیه۷ - ۹.    
۱۷. اردبیلی، احمد ابن محمد، زبدة البیان، ج۱، ص۴۲۴- ۴۲۵.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۳۵۲.    
۱۹. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۰۲.    
۲۰. بقره/سوره۲، آیه۱۸۴.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۱۱.    
۲۲. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۱۳.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۶۲۵.    
۲۴. حج/سوره۲۲، آیه۲۷.    
۲۵. حج/سوره۲۲، آیه۲۸.    
۲۶. اردبیلی، احمد ابن محمد، زبدة البیان، ج۱، ص۲۲۶- ۲۲۷.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۷۳.    
۲۸. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۵۲۴.    
۲۹. حج/سوره۲۲، آیه۳۶.    
۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۱۰۸.    
۳۱. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۵۳۰.    
۳۲. حاقه/سوره۶۹، آیه۳۳ - ۳۶.    
۳۳. مدثر/سوره۷۴، آیه۴۰ - ۴۲.    
۳۴. مدثر/سوره۷۴، آیه۴۴.    
۳۵. فجر/سوره۸۹، آیه۱۷.    
۳۶. فجر/سوره۸۹، آیه۱۸.    
۳۷. فجر/سوره۸۹، آیه۲۳.    
۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۴۶۳.    
۳۹. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۷۴.    
۴۰. بلد/سوره۹۰، آیه۱۱.    
۴۱. بلد/سوره۹۰، آیه۱۲.    
۴۲. بلد/سوره۹۰، آیه۱۴.    
۴۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۲۷.    
۴۴. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۹۱.    
۴۵. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج۷، ص۴۸۴.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۶۵.    
۴۷. حویزی، عبدعلی بن جمعه، نور الثقلین، ج۵، ص۵۸۲- ۵۸۴.    
۴۸. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۸، ص۵۲۴.    
۴۹. ماعون/سوره۱۰۷، آیه۱ - ۳.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم اطعام».    



جعبه ابزار