حیای آدم (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حیا عبارت است از حالت و خویی نفسانی در
انسان که مانع ارتکاب اعمال زشت میشود. و از جمله افراد باحیا در
تاریخ حضرت آدم (علیهالسّلام) بود.
حضرت آدم (علیهالسّلام)، شخصیتی آبرومند و باحیا بود.
«فاکلا منها فبدت لهما سوءتهما وطفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة..؛
سرانجام هر دو از آن خوردند، (و
لباس بهشتیشان فرو ریخت،) و عورتشان آشکار گشت و برای پوشاندن خود، از برگهای (درختان) بهشتی جامه دوختند! (آری) آدم پروردگارش را نافرمانی کرد، و از
پاداش او محروم شد.»
«... فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءتهما وطفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة..؛
و به این ترتیب، آنها را با فریب (از مقامشان) فرودآورد. و هنگامی که از آن
درخت چشیدند، اندامشان (عورتشان) بر آنها آشکار شد و شروع کردند به قرار دادن برگهای (درختان) بهشتی بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را نداد داد که: آیا شما را از آن درخت
نهی نکردم؟! و نگفتم که شیطان برای شما
دشمن آشکاری است؟!»
فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوآتهما: همین که اندکی از آن درخت چشیدند و خوردند،
عورت آنها برای یکدیگر ظاهر شد. کلبی گوید: همین که از درخت ممنوع خوردند، لباس از تن آنها فرو ریخت و عورتشان ظاهر شد و از یکدیگر خجل شدند. از این
آیه بر میآید که چشیدن چیز
حرام جایز نیست.
و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة:
زجاج گوید: یعنی برگهای درختان را روی هم میگذاشتند و عورت خود را بوسیله آن میپوشیدند.
قتاده گوید: برگهای درخت انجیر را به یکدیگر وصل و برای خود لباسی- باندازه پوشش عورت- فراهم کردند.
در اینباره در
سوره بقره گفتهایم که: مصلحت این بود که چنین صحنهای برای آدم و حوا پیش آید و از
بهشت خارج شوند. اخراج آنها از
بهشت کیفر آنها نبود، زیرا
انبیا گناهی نمیکنند که سزاوار کیفر شوند.
ای ابتدءا بالاکل و نالا منها شیئا یسیرا و لذلک اتی بلفظة ذاقا عبارة عن انهما تناولا شیئا قلیلا من ثمرة الشجرة علی خوف شدید لان الذوق ابتداء الاکل و الشرب
شیطان، با ترغیب آدم و
حوا (علیهما السلام)، به خوردن از درخت ممنوع، در پی سلب حیای آنان بود.
«ویــادم اسکن انت وزوجک الجنة فکلا من حیث شئتما ولا تقربا هـذه الشجرة فتکونا من الظــلمین• فوسوس لهما الشیطـن لیبدی لهما ماووری عنهما من سوءتهما وقال ما نهـکما ربکما عن هـذه الشجرة الا ان تکونا ملکین او تکونا من الخــلدین• فدلـهما بغرور فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءتهما وطفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة ونادهما ربهما الم انهکما عن تلکما الشجرة واقل لکما ان الشیطـن لکما عدو مبین؛
و ای آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن شوید! و از هر جا که خواستید، بخورید! اما به این درخت نزدیک نشوید، که از ستمکاران خواهید بود! • سپس شیطان آن دو را
وسوسه کرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرده مگر بخاطر اینکه (اگر از آن بخورید،)
فرشته خواهید شد، یا جاودانه (در بهشت) خواهید ماند! • .... • و به این ترتیب، آنها را با فریب (از مقامشان) فرود آورد. و هنگامی که از آن درخت چشیدند، اندامشان (عورتشان) بر آنها آشکار شد و شروع کردند به قرار دادن برگهای (درختان) بهشتی بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را نداد داد که: آیا شما را از آن درخت نهی نکردم؟! و نگفتم که شیطان برای شما دشمن آشکاری است؟!»
"وسوسه" در
لغت به معنای دعوت کردن به امری است به آهستگی و پنهانی. و "موارات" پوشاندن در پس پرده است. و "سوآت" جمع "سواة" و به معنای عضوی است که آدمی از برهنه کردن و اظهار آن
شرم میدارد.
و جمله "ما نهاکما ربکما عن هذه الشجرة الا ان تکونا ملکین" در تقدیر "الا کراهة ان تکونا ملکین" است، و معنایش این است که:
پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرد مگر از این جهت که مبادا فرشته شوید، و یا از خالدین گردید. و "ملک" گر چه به فتح لام قرائت شده و به معنای فرشته است، الا اینکه در آن معنای "ملک"- به ضم میم و سکون لام- نیز هست، به دلیل اینکه در جای دیگر در همین داستان فرموده: "قال یا آدم هل ادلک علی شجرة الخلد و ملک لا یبلی "
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حیای آدم».