• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکمت‌الاشراق (خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حكمةالاشراق، مهم‌ترین اثر شیخ شهاب‌الدین سهروردى و منبع اصلى حكمت اشراق.

این كتاب به زبان عربى است و بنابه گزارش سهروردى، (سهروردى، ج ۲، ص ۲۵۸) در سال ۵۸۲ تألیف آن به پایان رسیده است. تاریخ دقیق تألیف این كتاب را نمی‌توان معلوم كرد، زیرا سهروردى در حكمةالاشراق (سهروردى، ج ۲، ص۱۰) تصریح كرده كه هم‌زمان با این كتاب، برخى آثار فلسفى خود را نوشته و همچنین در اغلب آثار فلسفى خود از حكمة‌الاشراق چنان یاد كرده كه گویى پیش از آنها پایان یافته است. ) سهروردى، ج ۱، ص ۱۹۲؛ سهروردى، ج ۱، ص ۱۹۴؛ سهروردى، ج ۱، ص ۳۶۱؛ سهروردى، ج ۴، ص ۹۶؛ سهروردى، ج ۴، ص ۱۲۸) سهروردى در آثار عرفانى و رمزى و تمثیلى خود، به حكمةالاشراق اشاره‌اى نكرده است، اما نمی‌توان نتیجه گرفت كه آنها را قبل از حكمةالاشراق نوشته است، زیرا مباحث پخته‌اى از حكمت اشراقى در این آثار وجود دارد. (سهروردى، ج ۳، مقدمه نصر، ص ۴۲(

سهروردى (سهروردى، ج ۱، ص ۱۹۲؛ سهروردى، ج ۱، ص ۳۶۱؛ سهروردى، ج ۱، ص ۴۰۱؛ سهروردى، ج ۴، ص ۱۲۸) حكمة‌الاشرق را كتابى مشتمل بر حكمتهاى شگفت‌انگیز و عبارات رمزگونه معرفى كرده و در میان آثارى كه در علوم الهى نوشته، براى آن جایگاه ویژه‌اى قائل شده و آن را بی‌نظیر وصف كرده است. وى در سایر آثار خود، (سهروردى، ج ۱، ص ۴۸۳؛ سهروردى، ج ۱، ص ۴۸۸؛ سهروردى، ج ۱، ص ۵۰۵؛ سهروردى، ج ۴، ص ۹۶؛ سهروردى، ج ۴، ص ۱۲۸؛ سهروردى، ج ۴، ص ۲۴۱) براى دریافت اعتقاد اصلی‌اش، به حكمة‌الاشراق ارجاع داده است.

وى دلیل تألیف این كتاب را اصرار دوستان و همچنین فرمانى غیبى ــ كه نافرمانى از آن موجب خروج از راه راست می‌شود ــ عنوان كرده است. او در مقدمه، (سهروردى، ج ۲، ص ۹ـ۱۰) به‌طور ضمنى، به وجه‌تسمیه این كتاب اشاره كرده است. منظور وى از حكمت همان دانش ذوقى و كشفى، در مقابل علم بحثىِ نظرى، است كه از جانب خداوند اعطا می‌گردد و نشانه آن در سخنان رمزگونه حكما یافت می‌شود. در رأس این دسته از حكما افلاطون است كه وارث حكمت هرمس، والدالحكماء، شناخته می‌شود و از حكماى یونان و ایران، آنان كه از این حكمت بهره برده‌اند، كسانى هستند كه نفوسشان از نور عقل، مُشرق و نورانى است؛ به این معنا كه به مشاهده وجدانى و معاینه عرفانىِ حقیقت دست یافته‌اند و چنان كه طلوع خورشید در مشرقِ عالَمِ جسمانى موجب پدیدار شدن محسوسات می‌شود، طلوع نورِ معنوى در نفوس آنان، موجب آشكار شدن معقولات و معارف شده است. (قطب‌الدین شیرازى، ص ۱۱؛ كوربن، ص۴۰ـ۴۱(

به نظر سهروردى، (سهروردى، ج ۱، ص ۱۹۴؛ سهروردى، ج ۱، ص ۳۶۱؛ سهروردى، ج ۲، ص ۲۵۸ـ۲۵۹) مطالعه حكمةالاشراق براى كسانى مفید است كه در حكمتِ بحثى مهارت یافته باشند؛ بنابراین، بهتر است كه پیش از خواندن حكمة‌الاشراق، كتاب التلویحات و المشارع و المطارحات ــ كه در حكمتِ بحثى و بیانِ اصولِ فلسفى به طریق مشائیان است ــ خوانده شود. علاوه بر این، قبل از شروع به آموختن این كتاب، با كم‌خورى، ترك گوشت‌خوارى، و تأمل در نور الهى، یك اربعین (چلّه) ریاضت بكشند. وى ) سهروردى، ج ۱، ص ۱۹۴؛ سهروردى، ج ۱، ص ۳۶۱؛ سهروردى، ج ۲، ص ۲۵۸ـ۲۵۹) توصیه كرده است كه براى مقدمات عملى و تعالیم نظرى این كتاب باید به «قیم علی‌الاشراق»، «قیم الكِتاب» یا «خلیفه» رجوع كرد، یعنى كسى كه به مبادى و اسرار و رموز این كتاب آگاه است. او همچنین از آموزش حكمت اشراق به غیر اهلش منع كرده و طبق گفته خودش، براى دور نگهداشتن آن از نااهل، آن را به نحوى خاص تقریر نموده است. سهروردى (سهروردى، ج ۲، ص۱۰) سیاق این كتاب را از نظر نزدیكى به طریقه اشراقى مضبوط‌تر و به لحاظ تعلیمى آسان وصف كرده و اذعان داشته كه استدلال عقلى او مبتنى بر علم ذوقى اوست و تردید در استدلالها، یقین او را از اصل مطلب سست نمی‌گرداند.

حكمة‌الاشراق شامل دو بخش عمده در ضوابط فكر و انوار الهیه است و در ابتدا مقدمه و در انتها وصیتِ مصنّف در آن ذكر شده است. قسمت اول، در «ضوابط الفكر» یا «موازین اندیشه» (منطق) است. سهروردى، همانند ابن‌سینا در كتاب الاشارات و التنبیهات، منطق را در تقسیم‌بندىِ دو بخشى عرضه كرده است. دو مقاله از این قسمت به بحث تعریف (تصور) و حجت (تصدیق) اختصاص دارد. مقاله سوم در مغالطات و برخى داوریها (حكومات) بین سخنان اشراقیون و مشائیان، و بسیار مختصر است و در آن فقط به برخى قواعد و ضوابط، و در ضمن به قواعد اشراقى، اشاره شده است. (سهروردى، ج ۲، ص۲۰؛ سهروردى، ج ۲، ص ۲۹؛ سهروردى، ج ۲، ص ۳۶( سهروردى در بخش منطق براى برخى اصطلاحات منطقى معادلهاى تازه‌اى به كار برده است، مانند دلالتهاى «قصد»، «حیطه» و «تطفّل» به جاى دلالتهاى مطابقه و تضمن و التزام. (سهروردى، ج ۲، ص ۱۴) بخش مغالطات یا حكومات مهم‌ترین بخش این قسمت است كه سهروردى در آن تفاوت مبانى خود و مشائیان را توضیح داده است. از جمله مباحث مهم این بخش، اثبات اعتبارى بودن وجود، انكار تركیب جسم از مادّه و صورت و اثبات مُثُل افلاطونى است. (سهروردى، ج ۲، ص ۶۱ـ۱۰۵) قسمت دوم حكمةالاشراق، در بیان فلسفه نوریه و حكمت اشراقى سهروردى است. در این قسمت، نسبت نور و ظلمت و اقسام آنها و مراتب انوار و خصوصیات نورالانوار شرح داده شده است.

تبیین تغایر انوار از طریق كمال و نقص (تشكیك) و پیدایش كثرت در آنها با نسبتهاى «مشاهده و اشراق»، «قهر و محبت» و «فقر و غنا»، از اصول اشراقى و ابتكارات خاص سهروردى است كه در این كتاب به آن اشاره شده است. (سهروردى، ج ۲، ص ۱۱۹؛ سهروردى، ج ۲، ص ۱۳۳ـ۱۳۷؛ سهروردى، ج ۲، ص ۱۴۲ـ۱۴۳) تأكید سهروردى بر وجود ارباب انواع )انوار قواهر عرضى) و اثبات وجود آنها براساس قاعده امكان اشرف، جواز صدور بسیط از مركّب، اَزَلیت فعل انوار و قِدَمِ عالم، ازلیت زمان، مجعول بودن ماهیت به جاى وجود، بررسى دلایل معتقدان به تناسخ و اثبات عالم مثال )مُثُلِ مُعَلقه)، از مباحث مهم مطرح شده در این اثر است. (سهروردى، ج ۲، ص ۱۵۴ـ ۱۵۶؛ سهروردى، ج ۲، ص ۱۶۵؛ سهروردى، ج ۲، ص ۱۷۲؛ سهروردى، ج ۲، ص ۱۷۷؛ سهروردى، ج ۲، ص ۱۸۶؛ سهروردى، ج ۲، ص ۲۱۷ـ ۲۲۲؛ سهروردى، ج ۲، ص ۲۳۰ـ ۲۳۵(

شارحان حكمة‌الاشراق این كتاب را به بزرگى ستوده‌اند. شهرزورى، در مقدمه شرح خود، (شهرزورى، ص ۶ـ۷) آن را گنجینه شگفتیها، انباشته از نكته‌هاى غریب و سودمند كه روى زمین، بزرگ‌تر و شریف‌تر و درست‌تر از آن در باب علم الهى دیده نشده وصف كرده است. قطب‌الدین شیرازى نیز در مقدمه شرح خود، (قطب‌الدین شیرازى، ص ۳) ضمن ذكر برخى توصیفات شهرزورى، گفته است: «این كتاب با اینكه مختصر و كم‌حجم است، داراى دانش بسیار و نام بزرگ و مقام والایى است و جاى آن است كه ظاهر خطوط آن بر چهره حور، و باطن معانى آن بر لوح جان نقش بندد».

بر حكمةالاشراق شرحهایى نوشته شده كه از مهم‌ترین آنها شرح شمس‌الدین محمد شهرزورى و شرح قطب‌الدین شیرازى است. شرح قطب‌الدین شیرازى متأثر از شرح شهرزورى و بسیار مورد مراجعه حكما بوده و از مهم‌ترین تعلیقات، تعلیقه صدرالدین شیرازى است. هانرى كوربن (سهروردى، ج ۲، مقدمه، ص ۵۹ـ۶۰) از دو تعلیقه و شرح دیگر یادكرده كه یكى نوشته ودود تبریزى و دیگرى نوشته نجم‌الدین حاج‌محمود تبریزى، هر دو در قرن دهم، است. كوربن نیز، به پیروى از هلموت ریتر، نام شارح را اشتباه آورده و منظور از هر دوى این اسامى، جمال‌الدین محمود نیریزى است. (نیریزى، مقدمه پورجوادى، ص ۸۸ـ ۸۹(

یكى از قدیم‌ترین شروح حكمةالاشراق به فارسى، اثر محمدشریف نظام‌الدین هروى است. این اثر، كه به تصریح هروى انواریه نامیده شده، مشتمل است بر شرح مقدمه و بخشى از قسمت دوم حكمةالاشراق. اهمیت آن در این است كه هروى با بهره‌گیرى از شرح قطب‌الدین شیرازى و در برخى موارد با مقایسه مطالب حكمةالاشراق با نظامهاى فلسفى هندى، بر حكمةالاشراق شرح فارسى نوشته است. )هروى، مقدمه ضیائى، ص ۱۳؛ حاجی‌خلیفه، ج ۱، ستون ۶۸۴؛ سهروردى، ج ۲، مقدمه كوربن، ص (۶۱

متن حكمةالاشراق را نخستین بار هانرى كوربن از روى چند نسخه خطى و شرح شهرزورى و قطب‌الدین شیرازى تصحیح كرده است. (سهروردى، ج ۲، مقدمه كوربن، ص ۷۳ـ۷۹) انستیتوى ایران و فرانسه این متن را، همراه با مقدمه‌اى مفصّل به زبان فرانسه، با عنوان مجموعه دوم مصنفات شیخ اشراق در حكمت الهى در ۱۳۴۹ش/۱۹۷۰ در تهران به چاپ رساند. این اثر با عنوان مجموعه مصنفات شیخ‌اشراق، در ۱۳۵۵ش در تهران چاپ و در ۱۳۷۳ش و ۱۳۸۰ش تجدید چاپ شد.

شرح حكمةالاشراق شهرزورى در ۱۳۷۲ش، با تصحیح و مقدمه حسین ضیائى، در تهران منتشر شد. این شرح به صورت «قال ـ أقول» و داراى متن كامل حكمةالاشراق است. شرح قطب‌الدین شیرازى، به همراه تعلیقات ملاصدرا در حاشیه، در ۱۳۱۵، در تهران چاپ سنگى شد و در ۱۳۸۰ش به اهتمام عبداللّه نورانى و مهدى محقق، با حروف‌نگارى جدید، منتشر گردید. این شرح به صورت مَزجى و آمیخته با متن است.

شرح فارسى نظام‌الدین هروى، با عنوان انواریه، را حسین ضیائى با همكارى آستیم، در ۱۳۵۸ش در تهران منتشر كرد. سیدجعفر سجادى نیز متن حكمةالاشراق را همراه با ترجمه كامل آن به فارسى و شرح مختصر آن، در ۱۳۵۵ش در تهران به چاپ رساند. میرزامحمدهادى لكهنوى حكمةالاشراق را، به همراه خلاصه شرح قطب‌الدین شیرازى، به اردو ترجمه و در ۳۰۴ش/۱۹۲۵ در حیدرآباد هند منتشر كرد. به گفته سیدحسین نصر، (سهروردى، ج ۳، مقدمه، ص ۷۱) هانرى كوربن در شُرف انتشار ترجمه حكمةالاشراق به زبان فرانسه بوده است. جان والبریج و حسین ضیائى متن و ترجمه انگلیسى حكمةالاشراق را در ۱۳۷۸ش/ ۱۹۹۹ در امریكا منتشر كردند.

حكمةالاشراق همواره مورد توجه حكماى بعد از سهروردى بوده است. براى نمونه، شهرزورى در الشجرةالالهیة، (الشجرةالالهیة، ج ۲، ص ۲۱۳؛ الشجرةالالهیة، ج ۳، ص ۴۰۲؛ الشجرةالالهیة، ج ۳، ص ۴۱۸) غیاث‌الدین منصور دشتكى در اشراق هیاكل‌النور، (اشراق هیاكل‌النور، ص ۲۵؛ اشراق هیاكل‌النور، ص ۵۷؛ اشراق هیاكل‌النور، ص ۸۸) میرداماد در قبسات (میرداماد، ص ۱۰۳؛ میرداماد، ص ۱۶۳؛ میرداماد، ص ۳۶۴) و ملاصدرا در اسفار، (ملاصدرا، سفر۱، ج۱، ص۶۰؛ ملاصدرا، سفر۱، ج۱، ص ۴۴۱؛ ملاصدرا، سفر۲، ج۲، ص ۹۹؛ ملاصدرا، سفر۴، ج ۱، ص ۳۴۸( براى استناد و تأیید یا براى ردّ و نقد نظریات، از این كتاب استفاده كرده‌اند.
منابع :
(۱) حاجی‌خلیفه، کشف الظنون؛
(۲) منصور بن محمد دشتكى، اشراق هیاكل النور لكشف ظلمات شواكل الغرور، چاپ على اوجبى، تهران ۱۳۸۲ش؛
(۳) یحیی ‌بن حبش سهروردى، مجموعه مصنّفات شیخ ‌اشراق، تهران ۱۳۸۰ش؛
(۴) محمد بن محمود شهرزورى، رسائل الشجرة الالهیة فى علوم الحقائق الربانیة، چاپ نجفقلى حبیبى، تهران ۱۳۸۳ـ۱۳۸۵ش؛
(۵) محمد بن محمود شهرزورى، شرح حكمةالاشراق، چاپ حسین ضیائى، تهران ۱۳۷۲ش؛
(۶) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازى (ملاصدرا)، الحكمة المتعالیة فى الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱؛
(۷) محمود بن مسعود قطب‌الدین شیرازى، شرح حكمةالاشراق سهروردى، چاپ عبداللّه نورانى و مهدى محقق، تهران ۱۳۸۰ش؛
(۸) هانرى كوربن، روابط حكمت اشراق و فلسفه ایران باستان، گزارش (ترجمه) احمد فردید و عبدالحمید گلشن، تهران ۱۳۸۲ش؛
(۹) محمدباقر بن محمد میرداماد، كتاب القبسات، چاپ مهدى محقق و دیگران، تهران ۱۳۶۷ش؛
(۱۰) جمال‌الدین محمود نیریزى، رساله در قِدَم و حدوث اجسام، چاپ رضا پورجوادى، در معارف، دوره ۱۹، ش ۳ (آذر ـ اسفند ۱۳۸۱)؛
(۱۱) محمدشریف هروى، انوار: ترجمه و شرح حكمةالاشراق سهروردى، چاپ حسین ضیائى و آستیم، تهران ۱۳۵۸ش.



جعبه ابزار