• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خصائص‌النبی(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خصائص‌النبى ، خصائص‌النبى، ويژگيهاى خاص تكوينى و تشريعى پيامبر اكرم صلى‌اللّه‌عليه‌وآله‌وسلم، به‌ويژه احكام خاص مقرر شده براى او و درباره او. واژه خصائص، جمع خصيصه، به‌معناى ويژگيها و اوصاف متمايز است (جوهرى، ذيل «خصص»؛ابن‌منظور،ذيل «خصص»؛ معجم‌النفائس الوسيط، ذيل «خصص»). مراد از تعبير خصائص‌النبى در اصطلاح متون دينى، ويژگيهاى منحصر به فرد شخص حضرت محمد صلى‌اللّه‌عليه‌وآله‌وسلم و نيز آيين اوست كه او را از ديگران، اعم از مسلمانان و پيامبران ديگر، متمايز مى‌سازد. اين ويژگيها، اعم از اوصاف ذاتى و تكوينى او (چه ويژگيهاى ظاهرى و چه باطنى) است كه طيف وسيعى از اوصاف و شمايل و اخلاق و كردار آن حضرت، وقايع و رويدادهاى زمان ايشان، كرامات و معجزات نبوى، تشريعات خاص مربوط به او و حتى ويژگيهاى امت و آيين او را دربر مى‌گيرد (اهدل، ص۱۵؛ صادق بن محمد بن ابراهيم، ص۲۴). البته مراد از خصائص‌النبى (خصائص‌الرسول) به معناى اخصّ كه محور اصلى بحث در اين مقاله است، مفهوم مورد نظرِ فقها يعنى احكام اختصاصى پيامبر و نيز احكامى است كه درباره آن حضرت تشريع شده است.
از مهم‌ترين آثار درباره خصائص‌النبى، كتاب كفاية‌الطالب اللَبيب فى خصائص‌الحبيب معروف به الخصائص‌الكبرى اثر جلال‌الدين سيوطى (متوفى ۹۱۱) است. اين كتاب مشتمل بر حدود پانصد و هفتاد باب درباره خصايص پيامبر به معناى عام آن است. سيوطى خود اين كتاب را با نام اُنموذَج اللبيب فى خصائص الحبيب تلخيص كرده است. عبدالمجيدبن محرّم سيواسى حنفى (متوفى ۱۰۴۹)، عبدالوهاب شعرانى (متوفى ۹۷۲) و محمدبن عبدالقادر خطيب دمشقى نيز آن را تلخيص كرده‌اند. عبدالرئوف مُناوى دو شرح بزرگ و كوچك بر أنموذج اللبيب نوشته و محمدبن احمد اهدل هم شرحى با عنوان فتح‌الكريم القريب نگاشته است (حاجى‌خليفه، ج ۱، ستون ۷۰۵ـ۷۰۶؛ بغدادى، هديه، ج ۱، ستون۶۲۰).
برخى از آثار مهم ديگر در اين باره كه عمدتآ عالمان اهل سنّت نگاشته‌اند، عبارت‌اند از: الدُّرُالثَّمين من خصائص النَّبى الأمين، اثر عبدالرحمان ابن‌جوزى (متوفى ۵۹۷)؛ نهاية‌السّؤل فى خصائص الرسول عمربن حسن ابن‌دحية كلبى (متوفى ۶۳۳)، غاية‌السّؤل فى خصائص الرسول عمربن على ابن‌ملقِّن شافعى (متوفى ۸۰۴)، حُسنُالاِقتِصاص لِما يتعلّق بالاختصاص بدرالدين محمد ابن‌دمامينى (متوفى ۸۲۸)؛ الأنوار بِخَصائص النَّبى المُختار تأليف ابن‌حجر عسقلانى (متوفى ۸۵۲)؛ الخصائص النبوية، محمدبن محمد قاهرى شافعى (متوفى ۸۷۴)، اللفظ المكرم بخصائص النبى المحترم محمدبن محمد ابن‌خَيْضِرى (متوفى ۸۹۴)؛ المواهب اللدنية بالمِنَح المحمدية احمدبن محمد قسطلانى (متوفى ۹۲۳)؛ بداية السّؤل فى تفصيل الرسول و نيز اللفظ المكرم فى خصائص النبى هر دو اثر احمد ابن‌عبدالسلام شافعى (متوفى ۹۳۱)؛ شفاءالصدور فى أعلام نبوة‌الرسول و خصائصه تأليف ابن‌سَبُع سليمان‌بن داود (حاجى‌خليفه، ج ۱، ستون ۷۰۵ـ۷۰۶؛حاجى‌خليفه،ج ۲، ستون ۱۱۹۲؛حاجى‌خليفه،ج ۲، ستون۱۵۶۰؛ بغدادى، ايضاح، ج ۲، ستون ۶۹۱؛ بغدادى، هديه، ج ۱، ستون۱۴۰ـ۱۴۱؛ بغدادى، هديه، ج ۱، ستون۵۲۰ـ۵۲۱؛ بغدادى، هديه، ج۲، ستون ۲۰۶).
برخى از عالمان پيشين اهل سنّت از جمله محمدبن محمد شامى، عبدالواحدبن عبدالكريم زَملَكانى (متوفى ۶۵۱)، تاج‌الدين سُبْكى و محمدبن يوسف اندلسى معروف به ابن‌مُسَدى (متوفى ۶۶۳) و نيز شمارى از علماى متأخرتر، آثارى درباره خصائص‌النبى تأليف كرده‌اند. همچنين كسانى چون يوسف‌بن موسى رندى (متوفى ح ۷۶۷)، احمدبن قاسم بونى (متوفى ۱۱۳۹)، محمدبن موسى عُسَيلى (متوفى ۱۰۳۱)، يحيى‌بن موسى عَسّاسى (متوفى ۸۴۲) و بدرالدين غَزّى عامرى، درباره خصائص‌النبى آثارى منظوم پديد آورده‌اند (بغدادى، هديه، ج ۲، ستون ۱۲۸؛بغدادى، هديه، ج ۲، ستون۳۹۹؛ بغدادى، ايضاح، ج۲، ستون ۵۰۸؛ زركلى، ج ۱، ص ۱۹۹؛زركلى، ج۴، ص۱۷۶؛زركلى، ج۷، ص۱۱۹؛زركلى، ج۷، ص۲۷۵؛زركلى، ج۸، ص۲۵۴؛ كحّاله، ج۱۳، ص۲۳۴).
آثار اختصاصى عالمان شيعى درباره خصائص‌النبى معدود است، از جمله خصائص‌النبى أحمدبن محمدبن دؤل قمى (متوفى ۳۵۰؛ رجوع کنید به نجاشى، ص ۸۹ـ۹۰). همچنين در منابع مربوط به سيره و تاريخ و كلام در قالب عناوينى چون شمائل، فضائل، مناقب، معجزات و دلايل نبوت پيامبر اكرم از برخى خصايص وى سخن به ميان آمده است، مانند دلائل‌النبوّة ابونعيم اصفهانى (متوفى ۴۳۰) و دلائل‌النبوّة أحمدبن حسين بيهقى (متوفى ۴۵۸)، الشّفا بتعريف حقوق المصطفى قاضى عياض (متوفى ۵۴۴)، مناقب آل ابى‌طالب ابن‌شهر آشوب (متوفى ۵۸۰)، الوفا بتعريف فضائل المصطفى سبط ابن‌جوزى (متوفى ۵۹۷)، تهذيب‌الأسماء و اللّغات محيى‌الدين نووى (متوفى ۶۷۶)، البداية و النّهاية و الفصول فى سيرة‌الرّسول هر دو اثر ابن‌كثير دمشقى (متوفى ۷۷۴) و بحارالأنوار مجلسى (مجلسى، ج۱۶، ص۲۹۹ـ۴۰۱). به علاوه، در منابع حديثى و تفسير نيز، به مناسبت بحث از آيات و احاديث مرتبط با خصائص‌النبى، به اين موضوع توجه شده است.
در منابع مربوط به خصايص نبوى، به استناد آيات و احاديث، علاوه بر احكام شرعىِ ويژه پيامبر، به برخى از ويژگيهاى ذاتى او، اعم از اوصاف خُلقى و مقام معنوى كه خداوند به او ارزانى كرده، و نيز خصايص امت وى پرداخته شده است. برخى از مهم‌ترين ويژگيهاى مزبور چنين است: سَرْور آدميان و اسوه جهانيان؛ برتر از همه در اخلاق و كردار و خاتم پيامبران (احزاب:۴۰)؛ هدف غايى خلقت جهان و مقدّم بر همه انبيا؛ تنها پيامبرى كه به معراج رفته و به سدرة‌المنتهى• راه يافته است؛ جهانى بودن نبوت و رسالت او (سبا:۲۸؛ فرقان:۱؛ اعراف:۱۵۸)؛ بشارت دادن همه پيامبران به آمدن او و عهد و ميثاق گرفتن ايشان از امتشان مبنى بر پيروى كردن از پيامبر پس از بعثت (آل‌عمران:۸۱؛ اعراف:۱۵۷؛ صف:۶)؛ مصون بودن قرآن، معجزه جاودان او، از تحريف؛ رعب افكندن خداوند در دل دشمنان براى يارى رساندن به پيامبر؛ و سرور آدميان در قيامت. پيامبر اكرم اولى كسى است كه وارد بهشت مى‌شود و به تعبير قرآن «مقام محمود» و «شفاعت» و «كوثر» را در اختيار دارد (سيوطى، ج۱، ص۷ـ۱۶؛سيوطى، ج۲، ص۳۱۴ـ۳۳۱؛سيوطى، ج۲، ص۳۷۶ـ۳۹۱؛ قسطلانى، ج۲، ص۶۴۲ـ۶۵۱؛ قسطلانى، ج۲، ص۶۵۴ـ۶۵۶؛ اهدل، ص۲۰ـ۲۴؛ اهدل، ص۳۸؛ اهدل، ص۵۰ـ۵۲؛ اهدل، ص۶۱؛ اهدل، ص۱۲۳ـ۱۳۳). در اين منابع، خصائصى نيز براى امت پيامبر اكرم ذكر شده است (سيوطى، ج ۲، ص۳۵۱ـ ۳۶۱؛سيوطى، ج ۲، ص۳۵۸ـ۳۷۶؛سيوطى، ج ۲، ص۳۹۴ـ۳۹۵؛ قسطلانى، ج۲، ص۶۴۲ـ۷۳۵؛ اهدل، ص۷۷ـ۹۵؛ اهدل، ص۱۳۳ـ۱۳۸).
منابع جامع فقهى شيعه و اهل سنّت، غالبآ در مبحث نكاح (باتوجه به اهميت خصايص نبوى در مورد نكاح) به اين موضوع از منظر فقهى نگريسته و به امتيازات و تكاليفِ شرعىِ ويژه آن حضرت در ابواب گوناگون فقهى پرداخته‌اند. مجموع اين احكام بنابر يك تقسيم‌بندى متداول، چهار بخش است: مباحات (اصطلاحاً تخفيفات)، واجبات، محرّمات (اين دو قسم را اصطلاحاً تغليظات مى‌نامند)، و كرامات و فضائل كه شامل احكام خاصى است و براى رعايت حرمت و فضيلت پيامبر اكرم برعهده مؤمنان تشريع شده است (نووى، روضة‌الطالبين، ج۵، ص۳۴۴ـ۳۵۶؛ محقق كركى، ج۱۲، ص۵۳؛ بهوتى حنبلى، ج۵، ص۲۳).
حكمتهايى براى تشريع اين قبيل احكام درباره پيامبر صلى‌اللّه‌عليه‌وآله‌وسلم ذكر شده مانند دريافتن منزلت خاص و ويژگيهاى برتر او، بهره بردن بيشتر آن حضرت از ثواب و نيز رفعت درجات معنوى او، همچنان‌كه براى بسيارى از اين احكام، حكمتهايى اختصاصى هم ذكر شده است. نكته مهم از ديدگاه فقها آن است كه ويژگى اسوه بودن پيامبر، ضرورت شناخت اين قبيل احكام را اقتضا دارد. زيرا ديگر مؤمنان در اين موارد خاص نبايد به آن حضرت تأسى كنند (نووى، روضة الطالبين، ج۵، ص۳۶۲؛ سيوطى، ج ۲، ص ۳۹۶؛ بهوتى حنبلى، همانجا). به نظر فقها، در موارد ترديد ميان اختصاصى بودن يك حكم براى پيامبر و اشتراكى بودن آن براى همگان، اصل بر مشترك بودن حكم است (نجفى، ج۲۹، ص۱۲۹).
بسيارى از مباحات اختصاصى پيامبر به موضوع نكاح مربوط است. از جمله اين موارد، جواز ازدواج آن حضرت به عقد دائم با بيش از چهار زن است. با وجود اتفاق‌نظر فقها درباره اصل حكم و نيز وقوع خارجى آن، درباره حكمت تشريع اين حكم، آراى گوناگونى مطرح شده است. از جمله وجود اطمينان به رعايت عدالت توسط پيامبر حتى در بيش از چهار همسر، جلب نظر قبايل عرب به اسلام، دستيابى مردم به احكام شرعى به‌ويژه در عرصه روابط خانوادگى و زناشويى، فراهم شدن زمينه شناخت اخلاق باطنى و شيوه معاشرت پيامبر براى مردم (ابن‌حجر عسقلانى، ج ۹، ص ۹۹ـ۱۰۰؛ سيوطى، ج ۲، ص۴۲۶؛ نجفى، ج ۲۹، ص ۱۱۹؛ صدر، ج ۶، ص۴۰). بسيارى از فقها، با استناد به آيه ۵۰ سوره احزاب و احاديث، ازدواج آن حضرت را با بيش از نُه زن، كه در هنگام رحلت پيامبر در عقد او بودند (ابن‌هشام، قسم ۲، ص ۶۴۷؛ ابن‌بابويه، ج ۲، ص ۴۱۹)، جايز شمرده‌اند (محقق كركى، ج ۱۲، ص ۵۸؛ صدر، ج ۶، ص۴۰ـ۴۱).
ديگر حكم اختصاصى او، جواز عقد نكاح با لفظ هبه (به اين صورت كه زوجه خود را به آن حضرت ببخشد) بوده كه مهم‌ترين مستند فقهى آن آيه ۵۰ سوره احزاب است (محقق حلّى، قسم ۲، ص ۴۹۷؛ نووى، روضة‌الطالبين، ج ۵، ص ۳۵۳؛ بحرانى، ج ۲۳، ص ۹۸ـ۹۹). البته درباره جايز بودن يا نبودن ازدواج بدون مهريه با زنى كه خود را به پيامبر بخشيده بوده است، اختلاف‌نظر وجود دارد (علامه حلّى، تذكرة‌الفقهاء، ج ۲، ص ۵۶۷؛ شهيدثانى، ج ۷، ص۷۰ـ۷۱). همچنين به نظر مشهور ميان فقهاى اهل سنّت، ازدواج پيامبر اكرم بدون موافقت ولىّ و شهادت شهود، به استناد ازدواج پيامبر اكرم با زينب بنت جَحش، جايز بوده است (ابن‌قدامه، ج ۷، ص ۳۴۰؛ نووى، ۱۴۰۷، ج ۹، ص ۲۲۹ـ۲۳۰؛ ابن‌حجره عسقلانى، ج ۹، ص۱۱۰). جايز بودن عقد نكاح در حال احرام، ديگر خصيصه نبوى است كه شمارى از فقهاى شيعه و اهل سنّت بدان قائل‌اند. مستند آنان حديثى منقول از ابن‌عباس است كه بر پايه آن پيامبر در زمان احرام با ميمونه ازدواج كرد (ابن‌شهر آشوب، ج ۱، ص ۱۲۴؛ نووى، روضة الطالبين، ج ۵، ص ۳۵۴؛ بهوتى حنبلى، ج ۲، ص ۵۱۳ ـ ۵۱۴؛ قس ابن‌قدامه، ج ۳، ص ۳۱۲).
برخى از فقها، با استناد به آيه ۵۱ سوره احزاب، رعايت حقّ قَسم را بر پيامبر اكرم واجب ندانسته‌اند (طوسى، ج ۴، ص۱۶۰؛ شهيدثانى، ج ۷، ص ۸۲ـ۸۴؛ ابن‌نجيم، ج ۳، ص ۳۸۳). البته مخالفان اين نظر، مرادِ اين آيه را اختيار داشتن پيامبر درباره پذيرش يا ردّ ازدواج با زنانى دانسته‌اند كه خود را به حضرت مى‌بخشيدند (شافعى، ج ۵، ص ۱۵۱؛ طوسى، همانجا؛ محقق حلّى، قسم ۲، ص ۴۹۸؛ بارى تفاسير ديگر آيه رجوع کنید به مجلسى، ج ۲۲، ص ۱۸۲ـ۱۸۳). پيروان ديدگاه نخست نقل كرده‌اند كه پيامبر درباره شمارى از همسران خود از جمله عايشه، حفصه، امّسلمه و زينب همواره حق قسم را رعايت مى‌كرد و در مورد برخى ديگر مانند سوده، صفيه، جويريه، ميمونه و امّحبيبه، گاهى آن را به تأخير مى‌انداخت (ابن‌جوزى، زادالمسير، ذيل احزاب، آیه۵۱؛ مجلسى، ج ۲۲، ص ۱۸۲؛ نجفى، ج ۲۹، ص ۱۳۱).
شمارى از ديگر مباحات اختصاصى پيامبر اكرم، كه به باب نكاح مربوط نيست، عبارت‌اند از: گرفتن روزه وصال (يعنى آنكه روزه يك روز را بدون افطار به روزه روز بعد متصل كند يا اينكه روزه تا سحر ادامه يابد) به استناد حديثى از آن حضرت (ابن‌حِبّان، ج ۱۴، ص ۳۲۴ـ۳۲۵؛ علامه حلّى، منتهى‌المطلب، ج ۲، ص ۶۱۷؛ بهوتى حنبلى، ج ۲، ص ۳۹۶)؛ جنگ كردن به صورت محدود در منطقه حرم مكى هنگام فتح مكه بر پايه حديثى نبوى (كلينى، ج ۴، ص ۲۲۶؛ علامه حلّى، منتهى‌المطلب، ج ۲، ص ۶۸۸؛ سيوطى، ج ۲، ص ۴۲۱ـ۴۲۲؛ شوكانى، ج ۵، ص ۲۸ـ ۲۹)؛ ورود به مكه بدون احرام و كاربرد مواد معطر در حال احرام بنابر نظر برخى از فقها به استناد سيره حضرت (سيوطى، ج ۲، ص ۴۲۱ـ۴۲۳؛ محقق كركى، ج ۱۲، ص ۶۲؛ شهيدثانى، ج ۷، ص ۷۸؛احمدبن حنبل، ج ۶، ص ۳۶؛ نووى، روضة‌الطالبين، ج ۵، ص ۳۵۲ـ۳۵۳؛ سيوطى، ج ۲، ص ۴۴۲؛ محقق كركى، ج ۱۲، ص ۶۶؛ شهيدثانى، ج ۷، ص ۷۹؛ شوكانى، ج ۱، ص ۲۶۷؛ اهدل، ص ۱۸۸؛ صدر، ج ۶، ص ۵۱).
شمارى از احكام اختصاصى پيامبر اكرم در دايره محرمات قرار دارند، مانند حرمت ازدواج دائم با كنيزان و اهل كتاب (رجوع کنید به محقق حلّى، قسم ۲، ص ۴۹۷؛ علامه حلّى، مختلف الشيعة، ج ۷، ص ۲۴۶ـ۲۴۸؛ سيوطى، ج ۲، ص ۴۱۲ـ۴۱۳؛ نجفى، ج ۲۹، ص ۱۲۵؛ قس بحرانى، ج ۲۳، ص ۱۰۱ـ۱۰۲). حكم ديگر، حرمت تبديل يا افزايش تعداد همسران پس از نزول آيه ۵۲ سوره احزاب است. پس از مخيّر شدن زنان رسول خدا، به جدايى از آن حضرت يا تداوم رابطه زوجيت (احزاب: ۲۸؛احزاب:۲۹)، همه آنان زندگى با پيامبر را انتخاب كردند. از اين‌رو، خداوند به عنوان پاداش آنان، ازدواج با زنى ديگر و نيز طلاق دادن همسر قبلى و گزينش همسرى جديد را براى پيامبر ممنوع كرد. البته به نظر بيشتر فقها، آيه ۵۲ سوره احزاب با آيات ۵۰ و ۵۱ سوره احزاب منسوخ و محدوديتهاى مزبور از عهده پيامبر برداشته شد (شافعى، ج ۵، ص۱۵۰ـ۱۵۱؛ نووى، روضة‌الطالبين، ج ۵، ص ۳۴۸؛ محقق حلّى، قسم ۲، ص ۴۹۷؛ محقق كركى، ج ۱۲، ص ۵۵). برخى ديگر با مناقشه در نسخ آيه، آراى ديگرى مطرح كرده‌اند، مانند بقاى حكم تحريم تا زمان رحلت پيامبر و متفاوت بودن دايره شمول حكم در آيه تحريم (احزاب: ۵۲) با آيه تحليل (احزاب: ۵۰). به بيان ديگر، مراد از آيه تحريم، منع ازدواج پيامبر با همه زنان ديگر بود و مراد از آيه تحليل تثبيت حلال بودن زنانى بود كه موضوعآ از آيه تحريم خارج بودند، مانند زنان آن حضرت هنگام نزول آيه، كنيزان آن حضرت و زنانى كه خود را به پيامبر مى‌بخشيدند (ابن‌جوزى، نواسخ‌القرآن، ص۲۱۰ـ۲۱۱؛ صدر، ج ۶، ص ۴۲ـ۴۴).
از ديگر محرّمات اختصاصى براى پيامبر اكرم، حرمت دريافت صدقه واجب بود. بيشتر فقها گرفتن صدقه مستحبى را هم حرام شمرده‌اند (شمس‌الائمه سرخسى، ج۳۰، ص۲۷۵؛ محقق حلّى، قسم ۲، ص ۴۹۷؛ حَطّاب، ج ۵، ص ۹؛ قس آلوسى، ذيل يوسف: ۸۸). از ديگر محرّمات مزبور، حرمت غَمز يعنى اشاره كردن با چشم در امور مباح («خائنة الاعين»)(مؤمن: ۱۹)، مانند صدور فرمان با اشاره چشم بود. اين كار از آن‌رو كه نوعى مخفى كارى و مشابه خيانت است به استناد حديث منقول از آن حضرت، شايسته پيامبران نيست. البته بيشتر فقها، اين كار را در جنگ با كفار، درصورتى كه تاكتيكى جنگى به شمار رود، مباح دانسته‌اند (بيهقى، ج ۷، ص۴۰؛ ابن‌حجر عسقلانى، ج ۵، ص ۲۶۱؛ محقق كركى، ج ۱۲، ص ۵۶ـ۵۷؛ شهيدثانى، ج ۷، ص۷۶).
در برخى از منابع فقهى، حرمت كتابت و خواندن شعر (عنكبوت: ۴۸؛ يس: ۶۹)، حرمت بركندن لباس يا ادوات جنگى پس از پوشيدن آن تا خاتمه جنگ (بر پايه حديثى منقول از پيامبر)، حرمت چشم دوختن به اموال مردم (حجر: ۸۸)، حرمت زياده‌طلبى با اعطا كردن مال (مدثر: ۶)، در شمار خصايص نبوى ذكر شده‌اند (طوسى، ج ۴، ص ۱۵۳؛ نووى، روضة‌الطالبين، ج ۵، ص ۳۴۸ـ۳۵۰؛ سيوطى، ج ۲، ص ۴۰۸ـ ۴۱۱؛ محقق كركى، ج ۱۲، ص ۵۸).
شمارى از خصايص نبوى، كه در زمره واجبات قرار داشته، عبارت بودند از: مسواك زدن پيش از هر نماز، ادا كردن نماز وَتر، تهجد (شب زنده‌دارى همراه با خواندن نماز شب) و قربانى كردن در روز عيد قربان كه به استناد احاديث نبوى، بر آن حضرت واجب بود (محقق حلّى، قسم ۲، ص ۴۹۷؛ سيوطى، ج ۲، ص ۳۹۶ـ۳۹۷؛ شهيدثانى، ج ۷، ص ۷۴ـ۷۵). به نظر برخى فقها، شب زنده‌دارى ابتدا به موجب آيه ۲ سوره مزمل بر پيامبر اكرم واجب شد، ولى اين حكم با نزول آيه ۷۹ سوره اسراء نسخ شد و تهجد بر او مانند ديگران مستحب گرديد (طوسى، ج ۴، ص ۱۵۳؛ ابن‌قدامه، ج ۱، ص۷۷۰؛ مطيعى، ج ۱۶، ص ۱۴۲). در برخى منابع فقهى، وجوب نهى از منكر در صورت مشاهده و ساقط نشدن آن از روى ترس (مائده: ۶۷)، وجوب مشورت در امور (آل‌عمران: ۱۵۹) و وجوب اداى دين ميتِ مديون (به استناد حديثى نبوى) از جمله خصايص پيامبراكرم ذكر شده‌اند (نووى، روضة‌الطالبين، ج ۵، ص۳۴۷؛ سيوطى، ج ۲، ص ۳۹۸ـ۴۰۰؛ محقق كركى، ج ۱۲، ص۵۴).
از جمله مصاديق بخش چهارم از خصايص‌النبى (كرامات)، احكام ويژه‌اى است كه برعهده زنان پيامبر يا درباره آنان مقرر شده بود. به تصريح قرآن (احزاب: ۳۲)، اگر آنان تقوا را رعايت كردند، بر زنان عادى شرف و فضيلت داشتند. آنان مكلف بودند كه در برابر مردان با لحن فريبنده سخن نگويند، بلكه سخن شايسته بر بان جارى كنند. پاداش و كيفر آنها نيز براساس آيات ۳۰ و ۳۱ سوره احزاب مضاعف است. ديگر حكم خاص درباره زنان پيامبر، حرمت ازدواج (احزاب: ۵۳) آنان پس از پيامبر با ديگران بود، زيرا آنان مادر مؤمنان (ازواجُه اُمَّهاتُهُم) خوانده شده‌اند (احزاب: ۶). حكم مهر ديگر، سخن گفتن مسلمانان با زنان پيامبر از پشت پرده و نيز حرمت نگاه كردن به آنان به استناد آيه ۵۳ سوره احزاب بود (شهيدثانى، ج ۷، ص ۷۸ـ۷۹).
شمارى ديگر از اين قبيل احكام (كرامات)، احكامى است كه براى حفظ حرمت پيامبر اكرم و رعايت خضوع و ادب در برابر او، برعهده مسلمانان قرار گرفته و مستند به آيات و احاديث است، مانند بالاتر نبردن صداى خود از صداى پيامبر (حجرات: ۲ـ۳) تا خارج شدن پيامبر از خانه صبر كردن و سپس صحبت كردن با او (حجرات: ۴ـ۵)، خارج نشدن از مجلس پيامبر پيش از اجازه گرفتن از او و سلام دادن به او هنگام اداى نماز (سيوطى، ج ۲، ص ۴۴۲ـ۴۴۵؛ قسطلانى، ج ۲، ص ۶۷۹ـ۶۸۰؛ صدر، ج ۶، ص ۵۲ـ۵۴). به استناد آيات قرآن، آزار رساندن به پيامبر اكرم موجب لعن و عذاب الهى است (توبه: ۶۱؛ احزاب: ۵۳؛احزاب:۵۷). در آيه ۶ سوره احزاب، اولويت پيامبر اكرم بر مؤمنان تأكيد شده است. فقها به استناد اين آيه، به ولايت او بر ديگران و وجوب پيروى آنان از او حكم كرده‌اند. بر اين اساس، حفظ جان او بر جان همگان اولويت دارد و او مى‌تواند هرچيزى را كه در ملكيت ديگران است، حتى با وجود نياز مالك آن، حيازت كند (طوسى، ج ۴، ص ۱۵۳؛ علامه حلّى، تذكرة‌الفقهاء، ج ۲، ص ۵۶۷؛ حطّاب، ج ۵، ص ۶).
منابع :
(۱)قرآن؛
(۲) محمود بن عبداللّه آلوسى، روح‌المعانى، بيروت: دار احياءالتراث العربى، (بى‌تا.)؛
(۳) ابن‌بابويه، كتاب الخصال، چاپ على‌اكبر غفارى، قم ۱۳۶۲ش؛
(۴) ابن‌جوزى، زادالمسير فى علم التفسير، بيروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴؛
(۵) ابن‌جوزى، نواسخ‌القرآن، بيروت: دارالكتب العلمية، (بى‌تا.)؛
(۶) ابن‌حِبّان، صحيح ابن‌حبّان بترتيب ابن‌بلبان، ج ۱۴، چاپ شعيب ارنؤوط، بيروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳؛
(۷) ابن‌حجر عسقلانى، فتح‌البارى: شرح صحيح البخارى، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بيروت (بى‌تا.)؛
(۸) ابن‌شهر آشوب، مناقب آل‌ابى‌طالب، نجف ۱۹۵۶؛
(۹) ابن‌قدامه، المغنى، چاپ افست بيروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۱۰) ابن‌منظور،لسان العرب؛
(۱۱) ابن‌نجيم، البحر الرائق شرح كنزالدقائق، بيروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷؛
(۱۲) ابن‌هشام، السيرة‌النبوية، چاپ مصطفى سقا، ابراهيم ابيارى، و عبدالحفيظ شلبى، (بيروت): دار ابن‌كثير، (بى‌تا.)؛
(۱۳) احمدبن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
(۱۴) محمد بن احمد اهدل، الخصايص النبوية، المسماة فتح‌الكريم القريب: شرح انموذج اللبيب فى خصايص الحبيب، جده ۱۴۰۶؛
(۱۵) يوسف بن احمد بحرانى، الحدائق النّاضرة فى احكام العترة‌الطاهرة، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ش؛
(۱۶) اسماعيل بغدادى، ايضاح‌المكنون، ج ۲، در حاجى‌خليفه، ج ۴؛
(۱۷) اسماعيل بغدادى، هدية‌العارفين، ج ۱ـ۲، در همان، ج ۵ـ۶؛
(۱۸) منصوربن يونس بهوتى حنبلى، كشّاف‌القناع عن متن الاقناع، چاپ محمدحسن شافعى، بيروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷؛
(۱۹) احمد بن حسين بيهقى، السنن الكبرى، بيروت: دارالفكر، (بى‌تا.)؛
(۲۰) اسماعيل بن حماد جوهرى، الصحاح فى اللغة و العلوم، چاپ نديم مرعشلى و اسامة مرعشلى، بيروت ۱۹۷۴؛
(۲۱) حاجى‌خليفه؛
(۲۲) محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجليل لشرح مختصر خليل، چاپ زكريا عميرات، بيروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵؛
(۲۳) خيرالدين زركلى، الاعلام، بيروت ۱۹۹۹؛
(۲۴) عبدالرحمان بن ابى‌بكر سيوطى، الخصائص الكبرى، بيروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
(۲۵) محمد بن ادريس شافعى، الاُمّ، بيروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲۶) محمد بن احمد شمس‌الائمه سرخسى، كتاب المبسوط، بيروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶، محمد شوكانى، نيل الاوطار من احاديث سيدالاخيار: شرح منتقى الاخبار، بيروت ۱۹۷۳؛
(۲۷) زين‌الدين بن على شهيدثانى، مسالك الافهام الى تنقيح شرائع‌الاسلام، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹؛
(۲۸) صادق بن محمد بن ابراهيم، خصائص‌المصطفى صلى‌اللّه‌عليه وسلم بين الغلو و الجفاء: عرض و نقد على ضوءالكتاب و السنة، رياض ۲۰۰۰؛
(۲۹) محمد صدر، ماوراءالفقه، قم ۱۴۲۷؛
(۳۰) محمد بن حسن طوسى، المبسوط فى فقه الامامية، ج ۴، چاپ محمدباقر بهبودى، تهران ۱۳۸۸؛
(۳۱) حسن بن يوسف علامه حلّى، تذكرة‌الفقهاء، (بى‌جا): منشورات المكتبة الرضوية لاحياء الآثار الجعفرية، (بى‌تا.)؛
(۳۲) حسن بن يوسف علامه حلّى، كتاب منتهى المطلب فى تحقيق‌المذهب، چاپ سنگى تبريز ( ۱۳۱۶)ـ۱۳۳۳، چاپ افست (بى‌جا، بى‌تا.)؛
(۳۳) حسن بن يوسف علامه حلّى، مختلف‌الشيعة فى احكام الشريعة، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۲۰؛
(۳۴) احمد بن محمد قسطلانى، المواهب اللدنية بالمنح المحمدية، چاپ صالح احمد شامى، بيروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱؛
(۳۵) عمررضا كحّاله، معجم المؤلفين، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بيروت (بى‌تا.)؛
(۳۶) كلينى،اصول الکافی؛
(۳۷) مجلسى،بحارالانوار؛
(۳۸) جعفر بن حسن محقق حلّى، شرائع‌الاسلام فى مسائل الحلال و الحرام، چاپ صادق شيرازى، تهران ۱۴۰۹؛
(۳۹) على بن حسين محقق كركى، جامع‌المقاصد فى شرح القواعد، قم ۱۴۰۸ـ۱۴۱۵؛
(۴۰) محمدنجيب مطيعى، التكملة الثانية، المجموع: شرح المُهَذّب، در يحيى‌بن شرف نووى، المجموع: شرح المُهَذّب، ج ۱۳ـ۲۰، بيروت: دارالفكر، (بى‌تا.)؛
(۴۱) معجم‌النفائس الوسيط، اشراف احمد ابوحاقه، بيروت: دارالنفائس، ۱۴۲۸/۲۰۰۷؛
(۴۲) احمد بن على نجاشى، فهرست اسماء مصنّفى الشيعة المشتهر ب رجال النجاشى، چاپ موسى شبيرى زنجانى، قم ۱۴۰۷؛
(۴۳) محمدحسن بن باقر نجفى، جواهرالكلام فى شرح شرائع‌الاسلام، ج ۲۹، چاپ محمود قوچانى، بيروت ۱۹۸۱؛
(۴۴) يحيى بن شرف نووى، روضة‌الطالبين و عمدة‌المفتين، چاپ عادل احمد عبدالموجود و على محمد معوض، بيروت (بى‌تا.)؛
(۴۵) يحيى بن شرف نووى، صحيح مسلم بشرح النووى، بيروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.



جعبه ابزار