• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خرق (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




خَرَقَ‌ (به فتح خاء و فتح راء وفتح قاف) از واژگان قرآن کریم و به معنی شكافتن است.



خَرَقَ‌ به معنی شكافتن است. قاموس پاره كردن و شكافتن و غيره گفته است. در مجمع شكافتن آمده است.



(حَتَّى إِذا رَكِبا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَها قالَ أَ خَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها ...) «تا وقتی‌كه در كشتى سوار شدند كشتى را بشكست موسى گفت: كشتى را شكافتى تا اهل آن را غرق كنى؟!!»
(وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَ بَناتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ‌) « جنّ را شريكان خدا قرار دادند حال آن‌كه جنّ را خدا آفريده است و به دروغ بى آن‌كه بدانند براى خدا پسران و دختران ساختند.»
خرق به معنى دروغ ساختن و افتراء نيز آمده است. در قاموس هست: «خرق الكذب: صنعه». در معنى خرق قيد فساد لازم نيست چنان‌كه راغب گفته. بلكه اعمّ است زيرا در آيه اوّل‌ «خَرَقَها» كه حكايت عمل آن عالم است از روى فساد نبود بلكه‌ «أَ خَرَقْتَها» كه كلام موسى است توأم با فساد است زيرا موسى چنان فهميد.
همچنين در نهج البلاغه خطبه ۱۰۶ در باره علم خدا آمده:
««خَرَقَ‌ عِلْمُهُ بَاطِنَ غَيْبِ السُّتُرَاتِ».» «يعنى علم خدا باطن پوشيده‌ها را شكافته است.» پيدا است كه در اينجا و امثال آن قيد بدون رويّه و قيد فساد جارى نيست.
ولى در نهج البلاغه خطبه ۱۰۷ ««خَرَقَتِ‌ الشَّهَوَاتُ عَقْلَهُ».» قيد فساد و بى تدبّرى جارى است.
(وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّكَ لَنْ‌ تَخْرِقَ‌ الْأَرْضَ‌) «در زمين با تكبر راه مرو، هرگز زمين را نتوانى شكافت.»


۱. قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۲۳۸.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دار القلم، ص-۲۷۹-۲۸۰.    
۳. طريحی، فخر‌الدين، مجمع البحرين، ت-الحسینی، ج۵، ص۱۵۳.    
۴. فيروز آبادی، مجد‌الدين، قاموس المحيط، ج۳، ص۲۲۵.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ج۶، ص۲۵۰.    
۶. كهف/سوره۱۸، آیه۷۱.    
۷. طباطبایی، سید محمد‌حسین، تفسیر الميزان، ج۱۳، ص۳۴۴.    
۸. طباطبایی، سید محمد‌حسین، تفسیر الميزان، ترجمه محمد‌باقرموسوی، ج۱۳، ص۴۷۷.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ج۶، ص۳۶۹.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۰۵.    
۱۱. انعام/سوره۶، آیه۱۰۰.    
۱۲. طباطبایی، سید محمد‌حسین، تفسیر الميزان، ج۷، ص-۲۹۰-۲۹۱.    
۱۳. طباطبایی، سید محمد‌حسین، تفسیر الميزان، ترجمه محمد‌باقرموسوی، ج۷، ص۴۰۲-۴۰۳.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ج۴، ص۱۲۵-۱۲۶.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۲۰۷-۲۰۸.    
۱۶. فيروز آبادی، مجد‌الدين، قاموس المحيط، ج۳، ص۲۲۵.    
۱۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دار القلم، ص۲۷۹.    
۱۸. عبده، محمد، نهج البلاغه، ط مطبعة الإستقامة، ص۲۰۶، خطبه ۱۰۶.    
۱۹. سيد شريف رضی، ابوا الحسن، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۲۴۰، خطبه ۱۰۷.    
۲۰. عبده، محمد، نهج البلاغه، ط مطبعة الإستقامة، ص۲۱۱، خطبه ۱۰۷.    
۲۱. سيد شريف رضی، ابوا الحسن، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۲۴۶، خطبه ۱۰۸.    
۲۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۷.    
۲۳. طباطبایی، سید محمد‌حسین، تفسیر الميزان، ج۱۳، ص۹۶.    
۲۴. طباطبایی، سید محمد‌حسین، تفسیر الميزان، ترجمه محمد‌باقرموسوی، ج۱۳، ص۱۳۲.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ج۶، ص۲۵۱-۲۵۲.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البيان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۳۶-۱۳۷.    



قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «خرق»، ج۲، ص۲۳۸.    






جعبه ابزار