• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خصوصیات تکلیف(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مهم ترين ويژگى هاى تكاليف الهى از ديدگاه قرآن كريم عبارت اند از:
۱. در حد توان بودن تكاليف:
انجام دادن تكليف، همان گونه كه از معناى لغوى آن برمى آيد، نوعى دشوارى دربردارد؛ ولى خداوند بيش از توان افراد، تكليفى از آنان نمى خواهد: «لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفسًا اِلاّ وُسعَها» (بقره:۲۸۶؛ انعام:۱۵۲؛ اعراف:۴۲)، بر اين اساس هرگاه تكليفى بيش از توان مكلف بوده يا مشقت زيادى را بر او وارد آورد، آن تكليف ساقط مى شود؛ مانند سقوط تكليف جهاد از ناتوانان و بيماران (توبه:۹۱؛فتح:۱۷) يا افرادى كه امكان حضور در جنگ
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد ۸، صفحه ۵۹۳
ندارند. (توبه:۹۲) گاه نيز تكليف دشوار به تكليفى آسان تر تبديل مى شود؛ مانند تشريع تيمم به جاى وضو و غسل براى كسانى كه آب براى آنان ضرر دارد يا تهيه آن مقدورشان نيست (مائده:۶)؛ نيز مانند تبديل روزه ماه رمضان به روزه قضا. (بقره:۱۸۵)
افزون بر اين، در شريعت اسلام•، تكاليفى آسان تر از شرايع پيشين مقرر شده اند. آيه ۲۸۶ بقره(بقره:۲۸۶) يكى از درخواست هاى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و مسلمانان را از خداوند همين امر ذكر مى كند:(ابن كثير، تفسیر، ج۱، ص۳۵۱؛ الشوكانى، ج۱، ص۳۰۸؛ بجنوردى، ج۱، ص۲۵۳) «رَبَّنا ولا تَحمِل عَلَينا اِصرًا كَما حَمَلتَهُ عَلَى الَّذينَ مِن قَبلِنا». در آيه ۱۵۷ اعراف(اعراف:۱۵۷) آمده كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) برخى تكاليف دشوار امت هاى گذشته را از عهده مسلمانان برداشت:(الطوسى، التبیان، ج۴، ص۵۶۰؛ الكاشانى، ج۲، ص۲۴۳؛الشوكانى، ج۲، ص۲۵۲) «و يَضَعُ عَنهُم اِصرَهُم والاَغلـلَ الَّتى كانَت عَلَيهِم». يكى از اين تكاليف، تحريم برخى خوردنى ها در پى ارتكاب برخى از گناهان بود [:(الطبرسى، ج۲، ص۲۳۰؛ القرطبى، الجامع،ج ۳، ص ۴۲۶ ؛ المحلى، ) «فَبِظُـلم مِنَ الَّذينَ هادوا حَرَّمنا عَلَيهِم طَيِّبـت اُحِلَّت لَهُم»(نساء:۱۶۰؛انعام:۱۴۶؛ نحل:۱۱۸)؛ نيز مشروط بودن پذيرش توبه آنان به كشتن يكديگر در برخى موارد.(الطبرسی، مجمع، ج۴، ص۳۷۴؛ القرطبى، الجامع، ج۷، ص۳۰۰؛ المحلى، ص۶۴)(بقره:۵۴) در احاديث متعدد از تفاوت تكاليف مسلمانان با پيروان شرايع ديگر ياد شده است؛ مثلا حديث معروف «رفع»، كارهاى بسيارى را بر مسلمانان مباح مى داند؛ مانند آنچه از روى خطا، فراموشى، جهل يا در حال اكراه يا اضطرار صورت گيرد.(الصدوق، الخصال، ص۴۱۷؛ الحرالعاملى، ج۱۵، ص۳۶۹؛ النورى، ج۶، ص۴۲۳)
۲. اشتراك تكليف:
بر پايه «قاعده اشتراك» در فقه اسلامى، بيشتر تكاليف الهى ميان اصناف گوناگون مكلفان مشترك است.(بجنوردى، ج۲، ص۵۳؛ المصطفوى، ص۴۳؛ الانصارى، ج۳، ص۳۰۳) مهم ترين مصاديق اشتراك تكاليف عبارت اند از:
أ. اشتراك زنان و مردان:
اكثريت قريب به اتفاق تكاليف الهى ميان مردان و زنان مشترك است. اين امر از آياتى از قرآن كه مردان و زنان را به طور مشترك مخاطب برخى تكاليف دانسته استفاده مى شود؛ مانند آيه ۳۵ احزاب:(احزاب:۳۵) «اِنَّ المُسلِمينَ والمُسلِمـتِ والمُؤمِنينَ والمُؤمِنـتِ والقـنِتينَ والقـنِتـتِ والصّـدِقينَ والصّـدِقـتِ والصّـبِرينَ والصّـبِرتِ والخـشِعينَ والخـشِعـتِ والمُتَصَدِّقينَ والمُتَصَدِّقـتِ والصـّـئِمينَ والصـّـئِمـتِ والحـفِظينَ فُروجَهُم والحـفِظـتِ والذّكِرينَ اللّهَ كَثيرًا والذّكِرتِ اَعَدَّ اللّهُ لَهُم مَغفِرَةً و اَجرًا عَظيمـا»؛همچنين بسيارى از عناوين قرآنى كه مخاطب آن مردان هستند همچون «يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا» (بقره:۱۰۴؛ بقره:۱۵۳؛ بقره:۱۷۲)(الانصارى، ج ۳، ص ۳۰۸؛ الراوندى، ج۲، ص۷۵) شامل زنان نيز مى شوند(ابن هشام، ج۲، ص۴۵۸؛ نجفی، ج ۷، ص ۳۴۲) و كاربرد الفاظ مذكر در اين قبيل موارد از باب تغليب است.(الراوندى، ج ۱، ص ۱۷۳؛ الطباطبايى، ج۱۵، ص۱۶۳)
ب. اشتراك مخاطبان و غير مخاطبان:
هرچند بيشتر تكاليف مذكور در قرآن و احاديث خطاب به حاضران صادر شده اند؛ ولى ديگران نيز در اين تكاليف شريك اند.(ابوالقاسم القمى، ج۲، ص۵۳۷؛ الانصاری، ج ۳، ص ۳۰۸؛ المصطفوی، ص ۴۳ ـ ۴۴) در اين باره به آيات متعددى از قرآن استدلال شده است؛ مانند آيه ۱۹ انعام(انعام:۱۹) كه در آن انذار پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) حاضران و نيز همه كسانى را كه تكاليف الهى به آنان مى رسد دربرمى گيرد:(المراغى، ج۱، ص۲۶؛ الانصاری، ج ۳، ص ۳۰۴)«و اوحِىَ اِلَىَّ هـذا القُرءانُ لاُِنذِرَكُم بِهِ ومَن بَلَغَ» ؛ نيز آيه ۱ فرقان(فرقان:۱) كه پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) را انذار دهنده همه جهانيان مى شناساند: «لِيَكونَ لِلعــلَمينَ نَذيرا».در احاديث گوناگون نيز بر اشتراك جهانيان در تكاليف تأكيد شده است؛ مانند اينكه پيامبر(صلى الله عليه وآله) خود را فرستاده خداوند براى همه جهانيان دانست(احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۰۱؛ الهيثمى، ج۱، ص۲۶۱؛ المغربى، ج۱، ص۳۳۹) و حلال و حرام شريعت خود را حلال و حرام ابدى شمرد.(الكلينى، ج۱، ص۵۸؛ الحرالعاملى، ج۱۸، ص۵۶۹؛ المجلسی، ج۲۶، ص۳۵) در احاديث ديگرى نيز اين معنا آمده است.(احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۲۳؛ احمد بن حنبل، ج ۴، ص ۳۲؛ البخارى، ج ۱، ص ۳۴ ـ ۳۵؛ البخارى، ج ۲، ص ۱۹۱؛ الكلينى، ج ۱، ص ۱۸۷ ـ ۱۸۹؛ الطوسى، ج۴، ص۱۴۳)
ج . اشتراك معصوم با غير معصوم:
معصومان(عليهم السلام) هرچند به درجه برين كمال رسيده اند؛ ولى در مكلف بودن به تكاليف شرعى با ديگران شريك اند. اين مطلب از آيات متعددى استفاده مى شود؛ مانند آياتى كه پيامبران را مخاطب برخى تكاليف قرار داده (آل عمران:۱۶۱؛ احزاب:۵۰) يا از حبط اعمال آنان در صورت شرك ورزيدن خبر داده (انعام:۸۳ ـ ۸۸) يا از بازخواست رسولان الهى در قيامت نسبت به انجام وظيفه خود ياد كرده اند.(الکاشانی، ج ۲، ص ۱۸۰؛ الحويزى، ج۲، ص۴)(اعراف:۶)
در مقابل، برخى گفته اند: هدف از تكليف، رسيدن به كمال است و پيامبران چون به كمال رسيده اند از انجام تكليف بى نيازند.(الطباطبایی، ج ۱۲، ص ۲۰۰) اين نظريه مردود است، زيرا اولا با آيات قرآن در تضاد است. ثانياً مكلف نبودن پيامبران به تكاليف مربوط به معاملات و قوانين دنيوى، موجب فساد و اختلال
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد ۸، صفحه ۵۹۵
نظم جامعه، و مكلف نبودن آنان به تكاليف عبادى سبب تخلف ملكات فاضله آنان از آثارش مى گردد.(الطباطبایی، ج ۱۲، ص ۲۰۰)
همچنين اگر دليلى خاص بر اختصاص تكليفى به معصوم نباشد، ديگر مكلفان نيز در تكاليفى كه مخاطب آن معصومان هستند شريك اند. مستند اين مدعا آيه ۲۱ احزاب(احزاب:۲۱) است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را الگوى همه مسلمانان معرفى كرده است: «لَقَد كانَ لَكُم فى رَسولِ اللّهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ»،زيرا الگو بودن آن حضرت هنگامى صادق است كه انجام دادن تكاليف پيامبر براى ديگران نيز مشروع باشد.(الانصاری، ج ۳، ص ۳۰۳؛ المراغی، ج۱، ص۲۴)
د. اشتراك كفار با مسلمانان و اشتراك عالم و جاهل
با وجود اشتراك همه انسان ها در اصل تكليف، در پاره اى موارد نوع و چگونگى تكليف مكلفان در شرايع گوناگون متفاوت است: «و لَو شاءَ اللّهُ لَجَعَلَكُم اُمَّةً وحِدَةً ولـكِن لِيَبلُوَكُم فى ما ءاتـكُم». (مائده:۴۸) به نظر برخى مفسران، مراد از «اُمَّةً وحِدَةً» به نظر بسيارى دين واحد است(الطبرى، جامع، ج۲، ص۴۵۵؛ الطبرسی، مجمع، ج۹، ص۳۸) و از آنجا كه «ما ءاتـكُم»، نيز به تكاليف الهى تفسير شده است(الطوسی، التبيان، ج ۳، ص ۵۴۶؛ الطبرسی، ج ۳، ص ۳۵۰؛ الشوکانی، ج ۲، ص ۴۸)، از آيه تفاوت برخى تكاليف امت ها استفاده مى شود. يكى از مصاديق اين تفاوت تكاليف در شرايع الهى، تفاوت قبله نماز است: «و لـَئِن اَتَيتَ الَّذينَ اوتوا الكِتـبَ بِكُلِّ ءايَة ما تَبِعوا قِبلَتَكَ وما اَنتَ بِتابِع قِبلَتَهُم و ما بَعضُهُم بِتابِع قِبلَةَ بَعض». (بقره:۱۴۵)
۳. محدود بودن تكاليف به دنيا:
تكاليف بشر و برخى موجودات ديگر هميشگى نيست، بلكه محدود به عالم دنياست(مازندرانى، ج۷، ص۱۰۴؛ المفيد، ص۳۰۵؛ الطوسی، التبیان، ج ۵، ص ۴۰۷)، ازين رو دنيا را «دارتكليف» خوانده اند.(ابن ابى الحديد، ج۱۳، ص۱۴۰؛ مازندرانی، ج ۲، ص ۱۹۰؛ ازندرانی، ج ۷، ص ۱۰۳؛ كلارموت، ص۸۱-۸۲)آيات متعددى بر محدود بودن تكليف به دنيا اشاره دارد؛ مانند: أ. آيه ۳۱ مريم(مریم:۳۱) كه در آن حضرت عيسى(عليه السلام) مكلف شدن خود به نماز و زكات را تا زمان حيات خود دانسته است: «و اَوصـنى بِالصَّلوةِ والزَّكوةِ ما دُمتُ حَيـًّا».ب. آياتى كه بر اساس آن ها زمان برخى تكاليف الهى تا پيش از فرارسيدن مرگ است. (منافقون:۱۰) ج. آياتى كه ايمان آوردن كافران را در قيامت بى ثمر مى داند. (انعام:۱۵۸) د. آياتى كه درخواست كافران براى بازگشت به دنيا براى انجام دادن برخى تكاليف را بازگو مى كند: «حَتّى اِذا جاءَ اَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ رَبِّ ارجِعون • لَعَلّى اَعمَلُ صــلِحـًا فيما تَرَكتُ».(مؤمنون:۹۹ - ۱۰۰) هـ . آيه ۹۹ حجر(حجر:۹۹) كه خداوند در آن پيامبر اكرم را به عبادت تا هنگام مرگ فرمان داده است:(الطبرى، جامع، ج۱۴، ص۹۹؛ الطبرسی، ج ۶، ص ۱۳۳؛ الکاشانی، ج ۳، ص ۱۲۵)«واعبُد رَبَّكَ حَتّى يَأتِيَكَ اليَقين».
به نظر برخى محققان، اگر تكليف انسان دائمى و فراتر از حد دنيا باشد انسان به ثواب كه غرض مهم تكليف است، نخواهد رسيد(جمعى از پژوهشگران، ص۲۳۳؛ السيد المرتضى، ج۳، ص۱۳؛ الطوسى، الاقتصاد، ص۷۴) و اگر اين ثواب، در دنيا همراه با تكليف داده شود لازم مى آيد كه ثواب همراه با مشقت و زحمت باشد و چنين پاداشى ثواب خالص نخواهد بود.(الطوسى، الاقتصاد، ص۷۴؛ جمعى از پژوهشگران، ص ۲۳۳)
منابع:
(۱)قرآن کریم؛
(۲)ابن كثير (م. ۷۷۴ ق.)، تفسير القرآن العظيم، به كوشش مرعشلى، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۹ ق؛
(۳)الشوكانى (م. ۱۲۵۰ ق.)، فتح القدير، بيروت، دارالمعرفه؛
(۴)سيد محمد حسن بجنوردى، القواعد الفقهيه، به كوشش مهريزى و درايتى، قم، هادى، ۱۴۱۹ ق؛
(۵)الطوسى (م. ۴۶۰ ق.)، التبيان، به كوشش احمد حبيب العاملى، بيروت، دار احياء التراث العربى؛
(۶)الفيض الكاشانى (م. ۱۰۹۱ ق.)، تفسير الصافى، بيروت، اعلمى، ۱۴۰۲ ق؛
(۷)الطبرسى (م. ۵۴۸ ق.)، مجمع البيان، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛
(۸)القرطبى (م. ۶۷۱ ق.)، الجامع لاحكام القرآن، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱۷ ق؛
(۹)جلال الدين المحلى (م. ۸۶۴ ق.)، تفسير الجلالين، جلال الدين السيوطى (م. ۹۱۱ ق.)، بيروت، دارالمعرفه؛
(۱۰)الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)، الخصال، به كوشش غفارى، قم، نشر اسلامى، ۱۴۱۶ ق؛
(۱۱)الحرالعاملى (م. ۱۱۰۴ ق.)، وسائل الشيعه، قم، آل البيت(عليهم السلام) لاحياءالتراث، ۱۴۱۲ ق.
(۱۲)النورى (م. ۱۳۲۰ ق.)، مستدرك الوسائل، بيروت، آل البيت(عليهم السلام) لاحياء التراث، ۱۴۰۸ ق؛
(۱۳)سيد محمد كاظم المصطفوى، مائة قاعدة فقهيه، قم، مؤسسة النشرالاسلامى، ۱۴۱۷ ق؛
(۱۴)محمد على الانصارى، الموسوعة الفقهية الميسره، قم، مجمع الفكر الاسلامى، ۱۴۱۵ ق؛
(۱۵)الراوندى (م. ۵۷۳ ق.)، فقه القرآن، به كوشش حسينى، قم، كتابخانه نجفى، ۱۴۰۵ ق؛
(۱۶)ابن هشام (م. ۷۶۱ ق.)، مغنى اللبيب، به كوشش محى الدين عبدالحميد، قم، مكتبة النجفى، ۱۴۰۴ ق؛
(۱۷)نجفی، جواهر الكلام؛
(۱۸)الطباطبايى (م. ۱۴۰۲ ق.)، الميزان، بيروت، اعلمى، ۱۳۹۳ ق؛
(۱۹)ميرزا ابوالقاسم القمى (م. ۱۲۲۱ ق.)، غنائم الايام، به كوشش تبريزيان، الاعلام الاسلامى، ۱۴۱۷ ق؛
(۲۰)سيد عبدالفتاح الحسينى المراغى (م. ۱۲۵۰ ق.)، العناوين، قم، نشر اسلامى، ۱۴۱۷ ق؛
(۲۱)احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ ق.)، مسند احمد، بيروت، دار احياء التراث العربى، ۱۴۱۵ ق؛
(۲۲)الهيثمى (م. ۸۰۷ ق.)، مجمع الزوائد، به كوشش العراقى و ابن حجر، بيروت، دارالكتاب العربى، ۱۴۰۲ ق؛
(۲۳)النعمان المغربى (م. ۳۶۳ ق.)، دعائم الاسلام، به كوشش فيضى، قاهرة، دارالمعارف، ۱۳۸۳ ق؛
(۲۴)الكلينى (م. ۳۲۹ ق.)، الكافى، به كوشش غفارى، تهران، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۷۵ ش؛
(۲۵)الطوسى (م. ۴۶۰ ق.)، الاقتصاد الهادى، به كوشش حسن سعيد، تهران، مكتبة جامع چهل ستون، ۱۴۰۰ ق؛
(۲۶)البخارى (م. ۲۵۶ ق.)، صحيح البخارى، به كوشش مصطفى ديب البغا، بيروت، دارابن كثير، اليمامه، ۱۴۰۷ ق؛
(۲۷)الطوسى (م. ۴۶۰ ق.)،تهذيب الاحكام، به كوشش موسوى و آخوندى، تهران، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۶۵ ش؛
(۲۸)العروسى الحويزى (م. ۱۱۱۲ ق.)، تفسير نورالثقلين، به كوشش رسولى محلاتى، اسماعيليان، ۱۳۷۳ش؛
(۲۹)الطبرى (م. ۳۱۰ ق.)، جامع البيان، به كوشش صدقى جميل، بيروت، دارالفكر، ۱۴۱۵ ق؛
(۳۰)الطبرسى (م. ۵۴۸ ق.)، مجمع البيان، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛
(۳۱)محمد صالح مازندرانى (م. ۱۰۸۱ ق.)شرح اصول كافى؛
(۳۲)المفيد (م. ۴۱۳ ق.)، اوائل المقالات، به كوشش الانصارى، بيروت، دارالمفيد، ۱۴۱۴ ق؛
(۳۳)ابن ابى الحديد (م. ۶۵۶ ق.)، شرح نهج البلاغه، به كوشش محمد ابوالفضل، دار احياء الكتب العربية، ۱۳۷۸ ق؛
(۳۴)مارتين كلارموت، انديشه هاى كلامى شيخ مفيد، ترجمه: احمد آرام، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۲ ش؛
(۳۵)جمعى از پژوهشگران گروه فلسفه و كلام اسلامى، انديشه هاى كلامى شيخ طوسى، مشهد، دانشگاه علوم اسلامى رضوى، ۱۳۷۸ ش؛
(۳۶)السيد المرتضى (م. ۴۳۶ ق.)، رسائل المرتضى، به كوشش حسينى و رجائى، قم، دارالقرآن، ۱۴۰۵ ق؛



جعبه ابزار